قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ
﴿۷۰﴾
گفتند آيا تو را [از مهمان كردن] مردم بيگانه منع نكرديم (70)
قَالَ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي إِنْ كُنْتُمْ فَاعِلِينَ
﴿۷۱﴾
گفت اگر مى خواهيد [كارى مشروع] انجام دهيد اينان دختران منند [با آنان ازدواج كنيد] (71)
لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ
﴿۷۲﴾
به جان تو سوگند كه آنان در مستى خود سرگردان بودند (72)
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ
﴿۷۳﴾
پس به هنگام طلوع آفتاب فرياد [مرگبار] آنان را فرو گرفت (73)
فَجَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ
﴿۷۴﴾
و آن [شهر] را زير و زبر كرديم و بر آنان سنگهايى از سنگ گل بارانديم (74)
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ
﴿۷۵﴾
به يقين در اين [كيفر] براى هوشياران عبرتهاست (75)
وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ
﴿۷۶﴾
و [آثار] آن [شهر هنوز] بر سر راهى [داير] برجاست (76)
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ
﴿۷۷﴾
بى گمان در اين براى مؤمنان عبرتى است (77)
وَإِنْ كَانَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ لَظَالِمِينَ
﴿۷۸﴾
و راستى اهل ايكه ستمگر بودند (78)
فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ وَإِنَّهُمَا لَبِإِمَامٍ مُبِينٍ
﴿۷۹﴾
پس از آنان انتقام گرفتيم و آن دو [شهر اكنون] بر سر راهى آشكاراست (79)
|
||