كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا
﴿۲۱﴾
انصاریان: این چنین نیست که می پندارید، هنگامی که زمین را به شدت درهم کوبند
خرمشاهی: چنين نيست، آنگاه كه زمين پخش و پراكنده شود فولادوند: نه چنان است آنگاه كه زمين سخت در هم كوبيده شود قمشهای: چنین نیستت (که دنیا طلبان پندارند روز قیامتی نیست) روزی کهه (از زلزله پی در پی) زمین به کلی خرد و متلاشی شود. مکارم شیرازی: چنان نيست كه آنها خيال ميكنند، در آن هنگام كه زمين سخت درهم كوبيده شود.
وَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا
﴿۲۲﴾
انصاریان: و [فرمان] پروردگارت برسد، وفرشتگان صف اندر صف حاضر شوند،
خرمشاهی: و امر پروردگارت فرارسد و فرشتگان صف در صف آيند فولادوند: و [فرمان] پروردگارت و فرشته[ها] صفدرصف آيند قمشهای: و (آن هنگام امر) خدا و فرشتگان صف در صف به عرصه محشر آیند. مکارم شیرازی: و فرمان پروردگارت فرا رسد و فرشتگان صف در صف حاضر شوند.
وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى
﴿۲۳﴾
انصاریان: در آن روز دوزخ را بیاورند، در آن روز انسان متذکّر شود و کجا این تذکر برای او سودمند افتد؟!
خرمشاهی: و در چنين روز جهنم را به ميان آورند، در چنين روز انسان پندگيرد و او را چه جاى پند گرفتن است فولادوند: و جهنم را در آن روز [حاضر] آورند آن روز است كه انسان پند گيرد و[لى] كجا او را جاى پندگرفتن باشد قمشهای: و آن روز جهنم را (پدید) بیاورند، همان روز آدمی متذکر کار خود گردد، و آن تذکر چه سود به حال او بخشد؟ مکارم شیرازی: و در آن روز جهنم را حاضر كنند (آري) در آن روز انسان متذكر ميشود، اما چه فايده كه اين تذكر براي او سودي ندارد.
يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي
﴿۲۴﴾
انصاریان: می گوید: ای کاش برای این زندگی ام [عبادت خالصانه و کار نیک] پیش فرستاده بودم.
خرمشاهی: [از سر حسرت] گويد كاش من براى اين زندگانى [اخروى]ام پيش انديشى كرده بودم فولادوند: گويد كاش براى زندگانى خود [چيزى] پيش فرستاده بودم قمشهای: (با حسرت و ندامت) گوید: ای کاش برای زندگانی ابدی امروزم کار خیری انجام میدادم. مکارم شیرازی: مي گويد: ايكاش براي اين زندگي چيزي فرستاده بودم.
فَيَوْمَئِذٍ لَا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ
﴿۲۵﴾
انصاریان: پس در آن روز هیچ کس چون عذاب کردن او عذاب نکند،
خرمشاهی: پس در چنين روز هيچ كس چون عذاب او [خداوند]، عذاب نكند فولادوند: پس در آن روز هيچ كس چون عذاب كردن او عذاب نكند قمشهای: و آن روز به مانند عذاب خدا هیچ کس عذاب نکند. مکارم شیرازی: در آن روز هيچكس عذابي همانند عذاب او نميكند.
وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ
﴿۲۶﴾
انصاریان: و هیچ کس چون به بند کشیدن او به بند نکشد.
خرمشاهی: و هيچ كس چون بند نهادن او، بند ننهد فولادوند: و هيچ كس چون دربندكشيدن او دربند نكشد قمشهای: و به مانند به بند هلاک کشیدن او هیچ کس به بند نکشد. مکارم شیرازی: و هيچكس همچون او كسي را به بند نميكشد.
يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ
﴿۲۷﴾
انصاریان: ای جان آرام گرفته و اطمینان یافته!
خرمشاهی: هان اى نفس مطمئنه فولادوند: اى نفس مطمئنه قمشهای: (آن هنگام به اهل ایمان خطاب لطف رسد که) ای نفس (قدسی) مطمئن و دل آرام. مکارم شیرازی: تو اي روح آرام يافته!
ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً
﴿۲۸﴾
انصاریان: به سوی پروردگارت در حالی که از او خشنودی و او هم از تو خشنود است، باز گرد.
خرمشاهی: به سوى پروردگارت كه تو از او خشنودى و او از تو خشنود است، باز گرد فولادوند: خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد قمشهای: به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنود به (نعمتهای ابدی) او و او راضی از توست. مکارم شیرازی: به سوي پروردگارت بازگرد در حالي هم تو از او خشنودي و هم او از تو خشنود است.
فَادْخُلِي فِي عِبَادِي
﴿۲۹﴾
انصاریان: پس در میان بندگانم درآی
خرمشاهی: و در زمره بندگان من درآى فولادوند: و در ميان بندگان من درآى قمشهای: باز آی و در صف بندگان خاص من در آی. مکارم شیرازی: و در سلك بندگانم داخل شو.
وَادْخُلِي جَنَّتِي
﴿۳۰﴾
انصاریان: و در بهشتم وارد شو.
خرمشاهی: و به بهشت من وارد شو فولادوند: و در بهشت من داخل شو قمشهای: و در بهشت من داخل شو. مکارم شیرازی: و در بهشتم ورود كن. |
||