بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ
﴿۱﴾
انصاریان: وای بر کم فروشان!
خرمشاهی: واى بر كمفروشان فولادوند: واى بر كمفروشان قمشهای: وای به حال کم فروشان. مکارم شیرازی: واي بر كمفروشان.
الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ
﴿۲﴾
انصاریان: آنان که چون از مردم کالایی را با پیمانه و وزنمی ستانند، تمام و کامل می ستانند،
خرمشاهی: كسانى كه چون از مردمان پيمانه مىستانند، كامل مىگيرند فولادوند: كه چون از مردم پيمانه ستانند تمام ستانند قمشهای: آنان که چون به کیل (یا وزن) چیزی از مردم بستانند تمام بستانند. مکارم شیرازی: آنها كه وقتي براي خود كيل ميكنند حق خود را به طور كامل ميگيرند.
وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ
﴿۳﴾
انصاریان: و چون برای آنان پیمانه و وزن کنند، کم می دهند.
خرمشاهی: و چون به ايشان پيمانه دهند يا برايشان [كالايى] بركشند، كم مىگذارند فولادوند: و چون براى آنان پيمانه يا وزن كنند به ايشان كم دهند قمشهای: و چون چیزی بدهند در کیل و وزن به مردم کم دهند. مکارم شیرازی: اما هنگامي كه ميخواهند براي ديگران كيل يا وزن كنند كم ميگذارند!
أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ
﴿۴﴾
انصاریان: آیا اینان یقین ندارند که حتماً بر انگیخته می شوند؟
خرمشاهی: آيا اينان نمىدانند كه برانگيخته خواهند شد فولادوند: مگر آنان گمان نمى دارند كه برانگيخته خواهند شد قمشهای: آیا آنها نمیدانند که (پس از مرگ برای مجازات) بر انگیخته میشوند، مکارم شیرازی: آيا آنها باور ندارند كه برانگيخته ميشوند.
لِيَوْمٍ عَظِيمٍ
﴿۵﴾
انصاریان: برای روزی بزرگ،
خرمشاهی: در روزى بزرگ فولادوند: [در] روزى بزرگ قمشهای: در روزی که آن بسیار روز بزرگی است؟ مکارم شیرازی: در روزي بزرگ.
يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ
﴿۶﴾
انصاریان: روزی که مردم در برابر پروردگار جهانیان به پا می ایستند.
خرمشاهی: روزى كه مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان بايستند فولادوند: روزى كه مردم در برابر پروردگار جهانيان به پاى ايستند قمشهای: روزی که مردم تمام در حضور پروردگار عالم (برای حساب) میایستند. مکارم شیرازی: روزي كه مردم در پيشگاه رب العالمين ميايستند.
كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ
﴿۷﴾
انصاریان: این چنین نیست که می پندارند [در آن روز] یقیناً پرونده بدکاران در سجّین است.
خرمشاهی: چنين نيست، بىگمان كارنامه نافرمانان در سجين است فولادوند: نه چنين است [كه مى پندارند] كه كارنامه بدكاران در سجين است قمشهای: چنین نیست (که منکران پندارند) البته (روز قیامت) بد کاران با نامه عمل سیاهشان در عذاب سجّینند. مکارم شیرازی: چنين نيست كه آنها (درباره قيامت خيال ميكنند) مسلما نامه اعمال فاجران در سجين است!
وَمَا أَدْرَاكَ مَا سِجِّينٌ
﴿۸﴾
انصاریان: و تو چه می دانی که سجّین چیست؟
خرمشاهی: و تو چه دانى سجين چيست؟ فولادوند: و تو چه دانى كه سجين چيست قمشهای: و چگونه به حقیقت سجّین آگاه توانی شد؟ مکارم شیرازی: تو چه ميداني سجين چيست ؟
كِتَابٌ مَرْقُومٌ
﴿۹﴾
انصاریان: قضا و سرنوشتی حتمی [برای خائنان] است.
خرمشاهی: كتابى است نگاشته فولادوند: كتابى است نوشته شده قمشهای: کتابی است (که به قلم حق) نوشته شده. مکارم شیرازی: نامه اي است رقم زده شده و سرنوشتي است حتمي.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ
﴿۱۰﴾
انصاریان: وای در آن روز بر تکذیب کنندگان.
خرمشاهی: در چنين روز واى بر منكران فولادوند: واى بر تكذيب كنندگان در آن هنگام قمشهای: وای آن روز به حال منکران و تکذیب کنندگان. مکارم شیرازی: واي در آن روز بر تكذيب كنندگان.
الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ
﴿۱۱﴾
انصاریان: آنان که همواره روز جزا را تکذیب می کنند.
خرمشاهی: كسانى كه روز جزا را منكرند فولادوند: آنان كه روز جزا را دروغ مى پندارند قمشهای: آنان که روز جزا را تکذیب میکنند. مکارم شیرازی: همانها كه روز قيامت را انكار ميكنند.
وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ
﴿۱۲﴾
انصاریان: و آن را جز هر متجاوز گناه پیشه تکذیب نکند،
خرمشاهی: و جز هر تجاوزگر گناهكار هيچ كس آن را انكار نكند فولادوند: و جز هر تجاوزپيشه گناهكارى آن را به دروغ نمى گيرد قمشهای: در صورتی که آن روز را کسی تکذیب نمیکند مگر هر ظالم و بد کاری در عالم. مکارم شیرازی: و تنها كساني آن را انكار ميكنند كه متجاوز و گنهكارند.
إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ
﴿۱۳﴾
انصاریان: [که] هرگاه آیات ما را بر او خوانند می گوید: افسانه های پیشینیان است.
خرمشاهی: كه چون آيات ما بر او خوانده شود، گويد افسانههاى پيشينيان است فولادوند: [همان كه] چون آيات ما بر او خوانده شود گويد [اينها] افسانه هاى پيشينيان است قمشهای: که بر او چون آیات ما تلاوت شود گوید: این سخنان افسانه پیشینیان است. مکارم شیرازی: همان كس كه وقتي آيات ما بر او خوانده ميشود ميگويد: اين افسانه هاي پيشينيان است!
كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
﴿۱۴﴾
انصاریان: این چنین نیست که می گویند، بلکه گناهانی که همواره مرتکب شده اند بر دل هایشان چرک و زنگار بسته است [که حقایق را افسانه می پندارند.]
خرمشاهی: چنين نيست، بلكه آنچه كردهاند بر دلهايشان زنگار نهاده است فولادوند: نه چنين است بلكه آنچه مرتكب مى شدند زنگار بر دلهايشان بسته است قمشهای: چنین نیست، بلکه ظلمت ظلم و بد کاریهاشان بر دلهای تیره آنها غلبه کرده است (که قرآن را انکار میکنند). مکارم شیرازی: چنين نيست كه آنها خيال ميكنند، بلكه اعمالشان چون زنگاري بر دلهايشان نشسته!
كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ
﴿۱۵﴾
انصاریان: این چنین نیست که آنان می پندارند، بلکه اینان در آن روز از پروردگارشان محجوب اند.
خرمشاهی: چنين نيست، آنان در چنين روز از ديدار پروردگارشان در پرده باشند فولادوند: زهى پندار كه آنان در آن روز از پروردگارشان سخت محجوبند قمشهای: چنین نیست (که میپندارند)، آنها در آن روز از (رحمت و کرم) پروردگارشان محجوب و محرومند. مکارم شیرازی: چنين نيست كه آنها ميپندارند، بلكه آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند.
ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِيمِ
﴿۱۶﴾
انصاریان: سپس آنان بی تردید وارد دوزخ می شوند.
خرمشاهی: سپس آنان در آينده به دوزخند فولادوند: آنگاه به يقين آنان به جهنم درآيند قمشهای: سپس آنها را به آتش دوزخ در افکنند. مکارم شیرازی: سپس آنها مسلما وارد دوزخ ميشوند.
ثُمَّ يُقَالُ هَذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ
﴿۱۷﴾
انصاریان: [به آنان] گویند: این است آن دوزخی که همواره تکذیبش می کردید.
خرمشاهی: سپس گفته شود اين همان است كه به آن انكار مىورزيديد فولادوند: سپس [به ايشان] گفته خواهد شد اين همان است كه آن را به دروغ مى گرفتيد قمشهای: و به آنان گویند: این همان دوزخی است که تکذیب آن میکردید. مکارم شیرازی: بعد به آنها گفته ميشود اين همان چيزي است كه آن را تكذيب ميكرديد!
كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ
﴿۱۸﴾
انصاریان: این چنین نیست [که این سبک مغزان درباره نیکان می پندارند] بلکه پرونده نیکان در علیّین است
خرمشاهی: چنين نيست، بىگمان كارنامه نيكان در عليين است فولادوند: نه چنين است در حقيقت كتاب نيكان در عليون است قمشهای: چنین نیست (که شما کافران پنداشتید، امروز) نکو کاران عالم با نامه اعمالشان در بهشت علّیّین روند. مکارم شیرازی: چنان نيست كه آنها (درباره معاد) خيال ميكنند، بلكه نامه اعمال نيكان در عليين است.
وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ
﴿۱۹﴾
انصاریان: تو چه می دانی علیّین چیست؟
خرمشاهی: و تو چه دانى عليين چيست فولادوند: و تو چه دانى كه عليون چيست قمشهای: و چگونه به حقیقت علّیّین آگاه توانی شد؟ مکارم شیرازی: و تو چه ميداني عليين چيست؟!
كِتَابٌ مَرْقُومٌ
﴿۲۰﴾
انصاریان: قضا و سرنوشتی حتمی [برای نیکان] است.
خرمشاهی: كتابى است نگاشته فولادوند: كتابى است نوشته شده قمشهای: کتابی است (که به قلم حق) نوشته شده. مکارم شیرازی: نامه اي است رقم زده شده و سرنوشتي است قطعي.
يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ
﴿۲۱﴾
انصاریان: مقربان آن را مشاهده می کنند.
خرمشاهی: كه مقربان شاهد آنند فولادوند: مقربان آن را مشاهده خواهند كرد قمشهای: که مقربان درگاه حق به مشاهده آن مقام نائل شوند. مکارم شیرازی: كه مقربان شاهد آنند.
إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ
﴿۲۲﴾
انصاریان: بی تردید نیکان در نعمتی فراوانند
خرمشاهی: بىگمان نيكان در ناز و نعمت [بهشتى]اند فولادوند: براستى نيكوكاران در نعيم [الهى] خواهند بود قمشهای: محققا نیکوکاران در بهشت ابد متنعّمند. مکارم شیرازی: مسلما نيكان در انواع نعمت متنعمند.
عَلَى الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ
﴿۲۳﴾
انصاریان: بر تخت ها [ی آراسته و پرارزش تکیه زده و مناظر زیبای بهشت را با چشم سر و جمال محبوب را با چشم دل] می نگرند.
خرمشاهی: بر او رنگها [نشستهاند و] مىنگرند فولادوند: بر تختها [نشسته] مى نگرند قمشهای: آنجا بر تختها (ی عزت تکیه زنند و رحمت و نعمتهای خدا را) بنگرند. مکارم شیرازی: بر تختهاي زيباي بهشتي تكيه كرده و به زيباييهاي بهشت مينگرند.
تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ
﴿۲۴﴾
انصاریان: در چهره هایشان شادابی و طراوت نعمت را می یابی.
خرمشاهی: در چهرههايشان خرمى ناز و نعمت را باز مىشناسى فولادوند: از چهره هايشان طراوت نعمت [بهشت] را درمى يابى قمشهای: در رخسارشان نشاط و شادمانی نعیم بهشتی خواهی دید. مکارم شیرازی: در چهره هاي آنها طراوت و نشاط نعمت را ميبيني.
يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ
﴿۲۵﴾
انصاریان: آنان را از باده ناب و طهوری که سربسته و مُهر و موم شده است، می نوشانند.
خرمشاهی: از شرابى مهر شده به آنان نوشانند فولادوند: از باده اى مهر شده نوشانيده شوند قمشهای: (ساقیان حور و غلمان) به آنها شراب ناب سر به مهر بنوشانند. مکارم شیرازی: آنها از شراب زلال دست نخورده سربسته اي سيراب ميشوند.
خِتَامُهُ مِسْكٌ وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ
﴿۲۶﴾
انصاریان: مُهر و مومش مشک است، و رقابت کنندگان و مسابقه گران باید به سوی این نعمت ها بر یکدیگر پیشی گیرند،
خرمشاهی: كه مهر آن از مشك است و در اين راه است كه رقابتكوشان بايد به رقابت كوشند فولادوند: [باده اى كه] مهر آن مشك است و در اين [نعمتها] مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى گيرند قمشهای: که به مشک مهر کردهاند و راغبان (عاقل) بر این نعمت و شادمانی ابدی باید به شوق و رغبت بکوشند. مکارم شیرازی: مهري كه بر آن نهاده شده از مشك است، و در اين نعمتهاي بهشتي بايد راغبان بر يكديگر پيشي گيرند!
وَمِزَاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ
﴿۲۷﴾
انصاریان: و [این باده ناب مُهر و موم شده،] آمیخته ای از «تسنیم» است
خرمشاهی: و آميزه آن از تسنيم است فولادوند: و تركيبش از [چشمه] تسنيم است قمشهای: و ترکیب طبع آن شراب ناب از (جشمهای از) عالم بالاست. مکارم شیرازی: اين شراب (طهور) ممزوج با تسنيم است.
عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ
﴿۲۸﴾
انصاریان: [آن] چشمه ای که همواره مقربان از آن می نوشند.
خرمشاهی: چشمهاى كه مقربان از آن مىنوشند فولادوند: چشمه اى كه مقربان [خدا] از آن نوشند قمشهای: سر چشمهای که مقربان خدا از آن مینوشند. مکارم شیرازی: همان چشمه اي كه مقربان از آن مينوشند.
إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ
﴿۲۹﴾
انصاریان: بدکاران همواره [در دنیا از روی ریشخند و استهزا] به مؤمنان می خندیدند
خرمشاهی: بىگمان كسانى كه گناه كردهاند به مؤمنان مىخنديدند فولادوند: [آرى در دنيا] كسانى كه گناه میکردند آنان را كه ايمان آورده بودند به ريشخند مى گرفتند قمشهای: همانا (در دنیا) بد کاران بر اهل ایمان میخندیدند. مکارم شیرازی: بدكاران (در دنيا) پيوسته به مؤ منان ميخنديدند.
وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ
﴿۳۰﴾
انصاریان: و هنگامی که بر آنان می گذشتند آنان را با اشاره چشم وابرو به مسخره می گرفتند،
خرمشاهی: و چون از كنار ايشان مىگذشتند، به چشم و ابرو اشارت مىكردند فولادوند: و چون بر ايشان مى گذشتند اشاره چشم و ابرو با هم رد و بدل میکردند قمشهای: و چون به آنها میگذشتند به چشم طعن و استهزا مینگریستند. مکارم شیرازی: و هنگامي كه از كنار آنها (جمع مؤ منان) ميگذشتند آنها را با اشارات مورد سخريه قرار ميدادند.
وَإِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ
﴿۳۱﴾
انصاریان: و چون به خانواده خود بازمی گشتند [به سبب تمسخر مؤمنان] خوشحال و شادمان باز می گشتند،
خرمشاهی: و چون به سوى خانوادهشان باز مىگشتند، ريشخند كنان باز مىگشتند فولادوند: و هنگامى كه نزد خانواده[هاى] خود بازمى گشتند به شوخ طبعى مى پرداختند قمشهای: و چون به سوی کسان خود باز میگشتند به سخن مزاح و فکاهی (به نکوهش نماز و طاعت مؤمنان) با هم تفریح میکردند. مکارم شیرازی: و هنگامي كه به سوي خانواده خود باز ميگشتند مسرور و خندان بودند.
وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلَاءِ لَضَالُّونَ
﴿۳۲﴾
انصاریان: و هنگامی که مؤمنان را می دیدند، می گفتند: بی تردید اینان گمراه اند؛
خرمشاهی: و چون ايشان را مىديدند مىگفتند اينان گمراهانند فولادوند: و چون مؤمنان را مى ديدند مى گفتند اينها [جماعتى] گمراهند قمشهای: و چون مؤمنان را میدیدند میگفتند که اینان به حقیقت مردم گمراهی هستند. مکارم شیرازی: و هنگامي كه آنها (مؤ منان) را ميديدند ميگفتند: اينها گمراهانند.
وَمَا أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حَافِظِينَ
﴿۳۳﴾
انصاریان: و حال آنکه کافران را بر مؤمنان نگهبان و مراقب نفرستاده بودند [که مراقب هدایت و گمراهی آنان باشند.]
خرمشاهی: و آنان را بر ايشان نگهبان نفرستاده بودند فولادوند: و حال آنكه آنان براى بازرسى [كار]شان فرستاده نشده بودند قمشهای: در صورتی که آن بدان را موکّل کار و نگهبان اعمال مؤمنان نفرستاده بودند (تا بدین سخنان پردازند). مکارم شیرازی: در حالي كه آنها هرگز ماءمور مراقبت و متكفل آنان (مؤ منان) نبودند.
فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ
﴿۳۴﴾
انصاریان: پس امروز همواره مؤمنان به کافران می خندند.
خرمشاهی: حال امروز مؤمنان به كافران مىخندند فولادوند: و[لى] امروز مؤمنانند كه بر كافران خنده مى زنند قمشهای: پس امروز هم اهل ایمان به کفار میخندند. مکارم شیرازی: ولي امروز مؤ منان به كفار ميخندند.
عَلَى الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ
﴿۳۵﴾
انصاریان: بر تخت ها [ی آراسته و پرارزش تکیه زده] می نگرند
خرمشاهی: كه بر او رنگها مىنگرند فولادوند: بر تختها[ى خود نشسته] نظاره مى كنند قمشهای: در حالی که بر تختها (ی عزت تکیه زده و دوزخیان را) مشاهده میکنند. مکارم شیرازی: در حالي كه بر تختهاي مزين بهشتي نشسته اند و نگاه ميكنند.
هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ
﴿۳۶﴾
انصاریان: که آیا کافران را در برابر آنچه همواره انجام می دادند کیفر داده اند؟
خرمشاهی: كه آيا به كافران در برابر آنچه كرده بودند جزا داده مىشود فولادوند: [تا ببينند] آيا كافران به پاداش آنچه میکردند رسيده اند قمشهای: آیا کافران به نتیجه افعال زشتی که میکردند رسیدند؟ مکارم شیرازی: آيا كفار پاداش اعمال خود را گرفتند؟! |
||