ParsQuran
سوره 83: المطففين - جزء 30

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ ﴿۱﴾
انصاریان: وای بر کم فروشان!
خرمشاهی: واى بر كم‏فروشان‏
فولادوند: واى بر كم‏فروشان
قمشه‌ای: وای به حال کم فروشان.
مکارم شیرازی: واي بر كمفروشان.
الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ ﴿۲﴾
انصاریان: آنان که چون از مردم کالایی را با پیمانه و وزنمی ستانند، تمام و کامل می ستانند،
خرمشاهی: كسانى كه چون از مردمان پيمانه مى‏ستانند، كامل مى‏گيرند
فولادوند: كه چون از مردم پيمانه ستانند تمام ستانند
قمشه‌ای: آنان که چون به کیل (یا وزن) چیزی از مردم بستانند تمام بستانند.
مکارم شیرازی: آنها كه وقتي براي خود كيل مي‏كنند حق خود را به طور كامل مي‏گيرند.
وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ ﴿۳﴾
انصاریان: و چون برای آنان پیمانه و وزن کنند، کم می دهند.
خرمشاهی: و چون به ايشان پيمانه دهند يا برايشان [كالايى‏] بركشند، كم مى‏گذارند
فولادوند: و چون براى آنان پيمانه يا وزن كنند به ايشان كم دهند
قمشه‌ای: و چون چیزی بدهند در کیل و وزن به مردم کم دهند.
مکارم شیرازی: اما هنگامي كه مي‏خواهند براي ديگران كيل يا وزن كنند كم مي‏گذارند!
أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ ﴿۴﴾
انصاریان: آیا اینان یقین ندارند که حتماً بر انگیخته می شوند؟
خرمشاهی: آيا اينان نمى‏دانند كه برانگيخته خواهند شد
فولادوند: مگر آنان گمان نمى دارند كه برانگيخته خواهند شد
قمشه‌ای: آیا آنها نمی‌دانند که (پس از مرگ برای مجازات) بر انگیخته می‌شوند،
مکارم شیرازی: آيا آنها باور ندارند كه برانگيخته مي‏شوند.
لِيَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۵﴾
انصاریان: برای روزی بزرگ،
خرمشاهی: در روزى بزرگ‏
فولادوند: [در] روزى بزرگ
قمشه‌ای: در روزی که آن بسیار روز بزرگی است؟
مکارم شیرازی: در روزي بزرگ.
يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۶﴾
انصاریان: روزی که مردم در برابر پروردگار جهانیان به پا می ایستند.
خرمشاهی: روزى كه مردم در پيشگاه پروردگار جهانيان بايستند
فولادوند: روزى كه مردم در برابر پروردگار جهانيان به پاى ايستند
قمشه‌ای: روزی که مردم تمام در حضور پروردگار عالم (برای حساب) می‌ایستند.
مکارم شیرازی: روزي كه مردم در پيشگاه رب العالمين مي‏ايستند.
كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ ﴿۷﴾
انصاریان: این چنین نیست که می پندارند [در آن روز] یقیناً پرونده بدکاران در سجّین است.
خرمشاهی: چنين نيست، بى‏گمان كارنامه نافرمانان در سجين است‏
فولادوند: نه چنين است [كه مى ‏پندارند] كه كارنامه بدكاران در سجين است
قمشه‌ای: چنین نیست (که منکران پندارند) البته (روز قیامت) بد کاران با نامه عمل سیاهشان در عذاب سجّینند.
مکارم شیرازی: چنين نيست كه آنها (درباره قيامت خيال مي‏كنند) مسلما نامه اعمال فاجران در سجين است!
وَمَا أَدْرَاكَ مَا سِجِّينٌ ﴿۸﴾
انصاریان: و تو چه می دانی که سجّین چیست؟
خرمشاهی: و تو چه دانى سجين چيست؟
فولادوند: و تو چه دانى كه سجين چيست
قمشه‌ای: و چگونه به حقیقت سجّین آگاه توانی شد؟
مکارم شیرازی: تو چه مي‏داني سجين چيست ؟
كِتَابٌ مَرْقُومٌ ﴿۹﴾
انصاریان: قضا و سرنوشتی حتمی [برای خائنان] است.
خرمشاهی: كتابى است نگاشته‏
فولادوند: كتابى است نوشته‏ شده
قمشه‌ای: کتابی است (که به قلم حق) نوشته شده.
مکارم شیرازی: نامه‏ اي است رقم زده شده و سرنوشتي است حتمي.
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿۱۰﴾
انصاریان: وای در آن روز بر تکذیب کنندگان.
خرمشاهی: در چنين روز واى بر منكران‏
فولادوند: واى بر تكذيب ‏كنندگان در آن هنگام
قمشه‌ای: وای آن روز به حال منکران و تکذیب کنندگان.
مکارم شیرازی: واي در آن روز بر تكذيب كنندگان.
الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ ﴿۱۱﴾
انصاریان: آنان که همواره روز جزا را تکذیب می کنند.
خرمشاهی: كسانى كه روز جزا را منكرند
فولادوند: آنان كه روز جزا را دروغ مى ‏پندارند
قمشه‌ای: آنان که روز جزا را تکذیب می‌کنند.
مکارم شیرازی: همانها كه روز قيامت را انكار مي‏كنند.
وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ ﴿۱۲﴾
انصاریان: و آن را جز هر متجاوز گناه پیشه تکذیب نکند،
خرمشاهی: و جز هر تجاوزگر گناهكار هيچ كس آن را انكار نكند
فولادوند: و جز هر تجاوزپيشه گناهكارى آن را به دروغ نمى‏ گيرد
قمشه‌ای: در صورتی که آن روز را کسی تکذیب نمی‌کند مگر هر ظالم و بد کاری در عالم.
مکارم شیرازی: و تنها كساني آن را انكار مي‏كنند كه متجاوز و گنهكارند.
إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۳﴾
انصاریان: [که] هرگاه آیات ما را بر او خوانند می گوید: افسانه های پیشینیان است.
خرمشاهی: كه چون آيات ما بر او خوانده شود، گويد افسانه‏هاى پيشينيان است‏
فولادوند: [همان كه] چون آيات ما بر او خوانده شود گويد [اينها] افسانه ‏هاى پيشينيان است
قمشه‌ای: که بر او چون آیات ما تلاوت شود گوید: این سخنان افسانه پیشینیان است.
مکارم شیرازی: همان كس كه وقتي آيات ما بر او خوانده مي‏شود مي‏گويد: اين افسانه‏ هاي پيشينيان است!
كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۱۴﴾
انصاریان: این چنین نیست که می گویند، بلکه گناهانی که همواره مرتکب شده اند بر دل هایشان چرک و زنگار بسته است [که حقایق را افسانه می پندارند.]
خرمشاهی: چنين نيست، بلكه آنچه كرده‏اند بر دلهايشان زنگار نهاده است‏
فولادوند: نه چنين است بلكه آنچه مرتكب مى ‏شدند زنگار بر دلهايشان بسته است
قمشه‌ای: چنین نیست، بلکه ظلمت ظلم و بد کاریهاشان بر دلهای تیره آنها غلبه کرده است (که قرآن را انکار می‌کنند).
مکارم شیرازی: چنين نيست كه آنها خيال مي‏كنند، بلكه اعمالشان چون زنگاري بر دلهايشان نشسته!
كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ ﴿۱۵﴾
انصاریان: این چنین نیست که آنان می پندارند، بلکه اینان در آن روز از پروردگارشان محجوب اند.
خرمشاهی: چنين نيست، آنان در چنين روز از ديدار پروردگارشان در پرده باشند
فولادوند: زهى پندار كه آنان در آن روز از پروردگارشان سخت محجوبند
قمشه‌ای: چنین نیست (که می‌پندارند)، آنها در آن روز از (رحمت و کرم) پروردگارشان محجوب و محرومند.
مکارم شیرازی: چنين نيست كه آنها مي‏پندارند، بلكه آنها در آن روز از پروردگارشان محجوبند.
ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِيمِ ﴿۱۶﴾
انصاریان: سپس آنان بی تردید وارد دوزخ می شوند.
خرمشاهی: سپس آنان در آينده به دوزخند
فولادوند: آنگاه به يقين آنان به جهنم درآيند
قمشه‌ای: سپس آنها را به آتش دوزخ در افکنند.
مکارم شیرازی: سپس آنها مسلما وارد دوزخ مي‏شوند.
ثُمَّ يُقَالُ هَذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿۱۷﴾
انصاریان: [به آنان] گویند: این است آن دوزخی که همواره تکذیبش می کردید.
خرمشاهی: سپس گفته شود اين همان است كه به آن انكار مى‏ورزيديد
فولادوند: سپس [به ايشان] گفته خواهد شد اين همان است كه آن را به دروغ مى‏ گرفتيد
قمشه‌ای: و به آنان گویند: این همان دوزخی است که تکذیب آن می‌کردید.
مکارم شیرازی: بعد به آنها گفته مي‏شود اين همان چيزي است كه آن را تكذيب مي‏كرديد!
كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ ﴿۱۸﴾
انصاریان: این چنین نیست [که این سبک مغزان درباره نیکان می پندارند] بلکه پرونده نیکان در علیّین است
خرمشاهی: چنين نيست، بى‏گمان كارنامه نيكان در عليين است‏
فولادوند: نه چنين است در حقيقت كتاب نيكان در عليون است
قمشه‌ای: چنین نیست (که شما کافران پنداشتید، امروز) نکو کاران عالم با نامه اعمالشان در بهشت علّیّین روند.
مکارم شیرازی: چنان نيست كه آنها (درباره معاد) خيال مي‏كنند، بلكه نامه اعمال نيكان در عليين است.
وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ ﴿۱۹﴾
انصاریان: تو چه می دانی علیّین چیست؟
خرمشاهی: و تو چه دانى عليين چيست‏
فولادوند: و تو چه دانى كه عليون چيست
قمشه‌ای: و چگونه به حقیقت علّیّین آگاه توانی شد؟
مکارم شیرازی: و تو چه مي‏داني عليين چيست؟!
كِتَابٌ مَرْقُومٌ ﴿۲۰﴾
انصاریان: قضا و سرنوشتی حتمی [برای نیکان] است.
خرمشاهی: كتابى است نگاشته‏
فولادوند: كتابى است نوشته‏ شده
قمشه‌ای: کتابی است (که به قلم حق) نوشته شده.
مکارم شیرازی: نامه‏ اي است رقم زده شده و سرنوشتي است قطعي.
يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ ﴿۲۱﴾
انصاریان: مقربان آن را مشاهده می کنند.
خرمشاهی: كه مقربان شاهد آنند
فولادوند: مقربان آن را مشاهده خواهند كرد
قمشه‌ای: که مقربان درگاه حق به مشاهده آن مقام نائل شوند.
مکارم شیرازی: كه مقربان شاهد آنند.
إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ ﴿۲۲﴾
انصاریان: بی تردید نیکان در نعمتی فراوانند
خرمشاهی: بى‏گمان نيكان در ناز و نعمت [بهشتى‏]اند
فولادوند: براستى نيكوكاران در نعيم [الهى] خواهند بود
قمشه‌ای: محققا نیکوکاران در بهشت ابد متنعّمند.
مکارم شیرازی: مسلما نيكان در انواع نعمت متنعمند.
عَلَى الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ ﴿۲۳﴾
انصاریان: بر تخت ها [ی آراسته و پرارزش تکیه زده و مناظر زیبای بهشت را با چشم سر و جمال محبوب را با چشم دل] می نگرند.
خرمشاهی: بر او رنگها [نشسته‏اند و] مى‏نگرند
فولادوند: بر تختها [نشسته] مى ‏نگرند
قمشه‌ای: آنجا بر تختها (ی عزت تکیه زنند و رحمت و نعمتهای خدا را) بنگرند.
مکارم شیرازی: بر تختهاي زيباي بهشتي تكيه كرده و به زيباييهاي بهشت مي‏نگرند.
تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ ﴿۲۴﴾
انصاریان: در چهره هایشان شادابی و طراوت نعمت را می یابی.
خرمشاهی: در چهره‏هايشان خرمى ناز و نعمت را باز مى‏شناسى‏
فولادوند: از چهره ‏هايشان طراوت نعمت [بهشت] را درمى‏ يابى
قمشه‌ای: در رخسارشان نشاط و شادمانی نعیم بهشتی خواهی دید.
مکارم شیرازی: در چهره‏ هاي آنها طراوت و نشاط نعمت را مي‏بيني.
يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ ﴿۲۵﴾
انصاریان: آنان را از باده ناب و طهوری که سربسته و مُهر و موم شده است، می نوشانند.
خرمشاهی: از شرابى مهر شده به آنان نوشانند
فولادوند: از باده‏ اى مهر شده نوشانيده شوند
قمشه‌ای: (ساقیان حور و غلمان) به آنها شراب ناب سر به مهر بنوشانند.
مکارم شیرازی: آنها از شراب زلال دست نخورده سربسته‏ اي سيراب مي‏شوند.
خِتَامُهُ مِسْكٌ وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ ﴿۲۶﴾
انصاریان: مُهر و مومش مشک است، و رقابت کنندگان و مسابقه گران باید به سوی این نعمت ها بر یکدیگر پیشی گیرند،
خرمشاهی: كه مهر آن از مشك است و در اين راه است كه رقابت‏كوشان بايد به رقابت كوشند
فولادوند: [باده‏ اى كه] مهر آن مشك است و در اين [نعمتها] مشتاقان بايد بر يكديگر پيشى گيرند
قمشه‌ای: که به مشک مهر کرده‌اند و راغبان (عاقل) بر این نعمت و شادمانی ابدی باید به شوق و رغبت بکوشند.
مکارم شیرازی: مهري كه بر آن نهاده شده از مشك است، و در اين نعمتهاي بهشتي بايد راغبان بر يكديگر پيشي گيرند!
وَمِزَاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ ﴿۲۷﴾
انصاریان: و [این باده ناب مُهر و موم شده،] آمیخته ای از «تسنیم» است
خرمشاهی: و آميزه آن از تسنيم است‏
فولادوند: و تركيبش از [چشمه] تسنيم است
قمشه‌ای: و ترکیب طبع آن شراب ناب از (جشمه‌ای از) عالم بالاست.
مکارم شیرازی: اين شراب (طهور) ممزوج با تسنيم است.
عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ ﴿۲۸﴾
انصاریان: [آن] چشمه ای که همواره مقربان از آن می نوشند.
خرمشاهی: چشمه‏اى كه مقربان از آن مى‏نوشند
فولادوند: چشمه‏ اى كه مقربان [خدا] از آن نوشند
قمشه‌ای: سر چشمه‌ای که مقربان خدا از آن می‌نوشند.
مکارم شیرازی: همان چشمه‏ اي كه مقربان از آن مي‏نوشند.
إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ ﴿۲۹﴾
انصاریان: بدکاران همواره [در دنیا از روی ریشخند و استهزا] به مؤمنان می خندیدند
خرمشاهی: بى‏گمان كسانى كه گناه كرده‏اند به مؤمنان مى‏خنديدند
فولادوند: [آرى در دنيا] كسانى كه گناه میکردند آنان را كه ايمان آورده بودند به ريشخند مى‏ گرفتند
قمشه‌ای: همانا (در دنیا) بد کاران بر اهل ایمان می‌خندیدند.
مکارم شیرازی: بدكاران (در دنيا) پيوسته به مؤ منان مي‏خنديدند.
وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ ﴿۳۰﴾
انصاریان: و هنگامی که بر آنان می گذشتند آنان را با اشاره چشم وابرو به مسخره می گرفتند،
خرمشاهی: و چون از كنار ايشان مى‏گذشتند، به چشم و ابرو اشارت مى‏كردند
فولادوند: و چون بر ايشان مى‏ گذشتند اشاره چشم و ابرو با هم رد و بدل میکردند
قمشه‌ای: و چون به آنها می‌گذشتند به چشم طعن و استهزا می‌نگریستند.
مکارم شیرازی: و هنگامي كه از كنار آنها (جمع مؤ منان) مي‏گذشتند آنها را با اشارات مورد سخريه قرار مي‏دادند.
وَإِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ ﴿۳۱﴾
انصاریان: و چون به خانواده خود بازمی گشتند [به سبب تمسخر مؤمنان] خوشحال و شادمان باز می گشتند،
خرمشاهی: و چون به سوى خانواده‏شان باز مى‏گشتند، ريشخند كنان باز مى‏گشتند
فولادوند: و هنگامى كه نزد خانواده[هاى] خود بازمى‏ گشتند به شوخ‏ طبعى مى ‏پرداختند
قمشه‌ای: و چون به سوی کسان خود باز می‌گشتند به سخن مزاح و فکاهی (به نکوهش نماز و طاعت مؤمنان) با هم تفریح می‌کردند.
مکارم شیرازی: و هنگامي كه به سوي خانواده خود باز مي‏گشتند مسرور و خندان بودند.
وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلَاءِ لَضَالُّونَ ﴿۳۲﴾
انصاریان: و هنگامی که مؤمنان را می دیدند، می گفتند: بی تردید اینان گمراه اند؛
خرمشاهی: و چون ايشان را مى‏ديدند مى‏گفتند اينان گمراهانند
فولادوند: و چون مؤمنان را مى‏ ديدند مى گفتند اينها [جماعتى] گمراهند
قمشه‌ای: و چون مؤمنان را می‌دیدند می‌گفتند که اینان به حقیقت مردم گمراهی هستند.
مکارم شیرازی: و هنگامي كه آنها (مؤ منان) را مي‏ديدند مي‏گفتند: اينها گمراهانند.
وَمَا أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حَافِظِينَ ﴿۳۳﴾
انصاریان: و حال آنکه کافران را بر مؤمنان نگهبان و مراقب نفرستاده بودند [که مراقب هدایت و گمراهی آنان باشند.]
خرمشاهی: و آنان را بر ايشان نگهبان نفرستاده بودند
فولادوند: و حال آنكه آنان براى بازرسى [كار]شان فرستاده نشده بودند
قمشه‌ای: در صورتی که آن بدان را موکّل کار و نگهبان اعمال مؤمنان نفرستاده بودند (تا بدین سخنان پردازند).
مکارم شیرازی: در حالي كه آنها هرگز ماءمور مراقبت و متكفل آنان (مؤ منان) نبودند.
فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ ﴿۳۴﴾
انصاریان: پس امروز همواره مؤمنان به کافران می خندند.
خرمشاهی: حال امروز مؤمنان به كافران مى‏خندند
فولادوند: و[لى] امروز مؤمنانند كه بر كافران خنده مى‏ زنند
قمشه‌ای: پس امروز هم اهل ایمان به کفار می‌خندند.
مکارم شیرازی: ولي امروز مؤ منان به كفار مي‏خندند.
عَلَى الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ ﴿۳۵﴾
انصاریان: بر تخت ها [ی آراسته و پرارزش تکیه زده] می نگرند
خرمشاهی: كه بر او رنگها مى‏نگرند
فولادوند: بر تختها[ى خود نشسته] نظاره مى كنند
قمشه‌ای: در حالی که بر تختها (ی عزت تکیه زده و دوزخیان را) مشاهده می‌کنند.
مکارم شیرازی: در حالي كه بر تختهاي مزين بهشتي نشسته‏ اند و نگاه مي‏كنند.
هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿۳۶﴾
انصاریان: که آیا کافران را در برابر آنچه همواره انجام می دادند کیفر داده اند؟
خرمشاهی: كه آيا به كافران در برابر آنچه كرده بودند جزا داده مى‏شود
فولادوند: [تا ببينند] آيا كافران به پاداش آنچه میکردند رسيده‏ اند
قمشه‌ای: آیا کافران به نتیجه افعال زشتی که می‌کردند رسیدند؟
مکارم شیرازی: آيا كفار پاداش اعمال خود را گرفتند؟!