ParsQuran
سوره 78: النبأ - جزء 30

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ ﴿۱﴾
انصاریان: درباره چه چیز از یکدیگر می پرسند؟
خرمشاهی: از چه از همديگر مى‏پرسند؟
فولادوند: درباره چه چيز از يكديگر مى ‏پرسند
قمشه‌ای: (مردم) از چه خبر مهمی پرسش و گفتگو می‌کنند؟
مکارم شیرازی: آنها از چه چيز از يكديگر سؤ ال مي‏كنند؟!
عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ ﴿۲﴾
انصاریان: از آن خبر بزرگ [قیامت کبری]
خرمشاهی: از خبر بزرگ‏
فولادوند: از آن خبر بزرگ
قمشه‌ای: از خبر بزرگ (قیامت).
مکارم شیرازی: از خبر بزرگ و پر اهميت (رستاخيز).
الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ ﴿۳﴾
انصاریان: که همواره درباره آن با یکدیگر اختلاف دارند [که واقع می شود یا نه؟]
خرمشاهی: همانكه ايشان در آن اختلاف دارند
فولادوند: كه در باره آن با هم اختلاف دارند
قمشه‌ای: که در آن با هم به جدال و اختلاف کلمه برخاستند.
مکارم شیرازی: همان خبري كه پيوسته در آن اختلاف دارند.
كَلَّا سَيَعْلَمُونَ ﴿۴﴾
انصاریان: نه چنین است [که می پندارند] به زودی [به حتمی بودن وقوع آن] آگاه خواهند شد.
خرمشاهی: چنين نيست، زودا كه بدانند
فولادوند: نه چنان است به زودى خواهند دانست
قمشه‌ای: چنین نیست (که منکران پنداشته‌اند) به زودی (به وقت مرگ) خواهند دانست.
مکارم شیرازی: چنين نيست كه آنها فكر مي‏كنند، و به زودي مي‏فهمند.
ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ ﴿۵﴾
انصاریان: باز هم نه چنین است [که می پندارند] به زودی [به حتمی بودن وقوع آن] آگاه خواهند شد.
خرمشاهی: باز چنين نيست زودا كه بدانند
فولادوند: باز هم نه چنان است بزودى خواهند دانست
قمشه‌ای: و باز چنین نیست (که منکران پنداشته‌اند) البته به زودی آگاه می‌شوند.
مکارم شیرازی: باز هم چنين نيست كه آنها مي‏پندارند، و به زودي مي‏فهمند.
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا ﴿۶﴾
انصاریان: آیا زمین را بستر آرامش قرار ندادیم؟
خرمشاهی: آيا زمين را زيرانداز نساخته‏ايم؟
فولادوند: آيا زمين را گهواره‏ اى نگردانيديم
قمشه‌ای: آیا ما زمین را مهد آسایش خلق نگردانیدیم؟
مکارم شیرازی: آيا ما زمين را محل آرامش (شما) قرار نداديم ؟
وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا ﴿۷﴾
انصاریان: و کوه ها را میخ هایی [برای استواری آن؟]
خرمشاهی: و كوهها را مانند ميخها
فولادوند: و كوهها را [چون] ميخهايى [نگذاشتيم]
قمشه‌ای: و کوهها را عماد و نگهبان آن نساختیم؟
مکارم شیرازی: و كوهها را ميخهاي زمين ؟
وَخَلَقْنَاكُمْ أَزْوَاجًا ﴿۸﴾
انصاریان: و شما را جفت هایی [به صورت نر و ماده] آفریدیم،
خرمشاهی: و شما را به صورت جفتها[ى گوناگون‏] آفريده‏ايم‏
فولادوند: و شما را جفت آفريديم
قمشه‌ای: و شما را جفت (زن و مرد) آفریدیم.
مکارم شیرازی: و شما را به صورت زوجها آفريديم.
وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا ﴿۹﴾
انصاریان: و خوابتان را مایه استراحت و آرامش [و تمدّد اعصاب] قرار دادیم،
خرمشاهی: و خوابتان را مايه آرامش گردانده‏ايم‏
فولادوند: و خواب شما را [مايه] آسايش گردانيديم
قمشه‌ای: و خواب را برای شما مایه (قوم حیات و) استراحت قرار دادیم.
مکارم شیرازی: و خواب شما را مايه آرامشتان قرار داديم.
وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا ﴿۱۰﴾
انصاریان: و شب راپوششی
خرمشاهی: و شب را همچون پوششى ساخته‏ايم‏
فولادوند: و شب را [براى شما] پوششى قرار داديم
قمشه‌ای: و (پرده سیاه) شب را ساتر (احوال خلق) گردانیدیم.
مکارم شیرازی: و شب را پوششي (براي شما).
وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا ﴿۱۱﴾
انصاریان: و روز را وسیله معاش مقرّر کردیم؛
خرمشاهی: و روز را وقت تلاش معاش قرار داده‏ايم‏
فولادوند: و روز را [براى] معاش [شما] نهاديم
قمشه‌ای: و روز روشن را برای تحصیل معاش آنان مقرر داشتیم.
مکارم شیرازی: و روز را وسيله‏ اي براي زندگي و معاش.
وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا ﴿۱۲﴾
انصاریان: و بر فرازتان هفت آسماناستوار بنا نهادیم،
خرمشاهی: و برفرازتان هفت آسمان استوار برافراشته‏ايم‏
فولادوند: و بر فراز شما هفت [آسمان] استوار بنا كرديم
قمشه‌ای: و بر فراز شما هفت آسمان محکم بنا کردیم.
مکارم شیرازی: و بر فراز شما هفت (آسمان) محكم بنا كرديم.
وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا ﴿۱۳﴾
انصاریان: و چراغی روشن و حرارت زا پدید آوردیم،
خرمشاهی: و چراغى درخشان پديد آورده‏ايم‏
فولادوند: و چراغى فروزان گذارديم
قمشه‌ای: و چراغی (چون خورشید) رخشان بر افروختیم.
مکارم شیرازی: و چراغي روشن و حرارت بخش آفريديم.
وَأَنْزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجًا ﴿۱۴﴾
انصاریان: و از ابرهای متراکم و باران زا آبی ریزان نازل کردیم
خرمشاهی: و از ابرها آبى ريزان فرو فرستاده‏ايم‏
فولادوند: و از ابرهاى متراكم آبى ريزان فرود آورديم
قمشه‌ای: و از فشار و تراکم ابرها آب باران فرو ریختیم.
مکارم شیرازی: و از ابرهاي باران زا آبي فراوان نازل كرديم.
لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا ﴿۱۵﴾
انصاریان: تا به وسیله آن دانه و گیاه برویانیم،
خرمشاهی: تا بدان دانه و گياه برآوريم‏
فولادوند: تا بدان دانه و گياه برويانيم
قمشه‌ای: تا بدان آب، دانه و گیاه رویانیم.
مکارم شیرازی: تا به وسيله آن دانه و گياه بسيار برويانيم.
وَجَنَّاتٍ أَلْفَافًا ﴿۱۶﴾
انصاریان: و باغ هایی از درختان به هم پیچیده و انبوه بیرون آوریم.
خرمشاهی: و بوستانهايى انبوه‏
فولادوند: و باغهاى در هم پيچيده و انبوه
قمشه‌ای: و باغهای پر درخت (و انواع میوه‌ها) پدید آوریم.
مکارم شیرازی: و باغهايي پر درخت.
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كَانَ مِيقَاتًا ﴿۱۷﴾
انصاریان: بی تردید روز داوری وعده گاه است.
خرمشاهی: بى‏گمان روز داورى، هنگامى معين است‏
فولادوند: قطعا وعدگاه [ما با شما] روز داورى است
قمشه‌ای: همانا روز فصل (یعنی روز قیامت که در آن فصل خصومتها شود) وعده گاه خلق است.
مکارم شیرازی: روز جدايي ميعاد همگان است.
يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا ﴿۱۸﴾
انصاریان: روزی که در صور می دمند و شما گروه گروه به عرصه محشر می آیید،
خرمشاهی: روزى كه در صور دميده شود و فوج فوج بياييد
فولادوند: روزى كه در صور دميده شود و گروه گروه بياييد
قمشه‌ای: آن روزی که در صور بدمند (تا مردگان زنده شوند) و فوج فوج (به محشر) در آیید.
مکارم شیرازی: روزي كه در «صور» دميده مي‏شود، و شما فوج فوج وارد محشر مي‏شويد.
وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ أَبْوَابًا ﴿۱۹﴾
انصاریان: و آسمان گشوده می شود، پس به صورت درهایی درمی آید.
خرمشاهی: و آسمان گشوده شود و دروازه دروازه باشد
فولادوند: و آسمان گشوده و درهايى [پديد] شود
قمشه‌ای: و درهای آسمان به ابواب مختلف گشوده شود (تا هر فوجی از دری شتابند).
مکارم شیرازی: و آسمان گشوده مي‏شود، و به صورت درهاي متعددي در مي‏آيد
وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا ﴿۲۰﴾
انصاریان: و کوه ها را [از جای خود] روان کنند و سرابی شوند!
خرمشاهی: و كوهها روان كرده شود و چون سرابى باشد
فولادوند: و كوهها را روان كنند و [چون] سرابى گردند
قمشه‌ای: و کوهها را به گردش آرند تا به مانند سراب گردد.
مکارم شیرازی: و كوهها به حركت در مي‏آيد و به صورت سرابي مي‏شود!
إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَادًا ﴿۲۱﴾
انصاریان: بی تردید دوزخ کمین گاه است.
خرمشاهی: بى‏گمان جهنم كمينگاهى است‏
فولادوند: [آرى] جهنم [از دير باز] كمينگاهى بوده
قمشه‌ای: همانا دوزخ کمینگاه (کافران و بد کاران) است.
مکارم شیرازی: جهنم كمين گاهي است بزرگ!
لِلطَّاغِينَ مَآبًا ﴿۲۲﴾
انصاریان: جایگاه بازگشت برای سرکشان و طاغیان است.
خرمشاهی: و بازگشتگاه سركشان است‏
فولادوند: [كه] براى سركشان بازگشتگاهى است
قمشه‌ای: آن دوزخ جایگاه مردم سرکش ستمکار است.
مکارم شیرازی: و محل بازگشتي براي طغيانگران!
لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا ﴿۲۳﴾
انصاریان: روزگاری دراز در آن بمانند.
خرمشاهی: كه روزگارانى در آن به سر برند
فولادوند: روزگارى دراز در آن درنگ كنند
قمشه‌ای: که در آن قرنها بمانند (و عذاب کشند).
مکارم شیرازی: مدتهاي طولاني در آن مي‏مانند.
لَا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا ﴿۲۴﴾
انصاریان: در آنجا نه [آب] خنکی می چشند و نه آشامیدنی [باب طبع]
خرمشاهی: در آن نه خنكى بينند نه نوشابه‏اى چشند
فولادوند: در آنجا نه خنكى چشند و نه شربتى
قمشه‌ای: هرگز در آنجا هیچ هوی خنک و شراب (طهور) نیاشامند.
مکارم شیرازی: در آنجا نه چيز خنكي مي‏چشند، و نه نوشيدني گوارايي.
إِلَّا حَمِيمًا وَغَسَّاقًا ﴿۲۵﴾
انصاریان: مگر آب جوشان و چرکاب و خونابه ای [از بدن دوزخیان]
خرمشاهی: مگر آب جوش و چركابه‏
فولادوند: جز آب جوشان و چركابه‏ اى
قمشه‌ای: مگر آبی پلید و سوزان که حمیم و غسّاق جهنم است به آنها دهند.
مکارم شیرازی: جز آبي سوزان و مايعي از چرك و خون!
جَزَاءً وِفَاقًا ﴿۲۶﴾
انصاریان: پاداشی است مناسب [اعمالشان.]
خرمشاهی: كه جزايى موافق [اعمال ايشان‏] است‏
فولادوند: كيفرى مناسب [با جرم آنها]
قمشه‌ای: کیفری که با اعمال آنها موافق است.
مکارم شیرازی: اين مجازاتي است موافق و مناسب (اعمال آنها).
إِنَّهُمْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ حِسَابًا ﴿۲۷﴾
انصاریان: اینان بودند که به [روز] حساب امیدی نداشتند،
خرمشاهی: آنان حساب و كتابى را اميد نمى‏داشتند
فولادوند: آنان بودند كه به [روز] حساب اميد نداشتند
قمشه‌ای: زیرا آنها به حقیقت امید به روز حساب نداشتند.
مکارم شیرازی: چرا كه اميدي به حساب نداشتند.
وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كِذَّابًا ﴿۲۸﴾
انصاریان: و آیات ما را به شدت و با همه وجود انکار می کردند
خرمشاهی: و آيات ما را سخت تكذيب مى‏كردند
فولادوند: و آيات ما را سخت تكذيب میکردند
قمشه‌ای: و آیات ما را سخت تکذیب کردند.
مکارم شیرازی: و آيات ما را به كلي تكذيب كردند.
وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَابًا ﴿۲۹﴾
انصاریان: و [ما] همه چیز را [از خوبی و بدی آنان] برشمرده و در نامه اعمالشان ثبت کرده ایم.
خرمشاهی: و هر چيزى را در نامه‏اى به شمار آورده‏ايم‏
فولادوند: و حال آنكه هر چيزى را برشمرده [به صورت] كتابى در آورده‏ ايم
قمشه‌ای: و حال آنکه حساب هر چیزی را ما در کتابی (به احصاء و شماره) رقم کرده‌ایم.
مکارم شیرازی: و ما همه چيز را احصا و ثبت كرده‏ ايم.
فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذَابًا ﴿۳۰﴾
انصاریان: [در قیامت به آنان می گوییم:] پس بچشید که هرگز جز عذاب بر شما نیفزاییم.
خرمشاهی: پس بچشيد كه هرگز جز به عذابتان نمى‏افزاييم‏
فولادوند: پس بچشيد كه جز عذاب هرگز [چيزى] بر شما نمى‏ افزاييم
قمشه‌ای: پس بچشید (کیفر تکذیب و بدکاری را) که هرگز بر شما چیزی جز رنج و عذاب دوزخ نیفزاییم.
مکارم شیرازی: پس بچشيد كه چيزي جز عذاب بر شما نمي‏افزاييم.
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا ﴿۳۱﴾
انصاریان: بی تردید برای پرهیزکاران پیروزی و کامیابی است.
خرمشاهی: بى‏گمان پرهيزگاران را رستگارى است
فولادوند: مسلما پرهيزگاران را رستگارى است
قمشه‌ای: متقیان را در آن جهان مقام گشایش و هر گونه آسایش است.
مکارم شیرازی: براي پرهيزگاران مسلما پيروزي بزرگي است.
حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا ﴿۳۲﴾
انصاریان: باغ هایی [سرسبز و خرم] و انواع انگورها
خرمشاهی: بوستانها و درختان انگور
فولادوند: باغچه ‏ها و تاكستانها
قمشه‌ای: باغها و تاکستانهاست.
مکارم شیرازی: باغهايي سرسبز، و انواعي از انگورها.
وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا ﴿۳۳﴾
انصاریان: و دخترانی نو رسیده و هم سن
خرمشاهی: و [حوريان‏] نارپستان همسال‏
فولادوند: و دخترانى همسال با سينه‏ هاى برجسته
قمشه‌ای: و دختران زیبای دلربا که همه در خوبی و جوانی مانند یکدیگرند.
مکارم شیرازی: و حورياني بسيار جوان و هم سن و سال.
وَكَأْسًا دِهَاقًا ﴿۳۴﴾
انصاریان: و جام هایی لبریز [از باده طهور]
خرمشاهی: و جامهاى سرشار
فولادوند: و پياله ‏هاى لبالب
قمشه‌ای: و جامهای پر از شراب (طهور و انواع نوشابه‌های شیرین و خوش).
مکارم شیرازی: و جامهايي لبريز و پياپي (از شراب طهور)
لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا ﴿۳۵﴾
انصاریان: در آنجا نه سخن بیهوده ای می شنوند و نه دروغ و تکذیبی.
خرمشاهی: در آنجا نه لغوى بشنوند و نه دروغى‏
فولادوند: در آنجا نه بيهوده‏ اى شنوند و نه [يكديگر را] تكذيب [كنند]
قمشه‌ای: هرگز در آنجا سخن بیهوده و دروغ نشنوند.
مکارم شیرازی: در آنجا نه سخن لغو و بيهوده‏ اي مي‏شنوند و نه دروغي.
جَزَاءً مِنْ رَبِّكَ عَطَاءً حِسَابًا ﴿۳۶﴾
انصاریان: [این] پاداشی کافی و به اندازه از سوی پروردگار توست.
خرمشاهی: پاداشى است از سوى پروردگارت و بخششى بسنده است‏
فولادوند: [اين است] پاداشى از پروردگار تو عطايى از روى حساب
قمشه‌ای: این (نعمتهای ابدی) مزدی به عطاء و حساب پروردگار توست.
مکارم شیرازی: اين جزايي است از سوي پروردگارت و عطيه‏ اي است كافي.
رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا ﴿۳۷﴾
انصاریان: همان پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه میان آنهاست، آن مهربانی که هیچ کس را اختیار چون و چرای با او نیست.
خرمشاهی: پروردگار آسمانها و زمين و مابين آنها كه خداى رحمان است، و از جانب او اجازه سخن گفتن ندارند
فولادوند: پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است بخشايشگرى كه كس را ياراى خطاب با او نيست
قمشه‌ای: خدایی که آسمانها و زمین و همه مخلوقاتی که در بین آسمان و زمین است بیافریده همان خدای مهربان که (در عین مهربانی) کسی (از قهر و سطوتش) با او به گفتگو نتواند لب گشود.
مکارم شیرازی: همان پروردگار آسمانها و زمين و آنچه در ميان آن دو است، پروردگار رحمان، و هيچ كس حق ندارد بياجازه او سخني بگويد (يا شفاعتي كند).
يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا لَا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا ﴿۳۸﴾
انصاریان: روزی که روح و فرشتگان در یک صف می ایستند و سخن نمی گویند مگر کسی که [خدای] رحمان به او اجازه دهد و سخن حق و درست گوید.
خرمشاهی: روزى كه روح [جبرئيل‏] و فرشتگان به صف ايستند و هيچ‏يك جز كسى كه خداوند رحمان به او اجازه دهد، و صواب گويد، سخن نگويند
فولادوند: روزى كه روح و فرشتگان به صف مى‏ ايستند و [مردم] سخن نگويند مگر كسى كه [خداى] رحمان به او رخصت دهد و سخن راست گويد
قمشه‌ای: روزی که آن فرشته بزرگ روح القدس با همه فرشتگان صف زده و به نظم برخیزند و هیچ کس سخن نگوید جز آن کسی که خدای مهربانش به سخن اذن دهد و او سخن به صواب گوید (و به اذن خدا شفاعت گنهکاران کند).
مکارم شیرازی: اينها در آن روز واقع مي‏شود كه «روح» و «ملائكه» در يك صف قيام مي‏كنند، و هيچيك جز به اذن خداوند رحمان سخن نمي‏گويند: و آنگاه كه مي‏گويند صواب مي‏گويند.
ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا ﴿۳۹﴾
انصاریان: آن [روز] روز حق است، پس هرکه بخواهد راه بازگشتی به سوی پروردگارش برگزیند؛
خرمشاهی: اين روز واقعى است پس هر كه خواهد بازگشتگاهى به سوى پروردگار خويش بجويد
فولادوند: آن [روز] روز حق است پس هر كه خواهد راه بازگشتى به سوى پروردگار خود بجويد
قمشه‌ای: چنین روز حتمی و محقق خواهد بود، پس هر که می‌خواهد نزد خدای خود (در آن روز) مقام و منزلتی یابد (امروز در راه ایمان و طاعت بکوشد).
مکارم شیرازی: آن روز حق است، هر كس بخواهد راهي به سوي پروردگارش بر مي‏گزيند.
إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا ﴿۴۰﴾
انصاریان: ما شما را از عذابی نزدیک هشدار دادیم، روزی که آدم آنچه را [از خیر و شر] پیش فرستاده است بنگرد و کافر گوید: ای کاش من خاک بودم [و موجودی مکلّف آفریده نمی شدم تا چنین روز سختی را ببینم!]
خرمشاهی: ما شما را از عذابى نزديك هشدار داديم، از روزى كه هر انسانى به [نتيجه‏] آنچه به دستان خويش پيش فرستاده است، بنگرد و كافر [از سر حسرت‏] گويد كاش من خاك بودم‏
فولادوند: ما شما را از عذابى نزديك هشدار داديم روزى كه آدمى آنچه را با دست ‏خويش پيش فرستاده است بنگرد و كافر گويد كاش من خاك بودم
قمشه‌ای: ما شما را از روز عذاب که نزدیک است ترسانیده و آگاه ساختیم، روزی که هر کس هر چه کرده در پیش روی خود حاضر بیند و کافر در آن روز گوید که ای کاش خاک بودم (تا چنین به آتش کفر خود نمی‌سوختیم).
مکارم شیرازی: و ما شما را از عذاب نزديكي بيم مي‏دهيم، اين عذاب در روزي خواهد بود كه انسان آنچه را از قبل با دستهاي خود فرستاده مي‏بيند، و كافر مي‏گويد: «اي كاش خاك بودم!»