بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ
﴿۱﴾
انصاریان: درباره چه چیز از یکدیگر می پرسند؟
خرمشاهی: از چه از همديگر مىپرسند؟ فولادوند: درباره چه چيز از يكديگر مى پرسند قمشهای: (مردم) از چه خبر مهمی پرسش و گفتگو میکنند؟ مکارم شیرازی: آنها از چه چيز از يكديگر سؤ ال ميكنند؟!
عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ
﴿۲﴾
انصاریان: از آن خبر بزرگ [قیامت کبری]
خرمشاهی: از خبر بزرگ فولادوند: از آن خبر بزرگ قمشهای: از خبر بزرگ (قیامت). مکارم شیرازی: از خبر بزرگ و پر اهميت (رستاخيز).
الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ
﴿۳﴾
انصاریان: که همواره درباره آن با یکدیگر اختلاف دارند [که واقع می شود یا نه؟]
خرمشاهی: همانكه ايشان در آن اختلاف دارند فولادوند: كه در باره آن با هم اختلاف دارند قمشهای: که در آن با هم به جدال و اختلاف کلمه برخاستند. مکارم شیرازی: همان خبري كه پيوسته در آن اختلاف دارند.
كَلَّا سَيَعْلَمُونَ
﴿۴﴾
انصاریان: نه چنین است [که می پندارند] به زودی [به حتمی بودن وقوع آن] آگاه خواهند شد.
خرمشاهی: چنين نيست، زودا كه بدانند فولادوند: نه چنان است به زودى خواهند دانست قمشهای: چنین نیست (که منکران پنداشتهاند) به زودی (به وقت مرگ) خواهند دانست. مکارم شیرازی: چنين نيست كه آنها فكر ميكنند، و به زودي ميفهمند.
ثُمَّ كَلَّا سَيَعْلَمُونَ
﴿۵﴾
انصاریان: باز هم نه چنین است [که می پندارند] به زودی [به حتمی بودن وقوع آن] آگاه خواهند شد.
خرمشاهی: باز چنين نيست زودا كه بدانند فولادوند: باز هم نه چنان است بزودى خواهند دانست قمشهای: و باز چنین نیست (که منکران پنداشتهاند) البته به زودی آگاه میشوند. مکارم شیرازی: باز هم چنين نيست كه آنها ميپندارند، و به زودي ميفهمند.
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا
﴿۶﴾
انصاریان: آیا زمین را بستر آرامش قرار ندادیم؟
خرمشاهی: آيا زمين را زيرانداز نساختهايم؟ فولادوند: آيا زمين را گهواره اى نگردانيديم قمشهای: آیا ما زمین را مهد آسایش خلق نگردانیدیم؟ مکارم شیرازی: آيا ما زمين را محل آرامش (شما) قرار نداديم ؟
وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا
﴿۷﴾
انصاریان: و کوه ها را میخ هایی [برای استواری آن؟]
خرمشاهی: و كوهها را مانند ميخها فولادوند: و كوهها را [چون] ميخهايى [نگذاشتيم] قمشهای: و کوهها را عماد و نگهبان آن نساختیم؟ مکارم شیرازی: و كوهها را ميخهاي زمين ؟
وَخَلَقْنَاكُمْ أَزْوَاجًا
﴿۸﴾
انصاریان: و شما را جفت هایی [به صورت نر و ماده] آفریدیم،
خرمشاهی: و شما را به صورت جفتها[ى گوناگون] آفريدهايم فولادوند: و شما را جفت آفريديم قمشهای: و شما را جفت (زن و مرد) آفریدیم. مکارم شیرازی: و شما را به صورت زوجها آفريديم.
وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا
﴿۹﴾
انصاریان: و خوابتان را مایه استراحت و آرامش [و تمدّد اعصاب] قرار دادیم،
خرمشاهی: و خوابتان را مايه آرامش گرداندهايم فولادوند: و خواب شما را [مايه] آسايش گردانيديم قمشهای: و خواب را برای شما مایه (قوم حیات و) استراحت قرار دادیم. مکارم شیرازی: و خواب شما را مايه آرامشتان قرار داديم.
وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا
﴿۱۰﴾
انصاریان: و شب راپوششی
خرمشاهی: و شب را همچون پوششى ساختهايم فولادوند: و شب را [براى شما] پوششى قرار داديم قمشهای: و (پرده سیاه) شب را ساتر (احوال خلق) گردانیدیم. مکارم شیرازی: و شب را پوششي (براي شما).
وَجَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا
﴿۱۱﴾
انصاریان: و روز را وسیله معاش مقرّر کردیم؛
خرمشاهی: و روز را وقت تلاش معاش قرار دادهايم فولادوند: و روز را [براى] معاش [شما] نهاديم قمشهای: و روز روشن را برای تحصیل معاش آنان مقرر داشتیم. مکارم شیرازی: و روز را وسيله اي براي زندگي و معاش.
وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا
﴿۱۲﴾
انصاریان: و بر فرازتان هفت آسماناستوار بنا نهادیم،
خرمشاهی: و برفرازتان هفت آسمان استوار برافراشتهايم فولادوند: و بر فراز شما هفت [آسمان] استوار بنا كرديم قمشهای: و بر فراز شما هفت آسمان محکم بنا کردیم. مکارم شیرازی: و بر فراز شما هفت (آسمان) محكم بنا كرديم.
وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا
﴿۱۳﴾
انصاریان: و چراغی روشن و حرارت زا پدید آوردیم،
خرمشاهی: و چراغى درخشان پديد آوردهايم فولادوند: و چراغى فروزان گذارديم قمشهای: و چراغی (چون خورشید) رخشان بر افروختیم. مکارم شیرازی: و چراغي روشن و حرارت بخش آفريديم.
وَأَنْزَلْنَا مِنَ الْمُعْصِرَاتِ مَاءً ثَجَّاجًا
﴿۱۴﴾
انصاریان: و از ابرهای متراکم و باران زا آبی ریزان نازل کردیم
خرمشاهی: و از ابرها آبى ريزان فرو فرستادهايم فولادوند: و از ابرهاى متراكم آبى ريزان فرود آورديم قمشهای: و از فشار و تراکم ابرها آب باران فرو ریختیم. مکارم شیرازی: و از ابرهاي باران زا آبي فراوان نازل كرديم.
لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَنَبَاتًا
﴿۱۵﴾
انصاریان: تا به وسیله آن دانه و گیاه برویانیم،
خرمشاهی: تا بدان دانه و گياه برآوريم فولادوند: تا بدان دانه و گياه برويانيم قمشهای: تا بدان آب، دانه و گیاه رویانیم. مکارم شیرازی: تا به وسيله آن دانه و گياه بسيار برويانيم.
وَجَنَّاتٍ أَلْفَافًا
﴿۱۶﴾
انصاریان: و باغ هایی از درختان به هم پیچیده و انبوه بیرون آوریم.
خرمشاهی: و بوستانهايى انبوه فولادوند: و باغهاى در هم پيچيده و انبوه قمشهای: و باغهای پر درخت (و انواع میوهها) پدید آوریم. مکارم شیرازی: و باغهايي پر درخت.
إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ كَانَ مِيقَاتًا
﴿۱۷﴾
انصاریان: بی تردید روز داوری وعده گاه است.
خرمشاهی: بىگمان روز داورى، هنگامى معين است فولادوند: قطعا وعدگاه [ما با شما] روز داورى است قمشهای: همانا روز فصل (یعنی روز قیامت که در آن فصل خصومتها شود) وعده گاه خلق است. مکارم شیرازی: روز جدايي ميعاد همگان است.
يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجًا
﴿۱۸﴾
انصاریان: روزی که در صور می دمند و شما گروه گروه به عرصه محشر می آیید،
خرمشاهی: روزى كه در صور دميده شود و فوج فوج بياييد فولادوند: روزى كه در صور دميده شود و گروه گروه بياييد قمشهای: آن روزی که در صور بدمند (تا مردگان زنده شوند) و فوج فوج (به محشر) در آیید. مکارم شیرازی: روزي كه در «صور» دميده ميشود، و شما فوج فوج وارد محشر ميشويد.
وَفُتِحَتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ أَبْوَابًا
﴿۱۹﴾
انصاریان: و آسمان گشوده می شود، پس به صورت درهایی درمی آید.
خرمشاهی: و آسمان گشوده شود و دروازه دروازه باشد فولادوند: و آسمان گشوده و درهايى [پديد] شود قمشهای: و درهای آسمان به ابواب مختلف گشوده شود (تا هر فوجی از دری شتابند). مکارم شیرازی: و آسمان گشوده ميشود، و به صورت درهاي متعددي در ميآيد
وَسُيِّرَتِ الْجِبَالُ فَكَانَتْ سَرَابًا
﴿۲۰﴾
انصاریان: و کوه ها را [از جای خود] روان کنند و سرابی شوند!
خرمشاهی: و كوهها روان كرده شود و چون سرابى باشد فولادوند: و كوهها را روان كنند و [چون] سرابى گردند قمشهای: و کوهها را به گردش آرند تا به مانند سراب گردد. مکارم شیرازی: و كوهها به حركت در ميآيد و به صورت سرابي ميشود!
إِنَّ جَهَنَّمَ كَانَتْ مِرْصَادًا
﴿۲۱﴾
انصاریان: بی تردید دوزخ کمین گاه است.
خرمشاهی: بىگمان جهنم كمينگاهى است فولادوند: [آرى] جهنم [از دير باز] كمينگاهى بوده قمشهای: همانا دوزخ کمینگاه (کافران و بد کاران) است. مکارم شیرازی: جهنم كمين گاهي است بزرگ!
لِلطَّاغِينَ مَآبًا
﴿۲۲﴾
انصاریان: جایگاه بازگشت برای سرکشان و طاغیان است.
خرمشاهی: و بازگشتگاه سركشان است فولادوند: [كه] براى سركشان بازگشتگاهى است قمشهای: آن دوزخ جایگاه مردم سرکش ستمکار است. مکارم شیرازی: و محل بازگشتي براي طغيانگران!
لَابِثِينَ فِيهَا أَحْقَابًا
﴿۲۳﴾
انصاریان: روزگاری دراز در آن بمانند.
خرمشاهی: كه روزگارانى در آن به سر برند فولادوند: روزگارى دراز در آن درنگ كنند قمشهای: که در آن قرنها بمانند (و عذاب کشند). مکارم شیرازی: مدتهاي طولاني در آن ميمانند.
لَا يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا
﴿۲۴﴾
انصاریان: در آنجا نه [آب] خنکی می چشند و نه آشامیدنی [باب طبع]
خرمشاهی: در آن نه خنكى بينند نه نوشابهاى چشند فولادوند: در آنجا نه خنكى چشند و نه شربتى قمشهای: هرگز در آنجا هیچ هوی خنک و شراب (طهور) نیاشامند. مکارم شیرازی: در آنجا نه چيز خنكي ميچشند، و نه نوشيدني گوارايي.
إِلَّا حَمِيمًا وَغَسَّاقًا
﴿۲۵﴾
انصاریان: مگر آب جوشان و چرکاب و خونابه ای [از بدن دوزخیان]
خرمشاهی: مگر آب جوش و چركابه فولادوند: جز آب جوشان و چركابه اى قمشهای: مگر آبی پلید و سوزان که حمیم و غسّاق جهنم است به آنها دهند. مکارم شیرازی: جز آبي سوزان و مايعي از چرك و خون!
جَزَاءً وِفَاقًا
﴿۲۶﴾
انصاریان: پاداشی است مناسب [اعمالشان.]
خرمشاهی: كه جزايى موافق [اعمال ايشان] است فولادوند: كيفرى مناسب [با جرم آنها] قمشهای: کیفری که با اعمال آنها موافق است. مکارم شیرازی: اين مجازاتي است موافق و مناسب (اعمال آنها).
إِنَّهُمْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ حِسَابًا
﴿۲۷﴾
انصاریان: اینان بودند که به [روز] حساب امیدی نداشتند،
خرمشاهی: آنان حساب و كتابى را اميد نمىداشتند فولادوند: آنان بودند كه به [روز] حساب اميد نداشتند قمشهای: زیرا آنها به حقیقت امید به روز حساب نداشتند. مکارم شیرازی: چرا كه اميدي به حساب نداشتند.
وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كِذَّابًا
﴿۲۸﴾
انصاریان: و آیات ما را به شدت و با همه وجود انکار می کردند
خرمشاهی: و آيات ما را سخت تكذيب مىكردند فولادوند: و آيات ما را سخت تكذيب میکردند قمشهای: و آیات ما را سخت تکذیب کردند. مکارم شیرازی: و آيات ما را به كلي تكذيب كردند.
وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَابًا
﴿۲۹﴾
انصاریان: و [ما] همه چیز را [از خوبی و بدی آنان] برشمرده و در نامه اعمالشان ثبت کرده ایم.
خرمشاهی: و هر چيزى را در نامهاى به شمار آوردهايم فولادوند: و حال آنكه هر چيزى را برشمرده [به صورت] كتابى در آورده ايم قمشهای: و حال آنکه حساب هر چیزی را ما در کتابی (به احصاء و شماره) رقم کردهایم. مکارم شیرازی: و ما همه چيز را احصا و ثبت كرده ايم.
فَذُوقُوا فَلَنْ نَزِيدَكُمْ إِلَّا عَذَابًا
﴿۳۰﴾
انصاریان: [در قیامت به آنان می گوییم:] پس بچشید که هرگز جز عذاب بر شما نیفزاییم.
خرمشاهی: پس بچشيد كه هرگز جز به عذابتان نمىافزاييم فولادوند: پس بچشيد كه جز عذاب هرگز [چيزى] بر شما نمى افزاييم قمشهای: پس بچشید (کیفر تکذیب و بدکاری را) که هرگز بر شما چیزی جز رنج و عذاب دوزخ نیفزاییم. مکارم شیرازی: پس بچشيد كه چيزي جز عذاب بر شما نميافزاييم.
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ مَفَازًا
﴿۳۱﴾
انصاریان: بی تردید برای پرهیزکاران پیروزی و کامیابی است.
خرمشاهی: بىگمان پرهيزگاران را رستگارى است فولادوند: مسلما پرهيزگاران را رستگارى است قمشهای: متقیان را در آن جهان مقام گشایش و هر گونه آسایش است. مکارم شیرازی: براي پرهيزگاران مسلما پيروزي بزرگي است.
حَدَائِقَ وَأَعْنَابًا
﴿۳۲﴾
انصاریان: باغ هایی [سرسبز و خرم] و انواع انگورها
خرمشاهی: بوستانها و درختان انگور فولادوند: باغچه ها و تاكستانها قمشهای: باغها و تاکستانهاست. مکارم شیرازی: باغهايي سرسبز، و انواعي از انگورها.
وَكَوَاعِبَ أَتْرَابًا
﴿۳۳﴾
انصاریان: و دخترانی نو رسیده و هم سن
خرمشاهی: و [حوريان] نارپستان همسال فولادوند: و دخترانى همسال با سينه هاى برجسته قمشهای: و دختران زیبای دلربا که همه در خوبی و جوانی مانند یکدیگرند. مکارم شیرازی: و حورياني بسيار جوان و هم سن و سال.
وَكَأْسًا دِهَاقًا
﴿۳۴﴾
انصاریان: و جام هایی لبریز [از باده طهور]
خرمشاهی: و جامهاى سرشار فولادوند: و پياله هاى لبالب قمشهای: و جامهای پر از شراب (طهور و انواع نوشابههای شیرین و خوش). مکارم شیرازی: و جامهايي لبريز و پياپي (از شراب طهور)
لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا كِذَّابًا
﴿۳۵﴾
انصاریان: در آنجا نه سخن بیهوده ای می شنوند و نه دروغ و تکذیبی.
خرمشاهی: در آنجا نه لغوى بشنوند و نه دروغى فولادوند: در آنجا نه بيهوده اى شنوند و نه [يكديگر را] تكذيب [كنند] قمشهای: هرگز در آنجا سخن بیهوده و دروغ نشنوند. مکارم شیرازی: در آنجا نه سخن لغو و بيهوده اي ميشنوند و نه دروغي.
جَزَاءً مِنْ رَبِّكَ عَطَاءً حِسَابًا
﴿۳۶﴾
انصاریان: [این] پاداشی کافی و به اندازه از سوی پروردگار توست.
خرمشاهی: پاداشى است از سوى پروردگارت و بخششى بسنده است فولادوند: [اين است] پاداشى از پروردگار تو عطايى از روى حساب قمشهای: این (نعمتهای ابدی) مزدی به عطاء و حساب پروردگار توست. مکارم شیرازی: اين جزايي است از سوي پروردگارت و عطيه اي است كافي.
رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الرَّحْمَنِ لَا يَمْلِكُونَ مِنْهُ خِطَابًا
﴿۳۷﴾
انصاریان: همان پروردگار آسمان ها و زمین و آنچه میان آنهاست، آن مهربانی که هیچ کس را اختیار چون و چرای با او نیست.
خرمشاهی: پروردگار آسمانها و زمين و مابين آنها كه خداى رحمان است، و از جانب او اجازه سخن گفتن ندارند فولادوند: پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است بخشايشگرى كه كس را ياراى خطاب با او نيست قمشهای: خدایی که آسمانها و زمین و همه مخلوقاتی که در بین آسمان و زمین است بیافریده همان خدای مهربان که (در عین مهربانی) کسی (از قهر و سطوتش) با او به گفتگو نتواند لب گشود. مکارم شیرازی: همان پروردگار آسمانها و زمين و آنچه در ميان آن دو است، پروردگار رحمان، و هيچ كس حق ندارد بياجازه او سخني بگويد (يا شفاعتي كند).
يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفًّا لَا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَقَالَ صَوَابًا
﴿۳۸﴾
انصاریان: روزی که روح و فرشتگان در یک صف می ایستند و سخن نمی گویند مگر کسی که [خدای] رحمان به او اجازه دهد و سخن حق و درست گوید.
خرمشاهی: روزى كه روح [جبرئيل] و فرشتگان به صف ايستند و هيچيك جز كسى كه خداوند رحمان به او اجازه دهد، و صواب گويد، سخن نگويند فولادوند: روزى كه روح و فرشتگان به صف مى ايستند و [مردم] سخن نگويند مگر كسى كه [خداى] رحمان به او رخصت دهد و سخن راست گويد قمشهای: روزی که آن فرشته بزرگ روح القدس با همه فرشتگان صف زده و به نظم برخیزند و هیچ کس سخن نگوید جز آن کسی که خدای مهربانش به سخن اذن دهد و او سخن به صواب گوید (و به اذن خدا شفاعت گنهکاران کند). مکارم شیرازی: اينها در آن روز واقع ميشود كه «روح» و «ملائكه» در يك صف قيام ميكنند، و هيچيك جز به اذن خداوند رحمان سخن نميگويند: و آنگاه كه ميگويند صواب ميگويند.
ذَلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شَاءَ اتَّخَذَ إِلَى رَبِّهِ مَآبًا
﴿۳۹﴾
انصاریان: آن [روز] روز حق است، پس هرکه بخواهد راه بازگشتی به سوی پروردگارش برگزیند؛
خرمشاهی: اين روز واقعى است پس هر كه خواهد بازگشتگاهى به سوى پروردگار خويش بجويد فولادوند: آن [روز] روز حق است پس هر كه خواهد راه بازگشتى به سوى پروردگار خود بجويد قمشهای: چنین روز حتمی و محقق خواهد بود، پس هر که میخواهد نزد خدای خود (در آن روز) مقام و منزلتی یابد (امروز در راه ایمان و طاعت بکوشد). مکارم شیرازی: آن روز حق است، هر كس بخواهد راهي به سوي پروردگارش بر ميگزيند.
إِنَّا أَنْذَرْنَاكُمْ عَذَابًا قَرِيبًا يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ وَيَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا
﴿۴۰﴾
انصاریان: ما شما را از عذابی نزدیک هشدار دادیم، روزی که آدم آنچه را [از خیر و شر] پیش فرستاده است بنگرد و کافر گوید: ای کاش من خاک بودم [و موجودی مکلّف آفریده نمی شدم تا چنین روز سختی را ببینم!]
خرمشاهی: ما شما را از عذابى نزديك هشدار داديم، از روزى كه هر انسانى به [نتيجه] آنچه به دستان خويش پيش فرستاده است، بنگرد و كافر [از سر حسرت] گويد كاش من خاك بودم فولادوند: ما شما را از عذابى نزديك هشدار داديم روزى كه آدمى آنچه را با دست خويش پيش فرستاده است بنگرد و كافر گويد كاش من خاك بودم قمشهای: ما شما را از روز عذاب که نزدیک است ترسانیده و آگاه ساختیم، روزی که هر کس هر چه کرده در پیش روی خود حاضر بیند و کافر در آن روز گوید که ای کاش خاک بودم (تا چنین به آتش کفر خود نمیسوختیم). مکارم شیرازی: و ما شما را از عذاب نزديكي بيم ميدهيم، اين عذاب در روزي خواهد بود كه انسان آنچه را از قبل با دستهاي خود فرستاده ميبيند، و كافر ميگويد: «اي كاش خاك بودم!» |
||