ParsQuran
سوره 75: القيامة - جزء 29

فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿۳۱﴾
انصاریان: [در آن حال فرشتگان می گویند: این به کام مرگ افتاده] نه [دعوت پیامبر را] باور کرد، و نه نماز خواند؛
خرمشاهی: [مدعى‏] نه [حق را] تصديق كرد، و نه نمازگزارد
فولادوند: در آن روز گفته مى ‏شود او هرگز ايمان نياورد و نماز نخواند
قمشه‌ای: پس (آن روز وای بر آن که چون ابو جهل) حق را تصدیق نکرد و نماز (و طاعتش) بجا نیاورد.
مکارم شیرازی: او هرگز ايمان نياورد و نماز نخواند
وَلَكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۳۲﴾
انصاریان: بلکه [در میان اجتماعات] تکذیب کرد و روی گرداند؛
خرمشاهی: بلكه دروغ انگاشت و رويگردان شد
فولادوند: بلكه تكذيب كرد و روى‏ گردان شد
قمشه‌ای: بلکه (خدا را) تکذیب کرد و (از حکمش) رو بگردانید.
مکارم شیرازی: بلكه تكذيب كرد، و روي گردان شد.
ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى ﴿۳۳﴾
انصاریان: سپس متکبرانه و خرامان به سوی کسانش رفت.
خرمشاهی: سپس تبختركنان به سوى خانواده‏اش رفت‏
فولادوند: سپس بسوى خانواده خود باز گشت در حالى كه متكبرانه قدم برمى‏ داشت
قمشه‌ای: و آن گاه با تکبر و نخوت به سوی اهل خویش روی آورد.
مکارم شیرازی: سپس به سوي خانواده خود بازگشت در حالي كه متكبرانه قدم بر مي‏داشت.
أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى ﴿۳۴﴾
انصاریان: [و گویند: با این وضعی که داری، عذاب دوزخ] برای تو شایسته تر است، شایسته تر!
خرمشاهی: واى بر تو، باز هم واى بر تو
فولادوند: با اين اعمال عذاب الهى براى تو شايسته‏ تر است‏ شايسته‏ تر
قمشه‌ای: (به وی خطاب شود) وای (بر زندگی) و (صد) وای بر (مرگ) تو.
مکارم شیرازی: عذاب الهي براي تو شايسته تر است، شايسته تر!
ثُمَّ أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى ﴿۳۵﴾
انصاریان: باز هم شایسته تر است شایسته تر.
خرمشاهی: سپس واى بر تو، و باز هم واى بر تو
فولادوند: سپس عذاب الهى براى تو شايسته‏ تر است‏ شايسته‏ تر
قمشه‌ای: پس (از مرگ هم) وای (بر برزخ) و (صد) وای بر (روز محشر) تو.
مکارم شیرازی: سپس عذاب الهي براي تو شايسته تر است، شايسته تر!
أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى ﴿۳۶﴾
انصاریان: آیا انسان گمان می کند بیهوده و مهمل [و بدون تکلیف و مسؤولیت] رها می شود؟!
خرمشاهی: آيا انسان مى‏پندارد كه به امان خود رها خواهد شد؟
فولادوند: آيا انسان گمان مى ‏كند بى‏ هدف رها مى ‏شود
قمشه‌ای: آیا آدمی می‌پندارد که او را مهمل (از تکلیف و ثواب و عقاب) گذارند (و غرضی در خلقتش منظور ندارند).
مکارم شیرازی: آيا انسان گمان مي‏كند بيهوده و بيهدف رها مي‏شود؟
أَلَمْ يَكُ نُطْفَةً مِنْ مَنِيٍّ يُمْنَى ﴿۳۷﴾
انصاریان: آیا نطفه ای از منی که در رحم ریخته می شود نبود؟
خرمشاهی: آيا نطفه‏اى از منى كه [در رحم‏] ريخته شده بود، نبود؟
فولادوند: آيا او نطفه‏ اى از منى كه در رحم ريخته مى ‏شود نبود
قمشه‌ای: آیا آدمی قطره آب نطفه نبود که (در رحم) ریزند؟
مکارم شیرازی: آيا او نطفه‏ اي از مني كه در رحم ريخته مي‏شود نبود؟
ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿۳۸﴾
انصاریان: سپس علقه شد و خدا او را آفرید و اندامش را درست و نیکو ساخت،
خرمشاهی: سپس خون بسته‏اى بود كه [خداوندش‏] آفريد و به سامان كرد
فولادوند: سپس بصورت خون‏بسته در آمد و خداوند او را آفريد و موزون ساخت
قمشه‌ای: و پس از نطفه خون بسته شد و آن گاه (خدایش به این صورت زیبای حیرت انگیز) آفرید و آراسته ساخت.
مکارم شیرازی: سپس به صورت خون بسته در آمد، و او را آفريد و موزون ساخت ؟
فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى ﴿۳۹﴾
انصاریان: و از او دو زوج به وجود آورد یکی نر و دیگر ماده،
خرمشاهی: و از آن جفتى نرينه و مادينه پديد آورد
فولادوند: و از او دو زوج مرد و زن آفريد
قمشه‌ای: پس آن گاه از او دو صنف نر و ماده پدید آورد.
مکارم شیرازی: و از او دو زوج مذكر و مؤ نث آفريد.
أَلَيْسَ ذَلِكَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتَى ﴿۴۰﴾
انصاریان: آیا چنین نیرومند آگاهی توانا نیست که مردگان را زنده کند؟
خرمشاهی: آيا آن [آفريدگار] توانا بر آن نيست كه مردگان را زنده كند؟
فولادوند: آيا چنين كسى قادر نيست كه مردگان را زنده كند
قمشه‌ای: آیا چنین خدای (با قدرت و حکمت) باز نتواند مردگان را زنده گرداند؟
مکارم شیرازی: آيا چنين كسي قادر نيست كه مردگان را زنده كند؟!