ParsQuran
سوره 70: المعارج - جزء 29

تَعْرُجُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ إِلَيْهِ فِي يَوْمٍ كَانَ مِقْدَارُهُ خَمْسِينَ أَلْفَ سَنَةٍ ﴿۴﴾
انصاریان: فرشتگان و روح در روزی که مقدارش پنجاه هزار سال است به سوی او بالا می روند.
خرمشاهی: كه فرشتگان و روح در روزى كه به اندازه پنجاه هزار سال [دنيوى‏] است به سوى او فرا مى‏روند
فولادوند: فرشتگان و روح در روزى كه مقدارش پنجاه هزار سال است به سوى او بالا مى ‏روند
قمشه‌ای: فرشتگان و روح الامین (برای اخذ فرمان) به سوی (عرش) خدا بالا روند در روزی که مدتش پنجاه هزار سال خواهد بود.
مکارم شیرازی: فرشتگان و روح (فرشته مخصوص) به سوي او عروج مي‏كنند در آن روزي كه مقدارش پنجاه هزار سال است.
فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِيلًا ﴿۵﴾
انصاریان: پس صبر کن صبری نیکو [صبری که در کنارش جزع و ناخشنودی نباشد.]
خرمشاهی: پس صبرى نيكو پيشه كن‏
فولادوند: پس صبر كن صبرى نيكو
قمشه‌ای: پس صبر نیکو پیش گیر.
مکارم شیرازی: بنابراين صبر جميل پيشه كن.
إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا ﴿۶﴾
انصاریان: دشمنان و مخالفان، آن [عذاب] را دور می بینند
خرمشاهی: آنان آن را دوردست مى‏بينند
فولادوند: زيرا آنان [عذاب] را دور مى ‏بينند
قمشه‌ای: که این مردم آن روز را بسیار دور (از امکان) بینند.
مکارم شیرازی: زيرا آنها آن روز را دور مي‏بينند.
وَنَرَاهُ قَرِيبًا ﴿۷﴾
انصاریان: و ما آن را نزدیک می بینیم.
خرمشاهی: و ما نزديك مى‏بينيمش‏
فولادوند: و [ما] نزديكش مى ‏بينيم
قمشه‌ای: و ما نزدیک (به وقوع) می‌بینیم.
مکارم شیرازی: و ما آن را نزديك مي‏بينيم!
يَوْمَ تَكُونُ السَّمَاءُ كَالْمُهْلِ ﴿۸﴾
انصاریان: روزی که آسمان چون فلز گداخته گردد
خرمشاهی: روزى كه آسمان چون فلز گداخته شود
فولادوند: روزى كه آسمانها چون فلز گداخته شود
قمشه‌ای: روزی که آسمان چون فلز گداخته شود.
مکارم شیرازی: همان روز كه آسمان همچون فلز گداخته مي‏شود.
وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ ﴿۹﴾
انصاریان: و کوه ها مانند پشم رنگینِ حلاجی شده شود
خرمشاهی: و كوهها همچون پشم رنگين گردد
فولادوند: و كوهها چون پشم زده گردد
قمشه‌ای: و کوهها مانند پشم زده متلاشی گردند.
مکارم شیرازی: و كوهها مانند پشم رنگين متلاشي خواهد بود.
وَلَا يَسْأَلُ حَمِيمٌ حَمِيمًا ﴿۱۰﴾
انصاریان: و هیچ خویشاوند و دوست صمیمی از [اوضاع و احوال] خویشاوند و دوست صمیمی اش نپرسد!
خرمشاهی: و هيچ خويشاوندى از حال خويشاوندى نپرسد
فولادوند: و هيچ دوست صميمى از دوست صميمى [حال] نپرسد
قمشه‌ای: و هیچ کس از خویش خود جویا نشود.
مکارم شیرازی: و هيچ دوست صميمي سراغ دوستش را نمي‏گيرد!
يُبَصَّرُونَهُمْ يَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ يَفْتَدِي مِنْ عَذَابِ يَوْمِئِذٍ بِبَنِيهِ ﴿۱۱﴾
انصاریان: آنان را نشانشان می دهند [ولی به خاطر دل مشغولی خود هرگز به آنان توجه نکنند!] گنهکار آرزو می کند که ای کاش می توانست فرزندانش را در برابر عذاب آن روز فدیه و عوض دهد!
خرمشاهی: در حالى كه به همديگر نشان داده شوند، گناهكار آرزو كند كاش عذاب چنين روزى را،
فولادوند: آنان را به ايشان نشان مى‏ دهند گناهكار آرزو مى ‏كند كه كاش براى رهايى از عذاب آن روز مى توانست پسران خود را عوض دهد
قمشه‌ای: چون حقیقت حالشان به آنها بنمایند آن روز کافر بدکار آرزو کند که کاش توانستی فرزندانش را فدای خود سازد و از عذاب برهد.
مکارم شیرازی: آنان را به آنها نشان مي‏دهند (ولي هر كس گرفتار كار خويشتن است) چنان است كه گنهكار دوست مي‏دارد فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا كند.
وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِيهِ ﴿۱۲﴾
انصاریان: و نیز همسر و برادرش را
خرمشاهی: با فدا كردن پسرانش و همسرش و برادرش باز خرد
فولادوند: و [نيز] همسرش و برادرش را
قمشه‌ای: و هم زن و برادرش.
مکارم شیرازی: و همسر و برادرش را.
وَفَصِيلَتِهِ الَّتِي تُؤْوِيهِ ﴿۱۳﴾
انصاریان: و قبیله و قومش را که [در دنیا] به او پناه می دادند،
خرمشاهی: همچنين خاندانش كه به او سر و سامان داده است‏
فولادوند: و قبيله‏ اش را كه به او پناه مى‏ دهد
قمشه‌ای: و هم خویشان و قبیله‌اش را که همیشه حمایتش می‌کردند.
مکارم شیرازی: و قبيله‏ اش كه هميشه از او حمايت مي‏كردند.