ParsQuran
سوره 7: الأعراف - جزء 9

وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَنْ تَرَانِي وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۴۳﴾
انصاریان: زمانی که موسی به میعادگاه ما آمد، و پروردگارش با وی سخن گفت، عرض کرد: پروردگارا! جمال با کمال ذات بی نهایتت را [به قلب من] بنمای تا تو را [به رؤیت ویژه باطنی] بنگرم. خدا فرمود: هرگز مرا نخواهی دید، ولی به این کوه بنگر اگر [پس از جلوه من] بر جای خود ثابت و برقرار ماند، تو هم مرا خواهی دید. چون پروردگارش بر کوه جلوه کرد، آن را متلاشی نمود و موسی بی هوش شد، پس هنگامی که به هوش آمد گفت: تو منزّهی [از اینکه مشاهده شوی،] به سویت بازگشتم، و من [در میان مردم این روزگار] نخستین باور کننده [این حقیقت که هرگز دیده نمی شوی] هستم.
خرمشاهی: و چون موسى به ميعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، گفت پروردگارا خود را به من بنمايان تا بر تو بنگرم، فرمود هرگز مرا نخواهى ديد، ولى [اگر اصرار مى‏ورزى‏] به آن كوه بنگر، اگر در جايش استوار ماند، مرا خواهى ديد، و چون پروردگارش بر كوه تجلى كرد، آن را پخش و پريشان كرد و موسى بيهوش در افتاد، سپس چون به خود آمد گفت پاكا كه تويى، به درگاهت توبه كردم و من نخستين مؤمن [به اين حقيقت‏] هستم‏
فولادوند: و چون موسى به ميعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت عرض كرد پروردگارا خود را به من بنماى تا بر تو بنگرم فرمود هرگز مرا نخواهى ديد ليكن به كوه بنگر پس اگر بر جاى خود قرار گرفت به زودى مرا خواهى ديد پس چون پروردگارش به كوه جلوه نمود آن را ريز ريز ساخت و موسى بيهوش بر زمين افتاد و چون به خود آمد گفت تو منزهى به درگاهت توبه كردم و من نخستين مؤمنانم
قمشه‌ای: و چون (قوم تقاضای دیدن خدا کردند) موسی (با هفتاد نفر بزرگان قومش که انتخاب شده بودند) وقت معین به وعده‌گاه ما آمد و خدایش با وی سخن گفت، موسی (به تقاضای جاهلانه قوم خود) عرض کرد که خدایا خود را به من آشکار بنما که جمال تو را مشاهده کنم. خدا در پاسخ او فرمود که مرا تا ابد نخواهی دید ولیکن به کوه بنگر، اگر کوه طور (بدان صلابت، هنگام تجلی) به جای خود برقرار ماند تو نیز مرا خواهی دید. پس آن‌گاه که تجلی خدایش بر کوه تابش کرد کوه را مندکّ و متلاشی ساخت و موسی بی‌هوش افتاد. سپس که به هوش آمد عرض کرد: خدایا تو منزه و برتری (از رؤیت و حس جسمانی، از چنین اندیشه) به درگاه تو توبه کردم و من (از قوم خود) اول کسی هستم که (به تو و تنزّه ذات پاک تو از هر آلایش جسمانی) ایمان دارم.
مکارم شیرازی: و هنگامي كه موسي به ميعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض كرد پروردگارا خودت را به من نشان ده تا تو را ببينم! گفت: هرگز مرا نخواهي ديد، ولي به كوه بنگر اگر در جاي خود ثابت ماند مرا خواهي ديد، اما هنگامي كه پروردگارش جلوه بر كوه كرد آنرا همسان زمين قرار داد و موسي مدهوش به زمين افتاد، موقعي كه به هوش آمد عرض كرد: خداوندا منزهي تو (از اينكه قابل مشاهده باشي) من به سوي تو بازگشتم و من نخستين مؤ منانم.
قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالَاتِي وَبِكَلَامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴿۱۴۴﴾
انصاریان: [خدا] فرمود: ای موسی! من تو را به [ابلاغ] پیام هایم و به سخن گفتنم با تو بر همه مردم برگزیدم؛ پس آنچه را [از پیام هایم] به تو دادم، دریافت کن، [وبه کار بند] و از سپاس گزاران باش.
خرمشاهی: فرمود اى موسى [بدان كه‏] من تو را به پيامها و كلام خويش بر مردمان برگزيدم، آنچه به تو مى‏بخشم بگير و از سپاسگزاران باش‏
فولادوند: فرمود اى موسى تو را با رسالتها و با سخن گفتنم [با تو] بر مردم [روزگار] برگزيدم پس آنچه را به تو دادم بگير و از سپاسگزاران باش
قمشه‌ای: خدا فرمود: ای موسی من تو را به مقام پیام‌رسانی خود و همصحبتی خویش بر سایر مردم برگزیدم، پس آنچه را که به تو دادم کاملا فراگیر و از شکرگزاران باش.
مکارم شیرازی: (خداوند) گفت: اي موسي من تو را بر مردم با رسالتهاي خويش ‍ و با سخن گفتنم (با تو) برگزيدم پس آنچه را به تو داده‏ ام بگير و از شكرگزاران باش.
وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْوَاحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَتَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِهَا سَأُرِيكُمْ دَارَ الْفَاسِقِينَ ﴿۱۴۵﴾
انصاریان: و برای او در الواحِ [تورات] از هر چیزی [که در باب دین مورد نیاز مردم باشد] پندی و برای هر چیزی [که تأمین کننده هدایت انسان ها باشد] سخنی روشن نوشتیم؛ پس [به او گفتیم:] آن را با قدرت [ی تمام و عزمی استوار] دریافت کن، [و به کار بند] و قوم خود را فرمان ده که آن را به نیکوترین صورت دریافت کنند [و به کار بندند.] به زودی سرای فاسقان را [که در دنیا ویرانی کاخ ها و خانه های آنان، و در آخرت دوزخ است] به شما نشان می دهم.
خرمشاهی: و در الواح [تورات‏] هر گونه پند و روشنگرى در هر باب براى او نوشته‏ايم، پس آن را به جد و جهد بگير و به قومت دستور بده كه احكام نيكوى آن را دريافت [و به آن عمل‏] كنند، زودا كه سراى نافرمانان را به شما نشان دهم‏
فولادوند: و در الواح [تورات] براى او در هر موردى پندى و براى هر چيزى تفصيلى نگاشتيم پس [فرموديم] آن را به جد و جهد بگير و قوم خود را وادار كن كه بهترين آن را فرا گيرند به زودى سراى نافرمانان را به شما مى ‏نمايانم
قمشه‌ای: و در الواح (تورات آسمانی) از هر موضوع برای نصایح و پند و هم تحقیق هر چیز (برای علم و معرفت) به موسی نوشتیم (و دستور دادیم) که (حقایق و احکام) آن را به قوت (عقل و ایمان) فراگیر و قوم را دستور ده که نیکوتر مطالب آن را اخذ کنند، که (پستی) مقام و منزلت فاسقان را به زودی به شما نشان خواهم داد.
مکارم شیرازی: و براي او در الواح اندرزي از هر موضوعي نوشتيم و بياني از هر چيز كرديم پس آن را با جديت بگير و به قوم خود بگو به نيكوترين آنها عمل كنند (و آنها كه به مخالفت برخيزند كيفرشان دوزخ است) و به زودي (اين) دار فاسقان را به شما نشان خواهيم داد.
سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ ﴿۱۴۶﴾
انصاریان: به زودی کسانی را که در روی زمین به ناحق گردنکشی و تکبّر می کنند از [فهم] آیاتم بازمی دارم که اگر هر آیه ای را ببینند، به آن ایمان نمی آورند و چون راه هدایت را مشاهده کنند، آن را راه و رسم زندگی نگیرند و اگر راه گمراهی را ببینند، آن را راه و روش خود گیرند؛ این [بازداشتن از فهم آیاتم] به سبب آن است که آیات ما را تکذیب کردند و از آنها غافل و بی خبر بودند.
خرمشاهی: كسانى را كه به ناحق در اين سرزمين تكبر مى‏ورزند از آيات خود باز مى‏دارم و هر پديده‏اى و نشانه‏اى كه ببينند به آن ايمان نمى‏آورند و اگر راه رستگارى را ببينند آن را در پيش نمى‏گيرند و اگر گمراهه را ببينند آن را در پيش مى‏گيرند، اين از آن است كه آيات ما را دروغ انگاشتند و از آن غافل بودند
فولادوند: به زودى كسانى را كه در زمين بناحق تكبر مى ‏ورزند از آياتم رويگردان سازم [به طورى كه] اگر هر نشانه‏ اى را [از قدرت من] بنگرند بدان ايمان نياورند و اگر راه صواب را ببينند آن را برنگزينند و اگر راه گمراهى را ببينند آن را راه خود قرار دهند اين بدان سبب است كه آنان آيات ما را دروغ انگاشته و غفلت ورزيدند
قمشه‌ای: من آنان را که در زمین به ناحق کبر و بزرگمنشی کنند از آیات خود رو گردان و معرض خواهم ساخت، و اگر هر آیتی بینند به آن ایمان نیاورند و اگر راه رشد و هدایت یابند آن را نپیمایند و اگر راه جهل و گمراهی یابند آن را پیش گیرند. این (ضلالت آنها) بدین جهت است که آیات ما را تکذیب کردند و از آنها غافل و معرض بودند.
مکارم شیرازی: به زودي كساني را كه در روي زمين به ناحق تكبر ميورزند از ايمان به آيات خود منصرف ميسازيم (بطوري كه) اگر هر آيه و نشانه‏ اي را ببينند به آن ايمان نمي‏آورند و اگر راه هدايت را ببينند راه خود انتخاب نمي‏كنند و اگر طريق گمراهي را ببينند راه خود انتخاب ميكنند (همه اينها) به خاطر آن است كه آيات ما را تكذيب كردند و از آن غافل بودند.
وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَلِقَاءِ الْآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۴۷﴾
انصاریان: و آنان که آیات ما و دیدار آخرت را تکذیب کردند، اعمالشان تباه و بی اثر شد. آیا جز به آنچه همواره [بر طبق کفر و انحرافشان] انجام می دادند، کیفر داده می شوند؟!
خرمشاهی: و دروغ دارندگان آيات ما و لقاى آن جهانى، اعمالشان باطل شده است، آيا جز در برابر كار و كردارشان جزا مى‏يابند؟
فولادوند: و كسانى كه آيات ما و ديدار آخرت را دروغ پنداشتند اعمالشان تباه شده است آيا جز در برابر آنچه میکردند كيفر مى ‏بينند
قمشه‌ای: و آنان که آیات (آسمانی) ما و لقاء عالم آخرت را تکذیب کردند اعمالشان (که جز برای دنیا نبود) تباه و باطل شود، آیا جز آنچه می‌کردند کیفر بینند؟
مکارم شیرازی: و كساني كه آيات ما و لقاي رستاخيز را تكذيب (و انكار) كنند اعمالشان نابود ميگردد آيا جز آنچه را عمل كرده‏ اند پاداش داده ميشوند.
وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِينَ ﴿۱۴۸﴾
انصاریان: و قوم موسی پس از [رفتن] او [به میعادگاه پروردگار]، از زیورهای خود مجسمه گوساله ای ساختند که صدای گاو داشت! آیا نمی دیدند که آن مجسمه با آنان سخن نمی گوید و آنان را به راهی هدایت نمی کند؟! [ولی با روشن بودن این حقیقت که مجسمه ای بیش نیست و هیچ کاری از دستش بر نمی آید] آن را [به عنوان معبودی برای پرستش] گرفتند و [در صورتی که در این انتخاب] از ستمکاران بودند.
خرمشاهی: و قوم موسى در غياب او از آرايه‏هايشان پيكر گوساله‏اى ساختند و پرداختند كه بانگى داشت، آيا نمى‏ديدند كه با آنان سخن نمى‏گويد و راهى به ايشان نمى‏نماياند؟ آن را به پرستش گرفتند و مشرك شدند
فولادوند: و قوم موسى پس از [عزيمت] او از زيورهاى خود مجسمه گوساله‏ اى براى خود ساختند كه صداى گاو داشت آيا نديدند كه آن [گوساله] با ايشان سخن نمى‏ گويد و راهى بدانها نمى ‏نمايد آن را [به پرستش] گرفتند و ستمكار بودند
قمشه‌ای: و قوم موسی بعد از او (یعنی بعد از رفتن او به طور برای وعده حق) مجسمه گوساله‌ای که صدایی و خواری داشت از طلا و زیورهای خود ساخته و پرستیدند. آیا ندیدند که آن مجسمه بی‌روح با آنها سخنی نمی‌گوید و آنها را به راهی هدایت نمی‌کند؟ (آری دیدند و از جهل و عناد باز) پی آن گوساله گرفتند و مردمی ستمکار بودند.
مکارم شیرازی: قوم موسي بعد از (رفتن) او (به ميعادگاه خداوند) از زيور آلات خود گوساله‏ اي ساختند، جسد بيروحي بود كه صداي گاو داشت! آيا آنها نمي‏ديدند كه با آنان سخن نميگويد و به راه (راست) هدايتشان نميكند، آنرا (خداي خود انتخاب كردند و ظالم بودند.
وَلَمَّا سُقِطَ فِي أَيْدِيهِمْ وَرَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قَالُوا لَئِنْ لَمْ يَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَيَغْفِرْ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۱۴۹﴾
انصاریان: و هنگامی که به شدت پشیمان شدند [و به باطل بودن گوساله پرستی آگاه گشتند] و دانستند که قطعاً گمراه شده اند، گفتند: اگر پروردگارمان به ما رحم نکند و ما را نیامرزد، یقیناً از زیانکاران خواهیم بود.
خرمشاهی: و چون پشيمان شدند و ديدند كه گمراه شده‏اند گفتند اگر پروردگارمان بر ما رحمت نياورد و ما را نبخشايد، بى‏شك از زيانكاران خواهيم بود
فولادوند: و چون انگشت ندامت گزيدند و دانستند كه واقعا گمراه شده‏ اند گفتند اگر پروردگار ما به ما رحم نكند و ما را نبخشايد قطعا از زيانكاران خواهيم بود
قمشه‌ای: و چون به خود آمدند و از آن عمل پشیمان شدند و دیدند که درست گمراهند (با خود) گفتند: اگر خدا ما را نبخشد و از ما نگذرد سخت از زیانکاران خواهیم بود.
مکارم شیرازی: و هنگامي كه حقيقت به دستشان افتاد و ديدند گمراه شده‏ اند گفتند اگر پروردگار ما، به ما رحم نكند و ما را نيامرزد به طور قطع از زيانكاران خواهيم بود.
وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الْأَلْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۱۵۰﴾
انصاریان: و هنگامی که موسی [پس از آگاهی از آن پیش آمد خطرناک] خشمگین و بسیار اندوهناک به سوی قومش بازگشت، گفت: پس از من بد جانشینانی برایم بودید، آیا [با پرستش گوساله] بر فرمان پروردگارتان [که در تورات آمده] پیشی گرفتید [و صبر نکردید تا من بیایم و فرمان خدا را به شما ابلاغ کنم؟] و الواح را افکند و سر برادرش را گرفت [وبا خشم] او را به سوی خود می کشید. [هارون] گفت: ای فرزند مادرم! این گروه مرا ناتوان وزبون شمردند، و نزدیک بود مرا به قتل برسانند، پس مرا با مؤاخذه کردنم دشمنْ شاد مکن، و [هم طراز] باگروه ستمکاران قرار مده.
خرمشاهی: و چون موسى [آگاه شد و] خشمناك و اندوهگين به سوى قومش بازگشت گفت در پشت‏سر من چه بد رفتار كرديد، چرا مهلت نداديد فرمان پروردگارتان برسد، و الواح [تورات‏] را بينداخت و سر برادرش را [در دست‏] گرفت و به سوى خود كشيد [هارون‏] گفت اى پسر مادرم، اين قوم مرا زار و زبون كردند و نزديك بود كه مرا بكشند، مرا دشمن‏شاد مكن، و مرا در زمره ستمكاران قرار مده‏
فولادوند: و چون موسى خشمناك و اندوهگين به سوى قوم خود بازگشت گفت پس از من چه بد جانشينى براى من بوديد آيا بر فرمان پروردگارتان پيشى گرفتيد و الواح را افكند و [موى] سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود كشيد [هارون ] گفت اى فرزند مادرم اين قوم مرا ناتوان يافتند و چيزى نمانده بود كه مرا بكشند پس مرا دشمن‏شاد مكن و مرا در شمار گروه ستمكاران قرار مده
قمشه‌ای: و چون موسی به حال خشم و تأسف به سوی قوم خود بازگشت، به آنان گفت: شما پس از من بسیار بد حفظ الغیب من کردید! آیا در امر خدای خود عجله کردید! و الواح را به زمین انداخت و (از فرط غضب) سر برادرش (هارون) را گرفته به سوی خود می‌کشید، هارون گفت: ای فرزند مادرم، این قوم مرا خوار و زبون داشتند تا آنجا که نزدیک بود مرا به قتل رسانند، پس تو دشمنان را بر من شاد مگردان و مرا در عداد مردم ستمکار مشمار.
مکارم شیرازی: و هنگامي كه موسي خشمگين و اندوهناك به سوي قوم خود بازگشت گفت پس از من بد جانشيناني برايم بوديد (و آئين مرا ضايع كرديد) آيا در فرمان پروردگارتان (و تمديد مدت ميعاد او در قضاوت) عجله نموديد؟! سپس الواح را افكند و سر برادر خود را گرفت (و با عصبانيت) به سوي خود كشيد، او گفت: فرزند مادرم! اين گروه مرا در فشار گذاردند و نزديك بود مرا به قتل برسانند بنابراين كاري نكن كه دشمنان مرا شماتت كنند و مرا با گروه ستمكاران قرار مده.
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِأَخِي وَأَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿۱۵۱﴾
انصاریان: [موسی] گفت: پروردگارا! مرا و برادرم را بیامرز، و ما را در رحمتت درآور، که تو مهربان ترین مهربانانی.
خرمشاهی: موسى [آرام گرفت و] گفت پروردگارا مرا و برادرم را بيامرز و ما را در [پناه‏] رحمت خود درآور، و تو مهربان‏ترين مهربانانى‏
فولادوند: [موسى] گفت پروردگارا من و برادرم را بيامرز و ما را در [پناه] رحمت‏ خود درآور و تو مهربانترين مهربانانى
قمشه‌ای: موسی (بر او شفقت کرد و) گفت: پروردگارا، من و برادرم را بیامرز و ما را در ظلّ رحمت خود داخل گردان، و تو مهربان‌ترین مهربانانی.
مکارم شیرازی: (موسي) گفت پروردگارا! من و برادرم را بيامرز و ما را در رحمت خود داخل كن و تو مهربانترين مهرباناني.
إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَذِلَّةٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ ﴿۱۵۲﴾
انصاریان: بی تردید کسانی که گوساله را [به پرستش] گرفتند، به زودی خشمی سخت از پروردگارشان، و خواری و ذلتی در زندگی دنیا به آنان خواهد رسید؛ و این گونه دروغ بافان را کیفر می دهیم.
خرمشاهی: كسانى كه گوساله را به پرستش گرفتند زودا كه گرفتار خشم پروردگارشان و در زندگانى دنيا دچار خوارى شوند، و بدين‏سان افترازنندگان را جزا مى‏دهيم‏
فولادوند: آرى كسانى كه گوساله را [به پرستش] گرفتند به زودى خشمى از پروردگارشان و ذلتى در زندگى دنيا به ايشان خواهد رسيد و ما اين گونه دروغ‏پردازان را كيفر مى‏ دهيم
قمشه‌ای: آنان که گوساله را به پرستش گرفتند (آتش قهر و) غضب خدا (در آخرت) و ذلت و خواری در حیات دنیا محقّقاً به آنها خواهد رسید، و این چنین ما دروغ‌پردازان را کیفر خواهیم کرد.
مکارم شیرازی: آنها كه گوساله را (معبود خود) انتخاب كردند به زودي خشم پروردگار و ذلت در زندگي دنيا به آنها مي‏رسد، و اينچنين كساني را كه (بر خدا) افترا مي‏بندند كيفر مي‏دهيم.