ParsQuran
سوره 68: القلم - جزء 29

فَذَرْنِي وَمَنْ يُكَذِّبُ بِهَذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۴۴﴾
انصاریان: پس مرا با کسانی که این قرآن را انکار می کنند واگذار، به زودی ما آنان را به تدریج از آن جا که نمی دانند [به سوی عذاب] می کشانیم؛
خرمشاهی: پس مرا با كسى كه اين سخن را تكذيب مى‏كند، وابگذار، زودا كه آهسته آهسته به نحوى كه در نيابند، فرو خواهيمشان گرفت‏
فولادوند: پس مرا با كسى كه اين گفتار را تكذيب مى ‏كند واگذار به تدريج آنان را به گونه‏ اى كه در نيابند [گريبان] خواهيم گرفت
قمشه‌ای: (ای رسول، تو کیفر) مکذّبان و منکران قرآن را به من واگذار که ما آنها را از آنجا که نفهمند (و گمان نعمت کنند) به عذاب سخت در افکنیم.
مکارم شیرازی: اكنون مرا با آنها كه اين سخن را تكذيب مي‏كنند رها كن و ما آنها را از آنجا كه نمي‏دانند تدريجا به سوي عذاب پيش مي‏بريم.
وَأُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ ﴿۴۵﴾
انصاریان: و [البته] آنان را مهلت می دهیم [تا گناهشان را در حال بی خبری به نهایت برسانند]، بی تردید نقشه و تدبیر من استوار است.
خرمشاهی: و مهلتشان مى‏دهم، زيرا تدبير من سخت استوار است‏
فولادوند: و مهلتشان مى‏ دهم زيرا تدبير من [سخت] استوار است
قمشه‌ای: و آنها را مهلت دهم که البته کید من قوی و بسیار سخت است.
مکارم شیرازی: و به آنها مهلت مي‏دهم، چرا كه نقشه‏ هاي من محكم و دقيق است.
أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ ﴿۴۶﴾
انصاریان: [اینکه دعوتت را نمی پذیرند] مگر از آنان در برابر ابلاغ رسالت پاداشی می طلبی که از خسارت و زیانش سنگین بارند؟
خرمشاهی: يا مگر از آنان مزدى درخواست مى‏كنى، و آنان خود را زير بار تاوان، گرانبار مى‏يابند؟
فولادوند: آيا از آنان مزدى درخواست مى ‏كنى و آنان خود را زير بار تاوان گرانبار مى‏ يابند
قمشه‌ای: آیا تو از کافران امت مزد رسالت خواهی که بار غرامتش بر آنها گران است؟
مکارم شیرازی: يا اينكه تو از آنها مطالبه مزدي مي‏كني كه پرداخت آن براي آنها سنگين است؟!
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ ﴿۴۷﴾
انصاریان: یا غیب نزد آنان است و آنان از روی آن] می نویسند [و خود با تکیه بر آن به ادعاهای خود یقین می کنند و به دیگران هم خبر می دهند؟
خرمشاهی: يا مگر علم و اسرار غيب با ايشان است و از روى آن مى‏نويسند؟
فولادوند: يا [علم] غيب پيش آنهاست و آنها مى ‏نويسند
قمشه‌ای: یا آنکه از عالم غیب آگاهند تا از آنجا چیزی بر نویسند؟
مکارم شیرازی: يا اسرار غيب نزد آنها است، و آن را مي‏نويسند (و به يكديگر مي‏دهند)؟
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَكْظُومٌ ﴿۴۸﴾
انصاریان: پس در برابر حکم و قضای پروردگارت [که هلاک کردن تدریجی این طاغیان است] شکیبا باش و مانند صاحب ماهی [یونس] مباش [که شتاب در آمدن عذاب را برای قومش خواست و به این علت در شکم ماهی محبوس شد] و در آن حال با دلی مالامال از اندوه، خدا را ندا داد.
خرمشاهی: پس در انتظار حكم پروردگارت شكيبايى كن و همانند صاحب ماهى [ يونس‏] مباش كه [در تاريكى‏] ندا در داد و خشم فرو خورده بود
فولادوند: پس در [امتثال] حكم پروردگارت شكيبايى ورز و مانند همدم ماهى [=يونس] مباش آنگاه كه اندوه زده ندا درداد
قمشه‌ای: باز تو برای حکم خدای خود صبر کن و مانند صاحب ماهی (یونس که از خشم در عذاب امت تعجیل کرد) مباش که (عاقبت پشیمان شد و در ظلمت زندان شکم ماهی افتاد و) به حال غم و اندوه (خدا را بر نجات خود) خواند.
مکارم شیرازی: اكنون كه چنين است صبر كن و منتظر فرمان پروردگارت باش و مانند صاحب ماهي (يونس) نباش (كه در تقاضاي مجازات قومش ‍ عجله كرد و گرفتار مجازات ترك اولي شد) در آن زمان كه خدا را خواند در حالي كه مملو از اندوه بود.
لَوْلَا أَنْ تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ ﴿۴۹﴾
انصاریان: اگر رحمت و لطفی از سوی پروردگارش او را در نیافته بود، یقیناً نکوهش شده به صحرایی بی آب و گیاه افکنده می شد.
خرمشاهی: اگر نعمتى از جانب پروردگارش او را دستگيرى نمى‏كرد، به كرانه‏[ى بى‏آب و علف‏] افكنده شده بود و قابل ملامت بود
فولادوند: اگر لطفى از جانب پروردگارش تدارك [حال] او نمیکرد قطعا نكوهش شده بر زمين خشك انداخته مى ‏شد
قمشه‌ای: که اگر لطف و رحمت پروردگارش در نیافتی با نکوهش به صحرای بی‌آب و گیاه در افتادی (و هلاک شدی).
مکارم شیرازی: و اگر رحمت خدا به ياريش نيامده بود (از شكم ماهي) بيرون افكنده مي‏شد در حالي كه مذموم بود.
فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۵۰﴾
انصاریان: پس پروردگارش او را برگزید و از شایستگان قرار داد
خرمشاهی: سپس پروردگارش او را برگزيد و از شايستگانش قرار داد
فولادوند: پس پروردگارش وى را برگزيد و از شايستگانش گردانيد
قمشه‌ای: باز (چون به درگاه حق نالید) خدایش برگزید و از صالحانش گردانید.
مکارم شیرازی: ولي پروردگارش او را برگزيد، و از صالحان قرار داد.
وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿۵۱﴾
انصاریان: و کافران چون قرآن را شنیدند، نزدیک بود تو را با چشمانشان بلغزانند [و از پای درآورند] و می گویند: بی تردید او دیوانه است!
خرمشاهی: و بسيار نزديك بود كه كافران چون قرآن را شنيدند، تو را با ديدگانشان آسيب برسانند و گفتند او ديوانه است‏
فولادوند: و آنان كه كافر شدند چون قرآن را شنيدند چيزى نمانده بود كه تو را چشم بزنند و مى گفتند او واقعا ديوانه‏ اى است
قمشه‌ای: البته نزدیک است که کافران به چشمان (بد) خود (چشم زخمت زنند و) از پایت در آورند، آن گاه که آیات قرآن بشنوند و (چون در فصاحتش حیرت کنند از شدت حسد) گویند که این شخص عجب دیوانه است.
مکارم شیرازی: نزديك است كافران هنگامي كه آيات قرآن را مي‏شنوند تو را با چشمان خود هلاك كنند و مي‏گويند او ديوانه است!
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ ﴿۵۲﴾
انصاریان: در حالی که قرآن جز مایه تذکر و پند برای جهانیان نیست.
خرمشاهی: و حال آنكه آن جز پندى براى جهانيان نيست‏
فولادوند: و حال آنكه [قرآن] جز تذكارى براى جهانيان نيست
قمشه‌ای: در حالی که این کتاب الهی جز ذکر و پند و حکمت برای عالمیان هیچ نیست.
مکارم شیرازی: در حالي كه اين (قرآن) جز مايه بيداري براي جهانيان نيست.