وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ
﴿۴۱﴾
انصاریان: و شقاوتمندان، چه دون پایه اند شقاوتمندان!
خرمشاهی: و اصحاب شمال، چه حال دارند اصحاب شمال فولادوند: و ياران چپ كدامند ياران چپ قمشهای: و اما اصحاب شومی و شقاوت (که نامه عملشان به دست چپ است) چقدر روزگارشان سخت است! مکارم شیرازی: و اصحاب شمال چه اصحاب شمالي ؟ (كه نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده ميشود).
فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ
﴿۴۲﴾
انصاریان: در میان بادی سوزان و آبی جوشان [قرار دارند،]
خرمشاهی: در ميان آتشباد و آب جوشند فولادوند: در [ميان] باد گرم و آب داغ قمشهای: آنها در عذاب باد سموم و آب گرم باشند. مکارم شیرازی: آنها در ميان بادهاي كشيده و آب سوزان قرار دارند.
وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ
﴿۴۳﴾
انصاریان: و سایه ای از دودهای بسیار غلیظ و سیاه،
خرمشاهی: و سايهاى از دوده فولادوند: و سايه اى از دود تار قمشهای: و سایهای از دود آتش دوزخ. مکارم شیرازی: و در سايه دودهاي متراكم و آتش زا!
لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ
﴿۴۴﴾
انصاریان: نه خنک است و نه آرام بخش،
خرمشاهی: كه نه خنك است و نه خوش فولادوند: نه خنك و نه خوش قمشهای: که نه هرگز سرد شود و نه خوش نسیم گردد. مکارم شیرازی: سايه اي كه نه خنك است و نه مفيد.
إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ
﴿۴۵﴾
انصاریان: اینان پیش از این از نازپروردگان خود کامه و سرکش بودند،
خرمشاهی: ايشان پيش از اين نازپرورده بودند فولادوند: اينان بودند كه پيش از اين ناز پروردگان بودند قمشهای: این عذاب آنها را بدین سبب است که از این پیش به ناز و نعمت پرداختند. مکارم شیرازی: آنها پيش از اين در عالم دنيا مست و مغرور نعمت بودند.
وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ
﴿۴۶﴾
انصاریان: و همواره بر گناهان بزرگ پافشاری داشتند،
خرمشاهی: بر گناه بزرگ مداومت مىكردند فولادوند: و بر گناه بزرگ پافشارى میکردند قمشهای: و بر گناه بزرگ (شرک و عناد) لجاجت و اصرار داشتند. مکارم شیرازی: و بر گناهان بزرگ اصرار داشتند.
وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ
﴿۴۷﴾
انصاریان: و پیوسته می گفتند: آیا هنگامی که مردیم و خاک و استخوان شدیم، آیا به راستی برانگیخته می شویم؟!
خرمشاهی: و مىگفتند آيا چون مرديم و خاك و استخوانها[ى پوسيده] شديم، آيا برانگيخته خواهيم شد؟ فولادوند: و مى گفتند آيا چون مرديم و خاك واستخوان شديم واقعا [باز] زنده مى گرديم قمشهای: و دایم میگفتند: آیا ما چون مردیم و خاک و استخوان پوسیده شدیم باز هم ما زنده میشویم؟ مکارم شیرازی: و ميگفتند: هنگامي كه ما مرديم و خاك و استخوان شديم آيا برانگيخته خواهيم شد؟
أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ
﴿۴۸﴾
انصاریان: و آیا پدران گذشته ما نیز برانگیخته می شوند؟!
خرمشاهی: و همچنين نياكان ما؟ فولادوند: يا پدران گذشته ما [نيز] قمشهای: و آیا پدران گذشته ما زنده خواهند شد؟ مکارم شیرازی: يا نياكان نخستين ما؟
قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ
﴿۴۹﴾
انصاریان: بگو: بی تردید همه پیشینیان وهمه پسینیان،
خرمشاهی: بگو كه پيشينيان و واپسينان فولادوند: بگو در حقيقت اولين و آخرين قمشهای: بگو: البته تمام خلق اولین و آخرین، مکارم شیرازی: بگو اولين و آخرين،
لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ
﴿۵۰﴾
انصاریان: برای وعده گاه روزی معین گرد آورده خواهند شد.
خرمشاهی: براى موعد روزى معين گرد آيند فولادوند: قطعا همه در موعد روزى معلوم گرد آورده شوند قمشهای: همه در وعده گاه روز معیّن محشر گرد آورده میشوند. مکارم شیرازی: همگي در موعد روز معيني جمع ميشوند. |
||