أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ
﴿۱۱﴾
انصاریان: اینان مقربان اند،
خرمشاهی: اينانند كه مقرباند فولادوند: آنانند همان مقربان [خدا] قمشهای: آنان به حقیقت مقربان درگاهند. مکارم شیرازی: آنها مقربانند
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ
﴿۱۲﴾
انصاریان: در بهشت های پر نعمت اند.
خرمشاهی: در بهشتهاى پرناز و نعمت فولادوند: در باغستانهاى پر نعمت قمشهای: آنان در بهشت پرنعمت جاودانی متنعّمند. مکارم شیرازی: در باغهاي پر نعمت بهشت جاي دارند
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ
﴿۱۳﴾
انصاریان: گروهی بسیار از پیشینیان،
خرمشاهی: گروهى بسيار از پيشينيان فولادوند: گروهى از پيشينيان قمشهای: آنها جمعی بسیار از امم پیشینیان هستند. مکارم شیرازی: گروه كثيري از امتهاي نخستين هستند
وَقَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ
﴿۱۴﴾
انصاریان: و اندکی از پسینیان،
خرمشاهی: و اندكى از واپسينان فولادوند: و اندكى از متاخران قمشهای: و عدّه قلیلی از متأخّران (یا بسیاری از مقدّمان امّت محمّد ص و قلیلی از مردم آخر زمان این امّت باشند). مکارم شیرازی: و اندكي از امت آخرين!
عَلَى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ
﴿۱۵﴾
انصاریان: بر تخت هایی زربافت،
خرمشاهی: بر تختهاى گوهرنشان فولادوند: بر تختهايى جواهرنشان قمشهای: آنان بر سریرهای زربفت مرصّع به انواع جواهر تکیه زنند. مکارم شیرازی: آنها (مقربان) بر تختهائي كه صف كشيده و به هم پيوسته است قرار دارند.
مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ
﴿۱۶﴾
انصاریان: در حالی که روبروی یکدیگر بر آنها تکیه دارند.
خرمشاهی: رودرروى هم بر آنها تكيه زدهاند فولادوند: كه روبروى هم بر آنها تكيه داده اند قمشهای: همه (شادان) با یاران و دوستان رو به روی یکدیگر بر آن سریرهای عزّت مینشینند. مکارم شیرازی: در حالي كه بر آن تكيه كرده و روبروي يكديگرند.
يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ
﴿۱۷﴾
انصاریان: نوجوانانی همیشه نو جوان همواره [برای خدمت] پیرامونشان می گردند،
خرمشاهی: جاودانه جوانان بر گرد آنان مىگردند فولادوند: بر گردشان پسرانى جاودان [به خدمت] مى گردند قمشهای: و پسرانی زیبا که حسن و جوانیشان همیشگی و ابدی است گرد آنها به خدمت میگردند. مکارم شیرازی: نوجواناني جاوداني (در شكوه و طراوت) پيوسته گرداگرد آنها ميگردند.
بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ
﴿۱۸﴾
انصاریان: با قدح ها و کوزه ها و جام هایی از باده ناب و پاک،
خرمشاهی: همراه با كوزهها و ابريقها و جامهايى از شراب جارى فولادوند: با جامها و آبريزها و پياله[ها]يى از باده ناب روان قمشهای: با کوزهها (ی بلورین) و مشربهها (ی زرّین) و جامهای پر از شراب ناب. مکارم شیرازی: با قدحها و كوزه ها و جامهائي از نهرهاي جاري بهشتي (و شراب طهور)!
لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنْزِفُونَ
﴿۱۹﴾
انصاریان: که از نوشیدنش نه سردرد گیرند، و نه مست و بی خرد شوند،
خرمشاهی: كه [بهشتيان] از آن سردرد نگيرند و بد مست نشوند فولادوند: [كه] نه از آن دردسر گيرند و نه بى خرد گردند قمشهای: نه هرگز از آنها (هر چه نوشند) دردسری یابند و نه مستی عقل و رنج خمار کشند. مکارم شیرازی: اما شرابي كه از آن دردسر نميگيرند و نه مست ميشوند.
وَفَاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ
﴿۲۰﴾
انصاریان: و میوه ها از هر نوعی که اختیار کنند،
خرمشاهی: و ميوههايى از آنچه بر مىگزينند فولادوند: و ميوه از هر چه اختيار كنند قمشهای: و میوه خوش از هر چه برگزینند، مکارم شیرازی: و ميوه هائي از هر نوع كه مايل باشند. |
||