بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ
﴿۱﴾
انصاریان: هنگامی که واقعه [بسیار عظیم قیامت] واقع شود،
خرمشاهی: چون واقعه بزرگ [قيامت] واقع شود فولادوند: آن واقعه چون وقوع يابد قمشهای: هنگامی که آن واقعه بزرگ (قیامت) واقع میگردد. مکارم شیرازی: هنگامي كه واقعه عظيم (قيامت) برپا شود،
لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ
﴿۲﴾
انصاریان: که در واقع شدنش دروغی [در کار] نیست،
خرمشاهی: در وقوع آن دروغى نيست فولادوند: [كه] در وقوع آن دروغى نيست قمشهای: که در وقوعش هیچ کذب و جای هیچ شک و ریب نیست. مکارم شیرازی: هيچكس نميتواند آن را انكار كند.
خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ
﴿۳﴾
انصاریان: پست کننده [کافران] و رفعت دهنده [مؤمنان] است.
خرمشاهی: هم فرو دارنده[ى كافران] است و هم فرادارنده[ى مؤمنان] فولادوند: پست كننده [و] بالابرنده است قمشهای: آن روز (قومی را به دوزخ) خوار و ذلیل کند و (طایفهای را به جنّت) سربلند و رفیع گرداند. مکارم شیرازی: گروهي را پائين ميآورد و گروهي را بالا ميبرد.
إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا
﴿۴﴾
انصاریان: هنگامی که زمین به شدت لرزانده شود،
خرمشاهی: آنگاه كه زمين به جنبشى سخت جنبانده شود فولادوند: چون زمين با تكان [سختى] لرزانده شود قمشهای: آنگاه که زمین شدید به حرکت و لرزه در آید. مکارم شیرازی: اين در هنگامي است كه زمين به شدت به لرزه در ميآيد.
وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا
﴿۵﴾
انصاریان: و کوه ها درهم کوبیده وریز ریز شوند.
خرمشاهی: و كوهها سخت خرد و ريز شود فولادوند: و كوهها [جمله] ريزه ريزه شوند قمشهای: و کوههای سخت متلاشی شوند. مکارم شیرازی: و كوهها در هم كوبيده ميشود.
فَكَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا
﴿۶﴾
انصاریان: در نتیجه غباری پراکنده گردد،
خرمشاهی: و همچون غبارى پراكنده گردد فولادوند: و غبارى پراكنده گردند قمشهای: و مانند ذرّات گرد در هوا پراکنده گردند. مکارم شیرازی: و به صورت غبار پراكنده در ميآيد.
وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً
﴿۷﴾
انصاریان: وشما سه گروه شوید:
خرمشاهی: و شما گروههاى سهگانهاى باشيد فولادوند: و شما سه دسته شويد قمشهای: و شما خلایق بر سه دسته مختلف شوید. مکارم شیرازی: و شما به سه گروه تقسيم خواهيد شد.
فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ
﴿۸﴾
انصاریان: سعادتمندان، چه بلند مرتبه اند سعادتمندان!
خرمشاهی: [يكى] اصحاب يمين، و چه حال دارند اصحاب يمين فولادوند: ياران دست راست كدامند ياران دست راست قمشهای: گروهی راستان، اصحاب یمین باشند که چقدر حالشان (در بهشت ابد) نیکوست! مکارم شیرازی: نخست «اصحاب ميمنه» هستند، چه اصحاب ميمنه اي ؟
وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ
﴿۹﴾
انصاریان: و شقاوتمندان، چه دون پایه اند شقاوتمندان!
خرمشاهی: و [ديگرى] اصحاب شمال، و چه حال دارند اصحاب شمال فولادوند: و ياران چپ كدامند ياران چپ قمشهای: و گروهی ناراستان، اصحاب شومی و شقاوتند که چقدر روزگارشان (در دوزخ) سخت است. مکارم شیرازی: گروه ديگر اصحاب شومند، چه اصحاب شومي ؟
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ
﴿۱۰﴾
انصاریان: و پیشی گیرندگان [به اعمال نیک] که پیشی گیرندگان [به رحمت و آمرزش] اند،
خرمشاهی: و [سومين] سابقان كه پيشتازانند فولادوند: و سبقتگيرندگان مقدمند قمشهای: و (طایفه سوم) آنان که (مشتاقانه در ایمان) بر همه پیشی گرفتند و (در اطاعت خدا و رسول) مقام تقدم یافتند. مکارم شیرازی: و سومين گروه پيشگامان پيشگام!
أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ
﴿۱۱﴾
انصاریان: اینان مقربان اند،
خرمشاهی: اينانند كه مقرباند فولادوند: آنانند همان مقربان [خدا] قمشهای: آنان به حقیقت مقربان درگاهند. مکارم شیرازی: آنها مقربانند
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ
﴿۱۲﴾
انصاریان: در بهشت های پر نعمت اند.
خرمشاهی: در بهشتهاى پرناز و نعمت فولادوند: در باغستانهاى پر نعمت قمشهای: آنان در بهشت پرنعمت جاودانی متنعّمند. مکارم شیرازی: در باغهاي پر نعمت بهشت جاي دارند
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ
﴿۱۳﴾
انصاریان: گروهی بسیار از پیشینیان،
خرمشاهی: گروهى بسيار از پيشينيان فولادوند: گروهى از پيشينيان قمشهای: آنها جمعی بسیار از امم پیشینیان هستند. مکارم شیرازی: گروه كثيري از امتهاي نخستين هستند
وَقَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ
﴿۱۴﴾
انصاریان: و اندکی از پسینیان،
خرمشاهی: و اندكى از واپسينان فولادوند: و اندكى از متاخران قمشهای: و عدّه قلیلی از متأخّران (یا بسیاری از مقدّمان امّت محمّد ص و قلیلی از مردم آخر زمان این امّت باشند). مکارم شیرازی: و اندكي از امت آخرين!
عَلَى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ
﴿۱۵﴾
انصاریان: بر تخت هایی زربافت،
خرمشاهی: بر تختهاى گوهرنشان فولادوند: بر تختهايى جواهرنشان قمشهای: آنان بر سریرهای زربفت مرصّع به انواع جواهر تکیه زنند. مکارم شیرازی: آنها (مقربان) بر تختهائي كه صف كشيده و به هم پيوسته است قرار دارند.
مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ
﴿۱۶﴾
انصاریان: در حالی که روبروی یکدیگر بر آنها تکیه دارند.
خرمشاهی: رودرروى هم بر آنها تكيه زدهاند فولادوند: كه روبروى هم بر آنها تكيه داده اند قمشهای: همه (شادان) با یاران و دوستان رو به روی یکدیگر بر آن سریرهای عزّت مینشینند. مکارم شیرازی: در حالي كه بر آن تكيه كرده و روبروي يكديگرند.
يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ
﴿۱۷﴾
انصاریان: نوجوانانی همیشه نو جوان همواره [برای خدمت] پیرامونشان می گردند،
خرمشاهی: جاودانه جوانان بر گرد آنان مىگردند فولادوند: بر گردشان پسرانى جاودان [به خدمت] مى گردند قمشهای: و پسرانی زیبا که حسن و جوانیشان همیشگی و ابدی است گرد آنها به خدمت میگردند. مکارم شیرازی: نوجواناني جاوداني (در شكوه و طراوت) پيوسته گرداگرد آنها ميگردند.
بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ
﴿۱۸﴾
انصاریان: با قدح ها و کوزه ها و جام هایی از باده ناب و پاک،
خرمشاهی: همراه با كوزهها و ابريقها و جامهايى از شراب جارى فولادوند: با جامها و آبريزها و پياله[ها]يى از باده ناب روان قمشهای: با کوزهها (ی بلورین) و مشربهها (ی زرّین) و جامهای پر از شراب ناب. مکارم شیرازی: با قدحها و كوزه ها و جامهائي از نهرهاي جاري بهشتي (و شراب طهور)!
لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنْزِفُونَ
﴿۱۹﴾
انصاریان: که از نوشیدنش نه سردرد گیرند، و نه مست و بی خرد شوند،
خرمشاهی: كه [بهشتيان] از آن سردرد نگيرند و بد مست نشوند فولادوند: [كه] نه از آن دردسر گيرند و نه بى خرد گردند قمشهای: نه هرگز از آنها (هر چه نوشند) دردسری یابند و نه مستی عقل و رنج خمار کشند. مکارم شیرازی: اما شرابي كه از آن دردسر نميگيرند و نه مست ميشوند.
وَفَاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ
﴿۲۰﴾
انصاریان: و میوه ها از هر نوعی که اختیار کنند،
خرمشاهی: و ميوههايى از آنچه بر مىگزينند فولادوند: و ميوه از هر چه اختيار كنند قمشهای: و میوه خوش از هر چه برگزینند، مکارم شیرازی: و ميوه هائي از هر نوع كه مايل باشند.
وَلَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ
﴿۲۱﴾
انصاریان: و گوشت پرنده از هر گونه ای که بخواهند،
خرمشاهی: و گوشت مرغ از آنچه خوش دارند فولادوند: و از گوشت پرنده هر چه بخواهند قمشهای: و گوشت مرغان و هر غذا که مایل باشند، مکارم شیرازی: و گوشت پرنده از هر نوع كه بخواهند.
وَحُورٌ عِينٌ
﴿۲۲﴾
انصاریان: و حوریانی چشم درشت،
خرمشاهی: و حوريان چشم درشت فولادوند: و حوران چشمدرشت قمشهای: و زنان سیه چشم زیبا صورت، مکارم شیرازی: و همسراني از حورالعين دارند.
كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ
﴿۲۳﴾
انصاریان: هم چون مروارید پنهان شده در صدف؛
خرمشاهی: كه همانندان مرواريد نهفتهاند فولادوند: مثل لؤلؤ نهان ميان صدف قمشهای: که (در بهاء و لطافت) چون درّ و لؤلؤ مکنونند (بر آنها مهیّاست). مکارم شیرازی: همچون مرواريد در صدف پنهان!
جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
﴿۲۴﴾
انصاریان: پاداشی است در برابر اعمالی که همواره انجام می دادند.
خرمشاهی: اين پاداش كارى است كه كردهاند فولادوند: [اينها] پاداشى است براى آنچه میکردند قمشهای: (این نعمتهای الهی) پاداش اعمال نیک آن بهشتیان است. مکارم شیرازی: اينها پاداشي است در برابر اعمالي كه انجام ميدادند.
لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِيمًا
﴿۲۵﴾
انصاریان: در آنجا نه سخن بیهوده ای می شنوند، نه کلام گناه آلودی،
خرمشاهی: در آنجا [سخنان] بيهوده و [گزاف] گناهآلود نشنوند فولادوند: در آنجا نه بيهوده اى مى شنوند و نه [سخنى] گناه آلود قمشهای: نه آنجا هیچ حرفی لغو و بیهوده شنوند و نه به یکدیگر گناهی بربندند. مکارم شیرازی: در آن باغهاي بهشت نه لغو و بيهوده اي ميشنوند نه سخنان گناه آلود.
إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا
﴿۲۶﴾
انصاریان: مگر سخنی که سلام است و سلام،
خرمشاهی: نشنوند مگر سخنى كه سلام است و سلام فولادوند: سخنى جز سلام و درود نيست قمشهای: هیچ جز سلام و تحیّت و احترام هم نگویند و نشنوند. مکارم شیرازی: تنها چيزي كه ميشنوند «سلام» است «سلام»!
وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ
﴿۲۷﴾
انصاریان: و سعادتمندان چه بلند مرتبه اند سعادتمندان!
خرمشاهی: و اصحاب يمين چه حال دارند اصحاب يمين فولادوند: و ياران راست ياران راست كدامند قمشهای: و اصحاب یمین هم چه خوش روزگارند! مکارم شیرازی: و اصحاب يمين، چه اصحاب يميني ؟
فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ
﴿۲۸﴾
انصاریان: در سایه درخت سدر بی خارند،
خرمشاهی: در جوار درختان سدر بىخار فولادوند: در [زير] درختان كنار بى خار قمشهای: در سایه درختان سدر پرمیوه بیخار. مکارم شیرازی: آنها در سايه درختان سدر بيخار قرار دارند.
وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ
﴿۲۹﴾
انصاریان: و درختان موزی که میوه هایش خوشه خوشه روی هم چیده شده است،
خرمشاهی: و موزهاى توبرتو فولادوند: و درختهاى موز كه ميوه اش خوشه خوشه روى هم چيده است قمشهای: و درختان پربرگ سایهدار. مکارم شیرازی: و در سايه درخت طلح پربرگ به سر ميبرند (درختي است خوشرنگ و خوشبو).
وَظِلٍّ مَمْدُودٍ
﴿۳۰﴾
انصاریان: و سایه ای گسترده و پایدار،
خرمشاهی: و سايه گسترده فولادوند: و سايه اى پايدار قمشهای: و در سایه بلند درختان. مکارم شیرازی: و سايه كشيده و گسترده.
وَمَاءٍ مَسْكُوبٍ
﴿۳۱﴾
انصاریان: و آبی ریزان،
خرمشاهی: و آبى ريزان فولادوند: و آبى ريزان قمشهای: و در طرف نهر آبهای روان زلال. مکارم شیرازی: و در كنار آبشارها.
وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ
﴿۳۲﴾
انصاریان: و میوه ای فراوان،
خرمشاهی: و ميوه بسيار فولادوند: و ميوه اى فراوان قمشهای: و میوههای بسیار. مکارم شیرازی: و ميوه هاي فراواني.
لَا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ
﴿۳۳﴾
انصاریان: که پایان نپذیرد و ممنوع نشود،
خرمشاهی: كه نه پايانپذير است و نه بازداشته فولادوند: نه بريده و نه ممنوع قمشهای: که هیچ وقت منقطع نشود و هیچ کس بهشتیان را از آن میوهها منع نکند. مکارم شیرازی: كه هرگز قطع و ممنوع نميشود.
وَفُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ
﴿۳۴﴾
انصاریان: و همسرانی بلند مرتبه،
خرمشاهی: و دوشيزگان گرامى فولادوند: و همخوابگانى بالا بلند قمشهای: و فرشهای پربها (یا فراش و زنان زیبا). مکارم شیرازی: و همسراني گرانقدر.
إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً
﴿۳۵﴾
انصاریان: که ما آنان را با آفرینشی ویژه آفریدیم؛
خرمشاهی: ما ايشان را به ابداع آفريدهايم فولادوند: ما آنان را پديد آورده ايم پديد آوردنى قمشهای: که آنها را ما در کمال حسن و زیبایی بیافریدهایم. مکارم شیرازی: ما آنها را آفرينش نويني بخشيديم.
فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا
﴿۳۶﴾
انصاریان: پس آنان را همواره دوشیزه قرار داده ایم
خرمشاهی: و دوشيزهشان داشتهايم فولادوند: و ايشان را دوشيزه گردانيده ايم قمشهای: و همیشه آن زنان را با کره گردانیدهایم. مکارم شیرازی: و همه را بكر قرار داده ايم.
عُرُبًا أَتْرَابًا
﴿۳۷﴾
انصاریان: عشقورز به شوهران، و هم سن و سال با همسران.
خرمشاهی: همسر دوست و هم سن و سال فولادوند: شوى دوست همسال قمشهای: و شوهر دوست و با غنج و ناز و جوان و همسالان دلنواز. مکارم شیرازی: همسراني كه به همسرشان عشق ميورزند و خوش زبان و فصيح و هم سن و سالند.
لِأَصْحَابِ الْيَمِينِ
﴿۳۸﴾
انصاریان: [همه این نعمت ها] برای سعادتمندان [است.]
خرمشاهی: خاص اصحاب يمين فولادوند: براى ياران راست قمشهای: این نعمتهای بهشتی مخصوص اصحاب یمین است. مکارم شیرازی: اينها همه براي اصحاب يمين است.
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ
﴿۳۹﴾
انصاریان: گروهی بسیار از پیشینیان،
خرمشاهی: جماعتى بسيار از پيشينيان فولادوند: كه گروهى از پيشينيانند قمشهای: که جمعی از پیشینیان، مکارم شیرازی: كه گروهي از امتهاي نخستينند.
وَثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ
﴿۴۰﴾
انصاریان: و گروهی بسیار از پسینیان،
خرمشاهی: و جماعتى بسيار از واپسينان فولادوند: و گروهى از متاخران قمشهای: و جمعی از امت رسول آخر زمان هستند. مکارم شیرازی: و گروهي از امتهاي آخرين.
وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ
﴿۴۱﴾
انصاریان: و شقاوتمندان، چه دون پایه اند شقاوتمندان!
خرمشاهی: و اصحاب شمال، چه حال دارند اصحاب شمال فولادوند: و ياران چپ كدامند ياران چپ قمشهای: و اما اصحاب شومی و شقاوت (که نامه عملشان به دست چپ است) چقدر روزگارشان سخت است! مکارم شیرازی: و اصحاب شمال چه اصحاب شمالي ؟ (كه نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده ميشود).
فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ
﴿۴۲﴾
انصاریان: در میان بادی سوزان و آبی جوشان [قرار دارند،]
خرمشاهی: در ميان آتشباد و آب جوشند فولادوند: در [ميان] باد گرم و آب داغ قمشهای: آنها در عذاب باد سموم و آب گرم باشند. مکارم شیرازی: آنها در ميان بادهاي كشيده و آب سوزان قرار دارند.
وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ
﴿۴۳﴾
انصاریان: و سایه ای از دودهای بسیار غلیظ و سیاه،
خرمشاهی: و سايهاى از دوده فولادوند: و سايه اى از دود تار قمشهای: و سایهای از دود آتش دوزخ. مکارم شیرازی: و در سايه دودهاي متراكم و آتش زا!
لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ
﴿۴۴﴾
انصاریان: نه خنک است و نه آرام بخش،
خرمشاهی: كه نه خنك است و نه خوش فولادوند: نه خنك و نه خوش قمشهای: که نه هرگز سرد شود و نه خوش نسیم گردد. مکارم شیرازی: سايه اي كه نه خنك است و نه مفيد.
إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ
﴿۴۵﴾
انصاریان: اینان پیش از این از نازپروردگان خود کامه و سرکش بودند،
خرمشاهی: ايشان پيش از اين نازپرورده بودند فولادوند: اينان بودند كه پيش از اين ناز پروردگان بودند قمشهای: این عذاب آنها را بدین سبب است که از این پیش به ناز و نعمت پرداختند. مکارم شیرازی: آنها پيش از اين در عالم دنيا مست و مغرور نعمت بودند.
وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ
﴿۴۶﴾
انصاریان: و همواره بر گناهان بزرگ پافشاری داشتند،
خرمشاهی: بر گناه بزرگ مداومت مىكردند فولادوند: و بر گناه بزرگ پافشارى میکردند قمشهای: و بر گناه بزرگ (شرک و عناد) لجاجت و اصرار داشتند. مکارم شیرازی: و بر گناهان بزرگ اصرار داشتند.
وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ
﴿۴۷﴾
انصاریان: و پیوسته می گفتند: آیا هنگامی که مردیم و خاک و استخوان شدیم، آیا به راستی برانگیخته می شویم؟!
خرمشاهی: و مىگفتند آيا چون مرديم و خاك و استخوانها[ى پوسيده] شديم، آيا برانگيخته خواهيم شد؟ فولادوند: و مى گفتند آيا چون مرديم و خاك واستخوان شديم واقعا [باز] زنده مى گرديم قمشهای: و دایم میگفتند: آیا ما چون مردیم و خاک و استخوان پوسیده شدیم باز هم ما زنده میشویم؟ مکارم شیرازی: و ميگفتند: هنگامي كه ما مرديم و خاك و استخوان شديم آيا برانگيخته خواهيم شد؟
أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ
﴿۴۸﴾
انصاریان: و آیا پدران گذشته ما نیز برانگیخته می شوند؟!
خرمشاهی: و همچنين نياكان ما؟ فولادوند: يا پدران گذشته ما [نيز] قمشهای: و آیا پدران گذشته ما زنده خواهند شد؟ مکارم شیرازی: يا نياكان نخستين ما؟
قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ
﴿۴۹﴾
انصاریان: بگو: بی تردید همه پیشینیان وهمه پسینیان،
خرمشاهی: بگو كه پيشينيان و واپسينان فولادوند: بگو در حقيقت اولين و آخرين قمشهای: بگو: البته تمام خلق اولین و آخرین، مکارم شیرازی: بگو اولين و آخرين،
لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ
﴿۵۰﴾
انصاریان: برای وعده گاه روزی معین گرد آورده خواهند شد.
خرمشاهی: براى موعد روزى معين گرد آيند فولادوند: قطعا همه در موعد روزى معلوم گرد آورده شوند قمشهای: همه در وعده گاه روز معیّن محشر گرد آورده میشوند. مکارم شیرازی: همگي در موعد روز معيني جمع ميشوند.
ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ
﴿۵۱﴾
انصاریان: آن گاه شما ای گمراهان انکار کننده!
خرمشاهی: سپس شمايان اى گمراهان دروغ انگار [و اهل انكار] فولادوند: آنگاه شما اى گمراهان دروغپرداز قمشهای: آن گاه شما ای گمراهان منکر (قیامت). مکارم شیرازی: سپس شما اي گمراهان تكذيب كننده.
لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ
﴿۵۲﴾
انصاریان: قطعاً از درختی که از زقّوم است [و دارای مایعی جوشان و بسیار بدمزه و بدبوست] خواهید خورد؛
خرمشاهی: خورندگان از درخت زقوميد فولادوند: قطعا از درختى كه از زقوم است خواهيد خورد قمشهای: از درخت زقّوم تلخ دوزخ البته خواهید خورد. مکارم شیرازی: قطعا از درخت زقوم ميخوريد
فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ
﴿۵۳﴾
انصاریان: و شکم ها را از آن پر خواهید کرد،
خرمشاهی: و شكم انباران از آن فولادوند: و از آن شكمهايتان را خواهيد آكند قمشهای: تا آنکه شکم را از آن پر میسازید. مکارم شیرازی: و شكمها را از آن پر ميكنيد
فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ
﴿۵۴﴾
انصاریان: و روی آن از آب جوشان خواهید نوشید،
خرمشاهی: و بر آن آب جوش آشامندگانيد فولادوند: و روى آن از آب جوش مى نوشيد قمشهای: آنگاه همه از آب گرم جهنم بر روی آن میآشامند. مکارم شیرازی: و روي آن از آب سوزان مينوشيد
فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ
﴿۵۵﴾
انصاریان: مانند نوشیدن شترانی که به شدت تشنه اند؛
خرمشاهی: و مانند نوشيدن شتران عطش زده مىآشاميد فولادوند: [مانند] نوشيدن اشتران تشنه قمشهای: بدانسان از عطش، آن آب را مینوشید که شتران تشنه آب میآشامند. مکارم شیرازی: و همچون شتراني كه مبتلا به بيماري عطش شده اند از آن ميآشاميد
هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ
﴿۵۶﴾
انصاریان: این است پذیرایی از آنان در روز جزا.
خرمشاهی: اين پيشكش ايشان در روز جزاست فولادوند: اين است پذيرايى آنان در روز جزا قمشهای: این است طعام و شراب کافران در روز جزا. مکارم شیرازی: اين است وسيله پذيرائي از آنها در قيامت!
نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ
﴿۵۷﴾
انصاریان: ما شما را آفریدیم، پس چرا [آفرینش دوباره خود را پس از مرگ] باورنمی کنید؟
خرمشاهی: ما شما را آفريدهايم، پس چرا تصديق نمىكنيد؟ فولادوند: ماييم كه شما را آفريده ايم پس چرا تصديق نمى كنيد قمشهای: ما شما را بیافریدیم پس چرا تصدیق نمیکنید؟ مکارم شیرازی: ما شما را آفريديم، چرا كه آفرينش مجدد را تصديق نميكنيد؟
أَفَرَأَيْتُمْ مَا تُمْنُونَ
﴿۵۸﴾
انصاریان: آیا از [حالات و دگرگونی های] نطفه ای که در رحم می ریزید آگاه هستید؟
خرمشاهی: آيا انديشيدهايد آنچه [از منى] را كه [در رحمها] مىريزيد فولادوند: آيا آنچه را [كه به صورت نطفه] فرو مى ريزيد ديده ايد قمشهای: آیا ندیدید (و به حقیقت در نیافتید) که نخست شما نطفهای (بیقدر و قابلیّت) بودید؟ مکارم شیرازی: آيا از نطفه اي كه در رحم ميريزيد آگاهيد؟
أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ
﴿۵۹﴾
انصاریان: آیا شما آن را [تا انسانی معتدل و آراسته شود] می آفرینید یا ما آفریننده ایم؟
خرمشاهی: آيا شما آن را آفريدهايد يا ما آفرينندهايم فولادوند: آيا شما آن را خلق مى كنيد يا ما آفريننده ايم قمشهای: آیا شما خود آن نطفه را (به صورت فرزند انسان) میآفرینید یا ما آفرینندهایم؟ مکارم شیرازی: آيا شما آن را (در دوران جنيني) آفرينش پي درپي ميدهيد، يا ما آفريدگاريم ؟
نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ
﴿۶۰﴾
انصاریان: ماییم که مرگ را میان شما مقدّر کردیم، و هیچ چیز ما را [در جاری کردن مرگ بر شما] مغلوب نمی کند.
خرمشاهی: ما در ميان شما مرگ را مقدر داشتهايم، و ما درمانده نيستيم فولادوند: ماييم كه ميان شما مرگ را مقدر كرده ايم و بر ما سبقت نتوانيد جست قمشهای: ما مرگ را بر همه شما مقدّر ساختیم و هیچ کس بر قدرت ما سبق نتواند برد. مکارم شیرازی: ما در ميان شما مرگ را مقدر ساختيم و هرگز كسي بر ما پيشي نميگيرد.
عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنْشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ
﴿۶۱﴾
انصاریان: [آری، مرگ را مقدّر کردیم] تا امثال شما را جایگزین شما کنیم و شما را به صورتی که نمی دانید آفرینشی تازه و جدید بخشیم،
خرمشاهی: كه همانندان شما را جانشين شما گردانيم، و شما را در هيئتى كه نمىدانيد باز آفرينيم فولادوند: [و مى توانيم] امثال شما را به جاى شما قرار دهيم و شما را [به صورت] آنچه نمیدانید پديدار گردانيم قمشهای: در اینکه شما را فانی کرده و خلقی دیگر مثل شما بیافرینیم و شما را به صورتی (در جهانی دیگر) که اکنون از آن بیخبرید برانگیزیم. مکارم شیرازی: به اين منظور كه گروهي را بجاي گروه ديگري بياوريم و شما را در جهاني كه نميدانيد آفرينش تازه بخشيم.
وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ
﴿۶۲﴾
انصاریان: و به راستی پیدایش نخستین را [که جهان فعلی است] شناختید، پس چرا متذکّر [پدید شدن جهان دیگر] نمی شوید؟!
خرمشاهی: و به راستى نشاه نخستين را شناختهايد، پس چرا پند نمىگيريد؟ فولادوند: و قطعا پديدار شدن نخستين خود را شناختيد پس چرا سر عبرت گرفتن نداريد قمشهای: و بیشک شما از نشأه اوّل خود آگاه شدید (که از عدم به وجودتان آوردیم) پس چرا متذکر (عالم آخرت) نمیشوید؟ مکارم شیرازی: شما عالم نخستين را دانستيد، چگونه متذكر نميشويد (كه جهاني بعد از آن است).
أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ
﴿۶۳﴾
انصاریان: مرا خبر دهید آنچه را می کارید،
خرمشاهی: آيا انديشيدهايد در آنچه مىكاريد؟ فولادوند: آيا آنچه را كشت مى كنيد ملاحظه كرده ايد قمشهای: آیا دیدید تخمی را که در زمین میکارید؟ مکارم شیرازی: آيا هيچ درباره آنچه كشت ميكنيد انديشيده ايد؟
أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ
﴿۶۴﴾
انصاریان: آیا شما آن را می رویانید، یا ما می رویانیم؟
خرمشاهی: آيا شما آن را مىرويانيد يا ما رويانندهايم؟ فولادوند: آيا شما آن را [بىيارى ما] زراعت مى كنيد يا ماييم كه زراعت مى كنيم قمشهای: آیا شما آن تخم را میرویانید یا ما رویانندهایم؟ مکارم شیرازی: آيا شما آن را ميرويانيد، يا ما ميرويانيم ؟
لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ
﴿۶۵﴾
انصاریان: به یقین اگر بخواهیم، آن را ریز ریز کرده و خاشاک می کنیم که متأسف و شگفت زده می شوید،
خرمشاهی: اگر خواهيم آن را خرد و ريز گردانيم و شما حسرتزده شويد فولادوند: اگر بخواهيم قطعا خاشاكش مى گردانيم پس در افسوس [و تعجب] مى افتيد قمشهای: اگر ما بخواهیم کشت و زرع شما را خشک و تباه میسازیم تا با حسرت و ندامت به سخنان بیهوده پردازید. مکارم شیرازی: هرگاه بخواهيم آن را تبديل به كاه درهم كوبيده ميكنيم به گونه اي كه تعجب كنيد!
إِنَّا لَمُغْرَمُونَ
﴿۶۶﴾
انصاریان: [و می گویید:] مسلماً ما خسارت زده ایم،
خرمشاهی: [و گوييد] ما غرامت ديدگانيم فولادوند: [و مى گوييد] واقعا ما زيان زده ايم قمشهای: (و گویید) که ما سخت در زیان و غرامت افتادیم. مکارم شیرازی: (به گونه اي كه بگوئيد:) به راستي ما زيان كرده ايم.
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ
﴿۶۷﴾
انصاریان: بلکه ناکام و محرومیم
خرمشاهی: بلكه ما بىبهرگانيم فولادوند: بلكه ما محروم شدگانيم قمشهای: بلکه به کلی محروم گردیدیم. مکارم شیرازی: بلكه ما به كلي محروميم.
أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ
﴿۶۸﴾
انصاریان: به من خبر دهید آبی که می نوشید،
خرمشاهی: آيا انديشيدهايد به آبى كه مىآشاميد؟ فولادوند: آيا آبى را كه مى نوشيد ديده ايد قمشهای: آیا آبی را که شما مینوشید متوجهید؟ مکارم شیرازی: آيا به آبي كه مينوشيد انديشيده ايد؟
أَأَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ
﴿۶۹﴾
انصاریان: آیا شما آن را از ابر باران زا فرود آورده اید یا ما فرود آورنده ایم؟
خرمشاهی: آيا شما آن را از ابر فرو فرستادهايد يا ما فرو فرستندهايم؟ فولادوند: آيا شما آن را از [دل] ابر سپيد فرود آورده ايد يا ما فرودآورنده ايم قمشهای: آیا شما آن آب را از ابر فرو ریختید یا ما نازل ساختیم؟ مکارم شیرازی: آيا شما آن را از ابر نازل ميكنيد؟ يا ما نازل ميكنيم ؟
لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ
﴿۷۰﴾
انصاریان: اگر بخواهیم آن را تلخ می گردانیم، پس چرا سپاس گزاری نمی کنید؟
خرمشاهی: اگر خواهيم آن را شور و تلخ گردانيم پس چرا سپاس نمىگزاريد؟ فولادوند: اگر بخواهيم آن را تلخ مى گردانيم پس چرا سپاس نمى داريد قمشهای: اگر میخواستیم آن آب را شور و تلخ میگردانیدیم، پس چرا شکرگزاری نمیکنید؟! مکارم شیرازی: هرگاه بخواهيم اين آب گوارا را، تلخ و شور قرار ميدهيم، پس چرا شكر نميكنيد؟،
أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ
﴿۷۱﴾
انصاریان: به من خبر دهید آتشی که می افروزید،
خرمشاهی: آيا انديشيدهايد به آتشى كه مىافروزيد؟ فولادوند: آيا آن آتشى را كه برمى افروزيد ملاحظه كرده ايد قمشهای: آیا آتشی که روشن میکنید مینگرید؟ مکارم شیرازی: آيا درباره آتشي كه ميافروزيد فكر كرده ايد؟
أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ
﴿۷۲﴾
انصاریان: آیا شما درختش را به وجود آورده اید یا ما به وجود آوردنده ایم؟
خرمشاهی: آيا شما درختش را آفريدهايد يا ما آفرينندهايم؟ فولادوند: آيا شما [چوب] درخت آن را پديدار كرده ايد يا ما پديدآورنده ايم قمشهای: آیا شما درخت آن را آفریدید یا ما آفریدیم؟ مکارم شیرازی: آيا شما درخت آن را آفريده ايد؟ يا ما آفريده ايم ؟
نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِينَ
﴿۷۳﴾
انصاریان: ما آن را وسیله تذکر و مایه استفاده برای صحرانشینان و بیابانگردان قرار داده ایم.
خرمشاهی: ما آن را پندآموزى ساختهايم و توشهاى براى رهروان فولادوند: ما آن را [مايه] عبرت و [وسيله] استفاده براى بيابانگردان قرار داده ايم قمشهای: ما آن را مایه پند و عبرت و توشه مسافران (کوه و بیابان عالم) گردانیدیم. مکارم شیرازی: ما آن را وسيله يادآوري (براي همگان) و وسيله زندگي براي مسافران قرار داده ايم.
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ
﴿۷۴﴾
انصاریان: پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوی.
خرمشاهی: پس به نام پروردگارت كه بزرگ است تسبيح گوى فولادوند: پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى قمشهای: پس (ای رسول) به نام بزرگ خدای خود تسبیح گو. مکارم شیرازی: حال كه چنين است به نام پروردگار بزرگت تسبيح كن (و او را پاك و منزه بشمارر).
فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ
﴿۷۵﴾
انصاریان: پس به جایگاه ستارگان سوگند می خورم،
خرمشاهی: سوگند مىخورم به منزلگاههاى ستارگان فولادوند: نه [چنين است كه مى پنداريد] سوگند به جايگاه هاى [ويژه و فواصل معين] ستارگان قمشهای: سوگند به مواقع نزول ستارگان (یا آیات کریمه قرآن). مکارم شیرازی: سوگند به جايگاه ستارگان، و محل طلوع و غروب آنها.
وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ
﴿۷۶﴾
انصاریان: و اگر بدانید بی تردید این سوگندی بس بزرگ است.
خرمشاهی: و آن اگر بدانيد سوگندى عظيم است فولادوند: اگر بدانيد آن سوگندى سخت بزرگ است قمشهای: و این سوگند اگر بدانید بسی سوگند بزرگی است. مکارم شیرازی: و اين سوگندي است بسيار بزرگ اگر بدانيد!
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ
﴿۷۷﴾
انصاریان: که یقیناً این قرآن، قرآنی است ارجمند و باارزش؛
خرمشاهی: آن قرآنى كريم است فولادوند: كه اين [پيام] قطعا قرآنى است ارجمند قمشهای: که این قرآن کتابی بسیار بزرگوار و سودمند و گرامی است. مکارم شیرازی: كه آن قرآن كريمي است
فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ
﴿۷۸﴾
انصاریان: [که] در کتابی مصون از هر گونه تحریف و دگرگونی [به نام لوح محفوظ جای دارد.]
خرمشاهی: در كتابى نهفته فولادوند: در كتابى نهفته قمشهای: که در لوح محفوظ سرّ حق مقام دارد. مکارم شیرازی: كه در كتاب محفوظ جاي دارد.
لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ
﴿۷۹﴾
انصاریان: جز پاک شدگان [از هر نوع آلودگی] به [حقایق و اسرار و لطایف] آن دسترسی ندارند.
خرمشاهی: جز پاكيزگان به آن دسترس ندارند فولادوند: كه جز پاكشدگان بر آن دست ندارند قمشهای: که جز دست پاکان (و فهم خاصّان) بدان نرسد. مکارم شیرازی: و جز پاكان نميتوانند آن را مس كنند.
تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ
﴿۸۰﴾
انصاریان: نازل شده از سوی پروردگار جهانیان است.
خرمشاهی: فرو فرستادهاى از سوى پروردگار جهانيان است فولادوند: وحيى است از جانب پروردگار جهانيان قمشهای: تنزیلی از پروردگار عالم است. مکارم شیرازی: اين چيزي است كه از سوي پروردگار عالميان نازل شده.
أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ
﴿۸۱﴾
انصاریان: آیا شما نسبت به این گفتار سهل انگاری می کنید [و آن را قابل اعتنا نمی دانید؟!]
خرمشاهی: آيا شما در كار اين سخن سستى مىورزيد؟ فولادوند: آيا شما اين سخن را سبك [و سست] مى گيريد قمشهای: آیا با این سخن (آسمانی) باز انکار و نفاق میورزید؟ مکارم شیرازی: آيا اين سخن را (اين قرآن را با اوصافي كه گفته شد) سست و كوچك ميشمريد؟
وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ
﴿۸۲﴾
انصاریان: و فقط نصیب خود را این قرار می دهید که آن را انکار کنید؟!
خرمشاهی: و سپاس روزيتان را چنان كردهايد كه [آن را] انكار مىكنيد فولادوند: و تنها نصيب خود را در تكذيب [آن] قرار مى دهيد قمشهای: و بهره خود را تکذیب آن قرار میدهید؟ مکارم شیرازی: و به جاي شكر روزيهائي كه به شما داده شده آن را تكذيب ميكنيد؟
فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ
﴿۸۳﴾
انصاریان: پس چرا هنگامی که روح به گلوگاه می رسد،
خرمشاهی: پس چرا چون جان به گلوگاه رسد فولادوند: پس چرا آنگاه كه [جان شما] به گلو مى رسد قمشهای: پس چرا هنگامی که جان کسی به گلو رسد. مکارم شیرازی: پس چرا هنگامي كه جان به گلوگاه ميرسد (توانائي بازگرداندن آن را نداريد)؟!
وَأَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ
﴿۸۴﴾
انصاریان: و شما در آن وقت نظاره گر هستید [و هیچ کاری از شما ساخته نیست!]
خرمشاهی: و شما در آن هنگام نظارهگريد فولادوند: و در آن هنگام خود نظاره گريد قمشهای: و شما وقت مرگ (بر بالین آن مرده حاضرید و او را) مینگرید. مکارم شیرازی: و شما در اين حال نظاره ميكنيد (و كاري از دستتان ساخته نيست).
وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ
﴿۸۵﴾
انصاریان: و ما به او از شما نزدیک تریم، ولی نمی بینید.
خرمشاهی: و ما به آن [جان شما] از شما نزديكتريم ولى شما به چشم بصيرت نمىنگريد فولادوند: و ما به آن [محتضر] از شما نزديكتريم ولى نمى بينيد قمشهای: و ما به او از شما نزدیکتریم لیکن شما بصیرت ندارید. مکارم شیرازی: و ما به او نزديكتريم از شما ولي نميبينيد.
فَلَوْلَا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ
﴿۸۶﴾
انصاریان: [آری] پس چرا اگر شما پاداش داده نمی شوید [و به گمان خود قیامتی در کار نیست و شما را قدرتی بزرگ و فراتر است؟]
خرمشاهی: پس چرا اگر شما جزا دادنى نيستيد فولادوند: پس چرا اگر شما بىجزا مى مانيد [و حساب و كتابى در كار نيست] قمشهای: پس چرا اگر حیات به دست شما و طبیعت است و شما را آفرینندهای نیست. مکارم شیرازی: اگر هرگز در برابر اعمالتان جزا داده نميشويد،
تَرْجِعُونَهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ
﴿۸۷﴾
انصاریان: آن [روح به گلوگاه رسیده] را [به بدن محتضر] برنمی گردانید، اگر [در ادعای خود] راستگویید؟
خرمشاهی: اگر راست مىگوييد چرا آن را باز نمىگردانيد؟ فولادوند: اگر راست مى گوييد [روح] را برنمى گردانيد قمشهای: روح را دوباره به بدن مرده باز نمیگردانید اگر راست میگویید؟ مکارم شیرازی: پس او را بازگردانيد اگر راست ميگوئيد.
فَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ
﴿۸۸﴾
انصاریان: پس اگر [جان به گلو رسیده] از مقربان باشد،
خرمشاهی: سپس آنگاه اگر از مقربان باشد فولادوند: و اما اگر [او] از مقربان باشد قمشهای: پس (بدانید آن که بمیرد) اگر از مقربان درگاه خداست. مکارم شیرازی: اما اگر او از مقربان باشد،
فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ
﴿۸۹﴾
انصاریان: [در] راحت و آسایش و بهشت پرنعمت [خواهد بود.]
خرمشاهی: رهايش و گشايش است و بهشت پرناز و نعمت فولادوند: [در] آسايش و راحت و بهشت پر نعمت [خواهد بود] قمشهای: آنجا در آسایش و نعمت و بهشت ابدی است. مکارم شیرازی: در روح و ريحان و بهشت پرنعمت است.
وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ
﴿۹۰﴾
انصاریان: و اگر از سعادتمندان باشد،
خرمشاهی: و اما اگر از اصحاب يمين باشد فولادوند: و اما اگر از ياران راست باشد قمشهای: و اگر از اصحاب یمین است. مکارم شیرازی: و اما اگر از اصحاب يمين باشد،
فَسَلَامٌ لَكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ
﴿۹۱﴾
انصاریان: [به او گفته می شود:] از سوی سعادتمندان بر تو سلام باد.
خرمشاهی: پس سلام بر تو باد از اصحاب يمين فولادوند: از ياران راست بر تو سلام باد قمشهای: پس (وی را بشارت دهید که) تو را (از هر رنج و درد و الم) ایمنی و سلامت است. مکارم شیرازی: به او گفته ميشود: سلام بر تو از سوي دوستانت كه از اصحاب اليمين هستند.
وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ
﴿۹۲﴾
انصاریان: و اما اگر از انکار کنندگان [حقایق و] گمراه باشد،
خرمشاهی: و اما اگر از منكران گمراه باشد فولادوند: و اما اگر از دروغزنان گمراه است قمشهای: و اما اگر از منکران و گمراهان است. مکارم شیرازی: اما اگر او از تكذيب كنندگان گمراه باشد،
فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ
﴿۹۳﴾
انصاریان: پذیرایی از او با آب جوشان است،
خرمشاهی: پيشكش [او] از آبجوشان است فولادوند: پس با آبى جوشان پذيرايى خواهد شد قمشهای: نصیبش حمیم جهنم است. مکارم شیرازی: با آب جوشان دوزخ از او پذيرائي ميشود!
وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ
﴿۹۴﴾
انصاریان: و وارد شدن به دوزخ است.
خرمشاهی: و ورود به جهنم فولادوند: و [فرجامش] درافتادن به جهنم است قمشهای: و جایگاهش آتش دوزخ است. مکارم شیرازی: سپس سرنوشت او ورود در آتش جهنم است.
إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ
﴿۹۵﴾
انصاریان: [آنچه درباره این سه طایفه بیان شد،] بی تردید این است همان حقّ یقینی.
خرمشاهی: اين همانا حقاليقين است فولادوند: اين است همان حقيقت راست [و] يقين قمشهای: این (وعد و وعید) البته یقین و حق و حقیقت است. مکارم شیرازی: اين همان حق و يقين است.
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ
﴿۹۶﴾
انصاریان: پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوی.
خرمشاهی: پس به نام پروردگارت كه بزرگ است، تسبيح بگوى فولادوند: پس به نام پروردگار بزرگ خود تسبيح گوى قمشهای: پس به نام بزرگ خدای خود تسبیح گوی. مکارم شیرازی: حال كه چنين است نام پروردگار بزرگت را منزه بشمار. |
||