ParsQuran
سوره 56: الواقعة - جزء 27

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ﴿۱﴾
انصاریان: هنگامی که واقعه [بسیار عظیم قیامت] واقع شود،
خرمشاهی: چون واقعه بزرگ [قيامت‏] واقع شود
فولادوند: آن واقعه چون وقوع يابد
قمشه‌ای: هنگامی که آن واقعه بزرگ (قیامت) واقع می‌گردد.
مکارم شیرازی: هنگامي كه واقعه عظيم (قيامت) برپا شود،
لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ ﴿۲﴾
انصاریان: که در واقع شدنش دروغی [در کار] نیست،
خرمشاهی: در وقوع آن دروغى نيست‏
فولادوند: [كه] در وقوع آن دروغى نيست
قمشه‌ای: که در وقوعش هیچ کذب و جای هیچ شک و ریب نیست.
مکارم شیرازی: هيچكس نمي‏تواند آن را انكار كند.
خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ ﴿۳﴾
انصاریان: پست کننده [کافران] و رفعت دهنده [مؤمنان] است.
خرمشاهی: هم فرو دارنده‏[ى كافران‏] است و هم فرادارنده‏[ى مؤمنان‏]
فولادوند: پست‏ كننده [و] بالابرنده است
قمشه‌ای: آن روز (قومی را به دوزخ) خوار و ذلیل کند و (طایفه‌ای را به جنّت) سربلند و رفیع گرداند.
مکارم شیرازی: گروهي را پائين مي‏آورد و گروهي را بالا مي‏برد.
إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا ﴿۴﴾
انصاریان: هنگامی که زمین به شدت لرزانده شود،
خرمشاهی: آنگاه كه زمين به جنبشى سخت جنبانده شود
فولادوند: چون زمين با تكان [سختى] لرزانده شود
قمشه‌ای: آن‌گاه که زمین شدید به حرکت و لرزه در آید.
مکارم شیرازی: اين در هنگامي است كه زمين به شدت به لرزه در مي‏آيد.
وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا ﴿۵﴾
انصاریان: و کوه ها درهم کوبیده وریز ریز شوند.
خرمشاهی: و كوهها سخت خرد و ريز شود
فولادوند: و كوهها [جمله] ريزه ريزه شوند
قمشه‌ای: و کوههای سخت متلاشی شوند.
مکارم شیرازی: و كوهها در هم كوبيده مي‏شود.
فَكَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا ﴿۶﴾
انصاریان: در نتیجه غباری پراکنده گردد،
خرمشاهی: و همچون غبارى پراكنده گردد
فولادوند: و غبارى پراكنده گردند
قمشه‌ای: و مانند ذرّات گرد در هوا پراکنده گردند.
مکارم شیرازی: و به صورت غبار پراكنده در مي‏آيد.
وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً ﴿۷﴾
انصاریان: وشما سه گروه شوید:
خرمشاهی: و شما گروههاى سه‏گانه‏اى باشيد
فولادوند: و شما سه دسته شويد
قمشه‌ای: و شما خلایق بر سه دسته مختلف شوید.
مکارم شیرازی: و شما به سه گروه تقسيم خواهيد شد.
فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ ﴿۸﴾
انصاریان: سعادتمندان، چه بلند مرتبه اند سعادتمندان!
خرمشاهی: [يكى‏] اصحاب يمين، و چه حال دارند اصحاب يمين‏
فولادوند: ياران دست راست كدامند ياران دست راست
قمشه‌ای: گروهی راستان، اصحاب یمین باشند که چقدر حالشان (در بهشت ابد) نیکوست!
مکارم شیرازی: نخست «اصحاب ميمنه» هستند، چه اصحاب ميمنه‏ اي ؟
وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿۹﴾
انصاریان: و شقاوتمندان، چه دون پایه اند شقاوتمندان!
خرمشاهی: و [ديگرى‏] اصحاب شمال، و چه حال دارند اصحاب شمال‏
فولادوند: و ياران چپ كدامند ياران چپ
قمشه‌ای: و گروهی ناراستان، اصحاب شومی و شقاوتند که چقدر روزگارشان (در دوزخ) سخت است.
مکارم شیرازی: گروه ديگر اصحاب شومند، چه اصحاب شومي ؟
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿۱۰﴾
انصاریان: و پیشی گیرندگان [به اعمال نیک] که پیشی گیرندگان [به رحمت و آمرزش] اند،
خرمشاهی: و [سومين‏] سابقان كه پيشتازانند
فولادوند: و سبقت‏گيرندگان مقدمند
قمشه‌ای: و (طایفه سوم) آنان که (مشتاقانه در ایمان) بر همه پیشی گرفتند و (در اطاعت خدا و رسول) مقام تقدم یافتند.
مکارم شیرازی: و سومين گروه پيشگامان پيشگام!
أُولَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿۱۱﴾
انصاریان: اینان مقربان اند،
خرمشاهی: اينانند كه مقرب‏اند
فولادوند: آنانند همان مقربان [خدا]
قمشه‌ای: آنان به حقیقت مقربان درگاهند.
مکارم شیرازی: آنها مقربانند
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۱۲﴾
انصاریان: در بهشت های پر نعمت اند.
خرمشاهی: در بهشتهاى پرناز و نعمت‏
فولادوند: در باغستانهاى پر نعمت
قمشه‌ای: آنان در بهشت پرنعمت جاودانی متنعّمند.
مکارم شیرازی: در باغهاي پر نعمت بهشت جاي دارند
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۳﴾
انصاریان: گروهی بسیار از پیشینیان،
خرمشاهی: گروهى بسيار از پيشينيان‏
فولادوند: گروهى از پيشينيان
قمشه‌ای: آنها جمعی بسیار از امم پیشینیان هستند.
مکارم شیرازی: گروه كثيري از امتهاي نخستين هستند
وَقَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ ﴿۱۴﴾
انصاریان: و اندکی از پسینیان،
خرمشاهی: و اندكى از واپسينان‏
فولادوند: و اندكى از متاخران
قمشه‌ای: و عدّه قلیلی از متأخّران (یا بسیاری از مقدّمان امّت محمّد ص و قلیلی از مردم آخر زمان این امّت باشند).
مکارم شیرازی: و اندكي از امت آخرين!
عَلَى سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ ﴿۱۵﴾
انصاریان: بر تخت هایی زربافت،
خرمشاهی: بر تختهاى گوهرنشان‏
فولادوند: بر تختهايى جواهرنشان
قمشه‌ای: آنان بر سریرهای زربفت مرصّع به انواع جواهر تکیه زنند.
مکارم شیرازی: آنها (مقربان) بر تختهائي كه صف كشيده و به هم پيوسته است قرار دارند.
مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ ﴿۱۶﴾
انصاریان: در حالی که روبروی یکدیگر بر آنها تکیه دارند.
خرمشاهی: رودرروى هم بر آنها تكيه زده‏اند
فولادوند: كه روبروى هم بر آنها تكيه داده‏ اند
قمشه‌ای: همه (شادان) با یاران و دوستان رو به روی یکدیگر بر آن سریرهای عزّت می‌نشینند.
مکارم شیرازی: در حالي كه بر آن تكيه كرده و روبروي يكديگرند.
يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ ﴿۱۷﴾
انصاریان: نوجوانانی همیشه نو جوان همواره [برای خدمت] پیرامونشان می گردند،
خرمشاهی: جاودانه جوانان بر گرد آنان مى‏گردند
فولادوند: بر گردشان پسرانى جاودان [به خدمت] مى‏ گردند
قمشه‌ای: و پسرانی زیبا که حسن و جوانیشان همیشگی و ابدی است گرد آنها به خدمت می‌گردند.
مکارم شیرازی: نوجواناني جاوداني (در شكوه و طراوت) پيوسته گرداگرد آنها مي‏گردند.
بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِنْ مَعِينٍ ﴿۱۸﴾
انصاریان: با قدح ها و کوزه ها و جام هایی از باده ناب و پاک،
خرمشاهی: همراه با كوزه‏ها و ابريقها و جامهايى از شراب جارى‏
فولادوند: با جامها و آبريزها و پياله[ها]يى از باده ناب روان
قمشه‌ای: با کوزه‌ها (ی بلورین) و مشربه‌ها (ی زرّین) و جامهای پر از شراب ناب.
مکارم شیرازی: با قدحها و كوزه‏ ها و جامهائي از نهرهاي جاري بهشتي (و شراب طهور)!
لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنْزِفُونَ ﴿۱۹﴾
انصاریان: که از نوشیدنش نه سردرد گیرند، و نه مست و بی خرد شوند،
خرمشاهی: كه [بهشتيان‏] از آن سردرد نگيرند و بد مست نشوند
فولادوند: [كه] نه از آن دردسر گيرند و نه بى‏ خرد گردند
قمشه‌ای: نه هرگز از آنها (هر چه نوشند) دردسری یابند و نه مستی عقل و رنج خمار کشند.
مکارم شیرازی: اما شرابي كه از آن دردسر نمي‏گيرند و نه مست مي‏شوند.
وَفَاكِهَةٍ مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ ﴿۲۰﴾
انصاریان: و میوه ها از هر نوعی که اختیار کنند،
خرمشاهی: و ميوه‏هايى از آنچه بر مى‏گزينند
فولادوند: و ميوه از هر چه اختيار كنند
قمشه‌ای: و میوه خوش از هر چه برگزینند،
مکارم شیرازی: و ميوه‏ هائي از هر نوع كه مايل باشند.
وَلَحْمِ طَيْرٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ ﴿۲۱﴾
انصاریان: و گوشت پرنده از هر گونه ای که بخواهند،
خرمشاهی: و گوشت مرغ از آنچه خوش دارند
فولادوند: و از گوشت پرنده هر چه بخواهند
قمشه‌ای: و گوشت مرغان و هر غذا که مایل باشند،
مکارم شیرازی: و گوشت پرنده از هر نوع كه بخواهند.
وَحُورٌ عِينٌ ﴿۲۲﴾
انصاریان: و حوریانی چشم درشت،
خرمشاهی: و حوريان چشم درشت‏
فولادوند: و حوران چشم‏درشت
قمشه‌ای: و زنان سیه چشم زیبا صورت،
مکارم شیرازی: و همسراني از حورالعين دارند.
كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ ﴿۲۳﴾
انصاریان: هم چون مروارید پنهان شده در صدف؛
خرمشاهی: كه همانندان مرواريد نهفته‏اند
فولادوند: مثل لؤلؤ نهان ميان صدف
قمشه‌ای: که (در بهاء و لطافت) چون درّ و لؤلؤ مکنونند (بر آنها مهیّاست).
مکارم شیرازی: همچون مرواريد در صدف پنهان!
جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۲۴﴾
انصاریان: پاداشی است در برابر اعمالی که همواره انجام می دادند.
خرمشاهی: اين پاداش كارى است كه كرده‏اند
فولادوند: [اينها] پاداشى است براى آنچه میکردند
قمشه‌ای: (این نعمتهای الهی) پاداش اعمال نیک آن بهشتیان است.
مکارم شیرازی: اينها پاداشي است در برابر اعمالي كه انجام مي‏دادند.
لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِيمًا ﴿۲۵﴾
انصاریان: در آنجا نه سخن بیهوده ای می شنوند، نه کلام گناه آلودی،
خرمشاهی: در آنجا [سخنان‏] بيهوده و [گزاف‏] گناه‏آلود نشنوند
فولادوند: در آنجا نه بيهوده‏ اى مى ‏شنوند و نه [سخنى] گناه‏ آلود
قمشه‌ای: نه آنجا هیچ حرفی لغو و بیهوده شنوند و نه به یکدیگر گناهی بربندند.
مکارم شیرازی: در آن باغهاي بهشت نه لغو و بيهوده‏ اي مي‏شنوند نه سخنان گناه آلود.
إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا ﴿۲۶﴾
انصاریان: مگر سخنی که سلام است و سلام،
خرمشاهی: نشنوند مگر سخنى كه سلام است و سلام‏
فولادوند: سخنى جز سلام و درود نيست
قمشه‌ای: هیچ جز سلام و تحیّت و احترام هم نگویند و نشنوند.
مکارم شیرازی: تنها چيزي كه مي‏شنوند «سلام» است «سلام»!
وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ ﴿۲۷﴾
انصاریان: و سعادتمندان چه بلند مرتبه اند سعادتمندان!
خرمشاهی: و اصحاب يمين چه حال دارند اصحاب يمين‏
فولادوند: و ياران راست‏ ياران راست كدامند
قمشه‌ای: و اصحاب یمین هم چه خوش روزگارند!
مکارم شیرازی: و اصحاب يمين، چه اصحاب يميني ؟
فِي سِدْرٍ مَخْضُودٍ ﴿۲۸﴾
انصاریان: در سایه درخت سدر بی خارند،
خرمشاهی: در جوار درختان سدر بى‏خار
فولادوند: در [زير] درختان كنار بى‏ خار
قمشه‌ای: در سایه درختان سدر پرمیوه بی‌خار.
مکارم شیرازی: آنها در سايه درختان سدر بيخار قرار دارند.
وَطَلْحٍ مَنْضُودٍ ﴿۲۹﴾
انصاریان: و درختان موزی که میوه هایش خوشه خوشه روی هم چیده شده است،
خرمشاهی: و موزهاى توبرتو
فولادوند: و درختهاى موز كه ميوه‏ اش خوشه خوشه روى هم چيده است
قمشه‌ای: و درختان پربرگ سایه‌دار.
مکارم شیرازی: و در سايه درخت طلح پربرگ به سر مي‏برند (درختي است خوشرنگ و خوشبو).
وَظِلٍّ مَمْدُودٍ ﴿۳۰﴾
انصاریان: و سایه ای گسترده و پایدار،
خرمشاهی: و سايه گسترده‏
فولادوند: و سايه‏ اى پايدار
قمشه‌ای: و در سایه بلند درختان.
مکارم شیرازی: و سايه كشيده و گسترده.
وَمَاءٍ مَسْكُوبٍ ﴿۳۱﴾
انصاریان: و آبی ریزان،
خرمشاهی: و آبى ريزان‏
فولادوند: و آبى ريزان
قمشه‌ای: و در طرف نهر آبهای روان زلال.
مکارم شیرازی: و در كنار آبشارها.
وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ ﴿۳۲﴾
انصاریان: و میوه ای فراوان،
خرمشاهی: و ميوه بسيار
فولادوند: و ميوه‏ اى فراوان
قمشه‌ای: و میوه‌های بسیار.
مکارم شیرازی: و ميوه‏ هاي فراواني.
لَا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ ﴿۳۳﴾
انصاریان: که پایان نپذیرد و ممنوع نشود،
خرمشاهی: كه نه پايان‏پذير است و نه بازداشته‏
فولادوند: نه بريده و نه ممنوع
قمشه‌ای: که هیچ وقت منقطع نشود و هیچ کس بهشتیان را از آن میوه‌ها منع نکند.
مکارم شیرازی: كه هرگز قطع و ممنوع نمي‏شود.
وَفُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ ﴿۳۴﴾
انصاریان: و همسرانی بلند مرتبه،
خرمشاهی: و دوشيزگان گرامى‏
فولادوند: و همخوابگانى بالا بلند
قمشه‌ای: و فرشهای پربها (یا فراش و زنان زیبا).
مکارم شیرازی: و همسراني گرانقدر.
إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَّ إِنْشَاءً ﴿۳۵﴾
انصاریان: که ما آنان را با آفرینشی ویژه آفریدیم؛
خرمشاهی: ما ايشان را به ابداع آفريده‏ايم‏
فولادوند: ما آنان را پديد آورده‏ ايم پديد آوردنى
قمشه‌ای: که آنها را ما در کمال حسن و زیبایی بیافریده‌ایم.
مکارم شیرازی: ما آنها را آفرينش نويني بخشيديم.
فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا ﴿۳۶﴾
انصاریان: پس آنان را همواره دوشیزه قرار داده ایم
خرمشاهی: و دوشيزه‏شان داشته‏ايم‏
فولادوند: و ايشان را دوشيزه گردانيده‏ ايم
قمشه‌ای: و همیشه آن زنان را با کره گردانیده‌ایم.
مکارم شیرازی: و همه را بكر قرار داده‏ ايم.
عُرُبًا أَتْرَابًا ﴿۳۷﴾
انصاریان: عشقورز به شوهران، و هم سن و سال با همسران.
خرمشاهی: همسر دوست و هم سن و سال‏
فولادوند: شوى دوست همسال
قمشه‌ای: و شوهر دوست و با غنج و ناز و جوان و همسالان دلنواز.
مکارم شیرازی: همسراني كه به همسرشان عشق مي‏ورزند و خوش زبان و فصيح و هم سن و سالند.
لِأَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿۳۸﴾
انصاریان: [همه این نعمت ها] برای سعادتمندان [است.]
خرمشاهی: خاص اصحاب يمين‏
فولادوند: براى ياران راست
قمشه‌ای: این نعمتهای بهشتی مخصوص اصحاب یمین است.
مکارم شیرازی: اينها همه براي اصحاب يمين است.
ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ ﴿۳۹﴾
انصاریان: گروهی بسیار از پیشینیان،
خرمشاهی: جماعتى بسيار از پيشينيان‏
فولادوند: كه گروهى از پيشينيانند
قمشه‌ای: که جمعی از پیشینیان،
مکارم شیرازی: كه گروهي از امتهاي نخستينند.
وَثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ ﴿۴۰﴾
انصاریان: و گروهی بسیار از پسینیان،
خرمشاهی: و جماعتى بسيار از واپسينان‏
فولادوند: و گروهى از متاخران
قمشه‌ای: و جمعی از امت رسول آخر زمان هستند.
مکارم شیرازی: و گروهي از امتهاي آخرين.
وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ ﴿۴۱﴾
انصاریان: و شقاوتمندان، چه دون پایه اند شقاوتمندان!
خرمشاهی: و اصحاب شمال، چه حال دارند اصحاب شمال‏
فولادوند: و ياران چپ كدامند ياران چپ
قمشه‌ای: و اما اصحاب شومی و شقاوت (که نامه عملشان به دست چپ است) چقدر روزگارشان سخت است!
مکارم شیرازی: و اصحاب شمال چه اصحاب شمالي ؟ (كه نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده مي‏شود).
فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ ﴿۴۲﴾
انصاریان: در میان بادی سوزان و آبی جوشان [قرار دارند،]
خرمشاهی: در ميان آتشباد و آب جوشند
فولادوند: در [ميان] باد گرم و آب داغ
قمشه‌ای: آنها در عذاب باد سموم و آب گرم باشند.
مکارم شیرازی: آنها در ميان بادهاي كشيده و آب سوزان قرار دارند.
وَظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ ﴿۴۳﴾
انصاریان: و سایه ای از دودهای بسیار غلیظ و سیاه،
خرمشاهی: و سايه‏اى از دوده‏
فولادوند: و سايه‏ اى از دود تار
قمشه‌ای: و سایه‌ای از دود آتش دوزخ.
مکارم شیرازی: و در سايه دودهاي متراكم و آتش زا!
لَا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ ﴿۴۴﴾
انصاریان: نه خنک است و نه آرام بخش،
خرمشاهی: كه نه خنك است و نه خوش‏
فولادوند: نه خنك و نه خوش
قمشه‌ای: که نه هرگز سرد شود و نه خوش نسیم گردد.
مکارم شیرازی: سايه‏ اي كه نه خنك است و نه مفيد.
إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ ﴿۴۵﴾
انصاریان: اینان پیش از این از نازپروردگان خود کامه و سرکش بودند،
خرمشاهی: ايشان پيش از اين نازپرورده بودند
فولادوند: اينان بودند كه پيش از اين ناز پروردگان بودند
قمشه‌ای: این عذاب آنها را بدین سبب است که از این پیش به ناز و نعمت پرداختند.
مکارم شیرازی: آنها پيش از اين در عالم دنيا مست و مغرور نعمت بودند.
وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ ﴿۴۶﴾
انصاریان: و همواره بر گناهان بزرگ پافشاری داشتند،
خرمشاهی: بر گناه بزرگ مداومت مى‏كردند
فولادوند: و بر گناه بزرگ پافشارى میکردند
قمشه‌ای: و بر گناه بزرگ (شرک و عناد) لجاجت و اصرار داشتند.
مکارم شیرازی: و بر گناهان بزرگ اصرار داشتند.
وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿۴۷﴾
انصاریان: و پیوسته می گفتند: آیا هنگامی که مردیم و خاک و استخوان شدیم، آیا به راستی برانگیخته می شویم؟!
خرمشاهی: و مى‏گفتند آيا چون مرديم و خاك و استخوانها[ى پوسيده‏] شديم، آيا برانگيخته خواهيم شد؟
فولادوند: و مى گفتند آيا چون مرديم و خاك واستخوان شديم واقعا [باز] زنده مى‏ گرديم
قمشه‌ای: و دایم می‌گفتند: آیا ما چون مردیم و خاک و استخوان پوسیده شدیم باز هم ما زنده می‌شویم؟
مکارم شیرازی: و مي‏گفتند: هنگامي كه ما مرديم و خاك و استخوان شديم آيا برانگيخته خواهيم شد؟
أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ﴿۴۸﴾
انصاریان: و آیا پدران گذشته ما نیز برانگیخته می شوند؟!
خرمشاهی: و همچنين نياكان ما؟
فولادوند: يا پدران گذشته ما [نيز]
قمشه‌ای: و آیا پدران گذشته ما زنده خواهند شد؟
مکارم شیرازی: يا نياكان نخستين ما؟
قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ ﴿۴۹﴾
انصاریان: بگو: بی تردید همه پیشینیان وهمه پسینیان،
خرمشاهی: بگو كه پيشينيان و واپسينان‏
فولادوند: بگو در حقيقت اولين و آخرين
قمشه‌ای: بگو: البته تمام خلق اولین و آخرین،
مکارم شیرازی: بگو اولين و آخرين،
لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِيقَاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ ﴿۵۰﴾
انصاریان: برای وعده گاه روزی معین گرد آورده خواهند شد.
خرمشاهی: براى موعد روزى معين گرد آيند
فولادوند: قطعا همه در موعد روزى معلوم گرد آورده شوند
قمشه‌ای: همه در وعده گاه روز معیّن محشر گرد آورده می‌شوند.
مکارم شیرازی: همگي در موعد روز معيني جمع مي‏شوند.
ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ ﴿۵۱﴾
انصاریان: آن گاه شما ای گمراهان انکار کننده!
خرمشاهی: سپس شمايان اى گمراهان دروغ انگار [و اهل انكار]
فولادوند: آنگاه شما اى گمراهان دروغپرداز
قمشه‌ای: آن گاه شما ای گمراهان منکر (قیامت).
مکارم شیرازی: سپس شما اي گمراهان تكذيب كننده.
لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ ﴿۵۲﴾
انصاریان: قطعاً از درختی که از زقّوم است [و دارای مایعی جوشان و بسیار بدمزه و بدبوست] خواهید خورد؛
خرمشاهی: خورندگان از درخت زقوميد
فولادوند: قطعا از درختى كه از زقوم است‏ خواهيد خورد
قمشه‌ای: از درخت زقّوم تلخ دوزخ البته خواهید خورد.
مکارم شیرازی: قطعا از درخت زقوم مي‏خوريد
فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿۵۳﴾
انصاریان: و شکم ها را از آن پر خواهید کرد،
خرمشاهی: و شكم انباران از آن‏
فولادوند: و از آن شكمهايتان را خواهيد آكند
قمشه‌ای: تا آنکه شکم را از آن پر می‌سازید.
مکارم شیرازی: و شكمها را از آن پر مي‏كنيد
فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ ﴿۵۴﴾
انصاریان: و روی آن از آب جوشان خواهید نوشید،
خرمشاهی: و بر آن آب جوش آشامندگانيد
فولادوند: و روى آن از آب جوش مى ‏نوشيد
قمشه‌ای: آن‌گاه همه از آب گرم جهنم بر روی آن می‌آشامند.
مکارم شیرازی: و روي آن از آب سوزان مي‏نوشيد
فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ ﴿۵۵﴾
انصاریان: مانند نوشیدن شترانی که به شدت تشنه اند؛
خرمشاهی: و مانند نوشيدن شتران عطش زده مى‏آشاميد
فولادوند: [مانند] نوشيدن اشتران تشنه
قمشه‌ای: بدان‌سان از عطش، آن آب را می‌نوشید که شتران تشنه آب می‌آشامند.
مکارم شیرازی: و همچون شتراني كه مبتلا به بيماري عطش شده‏ اند از آن مي‏آشاميد
هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ ﴿۵۶﴾
انصاریان: این است پذیرایی از آنان در روز جزا.
خرمشاهی: اين پيشكش ايشان در روز جزاست‏
فولادوند: اين است پذيرايى آنان در روز جزا
قمشه‌ای: این است طعام و شراب کافران در روز جزا.
مکارم شیرازی: اين است وسيله پذيرائي از آنها در قيامت!
نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ ﴿۵۷﴾
انصاریان: ما شما را آفریدیم، پس چرا [آفرینش دوباره خود را پس از مرگ] باورنمی کنید؟
خرمشاهی: ما شما را آفريده‏ايم، پس چرا تصديق نمى‏كنيد؟
فولادوند: ماييم كه شما را آفريده‏ ايم پس چرا تصديق نمى ‏كنيد
قمشه‌ای: ما شما را بیافریدیم پس چرا تصدیق نمی‌کنید؟
مکارم شیرازی: ما شما را آفريديم، چرا كه آفرينش مجدد را تصديق نمي‏كنيد؟
أَفَرَأَيْتُمْ مَا تُمْنُونَ ﴿۵۸﴾
انصاریان: آیا از [حالات و دگرگونی های] نطفه ای که در رحم می ریزید آگاه هستید؟
خرمشاهی: آيا انديشيده‏ايد آنچه [از منى‏] را كه [در رحمها] مى‏ريزيد
فولادوند: آيا آنچه را [كه به صورت نطفه] فرو مى ‏ريزيد ديده‏ ايد
قمشه‌ای: آیا ندیدید (و به حقیقت در نیافتید) که نخست شما نطفه‌ای (بی‌قدر و قابلیّت) بودید؟
مکارم شیرازی: آيا از نطفه‏ اي كه در رحم مي‏ريزيد آگاهيد؟
أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ ﴿۵۹﴾
انصاریان: آیا شما آن را [تا انسانی معتدل و آراسته شود] می آفرینید یا ما آفریننده ایم؟
خرمشاهی: آيا شما آن را آفريده‏ايد يا ما آفريننده‏ايم‏
فولادوند: آيا شما آن را خلق مى ‏كنيد يا ما آفريننده‏ ايم
قمشه‌ای: آیا شما خود آن نطفه را (به صورت فرزند انسان) می‌آفرینید یا ما آفریننده‌ایم؟
مکارم شیرازی: آيا شما آن را (در دوران جنيني) آفرينش پي درپي مي‏دهيد، يا ما آفريدگاريم ؟
نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ ﴿۶۰﴾
انصاریان: ماییم که مرگ را میان شما مقدّر کردیم، و هیچ چیز ما را [در جاری کردن مرگ بر شما] مغلوب نمی کند.
خرمشاهی: ما در ميان شما مرگ را مقدر داشته‏ايم، و ما درمانده نيستيم‏
فولادوند: ماييم كه ميان شما مرگ را مقدر كرده‏ ايم و بر ما سبقت نتوانيد جست
قمشه‌ای: ما مرگ را بر همه شما مقدّر ساختیم و هیچ کس بر قدرت ما سبق نتواند برد.
مکارم شیرازی: ما در ميان شما مرگ را مقدر ساختيم و هرگز كسي بر ما پيشي نمي‏گيرد.
عَلَى أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنْشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۱﴾
انصاریان: [آری، مرگ را مقدّر کردیم] تا امثال شما را جایگزین شما کنیم و شما را به صورتی که نمی دانید آفرینشی تازه و جدید بخشیم،
خرمشاهی: كه همانندان شما را جانشين شما گردانيم، و شما را در هيئتى كه نمى‏دانيد باز آفرينيم‏
فولادوند: [و مى‏ توانيم] امثال شما را به جاى شما قرار دهيم و شما را [به صورت] آنچه نمیدانید پديدار گردانيم
قمشه‌ای: در اینکه شما را فانی کرده و خلقی دیگر مثل شما بیافرینیم و شما را به صورتی (در جهانی دیگر) که اکنون از آن بی‌خبرید برانگیزیم.
مکارم شیرازی: به اين منظور كه گروهي را بجاي گروه ديگري بياوريم و شما را در جهاني كه نمي‏دانيد آفرينش تازه بخشيم.
وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۶۲﴾
انصاریان: و به راستی پیدایش نخستین را [که جهان فعلی است] شناختید، پس چرا متذکّر [پدید شدن جهان دیگر] نمی شوید؟!
خرمشاهی: و به راستى نشاه نخستين را شناخته‏ايد، پس چرا پند نمى‏گيريد؟
فولادوند: و قطعا پديدار شدن نخستين خود را شناختيد پس چرا سر عبرت گرفتن نداريد
قمشه‌ای: و بی‌شک شما از نشأه اوّل خود آگاه شدید (که از عدم به وجودتان آوردیم) پس چرا متذکر (عالم آخرت) نمی‌شوید؟
مکارم شیرازی: شما عالم نخستين را دانستيد، چگونه متذكر نمي‏شويد (كه جهاني بعد از آن است).
أَفَرَأَيْتُمْ مَا تَحْرُثُونَ ﴿۶۳﴾
انصاریان: مرا خبر دهید آنچه را می کارید،
خرمشاهی: آيا انديشيده‏ايد در آنچه مى‏كاريد؟
فولادوند: آيا آنچه را كشت مى ‏كنيد ملاحظه كرده‏ ايد
قمشه‌ای: آیا دیدید تخمی را که در زمین می‌کارید؟
مکارم شیرازی: آيا هيچ درباره آنچه كشت مي‏كنيد انديشيده‏ ايد؟
أَأَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴿۶۴﴾
انصاریان: آیا شما آن را می رویانید، یا ما می رویانیم؟
خرمشاهی: آيا شما آن را مى‏رويانيد يا ما روياننده‏ايم؟
فولادوند: آيا شما آن را [بى‏يارى ما] زراعت مى ‏كنيد يا ماييم كه زراعت مى ‏كنيم
قمشه‌ای: آیا شما آن تخم را می‌رویانید یا ما رویاننده‌ایم؟
مکارم شیرازی: آيا شما آن را مي‏رويانيد، يا ما مي‏رويانيم ؟
لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ ﴿۶۵﴾
انصاریان: به یقین اگر بخواهیم، آن را ریز ریز کرده و خاشاک می کنیم که متأسف و شگفت زده می شوید،
خرمشاهی: اگر خواهيم آن را خرد و ريز گردانيم و شما حسرت‏زده شويد
فولادوند: اگر بخواهيم قطعا خاشاكش مى‏ گردانيم پس در افسوس [و تعجب] مى‏ افتيد
قمشه‌ای: اگر ما بخواهیم کشت و زرع شما را خشک و تباه می‌سازیم تا با حسرت و ندامت به سخنان بیهوده پردازید.
مکارم شیرازی: هرگاه بخواهيم آن را تبديل به كاه درهم كوبيده مي‏كنيم به گونه‏ اي كه تعجب كنيد!
إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ﴿۶۶﴾
انصاریان: [و می گویید:] مسلماً ما خسارت زده ایم،
خرمشاهی: [و گوييد] ما غرامت ديدگانيم‏
فولادوند: [و مى‏ گوييد] واقعا ما زيان زده‏ ايم
قمشه‌ای: (و گویید) که ما سخت در زیان و غرامت افتادیم.
مکارم شیرازی: (به گونه‏ اي كه بگوئيد:) به راستي ما زيان كرده‏ ايم.
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿۶۷﴾
انصاریان: بلکه ناکام و محرومیم
خرمشاهی: بلكه ما بى‏بهرگانيم‏
فولادوند: بلكه ما محروم شدگانيم
قمشه‌ای: بلکه به کلی محروم گردیدیم.
مکارم شیرازی: بلكه ما به كلي محروميم.
أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاءَ الَّذِي تَشْرَبُونَ ﴿۶۸﴾
انصاریان: به من خبر دهید آبی که می نوشید،
خرمشاهی: آيا انديشيده‏ايد به آبى كه مى‏آشاميد؟
فولادوند: آيا آبى را كه مى ‏نوشيد ديده‏ ايد
قمشه‌ای: آیا آبی را که شما می‌نوشید متوجهید؟
مکارم شیرازی: آيا به آبي كه مي‏نوشيد انديشيده‏ ايد؟
أَأَنْتُمْ أَنْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ ﴿۶۹﴾
انصاریان: آیا شما آن را از ابر باران زا فرود آورده اید یا ما فرود آورنده ایم؟
خرمشاهی: آيا شما آن را از ابر فرو فرستاده‏ايد يا ما فرو فرستنده‏ايم؟
فولادوند: آيا شما آن را از [دل] ابر سپيد فرود آورده‏ ايد يا ما فرودآورنده‏ ايم
قمشه‌ای: آیا شما آن آب را از ابر فرو ریختید یا ما نازل ساختیم؟
مکارم شیرازی: آيا شما آن را از ابر نازل مي‏كنيد؟ يا ما نازل مي‏كنيم ؟
لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ ﴿۷۰﴾
انصاریان: اگر بخواهیم آن را تلخ می گردانیم، پس چرا سپاس گزاری نمی کنید؟
خرمشاهی: اگر خواهيم آن را شور و تلخ گردانيم پس چرا سپاس نمى‏گزاريد؟
فولادوند: اگر بخواهيم آن را تلخ مى‏ گردانيم پس چرا سپاس نمى داريد
قمشه‌ای: اگر می‌خواستیم آن آب را شور و تلخ می‌گردانیدیم، پس چرا شکرگزاری نمی‌کنید؟!
مکارم شیرازی: هرگاه بخواهيم اين آب گوارا را، تلخ و شور قرار مي‏دهيم، پس ‍ چرا شكر نمي‏كنيد؟،
أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ ﴿۷۱﴾
انصاریان: به من خبر دهید آتشی که می افروزید،
خرمشاهی: آيا انديشيده‏ايد به آتشى كه مى‏افروزيد؟
فولادوند: آيا آن آتشى را كه برمى‏ افروزيد ملاحظه كرده‏ ايد
قمشه‌ای: آیا آتشی که روشن می‌کنید می‌نگرید؟
مکارم شیرازی: آيا درباره آتشي كه مي‏افروزيد فكر كرده‏ ايد؟
أَأَنْتُمْ أَنْشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنْشِئُونَ ﴿۷۲﴾
انصاریان: آیا شما درختش را به وجود آورده اید یا ما به وجود آوردنده ایم؟
خرمشاهی: آيا شما درختش را آفريده‏ايد يا ما آفريننده‏ايم؟
فولادوند: آيا شما [چوب] درخت آن را پديدار كرده‏ ايد يا ما پديدآورنده‏ ايم
قمشه‌ای: آیا شما درخت آن را آفریدید یا ما آفریدیم؟
مکارم شیرازی: آيا شما درخت آن را آفريده‏ ايد؟ يا ما آفريده‏ ايم ؟
نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِلْمُقْوِينَ ﴿۷۳﴾
انصاریان: ما آن را وسیله تذکر و مایه استفاده برای صحرانشینان و بیابانگردان قرار داده ایم.
خرمشاهی: ما آن را پندآموزى ساخته‏ايم و توشه‏اى براى رهروان‏
فولادوند: ما آن را [مايه] عبرت و [وسيله] استفاده براى بيابانگردان قرار داده‏ ايم
قمشه‌ای: ما آن را مایه پند و عبرت و توشه مسافران (کوه و بیابان عالم) گردانیدیم.
مکارم شیرازی: ما آن را وسيله يادآوري (براي همگان) و وسيله زندگي براي مسافران قرار داده‏ ايم.
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿۷۴﴾
انصاریان: پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوی.
خرمشاهی: پس به نام پروردگارت كه بزرگ است تسبيح گوى‏
فولادوند: پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح گوى
قمشه‌ای: پس (ای رسول) به نام بزرگ خدای خود تسبیح گو.
مکارم شیرازی: حال كه چنين است به نام پروردگار بزرگت تسبيح كن (و او را پاك و منزه بشمارر).
فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿۷۵﴾
انصاریان: پس به جایگاه ستارگان سوگند می خورم،
خرمشاهی: سوگند مى‏خورم به منزلگاههاى ستارگان‏
فولادوند: نه [چنين است كه مى ‏پنداريد] سوگند به جايگاه ‏هاى [ويژه و فواصل معين] ستارگان
قمشه‌ای: سوگند به مواقع نزول ستارگان (یا آیات کریمه قرآن).
مکارم شیرازی: سوگند به جايگاه ستارگان، و محل طلوع و غروب آنها.
وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ ﴿۷۶﴾
انصاریان: و اگر بدانید بی تردید این سوگندی بس بزرگ است.
خرمشاهی: و آن اگر بدانيد سوگندى عظيم است‏
فولادوند: اگر بدانيد آن سوگندى سخت بزرگ است
قمشه‌ای: و این سوگند اگر بدانید بسی سوگند بزرگی است.
مکارم شیرازی: و اين سوگندي است بسيار بزرگ اگر بدانيد!
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ﴿۷۷﴾
انصاریان: که یقیناً این قرآن، قرآنی است ارجمند و باارزش؛
خرمشاهی: آن قرآنى كريم است‏
فولادوند: كه اين [پيام] قطعا قرآنى است ارجمند
قمشه‌ای: که این قرآن کتابی بسیار بزرگوار و سودمند و گرامی است.
مکارم شیرازی: كه آن قرآن كريمي است
فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ ﴿۷۸﴾
انصاریان: [که] در کتابی مصون از هر گونه تحریف و دگرگونی [به نام لوح محفوظ جای دارد.]
خرمشاهی: در كتابى نهفته‏
فولادوند: در كتابى نهفته
قمشه‌ای: که در لوح محفوظ سرّ حق مقام دارد.
مکارم شیرازی: كه در كتاب محفوظ جاي دارد.
لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿۷۹﴾
انصاریان: جز پاک شدگان [از هر نوع آلودگی] به [حقایق و اسرار و لطایف] آن دسترسی ندارند.
خرمشاهی: جز پاكيزگان به آن دسترس ندارند
فولادوند: كه جز پاك‏شدگان بر آن دست ندارند
قمشه‌ای: که جز دست پاکان (و فهم خاصّان) بدان نرسد.
مکارم شیرازی: و جز پاكان نمي‏توانند آن را مس كنند.
تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸۰﴾
انصاریان: نازل شده از سوی پروردگار جهانیان است.
خرمشاهی: فرو فرستاده‏اى از سوى پروردگار جهانيان است‏
فولادوند: وحيى است از جانب پروردگار جهانيان
قمشه‌ای: تنزیلی از پروردگار عالم است.
مکارم شیرازی: اين چيزي است كه از سوي پروردگار عالميان نازل شده.
أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنْتُمْ مُدْهِنُونَ ﴿۸۱﴾
انصاریان: آیا شما نسبت به این گفتار سهل انگاری می کنید [و آن را قابل اعتنا نمی دانید؟!]
خرمشاهی: آيا شما در كار اين سخن سستى مى‏ورزيد؟
فولادوند: آيا شما اين سخن را سبك [و سست] مى‏ گيريد
قمشه‌ای: آیا با این سخن (آسمانی) باز انکار و نفاق می‌ورزید؟
مکارم شیرازی: آيا اين سخن را (اين قرآن را با اوصافي كه گفته شد) سست و كوچك مي‏شمريد؟
وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ ﴿۸۲﴾
انصاریان: و فقط نصیب خود را این قرار می دهید که آن را انکار کنید؟!
خرمشاهی: و سپاس روزيتان را چنان كرده‏ايد كه [آن را] انكار مى‏كنيد
فولادوند: و تنها نصيب خود را در تكذيب [آن] قرار مى‏ دهيد
قمشه‌ای: و بهره خود را تکذیب آن قرار می‌دهید؟
مکارم شیرازی: و به جاي شكر روزيهائي كه به شما داده شده آن را تكذيب مي‏كنيد؟
فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿۸۳﴾
انصاریان: پس چرا هنگامی که روح به گلوگاه می رسد،
خرمشاهی: پس چرا چون جان به گلوگاه رسد
فولادوند: پس چرا آنگاه كه [جان شما] به گلو مى ‏رسد
قمشه‌ای: پس چرا هنگامی که جان کسی به گلو رسد.
مکارم شیرازی: پس چرا هنگامي كه جان به گلوگاه مي‏رسد (توانائي بازگرداندن آن را نداريد)؟!
وَأَنْتُمْ حِينَئِذٍ تَنْظُرُونَ ﴿۸۴﴾
انصاریان: و شما در آن وقت نظاره گر هستید [و هیچ کاری از شما ساخته نیست!]
خرمشاهی: و شما در آن هنگام نظاره‏گريد
فولادوند: و در آن هنگام خود نظاره گريد
قمشه‌ای: و شما وقت مرگ (بر بالین آن مرده حاضرید و او را) می‌نگرید.
مکارم شیرازی: و شما در اين حال نظاره مي‏كنيد (و كاري از دستتان ساخته نيست).
وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ ﴿۸۵﴾
انصاریان: و ما به او از شما نزدیک تریم، ولی نمی بینید.
خرمشاهی: و ما به آن [جان شما] از شما نزديكتريم ولى شما به چشم بصيرت نمى‏نگريد
فولادوند: و ما به آن [محتضر] از شما نزديكتريم ولى نمى ‏بينيد
قمشه‌ای: و ما به او از شما نزدیکتریم لیکن شما بصیرت ندارید.
مکارم شیرازی: و ما به او نزديكتريم از شما ولي نمي‏بينيد.
فَلَوْلَا إِنْ كُنْتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ﴿۸۶﴾
انصاریان: [آری] پس چرا اگر شما پاداش داده نمی شوید [و به گمان خود قیامتی در کار نیست و شما را قدرتی بزرگ و فراتر است؟]
خرمشاهی: پس چرا اگر شما جزا دادنى نيستيد
فولادوند: پس چرا اگر شما بى‏جزا مى‏ مانيد [و حساب و كتابى در كار نيست]
قمشه‌ای: پس چرا اگر حیات به دست شما و طبیعت است و شما را آفریننده‌ای نیست.
مکارم شیرازی: اگر هرگز در برابر اعمالتان جزا داده نمي‏شويد،
تَرْجِعُونَهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۸۷﴾
انصاریان: آن [روح به گلوگاه رسیده] را [به بدن محتضر] برنمی گردانید، اگر [در ادعای خود] راستگویید؟
خرمشاهی: اگر راست مى‏گوييد چرا آن را باز نمى‏گردانيد؟
فولادوند: اگر راست مى‏ گوييد [روح] را برنمى‏ گردانيد
قمشه‌ای: روح را دوباره به بدن مرده باز نمی‌گردانید اگر راست می‌گویید؟
مکارم شیرازی: پس او را بازگردانيد اگر راست مي‏گوئيد.
فَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿۸۸﴾
انصاریان: پس اگر [جان به گلو رسیده] از مقربان باشد،
خرمشاهی: سپس آنگاه اگر از مقربان باشد
فولادوند: و اما اگر [او] از مقربان باشد
قمشه‌ای: پس (بدانید آن که بمیرد) اگر از مقربان درگاه خداست.
مکارم شیرازی: اما اگر او از مقربان باشد،
فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّتُ نَعِيمٍ ﴿۸۹﴾
انصاریان: [در] راحت و آسایش و بهشت پرنعمت [خواهد بود.]
خرمشاهی: رهايش و گشايش است و بهشت پرناز و نعمت‏
فولادوند: [در] آسايش و راحت و بهشت پر نعمت [خواهد بود]
قمشه‌ای: آنجا در آسایش و نعمت و بهشت ابدی است.
مکارم شیرازی: در روح و ريحان و بهشت پرنعمت است.
وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿۹۰﴾
انصاریان: و اگر از سعادتمندان باشد،
خرمشاهی: و اما اگر از اصحاب يمين باشد
فولادوند: و اما اگر از ياران راست باشد
قمشه‌ای: و اگر از اصحاب یمین است.
مکارم شیرازی: و اما اگر از اصحاب يمين باشد،
فَسَلَامٌ لَكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿۹۱﴾
انصاریان: [به او گفته می شود:] از سوی سعادتمندان بر تو سلام باد.
خرمشاهی: پس سلام بر تو باد از اصحاب يمين‏
فولادوند: از ياران راست بر تو سلام باد
قمشه‌ای: پس (وی را بشارت دهید که) تو را (از هر رنج و درد و الم) ایمنی و سلامت است.
مکارم شیرازی: به او گفته مي‏شود: سلام بر تو از سوي دوستانت كه از اصحاب اليمين هستند.
وَأَمَّا إِنْ كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ ﴿۹۲﴾
انصاریان: و اما اگر از انکار کنندگان [حقایق و] گمراه باشد،
خرمشاهی: و اما اگر از منكران گمراه باشد
فولادوند: و اما اگر از دروغزنان گمراه است
قمشه‌ای: و اما اگر از منکران و گمراهان است.
مکارم شیرازی: اما اگر او از تكذيب كنندگان گمراه باشد،
فَنُزُلٌ مِنْ حَمِيمٍ ﴿۹۳﴾
انصاریان: پذیرایی از او با آب جوشان است،
خرمشاهی: پيشكش [او] از آب‏جوشان است‏
فولادوند: پس با آبى جوشان پذيرايى خواهد شد
قمشه‌ای: نصیبش حمیم جهنم است.
مکارم شیرازی: با آب جوشان دوزخ از او پذيرائي مي‏شود!
وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ ﴿۹۴﴾
انصاریان: و وارد شدن به دوزخ است.
خرمشاهی: و ورود به جهنم‏
فولادوند: و [فرجامش] درافتادن به جهنم است
قمشه‌ای: و جایگاهش آتش دوزخ است.
مکارم شیرازی: سپس سرنوشت او ورود در آتش جهنم است.
إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ ﴿۹۵﴾
انصاریان: [آنچه درباره این سه طایفه بیان شد،] بی تردید این است همان حقّ یقینی.
خرمشاهی: اين همانا حق‏اليقين است‏
فولادوند: اين است همان حقيقت راست [و] يقين
قمشه‌ای: این (وعد و وعید) البته یقین و حق و حقیقت است.
مکارم شیرازی: اين همان حق و يقين است.
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿۹۶﴾
انصاریان: پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوی.
خرمشاهی: پس به نام پروردگارت كه بزرگ است، تسبيح بگوى‏
فولادوند: پس به نام پروردگار بزرگ خود تسبيح گوى
قمشه‌ای: پس به نام بزرگ خدای خود تسبیح گوی.
مکارم شیرازی: حال كه چنين است نام پروردگار بزرگت را منزه بشمار.