فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ
﴿۳۷﴾
انصاریان: و ناگهان آسمان بشکافد و چون چرمی سرخ رنگ و گلگون شود.
خرمشاهی: آنگاه كه آسمان از هم بشكافد و چون گل سرخ و روغن گداخته باشد فولادوند: پس آنگاه كه آسمان از هم شكافد و چون چرم گلگون گردد قمشهای: پس آنگاه که آسمان شکافته شود تا چون گل سرخ گون و چون روغن مذاب و روان گردد (آن روز سخت هولناک از گنه پشیمان شوید). مکارم شیرازی: در آن هنگام كه آسمان شكافته شود، و همچون روغن مذاب گلگون گردد (حوادث هولناكي رخ ميدهد كه تاب تحمل آنرا نخواهيد داشت).
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۳۸﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!
فَيَوْمَئِذٍ لَا يُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ
﴿۳۹﴾
انصاریان: پس در آن روز [به علت سرعت فوق العاده حسابرسی و روشن بودن همه امور] هیچ انس و جنّی را از گناهش نپرسند.
خرمشاهی: در آن روز از هيچ انس و جن درباره گناهش پرسشى نشود فولادوند: در آن روز هيچ انس و جنى از گناهش پرسيده نشود قمشهای: پس در آن روز هیچ از گناه انس و جنّ باز نپرسند (چون خدا و فرشتگان از گناهان خلق آگاهند). مکارم شیرازی: در آن روز هيچكس از انس و جن از گناهش سؤ ال نميشود.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۴۰﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ
﴿۴۱﴾
انصاریان: گناهکاران به نشانه هایشان شناخته می شوند، پس آنان را به موهای پیش سرو به پاهایشان می گیرند [و به آتش می اندازند.]
خرمشاهی: گناهكاران با نشانههايشان شناخته شوند، آنگاه از موهاى پيشانى و پاهايشان گرفته [و به دوزخ افكنده] شوند فولادوند: تبهكاران از سيمايشان شناخته مى شوند و از پيشانى و پايشان بگيرند قمشهای: (آن روز) بدکاران به سیمایشان شناخته شوند، پس موی پیشانی آنها را با پاهایشان بگیرند (و در آتش دوزخ افکنند). مکارم شیرازی: بلكه مجرمان با قيافه هايشان شناخته ميشوند، و آنگاه آنها را با موهاي پيش سر، و پاهايشان، ميگيرند (و به دوزخ ميافكنند).
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۴۲﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ
﴿۴۳﴾
انصاریان: این همان دوزخی است که گنهکاران آن را دروغ می پنداشتند.
خرمشاهی: اين همان جهنمى است كه گناهكاران انكارش مىكردند فولادوند: اين است همان جهنمى كه تبهكاران آن را دروغ مى خواندند قمشهای: این همان دوزخی است که بدکاران تکذیب میکردند. مکارم شیرازی: اين همان دوزخي است كه مجرمان آنرا انكار ميكردند.
يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ
﴿۴۴﴾
انصاریان: آنان در میان آتش و آب جوشان رفت و آمد می کنند
خرمشاهی: در ميان آن و ميان آب گرمى جوشان مىگردند فولادوند: ميان [آتش] و ميان آب جوشان سرگردان باشند قمشهای: اینک میان آن جهنّم و در حمیم سوزان آن میگردند. مکارم شیرازی: امروز در ميان آن آب سوزان در رفت و آمدند!
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۴۵﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ
﴿۴۶﴾
انصاریان: و برای کسی که از مقام پروردگارش [که احاطه و تسلّط او بر ظاهر و باطن هستی است] بترسد دو بهشت است.
خرمشاهی: و براى كسى كه از ايستادن در پيشگاه پروردگارش [براى حساب در حشر] هراسيده باشد، دو بوستان است فولادوند: و هر كس را كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است قمشهای: و هر که از مقام (قهر و کبریایی) خدایش بترسد او را دو باغ بهشت خواهد بود. مکارم شیرازی: و براي كسي كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشت است. |
||