ParsQuran
سوره 55: الرحمن - جزء 27

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الرَّحْمَنُ ﴿۱﴾
انصاریان: [خدای] رحمان
خرمشاهی: خداوند رحمان‏
فولادوند: [خداى] رحمان
قمشه‌ای: خدای بخشنده،
مکارم شیرازی: خداوند رحمن.
عَلَّمَ الْقُرْآنَ ﴿۲﴾
انصاریان: قرآن را تعلیم داد.
خرمشاهی: قرآن را آموزش داد
فولادوند: قرآن را ياد داد
قمشه‌ای: (به رسولش) قرآن آموخت.
مکارم شیرازی: قرآن را تعليم فرمود.
خَلَقَ الْإِنْسَانَ ﴿۳﴾
انصاریان: انسان را آفرید؛
خرمشاهی: انسان را آفريد
فولادوند: انسان را آفريد
قمشه‌ای: انسان را خلق کرد.
مکارم شیرازی: انسان را آفريد.
عَلَّمَهُ الْبَيَانَ ﴿۴﴾
انصاریان: به او بیان آموخت؛
خرمشاهی: به او زبان آموخت‏
فولادوند: به او بيان آموخت
قمشه‌ای: به او تعلیم نطق و بیان فرمود.
مکارم شیرازی: و به او بيان را تعليم كرد.
الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ ﴿۵﴾
انصاریان: خورشید و ماه با حسابی [منظم و دقیق] روانند؛
خرمشاهی: خورشيد و ماه، حسابى [معين‏] دارند
فولادوند: خورشيد و ماه بر حسابى [روان]اند
قمشه‌ای: خورشید و ماه به حساب معیّن به گردشند.
مکارم شیرازی: خورشيد و ماه بر طبق حساب منظمي مي‏گردند.
وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ ﴿۶﴾
انصاریان: و گیاه و درخت همواره [برای او] سجده می کنند؛
خرمشاهی: و گياه و درخت سجده مى‏كنند
فولادوند: و بوته و درخت چهره ‏سايانند
قمشه‌ای: و گیاهان و درختان هم به سجده او سر به خاک اطاعت نهاده‌اند.
مکارم شیرازی: و گياه و درخت براي او سجده مي‏كن
وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ ﴿۷﴾
انصاریان: و آسمان را برافراشت و [برای سنجش هر امر معنوی و مادی] ترازو نهاد؛
خرمشاهی: و آسمان را برافراشت و معيار و ميزان مقرر داشت‏
فولادوند: و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت
قمشه‌ای: و آسمان را او کاخی رفیع گردانید و میزان (عدل و نظم) را در عالم وضع فرمود.
مکارم شیرازی: و آسمان را برافراشت و ميزان و قانون (در آن) گذاشت.
أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ ﴿۸﴾
انصاریان: تا در [سنجیدن با] ترازو طغیان روا مدارید [و از مرز عدالت و انصاف مگذرید.]
خرمشاهی: از بهر آنكه در ترازو از حد تجاوز مكنيد
فولادوند: تا مبادا از اندازه درگذريد
قمشه‌ای: (و حکم کرد) که هرگز در میزان (عدل و احکام شرع من) تعدّی و نافرمانی مکنید.
مکارم شیرازی: تا در ميزان طغيان نكنيد (و از مسير عدالت منحرف نشويد).
وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ ﴿۹﴾
انصاریان: و ترازو را به عدالت برپا دارید و از ترازو مکاهید؛
خرمشاهی: و وزن را دادگرانه به كار آوريد و در ترازو كمى و كاستى مياوريد
فولادوند: و وزن را به انصاف برپا داريد و در سنجش مكاهيد
قمشه‌ای: و هر چیز را به ترازوی عدل و انصاف بسنجید و هیچ در میزان کم فروشی و نادرستی مکنید.
مکارم شیرازی: وزن را بر اساس عدل برپا داريد و در ميزان كم نگذاريد.
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ ﴿۱۰﴾
انصاریان: و زمین را برای [زندگی] مردم نهاد؛
خرمشاهی: و زمين را براى جهانيان پديد آورد
فولادوند: و زمين را براى مردم نهاد
قمشه‌ای: و زمین را (با هزاران نعمت) برای (زندگانی) خلق مقرّر فرمود.
مکارم شیرازی: و زمين را براي خلايق آفريد.
فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ ﴿۱۱﴾
انصاریان: در آن میوه ها و نخل ها با خوشه های غلاف دار است؛
خرمشاهی: در آن [همه گونه‏] ميوه و خرماى پوشش‏دار هست‏
فولادوند: در آن ميوه [ها] و نخلها با خوشه ‏هاى غلاف دار
قمشه‌ای: که در آن میوه‌های گوناگون و نخل خرمای با پوشش برگ و شکوفه و غلاف است.
مکارم شیرازی: كه در آن ميوه‏ ها و نخلهاي پرشكوفه است.
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ ﴿۱۲﴾
انصاریان: و دانه های با سبوس و کاه و گیاهان خوشبوست،
خرمشاهی: و دانه برگ‏دار و گياه خوشبو
فولادوند: و دانه ‏هاى پوست‏ دار و گياهان خوشبوست
قمشه‌ای: و هم حبوبات متنوع که دارای برگ و گل است و نیز ریاحین است.
مکارم شیرازی: و دانه‏ هائي كه همراه با ساقه و برگي است كه به صورت كاه درمي آيد، و گياهان خوشبو.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۳﴾
انصاریان: پس [ای انس و جن!] کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب مي‏كنيد شما اي گروه انس و جن ؟
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ ﴿۱۴﴾
انصاریان: انسان را از گلی خشکیده مانند سفال آفرید.
خرمشاهی: انسان را از گل خشك همچون سفال، آفريد
فولادوند: انسان را از گل خشكيده‏ اى سفال مانند آفريد
قمشه‌ای: انسان را خدا از خشک گلی مانند گل کوزه گران (بدین حسن و زیبایی) آفرید.
مکارم شیرازی: انسان را از گل خشكيده‏ اي همچون سفال آفريد.
وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ ﴿۱۵﴾
انصاریان: و جن را از آمیزه ای [از شعله های مختلف] آتش به وجود آورد.
خرمشاهی: و جن را از زبانه آتش پديد آورد
فولادوند: و جن را از تشعشعى از آتش خلق كرد
قمشه‌ای: و جنّیان را از رخشنده شعله آتش خلق کرد.
مکارم شیرازی: و جن را از شعله‏ هاي مختلط و متحرك آتش!
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۶﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ ﴿۱۷﴾
انصاریان: پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است.
خرمشاهی: پروردگار مشرق‏ها و مغرب‏ها
فولادوند: پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر
قمشه‌ای: آن خدایی که آفریننده دو مشرق و دو مغرب است (یکی مشرق و مغرب تابستان مطلع سرطان، و یکی زمستان مطلع جدی).
مکارم شیرازی: او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۱۸﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ ﴿۱۹﴾
انصاریان: دو دریای [شیرین و شور] را روان ساخت در حالی که همواره باهم تلاقی و برخورد دارند؛
خرمشاهی: دو دريا را كه به هم مى‏رسند درآميخت‏
فولادوند: دو دريا را [به گونه‏ اى] روان كرد [كه] با هم برخورد كنند
قمشه‌ای: اوست که دو دریا (ی آب شور و گوارا) را به هم در آمیخت تا به هم برخورد کنند.
مکارم شیرازی: دو درياي مختلف را در كنار هم قرار داد، در حالي كه با هم تماس ‍ دارند.
بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ ﴿۲۰﴾
انصاریان: [ولی] میان آن دو حایلی است که به هم تجاوز نمی کنند [درنتیجه باهم مخلوط نمی شوند!]
خرمشاهی: در ميان آنها برزخى است كه به همديگر تجاوز نكنند
فولادوند: ميان آن دو حد فاصلى است كه به هم تجاوز نمى كنند
قمشه‌ای: و میان آن دو دریا برزخ و فاصله‌ای است که تجاوز به حدود یکدیگر نمی‌کنند.
مکارم شیرازی: اما در ميان آن دو برزخي است كه يكي بر ديگري غلبه نمي‏كند!
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۱﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۲۲﴾
انصاریان: از آن دو دریا لؤلؤ و مرجان بیرون می آید.
خرمشاهی: از آن دو در و مرجان بيرون مى‏آيد
فولادوند: از هر دو [دريا] مرواريد و مرجان برآيد
قمشه‌ای: از آن دو دریا لؤلؤ و مرجان گرانبها بیرون آید.
مکارم شیرازی: از آن دو لؤ لؤ و مرجان خارج مي‏شود.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۳﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ ﴿۲۴﴾
انصاریان: و او را در دریا کشتی های بادبان برافراشته چون کوه هاست.
خرمشاهی: و او راست كشتيهاى بادبان برافراشته كه چون كوهها در دريا روانند
فولادوند: و او راست در دريا سفينه ‏هاى بادبان‏دار بلند همچون كوهها
قمشه‌ای: و او راست کشتیهای بزرگ بادبان برافراشته مانند کوه که به دریا در گردشند.
مکارم شیرازی: و براي او است كشتيهاي ساخته شده‏ اي كه در دريا به حركت درمي آيند كه همچون كوهي هستند!
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۵﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ ﴿۲۶﴾
انصاریان: همه آنان که روی این زمین هستند، فانی می شوند.
خرمشاهی: هر كس كه بر روى آن [زمين‏] است فناپذير است‏
فولادوند: هر چه بر [زمين] است فاني‏شونده است
قمشه‌ای: هر که روی زمین است دستخوش مرگ و فناست.
مکارم شیرازی: تمام كساني كه روي آن (زمين) هستند فاني مي‏شوند.
وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ ﴿۲۷﴾
انصاریان: و تنها ذات باشکوه و ارجمند پروردگارت باقی می ماند.
خرمشاهی: و [سرانجام‏] ذات پروردگارت كه شكوهمند و گرامى است، باقى مى‏ماند
فولادوند: و ذات باشكوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند
قمشه‌ای: و زنده ابدی ذات خدای با جلال و عظمت توست.
مکارم شیرازی: و تنها ذات ذو الجلال و گرامي پروردگارت باقي مي‏ماند.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۲۸﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
يَسْأَلُهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ ﴿۲۹﴾
انصاریان: هر که در آسمان ها و زمین است از او درخواست [حاجت] می کند، او هر روز در کاری است.
خرمشاهی: هر آن كس كه در آسمانها و زمين است از او درخواست [امداد] دارد، او هر روزى در كار است‏
فولادوند: هر كه در آسمانها و زمين است از او درخواست مى ‏كند هر زمان او در كارى است
قمشه‌ای: هر که در آسمانها و زمین است همه از او (حوائج خود را) می‌طلبند و او هر روز به شأن و کاری (در تکمیل و افاضه به خلق) پردازد.
مکارم شیرازی: تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند از او تقاضا مي‏كنند، و او هر روز در شان و كاري است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۰﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَانِ ﴿۳۱﴾
انصاریان: ای انس و جن! به زودی به [حساب] شما می پردازیم.
خرمشاهی: به زودى اى ثقلان [جن و انس‏] به [حساب‏] شما مى‏پردازيم‏
فولادوند: اى جن و انس زودا كه به شما بپردازيم
قمشه‌ای: ای گروه انس و جنّ به زودی به حساب کار شما هم خواهیم پرداخت.
مکارم شیرازی: به زودي به حساب شما مي‏پردازيم اي دو گروه انس و جن.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۲﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿۳۳﴾
انصاریان: ای گروه جن و انس! اگر می توانید از کرانه ها و نواحی آسمان ها و زمین بیرون روید، پس بیرون روید؛ نمی توانید بیرون روید مگر با نوعی توانایی و قدرت.
خرمشاهی: اى گروه جن و انس اگر توانيد كه از گوشه و كنار آسمانها و زمين نفوذ كنيد، نفوذ كنيد، اما جز با نيرويى عظيم، نتوانيد به درون راه بريد
فولادوند: اى گروه جنيان و انسيان اگر مى‏ توانيد از كرانه ‏هاى آسمانها و زمين به بيرون رخنه كنيد پس رخنه كنيد [ولى] جز با [به دست آوردن] تسلطى رخنه نمى ‏كنيد
قمشه‌ای: ای گروه جنّ و انس، اگر می‌توانید از اطراف آسمانها و زمین (و از قبضه قدرت الهی) بیرون شوید، بیرون شوید (ولی این خیال محالی است زیرا) هرگز خارج از ملک و سلطنت خدا نتوانید شد.
مکارم شیرازی: اي گروه جن و انس! اگر مي‏توانيد از مرزهاي آسمانها و زمين بگذريد، ولي هرگز قادر نيستيد مگر با نيروئي (الهي).
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۴﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ ﴿۳۵﴾
انصاریان: بر شما شعله هایی از آتش بی دود و دود آتش آلود فرستاده خواهد شد، در نتیجه نمی توانید یکدیگر را [برای دفع عذاب] یاری دهید!
خرمشاهی: بر شما شعله‏اى بى‏دود و دودى بى‏شعله فرو فرستاده شود، ولى شما [هماورد نخواهيد شد و] كين نخواهيد ستاند
فولادوند: بر سر شما شراره ‏هايى از [نوع] تفته آهن و مس فرو فرستاده خواهد شد و [از كسى] يارى نتوانيد طلبيد
قمشه‌ای: (اگر به کفر و طغیان گرایید) بر شما شراره‌های آتش و مس گداخته فروریخته شود و هیچ نصرت و نجاتی نیابید.
مکارم شیرازی: شعله‏ هائي از آتش بيدود، و دودهائي متراكم، بر شما مي‏فرستد، و نمي‏توانيد از كسي ياري بطلبيد!
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۶﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟!
فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ ﴿۳۷﴾
انصاریان: و ناگهان آسمان بشکافد و چون چرمی سرخ رنگ و گلگون شود.
خرمشاهی: آنگاه كه آسمان از هم بشكافد و چون گل سرخ و روغن گداخته باشد
فولادوند: پس آنگاه كه آسمان از هم شكافد و چون چرم گلگون گردد
قمشه‌ای: پس آن‌گاه که آسمان شکافته شود تا چون گل سرخ گون و چون روغن مذاب و روان گردد (آن روز سخت هولناک از گنه پشیمان شوید).
مکارم شیرازی: در آن هنگام كه آسمان شكافته شود، و همچون روغن مذاب گلگون گردد (حوادث هولناكي رخ مي‏دهد كه تاب تحمل آنرا نخواهيد داشت).
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۳۸﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟!
فَيَوْمَئِذٍ لَا يُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ ﴿۳۹﴾
انصاریان: پس در آن روز [به علت سرعت فوق العاده حسابرسی و روشن بودن همه امور] هیچ انس و جنّی را از گناهش نپرسند.
خرمشاهی: در آن روز از هيچ انس و جن درباره گناهش پرسشى نشود
فولادوند: در آن روز هيچ انس و جنى از گناهش پرسيده نشود
قمشه‌ای: پس در آن روز هیچ از گناه انس و جنّ باز نپرسند (چون خدا و فرشتگان از گناهان خلق آگاهند).
مکارم شیرازی: در آن روز هيچكس از انس و جن از گناهش سؤ ال نمي‏شود.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۰﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ ﴿۴۱﴾
انصاریان: گناهکاران به نشانه هایشان شناخته می شوند، پس آنان را به موهای پیش سرو به پاهایشان می گیرند [و به آتش می اندازند.]
خرمشاهی: گناهكاران با نشانه‏هايشان شناخته شوند، آنگاه از موهاى پيشانى و پاهايشان گرفته [و به دوزخ افكنده‏] شوند
فولادوند: تبهكاران از سيمايشان شناخته مى ‏شوند و از پيشانى و پايشان بگيرند
قمشه‌ای: (آن روز) بدکاران به سیمایشان شناخته شوند، پس موی پیشانی آنها را با پاهایشان بگیرند (و در آتش دوزخ افکنند).
مکارم شیرازی: بلكه مجرمان با قيافه‏ هايشان شناخته مي‏شوند، و آنگاه آنها را با موهاي پيش سر، و پاهايشان، مي‏گيرند (و به دوزخ مي‏افكنند).
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۲﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿۴۳﴾
انصاریان: این همان دوزخی است که گنهکاران آن را دروغ می پنداشتند.
خرمشاهی: اين همان جهنمى است كه گناهكاران انكارش مى‏كردند
فولادوند: اين است همان جهنمى كه تبهكاران آن را دروغ مى‏ خواندند
قمشه‌ای: این همان دوزخی است که بدکاران تکذیب می‌کردند.
مکارم شیرازی: اين همان دوزخي است كه مجرمان آنرا انكار مي‏كردند.
يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ ﴿۴۴﴾
انصاریان: آنان در میان آتش و آب جوشان رفت و آمد می کنند
خرمشاهی: در ميان آن و ميان آب گرمى جوشان مى‏گردند
فولادوند: ميان [آتش] و ميان آب جوشان سرگردان باشند
قمشه‌ای: اینک میان آن جهنّم و در حمیم سوزان آن می‌گردند.
مکارم شیرازی: امروز در ميان آن آب سوزان در رفت و آمدند!
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۵﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ﴿۴۶﴾
انصاریان: و برای کسی که از مقام پروردگارش [که احاطه و تسلّط او بر ظاهر و باطن هستی است] بترسد دو بهشت است.
خرمشاهی: و براى كسى كه از ايستادن در پيشگاه پروردگارش [براى حساب در حشر] هراسيده باشد، دو بوستان است‏
فولادوند: و هر كس را كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است
قمشه‌ای: و هر که از مقام (قهر و کبریایی) خدایش بترسد او را دو باغ بهشت خواهد بود.
مکارم شیرازی: و براي كسي كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشت است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۷﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
ذَوَاتَا أَفْنَانٍ ﴿۴۸﴾
انصاریان: [دو بهشتی که] دارای درختان و شاخسارهای باطراوت و انبوه است.
خرمشاهی: [درختان آن دو بوستان‏] شاخه در شاخه‏اند
فولادوند: كه داراى شاخسارانند
قمشه‌ای: در آن دو بهشت انواع گوناگون میوه‌ها و نعمتهاست.
مکارم شیرازی: آن دو باغ بهشتي داراي انواع نعمتها و درختان پرطراوت است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۴۹﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ ﴿۵۰﴾
انصاریان: در آن دو بهشت دو چشمه ای است که همواره جاری است.
خرمشاهی: در آن دو [بوستان‏] دو چشمه هست كه روانند
فولادوند: در آن دو [باغ] دو چشمه روان است
قمشه‌ای: در آن دو بهشت دو چشمه آب (تسنیم و سلسبیل) روان است.
مکارم شیرازی: در آنها دو چشمه، دائما در جريان است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۱﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
فِيهِمَا مِنْ كُلِّ فَاكِهَةٍ زَوْجَانِ ﴿۵۲﴾
انصاریان: در آن دو بهشت از هر میوه ای دو نوع فراهم است.
خرمشاهی: در آن دو [بوستان‏]از هر ميوه‏اى دو گونه هست‏
فولادوند: در آن دو [باغ] از هر ميوه‏ اى دو گونه است
قمشه‌ای: در آن دو بهشت از هر میوه‌ای دو نوع است.
مکارم شیرازی: در آن دو از هر ميوه‏ اي دو نوع وجود دارد.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۳﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ ﴿۵۴﴾
انصاریان: [بهشتیان] بر بسترهایی که آستر آنها از حریر درشت بافت است، تکیه می زنند، و میوه های رسیده آن دو بهشت [به آسانی] در دسترس است.
خرمشاهی: [بهشتيان‏] بر فرشهايى آرميده‏اند كه آسترهاى آنها از ابريشم ستبر است، و ميوه هر دو بوستان نزديك [و دسترس‏] است‏
فولادوند: بر بسترهايى كه آستر آنها از ابريشم درشت‏بافت است تكيه آنند و چيدن ميوه [از] آن دو باغ [به آسانى] در دسترس است
قمشه‌ای: در حالتی که بهشتیان بر بسترهایی که آستر آنها از حریر و استبرق است (در کمال عزّت) تکیه زده‌اند و میوه درختانش در همان تکیه گاه در دسترس آنهاست.
مکارم شیرازی: اين در حالي است كه آنها بر فرشهائي تكيه كرده‏ اند كه آستر آنها از پارچه‏ هاي ابريشمين است و ميوه‏ هاي رسيده آن دو باغ بهشتي در دسترس است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۵﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ﴿۵۶﴾
انصاریان: در آن بهشت ها زنانی هستند که فقط به همسرانشان عشق می ورزند، و پیش از آنان دست هیچ انس و جنی به آنان نرسیده است.
خرمشاهی: در آنها [حوريان‏] چشم فروهشته [/قانع به همسر] هستند كه پيش از آنان هيچ انسان و هيچ جنى با آنان آميزش نكرده است‏
فولادوند: در آن [باغها دلبرانى] فروهشته‏ نگاهند كه دست هيچ انس و جنى پيش از ايشان به آنها نرسيده است
قمشه‌ای: در آن بهشتها زنان زیبای با حیائی است (که به چشم پر ناز جز به شوهر خود ننگرند) و دست هیچ کس از جن و انس پیش از آنها بدان زنان نرسیده است.
مکارم شیرازی: در باغهاي بهشتي زناني هستند كه جز به همسران عشق نمي‏ورزند و هيچ انس و جن قبلا با آنها تماس نگرفته است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۷﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ ﴿۵۸﴾
انصاریان: گویی آن زنان بهشتی یاقوت و مرجان اند.
خرمشاهی: گويى آنان ياقوت و مرجانند
فولادوند: گويى كه آنها ياقوت و مرجانند
قمشه‌ای: آن زنان حور العین (در صفا و لطافت) گویی یاقوت و مرجانند.
مکارم شیرازی: آنها همچون ياقوت و مرجانند!
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۵۹﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ ﴿۶۰﴾
انصاریان: آیا پاداش نیکی جز نیکی است؟
خرمشاهی: آيا جزاى نيكوكارى، جز نيكوكارى است؟
فولادوند: مگر پاداش احسان جز احسان است
قمشه‌ای: آیا پاداش نکویی و احسان جز نکویی و احسان است؟
مکارم شیرازی: آيا جزاي نيكي جز نيكي خواهد بود؟
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۱﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
وَمِنْ دُونِهِمَا جَنَّتَانِ ﴿۶۲﴾
انصاریان: و جز آن دو بهشت، دو بهشت دیگر [هم] هست.
خرمشاهی: و جز آن دو نيز دو بوستان است‏
فولادوند: و غير از آن دو [باغ] دو باغ [ديگر نيز] هست
قمشه‌ای: و ورای آن دو بهشت دو بهشت دیگر است.
مکارم شیرازی: و پائين تر از آنها دو بهشت ديگر است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۳﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
مُدْهَامَّتَانِ ﴿۶۴﴾
انصاریان: آن [دو بهشت دیگر] در نهایت سرسبزی اند.
خرمشاهی: كه سبز سير سيه‏تاب‏اند
فولادوند: كه از [شدت] سبزى سيه‏ گون مى ‏نمايد
قمشه‌ای: که درختان آن دو بهشت در منتهای سبزی و خرّمی است.
مکارم شیرازی: هر دو كاملا خرم و سرسبزند!
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۵﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
فِيهِمَا عَيْنَانِ نَضَّاخَتَانِ ﴿۶۶﴾
انصاریان: در آن دو بهشت دو چشمه همواره جوشان و در حال فوران است.
خرمشاهی: در آن دو، دو چشمه فواره‏زن هست‏
فولادوند: در آن دو [باغ] دو چشمه همواره جوشان است
قمشه‌ای: در آن دو بهشت دیگر هم دو چشمه آب گوارا می‌جوشد.
مکارم شیرازی: در آنها دو چشمه در حال فوران است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۷﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
فِيهِمَا فَاكِهَةٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ ﴿۶۸﴾
انصاریان: در آنها میوه های فراوان و درخت خرما و انار است.
خرمشاهی: در آن دو [درختان‏] ميوه و خرما و انار هست‏
فولادوند: در آن دو ميوه و خرما و انار است
قمشه‌ای: در آن دو بهشت نیز هرگونه میوه خوش و خرما و انار بسیار است.
مکارم شیرازی: در آنها ميوه‏ هاي فراوان و درخت نخل و انار است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۶۹﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ ﴿۷۰﴾
انصاریان: در آنها زنانی نیکو سیرت و زیبا صورت اند.
خرمشاهی: در آنها دوشيزگان نيكخو و زيبا روست‏
فولادوند: در آنجا [زنانى] نكوخوى و نكورويند
قمشه‌ای: در آن بهشتها نیکو زنان با حسن و جمال بسیارند.
مکارم شیرازی: و در آن باغهاي بهشتي زناني هستند نيكو خلق و زيبا.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۱﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ ﴿۷۲﴾
انصاریان: حوریانی که در سراپرده ها مستورند.
خرمشاهی: حوريان پرده‏نشين در خيمه‏ها
فولادوند: حورانى پرده‏ نشين در [دل] خيمه ‏ها
قمشه‌ای: حورانی در سراپرده‌های خود (مستور از چشم بیگانگان).
مکارم شیرازی: حورياني كه در خيمه‏ هاي بهشتي مستورند.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۳﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ ﴿۷۴﴾
انصاریان: پیش از همسران بهشتی شان دست هیچ انس و جنّی به آنان نرسیده است.
خرمشاهی: پيش از آنان، هيچ انسان و هيچ جنى با آنان آميزش نكرده است‏
فولادوند: دست هيچ انس و جنى پيش از ايشان به آنها نرسيده است
قمشه‌ای: که پیش از شوهران دست هیچ کس از جن و انس بدان زنان نرسیده است.
مکارم شیرازی: زناني كه هيچ انس و جن قبلا با آنها تماس نگرفته (و دوشيزه‏ اند).
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۵﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
مُتَّكِئِينَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ ﴿۷۶﴾
انصاریان: بر بالش های سبز و فرش های زیبا تکیه می زنند.
خرمشاهی: تكيه زده بر بالش‏[هاى‏] سبزرنگ و بر فرش‏[هاى‏] گرانمايه نيكو
فولادوند: بر بالش سبز و فرش نيكو تكيه زده‏ اند
قمشه‌ای: در حالتی که بهشتیان (با حور العین) بر رفرف سبز (وجد و عزّت) و بساط زیبا (ی فخر و دولت) تکیه زده‌اند.
مکارم شیرازی: اين در حالي است كه اين بهشتيان بر تختهائي تكيه زده‏ اند كه با بهترين و زيباترين پارچه‏ هاي سبز رنگ پوشانده شده.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿۷۷﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مى‏كنيد؟
فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد
قمشه‌ای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار مي‏كنيد؟
تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ ﴿۷۸﴾
انصاریان: همیشه سودمند و با برکت است نام پروردگار با شکوه و ارجمندت.
خرمشاهی: متبرك باد نام پروردگارت كه شكوهمند و گرامى است‏
فولادوند: خجسته باد نام پروردگار شكوهمند و بزرگوارت
قمشه‌ای: بزرگوار و مبارک نام پروردگار توست که خداوند جلال و عزّت و احسان و کرامت است.
مکارم شیرازی: پربركت و زوال ناپذير است نام پروردگار صاحب جلال و جمال تو.