بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الرَّحْمَنُ
﴿۱﴾
انصاریان: [خدای] رحمان
خرمشاهی: خداوند رحمان فولادوند: [خداى] رحمان قمشهای: خدای بخشنده، مکارم شیرازی: خداوند رحمن.
عَلَّمَ الْقُرْآنَ
﴿۲﴾
انصاریان: قرآن را تعلیم داد.
خرمشاهی: قرآن را آموزش داد فولادوند: قرآن را ياد داد قمشهای: (به رسولش) قرآن آموخت. مکارم شیرازی: قرآن را تعليم فرمود.
خَلَقَ الْإِنْسَانَ
﴿۳﴾
انصاریان: انسان را آفرید؛
خرمشاهی: انسان را آفريد فولادوند: انسان را آفريد قمشهای: انسان را خلق کرد. مکارم شیرازی: انسان را آفريد.
عَلَّمَهُ الْبَيَانَ
﴿۴﴾
انصاریان: به او بیان آموخت؛
خرمشاهی: به او زبان آموخت فولادوند: به او بيان آموخت قمشهای: به او تعلیم نطق و بیان فرمود. مکارم شیرازی: و به او بيان را تعليم كرد.
الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ
﴿۵﴾
انصاریان: خورشید و ماه با حسابی [منظم و دقیق] روانند؛
خرمشاهی: خورشيد و ماه، حسابى [معين] دارند فولادوند: خورشيد و ماه بر حسابى [روان]اند قمشهای: خورشید و ماه به حساب معیّن به گردشند. مکارم شیرازی: خورشيد و ماه بر طبق حساب منظمي ميگردند.
وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ
﴿۶﴾
انصاریان: و گیاه و درخت همواره [برای او] سجده می کنند؛
خرمشاهی: و گياه و درخت سجده مىكنند فولادوند: و بوته و درخت چهره سايانند قمشهای: و گیاهان و درختان هم به سجده او سر به خاک اطاعت نهادهاند. مکارم شیرازی: و گياه و درخت براي او سجده ميكن
وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ
﴿۷﴾
انصاریان: و آسمان را برافراشت و [برای سنجش هر امر معنوی و مادی] ترازو نهاد؛
خرمشاهی: و آسمان را برافراشت و معيار و ميزان مقرر داشت فولادوند: و آسمان را برافراشت و ترازو را گذاشت قمشهای: و آسمان را او کاخی رفیع گردانید و میزان (عدل و نظم) را در عالم وضع فرمود. مکارم شیرازی: و آسمان را برافراشت و ميزان و قانون (در آن) گذاشت.
أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ
﴿۸﴾
انصاریان: تا در [سنجیدن با] ترازو طغیان روا مدارید [و از مرز عدالت و انصاف مگذرید.]
خرمشاهی: از بهر آنكه در ترازو از حد تجاوز مكنيد فولادوند: تا مبادا از اندازه درگذريد قمشهای: (و حکم کرد) که هرگز در میزان (عدل و احکام شرع من) تعدّی و نافرمانی مکنید. مکارم شیرازی: تا در ميزان طغيان نكنيد (و از مسير عدالت منحرف نشويد).
وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ
﴿۹﴾
انصاریان: و ترازو را به عدالت برپا دارید و از ترازو مکاهید؛
خرمشاهی: و وزن را دادگرانه به كار آوريد و در ترازو كمى و كاستى مياوريد فولادوند: و وزن را به انصاف برپا داريد و در سنجش مكاهيد قمشهای: و هر چیز را به ترازوی عدل و انصاف بسنجید و هیچ در میزان کم فروشی و نادرستی مکنید. مکارم شیرازی: وزن را بر اساس عدل برپا داريد و در ميزان كم نگذاريد.
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ
﴿۱۰﴾
انصاریان: و زمین را برای [زندگی] مردم نهاد؛
خرمشاهی: و زمين را براى جهانيان پديد آورد فولادوند: و زمين را براى مردم نهاد قمشهای: و زمین را (با هزاران نعمت) برای (زندگانی) خلق مقرّر فرمود. مکارم شیرازی: و زمين را براي خلايق آفريد.
فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ
﴿۱۱﴾
انصاریان: در آن میوه ها و نخل ها با خوشه های غلاف دار است؛
خرمشاهی: در آن [همه گونه] ميوه و خرماى پوششدار هست فولادوند: در آن ميوه [ها] و نخلها با خوشه هاى غلاف دار قمشهای: که در آن میوههای گوناگون و نخل خرمای با پوشش برگ و شکوفه و غلاف است. مکارم شیرازی: كه در آن ميوه ها و نخلهاي پرشكوفه است.
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ
﴿۱۲﴾
انصاریان: و دانه های با سبوس و کاه و گیاهان خوشبوست،
خرمشاهی: و دانه برگدار و گياه خوشبو فولادوند: و دانه هاى پوست دار و گياهان خوشبوست قمشهای: و هم حبوبات متنوع که دارای برگ و گل است و نیز ریاحین است. مکارم شیرازی: و دانه هائي كه همراه با ساقه و برگي است كه به صورت كاه درمي آيد، و گياهان خوشبو.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۱۳﴾
انصاریان: پس [ای انس و جن!] کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را تكذيب ميكنيد شما اي گروه انس و جن ؟
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ
﴿۱۴﴾
انصاریان: انسان را از گلی خشکیده مانند سفال آفرید.
خرمشاهی: انسان را از گل خشك همچون سفال، آفريد فولادوند: انسان را از گل خشكيده اى سفال مانند آفريد قمشهای: انسان را خدا از خشک گلی مانند گل کوزه گران (بدین حسن و زیبایی) آفرید. مکارم شیرازی: انسان را از گل خشكيده اي همچون سفال آفريد.
وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ
﴿۱۵﴾
انصاریان: و جن را از آمیزه ای [از شعله های مختلف] آتش به وجود آورد.
خرمشاهی: و جن را از زبانه آتش پديد آورد فولادوند: و جن را از تشعشعى از آتش خلق كرد قمشهای: و جنّیان را از رخشنده شعله آتش خلق کرد. مکارم شیرازی: و جن را از شعله هاي مختلط و متحرك آتش!
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۱۶﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُّ الْمَغْرِبَيْنِ
﴿۱۷﴾
انصاریان: پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است.
خرمشاهی: پروردگار مشرقها و مغربها فولادوند: پروردگار دو خاور و پروردگار دو باختر قمشهای: آن خدایی که آفریننده دو مشرق و دو مغرب است (یکی مشرق و مغرب تابستان مطلع سرطان، و یکی زمستان مطلع جدی). مکارم شیرازی: او پروردگار دو مشرق و پروردگار دو مغرب است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۱۸﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيَانِ
﴿۱۹﴾
انصاریان: دو دریای [شیرین و شور] را روان ساخت در حالی که همواره باهم تلاقی و برخورد دارند؛
خرمشاهی: دو دريا را كه به هم مىرسند درآميخت فولادوند: دو دريا را [به گونه اى] روان كرد [كه] با هم برخورد كنند قمشهای: اوست که دو دریا (ی آب شور و گوارا) را به هم در آمیخت تا به هم برخورد کنند. مکارم شیرازی: دو درياي مختلف را در كنار هم قرار داد، در حالي كه با هم تماس دارند.
بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ
﴿۲۰﴾
انصاریان: [ولی] میان آن دو حایلی است که به هم تجاوز نمی کنند [درنتیجه باهم مخلوط نمی شوند!]
خرمشاهی: در ميان آنها برزخى است كه به همديگر تجاوز نكنند فولادوند: ميان آن دو حد فاصلى است كه به هم تجاوز نمى كنند قمشهای: و میان آن دو دریا برزخ و فاصلهای است که تجاوز به حدود یکدیگر نمیکنند. مکارم شیرازی: اما در ميان آن دو برزخي است كه يكي بر ديگري غلبه نميكند!
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۲۱﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ
﴿۲۲﴾
انصاریان: از آن دو دریا لؤلؤ و مرجان بیرون می آید.
خرمشاهی: از آن دو در و مرجان بيرون مىآيد فولادوند: از هر دو [دريا] مرواريد و مرجان برآيد قمشهای: از آن دو دریا لؤلؤ و مرجان گرانبها بیرون آید. مکارم شیرازی: از آن دو لؤ لؤ و مرجان خارج ميشود.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۲۳﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَآتُ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ
﴿۲۴﴾
انصاریان: و او را در دریا کشتی های بادبان برافراشته چون کوه هاست.
خرمشاهی: و او راست كشتيهاى بادبان برافراشته كه چون كوهها در دريا روانند فولادوند: و او راست در دريا سفينه هاى بادباندار بلند همچون كوهها قمشهای: و او راست کشتیهای بزرگ بادبان برافراشته مانند کوه که به دریا در گردشند. مکارم شیرازی: و براي او است كشتيهاي ساخته شده اي كه در دريا به حركت درمي آيند كه همچون كوهي هستند!
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۲۵﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
كُلُّ مَنْ عَلَيْهَا فَانٍ
﴿۲۶﴾
انصاریان: همه آنان که روی این زمین هستند، فانی می شوند.
خرمشاهی: هر كس كه بر روى آن [زمين] است فناپذير است فولادوند: هر چه بر [زمين] است فانيشونده است قمشهای: هر که روی زمین است دستخوش مرگ و فناست. مکارم شیرازی: تمام كساني كه روي آن (زمين) هستند فاني ميشوند.
وَيَبْقَى وَجْهُ رَبِّكَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ
﴿۲۷﴾
انصاریان: و تنها ذات باشکوه و ارجمند پروردگارت باقی می ماند.
خرمشاهی: و [سرانجام] ذات پروردگارت كه شكوهمند و گرامى است، باقى مىماند فولادوند: و ذات باشكوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند قمشهای: و زنده ابدی ذات خدای با جلال و عظمت توست. مکارم شیرازی: و تنها ذات ذو الجلال و گرامي پروردگارت باقي ميماند.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۲۸﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
يَسْأَلُهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ
﴿۲۹﴾
انصاریان: هر که در آسمان ها و زمین است از او درخواست [حاجت] می کند، او هر روز در کاری است.
خرمشاهی: هر آن كس كه در آسمانها و زمين است از او درخواست [امداد] دارد، او هر روزى در كار است فولادوند: هر كه در آسمانها و زمين است از او درخواست مى كند هر زمان او در كارى است قمشهای: هر که در آسمانها و زمین است همه از او (حوائج خود را) میطلبند و او هر روز به شأن و کاری (در تکمیل و افاضه به خلق) پردازد. مکارم شیرازی: تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند از او تقاضا ميكنند، و او هر روز در شان و كاري است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۳۰﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَانِ
﴿۳۱﴾
انصاریان: ای انس و جن! به زودی به [حساب] شما می پردازیم.
خرمشاهی: به زودى اى ثقلان [جن و انس] به [حساب] شما مىپردازيم فولادوند: اى جن و انس زودا كه به شما بپردازيم قمشهای: ای گروه انس و جنّ به زودی به حساب کار شما هم خواهیم پرداخت. مکارم شیرازی: به زودي به حساب شما ميپردازيم اي دو گروه انس و جن.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۳۲﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانْفُذُوا لَا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ
﴿۳۳﴾
انصاریان: ای گروه جن و انس! اگر می توانید از کرانه ها و نواحی آسمان ها و زمین بیرون روید، پس بیرون روید؛ نمی توانید بیرون روید مگر با نوعی توانایی و قدرت.
خرمشاهی: اى گروه جن و انس اگر توانيد كه از گوشه و كنار آسمانها و زمين نفوذ كنيد، نفوذ كنيد، اما جز با نيرويى عظيم، نتوانيد به درون راه بريد فولادوند: اى گروه جنيان و انسيان اگر مى توانيد از كرانه هاى آسمانها و زمين به بيرون رخنه كنيد پس رخنه كنيد [ولى] جز با [به دست آوردن] تسلطى رخنه نمى كنيد قمشهای: ای گروه جنّ و انس، اگر میتوانید از اطراف آسمانها و زمین (و از قبضه قدرت الهی) بیرون شوید، بیرون شوید (ولی این خیال محالی است زیرا) هرگز خارج از ملک و سلطنت خدا نتوانید شد. مکارم شیرازی: اي گروه جن و انس! اگر ميتوانيد از مرزهاي آسمانها و زمين بگذريد، ولي هرگز قادر نيستيد مگر با نيروئي (الهي).
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۳۴﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ
﴿۳۵﴾
انصاریان: بر شما شعله هایی از آتش بی دود و دود آتش آلود فرستاده خواهد شد، در نتیجه نمی توانید یکدیگر را [برای دفع عذاب] یاری دهید!
خرمشاهی: بر شما شعلهاى بىدود و دودى بىشعله فرو فرستاده شود، ولى شما [هماورد نخواهيد شد و] كين نخواهيد ستاند فولادوند: بر سر شما شراره هايى از [نوع] تفته آهن و مس فرو فرستاده خواهد شد و [از كسى] يارى نتوانيد طلبيد قمشهای: (اگر به کفر و طغیان گرایید) بر شما شرارههای آتش و مس گداخته فروریخته شود و هیچ نصرت و نجاتی نیابید. مکارم شیرازی: شعله هائي از آتش بيدود، و دودهائي متراكم، بر شما ميفرستد، و نميتوانيد از كسي ياري بطلبيد!
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۳۶﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!
فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ
﴿۳۷﴾
انصاریان: و ناگهان آسمان بشکافد و چون چرمی سرخ رنگ و گلگون شود.
خرمشاهی: آنگاه كه آسمان از هم بشكافد و چون گل سرخ و روغن گداخته باشد فولادوند: پس آنگاه كه آسمان از هم شكافد و چون چرم گلگون گردد قمشهای: پس آنگاه که آسمان شکافته شود تا چون گل سرخ گون و چون روغن مذاب و روان گردد (آن روز سخت هولناک از گنه پشیمان شوید). مکارم شیرازی: در آن هنگام كه آسمان شكافته شود، و همچون روغن مذاب گلگون گردد (حوادث هولناكي رخ ميدهد كه تاب تحمل آنرا نخواهيد داشت).
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۳۸﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟!
فَيَوْمَئِذٍ لَا يُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ
﴿۳۹﴾
انصاریان: پس در آن روز [به علت سرعت فوق العاده حسابرسی و روشن بودن همه امور] هیچ انس و جنّی را از گناهش نپرسند.
خرمشاهی: در آن روز از هيچ انس و جن درباره گناهش پرسشى نشود فولادوند: در آن روز هيچ انس و جنى از گناهش پرسيده نشود قمشهای: پس در آن روز هیچ از گناه انس و جنّ باز نپرسند (چون خدا و فرشتگان از گناهان خلق آگاهند). مکارم شیرازی: در آن روز هيچكس از انس و جن از گناهش سؤ ال نميشود.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۴۰﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ
﴿۴۱﴾
انصاریان: گناهکاران به نشانه هایشان شناخته می شوند، پس آنان را به موهای پیش سرو به پاهایشان می گیرند [و به آتش می اندازند.]
خرمشاهی: گناهكاران با نشانههايشان شناخته شوند، آنگاه از موهاى پيشانى و پاهايشان گرفته [و به دوزخ افكنده] شوند فولادوند: تبهكاران از سيمايشان شناخته مى شوند و از پيشانى و پايشان بگيرند قمشهای: (آن روز) بدکاران به سیمایشان شناخته شوند، پس موی پیشانی آنها را با پاهایشان بگیرند (و در آتش دوزخ افکنند). مکارم شیرازی: بلكه مجرمان با قيافه هايشان شناخته ميشوند، و آنگاه آنها را با موهاي پيش سر، و پاهايشان، ميگيرند (و به دوزخ ميافكنند).
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۴۲﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ
﴿۴۳﴾
انصاریان: این همان دوزخی است که گنهکاران آن را دروغ می پنداشتند.
خرمشاهی: اين همان جهنمى است كه گناهكاران انكارش مىكردند فولادوند: اين است همان جهنمى كه تبهكاران آن را دروغ مى خواندند قمشهای: این همان دوزخی است که بدکاران تکذیب میکردند. مکارم شیرازی: اين همان دوزخي است كه مجرمان آنرا انكار ميكردند.
يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ
﴿۴۴﴾
انصاریان: آنان در میان آتش و آب جوشان رفت و آمد می کنند
خرمشاهی: در ميان آن و ميان آب گرمى جوشان مىگردند فولادوند: ميان [آتش] و ميان آب جوشان سرگردان باشند قمشهای: اینک میان آن جهنّم و در حمیم سوزان آن میگردند. مکارم شیرازی: امروز در ميان آن آب سوزان در رفت و آمدند!
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۴۵﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ
﴿۴۶﴾
انصاریان: و برای کسی که از مقام پروردگارش [که احاطه و تسلّط او بر ظاهر و باطن هستی است] بترسد دو بهشت است.
خرمشاهی: و براى كسى كه از ايستادن در پيشگاه پروردگارش [براى حساب در حشر] هراسيده باشد، دو بوستان است فولادوند: و هر كس را كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ است قمشهای: و هر که از مقام (قهر و کبریایی) خدایش بترسد او را دو باغ بهشت خواهد بود. مکارم شیرازی: و براي كسي كه از مقام پروردگارش بترسد دو باغ بهشت است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۴۷﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
ذَوَاتَا أَفْنَانٍ
﴿۴۸﴾
انصاریان: [دو بهشتی که] دارای درختان و شاخسارهای باطراوت و انبوه است.
خرمشاهی: [درختان آن دو بوستان] شاخه در شاخهاند فولادوند: كه داراى شاخسارانند قمشهای: در آن دو بهشت انواع گوناگون میوهها و نعمتهاست. مکارم شیرازی: آن دو باغ بهشتي داراي انواع نعمتها و درختان پرطراوت است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۴۹﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
فِيهِمَا عَيْنَانِ تَجْرِيَانِ
﴿۵۰﴾
انصاریان: در آن دو بهشت دو چشمه ای است که همواره جاری است.
خرمشاهی: در آن دو [بوستان] دو چشمه هست كه روانند فولادوند: در آن دو [باغ] دو چشمه روان است قمشهای: در آن دو بهشت دو چشمه آب (تسنیم و سلسبیل) روان است. مکارم شیرازی: در آنها دو چشمه، دائما در جريان است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۵۱﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
فِيهِمَا مِنْ كُلِّ فَاكِهَةٍ زَوْجَانِ
﴿۵۲﴾
انصاریان: در آن دو بهشت از هر میوه ای دو نوع فراهم است.
خرمشاهی: در آن دو [بوستان]از هر ميوهاى دو گونه هست فولادوند: در آن دو [باغ] از هر ميوه اى دو گونه است قمشهای: در آن دو بهشت از هر میوهای دو نوع است. مکارم شیرازی: در آن دو از هر ميوه اي دو نوع وجود دارد.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۵۳﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ
﴿۵۴﴾
انصاریان: [بهشتیان] بر بسترهایی که آستر آنها از حریر درشت بافت است، تکیه می زنند، و میوه های رسیده آن دو بهشت [به آسانی] در دسترس است.
خرمشاهی: [بهشتيان] بر فرشهايى آرميدهاند كه آسترهاى آنها از ابريشم ستبر است، و ميوه هر دو بوستان نزديك [و دسترس] است فولادوند: بر بسترهايى كه آستر آنها از ابريشم درشتبافت است تكيه آنند و چيدن ميوه [از] آن دو باغ [به آسانى] در دسترس است قمشهای: در حالتی که بهشتیان بر بسترهایی که آستر آنها از حریر و استبرق است (در کمال عزّت) تکیه زدهاند و میوه درختانش در همان تکیه گاه در دسترس آنهاست. مکارم شیرازی: اين در حالي است كه آنها بر فرشهائي تكيه كرده اند كه آستر آنها از پارچه هاي ابريشمين است و ميوه هاي رسيده آن دو باغ بهشتي در دسترس است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۵۵﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ
﴿۵۶﴾
انصاریان: در آن بهشت ها زنانی هستند که فقط به همسرانشان عشق می ورزند، و پیش از آنان دست هیچ انس و جنی به آنان نرسیده است.
خرمشاهی: در آنها [حوريان] چشم فروهشته [/قانع به همسر] هستند كه پيش از آنان هيچ انسان و هيچ جنى با آنان آميزش نكرده است فولادوند: در آن [باغها دلبرانى] فروهشته نگاهند كه دست هيچ انس و جنى پيش از ايشان به آنها نرسيده است قمشهای: در آن بهشتها زنان زیبای با حیائی است (که به چشم پر ناز جز به شوهر خود ننگرند) و دست هیچ کس از جن و انس پیش از آنها بدان زنان نرسیده است. مکارم شیرازی: در باغهاي بهشتي زناني هستند كه جز به همسران عشق نميورزند و هيچ انس و جن قبلا با آنها تماس نگرفته است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۵۷﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ
﴿۵۸﴾
انصاریان: گویی آن زنان بهشتی یاقوت و مرجان اند.
خرمشاهی: گويى آنان ياقوت و مرجانند فولادوند: گويى كه آنها ياقوت و مرجانند قمشهای: آن زنان حور العین (در صفا و لطافت) گویی یاقوت و مرجانند. مکارم شیرازی: آنها همچون ياقوت و مرجانند!
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۵۹﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ
﴿۶۰﴾
انصاریان: آیا پاداش نیکی جز نیکی است؟
خرمشاهی: آيا جزاى نيكوكارى، جز نيكوكارى است؟ فولادوند: مگر پاداش احسان جز احسان است قمشهای: آیا پاداش نکویی و احسان جز نکویی و احسان است؟ مکارم شیرازی: آيا جزاي نيكي جز نيكي خواهد بود؟
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۶۱﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
وَمِنْ دُونِهِمَا جَنَّتَانِ
﴿۶۲﴾
انصاریان: و جز آن دو بهشت، دو بهشت دیگر [هم] هست.
خرمشاهی: و جز آن دو نيز دو بوستان است فولادوند: و غير از آن دو [باغ] دو باغ [ديگر نيز] هست قمشهای: و ورای آن دو بهشت دو بهشت دیگر است. مکارم شیرازی: و پائين تر از آنها دو بهشت ديگر است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۶۳﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
مُدْهَامَّتَانِ
﴿۶۴﴾
انصاریان: آن [دو بهشت دیگر] در نهایت سرسبزی اند.
خرمشاهی: كه سبز سير سيهتاباند فولادوند: كه از [شدت] سبزى سيه گون مى نمايد قمشهای: که درختان آن دو بهشت در منتهای سبزی و خرّمی است. مکارم شیرازی: هر دو كاملا خرم و سرسبزند!
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۶۵﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
فِيهِمَا عَيْنَانِ نَضَّاخَتَانِ
﴿۶۶﴾
انصاریان: در آن دو بهشت دو چشمه همواره جوشان و در حال فوران است.
خرمشاهی: در آن دو، دو چشمه فوارهزن هست فولادوند: در آن دو [باغ] دو چشمه همواره جوشان است قمشهای: در آن دو بهشت دیگر هم دو چشمه آب گوارا میجوشد. مکارم شیرازی: در آنها دو چشمه در حال فوران است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۶۷﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
فِيهِمَا فَاكِهَةٌ وَنَخْلٌ وَرُمَّانٌ
﴿۶۸﴾
انصاریان: در آنها میوه های فراوان و درخت خرما و انار است.
خرمشاهی: در آن دو [درختان] ميوه و خرما و انار هست فولادوند: در آن دو ميوه و خرما و انار است قمشهای: در آن دو بهشت نیز هرگونه میوه خوش و خرما و انار بسیار است. مکارم شیرازی: در آنها ميوه هاي فراوان و درخت نخل و انار است.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۶۹﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ
﴿۷۰﴾
انصاریان: در آنها زنانی نیکو سیرت و زیبا صورت اند.
خرمشاهی: در آنها دوشيزگان نيكخو و زيبا روست فولادوند: در آنجا [زنانى] نكوخوى و نكورويند قمشهای: در آن بهشتها نیکو زنان با حسن و جمال بسیارند. مکارم شیرازی: و در آن باغهاي بهشتي زناني هستند نيكو خلق و زيبا.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۷۱﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
حُورٌ مَقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ
﴿۷۲﴾
انصاریان: حوریانی که در سراپرده ها مستورند.
خرمشاهی: حوريان پردهنشين در خيمهها فولادوند: حورانى پرده نشين در [دل] خيمه ها قمشهای: حورانی در سراپردههای خود (مستور از چشم بیگانگان). مکارم شیرازی: حورياني كه در خيمه هاي بهشتي مستورند.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۷۳﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ
﴿۷۴﴾
انصاریان: پیش از همسران بهشتی شان دست هیچ انس و جنّی به آنان نرسیده است.
خرمشاهی: پيش از آنان، هيچ انسان و هيچ جنى با آنان آميزش نكرده است فولادوند: دست هيچ انس و جنى پيش از ايشان به آنها نرسيده است قمشهای: که پیش از شوهران دست هیچ کس از جن و انس بدان زنان نرسیده است. مکارم شیرازی: زناني كه هيچ انس و جن قبلا با آنها تماس نگرفته (و دوشيزه اند).
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۷۵﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
مُتَّكِئِينَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ
﴿۷۶﴾
انصاریان: بر بالش های سبز و فرش های زیبا تکیه می زنند.
خرمشاهی: تكيه زده بر بالش[هاى] سبزرنگ و بر فرش[هاى] گرانمايه نيكو فولادوند: بر بالش سبز و فرش نيكو تكيه زده اند قمشهای: در حالتی که بهشتیان (با حور العین) بر رفرف سبز (وجد و عزّت) و بساط زیبا (ی فخر و دولت) تکیه زدهاند. مکارم شیرازی: اين در حالي است كه اين بهشتيان بر تختهائي تكيه زده اند كه با بهترين و زيباترين پارچه هاي سبز رنگ پوشانده شده.
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ
﴿۷۷﴾
انصاریان: پس کدامیک از نعمت های پروردگارتان را انکار می کنید؟
خرمشاهی: پس كدامين نعمتهاى پروردگارتان را انكار مىكنيد؟ فولادوند: پس كدام يك از نعمتهاى پروردگارتان را منكريد قمشهای: (الا ای جنّ و انس) کدامین نعمتهای خدایتان را انکار میکنید؟ مکارم شیرازی: پس كدامين نعمتهاي پروردگارتان را انكار ميكنيد؟
تَبَارَكَ اسْمُ رَبِّكَ ذِي الْجَلَالِ وَالْإِكْرَامِ
﴿۷۸﴾
انصاریان: همیشه سودمند و با برکت است نام پروردگار با شکوه و ارجمندت.
خرمشاهی: متبرك باد نام پروردگارت كه شكوهمند و گرامى است فولادوند: خجسته باد نام پروردگار شكوهمند و بزرگوارت قمشهای: بزرگوار و مبارک نام پروردگار توست که خداوند جلال و عزّت و احسان و کرامت است. مکارم شیرازی: پربركت و زوال ناپذير است نام پروردگار صاحب جلال و جمال تو. |
||