فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ
﴿۱۶﴾
انصاریان: پس عذاب و هشدارهایم چگونه بود؟
خرمشاهی: بنگر تا عذاب و هشدار من چگونه بود فولادوند: پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] قمشهای: پس (ای بدکاران عالم بنگرید که) سختی عذاب و تنبیه من چگونه بود! مکارم شیرازی: (اكنون بنگريد) عذاب و انذارهاي من چگونه بود؟!
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
﴿۱۷﴾
انصاریان: و یقیناً ما قرآن را برای پند گرفتن آسان کردیم، پس آیا پند گیرنده ای هست؟
خرمشاهی: و به راستى قرآن را قابل پند گيرى گردانديم، پس آيا پندپذيرى هست؟ فولادوند: و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرده ايم پس آيا پندگيرنده اى هست قمشهای: و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟ مکارم شیرازی: ما قرآن را براي تذكر آسان ساختيم آيا كسي هست كه متذكر شود.
كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ
﴿۱۸﴾
انصاریان: قوم عاد [پیامبرشان را] تکذیب کردند، پس عذاب و هشدارهایم چگونه بود؟
خرمشاهی: [قوم] عاد تكذيب كردند، بنگر تا عذاب و هشدار من چگونه بود فولادوند: عاديان به تكذيب پرداختند پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] قمشهای: قوم عاد نیز (پیغمبرشان هود را) تکذیب کردند، پس باز بنگرید که عذاب و تنبیه من چگونه سخت بود! مکارم شیرازی: قوم عاد (نيز پيامبر خود را) تكذيب كردند اكنون (ببينيد) عذاب و انذارهاي من چگونه بود؟
إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ
﴿۱۹﴾
انصاریان: ما بر آنان در روزی شوم که شومی اش استمرار داشت، تندبادی سخت و بسیار سرد [به عنوان عذاب] فرستادیم،
خرمشاهی: ما بر آنان بادى سخت سرد در روزى شوم دنبالهدار فرو فرستاديم فولادوند: ما بر [سر] آنان در روز شومى به طور مداوم تندبادى توفنده فرستاديم قمشهای: ما بر هلاک آنها تند بادی در روز نحسی پایدار فرستادیم. مکارم شیرازی: ما تندباد وحشتناك و سردي را در يك روز شوم مستمر بر آنها فرستاديم.
تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ
﴿۲۰﴾
انصاریان: که مردم را [از زمین] برمی کند [و بعد از آن عذاب،] گویی تنه های نخلی بودند که ریشه کن شده اند.
خرمشاهی: كه مردمان را از جا مىكند، گويى كه ايشان خرمابنان ريشهكن شدهاند فولادوند: [كه] مردم را از جا مى كند گويى تنه هاى نخلى بودند كه ريشه كن شده بودند قمشهای: که آن باد مردم را از جا بر میکند چنانکه ساق درخت خرما از ریشه افکنند. مکارم شیرازی: كه مردم را، همچون تنه هاي نخل ريشه كن شده، از جا برمي كند.
فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ
﴿۲۱﴾
انصاریان: پس عذاب و هشدارهایم چگونه بود؟
خرمشاهی: بنگر تا عذاب و هشدار من چگونه بود فولادوند: پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من] قمشهای: پس باز بنگرید که عذاب و تنبیه من چگونه سخت بود! مکارم شیرازی: (اكنون ببينيد) عذاب و انذارهاي من چگونه بود؟
وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ
﴿۲۲﴾
انصاریان: و یقیناً ما قرآن را برای پند گرفتن آسان کردیم، پس آیا پند گیرنده ای هست؟
خرمشاهی: و به راستى قرآن را قابل پندگيرى گردانديم، پس آيا پندپذيرى هست؟ فولادوند: و قطعا قرآن را براى پندآموزى آسان كرده ايم پس آيا پندگيرنده اى هست قمشهای: و ما قرآن را برای وعظ و اندرز بر فهم آسان کردیم آیا کسی هست که از آن پند گیرد؟ مکارم شیرازی: ما قرآن را براي تذكر آسان كرديم، آيا كسي هست كه متذكر شود؟
كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ
﴿۲۳﴾
انصاریان: قوم ثمود بیم دهندگان را تکذیب کردند.
خرمشاهی: [قوم] ثمود هشداردهندگان را دروغزن شمرد فولادوند: قوم ثمود هشداردهندگان را تكذيب كردند قمشهای: قوم ثمود هم آیات حق را تکذیب کردند. مکارم شیرازی: طايفه ثمود (نيز) انذارهاي الهي را تكذيب كردند.
فَقَالُوا أَبَشَرًا مِنَّا وَاحِدًا نَتَّبِعُهُ إِنَّا إِذًا لَفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ
﴿۲۴﴾
انصاریان: پس گفتند: آیا ما بشری از جنس خود را که [تک و] تنهاست [و جمعیت و نیرویی با خود ندارد] پیروی کنیم؟! در این صورت در گمراهی و دیوانگی خواهیم بود.
خرمشاهی: و گفتند آيا از ميان خود، از انسانى تك و تنها پيروى كنيم، در آن صورت دچار گمراهى و سردرگمى خواهيم بود فولادوند: و گفتند آيا تنها بشرى از خودمان را پيروى كنيم در اين صورت ما واقعا در گمراهى و جنون خواهيم بود قمشهای: و گفتند: آیا سزد که ما یک بشری از جنس خودمان را پیروی کنیم؟ در این صورت به گمراهی و جنون سخت در افتادهایم. مکارم شیرازی: و گفتند: آيا ما از بشري از جنس خود پيروي كنيم؟! اگر چنين كنيم در گمراهي و جنون خواهيم بود!
أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ
﴿۲۵﴾
انصاریان: آیا از میان ما فقط بر او وحی نازل شده است؟! [نه، چنین نیست] بلکه او بسیار دروغگو و پر افاده و متکبر است [که می خواهد بر ما بزرگی کند.]
خرمشاهی: آيا از ميان همه ما كتاب آسمانى بر او فرود آمده است، نه بلكه او دروغزن خودپسند است فولادوند: آيا از ميان ما [وحى] بر او القا شده است [نه] بلكه او دروغگويى گستاخ است قمشهای: آیا بین ما افراد بشر تنها بر او وحی رسید؟! (چنین نیست) بلکه او مرد دروغگوی بیباک و خودپسندی است. مکارم شیرازی: آيا از ميان ما تنها بر اين مرد وحي نازل شده ؟ نه، او آدم بسيار دروغگوي هوسبازي است. |
||