ParsQuran
سوره 53: النجم - جزء 27

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ﴿۱﴾
انصاریان: سوگند به ستاره هنگامی که [برای غروب کردن در کرانه افق] افتد؛
خرمشاهی: سوگند به ثريا چون فرو گرايد
فولادوند: سوگند به اختر [= قرآن] چون فرود مى ‏آيد
قمشه‌ای: قسم به ستاره چون فرود آید.
مکارم شیرازی: سوگند به ستاره هنگامي كه افول مي‏كند.
مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى ﴿۲﴾
انصاریان: که هرگز دوست شما از راه راست منحرف نشده، و [در ایمان و اعتقادش از راه راست] خطا نرفته؛ ….
خرمشاهی: كه همسخن شما نه سرگشته است و نه گمراه شده است‏
فولادوند: [كه] يار شما نه گمراه شده و نه در نادانى مانده
قمشه‌ای: که صاحب شما (محمّد مصطفی ص) هیچ گاه در ضلالت و گمراهی نبوده است.
مکارم شیرازی: كه هرگز دوست شما (محمد) منحرف نشده و مقصد را گم نكرده است.
وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى ﴿۳﴾
انصاریان: و از روی هوا و هوس سخن نمی گوید.
خرمشاهی: و از سر هواى نفس سخن نمى‏گويد
فولادوند: و از سر هوس سخن نمى‏ گويد
قمشه‌ای: و هرگز به هوای نفس سخن نمی‌گوید.
مکارم شیرازی: و هرگز از روي هواي نفس سخن نمي‏گويد.
إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى ﴿۴﴾
انصاریان: گفتار او چیزی جز وحی که به او نازل می شود، نیست.
خرمشاهی: آن جز وحيى نيست كه به او فرستاده مى‏شود
فولادوند: اين سخن بجز وحيى كه وحى مى ‏شود نيست
قمشه‌ای: سخن او هیچ غیر وحی خدا نیست.
مکارم شیرازی: آنچه آورده چيزي جز وحي نيست كه به او وحي شده است.
عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى ﴿۵﴾
انصاریان: [فرشته] بسیار نیرومند به او تعلیم داده است.
خرمشاهی: [فرشته‏] نيرومند او را آموخته است‏
فولادوند: آن را [فرشته] شديدالقوى به او فرا آموخت
قمشه‌ای: او را (جبرئیل) همان (فرشته) بسیار توانا (به وحی خدا) علم آموخته است.
مکارم شیرازی: آنكس كه قدرت عظيمي دارد او را تعليم داده.
ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوَى ﴿۶﴾
انصاریان: [همان که] دارای درایت و توانمندی شگفتی است، پس [به آنچه که مأمور انجامش می باشد] مسلط و چیره است.
خرمشاهی: برومند است و سپس [در برابر او] در ايستاد
فولادوند: [سروش] نيرومندى كه [مسلط] درايستاد
قمشه‌ای: همان ملک مقتدری که به خلقت کامل (و صورت ملکوتی بر رسول) جلوه کرد.
مکارم شیرازی: همان كس كه توانائي فوق العاده و سلطه بر همه چيز دارد.
وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَى ﴿۷﴾
انصاریان: در حالی که در افق اعلا بود.
خرمشاهی: و او در افق بالا بود
فولادوند: در حالى كه او در افق اعلى بود
قمشه‌ای: و آن رسول در افق اعلا (ی کمال و مشرق انسانیت) بود.
مکارم شیرازی: در حالي كه در افق اعلي قرار داشت.
ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى ﴿۸﴾
انصاریان: سپس نزدیک رفت و نزدیک تر شد
خرمشاهی: سپس نزديك شد و فرود آمد
فولادوند: سپس نزديك آمد و نزديكتر شد
قمشه‌ای: آن گاه نزدیک آمد و بر او (به وحی حق) نازل گردید.
مکارم شیرازی: سپس نزديكتر و نزديكتر شد.
فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى ﴿۹﴾
انصاریان: پس [فاصله اش با پیامبر] به اندازه فاصله دو کمان گشت یا نزدیک تر شد.
خرمشاهی: تا كه [فاصله آنها به قدر] دو كمان شد يا كمتر
فولادوند: تا [فاصله‏ اش] به قدر [طول] دو [انتهاى] كمان يا نزديكتر شد
قمشه‌ای: (بدان نزدیکی که) با او به قدر دو کمان یا نزدیکتر از آن شد.
مکارم شیرازی: تا آنكه فاصله او به اندازه دو كمان يا كمتر بود.
فَأَوْحَى إِلَى عَبْدِهِ مَا أَوْحَى ﴿۱۰﴾
انصاریان: آن گاه به بنده اش آنچه را باید وحی می کرد، وحی کرد.
خرمشاهی: آنگاه به بنده او آنچه بايد وحى كند، وحى كرد
فولادوند: آنگاه به بنده‏ اش آنچه را بايد وحى كند وحى فرمود
قمشه‌ای: پس (خدا) به بنده خود وحی فرمود آنچه که هیچ کس درک آن نتواند کرد.
مکارم شیرازی: در اينجا خداوند آنچه را وحي كردني بود به بنده‏ اش وحي نمود.
مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى ﴿۱۱﴾
انصاریان: آنچه را دل [پیامبر] دید [به پیامبر] دروغ نگفت [تا او را درباره حقیقت فرشته وحی به وهم و خیال اندازد، بلکه به حضور و شهودش یقین کامل داشت.]
خرمشاهی: دل او در آنچه ديد ناراستى نكرد
فولادوند: آنچه را دل ديد انكار[ش] نكرد
قمشه‌ای: آنچه (در غیب عالم) دید دلش هم به حقیقت یافت و کذب و خیال نپنداشت.
مکارم شیرازی: قلب او در آنچه ديد هرگز دروغ نمي‏گفت.
أَفَتُمَارُونَهُ عَلَى مَا يَرَى ﴿۱۲﴾
انصاریان: آیا در آنچه [به حقیقت] می بینید با او به سختی مجادله و ستیزه می کنید؟
خرمشاهی: آيا شما با او درباره آنچه ديده است، مجادله مى‏كنيد؟
فولادوند: آيا در آنچه ديده است با او جدال مى ‏كنيد
قمشه‌ای: آیا (شما کافران) با رسول بر آنچه (در شب معراج) به چشم مشاهده کرد ستیزه می‌کنید؟
مکارم شیرازی: آيا با او درباره آنچه ديده مجادله مي‏كنيد.
وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى ﴿۱۳﴾
انصاریان: و بی تردید یک بار دیگر هم او را دیده است
خرمشاهی: و به راستى كه بار ديگر هم او [جبرئيل‏] را ديد
فولادوند: و قطعا بار ديگرى هم او را ديده است
قمشه‌ای: و یکبار دیگر هم او را (یعنی جبرئیل را) رسول مشاهده کرد.
مکارم شیرازی: و بار ديگر او را مشاهده كرد.
عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَى ﴿۱۴﴾
انصاریان: نزد سدرة المنتهی،
خرمشاهی: در نزديكى سدرةالمنتهى‏
فولادوند: نزديك سدرالمنتهى
قمشه‌ای: در نزد (مقام) سدرة المنتهی (که آن درختی است در سمت راست عرش که منتهای سیر عقلی فرشتگان و ارواح مؤمنان تا آنجاست و بر مقام بالاتر آگاه نیستند).
مکارم شیرازی: نزد سدرة المنتهي!
عِنْدَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَى ﴿۱۵﴾
انصاریان: در آنجا که جنت الماوی است.
خرمشاهی: كه جنةالماوى هم نزديك آن است‏
فولادوند: در همان جا كه جنة‏الماوى است
قمشه‌ای: بهشتی که مسکن متقیان است در همان جایگاه سدره است.
مکارم شیرازی: كه جنت الماءوي در آنجا است.
إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ مَا يَغْشَى ﴿۱۶﴾
انصاریان: آن گاه که سدره را احاطه کرده بود آنچه [از فرشتگان، نور و زیبایی] احاطه کرده بود.
خرمشاهی: آنگاه كه [درخت‏] سدره را چيزى كه فرو پوشاند، فرو پوشاند
فولادوند: آنگاه كه درخت‏ سدر را آنچه پوشيده بود پوشيده بود
قمشه‌ای: چون سدره را می‌پوشاند (از نور عظمت حق) آنچه که احدی از آن آگه نیست.
مکارم شیرازی: در آن هنگام كه چيزي (نور خيره كننده‏ اي) سدرة المنتهي را پوشانده بود.
مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى ﴿۱۷﴾
انصاریان: دیده [پیامبر آنچه را دید] بر غیر حقیقت و به خطا ندید و از مرز دیدن حقیقت هم درنگذشت.
خرمشاهی: ديده‏[اش‏] كژتابى و سرپيچى نكرد
فولادوند: ديده [اش] منحرف نگشت و [از حد] در نگذشت
قمشه‌ای: چشم (محمّد ص از حقایق آن عالم) آنچه را باید بنگرد بی هیچ کم و بیش مشاهده کرد.
مکارم شیرازی: و چشم او هرگز منحرف نشد و طغيان ننمود.
لَقَدْ رَأَى مِنْ آيَاتِ رَبِّهِ الْكُبْرَى ﴿۱۸﴾
انصاریان: به راستی که بخشی از نشانه های بسیار بزرگ پروردگارش را دید.
خرمشاهی: به راستى كه نشانه‏هاى بزرگ پروردگارش را ديد
فولادوند: به راستى كه [برخى] از آيات بزرگ پروردگار خود را بديد
قمشه‌ای: آنجا از بزرگتر آیات حیرت‌انگیز پروردگارش را به حقیقت دید.
مکارم شیرازی: او پاره‏ اي از آيات و نشانه‏ هاي بزرگ پروردگارش را مشاهده كرد.
أَفَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى ﴿۱۹﴾
انصاریان: پس به من از لات و عزّی [دو بت خویش] خبر دهید
خرمشاهی: آيا شما لات و عزى را نگريسته‏ايد
فولادوند: به من خبر دهيد از لات و عزى
قمشه‌ای: آیا دو بت بزرگ لات و عزّای خود را دیدید (که بی اثر است).
مکارم شیرازی: به من خبر دهيد آيا بتهاي «لات» و «عزي»…
وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرَى ﴿۲۰﴾
انصاریان: و منات، سومین [بت] دیگرتان [که شما آنها را تمثال فرشتگانی به عنوان دختران خدا می پندارید،]
خرمشاهی: و آن ديگرى منات را كه سومين است‏
فولادوند: و منات آن سومين ديگر
قمشه‌ای: و منات سومین بت دیگرتان را دانستید (که جمادی بی‌نفع و ضرر است).
مکارم شیرازی: و منات كه سومين آنها است (دختران خدا هستند)؟!
أَلَكُمُ الذَّكَرُ وَلَهُ الْأُنْثَى ﴿۲۱﴾
انصاریان: آیا [به پندار شما] ویژه شما پسر و ویژه او دختر است؟!
خرمشاهی: آيا براى شما پسر و براى او [خداوند] دختر است؟
فولادوند: آيا [به خيالتان] براى شما پسر است و براى او دختر
قمشه‌ای: آیا شما را فرزند پسر و خدا را دختر است؟
مکارم شیرازی: آيا سهم شما پسر است و سهم او دختر؟ (در حالي كه به زعم شما دختران كم ارزش تر از پسرانند).
تِلْكَ إِذًا قِسْمَةٌ ضِيزَى ﴿۲۲﴾
انصاریان: در این صورت این تقسیمی ظالمانه است.
خرمشاهی: در اين صورت اين تقسيم‏بندى ناعادلانه‏اى است‏
فولادوند: در اين صورت اين تقسيم نادرستى است
قمشه‌ای: اگر چنین بودی باز هم تقسیمی ناروا و نادرست بودی.
مکارم شیرازی: در اين صورت اين تقسيمي است غير عادلانه!
إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى ﴿۲۳﴾
انصاریان: این بتان [که شما آنها را به عنوان شریک خدا گرفته اید] چیزی جز نام ها [ی بی معنا و بی مفهوم] که شما و پدرانتان [بر اساس حدس و گمان] نامگذاری کرده اید نیستند، خدا بر [حقّانیّت] آنها هیچ دلیلی نازل نکرده است. اینان فقط از پندار و گمان [بی پایه] و هواهای نفسانی پیروی می کنند، در حالی که مسلماً از سوی پروردگارشان برای آنان هدایت آمده است.
خرمشاهی: آنها چيزى جز نامهايى كه شما و پدرانتان ناميده‏ايد، نيست، [و] خداوند بدان حجتى فرو نفرستاده است، جز از پندار و خواسته دلها پيروى نمى‏كنند، و حال آنكه به راستى براى آنان از سوى پروردگارشان هدايت آمده است‏
فولادوند: [اين بتان] جز نامهايى بيش نيستند كه شما و پدرانتان نامگذارى كرده‏ ايد [و] خدا بر [حقانيت] آنها هيچ دليلى نفرستاده است [آنان] جز گمان و آنچه را كه دلخواهشان است پيروى نمى كنند با آنكه قطعا از جانب پروردگارشان هدايت برايشان آمده است
قمشه‌ای: این بتها جز نامهایی که شما و پدرانتان بر آنها نهاده‌اید چیز دیگری نیست و خدا هیچ دلیلی بر (معبودیت) آنها نازل نفرموده؛ مشرکان چیزی غیر گمان باطل و هوای نفس فاسد خود را پیروی نمی‌کنند با آنکه از جانب خدایشان هدایت بر آنها آمد.
مکارم شیرازی: اينها فقط نامهائي است كه شما و پدرانتان بر آنها گذاشته‏ ايد (نامهائي بيمحتوا و اسمهائي است بيمسمي!) و هرگز خداوند دليل و حجتي بر آن نازل نكرده، آنان فقط از گمانهاي بياساس و هواي نفس ‍ پيروي مي‏كنند در حالي كه هدايت از سوي پروردگارشان براي آنها آمده است.
أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّى ﴿۲۴﴾
انصاریان: مگر برای انسان آنچه را [چون حاجت بخشی بتان و شفاعت آنان] آرزو می کند، فراهم است؟ ….
خرمشاهی: يا مگر انسان راست هر چه آرزو كند؟
فولادوند: مگر انسان آنچه را آرزو كند دارد
قمشه‌ای: آیا برای آدمی هر چه آرزو کند حاصل می‌شود؟
مکارم شیرازی: آيا آنچه انسان تمنا دارد به آن مي‏رسد؟
فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَالْأُولَى ﴿۲۵﴾
انصاریان: آخرت و دنیا فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست.
خرمشاهی: آرى انجام و آغاز، خداوند راست‏
فولادوند: آن سرا و اين سرا از آن خداست
قمشه‌ای: در صورتی که (انسان مالک هیچ نیست و) دنیا و آخرت همه ملک خداست.
مکارم شیرازی: در حالي كه آخرت و دنيا از آن خدا است.
وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ فِي السَّمَاوَاتِ لَا تُغْنِي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا إِلَّا مِنْ بَعْدِ أَنْ يَأْذَنَ اللَّهُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَرْضَى ﴿۲۶﴾
انصاریان: و چه بسیار فرشتگانی که در آسمان ها هستند که شفاعتشان هیچ سودی نمی بخشد مگر پس از آنکه خدا برای هر که بخواهد و بپسندد، اجازه دهد.
خرمشاهی: و چه بسيار فرشته در آسمانهاست كه شفاعت آنان سودى ندارد، مگر پس از آنكه خداوند براى كسى كه بخواهد و بپسندد، اجازه دهد
فولادوند: و بسا فرشتگانى كه در آسمانهايند [و] شفاعتشان به كارى نيايد مگر پس از آنكه خدا به هر كه خواهد و خشنود باشد اذن دهد
قمشه‌ای: و بسیار ملک در آسمانها هست که شفاعتشان سودمند نیست جز به امر خدا و بر آن کس که خدا بخواهد و از او خشنود باشد.
مکارم شیرازی: و چه بسيار فرشتگاني كه در آسمانها هستند و شفاعت آنها سودي نمي‏بخشد مگر بعد از آنكه خدا براي هر كس بخواهد و راضي باشد اجازه (شفاعت) دهد.
إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثَى ﴿۲۷﴾
انصاریان: مسلماً کسانی که به آخرت ایمان ندارند، فرشتگان را در نامگذاری به نام زن نامگذاری می کنند؛
خرمشاهی: بى‏ايمانان به آخرتند كه فرشتگان را مادينه مى‏نامند
فولادوند: در حقيقت كسانى كه آخرت را باور ندارند فرشتگان را در نامگذارى به صورت مؤنث نام مى ‏نهند
قمشه‌ای: آنان که به آخرت ایمان ندارند فرشتگان را نام دختران خدا نهادند.
مکارم شیرازی: كساني كه به آخرت ايمان ندارند فرشتگان را دختر (خدا) نامگذاري مي‏كنند.
وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا ﴿۲۸﴾
انصاریان: و آنان را به این کار هیچ آگاهی و معرفت نیست. [آنان] فقط از گمان پیروی می کنند، و بی تردید گمان [انسان را] برای دریافت حق، هیچ سودی نمی دهد.
خرمشاهی: و ايشان را به آن علمى نيست، جز از پندار پيروى نمى‏كنند و بى‏گمان پندار چيزى از حقيقت را به بار نمى‏آورد
فولادوند: و ايشان را به اين [كار] معرفتى نيست جز گمان [خود] را پيروى نمى كنند و در واقع گمان در [وصول به] حقيقت هيچ سودى نمى ‏رساند
قمشه‌ای: و حال آنکه هیچ علم به آن ندارند و جز در پی گمان و پندار نمی‌روند و ظنّ و گمان هم در فهم حق و حقیقت هیچ سودی ندارد.
مکارم شیرازی: آنها هرگز به اين سخن يقين ندارند تنها از ظن و گمان بيپايه پيروي مي‏نمايند، با اينكه گمان هرگز انسان را بينياز از حق نمي‏كند.
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِكْرِنَا وَلَمْ يُرِدْ إِلَّا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ﴿۲۹﴾
انصاریان: بنابراین از کسانی که از یاد ما روی گردانده اند و جز زندگی دنیا را نخواسته اند، روی بگردان.
خرمشاهی: پس از كسى كه از ياد ما دل مى‏گرداند و جز زندگانى دنيا را نمى‏خواهد، روى بگردان‏
فولادوند: پس از هر كس كه از ياد ما روى برتافته و جز زندگى دنيا را خواستار نبوده است روى برتاب
قمشه‌ای: پس از هر کسی که از یاد ما (و قرآن ما) رو گردانید و جز زندگانی دنیای فانی را نخواست به کلی اعراض کن.
مکارم شیرازی: حال كه چنين است از اينها كه از ذكر ما روي مي‏گردانند و جز زندگي مادي دنيا را نمي‏طلبند، اعراض كن.
ذَلِكَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدَى ﴿۳۰﴾
انصاریان: این [دنیا خواهی] آخرین مرز دانش و معرفت آنان است؛ یقیناً پروردگارت به کسی که از راه او منحرف شده، داناتر است، و او به کسی که هدایت یافته، آگاه تر است.
خرمشاهی: اين منتهاى علمشان است، بى‏گمان پروردگارت به كسى كه از راه او گمراه شده است آگاه‏تر است، و همو به كسى كه راه يافته است، آگاه‏تر است‏
فولادوند: اين منتهاى دانش آنان است پروردگار تو خود به [حال] كسى كه از راه او منحرف شده داناتر و او به كسى كه راه يافته [نيز] آگاه‏ تر است
قمشه‌ای: منتهای علم و فهم این مردم تا همین حد است، خدا به حال آن که از راه حق گمراه شد و آن که هدایت یافت کاملا آگاه است.
مکارم شیرازی: اين آخرين حد آگاهي آنها است، پروردگار تو كساني را كه از راه او گمراه شده‏ اند به خوبي مي‏شناسد، و هدايت يافتگان را از همه بهتر مي‏داند.
وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَيَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى ﴿۳۱﴾
انصاریان: و آنچه را در آسمان ها و آنچه را در زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست، تا کسانی را که مرتکب گناه شده اند، همان گناهانشان را به آنان کیفر دهد، و کسانی را که کار نیک کرده اند، همان کار نیکشان را به آنان پاداش دهد.
خرمشاهی: و آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است خداوند راست، تا سرانجام بد كرداران را بر وفق كار و كردارشان جزا دهد و نيكوكاران را به پاداش نيكو [/بهشت‏] جزا دهد
فولادوند: و هر چه در آسمانها و هر چه در زمين است از آن خداست تا كسانى را كه بد كرده‏ اند به [سزاى] آنچه انجام داده‏ اند كيفر دهد و آنان را كه نيكى كرده‏ اند به نيكى پاداش دهد
قمشه‌ای: و آنچه در آسمانها و زمین است همه ملک خداست (و حکم اعمال خلق با اوست) تا بدکاران را به کیفر رساند و نیکوکاران را پاداش نیکوتر عطا کند.
مکارم شیرازی: براي خدا است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است تا بدكاران را به خاطر اعمال بدشان كيفر دهد، و نيكوكاران را در برابر اعمال نيكشان پاداش.
الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى ﴿۳۲﴾
انصاریان: کسانی که از گناهان بزرگ و زشت کاری ها جز لغزش های کوچک دوری می کنند [مورد آمرزش اند] یقیناً آمرزش پروردگارت گسترده و وسیع است. او به شما از هنگامی که شما را از زمین به وجود آورد و از هنگامی که در شکم مادرانتان جنین بودید، داناتر است؛ پس خودستایی نکنید. او به کسی که پرهیزکاری پیشه کرده است، آگاه تر است.
خرمشاهی: كسانى كه از گناهان كبيره و ناشايستيها پرهيز مى‏كنند، مگر صغيره، بى‏گمان پروردگارت گسترده آمرزش است، او آنگاه كه شما را از زمين پديد آورد، و آنگاه كه جنين‏هايى در شكمهاى مادرانتان بوديد، به شما آگاه‏تر است پس خودتان را پاكدامن مشمريد، او به آنكه [از ناپسند] مى‏پرهيزد، آگاه‏تر است‏
فولادوند: آنان كه از گناهان بزرگ و زشتكاريها جز لغزشهاى كوچك خوددارى مى ‏ورزند پروردگارت [نسبت به آنها] فراخ‏ آمرزش است وى از آن دم كه شما را از زمين پديد آورد و از همان‏گاه كه در شكمهاى مادرانتان [در زهدان] نهفته بوديد به [حال] شما داناتر است پس خودتان را پاك مشماريد او به [حال] كسى كه پرهيزگارى نموده داناتر است
قمشه‌ای: آنان که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری کنند مگر آنکه کمی (یعنی گناه صغیره‌ای یا تخیّل و وسوسه‌ای به غلبه طبیعت و عادت) از آنها سر زند، که مغفرت پروردگارت بسیار وسیع است، او به حال شما آگاه‌تر است آن گاه که شما را از خاک زمین آفرید و هنگامی که در رحم مادرها جنین بودید، پس خودستایی مکنید، او به حال هر که متّقی (و در خور ستایش) است از شما داناتر است.
مکارم شیرازی: همانها كه از گناهان كبيره و اعمال زشت، جز صغيره، دوري مي‏كنند، آمرزش پروردگار تو گسترده است، او نسبت به شما از همه آگاهتر است، از آن هنگام كه شما را از زمين آفريد، و در آن موقع كه به صورت جنينهائي در شكم مادرانتان بوديد، پس خودستائي نكنيد چرا كه او پرهيزگاران را بهتر مي‏شناسد.
أَفَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى ﴿۳۳﴾
انصاریان: آیا کسی را که [از حق] روی گردانید، دیدی؟
خرمشاهی: آيا كسى را كه رويگردان شد نگريسته‏اى‏
فولادوند: پس آيا آن كسى را كه [از جهاد] روى برتافت ديدى
قمشه‌ای: (ای رسول) دیدی آن کس را که روی (از جنگ احد) بگردانید؟
مکارم شیرازی: آيا آن كس را كه از اسلام (يا انفاق) روي گردان شد مشاهده كردي؟!
وَأَعْطَى قَلِيلًا وَأَكْدَى ﴿۳۴﴾
انصاریان: و اندکی [از مال خود] بخشید و [از باقی مانده آن] امساک ورزید.
خرمشاهی: و اندكى بخشيد و باز ايستاد
فولادوند: و اندكى بخشيد و [از باقى] امتناع ورزيد
قمشه‌ای: و اندک صدقه‌ای داد سپس به کلّی قطع احسان کرد؟ (مفسّرین گفتند: آیات مربوط به عثمان است که شتری با بار به عبد اللّه سعد داد که در محشر بار گناه عثمان را به دوش گیرد).
مکارم شیرازی: و كمي عطا كرد و از بيشتر امساك نمود.
أَعِنْدَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَى ﴿۳۵﴾
انصاریان: آیا علم غیب نزد اوست و او می بیند [که بارگناهانش رادر قیامت دیگری برمی دارد؟]
خرمشاهی: آيا نزد او علم غيب است و او [حقايق را] مى‏بيند؟
فولادوند: آيا علم غيب پيش اوست و او مى ‏بيند
قمشه‌ای: آیا علم غیب نزد اوست و او (به احوال آن جهان) بیناست (که می‌داند رفیقش می‌تواند بار گناه او را به دوش گیرد).
مکارم شیرازی: آيا نزد او علم غيب است و مي‏بيند (كه ديگران مي‏توانند گناهان او را بردوش گيرند).
أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَى ﴿۳۶﴾
انصاریان: یا او را به آنچه در صحیفه های موسی است خبر نداده اند؟
خرمشاهی: يا از آنچه در صحيفه‏هاى موسى است، آگاهش نكرده‏اند
فولادوند: يا بدانچه در صحيفه ‏هاى موسى [آمده] خبر نيافته است
قمشه‌ای: یا که آگه نشد به آنچه (راجع به مجازات) در تورات موسی عمران است؟
مکارم شیرازی: يا از آنچه در كتب موسي نازل گرديده با خبر نشده است ؟
وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى ﴿۳۷﴾
انصاریان: و [یا به آنچه در صحیفه های] ابراهیم [است] همان که به طور کامل [به پیمانش با خدا] وفا کرد [آگاهش نکرده اند؟]
خرمشاهی: و [صحيفه‏هاى‏] ابراهيم كه عهد به جاى آورد
فولادوند: و [نيز در نوشته ‏هاى] همان ابراهيمى كه وفا كرد
قمشه‌ای: و هم در صحف ابراهیم خلیل وفادار؟
مکارم شیرازی: و در كتب ابراهيم همان كسي كه وظيفه خود را به طور كامل ادا كرد.
أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ﴿۳۸﴾
انصاریان: که هیچ سنگین باری بار گناه دیگری را بر نمی دارد،
خرمشاهی: كه هيچ بر دارنده‏اى بار گناه ديگرى را بر ندارد
فولادوند: كه هيچ بردارنده‏ اى بار گناه ديگرى را بر نمى دارد
قمشه‌ای: که هیچ کس بار گناه دیگری را (در قیامت) به دوش نخواهد گرفت.
مکارم شیرازی: كه هيچكس بار گناه ديگري را بر دوش نمي‏گيرد.
وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴿۳۹﴾
انصاریان: و اینکه برای انسان جز آنچه تلاش کرده [هیچ نصیب و بهره ای] نیست،
خرمشاهی: و اينكه براى انسان هيچ چيز نيست مگر آنچه كوشيده است‏
فولادوند: و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست
قمشه‌ای: و (نمی‌داند) اینکه برای آدمی جز آنچه به سعی و عمل خود انجام داده (ثواب و جزایی) نخواهد بود؟
مکارم شیرازی: و اينكه براي انسان بهره‏ اي جز سعي و كوشش او نيست.
وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى ﴿۴۰﴾
انصاریان: و اینکه تلاش او به زودی دیده خواهد شد؛
خرمشاهی: و حاصل كوشش او زودا كه ديده شود
فولادوند: و [نتيجه] كوشش او به زودى ديده خواهد شد
قمشه‌ای: و اینکه البته پاداش سعی و عمل او را (در دنیا و برزخ) به وی بنمایند.
مکارم شیرازی: و اينكه سعيش به زودي ديده مي‏شود (و به نتيجه‏ اش ‍ مي‏رسد).
ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاءَ الْأَوْفَى ﴿۴۱﴾
انصاریان: سپس به تلاشش پاداش کامل خواهند داد؛
خرمشاهی: سپس پاداش دهند او را به پاداشى هر چه وافى‏تر
فولادوند: سپس هر چه تمامتر وى را پاداش دهند
قمشه‌ای: سپس (در آخرت) پاداش کامل آن را به او بدهند.
مکارم شیرازی: سپس به او جزاي كافي داده خواهد شد.
وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنْتَهَى ﴿۴۲﴾
انصاریان: و اینکه پایان [همه امور] به سوی پروردگارتوست؛
خرمشاهی: و اينكه سرانجام [همه كار و همه چيز] با پروردگار توست‏
فولادوند: و اينكه پايان [كار] به سوى پروردگار توست
قمشه‌ای: و اینکه کار خلق عالم به سوی خدا منتهی می‌شود.
مکارم شیرازی: (و آيا از كتب پيشين انبياء به او نرسيده است) كه همه امور به پروردگارت باز مي‏گردد؟
وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى ﴿۴۳﴾
انصاریان: و این اوست که می خنداند و می گریاند؛
خرمشاهی: و اوست كه مى‏خنداند و مى‏گرياند
فولادوند: و هم اوست كه مى ‏خنداند و مى‏ گرياند
قمشه‌ای: و هم اوست که (بندگان را) شاد و خندان سازد و غمین و گریان گرداند.
مکارم شیرازی: و اينكه او است كه مي‏خنداند و مي‏گرياند!
وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا ﴿۴۴﴾
انصاریان: و هم اوست که می میراند و زنده می کند.
خرمشاهی: و اوست كه مى‏ميراند و زنده مى‏دارد
فولادوند: و هم اوست كه مى‏ ميراند و زنده مى‏ گرداند
قمشه‌ای: و هم اوست که بمیراند و باز زنده فرماید.
مکارم شیرازی: و او است كه مي‏ميراند و زنده مي‏كند.
وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنْثَى ﴿۴۵﴾
انصاریان: واوست که دو زوج نر وماده آفرید،
خرمشاهی: و اوست كه زوج نرينه و مادينه را آفريد
فولادوند: و هم اوست كه دو نوع مى ‏آفريند نر و ماده
قمشه‌ای: و اوست که خلق را (برای انس با هم) جفت نر و ماده آفریده است.
مکارم شیرازی: و او است كه دو زوج مذكر و مؤ نث را مي‏آفريند،
مِنْ نُطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى ﴿۴۶﴾
انصاریان: از نطفه هنگامی که در رحم ریخته شود.
خرمشاهی: از نطفه‏اى كه [در رحم‏] فرو مى‏ريزد
فولادوند: از نطفه‏ اى چون فرو ريخته شود
قمشه‌ای: از نطفه‌ای آفریده که (از مردان به رحم زنان) می‌ریزد.
مکارم شیرازی: از نطفه‏ اي كه خارج مي‏شود (و در رحم ميريزد).
وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى ﴿۴۷﴾
انصاریان: و پدید آوردن جهان دیگر بر عهده اوست،
خرمشاهی: و اينكه پديد آوردن نشاه آخرت با اوست‏
فولادوند: و هم پديد آوردن [عالم] ديگر بر [عهده] اوست
قمشه‌ای: و هم بر اوست که ایجاد نشأه آخرت کند.
مکارم شیرازی: و اينكه بر خدا است ايجاد عالم ديگر (تا عدالت اجرا گردد).
وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى ﴿۴۸﴾
انصاریان: و اوست که شما را توانگر کرد و سرمایه قابل ذخیره بخشید،
خرمشاهی: و اوست كه بى‏نياز كند و سرمايه دهد
فولادوند: و هم اوست كه [شما را] بى ‏نياز كرد و سرمايه بخشيد
قمشه‌ای: و هم اوست که (بندگان را) بی‌نیاز کند و سرمایه (هر سعادت) بخشد.
مکارم شیرازی: و اينكه او است كه بينياز مي‏كند، و سرمايه باقي مي‏بخشد.
وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿۴۹﴾
انصاریان: و او پروردگار [ستاره] شِعری است،
خرمشاهی: و اوست كه پروردگار شعرى است‏
فولادوند: و هم اوست پروردگار ستاره شعرى
قمشه‌ای: و هم اوست آفریننده ستاره شعری (پس آفریننده را پرستید نه ستاره را).
مکارم شیرازی: و اينكه او است پروردگار ستاره شعري.
وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَى ﴿۵۰﴾
انصاریان: و اوست که قوم عاد نخستین را هلاک کرد،
خرمشاهی: و اوست كه عاد نخستين را نابود كرد
فولادوند: و هم اوست كه عاديان قديم را هلاك كرد
قمشه‌ای: و هم اوست که نخستین قوم عاد را هلاک ساخت.
مکارم شیرازی: (و آيا به انسان نرسيده است كه در كتب انبياي پيشين آمده) كه خداوند قوم «عاد نخستين» را هلاك كرد؟
وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ﴿۵۱﴾
انصاریان: و [نیز] قوم ثمود را به طوری که [کسی از آنان را] باقی نگذاشت
خرمشاهی: و ثمود را نيز، باقى نگذاشت‏
فولادوند: و ثمود را [نيز هلاك كرد] و [كسى را] باقى نگذاشت
قمشه‌ای: و قوم ثمود را، و هیچ باقی نگذاشت.
مکارم شیرازی: و همچنين «قوم ثمود» را، و كسي از آنها را باقي نگذارد.
وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ﴿۵۲﴾
انصاریان: وقوم نوح را پیش تر [هلاک کرد]؛ زیرا آنان ستمکارتر و سرکش تر بودند
خرمشاهی: و نيز پيش از آن قوم نوح را، كه ايشان ستمكارتر و سركش‏تر بودند
فولادوند: و پيشتر [از همه آنها] قوم نوح را زيرا كه آنان ستمگرتر و سركش‏تر بودند
قمشه‌ای: و پیش از اینان قوم نوح را که ظالم و سرکش‌تر بودند هلاک گردانید.
مکارم شیرازی: و نيز قوم نوح را پيش از آنها، چرا كه آنها از همه ظالمتر و طغيانگرتر بودند.
وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى ﴿۵۳﴾
انصاریان: و شهرها [ی قوم لوط] را زیر و رو کرد و به زمین کوبید.
خرمشاهی: و سرزمين نگونسار را واژگون كرد
فولادوند: و شهرها[ى س دوم و عاموره] را فرو افكند
قمشه‌ای: و شهرهای قوم لوط را واژگون ساخت.
مکارم شیرازی: و نيز شهرهاي زير و رو شده (قوم لوط) را بر زمين كوبيد.
فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ﴿۵۴﴾
انصاریان: پس [عذاب خدا] آنان را احاطه کرد آن مقدار که احاطه کرد.
خرمشاهی: و آن را چنانكه بايد، پوشيده داشت‏
فولادوند: پوشاند بر آن [دو شهر از باران گوگردى] آنچه را پوشاند
قمشه‌ای: تا آنکه بر آنها عذابی بسیار سخت احاطه کرد.
مکارم شیرازی: سپس آنها را با عذاب سنگين پوشانيد!
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكَ تَتَمَارَى ﴿۵۵﴾
انصاریان: پس [ای انسان!] در کدام یک از نعمت های پروردگارت تردید می کنی [که آیا از سوی خدا هست یا نیست؟!]
خرمشاهی: پس به كداميك از نعمتهاى پروردگارت شك و شبهه دارى؟
فولادوند: پس به كدام يك از نعمتهاى پروردگارت ترديد روا مى دارى
قمشه‌ای: پس (ای بشر) به کدام یک از نعمتهای پروردگارت جدل و انکار می‌کنی؟
مکارم شیرازی: (بگو) در كداميك از نعمتهاي پروردگارت ترديد داري؟!
هَذَا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولَى ﴿۵۶﴾
انصاریان: این پیامبر [نیز] بیم دهنده ای از [زمره] بیم دهندگان پیشین است.
خرمشاهی: اين هشداردهنده‏اى از هشداردهندگان نخستين است‏
فولادوند: اين [پيامبر نيز] بيم‏ دهنده‏ اى از [جمله] بيم‏دهندگان نخستين است
قمشه‌ای: این رسول هم مانند رسولان پیشین ترساننده خلق (از قهر خدا) است.
مکارم شیرازی: اين (پيامبر) بيم دهنده‏ اي از بيم دهنده گان پيشين است.
أَزِفَتِ الْآزِفَةُ ﴿۵۷﴾
انصاریان: قیامت نزدیک شد.
خرمشاهی: [قيامت‏] فرارسنده، فرارسيد
فولادوند: [وه چه] نزديك گشت قيامت
قمشه‌ای: روز قیامت بسیار نزدیک شده است.
مکارم شیرازی: آنچه بايد نزديك شود نزديك شده است (و قيامت فرا مي‏رسد).
لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ كَاشِفَةٌ ﴿۵۸﴾
انصاریان: کسی جز خدا برطرف کننده [سختی ها و هول و هراسش] نیست.
خرمشاهی: جز خداوند، براى آن آشكاركننده‏اى نيست‏
فولادوند: جز خدا كسى آشكاركننده آن نيست
قمشه‌ای: هیچ کس غیر خدا آن روز را آشکار نتواند ساخت.
مکارم شیرازی: و هيچكس جز خدا نمي‏تواند شدائد آنرا برطرف سازد.
أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ ﴿۵۹﴾
انصاریان: آیا از این سخن تعجب می کنید؟
خرمشاهی: پس آيا از اين سخن عجب مى‏كنيد؟
فولادوند: آيا از اين سخن عجب داريد
قمشه‌ای: آیا از این سخن تعجب می‌کنید،
مکارم شیرازی: آيا از اين سخن تعجب مي‏كنيد؟
وَتَضْحَكُونَ وَلَا تَبْكُونَ ﴿۶۰﴾
انصاریان: و [با چنین وضعی که دارید هنوز] می خندید و نمی گریید؟!
خرمشاهی: و مى‏خنديد و نمى‏گرييد؟
فولادوند: و مى ‏خنديد و نمى‏ گرييد
قمشه‌ای: و (به فسوس و مسخره بر آن) می‌خندید و (به روزگار سخت خود) نمی‌گریید،
مکارم شیرازی: و مي‏خنديد و نمي‏گرييد؟
وَأَنْتُمْ سَامِدُونَ ﴿۶۱﴾
انصاریان: و همواره سرکشی می کنید و غافلانه به خوشی و خوشگذرانی مشغول هستید؟!
خرمشاهی: و شماييد كه بازى كنانيد
فولادوند: و شما در غفلتيد
قمشه‌ای: و شما سخت غافلید (از این خواب غفلت برخیزید و).
مکارم شیرازی: و پيوسته در غفلت و هوسراني به سر مي‏بريد؟
فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا ﴿۶۲﴾
انصاریان: پس [با این وصف که قیامتی سنگین در پی دارید، بیایید] خدا را سجده کنید و بپرستید.
خرمشاهی: پس براى خداوند سجده بريد و پرستش كنيد
فولادوند: پس خدا را سجده كنيد و بپرستيد
قمشه‌ای: بعد از این به سجده و عبادت خدا پردازید.
مکارم شیرازی: حال كه چنين است همه براي خدا سجده كنيد و پرستش ‍ نمائيد.