ParsQuran
سوره 52: الطور - جزء 27

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالطُّورِ ﴿۱﴾
انصاریان: سوگند به [کوهِ] طور،
خرمشاهی: سوگند به [كوه‏] طور
فولادوند: سوگند به طور
قمشه‌ای: قسم به طور سینا.
مکارم شیرازی: سوگند به «كوه طور»!
وَكِتَابٍ مَسْطُورٍ ﴿۲﴾
انصاریان: و به کتابی که نوشته شده،
خرمشاهی: و به كتابى نوشته‏
فولادوند: و كتابى نگاشته شده
قمشه‌ای: قسم به کتاب مسطور (قرآن).
مکارم شیرازی: و كتابي كه نوشته شده است.
فِي رَقٍّ مَنْشُورٍ ﴿۳﴾
انصاریان: در صفحه ای باز و گسترده،
خرمشاهی: در ورقى سرگشاده‏
فولادوند: در طومارى گسترده
قمشه‌ای: که در صحیفه‌ای گشوده فرستاد.
مکارم شیرازی: در صفحه‏ اي گسترده.
وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ ﴿۴﴾
انصاریان: و به آن خانه آباد،
خرمشاهی: و به بيت‏المعمور
فولادوند: سوگند به آن خانه آباد [خدا]
قمشه‌ای: قسم به بیت المعمور (کعبه اهل زمین یا مسجد ملایک آسمان).
مکارم شیرازی: و سوگند به بيت المعمور.
وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ ﴿۵﴾
انصاریان: و به آن سقف برافراشته،
خرمشاهی: و به سقف برافراشته‏
فولادوند: سوگند به بام بلند [آسمان]
قمشه‌ای: قسم به طاق بلند آسمان.
مکارم شیرازی: و سقف برافراشته.
وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ﴿۶﴾
انصاریان: و به آن دریای مملو و برافروخته،
خرمشاهی: و به درياى سرشار [از آتش‏]
فولادوند: و آن درياى سرشار [و افروخته]
قمشه‌ای: قسم به دریای آتش فروزان (که خدا روز قیامت دریا را آتش سازد و بر دوزخیان فرو ریزد).
مکارم شیرازی: و درياي مملو و برافروخته.
إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَاقِعٌ ﴿۷﴾
انصاریان: که بی تردید عذاب پروردگارت واقع شدنی است؛
خرمشاهی: كه عذاب پروردگارت واقع شدنى است‏
فولادوند: كه عذاب پروردگارت واقع‏شدنى است
قمشه‌ای: قسم به این امور که البته عذاب خدای تو واقع خواهد شد.
مکارم شیرازی: كه عذاب پروردگارت واقع مي‏شود!
مَا لَهُ مِنْ دَافِعٍ ﴿۸﴾
انصاریان: و آن را هیچ مانع و بازدارنده ای نیست.
خرمشاهی: و برگردانى ندارد
فولادوند: آن را هيچ بازدارنده‏ اى نيست
قمشه‌ای: هیچ کس دافع آن نخواهد بود.
مکارم شیرازی: و چيزي از آن مانع نخواهد بود.
يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا ﴿۹﴾
انصاریان: [و آن در] روزی [است] که آسمان به حرکت و لرزه ای سخت در آید؛
خرمشاهی: روزى كه آسمان به شدت درهم گردد
فولادوند: روزى كه آسمان سخت در تب و تاب افتد
قمشه‌ای: روزی که آسمان سخت جنبش کند.
مکارم شیرازی: (اين عذاب الهي) در آن روزي است که آسمان به شدت به حرکت در مي آيد،
وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا ﴿۱۰﴾
انصاریان: و کوه ها [چون گرد و غبار] سریع و تند، روان شوند.
خرمشاهی: و كوهها به شدت روان شود
فولادوند: و كوهها [جمله] به حركت درآيند
قمشه‌ای: و کوهها تند به گردش آید.
مکارم شیرازی: و کوهها از جا کنده و متحرک مي شوند!
فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿۱۱﴾
انصاریان: پس در آن روز وای بر تکذیب کنندگان!
خرمشاهی: آرى در چنين روزى واى بر دروغ‏انگاران‏
فولادوند: پس واى بر تكذيب ‏كنندگان در آن روز
قمشه‌ای: در آن روز سخت وای بر آنان که (وعده حق و کتاب و رسول او را) تکذیب کردند.
مکارم شیرازی: واي در آن روز بر تکذيب کنندگان،
الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ ﴿۱۲﴾
انصاریان: همانان که با فرو رفتن [در گفتار و کردار باطل با حقایق] بازی می کنند.
خرمشاهی: كسانى كه به ژاژخايى سرگرمند
فولادوند: آنان كه به ياوه سرگرمند
قمشه‌ای: آنان که به بازیچه دنیا فرو شدند.
مکارم شیرازی: همانها که در سخنان باطل به بازي مشغولند!
يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا ﴿۱۳﴾
انصاریان: روزی که آنان را با خشونت و زور به سوی آتش می رانند.
خرمشاهی: روزى كه به سوى آتش جهنم به شدت رانده شوند
فولادوند: روزى كه به سوى آتش جهنم كشيده مى ‏شوند [چه] كشيدنى
قمشه‌ای: آن روز آنها را سخت به آتش دوزخ برانند.
مکارم شیرازی: در آن روز که آنها را بزور به سوي آتش دوزخ مي رانند!
هَذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنْتُمْ بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿۱۴﴾
انصاریان: [و به آنان می گویند:] این همان آتشی است که همواره آن را تکذیب می کردید.
خرمشاهی: [و گويند] اين همان آتشى است كه آن را دروغ مى‏انگاشتيد
فولادوند: [و به آنان گويند] اين همان آتشى است كه دروغش مى ‏پنداشتيد
قمشه‌ای: این همان آتشی است که تکذیب آن می‌کردید.
مکارم شیرازی: (به آنها مي گويند:) اين همان آتشي است که آن را انکار مي کرديد!
أَفَسِحْرٌ هَذَا أَمْ أَنْتُمْ لَا تُبْصِرُونَ ﴿۱۵﴾
انصاریان: آیا این آتش هم جادوست [چنانکه در دنیا وحی را جادو می پنداشتید] یا شما [این واقعیت آشکار را] نمی بینید [چنانکه در دنیا حقایق را نمی دیدید؟]
خرمشاهی: آيا پس اين جادوست، يا آنكه شما [به چشم بصيرت‏] نمى‏نگريد؟
فولادوند: آيا اين افسون است‏ يا شما [درست] نمى ‏بينيد
قمشه‌ای: آیا این (آتش دوزخ) هم به نظرتان سحر است یا آنکه هنوز چشم بصیرت باز نمی‌کنید؟
مکارم شیرازی: آيا اين سحر است يا شما نمي بينيد؟!
اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاءٌ عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۶﴾
انصاریان: در آن در آیید [و بسوزید]؛ پس صبر کنید یا نکنید برای شما یکسان است. فقط اعمالی را که همواره انجام می دادید، جزا داده می شوید.
خرمشاهی: وارد آن شويد، و چه صبر كنيد، چه صبر نكنيد، برايتان يكسان است، فقط در برابر آنچه كرده‏ايد جزا مى‏يابيد
فولادوند: به آن درآييد خواه بشكيبيد يا نشكيبيد به حال شما يكسان است تنها به آنچه میکرديد مجازات مى‏ يابيد
قمشه‌ای: باری، به دوزخ در شوید که صبر و بی‌صبری به حالتان یکسان است، و بس آنچه کردید امروز همان را جزا یابید.
مکارم شیرازی: در آن وارد شويد و بسوزيد؛ مي خواهيد صبر کنيد يا نکنيد، براي شما يکسان است؛ چرا که تنها به اعمالتان جزا داده مي شويد!
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ ﴿۱۷﴾
انصاریان: بی تردید پرهیزکاران در بهشت ها و نعمتی فراوان اند.
خرمشاهی: پرهيزگاران در بوستانها و ناز و نعمت‏اند
فولادوند: پرهيزگاران در باغهايى و [در] ناز و نعمتند
قمشه‌ای: متقیان هم در باغهای بهشت پر نعمتند.
مکارم شیرازی: ولي پرهيزگاران در ميان باغهاي بهشت و نعمتهاي فراوان جاي دارند،
فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ﴿۱۸﴾
انصاریان: به آنچه پروردگارشان به آنان عطا کرده و [برای آنکه] پروردگارشان آنان را از عذاب دوزخ مصون داشته، شادمان و مسرورند.
خرمشاهی: از آنچه پروردگارشان به آنان ارزانى داشته است، خرمند، و [از اينكه‏] پروردگارشان از عذاب جهنم در امانشان داشته است‏
فولادوند: به آنچه پروردگارشان به آنان داده دلشادند و پروردگارشان آنها را از عذاب دوزخ مصون داشته است
قمشه‌ای: آنان به نعمتی که خدایشان نصیبشان فرموده دلشادند و خدایشان از عذاب دوزخ محفوظشان داشته است.
مکارم شیرازی: و از آنچه پروردگارشان به آنها داده و آنان را از عذاب دوزخ نگاه داشته است شاد و مسرورند!
كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۹﴾
انصاریان: [به آنان گویند:] به پاداش اعمالی که همواره انجام می دادید [از این نعمت ها] بخورید و بیاشامید، گوارایتان باد.
خرمشاهی: به خاطر آنچه كرده‏ايد، به گوارايى بخوريد و بياشاميد
فولادوند: [به آنان گويند] به [پاداش] آنچه به جاى مى ‏آورديد بخوريد و بنوشيد گواراتان باد
قمشه‌ای: بخورید و بیاشامید شما را گوارا باد به پاداش اعمال نیکی که انجام می‌دادید.
مکارم شیرازی: (به آنها گفته مي شود:) بخوريد و بياشاميد گوارا؛ اينها در برابر اعمالي است که انجام مي داديد!
مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُمْ بِحُورٍ عِينٍ ﴿۲۰﴾
انصاریان: [این] در حالی [است] که بر تخت هایی ردیف و به هم پیوسته تکیه می زنند و حورالعین را به همسری آنان در می آوریم.
خرمشاهی: [آنان‏] بر تختهاى رج زده تكيه زده‏اند و آنان را جفت حوريان درشت چشم گردانيم‏
فولادوند: بر تختهايى رديف هم تكيه زده‏ اند و حوران درشت‏ چشم را همسر آنان گردانده‏ ايم
قمشه‌ای: در حالی که نزدیک هم بر تختها (ی عزّت) تکیه زده‌اند و ما حور العین را همجفت آنان گردانیده‌ایم.
مکارم شیرازی: اين در حالي است که بر تختهاي صف کشيده در کنار هم تکيه مي زنند، و (حورالعين) را به همسريِ آنها در مي آوريم!
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ ﴿۲۱﴾
انصاریان: و کسانی که ایمان آوردند و فرزندانشان [به نوعی] در ایمان از آنان پیروی کردند، فرزندانشان را [در بهشت] به آنان ملحق می کنیم و هیچ چیز از اعمالشان را نمی کاهیم؛ هر انسانی در گرو اعمال خویش است.
خرمشاهی: و كسانى كه ايمان آورده‏اند و زاد و رودشان در ايمان از ايشان پيروى كرده‏اند، زاد و رودشان را به ايشان ملحق سازيم، و چيزى از [جزاى‏] عملشان نكاهيم، هر انسانى در گرو كار و كردار خويش است‏
فولادوند: و كسانى كه گرويده و فرزندانشان آنها را در ايمان پيروى كرده‏ اند فرزندانشان را به آنان ملحق خواهيم كرد و چيزى از كار[ها]شان را نمى ‏كاهيم هر كسى در گرو دستاورد خويش است
قمشه‌ای: و آنان که ایمان آوردند و فرزندانشان هم در ایمان پیرو ایشان شدند ما آن فرزندان را به آنها برسانیم و از پاداش عمل آنان هیچ نکاهیم. هر نفسی در گرو عملی است که اندوخته است.
مکارم شیرازی: کساني که ايمان آوردند و فرزندانشان به پيروي از آنان ايمان اختيار کردند، فرزندانشان را (در بهشت) به آنان ملحق مي کنيم؛ و از (پاداش) عملشان چيزي نمي کاهيم؛ و هر کس در گرو اعمال خويش است!
وَأَمْدَدْنَاهُمْ بِفَاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ ﴿۲۲﴾
انصاریان: و [همواره] به آنان انواع میوه ها و گوشتهایی که دلخواه آنان است، می رسانیم.
خرمشاهی: و ايشان را پى در پى از ميوه‏ها و گوشت [پرندگانى‏] كه خوش دارند مى‏دهيم‏
فولادوند: با [هر نوع] ميوه و گوشتى كه دلخواه آنهاست آنان را مدد [و تقويت] مى ‏كنيم
قمشه‌ای: و بر آن بهشتیان از هر نوع میوه و گوشت‌های لذیذ که مایل باشند فراوان بیفزاییم.
مکارم شیرازی: و همواره از انواع ميوه‏ ها و گوشتها - از هر نوع که بخواهند - در اختيارشان مي گذاريم!
يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَا لَغْوٌ فِيهَا وَلَا تَأْثِيمٌ ﴿۲۳﴾
انصاریان: آنان در بهشت، جام های [پر از شراب طهور را] که نه در آن [پس از نوشیدنش، زمینه] بیهوده گویی و نه [خوردنش] گناه است، از دست یکدیگر می گیرند.
خرمشاهی: در آنجا جامى را كه نه مايه بيهوده‏گويى و نه گناه است، از دست هم مى‏گيرند
فولادوند: در آنجا جامى از دست هم مى ‏ربايند [و بر سرش همچشمى مى كنند] كه در آن نه ياوه گويى است و نه گناه
قمشه‌ای: آنها در بهشت جام شراب گوارا را چنان سریع از دست هم بگیرند که گویی منازعه می‌کنند در صورتی که آنجا کار لغو و باطل و نزاع و خلاف و بزهکاری هیچ نیست.
مکارم شیرازی: آنها در بهشت جامهاي پر از شراب طهور را که نه بيهوده گويي در آن است و نه گناه، از يکديگر مي گيرند!
وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ ﴿۲۴﴾
انصاریان: و [همواره برای پذیرایی از آنان] نوجوانانی پیرامونشان می گردند که گویا مرواریدی نهفته در صدف هستند.
خرمشاهی: و بر گرداگرد آنان جوانان [خدمتكار]شان مى‏گردند كه گويى ايشان مرواريد نهفته‏اند
فولادوند: و براى [خدمت] آنان پسرانى است كه بر گردشان همى‏ گردند انگارى آنها مرواريدى‏ اند كه [در صدف] نهفته است
قمشه‌ای: و پسرانی مانند لؤلؤ مکنون گردشان (بر انجام خدمت) می‌گردند.
مکارم شیرازی: و پيوسته بر گِردشان نوجواناني براي (خدمت) آنان گردش مي کنند که همچون مرواريدهاي درون صدفند!
وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ ﴿۲۵﴾
انصاریان: و به یکدیگر روی می کنند [و از احوالات گذشته] از هم می پرسند.
خرمشاهی: و بعضى از آنان به بعضى ديگر به همپرسى روى آورند
فولادوند: و برخي‏شان رو به برخى كنند [و] از هم پرسند
قمشه‌ای: و آنها با هم به صحبت رو کرده و از سرگذشت یکدیگر پرسش کنند.
مکارم شیرازی: در اين هنگام رو به يکديگر کرده (از گذشته) سؤال مي نمايند؛
قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ ﴿۲۶﴾
انصاریان: می گویند: ما پیش تر [در دنیا] در میان کسان خود [از عذاب امروز] ترسان بودیم؛
خرمشاهی: گويند ما پيش از اين، در ميان خانواده‏مان بيمناك بوديم‏
فولادوند: گويند ما پيشتر در ميان خانواده خود بيمناك بوديم
قمشه‌ای: و با هم گویند: ما از پیش میان اهل و قبیله خود خداترس بودیم.
مکارم شیرازی: مي گويند: ما در ميان خانواده خود ترسان بوديم (مبادا گناهان آنها دامن ما را بگيرد)!
فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ ﴿۲۷﴾
انصاریان: ولی خدا بر ما منت نهاد و ما را از عذاب مرگبار حفظ کرد.
خرمشاهی: سپس خداوند بر ما منت نهاد [و نعمت داد] و ما را از عذاب آتشباد [جهنم‏] در امان داشت‏
فولادوند: پس خدا بر ما منت نهاد و ما را از عذاب گرم [مرگبار] حفظ كرد
قمشه‌ای: خدا هم بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب سموم دوزخ محفوظ داشت.
مکارم شیرازی: امّا خداوند بر ما منّت نهاد و از عذاب کُشنده ما را حفظ کرد!
إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ ﴿۲۸﴾
انصاریان: از پیش او را [برای نجات از عذاب] می خواندیم؛ زیرا که او نیکوکار و مهربان است.
خرمشاهی: ما پيش از اين او را [به دعا و نيايش‏] مى‏خوانديم، اوست كه نيكوكار مهربان است‏
فولادوند: ما از ديرباز او را مى‏ خوانديم كه او همان نيكوكار مهربان است
قمشه‌ای: زیرا ما از این پیش خدا را به حقیقت پرستش می‌کردیم که او خود (بر بندگانش) بسیار نیکخواه و مهربان است.
مکارم شیرازی: ما از پيش او را مي خوانديم (و مي پرستيديم)، که اوست نيکوکار و مهربان!
فَذَكِّرْ فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ ﴿۲۹﴾
انصاریان: پس [مشرکان را] هشدار ده که تو به لطف و رحمت پروردگارت نه کاهنی نه دیوانه؛
خرمشاهی: پس پند ده كه تو به نعمت پروردگارت نه كاهنى و نه ديوانه‏
فولادوند: پس اندرز ده كه تو به لطف پروردگارت نه كاهنى و نه ديوانه
قمشه‌ای: پس (ای رسول ما، خلق را) متذکر ساز که به نعمت پروردگارت از جنون و کهانت هیچ در تو نیست.
مکارم شیرازی: حال كه چنين است تذكر ده، و به لطف پروردگارت تو كاهن و مجنون نيستي.
أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ ﴿۳۰﴾
انصاریان: بلکه این سبک مغزانند که می گویند: او شاعری است که برای او حوادث تلخ روزگار و آمدن مرگش را انتظار می بردیم!
خرمشاهی: مگر گويند شاعرى است كه ما در حق او حوادث روزگار [/مرگ‏] را انتظار مى‏كشيم‏
فولادوند: يا مى‏ گويند شاعرى است كه انتظار مرگش را مى ‏بريم [و چشم به راه بد زمانه بر اوييم]
قمشه‌ای: بلکه (کافران نادان) گویند: (محمّد) شاعری است ماهر و ما حادثه مرگ او را انتظار داریم.
مکارم شیرازی: بلكه آنها مي‏گويند او شاعري است كه ما انتظار مرگش را مي‏كشيم!
قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ ﴿۳۱﴾
انصاریان: بگو: [هلاکت خود را] انتظار برید که من هم با شما از منتظرانم.
خرمشاهی: بگو منتظر باشيد كه من هم همراه شما از منتظرانم‏
فولادوند: بگو منتظر باشيد كه من [نيز] با شما از منتظرانم
قمشه‌ای: بگو: شما به انتظار (مرگ من) باشید که من هم از منتظران (مرگ و هلاک شما) هستم.
مکارم شیرازی: بگو: انتظار بكشيد كه من هم با شما انتظار مي‏كشم (شما انتظار مرگ مرا و من انتظار پيروزي و نابودي شما را!).
أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُمْ بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿۳۲﴾
انصاریان: آیا عقل هایشان آنان را به این گفتارهای باطل و یاوه [بر ضد تو و قرآن] وا می دارد، یا [نه] آنان مردمی طغیان گر و سرکش اند؟
خرمشاهی: يا مگر خردهايشان آنان را به اين امر فرمان مى‏دهد، يا مگر ايشان قومى طغيانگرند
فولادوند: آيا پندارهايشان آنان را به اين [موضعگيرى] وا مى دارد يا [نه] آنها مردمى سركشند
قمشه‌ای: آیا زیرکی و خیالات باطلشان بر این وا می‌دارد (که تکذیب تو کنند) یا (از جهل و کبر و نخوت) خود قومی سرکش و نافرمانند؟
مکارم شیرازی: آيا عقلهايشان آنها را به اين اعمال دستور مي‏دهد؟ يا قومي طغيانگرند؟
أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۳﴾
انصاریان: یا می گویند: قرآن را از پیش خود ساخته [و به خدا نسبت داده است؟ چنین نیست که می پندارند]، بلکه [قرآن وحی الهی است، ولی اینان] ایمان نمی آورند.
خرمشاهی: يا گويند آن را از خود بربافته است، حق اين است كه ايمان نمى‏ورزند
فولادوند: يا مى‏ گويند آن را بربافته [نه] بلكه باور ندارند
قمشه‌ای: بلکه می‌گویند: او قرآن را از پیش خود فرابافته است (چنین نیست) بلکه آنها ایمان نمی‌آورند.
مکارم شیرازی: آنها مي‏گويند قرآن را به خدا افترا بسته، ولي آنها ايمان ندارند.
فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ ﴿۳۴﴾
انصاریان: پس اگر [در ادعای خود] راستگویید، سخنی مانند آن بیاورید.
خرمشاهی: پس اگر راستگو هستند سخنى مانند آن بياورند
فولادوند: پس اگر راست مى‏ گويند سخنى مثل آن بياورند
قمشه‌ای: پس اگر راست می‌گویند آنها هم کلامی مانند قرآن بیاورند.
مکارم شیرازی: اگر راست مي‏گويند سخني همانند آن بياورند.
أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿۳۵﴾
انصاریان: آیا آنان از غیر [آن] چیزی [که دیگران را از آن آفریده اند،] آفریده شده اند.
خرمشاهی: يا از هيچ خلق شده‏اند، يا آنكه خودشان خالق [خود]اند؟
فولادوند: آيا از هيچ خلق شده‏ اند يا آنكه خودشان خالق [خود] هستند
قمشه‌ای: آیا این خلق (بدون خالق) از نیستی صرف به وجود آمدند؟ یا (خویشتن را) خود خلق کردند؟
مکارم شیرازی: آيا آنها بيسبب آفريده شده‏ اند؟ يا خود خالق خويشتنند؟!
أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا يُوقِنُونَ ﴿۳۶﴾
انصاریان: یاآنان آسمان ها و زمین را آفریده اند؟ نه، بلکه یقین ندارند.
خرمشاهی: يا آسمانها و زمين را آفريده‏اند، حق اين است كه يقين نمى‏ورزند
فولادوند: آيا آسمانها و زمين را [آنان] خلق كرده‏ اند [نه] بلكه يقين ندارند
قمشه‌ای: یا آنکه آسمانها و زمین را این مردم آفریدند؟ نه، بلکه به یقین (خدا را) نشناختند.
مکارم شیرازی: آيا آنها آسمانها و زمين را آفريده‏ اند؟ بلكه آنها طالب يقين نيستند!
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ ﴿۳۷﴾
انصاریان: آیا خزانه های [علم و قدرت] پروردگارت نزد آنان است [که هر کس را اینان به پیامبری برگزینند، پیامبر است و چون تو را پیامبر نمی دانند، پس پیامبر نیستی؟] یا بر تدبیر امور هستی و بر خدا مسلط اند [که اگر بخواهند این مقام را از تو سلب کنند، بتوانند؟]
خرمشاهی: يا گنجينه‏هاى پروردگارت نزد آنهاست، يا آنان چيرگانند؟
فولادوند: آيا ذخاير پروردگار تو پيش آنهاست‏ يا ايشان تسلط [تام] دارند
قمشه‌ای: آیا گنجهای رحمت پروردگارت نزد آنهاست یا هیچ قدرت و سلطنتی دارند؟
مکارم شیرازی: آيا خزائن پروردگارت نزد آنها است ؟ يا بر همه چيز عالم سيطره دارند؟!
أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۳۸﴾
انصاریان: یا برای آنان نردبانی است که [بر آن برشوند و] در آن خبرهای غیبی را بشنوند؟ پس باید شنونده اش دلیلی آشکار [بر ادعایش] بیاورد؟
خرمشاهی: يا نردبانى دارند كه [بر آن بالا رفته‏] [اسرار را] با آن مى‏شنوند، در اين صورت شنونده آنان دليلى آشكار بياورد
فولادوند: آيا نردبانى دارند كه بر آن [بر شوند و] بشنوند پس بايد شنونده آنان برهانى آشكار بياورد
قمشه‌ای: یا نردبامی دارند که به آسمان بر شوند و (سخن وحی فرشتگان) بشنوند؟ اگر چنین است شنونده‌شان حجت روشن بیاورد.
مکارم شیرازی: آيا نردباني دارند (كه به آسمان بالا مي‏روند) و به وسيله آن اسرار وحي را مي‏شنوند؟ كسي كه از آنها اين ادعا را دارد دليل روشني بياورد!
أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَكُمُ الْبَنُونَ ﴿۳۹﴾
انصاریان: یا سهم خدا دختران است و سهم شما پسران؟
خرمشاهی: يا مگر او [خداوند] را دختران و شما را پسران است؟
فولادوند: آيا خدا را دختران است و شما را پسران
قمشه‌ای: آیا خدا را دختران و شما را پسران خواهد بود (که ملایک را دختران خدا دانید).
مکارم شیرازی: آيا سهم خدا دختران و سهم شما پسران است ؟ (كه فرشتگان را دختران خدا مي‏ناميد).
أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ ﴿۴۰﴾
انصاریان: یا از آنان [در برابرابلاغ رسالت] پاداشی می خواهی که از خسارت آن سنگین بارند؟
خرمشاهی: يا مگر از ايشان مزدى مى‏طلبى، و ايشان از تاوانى گرانبارند؟
فولادوند: آيا از آنها مزدى مطالبه مى ‏كنى و آنان از [تعهد اداى] تاوان گرانبارند
قمشه‌ای: آیا تو (ای رسول) از آنها اجر رسالت خواهی که زیر بار سنگین غرامت بمانند؟
مکارم شیرازی: آيا تو از آنها پاداشي مطالبه مي‏كني كه در زير بار گران آن قرار دارند؟
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ ﴿۴۱﴾
انصاریان: یا علم غیب نزد آنان است که آنان [ادعای خود را از روی آن] می نویسند؟
خرمشاهی: يا مگر غيب در اختيار آنان است و ايشان [هر چه خواهند] مى‏نويسند
فولادوند: آيا [علم] غيب پيش آنهاست و آنها مى ‏نويسند
قمشه‌ای: آیا علم غیب با آنهاست که از آن عالم خبری نگارند؟
مکارم شیرازی: آيا اسرار غيب نزد آنها است و از روي آن مي‏نويسند؟!
أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدًا فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ ﴿۴۲﴾
انصاریان: یا می خواهند [بر ضد تو] نیرنگ و فریبی به کار گیرند؟ ولی کافران [بدانند که] خود اسیر و محکوم نیرنگ شده اند. ….
خرمشاهی: يا مگر نيرنگى در سر دارند، ولى كافران خود نيرنگ خورده‏اند
فولادوند: يا مى‏ خواهند نيرنگى بزنند و [لى] آنان كه كافر شده‏ اند خود دچار نيرنگ شده‏ اند
قمشه‌ای: یا که می‌خواهند با تو مکر و تزویری اندیشند؟ کافران خود به مکر (و انتقام حق) گرفتارند.
مکارم شیرازی: آيا مي‏خواهند نقشه شيطاني براي تو بكشند؟ ولي بدانند خود كافران در دام اين نقشه‏ ها گرفتار مي‏شوند!
أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۴۳﴾
انصاریان: آیا آنان را معبودی جز خداست؟ خدا از آنچه شریک او قرار می دهند، منزّه است. ….
خرمشاهی: يا مگر ايشان را خدايى غير از خداوند است، منزه است خداوند از شريكى كه مى‏انگارند
فولادوند: آيا ايشان را جز خدا معبودى است منزه است‏ خدا از آنچه [با او] شريك مى‏ گردانند
قمشه‌ای: آیا بر آنها خدایی جز خدای یکتا هست؟ که خدا از هر چه شرک و شریک او گیرند پاک و منزه است.
مکارم شیرازی: يا معبودي غير خداوند دارند (كه قول ياري آنها را داده) منزه است خدا از آنچه براي او شريك قرار مي‏دهند.
وَإِنْ يَرَوْا كِسْفًا مِنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا يَقُولُوا سَحَابٌ مَرْكُومٌ ﴿۴۴﴾
انصاریان: و اگر پاره سنگی در حال سقوط از آسمان ببینند [فکر نمی کنند عذاب است، بلکه چنان بر انکار حق اصرار دارند که] می گویند: ابری متراکم است!
خرمشاهی: و چون پاره‏اى از آسمان را افتاده بينند، گويند ابرى متراكم [و نعمت‏] است‏
فولادوند: و اگر پاره ‏سنگى را در حال سقوط از آسمان ببينند مى‏ گويند ابرى متراكم است
قمشه‌ای: این کافران اگر هم سقوط قطعه‌ای از آسمان را به چشم ببینند باز خواهند گفت: این پاره ابری متراکم است.
مکارم شیرازی: (چنان لجوجند كه) اگر ببينند قطعه سنگي از آسمان (براي عذاب آنها) سقوط مي‏كند مي‏گويند اين ابر متراكم است!
فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ ﴿۴۵﴾
انصاریان: [اکنون که با هیچ دلیلی هدایت نمی شوند] پس آنان را واگذار تا آن روزشان را که در آن هلاک می شوند، ببینند.
خرمشاهی: پس ايشان را رها كن تا روز خاصشان را كه در آن بيهوش كرده شوند، ديدار كنند
فولادوند: پس بگذارشان تا به آن روزى كه در آن بيهوش مى‏ افتند برسند
قمشه‌ای: اینان را به (جهل) خود رها کن تا به روز سختشان که آن روز یکسر بیهوش و هلاک می‌شوند عاقبت برسند.
مکارم شیرازی: حال كه چنين است آنها را رها كن تا روز مرگ خود را ملاقات كنند.
يَوْمَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۴۶﴾
انصاریان: روزی که نیرنگشان چیزی از عذاب را از آنان دفع نمی کند و یاری هم نخواهند شد.
خرمشاهی: روزى كه نيرنگشان به كار آنان نيايد و يارى نيابند
فولادوند: روزى كه نيرنگشان به هيچ‏وجه به كارشان نيايد و حمايت نيابند
قمشه‌ای: آن روزی که مکر و تدبیرشان هیچ به کارشان نیاید و هیچ کس یاریشان نکند.
مکارم شیرازی: روزي كه نقشه‏ هاي آنها سودي به حالشان نخواهد داشت، و از هيچ سو ياري نمي‏شوند.
وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَلِكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۴۷﴾
انصاریان: برای ستمکاران جز این عذاب آخرتی عذابی دیگر [در دنیا] خواهد بود [و آن درهم کوبیده شدنشان در جنگ بدر است]، ولی بیشترشان معرفت و آگاهی [به وضع خود در آینده] ندارند.
خرمشاهی: و براى ستمكاران عذابى جز اين است، ولى بيشترشان نمى‏دانند
فولادوند: و در حقيقت غير از اين [مجازات] عذابى [ديگر] براى كسانى كه ظلم كرده‏ اند خواهد بود ولى بيشترشان نمى‏ دانند [كه آن عذاب چيست]
قمشه‌ای: و برای ستمکاران عالم (در دنیا) عذابی پیش از آن (جهنم قیامت) خواهد بود ولیکن اکثرشان نمی‌دانند.
مکارم شیرازی: و براي ستمگران عذابي قبل از آن است (در همين جهان) ولي اكثرشان نمي‏دانند.
وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ ﴿۴۸﴾
انصاریان: و در برابر حکم پروردگارت شکیبایی کن که تو زیر نظر و مراقبت ما هستی، و هنگامی که [از خواب] برمی خیزی پروردگارت را همراه با سپاس و ستایش تسبیح گوی.
خرمشاهی: و تا رسيدن حكم پروردگارت شكيبايى كن، كه تو زير نظر مايى، و چون [از خواب‏] برخاستى سپاسگزارانه پروردگارت را تسبيح گوى‏
فولادوند: و در برابر دستور پروردگارت شكيبايى پيشه كن كه تو خود در حمايت مايى و هنگامى كه [از خواب] بر مى ‏خيزى به نيايش پروردگارت تسبيح گوى
قمشه‌ای: باری بر حکم خدا صبر کن که تو منظور نظر مایی. و چون برخیزی (به نماز یا هر کاری) به ستایش خدای خود تسبیح گوی.
مکارم شیرازی: در طريق ابلاغ حكم پروردگارت صبر و استقامت كن چرا كه تو در حفاظت كامل ما قرار داري، و هنگامي كه برمي خيزي پروردگارت را تسبيح و حمد گوي.
وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ ﴿۴۹﴾
انصاریان: و [نیز] پاره ای از شب و هنگام ناپدید شدن ستارگان [به سبب روشنایی صبح] خدا را تسبیح گوی.
خرمشاهی: و در شب و به هنگام غائب شدن ستارگان نيز او را نيايش كن‏
فولادوند: و [نيز] پاره‏ اى از شب و در فروشدن ستارگان تسبيح‏گوى او باش
قمشه‌ای: و از شبانگاه هم پاره‌ای به تسبیح خدا پرداز و هنگام فرو رفتن ستارگان هم (به نماز صبح) تسبیح خدا گوی.
مکارم شیرازی: (همچنين) به هنگام شب او را تسبيح كن و به هنگام پشت كردن ستارگان و طلوع صبح.