أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ
﴿۳۵﴾
انصاریان: آیا آنان از غیر [آن] چیزی [که دیگران را از آن آفریده اند،] آفریده شده اند.
خرمشاهی: يا از هيچ خلق شدهاند، يا آنكه خودشان خالق [خود]اند؟ فولادوند: آيا از هيچ خلق شده اند يا آنكه خودشان خالق [خود] هستند قمشهای: آیا این خلق (بدون خالق) از نیستی صرف به وجود آمدند؟ یا (خویشتن را) خود خلق کردند؟ مکارم شیرازی: آيا آنها بيسبب آفريده شده اند؟ يا خود خالق خويشتنند؟!
أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَلْ لَا يُوقِنُونَ
﴿۳۶﴾
انصاریان: یاآنان آسمان ها و زمین را آفریده اند؟ نه، بلکه یقین ندارند.
خرمشاهی: يا آسمانها و زمين را آفريدهاند، حق اين است كه يقين نمىورزند فولادوند: آيا آسمانها و زمين را [آنان] خلق كرده اند [نه] بلكه يقين ندارند قمشهای: یا آنکه آسمانها و زمین را این مردم آفریدند؟ نه، بلکه به یقین (خدا را) نشناختند. مکارم شیرازی: آيا آنها آسمانها و زمين را آفريده اند؟ بلكه آنها طالب يقين نيستند!
أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ
﴿۳۷﴾
انصاریان: آیا خزانه های [علم و قدرت] پروردگارت نزد آنان است [که هر کس را اینان به پیامبری برگزینند، پیامبر است و چون تو را پیامبر نمی دانند، پس پیامبر نیستی؟] یا بر تدبیر امور هستی و بر خدا مسلط اند [که اگر بخواهند این مقام را از تو سلب کنند، بتوانند؟]
خرمشاهی: يا گنجينههاى پروردگارت نزد آنهاست، يا آنان چيرگانند؟ فولادوند: آيا ذخاير پروردگار تو پيش آنهاست يا ايشان تسلط [تام] دارند قمشهای: آیا گنجهای رحمت پروردگارت نزد آنهاست یا هیچ قدرت و سلطنتی دارند؟ مکارم شیرازی: آيا خزائن پروردگارت نزد آنها است ؟ يا بر همه چيز عالم سيطره دارند؟!
أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ
﴿۳۸﴾
انصاریان: یا برای آنان نردبانی است که [بر آن برشوند و] در آن خبرهای غیبی را بشنوند؟ پس باید شنونده اش دلیلی آشکار [بر ادعایش] بیاورد؟
خرمشاهی: يا نردبانى دارند كه [بر آن بالا رفته] [اسرار را] با آن مىشنوند، در اين صورت شنونده آنان دليلى آشكار بياورد فولادوند: آيا نردبانى دارند كه بر آن [بر شوند و] بشنوند پس بايد شنونده آنان برهانى آشكار بياورد قمشهای: یا نردبامی دارند که به آسمان بر شوند و (سخن وحی فرشتگان) بشنوند؟ اگر چنین است شنوندهشان حجت روشن بیاورد. مکارم شیرازی: آيا نردباني دارند (كه به آسمان بالا ميروند) و به وسيله آن اسرار وحي را ميشنوند؟ كسي كه از آنها اين ادعا را دارد دليل روشني بياورد!
أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَكُمُ الْبَنُونَ
﴿۳۹﴾
انصاریان: یا سهم خدا دختران است و سهم شما پسران؟
خرمشاهی: يا مگر او [خداوند] را دختران و شما را پسران است؟ فولادوند: آيا خدا را دختران است و شما را پسران قمشهای: آیا خدا را دختران و شما را پسران خواهد بود (که ملایک را دختران خدا دانید). مکارم شیرازی: آيا سهم خدا دختران و سهم شما پسران است ؟ (كه فرشتگان را دختران خدا ميناميد).
أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ
﴿۴۰﴾
انصاریان: یا از آنان [در برابرابلاغ رسالت] پاداشی می خواهی که از خسارت آن سنگین بارند؟
خرمشاهی: يا مگر از ايشان مزدى مىطلبى، و ايشان از تاوانى گرانبارند؟ فولادوند: آيا از آنها مزدى مطالبه مى كنى و آنان از [تعهد اداى] تاوان گرانبارند قمشهای: آیا تو (ای رسول) از آنها اجر رسالت خواهی که زیر بار سنگین غرامت بمانند؟ مکارم شیرازی: آيا تو از آنها پاداشي مطالبه ميكني كه در زير بار گران آن قرار دارند؟
أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ
﴿۴۱﴾
انصاریان: یا علم غیب نزد آنان است که آنان [ادعای خود را از روی آن] می نویسند؟
خرمشاهی: يا مگر غيب در اختيار آنان است و ايشان [هر چه خواهند] مىنويسند فولادوند: آيا [علم] غيب پيش آنهاست و آنها مى نويسند قمشهای: آیا علم غیب با آنهاست که از آن عالم خبری نگارند؟ مکارم شیرازی: آيا اسرار غيب نزد آنها است و از روي آن مينويسند؟!
أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدًا فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ
﴿۴۲﴾
انصاریان: یا می خواهند [بر ضد تو] نیرنگ و فریبی به کار گیرند؟ ولی کافران [بدانند که] خود اسیر و محکوم نیرنگ شده اند. ….
خرمشاهی: يا مگر نيرنگى در سر دارند، ولى كافران خود نيرنگ خوردهاند فولادوند: يا مى خواهند نيرنگى بزنند و [لى] آنان كه كافر شده اند خود دچار نيرنگ شده اند قمشهای: یا که میخواهند با تو مکر و تزویری اندیشند؟ کافران خود به مکر (و انتقام حق) گرفتارند. مکارم شیرازی: آيا ميخواهند نقشه شيطاني براي تو بكشند؟ ولي بدانند خود كافران در دام اين نقشه ها گرفتار ميشوند!
أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ
﴿۴۳﴾
انصاریان: آیا آنان را معبودی جز خداست؟ خدا از آنچه شریک او قرار می دهند، منزّه است. ….
خرمشاهی: يا مگر ايشان را خدايى غير از خداوند است، منزه است خداوند از شريكى كه مىانگارند فولادوند: آيا ايشان را جز خدا معبودى است منزه است خدا از آنچه [با او] شريك مى گردانند قمشهای: آیا بر آنها خدایی جز خدای یکتا هست؟ که خدا از هر چه شرک و شریک او گیرند پاک و منزه است. مکارم شیرازی: يا معبودي غير خداوند دارند (كه قول ياري آنها را داده) منزه است خدا از آنچه براي او شريك قرار ميدهند.
وَإِنْ يَرَوْا كِسْفًا مِنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا يَقُولُوا سَحَابٌ مَرْكُومٌ
﴿۴۴﴾
انصاریان: و اگر پاره سنگی در حال سقوط از آسمان ببینند [فکر نمی کنند عذاب است، بلکه چنان بر انکار حق اصرار دارند که] می گویند: ابری متراکم است!
خرمشاهی: و چون پارهاى از آسمان را افتاده بينند، گويند ابرى متراكم [و نعمت] است فولادوند: و اگر پاره سنگى را در حال سقوط از آسمان ببينند مى گويند ابرى متراكم است قمشهای: این کافران اگر هم سقوط قطعهای از آسمان را به چشم ببینند باز خواهند گفت: این پاره ابری متراکم است. مکارم شیرازی: (چنان لجوجند كه) اگر ببينند قطعه سنگي از آسمان (براي عذاب آنها) سقوط ميكند ميگويند اين ابر متراكم است! |
||