ParsQuran
سوره 51: الذاريات - جزء 26, 27

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالذَّارِيَاتِ ذَرْوًا ﴿۱﴾
انصاریان: سوگند به بادهای افشان کننده [که ابرهای باران زا و گرده های نرینه و مادینه گیاهان را می افشانند.]
خرمشاهی: سوگند به بادهاى پراكنده‏گر
فولادوند: سوگند به بادهاى ذره‏ افشان
قمشه‌ای: قسم به نفس بادهای عالم که (به امر حق بذرافشانی کنند و تخم نباتات را به هر جا) نیکو بپرا کنند.
مکارم شیرازی: سوگند به بادهائي كه ابرها را به حركت در مي‏آورند (و گرد و غبار و بذرهاي گياهان را).
فَالْحَامِلَاتِ وِقْرًا ﴿۲﴾
انصاریان: سوگند به ابرهایی که بار سنگین باران را با خود [به نواحی مختلف] حمل می کنند.
خرمشاهی: و به ابرهاى سنگين‏بار
فولادوند: و ابرهاى گرانبار
قمشه‌ای: قسم به ابرها که بار سنگین (باران را به امر حق) به دوش گیرند (تا به هر جا مأمورند فرو بارند).
مکارم شیرازی: و سپس سوگند به ابرهائي كه بار سنگيني (از باران) با خود حمل مي‏كنند.
فَالْجَارِيَاتِ يُسْرًا ﴿۳﴾
انصاریان: و سوگند به کشتی هایی که به آسانی روی آب دریاها روانند.
خرمشاهی: و به كشتيهاى آسان گذار
فولادوند: و سبك سيران
قمشه‌ای: قسم به کشتی‌ها که آسان (به روی آب) روان شوند.
مکارم شیرازی: و سپس سوگند به كشتيهائي كه به آساني به حركت در مي‏آيند.
فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْرًا ﴿۴﴾
انصاریان: و سوگند به فرشتگانی که [به امر خدا] کارها را [برای تدبیر امور هستی میان خود] تقسیم می کنند،
خرمشاهی: و به فرشتگان تقسيم‏گر كار
فولادوند: و تقسيم‏ كنندگان كار[ها]
قمشه‌ای: قسم به فرشتگان که کار جهانیان را (به اذن خدا) قسمت کنند.
مکارم شیرازی: و سوگند به فرشتگاني كه كارها را تقسيم مي‏كنند.
إِنَّمَا تُوعَدُونَ لَصَادِقٌ ﴿۵﴾
انصاریان: که بی تردید آنچه را [از اوضاع و احوال روز جزا] به شما وعده می دهند، راست ویقینی است.
خرمشاهی: كه همانا آنچه به شما وعده داده‏اند راست و درست است‏
فولادوند: كه آنچه وعده داده شده‏ ايد راست است
قمشه‌ای: قسم به اینان که آنچه شما را وعده دادند همه صدق و حقیقت است.
مکارم شیرازی: (آري سوگند به همه اينها) كه آنچه به شما وعده داده شده است قطعا راست است.
وَإِنَّ الدِّينَ لَوَاقِعٌ ﴿۶﴾
انصاریان: وقطعاً [روز] جزا واقع خواهد شد.
خرمشاهی: و جزا[ى اخروى‏] واقعى است‏
فولادوند: و [روز] پاداش واقعيت دارد
قمشه‌ای: و البته جزای اعمال، روزی واقع خواهد گردید.
مکارم شیرازی: و بدون شك جزاي اعمال واقع شدني است.
وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ ﴿۷﴾
انصاریان: و سوگند به آسمان که داری اعتدال و زیبایی و آراستگی است؛
خرمشاهی: و سوگند به آسمان تو بر تو
فولادوند: سوگند به آسمان مشبك
قمشه‌ای: قسم به آسمان که در آن راههای بسیار است.
مکارم شیرازی: قسم به آسمان كه داراي چين و شكنهاي زيباست!
إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ ﴿۸﴾
انصاریان: که شما [در رابطه با قرآن و حقایقی که قرآن با دلیل و برهان اثبات می کند] در گفتاری متناقض و گوناگون هستید.
خرمشاهی: كه شما سخنهاى گوناگون پيش آريد
فولادوند: كه شما [درباره قرآن] در سخنى گوناگونيد
قمشه‌ای: که شما (مردم نادان) در اختلاف سخن باز ماندید (و حقیقت قرآن و رسول حق را نیافته شعر و سحر و ساحرش خواندید).
مکارم شیرازی: كه شما در گفتاري مختلف و گوناگون هستيد.
يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ ﴿۹﴾
انصاریان: از قرآن [به باطل] منحرف می شود کسی که [از خیر و سعادت] منحرف شده است.
خرمشاهی: هر كس كه از پيش، باز گردانده شده است از [ايمان به‏] آن باز گردانده شود
فولادوند: [بگوى] تا هر كه از آن برگشته برگشته باشد
قمشه‌ای: از این قرآن هر که را شایسته فهم آن نبود هم آخر روگردان کنند.
مکارم شیرازی: كساني از ايمان به آن (روز جزا) منحرف مي‏شوند كه از قبول حق سر باز مي‏زنند.
قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ ﴿۱۰﴾
انصاریان: مرگ بر دروغ پردازان [که بدون دلیل و به ناحق درباره قرآن و حقایقش سخن پراکنی می کنند.]
خرمشاهی: مرگ بر دروغ زنان‏
فولادوند: مرگ بر دروغپردازان
قمشه‌ای: کشته باد و نابود آنان که دروغ بندند (و قرآن را سحر و فسانه برخوانند).
مکارم شیرازی: كشته شوند دروغگويان (و مرگ بر آنها!).
الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ سَاهُونَ ﴿۱۱﴾
انصاریان: همانان که در جهالتی عمیق و فراگیر در بی خبری و غفلتی سنگین فرو رفته اند!
خرمشاهی: كسانى كه در بى‏خبرى فراموشكارند
فولادوند: همانان كه در ورطه نادانى بى‏ خبرند
قمشه‌ای: آنان که در ضلالت و غفلت زیستند.
مکارم شیرازی: همانها كه در جهل و غفلت فرو رفته‏ اند.
يَسْأَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ ﴿۱۲﴾
انصاریان: [همواره] می پرسند: روز جزا چه زمانی خواهد بود؟
خرمشاهی: مى‏پرسند كه روز جزا چه وقت است‏
فولادوند: پرسند روز پاداش كى است
قمشه‌ای: باز می‌پرسند که پس این روز جزاکی خواهد بود؟
مکارم شیرازی: و پيوسته سؤ ال مي‏كنند روز جزا چه موقع است؟!
يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ ﴿۱۳﴾
انصاریان: همان روزی است که آنان را در آتش می سوزانند.
خرمشاهی: روزى كه ايشان بر آتش [دوزخ‏] عذاب كرده شوند
فولادوند: همان روز كه آنان بر آتش عقوبت [و آزموده] شوند
قمشه‌ای: آن روز خواهد بود که آنها را به آتش بسوزانند و معذّب کنند.
مکارم شیرازی: (آري) همان روزي است كه آنها را بر آتش مي‏سوزانند!
ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هَذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ ﴿۱۴﴾
انصاریان: [و به آنان گویند:] عذابتان را بچشید، این همان عذابی است که [از روی ریشخند] شتاب در آمدنش را می خواستید.
خرمشاهی: همين عذابتان را، كه به شتابش مى‏خواستيد، بچشيد
فولادوند: عذاب [موعود] خود را بچشيد اين است همان [بلايى] كه با شتاب خواستار آن بوديد
قمشه‌ای: (و خطاب قهر کنند که) اینک بچشید کیفر خود را، این همان عذابی است که خود به تعجیل می‌خواستید.
مکارم شیرازی: بچشيد عذاب خود را، اين همان چيزي است كه درباره آن عجله داشتيد!
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿۱۵﴾
انصاریان: بی تردید پرهیزکاران در بهشت ها و چشمه سارهایند.
خرمشاهی: پرهيزگاران در بوستانها و چشمه‏سارانند
فولادوند: پرهيزگاران در باغها و چشمه سارانند
قمشه‌ای: (آن روز) متقیان همه در بهشت و بر لب چشمه‌های آب غنوده‌اند.
مکارم شیرازی: پرهيزگاران در باغهاي بهشت و در ميان چشمه‏ ها قرار دارند.
آخِذِينَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُحْسِنِينَ ﴿۱۶﴾
انصاریان: آنچه را پروردگارشان به آنان عطا کرده دریافت می کنند؛ زیرا که آنان پیش از این همواره نیکوکار بودند.
خرمشاهی: آنچه پروردگارشان به ايشان بخشيده است پذيرا هستند، كه ايشان پيش از اين نيكوكار بودند
فولادوند: آنچه را پروردگارشان عطا فرموده مى‏ گيرند زيرا كه آنها پيش از اين نيكوكار بودند
قمشه‌ای: همان نعمتها که خدایشان به آنها عطا کند فراگیرند چرا که پیش از آن مردمی نیکوکار بودند.
مکارم شیرازی: و آنچه پروردگارشان به آنها مرحمت كرده دريافت مي‏دارند زيرا آنها پيش از آن (در سراي دنيا) از نيكوكاران بودند.
كَانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ ﴿۱۷﴾
انصاریان: آنان اندکی از شب را می خوابیدند [و بیشتر آن را به عبادت و بندگی می گذراندند.]
خرمشاهی: [فقط] اندكى از شب را مى‏خفتند
فولادوند: و از شب اندكى را مى‏غنودند
قمشه‌ای: از شب اندکی را خواب می‌کردند.
مکارم شیرازی: آنها كمي از شبها را ميخوابيدند.
وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ﴿۱۸﴾
انصاریان: و سحرگاهان از خدا درخواست آمرزش می کردند.
خرمشاهی: و در سحرگاهان استغفار مى‏كردند
فولادوند: و در سحرگاهان [از خدا] طلب آمرزش میکردند
قمشه‌ای: و سحرگاهان از درگاه خدا طلب آمرزش و مغفرت می‌کردند.
مکارم شیرازی: و در سحرگاهان استغفار مي‏كردند.
وَفِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ ﴿۱۹﴾
انصاریان: و در اموالشان حقّی برای سائل تهیدست و محروم از معیشت بود.
خرمشاهی: و در اموالشان سهمى براى سائل و محروم بود
فولادوند: و در اموالشان براى سائل و محروم حقى [معين] بود
قمشه‌ای: و در اموالشان بر فقیر سائل و محروم حقّی منظور می‌داشتند.
مکارم شیرازی: و در اموال آنها حقي براي سائل و محروم بود.
وَفِي الْأَرْضِ آيَاتٌ لِلْمُوقِنِينَ ﴿۲۰﴾
انصاریان: در زمین برای اهل یقین نشانه هایی [بر توحید، ربوبیت و قدرت خدا] ست.
خرمشاهی: و در زمين مايه‏هاى عبرتى براى اهل يقين هست‏
فولادوند: و روى زمين براى اهل يقين نشانه‏ هايى [متقاعدكننده] است
قمشه‌ای: و (بدانید که) در روی زمین برای اهل یقین ادله‌ای (از قدرت الهی) پدیدار است.
مکارم شیرازی: و در زمين آياتي براي طالبان يقين است.
وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿۲۱﴾
انصاریان: و [نیز] در وجود شما [نشانه هایی است] آیا نمی بینید؟
خرمشاهی: و نيز در وجود خودتان آيا [به چشم بصيرت‏] نمى‏نگريد؟
فولادوند: و در خود شما پس مگر نمى ‏بينيد
قمشه‌ای: و هم در نفوس خود شما مردم، آیا نمی‌نگرید؟
مکارم شیرازی: و در وجود خود شما (نيز آياتي است) آيا نمي‏بينيد؟!
وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ ﴿۲۲﴾
انصاریان: و رزق شما و آنچه به آن وعده داده می شوید، در آسمان است
خرمشاهی: و در آسمان مايه روزى شماست و نيز آنچه به شما وعده داده‏اند
فولادوند: و روزى شما و آنچه وعده داده شده‏ ايد در آسمان است
قمشه‌ای: و روزی شما با همه وعده‌ها که به شما می‌دهند در آسمان است.
مکارم شیرازی: روزي شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده مي‏شود.
فَوَرَبِّ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ مَا أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ ﴿۲۳﴾
انصاریان: پس سوگند به پروردگار آسمان و زمین که آنچه را که وعده داده می شوید، حقّ و یقینی است، همان گونه که شما [وقت سخن گفتن یقین دارید] سخن می گویید.
خرمشاهی: آرى، سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه آن مانند همين كه شما سخن مى‏گوييد، حق است‏
فولادوند: پس سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه واقعا او حق است همان گونه كه خود شما سخن مى‏ گوييد
قمشه‌ای: پس به خدای آسمان و زمین قسم که این (وعده و رزق مقدّر) به مانند تکلّمی که با یکدیگر می‌کنید حقّ و حقیقت است.
مکارم شیرازی: سوگند به پروردگار آسمان و زمين كه اين مطلب حق است همانگونه كه شما سخن مي‏گوئيد!
هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ ﴿۲۴﴾
انصاریان: آیا خبر مهمانان ارجمند و بزرگوار ابراهیم به تو رسیده است؟
خرمشاهی: آيا داستان مهمانان گرامى ابراهيم به تو رسيده است؟
فولادوند: آيا خبر مهمانان ارجمند ابراهيم به تو رسيد
قمشه‌ای: آیا حکایت مهمانان گرامی ابراهیم (فرشتگان) به تو رسیده است؟
مکارم شیرازی: آيا خبر مهمانهاي بزرگوار ابراهيم به تو رسيده است ؟
إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ ﴿۲۵﴾
انصاریان: زمانی که بر او وارد شدند، پس سلام گفتند. گفت: سلام، [شما] مردمی ناشناسید!
خرمشاهی: كه چون بر او وارد شدند گفتند سلام، گفت سلام [بر شما] [و در دل گفت ايشان‏] گروهى ناشناخته‏[اند]
فولادوند: چون بر او درآمدند پس سلام گفتند گفت‏ سلام مردمى ناشناسيد
قمشه‌ای: هنگامی که بر او وارد شدند و سلام گفتند و او جواب سلام گفت و فرمود که شما مردمی ناشناس می‌باشید.
مکارم شیرازی: در آن زمان كه بر او وارد شدند و گفتند: سلام بر تو! او گفت سلام بر شما كه جمعيتي ناشناخته‏ ايد!
فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ ﴿۲۶﴾
انصاریان: پس به سوی خانواده اش بازگشت و گوساله ای فربه [و بریان شده] آورد.
خرمشاهی: سپس به خانواده‏اش روى كرد، آنگاه گوساله‏اى فربه [و بريان‏] به ميان آورد
فولادوند: پس آهسته به سوى زنش رفت و گوساله‏ اى فربه [و بريان] آورد
قمشه‌ای: آن‌گاه پنهانی نزد اهل بیت خود رفت و کباب گوساله فربهی نزد مهمانان باز آورد.
مکارم شیرازی: و به دنبال آن پنهاني به سوي خانواده خود رفت و گوساله فربه (و برياني را براي آنها) آورد.
فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ﴿۲۷﴾
انصاریان: پس آن را نزدیکشان برد [ولی دید نمی خورند]؛ گفت: مگر نمی خورید؟
خرمشاهی: پس آن را نزديك ايشان نهادند گفت چرا نمى‏خوريد؟
فولادوند: آن را به نزديكشان برد [و] گفت مگر نمى ‏خوريد
قمشه‌ای: غذا را نزد آنها گذارد (آنها توجهی به غذا نکردند) ابراهیم گفت: شما غذا تناول نمی‌کنید؟
مکارم شیرازی: و آنرا نزديك آنها گذارد (ولي با تعجب ديد دست به سوي غذا نمي‏برند) گفت! آيا شما غذا نمي‏خوريد؟
فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ ﴿۲۸﴾
انصاریان: و [در دلش] از آنان احساس ترسی کرد. گفتند: مترس. و او را به پسری دانا مژده دادند.
خرمشاهی: سپس از آنان ترسى در دل يافت، گفتند مترس و او را به فرزندى دانا بشارت دادند
فولادوند: و [در دلش] از آنان احساس ترسى كرد گفتند مترس و او را به پسرى دانا مژده دادند
قمشه‌ای: آن گاه (از اینکه بی‌اجازه بر او وارد شده و غذا هم نخوردند) سخت از آنها بیم و اندیشه کرد، آن فرشتگان گفتند: هیچ مترس، و او را به پسری دانا (یعنی اسحاق) بشارت دادند.
مکارم شیرازی: و از اين كار احساس وحشت كرد، گفتند: نترس (ما رسولان پروردگار توئيم) و او را بشارت به تولد پسري دانا و هوشيار دادند.
فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ ﴿۲۹﴾
انصاریان: در این میان همسرش [که مژده را شنیده بود] با فریادی [از روی تعجب] در حالی که به چهره اش زد سر رسید و گفت: پیرزنی نازا [و فرزند؟!]
خرمشاهی: آنگاه زنش با آوايى [بلند] رو به او آورد و بر چهره‏اش چك زد و گفت [چگونه فرزند بزايم كه من‏] پيرزنى سترون هستم‏
فولادوند: و زنش با فريادى [از شگفتى] سر رسيد و بر چهره خود زد و گفت زنى پير نازا [چگونه بزايد]
قمشه‌ای: در آن حال زن ابراهیم (ساره) با فریاد شادمانی روی به آنها آورد و (از شوق) سیلی به صورت زد و گفت: (ای عجب) من زنی پیر و نازا هستم (چگونه پسری توانم زایید).
مکارم شیرازی: در اين هنگام همسرش جلو آمد در حالي كه (از خوشحالي و تعجب) فرياد مي‏كشيد و به صورت خود زد و گفت (آيا پسري خواهم آورد در حالي كه) پيرزني نازا هستم؟!
قَالُوا كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ ﴿۳۰﴾
انصاریان: گفتند: پروردگارت چنین گفته است؛ یقیناً او حکیم و داناست.
خرمشاهی: [فرشتگان‏] گفتند پروردگارت چنين فرموده است، كه او فرزانه داناست‏
فولادوند: گفتند پروردگارت چنين فرموده است او خود حكيم داناست
قمشه‌ای: فرشتگان گفتند: خدای تو چنین فرموده که او به مصالح خلق آگاه و (به حال بندگان) داناست.
مکارم شیرازی: گفتند پروردگارت چنين گفته است، و او حكيم و داناست.
قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿۳۱﴾
انصاریان: [ابراهیم] گفت: ای فرستادگان! دنبال چه کار مهمی هستید؟
خرمشاهی: گفت اى فرشتگان كار و بار شما چيست؟
فولادوند: [ابراهيم] گفت اى فرستادگان ماموريت‏ شما چيست
قمشه‌ای: ابراهیم گفت: ای رسولان حق، باز گویید که شما برای چه کار مأمورید؟
مکارم شیرازی: (ابراهيم) گفت پس ماموريت شما چيست اي فرستادگان (خدا)؟
قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُجْرِمِينَ ﴿۳۲﴾
انصاریان: گفتند: ما را به سوی مردمی گنهکار فرستاده اند؛
خرمشاهی: گفتند ما به سر وقت قومى گنهكار فرستاده شده‏ايم‏
فولادوند: گفتند ما به سوى مردمى پليدكار فرستاده شده‏ ايم
قمشه‌ای: گفتند: ما بر قوم بدکاری فرستاده شده‌ایم (یعنی قوم لوط).
مکارم شیرازی: گفتند ما به سوي قوم مجرمي فرستاده شده‏ ايم.
لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِنْ طِينٍ ﴿۳۳﴾
انصاریان: تا [بارانی] از گِل سنگ بر آنان بفرستیم؛
خرمشاهی: تا بر آنان سنگواره‏اى از گل فروباريم‏
فولادوند: تا سنگهايى از گل رس بر [سر] آنان فرو فرستيم
قمشه‌ای: تا بر سر آنها از گل سنگباران کنیم.
مکارم شیرازی: تا باراني از سنگ - گل بر آنها بفرستيم.
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ ﴿۳۴﴾
انصاریان: [سنگی که] نزد پروردگارت برای تجاوزکاران نشانه گذاری شده است؛
خرمشاهی: كه [هر يك‏] از جانب پروردگارت نشان كرده است و خاص تجاوزكاران است‏
فولادوند: [كه] نزد پروردگارت براى مسرفان نشان‏گذارى شده است
قمشه‌ای: که آن سنگها نزد پروردگار تو معیّن و نشاندار برای ستمکاران است.
مکارم شیرازی: سنگهائي كه از ناحيه پروردگارت براي اسرافكاران نشان شده است!
فَأَخْرَجْنَا مَنْ كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۳۵﴾
انصاریان: پس هرکه را از مؤمنان در آن شهر بود [پیش از آمدن عذاب] بیرون بردیم؛
خرمشاهی: آنگاه هر كس را كه از مؤمنان بود [از آنجا] بيرون برديم‏
فولادوند: پس هر كه از مؤمنان در آن [شهرها] بود بيرون برديم
قمشه‌ای: پس، از اهل ایمان هر که بود از آن دیار خارج کردیم.
مکارم شیرازی: ما تمام مؤ مناني را كه در آن شهرها (ي قوم لوط) زندگي مي‏كردند (قبل از نزول بلا) خارج كرديم.
فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۳۶﴾
انصاریان: در آنجا جز یک خانه از مسلمانان [که اهلش مطیع خدا بودند، نیافتیم.]
خرمشاهی: چندانكه در آنجا جز خانه‏اى از آن مسلمانان، نيافتيم‏
فولادوند: و[لى] در آنجا جز يك خانه از فرمانبران [خدا بيشتر] نيافتيم
قمشه‌ای: و در همه آن دیار جز یک خانه (لوط) دیگر مسلم خداپرست نیافتیم.
مکارم شیرازی: و جز يك خانواده با ايمان در تمام آنها نيافتيم!
وَتَرَكْنَا فِيهَا آيَةً لِلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ﴿۳۷﴾
انصاریان: در آنجا [پس از زیر و رو شدن شهر و هلاکت مردم] نشانه و عبرتی [از قدرت، غضب خود و محکومیت مجرمان] برای کسانی که از عذاب دردناک می ترسند به جا گذاشتیم.
خرمشاهی: و در آنجا نشانه‏اى براى كسانى كه از عذاب دردناك مى‏ترسند، باقى نهاديم‏
فولادوند: و در آنجا براى آنها كه از عذاب پر درد مى‏ ترسند عبرتى به جاى گذاشتيم
قمشه‌ای: و در آن دیار (که ویران کردیم) برای آنان که از عذاب دردناک (قهر خدا) می‌ترسند آیت عبرتی واگذاردیم.
مکارم شیرازی: و در آن (شهرهاي بلاديده) نشانه‏ اي روشن براي كساني كه از عذاب دردناك مي‏ترسند بجاي گذارديم.
وَفِي مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۳۸﴾
انصاریان: و [نیز] در [سرگذشت] موسی، چون او را با دلیلی روشن به سوی فرعون فرستادیم [عبرتی است.]
خرمشاهی: و در مورد موسى، آنگاه كه او را با حجتى آشكار به سوى فرعون فرستاديم‏
فولادوند: و [نيز] در [ماجراى] موسى چون او را با حجتى آشكار به سوى فرعون گسيل داشتيم
قمشه‌ای: و نیز در (رسالت) موسی (آیت عبرت است) که با معجزه روشن به سوی فرعونیانش فرستادیم.
مکارم شیرازی: در (زندگي) موسي نيز نشانه و درس عبرتي بود، هنگامي كه او را به سوي فرعون با دليل آشكار فرستاديم.
فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿۳۹﴾
انصاریان: پس فرعون با سپاهیانش روی [از حق] گرداندند و گفت: [این مرد] یا جادوگر است یا دیوانه!
خرمشاهی: سپس رو به سپاه خويش برگشت و گفت [او] جادوگر يا ديوانه است‏
فولادوند: پس [فرعون] با اركان [دولت] خود روى برتافت و گفت [اين شخص] ساحر يا ديوانه‏ اى است
قمشه‌ای: و فرعون به غرور ملک و قدرت (از طاعت حق) سرکشید و گفت که موسی ساحر یا دیوانه است.
مکارم شیرازی: اما او با تمام وجودش از وي روي برتافت و گفت: اين مرد يا ساحر است يا ديوانه!
فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿۴۰﴾
انصاریان: در نتیجه او و سپاهیانش را گرفتیم و به دریا افکندیم، در حالی که [به سبب لجبازی و دشمنی] مستحقّ سرزنش بود.
خرمشاهی: سرانجام او و سپاهيانش را فروگرفتيم، سپس او را كه نكوهيده بود به دريا انداختيم و [غرقه ساختيم‏]
فولادوند: [تا] او و سپاهيانش را گرفتيم و آنان را در دريا افكنديم در حالى كه او [در آخرين لحظه] نكوهشگر [خود] بود
قمشه‌ای: ما هم او را با همه سپاهش (به قهر) گرفتیم و به دریا انداختیم که در خور هر نکوهش و ملامت بود.
مکارم شیرازی: ما او و لشكريانش را گرفتيم و در دريا پرتاب كرديم، در حالي كه در خور سرزنش بود.
وَفِي عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ ﴿۴۱﴾
انصاریان: و [نیز] در [سرگذشت قوم] عاد هنگامی که بر آنان باد هلاک کننده ای فرستادیم [عبرتی است.]
خرمشاهی: و در مورد عاد، آنگاه كه بر آنان بادى سترون فرستاديم‏
فولادوند: و در [ماجراى] عاد [نيز] چون بر [سر] آنها آن باد مهلك را فرستاديم
قمشه‌ای: و نیز در قوم عاد که بر هلاکشان تندباد خزان فرستادیم (عبرت خلق است).
مکارم شیرازی: همچنين در سرگذشت عاد نيز آيتي است در آن هنگام كه تندبادي بيباران بر آنها فرستاديم.
مَا تَذَرُ مِنْ شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ ﴿۴۲﴾
انصاریان: [آن باد] هیچ چیزی را که بر آن می وزید، رها نمی کرد مگر آنکه آن را به صورت استخوان پوسیده ای می ساخت.
خرمشاهی: كه هيچ چيزى كه بر آن مى‏گذشت باقى نمى‏گذاشت، مگر آنكه آن را مانند خاك و خاشاك مى‏ساخت‏
فولادوند: به هر چه مى‏وزيد آن را چون خاكستر استخوان مرده مى‏ گردانيد
قمشه‌ای: که آن باد هلاک به چیزی نمی‌گذشت جز آنکه آن را مانند استخوان پوسیده می‌گردانید.
مکارم شیرازی: كه از هر چيزي مي‏گذشت آنرا رها نمي‏كرد تا همچون استخوانهاي پوسيده كند!
وَفِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ ﴿۴۳﴾
انصاریان: و [نیز] در قوم ثمود [عبرتی است] هنگامی که [پس از پی کردن ناقه] به آنان گفته شد: زمانی کوتاه [که بیش از سه روز نیست، از زندگی] برخوردار باشید [که عذاب خواهد رسید.]
خرمشاهی: و در مورد ثمود آنگاه كه به آنان گفته شد كه تا زمانى [معين‏] از زندگى برخوردار شويد
فولادوند: و در [ماجراى] ثمود [نيز عبرتى بود] آنگاه كه به ايشان گفته شد تا چندى برخوردار شويد
قمشه‌ای: و هم در قوم ثمود (بر خلق عبرتی است) که به آنان گفته شد: اینک گرم تعیّش و تمتّع (حیوانی) باشید تا هنگام معیّن (که وعده انتقام حق فرا می‌رسد).
مکارم شیرازی: و نيز در سرگذشت قوم ثمود عبرتي است در آن هنگام كه به آنها گفته شد مدتي كوتاه متمتع باشيد (و سپس منتظر عذاب).
فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنْظُرُونَ ﴿۴۴﴾
انصاریان: ولی [آنان در آن سه روز هم که مهلت داشتند باز] از فرمان پروردگارشان سرپیچی کردند، پس صاعقه مرگبار آنان را فراگرفت در حالی که آنان با ترس و حیرت به آن می نگریستند.
خرمشاهی: سپس از فرمان پروردگارشان سرپيچيدند، آنگاه صاعقه‏[ى مرگ‏] آنان را كه [درمانده‏وار] مى‏نگريستند، فروگرفت‏
فولادوند: تا [آنكه] از فرمان پروردگار خود سر برتافتند و در حالى كه آنها مى ‏نگريستند آذرخش آنان را فرو گرفت
قمشه‌ای: آنها هم از فرمان خدای خود سرکشیدند پس آنها را صاعقه آتش درگرفت در حالی که (هلاک خویش را) به چشم مشاهده می‌کردند.
مکارم شیرازی: آنها از فرمان پروردگارشان سرباز زدند، و صاعقه آنها را فروگرفت در حالي كه (خيره خيره) نگاه مي‏كردند (بي آنكه قدرت بر دفاع داشته باشند).
فَمَا اسْتَطَاعُوا مِنْ قِيَامٍ وَمَا كَانُوا مُنْتَصِرِينَ ﴿۴۵﴾
انصاریان: پس [با آمدن عذاب و به سبب اینکه هیچ مهلتی نیافتند] نه قدرت برخاستن از جای خود را داشتند و نه دادخواهی کردند.
خرمشاهی: آنگاه توان ايستادن هم نداشتند و كين‏ستان نبودند
فولادوند: در نتيجه نه توانستند به پاى خيزند و نه طلب يارى كنند
قمشه‌ای: در حالی که نه هیچ توانایی برخاستن (و گریختن) داشتند و نه هیچ یار و مددکاری یافتند.
مکارم شیرازی: آنها چنان بر زمين افتادند كه قدرت بر قيام نداشتند، و نتوانستند از كسي ياري طلبند!
وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۴۶﴾
انصاریان: و قوم نوح را پیش از این [هلاک کردیم]؛ زیرا آنان همواره مردمی نافرمان بودند.
خرمشاهی: و قوم نوح از آن پيش، كه آنان قومى نافرمان بودند
فولادوند: و قوم نوح [نيز] پيش از آن [اقوام نامبرده همين گونه هلاك شدند] زيرا آنها مردمى نافرمان بودند
قمشه‌ای: و پیش از این اقوام هم قوم نوح را هلاک کردیم که مردمی فاسق و نابکار بودند.
مکارم شیرازی: همچنين قوم نوح را قبل از آنها هلاك كرديم، چرا كه قوم فاسقي بودند.
وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ﴿۴۷﴾
انصاریان: و آسمان را به قدرت ونیرو بنا کردیم و ما [همواره] وسعت دهنده ایم.
خرمشاهی: و آسمان را توانمندانه برافراشتيم و ما توانمنديم‏
فولادوند: و آسمان را به قدرت خود برافراشتيم و بى‏ گمان ما [آسمان]گستريم
قمشه‌ای: و کاخ رفیع آسمان را ما به قدرت خود برافراشتیم و ماییم که مقتدریم.
مکارم شیرازی: ما آسمان را با قدرت بنا كرديم و همواره آنرا وسعت مي‏بخشيم!
وَالْأَرْضَ فَرَشْنَاهَا فَنِعْمَ الْمَاهِدُونَ ﴿۴۸﴾
انصاریان: و زمین را گستردیم و چه نیکو گستراننده ای هستیم.
خرمشاهی: و زمين را گسترانديم چه نيكو گستراننده‏ايم‏
فولادوند: و زمين را گسترانيده‏ ايم و چه نيكو گسترندگانيم
قمشه‌ای: و زمین را بگستردیم و چه نیکو مهدی بگستردیم.
مکارم شیرازی: و زمين را گسترديم، و چه خوب گستراننده‏ ايم ؟
وَمِنْ كُلِّ شَيْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۴۹﴾
انصاریان: واز هر چیزی جفت آفریدیم باشد که متذکّر [این حقایق که نشانه هایی بر قدرت، حکمت و ربوبیت خداست] شوید.
خرمشاهی: و از هر چيز گونه‏هايى آفريديم باشد كه پند گيريد
فولادوند: و از هر چيزى دو گونه [يعنى نر و ماده] آفريديم اميد كه شما عبرت گيريد
قمشه‌ای: و از هر چیزی دو نوع (نر و ماده) بیافریدیم تا مگر متذکر (حکمت خدا) شوید.
مکارم شیرازی: و از هر چيز دو زوج آفريديم شايد متذكر شويد.
فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۵۰﴾
انصاریان: پس به سوی خدا بگریزید [که] بی تردید من از سوی او بیم دهنده ای روشنگرم.
خرمشاهی: پس در خداوند بگريزيد، كه من براى شما از جانب او هشداردهنده‏اى آشكارم‏
فولادوند: پس به سوى خدا بگريزيد كه من شما را از طرف او بيم‏ دهنده‏ اى آشكارم
قمشه‌ای: باری، به درگاه خدا گریزید، که من از جانب او با بیانی روشن شما را می‌ترسانم.
مکارم شیرازی: پس به سوي خدا بگريزيد كه من از سوي او براي شما بيم دهنده آشكاري هستم.
وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۵۱﴾
انصاریان: و با خدا معبودی دیگر قرار ندهید، یقیناً من از سوی او بیم دهنده ای آشکارم.
خرمشاهی: و در جنب خداوند خدايى ديگر قائل مشويد كه من براى شما از جانب او هشداردهنده‏اى آشكارم‏
فولادوند: و با خدا معبودى ديگر قرار مدهيد كه من از جانب او هشداردهنده‏ اى آشكارم
قمشه‌ای: و هرگز با خدای یکتا خدایی دیگر نپرستید که من از جانب او با بیانی روشن شما را می‌ترسانم.
مکارم شیرازی: و با خدا معبود ديگري قرار ندهيد كه من براي شما از سوي او بيم دهنده آشكاري هستم.
كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿۵۲﴾
انصاریان: همچنین هیچ پیامبری بر کسانی که پیش از اینان بودند نیامد مگر اینکه گفتند: جادوگر یا دیوانه است!
خرمشاهی: بدين‏سان براى پيشينيان آنان هيچ پيامبرى نيامد مگر آنكه گفتند [او] جادوگر يا ديوانه است‏
فولادوند: بدين سان بر كسانى كه پيش از آنها بودند هيچ پيامبرى نيامد جز اينكه گفتند ساحر يا ديوانه‏ اى است
قمشه‌ای: همچنان (که تو را ای رسول تکذیب کردند) هیچ رسولی بر امم پیشین نیامد جز آنکه (او را تکذیب کرده و) گفتند: او ساحر یا دیوانه است.
مکارم شیرازی: اينگونه است كه هيچ پيامبري قبل از اينها به سوي قومي فرستاده نشد مگر اينكه گفتند او ساحر است يا ديوانه!
أَتَوَاصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿۵۳﴾
انصاریان: آیا [این اقوام] یکدیگر را به این گونه داوری [ناحق درباره پیامبرشان] سفارش کرده بودند؟! [نه] بلکه همه آنان گروهی یاغی و سرکش بودند [و این یاوه گویی ها، محصول سرکشی و یاغی گری آنان بود.]
خرمشاهی: آيا همديگر را بدان سفارش كرده‏اند؟ حق اين است كه قومى طغيانگرند
فولادوند: آيا همديگر را به اين [سخن] سفارش كرده بودند [نه] بلكه آنان مردمى سركش بودند
قمشه‌ای: آیا بر این تکذیب، مردم اعصار به یکدیگر سفارش کرده‌اند؟ (یا نه؟) بلکه این مردم (همه بالذّات) گروهی سرکش و نافرمانند.
مکارم شیرازی: آيا يكديگر را به آن سفارش مي‏كردند (كه عموما چنين تهمتي را بزنند) نه، بلكه آنها قومي طغيانگرند!
فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَمَا أَنْتَ بِمَلُومٍ ﴿۵۴﴾
انصاریان: بنابراین از این سبک مغزان باطل گو، روی برگردان [که تو اتمام حجت کردی] و شایسته سرزنش نیستی؛
خرمشاهی: پس، از آنان روى بگردان كه تو سزاوار سرزنش نيستى‏
فولادوند: پس از آنان روى بگردان كه تو در خور نكوهش نيستى
قمشه‌ای: پس (تو هم ای رسول ما) از این مردم کافر روی بگردان که (اتمام حجّت کردی و) دیگر هیچ در خور نکوهش و ملامت نیستی.
مکارم شیرازی: حال كه چنين است از آنها روي بگردان و تو هرگز درخور ملامت نخواهي بود.
وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۵۵﴾
انصاریان: و پند ده؛ زیرا پند به مؤمنان سود می دهد؛
خرمشاهی: و پند بده كه اندرز مؤمنان را سود دهد
فولادوند: و پند ده كه مؤمنان را پند سود بخشد
قمشه‌ای: و (امّت را) تذکّر و پند می‌ده که پند و تذکّر (اگر کافران را نفع ندهد) مؤمنان را سودمند افتد.
مکارم شیرازی: و پيوسته تذكر ده، زيرا تذكر براي مؤ منان سودمند است.
وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ ﴿۵۶﴾
انصاریان: و جن و انس را جز برای اینکه مرا بپرستند نیافریدیم؛
خرمشاهی: و جن و انس را جز براى آنكه مرا بپرستند، نيافريده‏ام‏
فولادوند: و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند
قمشه‌ای: و من جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا (به یکتایی) پرستش کنند.
مکارم شیرازی: من جن و انس را نيافريدم جز براي اينكه عبادتم كنند (و از اين طريق تكامل يابند و به من نزديك شوند).
مَا أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَمَا أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ ﴿۵۷﴾
انصاریان: از آنان هیچ رزقی نمی خواهم، و نمی خواهم که مرا طعام دهند.
خرمشاهی: از آنان رزقى نخواسته‏ام و نخواسته‏ام كه به من خوراك دهند
فولادوند: از آنان هيچ روزيى نمى‏ خواهم و نمى‏ خواهم كه مرا خوراك دهند
قمشه‌ای: من از (خلق) آنها رزق و طعام (و هیچ گونه سودی) بر خود نخواستم.
مکارم شیرازی: هرگز از آنها نمي‏خواهم كه به من روزي دهند، و نمي‏خواهم مرا اطعام كنند.
إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ ﴿۵۸﴾
انصاریان: بی تردید خدا خود روزی دهنده و صاحب قدرت استوار است.
خرمشاهی: بى‏گمان خداوند است كه روزى‏بخش نيرومند استوار است‏
فولادوند: خداست كه خود روزى بخش نيرومند استوار است
قمشه‌ای: همانا روزی بخشنده خلق تنها خداست که صاحب قوّت و قدرت ابدی است.
مکارم شیرازی: خداوند روزي دهنده و صاحب قوت و قدرت است.
فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوبًا مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحَابِهِمْ فَلَا يَسْتَعْجِلُونِ ﴿۵۹﴾
انصاریان: پس برای کسانی [از قوم تو] که ستم ورزیدند، سهمی از عذاب است مانند سهم هم مسلکانشان [از امت های پیشین]، بنابراین شتاب در آمدن آن را نخواهند.
خرمشاهی: آرى براى [اين‏] ستمكاران هم نصيبى [از عذاب‏] همانند نصيب يارانشان است، نبايد كه به شتابش از من بطلبند
فولادوند: پس براى كسانى كه ستم كردند بهره‏ اى است از عذاب همانند بهره عذاب ياران [قبلى]شان پس [بگو] در خواستن عذاب از من شتابزدگى نكنند
قمشه‌ای: پس این ستمکاران را هم گناهی و کیفری مانند اصحاب و امثالشان (از امم پیشین) خواهد بود، باری آن را به عجله از من نخواهند (و به مهلتی که دادیم مغرور نشوند البتّه روز انتقامشان می‌رسد).
مکارم شیرازی: براي كساني كه ستم كردند سهم بزرگي از عذاب است همانند سهم يارانشان (از اقوام ستمگر پيشين) بنابراين عجله نكنند.
فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ﴿۶۰﴾
انصاریان: پس وای بر کسانی که کافر شدند از آن روزشان که به آن وعده داده می شوند.
خرمشاهی: پس واى بر كافران از آن روزشان كه وعده‏اش را به ايشان داده‏اند
فولادوند: پس واى بر كسانى كه كافر شده‏ اند از آن روزى كه وعده يافته‏ اند
قمشه‌ای: پس (آن گاه که زمان کیفر فرا رسید) وای بر آنان که کافر شدند از آن روز سختی که (رسولان) به آنها وعده می‌دهند (که در دنیا به قتل و اسارت و در عقبی به قهر و عقوبت محکومند).
مکارم شیرازی: واي بر آنها كه كافر شدند از روزي كه به آنها وعده داده مي‏شود.