بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ
﴿۱﴾
انصاریان: ق، سوگند به قرآن مجید [که محمّد، فرستاده ماست و وقوع قیامت حق است.]
خرمشاهی: ق [ قاف]، سوگند به قرآن مجيد فولادوند: قاف سوگند به قرآن باشكوه قمشهای: ق (قسم به قدس و قدرت و) قسم به قرآن با مجد و عظمت. مکارم شیرازی: ق - سوگند به قرآن مجيد.
بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ
﴿۲﴾
انصاریان: [کفر پیشگان نه تنها ایمان نیاوردند] بلکه از اینکه بیم دهنده ای از خودشان به سوی آنان آمد تعجب کردند و در نتیجه کافران گفتند: این چیزی عجیب است.
خرمشاهی: حق اين است كه [كافران] از اينكه از ميان خودشان هشداردهندهاى به سراغ آنان آمده است، شگفتزده شدهاند، و كافران گويند اين چيزى گفتآور است فولادوند: [كه آنان نگرويدند] بلكه از اينكه هشداردهنده اى از خودشان برايشان آمد در شگفت شدند و كافران گفتند اين [محمد و حكايت معاد] چيزى عجيب است قمشهای: (که منکران ایمان نیاوردند) بلکه از آمدن رسولی از خودشان که آنها را هشدار و اندرز دهد به شگفت آمده و کفار (نادان) گفتند: این (دعوی رسالت و خبر از قیامت) بسیار چیز عجیبی است. مکارم شیرازی: آنها تعجب كردند كه پيامبري انذارگر از ميان خودشان آمده، و كافران گفتند: اين چيز عجيب است!
أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ
﴿۳﴾
انصاریان: آیا هنگامی که مردیم و خاک شدیم [زنده می شویم و به حیات دوباره باز می گردیم؟] این بازگشتی دور [از عقل] است.
خرمشاهی: آيا چون مرديم و خاك شديم [از نو زنده شويم؟]، اين بازگشتى بعيد است فولادوند: آيا چون مرديم و خاك شديم [زنده مى شويم] اين بازگشتى بعيد است قمشهای: آیا ما پس از آنکه مردیم و یکسره خاک شدیم (باز زنده میشویم)؟ این بازگشت بسیار بعید است. مکارم شیرازی: آيا هنگامي كه ما مرديم و خاك شديم دو باره به زندگي باز ميگرديم ؟ اين بازگشتي است بعيد!
قَدْ عَلِمْنَا مَا تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَعِنْدَنَا كِتَابٌ حَفِيظٌ
﴿۴﴾
انصاریان: بی تردید ما آنچه را که زمین از اجسادشان می کاهد، می دانیم و نزد ما کتابی ضبط کننده [همه امور چون لوح محفوظ] است.
خرمشاهی: به راستى مىدانيم كه زمين از ايشان چه مىكاهد، و نزد ما كتابى است محفوظ فولادوند: قطعا دانسته ايم كه زمين [چه مقدار] از اجسادشان فرو مى كاهد و پيش ما كتاب ضبطكننده اى است قمشهای: (تعجب نکنند که) ما به آنچه زمین از آنها بکاهد کاملا آگاهیم و کتابی نگاهدارنده (لوح محفوظ که مشتمل بر همه حقایق عالم است) نزد ماست. مکارم شیرازی: ولي ما ميدانيم آنچه را زمين از بدن آنها ميكاهد، و نزد ما كتابي است كه همه چيز در آن محفوظ است.
بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ
﴿۵﴾
انصاریان: [اینان نه اینکه زنده شدن پس از مرگ را باور نکردند] بلکه حق را هم هنگامی که به سویشان آمد، تکذیب کردند پس در حالتی آشفته و سردرگم اند.
خرمشاهی: حق اين است كه [دين و پيامبر] حق را چون فراز آمدشان دروغ شمردند، و ايشان در كارى سردرگمند فولادوند: [نه] بلكه حقيقت را وقتى برايشان آمد دروغ خواندند و آنها در كارى سردرگم [مانده]اند قمشهای: بلکه کافران چون (رسول) حق آمد او را تکذیب کردند و (در کار بزرگ رسالت و قرآن با عظمت) در حالی مضطرب و سرگردان ماندند (گاهی از جهل، افسانه پیشینیان شمردند و گاهی سحر و شعر پنداشتند). مکارم شیرازی: آنها حق را هنگامي كه به سراغشان آمد تكذيب كردند لذا پيوسته در كار پراكنده خود متحيرند!
أَفَلَمْ يَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ كَيْفَ بَنَيْنَاهَا وَزَيَّنَّاهَا وَمَا لَهَا مِنْ فُرُوجٍ
﴿۶﴾
انصاریان: آیا با تأمل به آسمان بالای سرشان ننگریستند که چگونه آن را بنا کرده و بیاراستیم و آن را هیچ شکاف [و ناموزونی] نیست؟
خرمشاهی: آيا به آسمان فرازشان ننگريستهاند، كه چگونه آن را برافراشتهايم و آن را آراستهايم، و هيچ خللى ندارد فولادوند: مگر به آسمان بالاى سرشان ننگريسته اند كه چگونه آن را ساخته و زينتش داده ايم و براى آن هيچ گونه شكافتگى نيست قمشهای: پس مگر (منکران حق) آسمان را فراز خود نمینگرند که ما چگونه بنای محکم اساس نهادهایم و آن را به زیور (ستارگان رخشان) آراستهایم و هیچ شکاف و خللی در آن راه ندارد؟ مکارم شیرازی: آيا آنها به آسماني كه بالاي سرشان است نگاه نكردند كه چگونه ما آنرا بنا كرده ايم ؟ و چگونه به وسيله ستارگان زينت بخشيده ايم ؟ و هيچ شكاف و ناموزوني در آن نيست!
وَالْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ
﴿۷﴾
انصاریان: و زمین را گستردیم و کوه هایی استوار در آن افکندیم و در آن از هر نوع گیاه خوش منظر و دل انگیزی رویاندیم،
خرمشاهی: و زمين را گستراندهايم، و در آن كوهها را درانداختهايم، و در آن از هرگونه خرمى روياندهايم فولادوند: و زمين را گسترديم و در آن لنگر[آسا كوه]ها فرو افكنديم و در آن از هر گونه جفت دل انگيز رويانيديم قمشهای: و زمین را نمینگرند که آن را بگستردیم و در آن کوههای استوار بیفکندیم و هر نوع گیاه با حسن و طراوت از آن برویانیدیم؟ مکارم شیرازی: و زمين را گسترش داديم، و در آن كوههاي عظيمي افكنديم، و از هر نوع گياه بهجتانگيز رويانديم.
تَبْصِرَةً وَذِكْرَى لِكُلِّ عَبْدٍ مُنِيبٍ
﴿۸﴾
انصاریان: تا برای هر بنده ای که [با اندیشیدن در نظام هستی] به سوی خدا باز می گردد، مایه بینایی و یادآوری باشد؛
خرمشاهی: براى روشنگرى و يادآورى هر بنده اهل انابت فولادوند: [تا] براى هر بنده توبه كارى بينشافزا و پندآموز باشد قمشهای: تا موجب بصیرتی باشد (در برهان الهیّت) و تذکری برای هر بندهای که رو به درگاه خدا آرد. مکارم شیرازی: تا وسيله بينائي و بيداري براي هر بنده توبه كاري باشد.
وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَكًا فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَحَبَّ الْحَصِيدِ
﴿۹﴾
انصاریان: و از آسمان آبی بسیار پربرکت و سودمند نازل کردیم، پس به وسیله آن باغ ها و دانه های دروکردنی را رویاندیم.
خرمشاهی: و از آسمان آبى پربركت فرو فرستاديم، آنگاه بدان بوستانها و دانه درودنى روياندهايم فولادوند: و از آسمان آبى پر بركت فرود آورديم پس بدان [وسيله] باغها و دانه هاى دروكردنى رويانيديم قمشهای: و ما از آسمان رحمت آب باران با برکت را نازل کردیم و باغهای میوه و دانههای درو شدنی برویانیدیم. مکارم شیرازی: و از آسمان آبي پر بركت فرستاديم و به وسيله آن باغها و دانه هائي را كه درو ميكنند رويانديم.
وَالنَّخْلَ بَاسِقَاتٍ لَهَا طَلْعٌ نَضِيدٌ
﴿۱۰﴾
انصاریان: و [نیز] درختان بلندقامت خرما را که خوشه های متراکم و روی هم چیده دارند [رویاندیم.]
خرمشاهی: و درختان خرماى بلند بالا كه ميوه توبرتو دارد فولادوند: و درختان تناور خرما كه خوشه[هاى] روى هم چيده دارند قمشهای: و نیز نخلهای بلند خرما که میوه آن منظم روی هم چیده شده است برانگیختیم. مکارم شیرازی: و نخلهاي بلند قامت كه ميوههاي متراكم دارند.
رِزْقًا لِلْعِبَادِ وَأَحْيَيْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا كَذَلِكَ الْخُرُوجُ
﴿۱۱﴾
انصاریان: برای آنکه رزق و روزی بندگان باشد، و نیز به وسیله آن آب سرزمین مرده را زنده کردیم؛ و بیرون آمدنشان [پس از مرگ از خاک گور برای ورود به قیامت] این گونه است.
خرمشاهی: تا روزى بندگان باشد، و بدان سرزمينى پژمرده را زنده كرديم، رستاخيز هم همينگونه است فولادوند: [اينها همه] براى روزى بندگان [من] است و با آن [آب] سرزمين مرده اى را زنده گردانيديم رستاخيز [نيز] چنين است قمشهای: اینها را رزق بندگان قرار دادیم و به باران زمین مرده را زنده ساختیم (تا خلق بدانند که) همچنین پس از مرگ سر از خاک بیرون میکنند. مکارم شیرازی: همه اينها به منظور بخشيدن روزي به بندگان است، و به وسيله باران زمين مرده را زنده كرديم، آري زنده شدن مردگان نيز همين گونه است.
كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ
﴿۱۲﴾
انصاریان: پیش از اینان [که تو را تکذیب می کنند] قوم نوح و اصحاب رس و [قوم] ثمود [پیامبرانشان] را تکذیب کردند.
خرمشاهی: پيش از آنان قوم نوح و اصحاب رس و ثمود تكذيب پيشه كردند فولادوند: پيش از ايشان قوم نوح و اصحاب رس و ثمود قمشهای: پیش از اینان هم قوم نوح و اصحاب رسّ (که پیغمبر خود را به چاه افکندند) و قوم ثمود هم تکذیب رسولان کردند. مکارم شیرازی: پيش از آنها قوم نوح و اصحاب الرس (قومي كه در يمامه زندگي ميكردند و پيامبري بنام حنظله داشتند) و قوم ثمود (پيامبرانشان را) تكذيب كردند.
وَعَادٌ وَفِرْعَوْنُ وَإِخْوَانُ لُوطٍ
﴿۱۳﴾
انصاریان: و نیز قوم عاد و فرعون و برادران لوط،
خرمشاهی: و نيز عاد و فرعون و قوم لوط فولادوند: و عاد و فرعون و برادران لوط قمشهای: و قوم عاد و فرعون و قوم لوط. مکارم شیرازی: و همچنين قوم عاد و فرعون و قوم لوط.
وَأَصْحَابُ الْأَيْكَةِ وَقَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِيدِ
﴿۱۴﴾
انصاریان: و اصحاب ایکه و قوم تُبّع همگی پیامبران را تکذیب کردند، پس تهدیدم [به نزول عذاب] بر آنان محقق و ثابت شد.
خرمشاهی: و اصحاب ايكه، و قوم تبع همگان پيامبران را دروغزن شمردند، آنگاه عقاب من بر آنان تعلق گرفت فولادوند: و بيشه نشينان و قوم تبع به تكذيب پرداختند همگى فرستادگان [ما] را به دروغ گرفتند و [در نتيجه] تهديد [من] واجب آمد قمشهای: و اصحاب ایکه (امت شعیب) و قوم تبّع (پادشاه یمن) همه رسولان حق را تکذیب کردند تا وعده عذاب من بر آنان حتم و واجب گردید. مکارم شیرازی: و اصحاب الايكه (قوم شعيب) و قوم تبع (كه در سرزمين يمن زندگي ميكردند) هر يك از آنها فرستادگان الهي را تكذيب كردند و وعده عذاب درباره آنها تحقق يافت.
أَفَعَيِينَا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ
﴿۱۵﴾
انصاریان: آیا ما از آفرینش نخستین عاجز و درمانده شدیم [تا از دوباره آفریدن عاجز و درمانده شویم؟ چنین نیست] بلکه آنان [با این همه دلایل روشن و استوار] باز در آفرینش جدید در تردیدند.
خرمشاهی: آيا در آفرينش نخستين درمانده بوديم؟ [هرگز]، بلكه ايشان از آفرينش جديد شك و شبهه دارند فولادوند: مگر از آفرينش نخستين [خود] به تنگ آمديم [نه] بلكه آنها از خلق جديد در شبهه اند قمشهای: آیا در اول بار که آفرینش را آوردیم هیچ درماندیم؟ (پس در خلقت معاد دیگر بار هم عاجز نیستیم) بلکه این منکران در شک و ریب از خلقت نو (و نشأه معاد) اند. مکارم شیرازی: آيا ما از آفرينش نخستين عاجز مانديم (كه قادر بر آفرينش رستاخيز نباشيم) ولي آنها (با اين همه دلائل روشن) باز در آفرينش جديد ترديد دارند.
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ
﴿۱۶﴾
انصاریان: همانا انسان را آفریدیم و همواره آنچه را که باطنش [نسبت به معاد و دیگر حقایق] به او وسوسه می کند، می دانیم، و ما به او از رگ گردن نزدیک تریم.
خرمشاهی: و به راستى كه انسان را آفريدهايم و مىدانيم كه نفسش چه وسوسهاى به او مىكند، و ما به او از رگ جان نزديكتريم فولادوند: و ما انسان را آفريده ايم و مى دانيم كه نفس او چه وسوسه اى به او مى كند و ما از شاهرگ [او] به او نزديكتريم قمشهای: و ما انسان را خلق کردهایم و از وساوس و اندیشههای نفس او کاملا آگاهیم که ما از رگ گردن او به او نزدیکتریم. مکارم شیرازی: ما انسان را آفريديم و وسوسه هاي نفس او را ميدانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم!
إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ
﴿۱۷﴾
انصاریان: [یاد کن] دو فرشته ای را که همواره از ناحیه خیر و از ناحیه شر، ملازم انسان هستند و همه اعمالش را دریافت کرده و ضبط می کنند.
خرمشاهی: چون فراگيران كه از راست و از چپ او كميندار هستند، [كارها و سخنان او را] فراگيرند فولادوند: آنگاه كه دو [فرشته] دريافت كننده از راست و از چپ مراقب نشسته اند قمشهای: آن گاه که دو ملک دریافت دارنده (یعنی فرشتگان مراقب و حاضر مأمور نگارش اعمال خیر و شر او) از طرف راست و چپ (به مراقبت او) بنشسته و (اعمال آدمی را) دریافت میدارند. مکارم شیرازی: به خاطر بياوريد هنگامي كه دو فرشته راست و چپ كه ملازم انسان هستند اعمال او را دريافت ميدارند.
مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ
﴿۱۸﴾
انصاریان: هیچ سخنی را به زبان نمی گوید جز اینکه نزد آن [برای نوشتن و حفظش] نگهبانی آماده است؛
خرمشاهی: سخنى به زبان نمىآورد، مگر آنكه نگهبان حاضر و ناظرى نزد اوست فولادوند: [آدمى] هيچ سخنى را به لفظ درنمى آورد مگر اينكه مراقبى آماده نزد او [آن را ضبط مى كند] قمشهای: سخنی بر زبان نیاورد جز آنکه همان دم فرشتهای مراقب و آماده است. مکارم شیرازی: هيچ سخني را انسان تلفظ نميكند مگر اينكه نزد آن فرشته اي مراقب و آماده براي انجام ماموريت است.
وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ
﴿۱۹﴾
انصاریان: و سکرات و بیهوشی مرگ، حق را [که همه واقعیات جهان پس از مرگ است] می آورد [و به محتضر می گویند:] این همان چیزی است که از آن می گریختی؛
خرمشاهی: و مستى مرگ، حقيقت را پديد آورد، اين همان است كه از آن كناره مىگرفتى فولادوند: و سكرات مرگ به راستى در رسيد اين همان است كه از آن مى گريختى قمشهای: و (به هوش آیید که) هنگام بیهوشی و سختی مرگ به حق و حقیقت فرا رسید، آری همان مرگی که از آن دوری میجستی. مکارم شیرازی: و سرانجام سكرات مرگ به حق فرا ميرسد (و به انسان گفته ميشود) اين همان چيزي است كه از آن ميگريختي!
وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ
﴿۲۰﴾
انصاریان: و در صور می دمند؛ آن است روز [تحقق و ظهور] وعده های تهدیدآمیز و وحشتناک.
خرمشاهی: و در صور دميده شود، اين روز وعده عذاب است فولادوند: و در صور دميده شود اين است روز تهديد [من] قمشهای: و آن گاه در صور بدمند (و ملایک ندا کنند که) این است روز تهدید (های الهی به خلق). مکارم شیرازی: و در صور دميده ميشود، آن روز، روز تحقق وعده وحشتناك است.
وَجَاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ
﴿۲۱﴾
انصاریان: هر کسی در آن روز می آید در حالی که سوق دهنده ای و شاهدی با اوست، [که سوق دهنده او را به محشر می راند و شاهد بر اعمالش گواهی می دهد.]
خرمشاهی: و همراه هر كسى راهبرى و شاهدى فراز آيد فولادوند: و هر كسى مى آيد [در حالى كه] با او سوقدهنده و گواهى دهنده اى است قمشهای: و هر نفسی را فرشتهای (برای حساب به محشر) کشاند و فرشتهای (بر نیک و بدش) گواهی دهد. مکارم شیرازی: و هر انساني وارد محشر ميگردد در حالي كه همراه او سوق دهنده و گواهي است.
لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ
﴿۲۲﴾
انصاریان: [به او می گویند:] تو از این روز بزرگ در بی خبری و غفلت بودی، پس ما پرده بی خبری را از دیده [بصیرت] ات کنار زدیم در نتیجه دیده ات امروز بسیار تیزبین است.
خرمشاهی: [و به او گويند] به راستى كه از اين امر در غفلت بودى و حال پردهات را از تو برطرف ساختهايم، و امروز ديدهات تيزبين است فولادوند: [به او مى گويند] واقعا كه از اين [حال] سخت در غفلت بودى و[لى] ما پرده ات را [از جلوى چشمانت] برداشتيم و ديده ات امروز تيز است قمشهای: و تو (ای آدمی نادان) از این (روز سخت مرگ) در غفلت بودی تا آنکه ما پرده از کار تو برانداختیم و امروز چشم بصیرتت بیناتر گردید. مکارم شیرازی: (به او خطاب ميشود) تو از اين صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودي، و ما پرده را از چشم تو كنار زديم، و امروز چشمت كاملا تيز بين است!
وَقَالَ قَرِينُهُ هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ
﴿۲۳﴾
انصاریان: و [فرشته] همراهش می گوید: این است نامه اعمالش که همراه من آماده است.
خرمشاهی: و همنشين او گويد اين همان است كه نزد من آماده است فولادوند: و [فرشته] همنشين او مى گويد اين است آنچه پيش من آماده است [و ثبت كرده ام] قمشهای: و قرین وی (یعنی فرشته موکّل و شاهد او بدو) گوید: این همان اعمالی است که نزد من (برای امروز تو) محفوظ و مهیّاست. مکارم شیرازی: فرشته همنشين او ميگويد اين نامه اعمال او است كه نزد من حاضر و آماده است.
أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ
﴿۲۴﴾
انصاریان: [به دو فرشته نگهبان و حافظ اعمال فرمان می دهند] شما دو نفر هر کافر سرسخت و معاندی را در دوزخ اندازید.
خرمشاهی: هر كفر پيشه ستيزهجويى را به جهنم اندازيد فولادوند: [به آن دو فرشته خطاب مى شود] هر كافر سرسختى را در جهنم فروافكنيد قمشهای: (و خطاب آید که) امروز هر کافر معاند را به دوزخ درافکنید. مکارم شیرازی: (خداوند فرمان ميدهد:) در جهنم بيفكنيد هر كافر متكبر و لجوج را.
مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُرِيبٍ
﴿۲۵﴾
انصاریان: [همان که به شدت] مانع خیر و تجاوزکار [از حدود خدا] و تردید کننده در حقایق [و تردید انداز در دل های مردم بود.]
خرمشاهی: [همان كه] بازدارنده خير و تجاوزكار شكاك است فولادوند: [هر] بازدارنده از خيرى [هر] متجاوز شكاكى قمشهای: همان کافری که از هر کار خیر مانع میگشت و (به حق خدا و خلق) ستم میکرد و (در کار خدا و قیامت) به شک و ریب بود. مکارم شیرازی: آن كسي كه شديدا مانع خير است، متجاوز است، و در شك و ترديد (حتي ديگران را به ترديد ميافكند).
الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ
﴿۲۶﴾
انصاریان: که با خدا معبودی دیگر قرار داد، پس او را در عذاب سخت اندازید،
خرمشاهی: كسى كه در جنب خداوند به خدايى ديگر قائل است، پس او را در [جايگاه] عذاب سهمگين بيندازيد فولادوند: كه با خداوند خدايى ديگر قرار داد [اى دو فرشته] او را در عذاب شديد فرو افكنيد قمشهای: همان کافر مشرک که با خدای یکتا خدای دیگری جعل کرد، پس او را در عذاب سخت جهنم درافکنید. مکارم شیرازی: آن كسي كه معبود ديگري با خدا قرار داده (آري) او را در عذاب شديد بيفكنيد!
قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ
﴿۲۷﴾
انصاریان: همنشینش [از میان شیطان ها] می گوید: پروردگارا! من او را به سرکشی و طغیان وا نداشتم، او خودش [به میل خود] در گمراهی دور و درازی بود. ….
خرمشاهی: همنشين او گويد پروردگارا من او را طغيانگر نساختهام، ولى خودش در گمراهى دور و دراز بود فولادوند: [شيطان] همدمش مى گويد پروردگار ما من او را به عصيان وانداشتم ليكن [خودش] در گمراهى دور و درازى بود قمشهای: آن گاه قرین او (شیطان) گوید: بار الها، من او را به طغیان و عصیان نکشیدم بلکه او خود در ضلالت دور (از اطاعت و سعادت) افتاد. مکارم شیرازی: و همنشينش از شياطين ميگويد: پروردگارا من او را به طغيان وانداشتم لكن او خود در گمراهي دور و درازي بود.
قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ
﴿۲۸﴾
انصاریان: [خدا] می گوید: در پیشگاه من با یکدیگر ستیزه مکنید، بی تردید من تهدید [به عذاب] را پیش از این [از طریق وحی و پیامبران] به شما اعلام کرده بودم.
خرمشاهی: فرمايد نزد من ستيزهجويى مكنيد، و به راستى كه پيشاپيش وعده عذاب را [براى آگاهى شما] فرستاده بودم فولادوند: [خدا] مى فرمايد در پيشگاه من با همديگر مستيزيد [كه] از پيش به شما هشدار داده بودم قمشهای: (آن گاه خدا به عتاب) گوید: در حضور من خصومت مکنید که من قبلا وعده عذاب را به شما گوشزد کردم. مکارم شیرازی: خداوند ميگويد: نزد من جدال و مخاصمه نكنيد، من قبلا به شما اتمام حجت كرده ام.
مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ
﴿۲۹﴾
انصاریان: نزد من فرمان [تهدیدآمیز به اینکه هر کس با حال کفر و شرک وارد آخرت شود حتماً دوزخی است] تغییر نمی یابد و من نسبت به بندگان ستمکار نیستم.
خرمشاهی: در نزد من آن حكم ديگرگون نشود، و [در عين حال] من در حق بندگان ستمگر نيستم فولادوند: پيش من حكم دگرگون نمى شود و من [نسبت] به بندگانم بيدادگر نيستم قمشهای: دیگر وعده عذاب من مبدّل نخواهد شد و هیچ (در کیفر) ستمی به بندگان نخواهم کرد. مکارم شیرازی: سخن من تغيير ناپذير است، و من هرگز به بندگانم ستم نخواهم كرد.
يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ
﴿۳۰﴾
انصاریان: [یاد کن] روزی را که به دوزخ می گوییم: آیا پر شدی؟ می گوید: آیا زیادتر از این هم هست؟
خرمشاهی: روزى كه به جهنم گوييم آيا پرشدى؟ و گويد آيا باز هم بيشتر هست؟ فولادوند: آن روز كه [ما] به دوزخ مى گوييم آيا پر شدى و مى گويد آيا باز هم هست قمشهای: روزی که جهنّم را گوییم: آیا مملوّ (از وجود کافران) شدی؟ و او گوید: آیا (دوزخیان) بیش از این هم هستند؟ مکارم شیرازی: به خاطر بياوريد روزي را كه به جهنم ميگوئيم آيا پر شده اي ؟ و او ميگويد آيا افزون بر اين هم وجود دارد؟!
وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ
﴿۳۱﴾
انصاریان: و بهشت را به پرهیزکاران نزدیک می کنند بی آنکه فاصله ای از آنان داشته باشد.
خرمشاهی: و بهشت براى پرهيزگاران نزديك آورده شود و دور نباشد فولادوند: و بهشت را براى پرهيزگاران نزديك گردانند بىآنكه دور باشد قمشهای: و بهشت را برای اهل تقوا نزدیک آرند تا هیچ دور از آن نباشند (و رنج حرکت نکشند). مکارم شیرازی: (در آن روز) بهشت به پرهيزگاران نزديك ميشود، و فاصله اي از آنها ندارد!
هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ
﴿۳۲﴾
انصاریان: [به آنان می گویند:] این همان است که [در دنیا] وعده داده می شدید [این جایگاه رفیع] برای هر کسی است که [در دنیا به سوی خدا] باز می گشته [و] حافظ و نگهبان [عهد، پیمان الهی و حقوق خدا و مردم] بوده است.
خرمشاهی: اين همان است كه به شما وعده داده شده است، [و] خاص هر توبه كار [ادب] نگاه دار فولادوند: [و به آنان گويند] اين همان است كه وعده يافته ايد [و] براى هر توبه كار نگهبان [حدود خدا] خواهد بود قمشهای: این بهشت همان است که وعده داده شدید، برای هر بندهای که به درگاه خدا بازگشته و نفس را (از حرام) نگه داشت. مکارم شیرازی: اين چيزي است كه به شما وعده داده ميشود و براي كساني است كه به سوي خدا باز ميگردند، و پيمانها و احكام او را حفظ ميكنند.
مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ وَجَاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ
﴿۳۳﴾
انصاریان: همان کسی که در نهان از [خدای] رحمان می ترسید و دلی رجوع کننده [به سوی خدا] آورده است؛
خرمشاهی: همان كسى كه به ناديده از خداوند رحمان بيمناك باشد، و دلى پرانابت پيش آورد فولادوند: آنكه در نهان از خداى بخشنده بترسد و با دلى توبه كار [باز] آيد قمشهای: آن کس که از خدای مهربان در باطن ترسید و با قلب خاشع و نالان به درگاه او باز آمد. مکارم شیرازی: آنكس كه از خداوند رحمان در نهان بترسد، و با قلبي پرانابه در محضر او حاضر شود
ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ
﴿۳۴﴾
انصاریان: به سلامت در آن وارد شوید، امروز روز جاودانگی است
خرمشاهی: [گوييم] به سلامت [و امن و امان] وارد آن [بهشت] شويد، اين روز [آغاز] جاودانگى است فولادوند: به سلامت [و شادكامى] در آن درآييد [كه] اين روز جاودانگى است قمشهای: در آن بهشت با تحیّت و سلام حق در آیید که این روز دخول ابدی در بهشت جاودانی است. مکارم شیرازی: (به آنها ميگويند) به سلامت وارد بهشت شويد، امروز روز جاوداني است.
لَهُمْ مَا يَشَاءُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ
﴿۳۵﴾
انصاریان: در آنجا هرچه بخواهند برای آنان فراهم است، و نزد ما [نعمت های] بیشتری است.
خرمشاهی: در آنجا ايشان راست هر چه خواهند، و نزد ما افزونتر هم هست فولادوند: هر چه بخواهند در آنجا دارند و پيش ما فزونتر [هم] هست قمشهای: بر آن بندگان در آنجا هر چه بخواهند مهیّاست و باز افزونتر از آن نزد ما خواهد بود. مکارم شیرازی: هر چه بخواهند در آنجا براي آنها هست و نزد ما نعمتهاي اضافي ديگري است (كه به فكر هيچكس نميرسد).
وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُمْ بَطْشًا فَنَقَّبُوا فِي الْبِلَادِ هَلْ مِنْ مَحِيصٍ
﴿۳۶﴾
انصاریان: و چه بسیار اقوامی را که پیش از آنان هلاک کردیم که از آنان نیرومندتر بودند، و [با نیرویشان] به سرزمین ها رفتند [و آنها را فتح کردند]، آیا توانستند [از عذاب و هلاکت] گریزگاهی بیابند؟
خرمشاهی: و چه بسيار پيش از آنان نسلهايى را نابود كرديم كه از ايشان دراز دستتر بودند، كه در گوشه و كنار شهرها جستجو كردند كه آيا گريزگاهى هست فولادوند: و چه بسا نسلها كه پيش از ايشان هلاك كرديم كه [بس] نيرومندتر از اينان بودند و در شهرها پرسه زده بودند [اما سرانجام] مگر گريزگاهى بود قمشهای: و چقدر طوایفی را پیش از اینان ما هلاک کردیم که با قهر و قوّتتر از اینان بودند و در هر دیار راه جستند. آیا هیچ راه نجاتی یافتند؟ مکارم شیرازی: چه بسيار اقوامي را كه قبل از آنها هلاك كرديم، اقوامي كه از آنها قويتر بودند، و شهرها (و كشورها) را گشودند، آيا راه فراري وجود دارد؟
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ
﴿۳۷﴾
انصاریان: بی تردید در سرگذشت پیشینیان مایه پند و عبرتی است برای کسی که نیروی تعقّل دارد، یا با تأمل و دقت [به سرگذشت ها] گوش فرا می دهد در حالی که حاضر به شنیدن و فراگیری شنیده های خود باشد.
خرمشاهی: بىگمان در اين براى كسى كه صاحبدل باشد يا سمع قبول داشته و شاهد باشد، پندآموزى است فولادوند: قطعا در اين [عقوبتها] براى هر صاحبدل و حق نيوشى كه خود به گواهى ايستد عبرتى است قمشهای: در این هلاک پیشینیان پند و تذکر است آن را که قلب هوشیاری داشته باشد یا گوش فرا دهد و توجه کامل کند و گواهی دهد. مکارم شیرازی: در اين تذكري است براي آن كس كه عقل دارد، يا گوش فرادهد و حضور يابد.
وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِنْ لُغُوبٍ
﴿۳۸﴾
انصاریان: همانا ما آسمان ها و زمین و آنچه را میان آنهاست در شش روز آفریدیم، و هیچ رنج و درماندگی به ما نرسید.
خرمشاهی: و به راستى كه آسمانها و زمين و مابين آنها را در شش روز آفريديم و به ما ماندگى نرسيد فولادوند: و در حقيقت آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريديم و احساس ماندگى نكرديم قمشهای: و همانا ما آسمانها و زمین و آنچه بین آنهاست همه را در شش روز آفریدیم و هیچ رنج و خستگی به ما نرسید. مکارم شیرازی: ما آسمانها و زمين و آنچه را در ميان آنهاست در شش روز (شش دوران) آفريديم و هيچگونه رنج و تعبي به ما نرسيد (با اين حال چگونه زنده كردن مردگان براي ما مشكل است ؟).
فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ
﴿۳۹﴾
انصاریان: پس [بر آزار مشرکان] شکیبا باش، و پیش از طلوع خورشید و پیش از غروب آن پروردگارت را همراه با سپاس و ستایش تسبیح گوی،
خرمشاهی: پس بر آنچه مىگويند شكيبايىورز و سپاسگزارانه پروردگارت را پيش از طلوع خورشيد و پيش از غروب [آن] تسبيح گوى فولادوند: و بر آنچه مى گويند صبر كن و پيش از برآمدن آفتاب و پيش از غروب به ستايش پروردگارت تسبيح گوى قمشهای: پس تو (ای رسول) بر آنچه میگویند (و میکنند از آزار و تکذیب) صبر کن (تا ما آنها را کیفر دهیم) و به حمد و ستایش خدایت تسبیحگو پیش از طلوع خورشید (به نماز صبح) و پیش از غروب آن (به نماز ظهر و عصر). مکارم شیرازی: در برابر آنچه آنها ميگويند شكيبا باش، و تسبيح و حمد پروردگارت را قبل از طلوع آفتاب و پيش از غروب بجا آور.
وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ
﴿۴۰﴾
انصاریان: و در پاره ای از شب و نیز پس از سجده ها خدا را تسبیح گوی،
خرمشاهی: و در شب و به دنباله سجده [و نماز واجب] نيز او را نيايش كن فولادوند: و پاره اى از شب و به دنبال سجود [به صورت تعقيب و نافله] او را تسبيح گوى قمشهای: و باز برخی از شب را (به نماز مغرب و عشاء) و هم در عقب سجدهها به تسبیح خدا پرداز. مکارم شیرازی: و در بخشي از شب او را تسبيح كن، و بعد از سجده ها!
وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِنْ مَكَانٍ قَرِيبٍ
﴿۴۱﴾
انصاریان: و گوش فرا ده روزی که ندا دهنده از جایی نزدیک ندا می دهد.
خرمشاهی: و گوش بدار روزى را كه منادى از جايى نزديك ندا در دهد فولادوند: و روزى كه منادى از جايى نزديك ندا درمى دهد به گوش باش قمشهای: و به ندای منادی حق (اسرافیل) روزی که از مکان نزدیک (مردگان را برای زنده شدن) ندا کند گوش فرا دار (که هم اکنون به گوش دلت ندای او را بشنوی). مکارم شیرازی: گوش فرا ده و منتظر روزي باش كه منادي از مكان نزديك ندا ميدهد.
يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ
﴿۴۲﴾
انصاریان: روزی که [همگان] صیحه و فریاد را به حق و درستی می شنوند [و] آن روز، روز بیرون آمدن [از قبرها] ست.
خرمشاهی: روزى كه صيحه را به حق بشنوند، آنگاه روز رستاخيز است فولادوند: روزى كه فرياد [رستاخيز] را به حق مى شنوند آن [روز] روز بيرون آمدن [از زمين] است قمشهای: روزی که خلق آن صیحه به حق را بشنوند آن روز هنگام خروج (از قبرها) است. مکارم شیرازی: روزي كه همگان صيحه رستاخيز را به حق ميشنوند، آن روز روز خروج است.
إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَإِلَيْنَا الْمَصِيرُ
﴿۴۳﴾
انصاریان: بی تردید ماییم که زنده می کنیم و می میرانیم، و بازگشت به سوی ماست.
خرمشاهی: بىگمان ماييم كه زنده مىداريم و مىميرانيم و سرانجام [همه چيز] به سوى ماست فولادوند: ماييم كه خود زندگى مى بخشيم و به مرگ مى رسانيم و برگشت به سوى ماست قمشهای: البته ما خلق را زنده ساخته و میمیرانیم و بازگشت همه به سوی ماست. مکارم شیرازی: مائيم كه زنده ميكنيم، و ميميرانيم، و بازگشت تنها به سوي ما است.
يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ
﴿۴۴﴾
انصاریان: روزی که زمین از [روی اجساد] آنان در حالی که [از قبرها بیرون آمده] شتابان [به سوی ندا کننده خود بروند] بشکافد؛ این گردآوردنشان از گورها [وحاضر کردنشان در قیامت] بر ما آسان است.
خرمشاهی: روزى كه زمين شتابان بر آنان بشكافد [و از گورها بيرون آيند] اين [هنگام] حشر است كه [اقامه آن] بر ما آسان است فولادوند: روزى كه زمين به سرعت از [اجساد] آنان جدا و شكافته مى شود اين حشرى است كه بر ما آسان خواهد بود قمشهای: روزی که زمین از (احاطه بر) آنها بشکافد و همه (به عرصه قیامت) بشتابند و این جمعآوری خلق بر ما سهل و آسان باشد. مکارم شیرازی: روزي كه زمين از روي آنها شكافته ميشود و به سرعت (از قبرها) خارج ميگردند، و اين جمع كردن براي ما آسان است.
نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخَافُ وَعِيدِ
﴿۴۵﴾
انصاریان: ما به آنچه [دشمنان لجوج بر ضد حقایق] می گویند، داناتریم و تو را بر آنان تسلطی نیست [که به قبول حقایق وادارشان کنی]؛ پس به وسیله قرآن کسانی را که از تهدید من می ترسند، بیم ده.
خرمشاهی: ما به آنچه مىگويند آگاهتريم و تو زورگوى بر آنان نيستى، پس هر كس را كه از وعده عذاب من مىترسد، به قرآن پند بده فولادوند: ما به آنچه مى گويند داناتريم و تو به زور وادارنده آنان نيستى پس به [وسيله] قرآن هر كه را از تهديد [من] مى ترسد پند ده قمشهای: ما به گفتار مردم (مغرض نادان) داناتریم و تو بر آن مردم، جبّار و مسلّط نیستی (تو رسول حقّی) پس آن کس را که از وعده عذاب قیامت من ترسان است به آیات قرآن متذکر ساز. مکارم شیرازی: ما به آنچه آنها ميگويند آگاهتريم و تو ماءمور به اجبار آنها نيستي، بنابراين به وسيله قرآن كساني را كه از عذاب من ميترسند متذكر ساز. |
||