ParsQuran
سوره 37: الصافات - جزء 23

وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءَلُونَ ﴿۲۷﴾
انصاریان: به یکدیگر رو کرده از هم می پرسند: [این چه وضعی است؟]
خرمشاهی: و بعضى از آنان به بعضى ديگر به همپرسى روى آورند
فولادوند: و بعضى روى به بعضى ديگر مى ‏آورند [و] از يكديگر مى ‏پرسند
قمشه‌ای: و در آن هنگامه برخی از آنان به بعضی دیگر رو نموده (یعنی مرئوسین با رؤسا) سؤال و جواب کنند.
مکارم شیرازی: (و در اينحال) آنها رو به يكديگر كرده و از هم سؤ ال مي‏كنند …
قَالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنَا عَنِ الْيَمِينِ ﴿۲۸﴾
انصاریان: [پس پیروان گمراه به پیشوایان گمراه کننده] می گویند: همانا شما از راه خیرخواهی به سوی ما می آمدید، [ولی کارتان جز فریب و نیرنگ نبود!]
خرمشاهی: گويند شما بوديد كه "حق به جانب" به سراغ ما مى‏آمديد
فولادوند: [و] مى‏ گويند شما [ظاهرا] از در راستى با ما درمى ‏آمديد [و خود را حق به جانب مى ‏نموديد]
قمشه‌ای: گویند: شما بودید که از سمت راست (و چپ برای فریب) ما می‌آمدید.
مکارم شیرازی: گروهي مي‏گويند: (شما رهبران گمراه ما) از طريق خيرخواهي و نيكي وارد شديد (اما جز مكر و فريب چيزي در كارتان نبود).
قَالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿۲۹﴾
انصاریان: می گویند: [ما را تقصیری نیست] بلکه خود شما اهل ایمان نبودید،
خرمشاهی: گويند بلكه خود شما مؤمن نبوديد
فولادوند: [متهمان] مى‏ گويند [نه] بلكه با ايمان نبوديد
قمشه‌ای: آنها جواب دهند (که به ما مربوط نیست) بلکه شما خود ایمان نیاوردید.
مکارم شیرازی: (آنها در جواب) مي‏گويند: شما خودتان اهل ايمان نبوديد (تقصير ما چيست)؟
وَمَا كَانَ لَنَا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْمًا طَاغِينَ ﴿۳۰﴾
انصاریان: و ما را بر شما هیچ تسلطی نبود، بلکه شما مردمی طغیان گر و سرکش بودید.
خرمشاهی: و ما را بر شما سلطه‏اى نبود، بلكه شما قومى سركش بوديد
فولادوند: و ما را بر شما هيچ تسلطى نبود بلكه خودتان سركش بوديد
قمشه‌ای: و ما بر شما تسلط و حجتی نداشتیم بلکه شما خودتان طاغی و سرکش مردمی بودید.
مکارم شیرازی: ما هيچگونه سلطه‏ اي بر شما نداشتيم، بلكه شما خود قومي طغيانگر بوديد!
فَحَقَّ عَلَيْنَا قَوْلُ رَبِّنَا إِنَّا لَذَائِقُونَ ﴿۳۱﴾
انصاریان: اکنون فرمان عذاب پروردگارمان بر ما محقق و ثابت شد که همه ما چشندگان عذاب خواهیم بود.
خرمشاهی: و حكم پروردگارمان در حق ما تحقق يافت، ما چشندگان [عذاب‏]ايم‏
فولادوند: پس فرمان پروردگارمان بر ما سزاوار آمد ما واقعا بايد [عذاب را] بچشيم
قمشه‌ای: پس امروز بر همه ما وعده (انتقام) خدایمان حتمی است، و البته عذاب را خواهیم چشید.
مکارم شیرازی: اكنون فرمان خدا بر همه ما مسلم شده، و همگي از عذاب او مي‏چشيم.
فَأَغْوَيْنَاكُمْ إِنَّا كُنَّا غَاوِينَ ﴿۳۲﴾
انصاریان: [سبک مغزی و تعصّب شما زمینه گمراهی شما شد] پس ما شما را گمراه کردیم؛ زیرا خودمان گمراه بودیم،
خرمشاهی: آنگاه شما را گمراه كرديم، ما خود هم گمراه بوديم‏
فولادوند: و شما را گمراه كرديم زيرا خودمان گمراه بوديم
قمشه‌ای: و ما شما را بدین سبب گمراه کردیم که خود گمراه بودیم.
مکارم شیرازی: (آري) ما شما را گمراه كرديم همانگونه كه خود گمراه بوديم.
فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ ﴿۳۳﴾
انصاریان: پس بی تردید همه 2آنان در آن روز در عذاب شریک اند،
خرمشاهی: آنگاه ايشان در چنين روزى در عذاب مشتركند
فولادوند: پس در حقيقت آنان در آن روز در عذاب شريك يكديگرند
قمشه‌ای: و در آن روز آنها همه در عذاب مشترکند.
مکارم شیرازی: همه آنها (پيشوايان و پيروان گمراه) در آن روز در عذاب الهي مشتركند.
إِنَّا كَذَلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ ﴿۳۴﴾
انصاریان: ما با مجرمان این گونه رفتار می کنیم؛
خرمشاهی: ما با گناهكاران چنين مى‏كنيم‏
فولادوند: [آرى] ما با مجرمان چنين رفتار مى ‏كنيم
قمشه‌ای: ما چنین از بد کاران انتقام می‌کشیم.
مکارم شیرازی: (آري) ما اينگونه با مجرمان رفتار مي‏كنيم.
إِنَّهُمْ كَانُوا إِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ ﴿۳۵﴾
انصاریان: زیرا آنان چنین بودند که هر زمان به آنان می گفتند: معبودی جز خدا نیست، تکبّر می کردند،
خرمشاهی: اينان چنان بودند كه چون به آنان [كلمه‏] لا اله الا الله گفته مى‏شد، استكبار مى‏ورزيدند
فولادوند: چرا كه آنان بودند كه وقتى به ايشان گفته مى ‏شد خدايى جز خداى يگانه نيست تكبر مى ‏ورزيدند
قمشه‌ای: آنها بودند که چون لا اله الاّ اللّه (کلمه توحید) به ایشان گفته می‌شد (از قبول آن) سرکشی می‌کردند.
مکارم شیرازی: چرا كه وقتي به آنها لا اله الا الله گفته مي‏شد استكبار مي‏كردند.
وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ ﴿۳۶﴾
انصاریان: و [همواره] می گفتند: آیا باید به خاطر شاعری دیوانه معبودان خود را رها کنیم؟!
خرمشاهی: و مى‏گفتند آيا ما رهاكننده خدايانمان به خاطر شاعرى ديوانه باشيم؟
فولادوند: و مى گفتند آيا ما براى شاعرى ديوانه دست از خدايانمان برداريم
قمشه‌ای: و می‌گفتند: آیا ما به خاطر شاعر دیوانه‌ای دست از خدایان خود برداریم؟!
مکارم شیرازی: و پيوسته مي‏گفتند: آيا ما خدايان خود را به خاطر شاعر ديوانه‏ اي رها كنيم؟!