وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ
﴿۶۱﴾
انصاریان: و اینکه مرا بپرستید که این راهی است مستقیم،
خرمشاهی: و اينكه مرا بپرستيد، كه اين راهى راست است فولادوند: و اينكه مرا بپرستيد اين است راه راست قمشهای: و مرا پرستش کنید، که این راه مستقیم (سعادت ابدی) است؟! مکارم شیرازی: و اينكه مرا بپرستيد كه راه مستقيم اين است ؟
وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ
﴿۶۲﴾
انصاریان: و همانا شیطان گروه بسیاری از شما را گمراه کرد، آیا تعقّل نمی کردید [که پیروانش به چه سرنوشت شومی دچار شدند؟]
خرمشاهی: و به راستى گروهى بسيار از شما را گمراه كرد، آيا تعقل نمىكرديد؟ فولادوند: و [او] گروهى انبوه از ميان شما را سخت گمراه كرد آيا تعقل نمیکرديد قمشهای: و همانا خلق بسیاری از شما نوع بشر را (این دیو) به گمراهی کشید، آیا عقل و فکرت کار نمیبستید (تا از مکر و فریبش بپرهیزید). مکارم شیرازی: او افراد زيادي از شما را گمراه كرد، آيا انديشه نكرديد؟
هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ
﴿۶۳﴾
انصاریان: این است دوزخی که به شما وعده می دادند.
خرمشاهی: اين همان جهنمى است كه به شما وعده داده شده بود فولادوند: اين است جهنمى كه به شما وعده داده مى شد قمشهای: این همان دوزخی است که به شما (پیروان شیطان) وعده میدادند. مکارم شیرازی: اين همان دوزخي است كه به شما وعده داده ميشد.
اصْلَوْهَا الْيَوْمَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ
﴿۶۴﴾
انصاریان: امروز به کیفر کفری که همواره می ورزیدید، در آن درآیید.
خرمشاهی: امروز به خاطر كفرى كه مىورزيديد، به آن درآييد فولادوند: به [جرم] آنكه كفر مى ورزيديد اكنون در آن درآييد قمشهای: امروز در آتش آن به کیفر کفرتان داخل شوید. مکارم شیرازی: امروز وارد آن شويد و به آتش آن بسوزيد به خاطر كفري كه داشتيد!
الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
﴿۶۵﴾
انصاریان: امروز بر دهان هایشان مُهر خاموشی نهیم و دست هایشان با ما سخن می گویند و پاهایشان به اعمالی که همواره مرتکب می شدند، گواهی می دهند!
خرمشاهی: امروز بر دهانهايشان مهر گذاريم و درباره آنچه مىكردند، دستهايشان با ما سخن بگويند، و پاهايشان گواهى دهند فولادوند: امروز بر دهانهاى آنان مهر مى نهيم و دستهايشان با ما سخن مى گويند و پاهايشان بدانچه فراهم مى ساختند گواهى مى دهند قمشهای: امروز بر دهان آن کافران مهر خموشی نهیم و دستهایشان با ما سخن گوید و پاهایشان به آنچه میکردند گواهی دهد. مکارم شیرازی: امروز بر دهان آنها مهر مينهيم، و دستهايشان با ما سخن ميگويند و پاهايشان كارهائي را كه انجام ميدادند شهادت ميدهند.
وَلَوْ نَشَاءُ لَطَمَسْنَا عَلَى أَعْيُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّرَاطَ فَأَنَّى يُبْصِرُونَ
﴿۶۶﴾
انصاریان: و اگر بخواهیم [در همین دنیا] دیدگانشان را محو می کنیم، پس به [سوی همان] راه [گمراهی] بر یکدیگر پیشی می گیرند؛ نهایتاً چگونه و کجا می توانند [صراط مستقیم را] ببینند؟
خرمشاهی: و اگر خواهيم ديدگانشان را نابينا سازيم، آنگاه به سوى راه [/صراط] بشتابند، اما چگونه بنگرند فولادوند: و اگر بخواهيم هر آينه فروغ از ديدگانشان مى گيريم تا در راه [كج] بر هم پيشى جويند ولى [راه راست را] از كجا مى توانند ببينند قمشهای: و اگر ما بخواهیم، دیدههایشان را (به گمراهی) محو و نابینا کنیم تا چون به راه سبقت گیرند کجا (با کوری و گمراهی) بصیرت یابند؟ مکارم شیرازی: و اگر بخواهيم چشمان آنها را محو ميكنيم، سپس براي عبور از راه ميخواهند بر يكديگر پيشي بگيرند اما چگونه ميتوانند ببينند؟!
وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَى مَكَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِيًّا وَلَا يَرْجِعُونَ
﴿۶۷﴾
انصاریان: و [نیز] اگر بخواهیم آنان را در جای خودشان مسخ می کنیم، [و به صورت جمادی خشک درمی آوریم] که نه بتوانند بروند و نه بازگردند،
خرمشاهی: و اگر خواهيم آنان را در جايشان مسخ گردانيم، آنگاه نتوانند رفتارى كنند و نه بازگردند فولادوند: و اگر بخواهيم هرآينه ايشان را در جاى خود مسخ مى كنيم [به گونه اى] كه نه بتوانند بروند و نه برگردند قمشهای: و اگر بخواهیم همان جا صورت آنها را مسخ کنیم (تا به شکل سگان و بوزینگان شوند) که نه (از آن صورت یا از آن جا) بتوانند گذشت و نه (به صورت اول) بازگشت. مکارم شیرازی: و اگر بخواهيم آنها را در جاي خود مسخ ميكنيم (و به مجسمه هائي بيروح مبدل ميسازيم) تا نتوانند راه خود را ادامه دهند يا به عقب برگردند.
وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَفَلَا يَعْقِلُونَ
﴿۶۸﴾
انصاریان: و به هر کس عمر طولانی دهیم، او را در عرصه آفرینش [به سوی حالت ضعف، سستی، نقصان و فراموشی] واژگونش می کنیم؛ پس آیا تعقّل نمی کنند؟
خرمشاهی: و هر كس را كه عمر [دراز] دهيم، خلقت [و رفتارش] را باژگونه كنيم، آيا تعقل نمىكنند؟ فولادوند: و هر كه را عمر دراز دهيم او را [از نظر] خلقت فروكاسته [و شكسته] گردانيم آيا نمى انديشند قمشهای: و ما هر کس را عمر دراز دهیم (به پیری) در خلقتش تغییر دهیم. آیا (در این کار) تعقل نمیکنند (که اگر عمر به دست طبیعت بود پس از کمال به نقصان باز نمیگشت). مکارم شیرازی: هر كس را كه طول عمر دهيم در آفرينش واژگونه ميكنيم (و به ناتواني كودكي باز ميگردانيم) آيا انديشه نميكنند؟
وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ
﴿۶۹﴾
انصاریان: و به پیامبر، شعر نیاموختیم و [شعرگویی] شایسته او نیست. کتاب [او] جز مایه یادآوری و قرآنی روشنگر [حقایق] نیست،
خرمشاهی: و ما به او [پيامبر] شعر نياموختهايم، و سزاوار او [هم] نيست، اين جز اندرز و قرآن مبين نيست فولادوند: و [ما] به او شعر نياموختيم و در خور وى نيست اين [سخن] جز اندرز و قرآنى روشن نيست قمشهای: و نه ما او را (یعنی محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را) شعر آموختیم و نه شاعری شایسته مقام اوست، بلکه این کتاب چیزی جز ذکر الهی و قرآن روشن بیان خدا نیست. مکارم شیرازی: ما هرگز شعر به او نياموختيم، و شايسته او نيست، اين (كتاب آسماني) تنها ذكر و قرآن مبين است.
لِيُنْذِرَ مَنْ كَانَ حَيًّا وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَى الْكَافِرِينَ
﴿۷۰﴾
انصاریان: تا کسانی را که [به عقل و هوش و استعداد] زنده اند هشدار دهد، و فرمان عذاب بر کافران محقق و ثابت شود.
خرمشاهی: تا هر كس را كه زنده [دل] است هشدار دهد و حجت را بر كافران تمام گرداند فولادوند: تا هر كه را [دلى] زنده است بيم دهد و گفتار [خدا] در باره كافران محقق گردد قمشهای: تا هر که را زندهدل است (به آیاتش پند دهد و از خدا و قیامت) بترساند و بر کافران (نیز به اتمام حجت) وعده عذاب حتم و لازم گردد. مکارم شیرازی: هدف اين است كه افرادي را كه زنده اند انذار كند و بر كافران اتمام حجت شود و فرمان عذاب بر آنها مسلم گردد. |
||