ParsQuran
سوره 33: الأحزاب - جزء 21

النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ وَأُولُو الْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُهَاجِرِينَ إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلَى أَوْلِيَائِكُمْ مَعْرُوفًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا ﴿۶﴾
انصاریان: پیامبر، نسبت به مؤمنان از خودشان اولی و سزاوارتر است، و همسرانش [حرمت ازدواج به منزله] مادران آنانند، و بر طبق کتاب خدا دارندگان قرابت نسبی [در میراث بردنِ] از یکدیگر از مؤمنان و مهاجران [که پیش از این بر پایه ایمان و هجرت میراث می بردند] سزاوارترند، مگر اینکه بخواهید [در وصیت کردن به پرداخت ارث] درباره دوستانتان احسان کنید که این امری ثبت شده در کتاب [خدا] ست.
خرمشاهی: پيامبر از خود مؤمنان به آنها نزديكتر و سزاوارتر است و همسران او در حكم مادران ايشان هستند، و خويشاوندان در [حكم و] كتاب الهى نسبت به همديگر از ساير مؤمنان و مهاجران سزاوارتر [به ارث بردن‏]، هستند، مگر آنكه در حق دوستانتان وصيتى نيك انجام دهيد [كه بى‏اشكال است‏]، و اين در كتاب آسمانى نوشته شده است‏
فولادوند: پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر [و نزديكتر] است و همسرانش مادران ايشانند و خويشاوندان [طبق] كتاب خدا بعضى [نسبت] به بعضى اولويت دارند [و] بر مؤمنان و مهاجران [مقدمند] مگر آنكه بخواهيد به دوستان [مؤمن] خود [وصيت‏ يا] احسانى كنيد و اين در كتاب [خدا] نگاشته شده است
قمشه‌ای: پیغمبر اولی و سزاوارتر به مؤمنان است از خود آنها (یعنی مؤمنان باید حکم و اراده او را مقدم بر اراده خود بدارند و از جان و مال در اطاعتش مضایقه نکنند) و زنان او (در اطاعت و عطوفت و حرمت نکاح، به حکم) مادران مؤمنان هستند و خویشاوندان نسبی شخص (در حکم ارث) بعضی بر بعضی دیگر در کتاب خدا مقدمند از انصار و مهاجرین (که با هم عهد برادری بسته‌اند) مگر آنکه به نیکی و احسان بر دوستان خود (از مهاجر و انصار) وصیتی کنید که این (تقدم وصیت بر ارث خویشان) هم در کتاب حق مسطور گردیده است.
مکارم شیرازی: پيامبر نسبت به مؤ منان از خود آنها اولي است، و همسران او مادران آنها (مؤ منان) محسوب مي‏شوند، و خويشاوندان نسبت به يكديگر از مؤ منان و مهاجران در آنچه خدا مقرر داشته اولي هستند، مگر اينكه بخواهيد نسبت به دوستانشان نيكي كنيد (و سهمي از اموال خود به آنها بدهيد) اين حكم در كتاب الهي نوشته شده است.
وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا ﴿۷﴾
انصاریان: و [یاد کن] زمانی را که از پیامبران [برای ابلاغ وحی] پیمان گرفتیم، و [نیز] از تو و از نوح و از ابراهیم و موسی و عیسی پسر مریم، و از همه آنان پیمانی محکم و استوار گرفتیم،
خرمشاهی: چنين بود كه از پيامبران پيمانشان را گرفتيم و نيز از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى بن مريم، و از ايشان پيمان اكيد گرفتيم‏
فولادوند: و [ياد كن] هنگامى را كه از پيامبران پيمان گرفتيم و از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى پسر مريم و از [همه] آنان پيمانى استوار گرفتيم
قمشه‌ای: و (یادآر) آن گاه که ما از پیغمبران عهد و میثاق گرفتیم و هم از تو و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن مریم از همه پیمان محکم گرفتیم (که با هر مشقّت و زحمتی است رسالت خدا را به خلق ابلاغ کنند).
مکارم شیرازی: به خاطر بياور هنگامي را كه از پيامبران پيمان گرفتيم، و از تو و از نوح و ابراهيم و موسي و عيسي بن مريم، و از همه آنها پيمان محكمي گرفتيم (كه در اداي مسئوليت تبليغ و رسالت و رهبري كوتاهي نكنند).
لِيَسْأَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَأَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۸﴾
انصاریان: تا صادقان را از صدقشان بپرسد [و پاداش صدقشان را به آنان عطا کند] و برای کافران عذابی دردناک آماده کرده است.
خرمشاهی: تا [سرانجام‏] درستكاران را از درستكاريشان بپرسد و براى كافران عذابى دردناك آماده ساخته است‏
فولادوند: تا راستان را از صدقشان باز پرسد و براى كافران عذابى دردناك آماده كرده است
قمشه‌ای: تا راستگویان عالم (یعنی انبیاء و مؤمنان امت) را از حقیقت و صدق ایمانشان باز پرسد (و آنها را پاداش کامل تبلیغ رسالت و عمل صالح دهد) و اهل کفر را (به کیفر تکذیب رسل) عذابی سخت دردناک مهیا کرده است.
مکارم شیرازی: تا خدا از صدق راستگويان سؤ ال كند و براي كافران عذاب دردناك آماده ساخته است.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَاءَتْكُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا وَجُنُودًا لَمْ تَرَوْهَا وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا ﴿۹﴾
انصاریان: ای اهل ایمان! نعمت خدا را بر خود یاد کنید، هنگامی که سپاهیانی [به قصد نابود کردنتان] به سوی شما آمدند، پس بادی [کوبنده] و لشکریانی که آنها را نمی دیدید بر ضد آنان فرستادیم [تا آنان را در هم کوبیدند]؛ و خدا به آنچه انجام می دهید، بیناست.
خرمشاهی: اى مؤمنان نعمت الهى را بر خودتان ياد كنيد آنگاه كه سپاهيانى بر شما تاختند، سپس، بر آنان تندبادى فرستاديم و سپاهيانى كه آنها را نمى‏ديديد و خداوند به آنچه مى‏كنيد بيناست‏
فولادوند: اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد نعمت‏ خدا را بر خود به ياد آريد آنگاه كه لشكرهايى به سوى شما [در]آمدند پس بر سر آنان تندبادى و لشكرهايى كه آنها را نمى‏ ديديد فرستاديم و خدا به آنچه مى ‏كنيد همواره بيناست
قمشه‌ای: ای اهل ایمان، به یاد آرید نعمتی را که خدا به شما عطا کرد وقتی که لشکر بسیاری (از کافران) بر شما حمله‌ور شدند، پس ما بادی تند و سپاهی بسیار (از فرشتگان) که به چشم نمی‌دیدید فرستادیم، و خدا خود به اعمال شما بینا بود.
مکارم شیرازی: اي كساني كه ايمان آورده‏ ايد نعمت خدا را بر خودتان به ياد آوريد در آن هنگام كه لشكرهاي (عظيمي) به سراغ شما آمدند، ولي ما باد و طوفان سختي بر آنها فرستاديم و لشكرياني كه آنها را نمي‏ديديد (و به اين وسيله آنها را در هم شكستيم) و خداوند به آنچه انجام مي‏دهيد بينا است.
إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا ﴿۱۰﴾
انصاریان: زمانی که از بالا و از پایین [لشکرگاه] تان به سویتان آمدند، و آن گاه که دیده ها [از شدت ترس] خیره شد و جان ها به گلو رسید، و به خدا آن گمان ها [ی ناروا] را [که خود می دانید] می بردید.
خرمشاهی: آنگاه از فراز و فرودتان به سراغ شما [به هجوم‏] آمدند، و آنگاه كه چشمها برگشت و جانها به گلوگاهها رسيد، و در حق خداوند گمانهايى [ناروا] كرديد
فولادوند: هنگامى كه از بالاى [سر] شما و از زير [پاى] شما آمدند و آنگاه كه چشمها خيره شد و جانها به گلوگاهها رسيد و به خدا گمانهايى [نابجا] مى ‏برديد
قمشه‌ای: (یاد آرید) وقتی که (در جنگ احزاب) لشکر کفار از بالا و زیر بر شما حمله‌ور شدند و آن‌گاه که چشمها حیران شد و جانها به گلو رسید و به وعده خدا گمانهای مختلف بردید (مؤمنان حقیقی به وعده حق و فتح اسلام خوش گمان و دیگران بدگمان و ترسان بودند).
مکارم شیرازی: به خاطر بياوريد زماني را كه آنها از طرف بالا و پائين (شهر) شما وارد شدند (و مدينه را محاصره كردند) و زماني را كه چشمها از شدت وحشت خيره شده بود، و جانها به لب رسيده بود، و گمانهاي گوناگون بدي به خدا مي‏برديد!
هُنَالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَزُلْزِلُوا زِلْزَالًا شَدِيدًا ﴿۱۱﴾
انصاریان: آنجا بود که مؤمنان مورد آزمایش قرار گرفتند و به تزلزل و اضطرابی سخت دچار شدند.
خرمشاهی: آنجا بود كه مؤمنان [به محنت‏] آزموده شدند، و تكانى سخت خوردند
فولادوند: آنجا [بود كه] مؤمنان در آزمايش قرار گرفتند و سخت تكان خوردند
قمشه‌ای: در آنجا مؤمنان امتحان شدند و (ضعیفان در ایمان) سخت متزلزل گردیدند.
مکارم شیرازی: در آنجا مؤ منان آزمايش شدند و تكان سختي خوردند.
وَإِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا ﴿۱۲﴾
انصاریان: و آن گاه که منافقان و آنان که در دل هایشان بیماری [ضعف ایمان] بود، می گفتند: خدا و پیامبرش جز به فریب، ما را وعده [پیروزی] نداده اند!
خرمشاهی: و آنگاه كه منافقان و بيماردلان گفتند كه خداوند و پيامبر او جز وعده فريب‏آميز به ما نداده‏اند
فولادوند: و هنگامى كه منافقان و كسانى كه در دلهايشان بيمارى است مى گفتند خدا و فرستاده‏ اش جز فريب به ما وعده‏ اى ندادند
قمشه‌ای: و نیز در آن هنگام منافقان و آنان که در دلهاشان مرض (شک و ریب) بود (با یکدیگر) می‌گفتند: آن وعده (فتح و نصرتی) که خدا و رسول به ما دادند غرور و فریبی بیش نبود.
مکارم شیرازی: بخاطر بياوريد زماني را كه منافقان و آنها كه در دلهايشان بيماري بود مي‏گفتند خدا و پيامبرش جز وعده‏ هاي دروغين به ما نداده‏ اند.
وَإِذْ قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ يَا أَهْلَ يَثْرِبَ لَا مُقَامَ لَكُمْ فَارْجِعُوا وَيَسْتَأْذِنُ فَرِيقٌ مِنْهُمُ النَّبِيَّ يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنَا عَوْرَةٌ وَمَا هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُرِيدُونَ إِلَّا فِرَارًا ﴿۱۳﴾
انصاریان: و آن گاه که گروهی از آنان گفتند: ای اهل مدینه! [میدان نبرد] جای درنگ و ماندن شما نیست، پس برگردید. و گروهی از آنان از پیامبر اجازه [برگشتن] می خواستند، و می گفتند: خانه های ما بدون حفاظ است. در صورتی که بدون حفاظ نبود، و آنان جز فرار را قصد نداشتند!
خرمشاهی: و آنگاه كه گروهى از آنان گفتند اى اهل مدينه شما را جاى ماندن نيست، بازگرديد، و گروهى از ايشان از پيامبر اجازه [قعود] خواستند [و به بهانه‏] مى‏گفتند خانه‏هاى ما بى‏حفاظ است، و آن بى‏حفاظ نبود، هيچ قصدى جز فرار نداشتند
فولادوند: و چون گروهى از آنان گفتند اى مردم مدينه ديگر شما را جاى درنگ نيست برگرديد و گروهى از آنان از پيامبر اجازه مى‏ خواستند و مى گفتند خانه ‏هاى ما بى‏حفاظ است و[لى خانه ‏هايشان] بى‏حفاظ نبود [آنان] جز گريز [از جهاد] چيزى نمى‏ خواستند
قمشه‌ای: و در آن وقت طایفه‌ای از آن کفار و منافقان دین گفتند: ای یثربیان، دیگر شما را (در اردوگاه) جای ماندن نیست (که همه کشته خواهید شد، از گرد پیغمبر متفرق شوید و به مدینه) باز گردید. و در آن حال گروهی از آنها (برای رفتن) از پیغمبر اجازه خواسته و می‌گفتند: خانه‌های ما دیوار و حفاظی ندارد، در صورتی که (دروغ می‌گفتند و) خانه‌هاشان بی‌حفاظ نبود، و مقصودشان جز فرار (از جبهه جنگ) نبود.
مکارم شیرازی: و نيز به خاطر بياوريد زماني را كه گروهي از آنها گفتند: اي اهل يثرب (مردم مدينه)! اينجا جاي توقف شما نيست، به خانه‏ هاي خود باز گرديد، و گروهي از آنان از پيامبر اجازه بازگشت مي‏خواستند و مي‏گفتند خانه‏ هاي ما بدون حفاظ است، در حالي كه بدون حفاظ نبود، آنها فقط مي‏خواستند (از جنگ) فرار كنند!
وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَيْهِمْ مِنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا يَسِيرًا ﴿۱۴﴾
انصاریان: و اگر از پیرامون خانه هایشان بر آنان حمله می شد و از آنان بازگشت [به شرک و جنگ با مؤمنان] درخواست می شد، آن را می پذیرفتند و برای آن جز مدت کوتاهی [به اندازه تجهیز خود بر ضد مؤمنان] درنگ نمی کردند!!
خرمشاهی: و چون از حوالى آن [شهر] بر ايشان وارد شوند، سپس از ايشان اقرار به شرك طلب كنند، آن را انجام دهند و سپس در آنجا جز اندكى درنگ نخواهند كرد
فولادوند: و اگر از اطراف [مدينه] مورد هجوم واقع مى ‏شدند و آنگاه آنان را به ارتداد مى‏ خواندند قطعا آن را مى ‏پذيرفتند و جز اندكى در اين [كار] درنگ نمیکردند
قمشه‌ای: و اگر دشمنان دین از اطراف به شهر و خانه‌شان (از پی غارت) هجوم آرند سپس از آنها تقاضای بازگشت به کفر و شرک کنند آنان اجابت خواهند کرد در صورتی که اندک زمانی بیش در مدینه (با آن شرک) زیست نخواهند کرد (و سپس همه هلاک می‌شوند).
مکارم شیرازی: آنها چنان بودند كه اگر دشمنان از اطراف و جوانب مدينه بر آنان وارد مي‏شدند و پيشنهاد بازگشت به سوي شرك به آنها مي‏كردند مي‏پذيرفتند، و جز مدت كمي براي انتخاب اين راه درنگ نمي‏كردند.
وَلَقَدْ كَانُوا عَاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لَا يُوَلُّونَ الْأَدْبَارَ وَكَانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْئُولًا ﴿۱۵﴾
انصاریان: و همانا آنان از پیش با خدا پیمان بسته بودند که [به دشمن] پشت نکنند؛ و پیمان خدا همواره بازخواست شدنی است.
خرمشاهی: و همينان بودند كه پيشترها با خداوند پيمان بسته بودند كه [پايدارى ورزند و] پشت نكنند، و پيمان الهى بازخواست دارد
فولادوند: با آنكه قبلا با خدا سخت پيمان بسته بودند كه پشت [به دشمن] نكنند و پيمان خدا همواره بازخواست دارد
قمشه‌ای: و آن منافقان از این پیش (در جنگ احد که اکثر فرار کردند) با خدا عهد محکم بسته بودند که به جنگ پشت نکنند، و از عهد خدا پرسش خواهد شد.
مکارم شیرازی: آنها قبل از اين با خدا عهد كرده بودند كه پشت به دشمن نكنند، و عهد الهي مورد سؤ ال قرار خواهد گرفت (و در برابر آن مسئولند).