ParsQuran
سوره 25: الفرقان - جزء 19

وَيَوْمَ تَشَقَّقُ السَّمَاءُ بِالْغَمَامِ وَنُزِّلَ الْمَلَائِكَةُ تَنْزِيلًا ﴿۲۵﴾
انصاریان: و [یاد کن] روزی را که آسمان به سبب ابری [که بر فراز آن است] می شکافد و فرشتگان به تدریج [به صورتی ویژه] فرستاده شوند.
خرمشاهی: و روزى كه آسمان با ابرها بشكافد و فرشتگان فرو فرستاده شوند
فولادوند: و روزى كه آسمان با ابرى سپيد از هم مى ‏شكافد و فرشتگان نزول يابند
قمشه‌ای: و (یاد کن) روزی که آسمان با ابر از هم شکافته و فرشتگان با سرعت تمام (به امر حق) فرود آیند.
مکارم شیرازی: و به خاطر آور روزي را كه آسمان با ابرها از هم شكافته مي‏شود، و فرشتگان نازل مي‏گردند.
الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَكَانَ يَوْمًا عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيرًا ﴿۲۶﴾
انصاریان: در آن روز فرمانروایی مطلق برای [خدای] رحمان ثابت است، و بر کافران روزی بسیار دشوار است،
خرمشاهی: در چنين روزى فرمانروايى بر حق از آن خداوند رحمان است، و روزى است كه بر كافران سخت و سنگين است‏
فولادوند: آن روز فرمانروايى بحق از آن [خداى] رحمان است و روزى است كه بر كافران بسى دشوار است
قمشه‌ای: پادشاهی به حق در آن روز خاص خدای رحمان است، و بر کافران روز بسیار سختی خواهد بود.
مکارم شیرازی: حكومت در آن روز از آن خداوند رحمان است و آنروز روز سختي براي كافران خواهد بود.
وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا ﴿۲۷﴾
انصاریان: و روزی که ستمکار، دو دست خود را [از شدت اندوه و حسرت به دندان] می گزد [و] می گوید: ای کاش همراه این پیامبر راهی به سوی حق برمی گرفتم،
خرمشاهی: و روزى است كه ستمكار [مشرك‏] دست [حسرت‏] مى‏گزد و مى‏گويد كاش من راه [پيروى از] پيامبر را پيش مى‏گرفتم‏
فولادوند: و روزى است كه ستمكار دستهاى خود را مى‏ گزد [و] مى‏ گويد اى كاش با پيامبر راهى برمى‏ گرفتم
قمشه‌ای: و روزی که شخص ظالم پشت دست حسرت به دندان گرفته و گوید: ای کاش من (در دنیا) با رسول حق راهی (برای دوستی و طاعت) پیش می‌گرفتم.
مکارم شیرازی: و به خاطر بياور روزي را كه ظالم دست خويش را از شدت حسرت به دندان مي‏گزد و مي‏گويد: اي كاش با رسول خدا راهي برگزيده بودم.
يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا ﴿۲۸﴾
انصاریان: ای وای، کاش من فلانی را [که سبب بدبختی من شد] به دوستی نمی گرفتم،
خرمشاهی: واى بر من كاش من فلانى را دوست نمى‏گرفتم‏
فولادوند: اى واى كاش فلانى را دوست [خود] نگرفته بودم
قمشه‌ای: وای بر من، ای کاش که فلان (مرد کافر و رفیق فاسق) را دوست نمی‌گرفتم.
مکارم شیرازی: اي واي بر من! كاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نكرده بودم!
لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِي وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنْسَانِ خَذُولًا ﴿۲۹﴾
انصاریان: بی تردید مرا از قرآن پس از آنکه برایم آمد گمراه کرد. و شیطان همواره انسان را [پس از گمراه کردنش تنها و غریب در وادی هلاکت] وامی گذارد؛
خرمشاهی: او مرا از پند [قرآن‏] پس از آنكه برايم آمده بود، دور و گمراه كرد، و شيطان تنها گذار انسان است‏
فولادوند: او [بود كه] مرا به گمراهى كشانيد پس از آنكه قرآن به من رسيده بود و شيطان همواره فروگذارنده انسان است
قمشه‌ای: رفاقت او مرا از پیروی قرآن پس از آنکه به من رسید محروم ساخت و گمراه گردانید، آری شیطان برای انسان مایه خذلان (و گمراهی) است.
مکارم شیرازی: او مرا از ياد حق گمراه ساخت، بعد از آنكه آگاهي به سراغ من آمده بود، و شيطان هميشه مخذول كننده انسان بوده است.
وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ﴿۳۰﴾
انصاریان: و پیامبر [درقیامت] می گوید: پروردگارا! همانا قوم من این قرآن را متروک گذاشتند!
خرمشاهی: و پيامبر گويد پروردگارا قوم من اين قرآن را وانهادند
فولادوند: و پيامبر [خدا] گفت پروردگارا قوم من اين قرآن را رها كردند
قمشه‌ای: در آن روز رسول (به شکوه از امت در پیشگاه رب العزّه) عرض کند: بارالها (تو آگاهی که) امّت من این قرآن را به کلّی متروک و رها کردند.
مکارم شیرازی: پيامبر عرضه داشت: پروردگارا! اين قوم من از قرآن دوري جستند.
وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا ﴿۳۱﴾
انصاریان: و ما این گونه برای هر پیامبری دشمنانی از مجرمان قرار دادیم، و کافی است که پروردگارت [برای تو] راهنما و یاری دهنده باشد.
خرمشاهی: و بدين‏سان براى هر پيامبرى دشمنى از گناهكاران قرار داديم، و پروردگارت بس رهنما و ياور است‏
فولادوند: و اين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از گناهكاران قرار داديم و همين بس كه پروردگارت راهبر و ياور توست
قمشه‌ای: و همچنین ما برای هر پیغمبری دشمنی از جنس بدکاران (امّتش) قرار دادیم، و تنها خدای تو برای هدایت و نصرت و یاری تو کفایت است.
مکارم شیرازی: و اينگونه براي هر پيامبري دشمني از مجرمان قرار داديم، اما همين بس كه خدا هادي و ياور تو است.
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً كَذَلِكَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَكَ وَرَتَّلْنَاهُ تَرْتِيلًا ﴿۳۲﴾
انصاریان: و کافران گفتند: چرا قرآن یک باره بر او نازل نشد؟ این گونه [قرآن را به تدریج نازل می کنیم] تا قلب تو را به آن استوار سازیم، و آن را بر تو با مهلت و آرامی خواندیم.
خرمشاهی: و كافران گويند چرا قرآن يكباره بر او نازل نمى‏شود؟ بدين‏سان [نازل مى‏شود] تا دل تو را به آن استوار داريم و آن را چنانكه بايد و شايد بخوانيم‏
فولادوند: و كسانى كه كافر شدند گفتند چرا قرآن يكجا بر او نازل نشده است اين گونه [ما آن را به تدريج نازل كرديم] تا قلبت را به وسيله آن استوار گردانيم و آن را به آرامى [بر تو] خوانديم
قمشه‌ای: و باز (کافران جاهل) به اعتراض گفتند که چرا این قرآن (اگر از جانب خداست) یکجا برای رسول نازل نشد؟ ما آن را این چنین فرستادیم تا (تدریجا) تو را به آیات آن دل آرام کنیم و اطمینان قلب دهیم و (بدین سبب) آیات آن را بر تو مرتب به ترتیبی روشن و به آهستگی برخواندیم.
مکارم شیرازی: و كافران گفتند: چرا قرآن يكجا بر او نازل نمي‏شود؟ اين بخاطر آنست كه قلب تو را محكم داريم، و آن را تدريجا بر تو خوانديم.
وَلَا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاكَ بِالْحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِيرًا ﴿۳۳﴾
انصاریان: و [دشمنان] هیچ وصف و سخن باطلی بر ضد تو نمی آورند، مگر آنکه ما حق را و نیکوترین تفسیر را [برای در هم شکستن آن] برای تو می آوریم.
خرمشاهی: و [كافران‏] به نزد تو هيچ مثلى نياورند، مگر آنكه [جوابى‏] بر حق و خوش‏بيان‏تر برايت بياوريم‏
فولادوند: و براى تو مثلى نياوردند مگر آنكه [ما] حق را با نيكوترين بيان براى تو آورديم
قمشه‌ای: و کافران بر تو هیچ مثل (باطل و اعتراض ناحق) نیاورند مگر آنکه ما در مقابل برای تو سخن حق را با بهترین بیان پاسخ آنها آریم.
مکارم شیرازی: آنها هيچ مثلي براي تو نمي‏آورند مگر اينكه ما حق را براي تو مي‏آوريم و تفسيري بهتر (و پاسخي دندانشكن كه ناچار به تسليم شوند).
الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَى وُجُوهِهِمْ إِلَى جَهَنَّمَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ سَبِيلًا ﴿۳۴﴾
انصاریان: همانان که [در قیامت] به رو در افتاده به سوی دوزخ محشور می شوند، آنان بدترین جایگاه را دارند، و گمراه ترین مردم اند.
خرمشاهی: [آرى‏] كسانى كه به سوى جهنم بر روى چهره‏هايشان محشور شوند، اينان بدمرتبه‏تر و گمراه‏ترند
فولادوند: كسانى كه به رو درافتاده به سوى جهنم رانده مى ‏شوند آنان بدترين جاى و گم‏ترين راه را دارند
قمشه‌ای: آنان که به رو به سوی آتش دوزخ برندشان به بدترین مکان شتافته و سخت‌ترین راه ضلالت یافته‌اند.
مکارم شیرازی: آنها كه بر صورتهايشان به سوي جهنم محشور مي‏شوند بدترين محل را دارند و گمراه ترين افرادند!