ParsQuran
سوره 23: المؤمنون - جزء 18

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱﴾
انصاریان: بی تردید مؤمنان رستگار شدند.
خرمشاهی: به راستى كه مؤمنان رستگار شوند
فولادوند: به راستى كه مؤمنان رستگار شدند
قمشه‌ای: همانا اهل ایمان به فیروزی و رستگاری رسیدند.
مکارم شیرازی: مؤ منان رستگار شدند.
الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ ﴿۲﴾
انصاریان: آنان که در نمازشان [به ظاهر] فروتن [و به باطن با حضور قلب] اند.
خرمشاهی: همان كسانى كه در نمازشان فروتنند
فولادوند: همانان كه در نمازشان فروتنند
قمشه‌ای: آنان که در نماز خود خاضع و خاشعند.
مکارم شیرازی: آنها كه در نمازشان خشوع دارند.
وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ﴿۳﴾
انصاریان: و آنان که از [هر گفتار و کردارِ] بیهوده و بی فایده روی گردانند،
خرمشاهی: و كسانى كه از [كار و سخن‏] بيهوده رويگردانند
فولادوند: و آنان كه از بيهوده رويگردانند
قمشه‌ای: و آنان که از لغو و سخن باطل اعراض و احتراز می‌کنند.
مکارم شیرازی: و آنها كه از لغو و بيهودگي رويگردانند.
وَالَّذِينَ هُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ ﴿۴﴾
انصاریان: و آنان که پرداخت کننده زکات اند،
خرمشاهی: و كسانى كه زكات مى‏پردازند
فولادوند: و آنان كه زكات مى ‏پردازند
قمشه‌ای: و آنان که زکات (مال خود را به فقرا) می‌دهند.
مکارم شیرازی: و آنها كه زكات را انجام مي‏دهند.
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿۵﴾
انصاریان: و آنان که نگه دارنده دامنشان [از شهوت های حرام] اند،
خرمشاهی: و كسانى كه پاكدامنى مى‏ورزند
فولادوند: و كسانى كه پاكدامنند
قمشه‌ای: و آنان که فروج و اندامشان را از عمل حرام نگاه می‌دارند.
مکارم شیرازی: و آنها كه دامان خود را از آلودگي به بيعفتي حفظ مي‏كنند.
إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ﴿۶﴾
انصاریان: مگر در [کام جویی از] همسران یا کنیزانشان، که آنان [در این زمینه] مورد سرزنش نیستند.
خرمشاهی: مگر در مورد زنانشان يا ملك يمينشان، كه در اين صورت نكوهيده نيستند
فولادوند: مگر در مورد همسرانشان يا كنيزانى كه به دست آورده‏ اند كه در اين صورت بر آنان نكوهشى نيست
قمشه‌ای: مگر بر جفتهاشان (که زنان عقدی آنها باشند) یا کنیزان ملکی متصرفی آنها که هیچ‌گونه ملامتی (در مباشرت این زنان) بر آنها نیست.
مکارم شیرازی: تنها آميزش جنسي با همسران و كنيزانشان دارند كه در بهره گيري از آنها ملامت نمي‏شوند.
فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاءَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْعَادُونَ ﴿۷﴾
انصاریان: پس کسانی [که در بهره گیری جنسی، راهی] غیر از این جویند، تجاوزکار [از حدود حق] هستند.
خرمشاهی: پس هر كس كه از اين فراتر رود، اينانند كه تجاوزكارند
فولادوند: پس هر كه فراتر از اين جويد آنان از حد درگذرندگانند
قمشه‌ای: و کسی که غیر این (زنان حلال) را به مباشرت طلبد البته چنین کسانی ستمکار و متعدی خواهند بود.
مکارم شیرازی: و هر كس غير اين طريق را طلب كند تجاوزگر است.
وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ﴿۸﴾
انصاریان: و آنان که امانت ها و پیمان های خود را رعایت می کنند،
خرمشاهی: و نيز [رستگار شوند] كسانى كه رعايتگر امانتهايشان و پيمانهايشان هستند
فولادوند: و آنان كه امانتها و پيمان خود را رعايت مى كنند
قمشه‌ای: و آنان که به امانتها و عهد و پیمان خود کاملا وفا می‌کنند.
مکارم شیرازی: و آنها كه امانتها و عهد خود را مراعات مي‏كنند.
وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ ﴿۹﴾
انصاریان: و آنان که همواره بر [اوقات و شرایط ظاهری و معنوی] نمازهایشان محافظت دارند.
خرمشاهی: و كسانى كه بر نمازهاى خويش مواظبت دارند
فولادوند: و آنان كه بر نمازهايشان مواظبت مى ‏نمايند
قمشه‌ای: و آنان که بر نمازهاشان (و همه اوقات و شرایط ظاهر و باطن نماز) محافظت دارند.
مکارم شیرازی: و آنها كه از نمازها مواظبت مي‏نمايند.
أُولَئِكَ هُمُ الْوَارِثُونَ ﴿۱۰﴾
انصاریان: اینانند که وارثان اند،
خرمشاهی: اينانند كه ميراث برند
فولادوند: آنانند كه خود وارثانند
قمشه‌ای: چنین کسان وارث (مقام عالی بهشت) اند.
مکارم شیرازی: (آري) آنها وارثانند.
الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۱۱﴾
انصاریان: وارثانی که [از روی شایستگی] بهشت فردوس را به میراث می برند [و] در آن جاودانه اند.
خرمشاهی: كه فردوس را به ارث مى‏برند و در آن جاودانه‏اند
فولادوند: همانان كه بهشت را به ارث مى ‏برند و در آنجا جاودان مى‏ مانند
قمشه‌ای: که بهشت فردوس ارث آن خوبان و منزلگاه ابدی آن پاکان است.
مکارم شیرازی: كه بهشت برين را ارث مي‏برند، و جاودانه در آن خواهند ماند.
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ ﴿۱۲﴾
انصاریان: و یقیناً ما انسان را از [عصاره و] چکیده ای از گِل آفریدیم،
خرمشاهی: و به راستى كه انسان را از چكيده گل آفريديم‏
فولادوند: و به يقين انسان را از عصاره‏ اى از گل آفريديم
قمشه‌ای: و همانا ما آدمی را از گل خالص آفریدیم.
مکارم شیرازی: ما انسان را از عصاره‏ اي از گل آفريديم.
ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِينٍ ﴿۱۳﴾
انصاریان: سپس آن را نطفه ای در قرارگاهی استوار [چون رحم مادر] قرار دادیم.
خرمشاهی: آنگاه او را به صورت نطفه‏اى در جايگاهى استوار قرار داديم‏
فولادوند: سپس او را [به صورت] نطفه‏ اى در جايگاهى استوار قرار داديم
قمشه‌ای: آن‌گاه او را نطفه گردانیده و در جای استوار (صلب و رحم) قرار دادیم.
مکارم شیرازی: سپس آن را نطفه‏ اي در قرارگاه مطمئن (رحم) قرار داديم.
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ﴿۱۴﴾
انصاریان: آن گاه آن نطفه را علقه گرداندیم، پس آن علقه را به صورت پاره گوشتی درآوردیم، پس آن پاره گوشت را استخوان هایی ساختیم و بر استخوان ها گوشت پوشاندیم، سپس او را با آفرینشی دیگر پدید آوردیم؛ پس همیشه سودمند و بابرکت است خدا که نیکوترین آفرینندگان است.
خرمشاهی: آنگاه نطفه را به صورت خون بسته و سپس خون بسته را به صورت گوشت پاره درآورديم، و سپس گوشت پاره را استخواندار كرديم و آنگاه بر استخوانها پرده‏اى گوشت پوشانديم، آنگاه آن را به صورت آفرينشى ديگر پديد آورديم، بزرگا خداوندا كه بهترين آفرينندگان است‏
فولادوند: آنگاه نطفه را به صورت علقه درآورديم پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانيديم و آنگاه مضغه را استخوانهايى ساختيم بعد استخوانها را با گوشتى پوشانيديم آنگاه [جنين را در] آفرينشى ديگر پديد آورديم آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است
قمشه‌ای: آن‌گاه نطفه را علقه و علقه را گوشت پاره و باز آن گوشت را استخوان ساختیم و سپس بر استخوانها گوشت پوشانیدیم (و پیکری کامل کردیم) پس از آن (به دمیدن روح پاک مجرد) خلقتی دیگرش انشا نمودیم؛ آفرین بر (قدرت کامل) خدای که بهترین آفرینندگان است.
مکارم شیرازی: سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته) و علقه را به صورت مضغه (چيزي شبيه گوشت جويده) و مضغه را به صورت استخوانهائي در آورديم، از آن پس آن را آفرينش تازه‏ اي ايجاد كرديم، بزرگ است خدائي كه بهترين خلق كنندگان است!
ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذَلِكَ لَمَيِّتُونَ ﴿۱۵﴾
انصاریان: سپس همه شما بعد از این می میرید.
خرمشاهی: سپس شما پس از اينها ميرا هستيد
فولادوند: بعد از اين [مراحل] قطعا خواهيد مرد
قمشه‌ای: باز شما آدمیان همه خواهید مرد.
مکارم شیرازی: سپس شما بعد از آن مي‏ميريد.
ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ تُبْعَثُونَ ﴿۱۶﴾
انصاریان: آن گاه شما مسلماً روز قیامت برانگیخته می شوید.
خرمشاهی: سپس شما در روز قيامت برانگيخته شويد
فولادوند: آنگاه شما در روز رستاخيز برانگيخته خواهيد شد
قمشه‌ای: و آن‌گاه روز قیامت به یقین تمام مبعوث خواهید شد.
مکارم شیرازی: سپس در روز قيامت برانگيخته مي‏شويد.
وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا كُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِينَ ﴿۱۷﴾
انصاریان: و بی تردید بالای سرتان هفت آسمان [که هر یک بر فراز دیگری است] آفریدیم، و ما از آفریده ها بی خبر نیستیم.
خرمشاهی: و به راستى كه برفراز شما هفت طبقه [آسمان‏] آفريده‏ايم، و ما هرگز از آفرينش غافل نبوده‏ايم‏
فولادوند: و به راستى [ما] بالاى سر شما هفت راه [آسمانى] آفريديم و از [كار] آفرينش غافل نبوده‏ ايم
قمشه‌ای: و همانا مافوق شما (خاکیان) هفت آسمان (عالم پاک) را فراز یکدیگر آفریدیم و لحظه‌ای از توجه به خلق غافل نبوده و نخواهیم بود.
مکارم شیرازی: ما بر بالاي سر شما هفت راه (طبقه) قرار داديم، و ما از خلق (خود) غافل نبوده و نيستيم.
وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّا عَلَى ذَهَابٍ بِهِ لَقَادِرُونَ ﴿۱۸﴾
انصاریان: و از آسمان، آبی به اندازه نازل کردیم و آن را در زمین جای دادیم؛ و بی تردید به از بین بردن آن کاملاً توانمندیم.
خرمشاهی: و از آسمان آبى به اندازه فرو فرستاديم و آن را در زمين جاى داديم، و ما به از بين بردن آن تواناييم‏
فولادوند: و از آسمان آبى به اندازه [معين] فرود آورديم و آن را در زمين جاى داديم و ما براى از بين بردن آن مسلما تواناييم
قمشه‌ای: و ما آب را به قدر معین از آسمان نازل و در زمین ساکن ساختیم و محققا بر بردن و نابود ساختن آن نیز قادریم.
مکارم شیرازی: و از آسمان آبي به اندازه معين نازل كرديم و آن را در زمين (در مخازن مخصوصي) ساكن نموديم و ما بر از بين بردن آن كاملا قادريم.
فَأَنْشَأْنَا لَكُمْ بِهِ جَنَّاتٍ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ لَكُمْ فِيهَا فَوَاكِهُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ ﴿۱۹﴾
انصاریان: پس به وسیله آن برای شما باغ هایی از درختان خرما و انگور پدید آوردیم که برای شما در آنها میوه های فراوانی است [که از فروش آنها زندگی خود را اداره می کنید] و [نیز] از آنها می خورید.
خرمشاهی: آنگاه با آن براى شما باغهاى خرما و انگور پديد آورديم كه در آن براى شما ميوه‏هاى بسيار است و از آن مى‏خوريد
فولادوند: پس براى شما به وسيله آن باغهايى از درختان خرما و انگور پديدار كرديم كه در آنها براى شما ميوه ‏هاى فراوان است و از آنها مى ‏خوريد
قمشه‌ای: آن‌گاه ما به آن آب برای شما باغها و نخلستانهای خرما و انگور ایجاد کردیم که شما را در آنها میوه‌های گوناگون بسیاری است که از آن تناول می‌کنید.
مکارم شیرازی: سپس به وسيله آن باغهائي از درخت نخل و انگور براي شما ايجاد كرديم، باغهائي كه در آن ميوه‏ هاي بسيار است و از آن تناول مي‏كنيد.
وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِنْ طُورِ سَيْنَاءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبْغٍ لِلْآكِلِينَ ﴿۲۰﴾
انصاریان: و [به وسیله آن] درختی را که از طور سینا بیرون می آید [پدید آوردیم] که برای خورندگان، روغن و نان خورشی می رویاند.
خرمشاهی: و [همچنين‏] درختى كه از طور سينا مى‏رويد و روغن [زيتون‏] برمى‏آورد و نيز نان خورشى براى خورندگان‏
فولادوند: و از طور سينا درختى برمى ‏آيد كه روغن و نان خورشى براى خورندگان است
قمشه‌ای: و نیز درختی که از طور سینا برآید و روغن زیت بار آورد و نان خورش مردم گردد.
مکارم شیرازی: و نيز درختي كه از طور سينا مي‏رويد و از آن روغن و «نان خورش» براي خورندگان فراهم مي‏گردد.
وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْأَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيكُمْ مِمَّا فِي بُطُونِهَا وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ ﴿۲۱﴾
انصاریان: و به یقین برای شما در دام ها عبرتی است، از شیری که در شکم آنهاست به شما می نوشانیم، و در آنها برای شما سودهای فراوانی است، و از [گوشت] آنها [نیز] می خورید.
خرمشاهی: و براى شما در چارپايان مايه عبرتى هست كه شما را از آنچه در شكمهاى آنهاست مى‏نوشانيم و در آنها براى شما سودهاى فراوان است و از [گوشت‏] آنها مى‏خوريد
فولادوند: و البته براى شما در دامها[ى گله درس] عبرتى است از [شيرى] كه در شكم آنهاست به شما مى ‏نوشانيم و براى شما در آنها سودهاى فراوان است و از آنها مى ‏خوريد
قمشه‌ای: و بی‌شک برای شما در (مطالعه حال) چهارپایان و حیوانات اهلی عبرت خواهد بود که از شیر آنها به شما می‌آشامانیم و در آنها برای شما منافع بسیاری است (مانند فرشها و لباسها و اثاثیه و باربری و فواید بسیار دیگر) و از گوشت آنها نیز تناول می‌کنید.
مکارم شیرازی: و براي شما در چهارپايان عبرتي است، از آنچه در درون آنها است (از شير) شما را سيراب مي‏كنيم و براي شما در آنها منافع فراواني است و از گوشت آنها مي‏خوريد.
وَعَلَيْهَا وَعَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ ﴿۲۲﴾
انصاریان: و بر آنها و بر کشتی ها حمل می شوید؛
خرمشاهی: و بر آنها و بر كشتى سوار مى‏شويد
فولادوند: و بر آنها و بر كشتيها سوار مى ‏شويد
قمشه‌ای: و بر آن چهارپایان و نیز بر کشتیها سوار می‌شوید.
مکارم شیرازی: و بر آنها و بر كشتيها سوار مي‏شويد.
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿۲۳﴾
انصاریان: و همانا نوح را به سوی قومش فرستادیم. پس گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید که معبودی جز او برای شما نیست، پس آیا [از پرستش معبودان باطل] نمی پرهیزید؟
خرمشاهی: و به راستى نوح را به سوى قومش فرستاديم، كه [به آنان‏] گفت اى قوم من خداوند را بپرستيد كه خدايى جز او نداريد، آيا پروا نمى‏كنيد؟
فولادوند: و به يقين نوح را به سوى قومش فرستاديم پس [به آنان] گفت اى قوم من خدا را بپرستيد شما را جز او خدايى نيست مگر پروا نداريد
قمشه‌ای: و همانا ما پیغمبر خود نوح را (به رسالت) به سوی امتش فرستادیم. نوح به قوم خود گفت که خدا را پرستید که جز آن ذات یکتا شما را خدایی نیست، آیا شما مردم خداترس و باتقوا نمی‌شوید؟
مکارم شیرازی: ما نوح را به سوي قومش فرستاديم، به آنها گفت اي قوم من! خداوند يكتا را بپرستيد كه غير از او معبودي براي شما نيست، آيا (باز از پرستش بتها) پرهيز نمي‏كنيد؟
فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيدُ أَنْ يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلَائِكَةً مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ ﴿۲۴﴾
انصاریان: پس سران و اشراف قومش که کافر بودند، گفتند: این جز بشری مانند شما نیست که می خواهد بر شما برتری جوید، و اگر خدا می خواست [پیامبری بفرستد] قطعاً فرشتگانی [را به پیامبری] می فرستاد، ما این [سخنانی] را [که نوح می گوید] میان پدران پیشین خود نشنیده ایم.
خرمشاهی: و بزرگانى از قومش كه كفرورزيده بودند گفتند اين [مرد] جز بشرى همانند شما نيست كه مى‏خواهد بر شما برترى جويد، و اگر خدا مى‏خواست [بر شما] فرشتگانى مى‏فرستاد، ما چنين چيزى در [سرنوشت‏] نياكانمان نشنيده‏ايم‏
فولادوند: و اشراف قومش كه كافر بودند گفتند اين [مرد] جز بشرى چون شما نيست مى‏ خواهد بر شما برترى جويد و اگر خدا مى‏ خواست قطعا فرشتگانى مى‏ فرستاد [ما]در ميان پدران نخستين خود چنين [چيزى] نشنيده‏ ايم
قمشه‌ای: اشراف قوم او که کافر شدند (به مردم) گفتند که این شخص جز آنکه بشری است مانند شما که می‌خواهد بر شما برتری یابد فضیلت دیگری ندارد و اگر خدا می‌خواست (رسول بر بشر بفرستد) همانا از جنس فرشتگان می‌فرستاد، ما این سخنانی که این شخص می‌گوید در میان پدران پیشین خود هیچ نشنیده‌ایم.
مکارم شیرازی: جمعيت اشرافي (و مغرور) از قوم نوح كه كافر شده بودند گفتند: اين مرد بشري است همچون شما كه مي‏خواهد بر شما برتري جويد، اگر خدا مي‏خواست پيامبري بفرستد فرشتگاني نازل مي‏كرد، ما چنين چيزي هرگز در نياكان خود نشنيده‏ ايم.
إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِينٍ ﴿۲۵﴾
انصاریان: او نیست جز مردی که [نوعی] دیوانگی در اوست؛ بنابراین نسبت به او تا مدتی منتظر بمانید [که بمیرد یا از دیوانگی رهایی یابد.]
خرمشاهی: او جز مردى نيست كه جنونى دارد، در كار او چندى درنگ كنيد
فولادوند: او نيست جز مردى كه در وى [حال] جنون است پس تا چندى در باره‏ اش دست نگاه داريد
قمشه‌ای: این شخص جز مردی دیوانه به شمار نیست، پس باید تا مدتی با او (مدارا کنید و) انتظار برید (تا یا از مرض جنون بهبود یابد یا بمیرد).
مکارم شیرازی: او فقط مردي است كه مبتلا به نوعي از جنون است، بايد مدتي درباره او صبر كنيد (تا مرگش فرا رسد، يا از اين بيماري رهائي يابد).
قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ ﴿۲۶﴾
انصاریان: [نوح] گفت: پروردگارا! مرا در برابر تکذیب آنان یاری ده.
خرمشاهی: [نوح‏] گفت پروردگارا در قبال اينكه تكذيبم مى‏كنند ياريم فرما
فولادوند: [نوح] گفت پروردگارا از آن روى كه دروغزنم خواندند مرا يارى كن
قمشه‌ای: نوح عرض کرد: خدایا، تو مرا بر اینان که تکذیب من کردند یاری فرما.
مکارم شیرازی: (نوح) گفت پروردگارا مرا در برابر تكذيبهاي آنان ياري كن.
فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ ﴿۲۷﴾
انصاریان: پس به او وحی کردیم که زیر نظر ما و پیام ما کشتی بساز و هنگامی که فرمان ما به هلاکت آنان بیاید و آن تنور [از آب] فوران کند از هر گونه ای [از حیوان] دو عدد [یکی نر و دیگری ماده] و نیز خانواده ات را وارد کشتی کن، جز افرادی از آنان که فرمان [عذاب] بر او گذشته [و درباره او قطعی شده] است، و درباره کسانی که [به سبب شرک و کفر] ستم ورزیده اند، با من سخن مگوی، زیرا [همه] آنان بدون تردید غرق شدنی اند.
خرمشاهی: آنگاه به او وحى كرديم كه كشتى را زير نظر ما و با وحى ما بساز، و چون فرمان ما در رسيد و [آب از] تنور فوران كرد، در آن از هر [جانورى‏] جفتى دوگانه راه بده، و نيز خانواده‏ات را مگر كسى از ايشان كه حكم [ما] از پيش درباره او تحقق يافته است، و درباره كسانى كه ستم [و شرك‏]ورزيده‏اند، با من سخن مگو كه ايشان غرق شدنى‏اند
فولادوند: پس به او وحى كرديم كه زير نظر ما و [به] وحى ما كشتى را بساز و چون فرمان ما دررسيد و تنور به فوران آمد پس در آن از هر نوع [حيوانى] دو تا [يكى نر و ديگرى ماده] با خانواده‏ ات بجز كسى از آنان كه حكم [عذاب ] بر او پيشى گرفته است وارد كن در باره كسانى كه ظلم كرده‏ اند با من سخن مگوى زيرا آنها غرق خواهند شد
قمشه‌ای: ما هم به او وحی کردیم که در حضور ما و به وحی و دستور ما به ساختن کشتی پرداز، تا آن‌گاه که فرمان (طوفان از جانب) ما آمد و آب از تنور فوران کرد پس در آن کشتی با خود از هر نوع جفتی (نر و ماده) همراه بر و اهل بیت خود را هم جز آن کس که در علم ازلی ما هلاک او گذشته (یعنی زن و فرزند نااهلت را) تمام به کشتی بنشان، و به شفاعت ستمکاران با من سخن مگو، که البته آنها باید همه غرق شوند.
مکارم شیرازی: ما به نوح وحي كرديم كه كشتي را در حضور ما و مطابق فرمان ما بساز و هنگامي كه فرمان ما (براي غرق آنان) فرا رسد و آب از تنور بجوشد (كه اين نشانه فرا رسيدن طوفان است) از هر يك از انواع حيوانات يك جفت در كشتي سوار كن، و همچنين خانواده‏ ات را، مگر آنها كه قبلا وعده هلاكشان داده شده است (اشاره به همسر نوح و فرزند ناخلف اوست) و ديگر درباره اين ستمگران با من سخن مگوي كه آنها همگي هلاك خواهند شد!
فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنْتَ وَمَنْ مَعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۲۸﴾
انصاریان: پس هنگامی که تو و آنان که با تو هستند، بر کشتی سوار شدید، به خاطر این نعمت بگو: همه ستایش ها ویژه خداست که ما را از این گروه ستم پیشه نجات داد.
خرمشاهی: چون تو و همراهانت بر كشتى قرار گرفتيد، آنگاه بگو سپاس خداوندى را كه ما را از قوم ستم پيشه [و مشرك‏] رهانيد
فولادوند: و چون تو با آنان كه همراه تواند بر كشتى نشستى بگو ستايش خدايى را كه ما را از [چنگ] گروه ظالمان رهانيد
قمشه‌ای: پس چون با همراهانت در کشتی نشستی بگو: ستایش خدای را که ما را از (ظلم) ستمکاران نجات داد.
مکارم شیرازی: و هنگامي كه تو و همه كساني كه با تو هستند بر كشتي سوار شديد بگو ستايش خدائي را كه ما را از قوم ستمگر نجات بخشيد.
وَقُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبَارَكًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِينَ ﴿۲۹﴾
انصاریان: و بگو: پروردگارا! مرا در جایگاهی پرخیر و برکت فرود آور، که تو بهترین فرودآورندگانی.
خرمشاهی: و بگو پروردگارا مرا به منزلى مبارك فرود آور و تو بهترين ميزبانانى‏
فولادوند: و بگو پروردگارا مرا در جايى پربركت فرود آور [كه] تو نيكترين مهمان‏نوازانى
قمشه‌ای: و باز بگو: پروردگارا، مرا به منزلی مبارک فرود آور که تو بهترین کسی هستی که به منزل خیر و سعادت توانی فرود آورد.
مکارم شیرازی: و بگو پروردگارا ما را در منزلگاهي پر بركت فرود آر، و تو بهترين فرود آورندگاني.
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ وَإِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ ﴿۳۰﴾
انصاریان: همانا در این [سرگذشت] نشانه هایی [از قدرت، رحمت و انتقام خدا] برای عبرت گیرندگان است؛ و یقیناً ما آزمایش کننده بندگانیم.
خرمشاهی: بى‏گمان در اين مايه‏هاى عبرتى هست و ما آزماينده بوده‏ايم‏
فولادوند: در حقيقت در اين [ماجرا] عبرتهايى است و قطعا ما آزمايش‏كننده بوديم
قمشه‌ای: همانا در این حکایت آیت و عبرتهاست و البته ما (بندگان را به این‌گونه حوادث) آزمایش کننده‌ایم.
مکارم شیرازی: (آري) در اين ماجرا آيات و نشانه‏ هائي براي صاحبان عقل و انديشه است و ما مسلما همگان را آزمايش مي‏كنيم.
ثُمَّ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ ﴿۳۱﴾
انصاریان: سپس بعد از آنان قومی دیگر را به وجود آوردیم.
خرمشاهی: سپس، بعد از ايشان نسلى ديگر را پديد آورديم‏
فولادوند: سپس بعد از آنان نسل[هايى] ديگر پديد آورديم
قمشه‌ای: پس از هلاک قوم نوح باز قوم دیگری ایجاد کردیم.
مکارم شیرازی: سپس بعد از آنها جمعيت ديگري را به وجود آورديم.
فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿۳۲﴾
انصاریان: و پیامبری از خودشان در میان آنان فرستادیم که خدا را بپرستید، شما را جز او معبودی نیست، آیا [از پرستش معبودان باطل] نمی پرهیزید؟
خرمشاهی: آنگاه پيامبرى از ايشان به ميان ايشان فرستاديم [و گفتيم‏] كه خداوند را بپرستيد كه خدايى جز او نداريد، آيا پروا نمى‏كنيد؟
فولادوند: و در ميانشان پيامبرى از خودشان روانه كرديم كه خدا را بپرستيد جز او براى شما معبودى نيست آيا سر پرهيزگارى نداريد
قمشه‌ای: و در میان آن قوم باز رسولی از خودشان (یعنی هود را) فرستادیم که خدای یکتا را پرستش کنید که جز او شما را خدایی نیست، آیا خداترس و باتقوا نمی‌شوید؟
مکارم شیرازی: و در ميان آنها رسولي از خودشان فرستاديم كه پروردگار يكتا را بپرستيد، جز او معبودي براي شما نيست آيا (با اين همه از شرك و بت پرستي) پرهيز نمي‏كنيد؟!
وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاءِ الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ ﴿۳۳﴾
انصاریان: و از سران و اشراف قومش که کافر بودند و دیدار آخرت را تکذیب می کردند، و آنان را در زندگی دنیا از وسایل و ابزار مادی فراوانی برخوردار کرده بودیم، گفتند: این جز بشری مانند شما نیست که از آنچه شما می خورید می خورد، و از آنچه شما می آشامید می آشامد.
خرمشاهی: و بزرگانى از قومش كه كفرورزيده و لقاى آن جهانى را انكار كرده بودند، و در زندگانى دنيا، از ناز و نعمت برخوردارشان ساخته بوديم، گفتند اين [مرد] جز بشرى همانند شما نيست، كه از همانچه شما از آن مى‏خوريد، مى‏خورد و از همانچه شما مى‏آشاميد، مى‏آشامد
فولادوند: و اشراف قومش كه كافر شده و ديدار آخرت را دروغ پنداشته بودند و در زندگى دنيا آنان را مرفه ساخته بوديم گفتند اين [مرد] جز بشرى چون شما نيست از آنچه مى ‏خوريد مى ‏خورد و از آنچه مى ‏نوشيد مى ‏نوشد
قمشه‌ای: و باز اشراف و اعیان قوم وی که کافر شدند و عالم آخرت را تکذیب کردند و ما متنعّمشان در حیات دنیا کرده بودیم (به مردم) گفتند که این شخص بشری مانند شما بیش نیست که از هر چه شما بشر می‌خورید و می‌آشامید او هم می‌خورد و می‌آشامد.
مکارم شیرازی: ولي اشرافيان خود خواه قوم او كه كافر شده بودند و لقاي آخرت را تكذيب كرده بودند و ناز و نعمت در زندگي دنيا به آنها داده بوديم گفتند: اين بشري است مثل شما! از آنچه شما مي‏خوريد مي‏خورد و از آنچه مي‏نوشيد مي‏نوشد!
وَلَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَرًا مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ ﴿۳۴﴾
انصاریان: و بی تردید اگر بشری مانند خود را اطاعت کنید، یقیناً زیانکارید.
خرمشاهی: و اگر از بشرى همانند خودتان پيروى كنيد، آنگاه است كه شما زيانكاريد
فولادوند: و اگر بشرى مثل خودتان را اطاعت كنيد در آن صورت قطعا زيانكار خواهيد بود
قمشه‌ای: و شما مردم اگر بشری مانند خود را اطاعت کنید بسیار زیانکار خواهید بود.
مکارم شیرازی: و اگر از بشري همانند خودتان اطاعت كنيد مسلما زيانكاريد.
أَيَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَكُنْتُمْ تُرَابًا وَعِظَامًا أَنَّكُمْ مُخْرَجُونَ ﴿۳۵﴾
انصاریان: آیا به شما وعده می دهد هنگامی که از دنیا رفتید و خاک و استخوان شدید [زنده از گور] بیرونتان می آورند؟
خرمشاهی: آيا به شما وعده مى‏دهد كه چون شما مرديد و خاك و استخوان [پوسيده‏] شديد، از نو برانگيخته مى‏شويد
فولادوند: آيا به شما وعده مى‏ دهد كه وقتى مرديد و خاك و استخوان شديد [باز] شما [از گور زنده] بيرون آورده مى ‏شويد
قمشه‌ای: آیا به شما نوید می‌دهد که پس از آنکه مردید و استخوانهای شما هم پوسید و خاک شد باز (از گور) بیرونتان آرند؟!
مکارم شیرازی: آيا او به شما وعده مي‏دهد هنگامي كه مرديد و خاك و استخوان شديد بار ديگر (از قبرها) خارج مي‏شويد؟
هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ ﴿۳۶﴾
انصاریان: [از عقل ما] دور است و بسیار دور است آنچه به شما وعده می دهند،
خرمشاهی: بعيد اندر بعيد است آنچه به شما وعده داده‏اند
فولادوند: وه چه دور است آنچه كه وعده داده مى ‏شويد
قمشه‌ای: هیهات، هیهات که این وعده‌ها که به شما می‌دهند راست باشد!
مکارم شیرازی: هيهات، هيهات از اين وعده‏ هائي كه به شما داده مي‏شود!
إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ ﴿۳۷﴾
انصاریان: جز این زندگی دنیای ما [زندگی دیگری] وجود ندارد، همواره [گروهی] می میریم و [گروهی دیگر] به دنیا می آییم، و ما پس از مرگ برانگیخته نخواهیم شد.
خرمشاهی: اين جز زندگانى دنياى ما نيست كه [بعضى‏] مى‏ميريم و [بعضى‏] زندگى مى‏كنيم، و ما [هرگز] برانگيختنى نيستيم‏
فولادوند: جز اين زندگانى دنياى ما چيزى نيست مى‏ ميريم و زندگى مى ‏كنيم و ديگر برانگيخته نخواهيم شد
قمشه‌ای: زندگانی جز این چند روزه حیات دنیایمان بیش نیست که زنده شده و خواهیم مرد و دیگر هرگز برانگیخته نخواهیم شد.
مکارم شیرازی: غير از اين زندگي دنيا چيزي در كار نيست، پيوسته گروهي از ما مي‏ميرند و نسل ديگري جاي آنها را مي‏گيريد و ما هرگز برانگيخته نخواهيم شد.
إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ ﴿۳۸﴾
انصاریان: او نیست مگر مردی که بر خدا افترا بسته است؛ و ما باور کننده او نیستیم.
خرمشاهی: او جز مردى كه بر خداوند دروغى بسته است نيست، و ما به [سخن‏] او باور نداريم‏
فولادوند: او جز مردى كه بر خدا دروغ مى ‏بندد نيست و ما به او اعتقاد نداريم
قمشه‌ای: و این شخص جز آنکه مردی است که دروغ و افترا بر خدا می‌بندد هیچ مزیّت ندارد و ما هرگز به او ایمان نخواهیم آورد.
مکارم شیرازی: او فقط مرد دروغگوئي است كه بر خدا افترا بسته و ما هرگز به او ايمان نخواهيم آورد.
قَالَ رَبِّ انْصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ ﴿۳۹﴾
انصاریان: گفت: پروردگارا! مرا در برابر تکذیب آنان یاری ده.
خرمشاهی: [هود] گفت پروردگارا در قبال اينكه تكذيبم مى‏كنند ياريم فرما
فولادوند: گفت پروردگارا از آن روى كه مرا دروغزن خواندند ياريم كن
قمشه‌ای: آن رسول هم عرض کرد: خدایا، مرا بر این قوم که تکذیب من کردند یاری فرما.
مکارم شیرازی: عرض كرد، پروردگارا! مرا در برابر تكذيبهاي آنها ياري فرما.
قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نَادِمِينَ ﴿۴۰﴾
انصاریان: خدا فرمود: همانا پس از اندک زمانی پشیمان می شوند.
خرمشاهی: فرمود زودا كه به سختى پشيمان گردند
فولادوند: فرمود به زودى سخت پشيمان خواهند شد
قمشه‌ای: خدا فرمود: اندک زمانی نگذرد که این قوم سخت پشیمان خواهند شد.
مکارم شیرازی: (خداوند) فرمود: به زودي آنها از كار خود پشيمان خواهند شد. (اما زماني كه سودي به حالشان ندارد).
فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنَاهُمْ غُثَاءً فَبُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۴۱﴾
انصاریان: پس فریاد مرگبار [عذاب] آنان را بر [پایه وعده به] حقِّ [ما] فرو گرفت، و آنان را چون خاشاک روی سیل قرار دادیم؛ پس قوم ستمکار [از رحمت خدا] دور باد.
خرمشاهی: آنگاه بانگ مرگبار آنان را به حق فرو گرفت، و آنگاه آنان را همچون خاشاك گردانديم، نفرين بر ستم‏پيشگان [مشرك‏]
فولادوند: پس فرياد [مرگبار] آنان را به حق فرو گرفت و آنها را [چون] خاشاكى كه بر آب افتد گردانيديم دور باد [از رحمت‏ خدا] گروه ستمكاران
قمشه‌ای: تا آن‌گاه که صیحه و بانگ آسمانی (عذاب) آنها را بگرفت و ما آنان را خار و خاشاک بیابان ساختیم، که ستمکاران را (از رحمت الهی) دوری باد.
مکارم شیرازی: سرانجام صيحه آسماني آنها را به حق فرو گرفت و ما آنها را همچون خاشاك بر سيلاب قرار داديم دور باد از رحمت خدا قوم ستمگر!
ثُمَّ أَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُونًا آخَرِينَ ﴿۴۲﴾
انصاریان: سپس بعد از آنان قومی دیگر را به وجود آوردیم.
خرمشاهی: سپس، بعد از آنان نسلهاى ديگر پديد آورديم‏
فولادوند: آنگاه پس از آنان نسلهاى ديگرى پديد آورديم
قمشه‌ای: پس از هلاک اینان باز اقوامی دیگر پدید آوردیم.
مکارم شیرازی: سپس اقوام ديگري را بعد از آنها به وجود آورديم.
مَا تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَهَا وَمَا يَسْتَأْخِرُونَ ﴿۴۳﴾
انصاریان: هیچ امتی از اجلِ [معینِ] خود نه پیش می افتد و نه پس می ماند.
خرمشاهی: هيچ امتى از اجل خويش پيش نمى‏افتند و پس نمى‏مانند
فولادوند: هيچ امتى نه از اجل خود پيشى مى‏ گيرد و نه باز پس مى‏ ماند
قمشه‌ای: هیچ قومی از اجل خود پس و پیش نخواهند افتاد.
مکارم شیرازی: هيچ امتي بر اصل و سر رسيد حتميش پيشي نمي‏گيرد و از آن نيز تاءخير نمي‏كند.
ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَى كُلَّ مَا جَاءَ أُمَّةً رَسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُمْ بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْدًا لِقَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۴۴﴾
انصاریان: آن گاه پیامبران را پی در پی فرستادیم؛ هر زمان برای امتی پیامبرش می آمد او را تکذیب می کردند، و ما این [امت] ها را به دنبال یکدیگر هلاک می کردیم و آنان را [به صورت] سرگذشت ها [برای عبرت دیگران] قرار دادیم؛ پس ملتی که ایمان نمی آورند از رحمت خدا دور باد.
خرمشاهی: سپس پيامبرانمان را پياپى فرستاديم، هربار كه پيامبرى به سراغ امتش مى‏آمد او را دروغگو مى‏انگاشتند، آنگاه آنان را به دنبال همديگر آورديم [و از ميان برديم‏] و افسانه‏شان گردانديم، آرى واى بر قوم بى‏ايمان‏
فولادوند: باز فرستادگان خود را پياپى روانه كرديم هر بار براى [هدايت] امتى پيامبرش آمد او را تكذيب كردند پس [ما امتهاى سركش را] يكى پس از ديگرى آورديم و آنها را مايه عبرت [و زبانزد مردم] گردانيديم دور باد [از رحمت‏ خدا] مردمى كه ايمان نمى ‏آورند
قمشه‌ای: سپس پیغمبران خود را پی در پی فرستادیم و هر قومی که رسول بر آنها آمد آن رسول را تکذیب و انکار کردند، ما هم آنها را از پی یکدیگر همه را هلاک کردیم و داستانهای هلاک آن اقوام را عبرت دیگران ساختیم، که قوم بی‌ایمان را (از رحمت خدا) دوری باد.
مکارم شیرازی: سپس رسولان خود را يكي بعد از ديگري فرستاديم، هر زمان رسولي براي (هدايت) قومي مي‏آمد او را تكذيب مي‏كردند ولي ما اين امتهاي سركش را يكي پس از ديگري هلاك نموديم و آنها را احاديثي قرار داديم (چنان محو شدند كه تنها نام و گفتگوئي از آنها باقي ماند) دور باد از رحمت خدا قومي كه ايمان نمي‏آورند!
ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۴۵﴾
انصاریان: سپس موسی و برادرش هارون را با معجزات و آیات خود و دلیلی روشن فرستادیم،
خرمشاهی: سپس موسى و برادرش هارون را همراه با معجزات خويش و برهان آشكار فرستاديم‏
فولادوند: سپس موسى و برادرش هارون را با آيات خود و حجتى آشكار فرستاديم
قمشه‌ای: آن‌گاه موسی و برادرش هارون را فرستادیم با آیات و معجزات خود و حجّت روشن.
مکارم شیرازی: سپس موسي و برادرش هارون را با آيات خود و دليل روشن فرستاديم.
إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ ﴿۴۶﴾
انصاریان: به سوی فرعون و سران و اشراف قومش، پس تکبّر ورزیدند؛ و آنان قومی برتری جو بودند.
خرمشاهی: به سوى فرعون و بزرگان قومش، آنگاه گردنكشى كردند و قومى بزرگى طلب بودند
فولادوند: به سوى فرعون و سران [قوم] او ولى تكبر نمودند و مردمى گردنكش بودند
قمشه‌ای: به سوی فرعون و اشراف قومش، آنها هم تکبر و نخوت کردند، زیرا آنان مردمی متکبّر و سرکش بودند.
مکارم شیرازی: به سوي فرعون و اطرافيان اشرافي او، اما آنها استكبار كردند و اصولا مردمي برتري جو بودند.
فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ ﴿۴۷﴾
انصاریان: و گفتند: آیا به دو بشری که مانند خودمان هستند ایمان بیاوریم در حالی که قوم [و قبیله] آن دو بردگان ما هستند؟
خرمشاهی: پس گفتند آيا به دو بشر همانند خودمان ايمان بياوريم؟ و حال آنكه قوم آنان پرستندگان ما هستند
فولادوند: پس گفتند آيا به دو بشر كه مثل خود ما هستند و طايفه آنها بندگان ما مى‏ باشند ايمان بياوريم
قمشه‌ای: از این رو گفتند: چرا ما به دو بشر مثل خودمان ایمان آریم در صورتی که طایفه این دو مرد ما را اطاعت و بندگی می‌کنند؟
مکارم شیرازی: آنها گفتند: آيا ما به دو انسان همانند خودمان ايمان بياوريم، در حالي كه قوم آنها (بني اسرائيل) ما را پرستش مي‏كنند (و بردگان ما هستند).
فَكَذَّبُوهُمَا فَكَانُوا مِنَ الْمُهْلَكِينَ ﴿۴۸﴾
انصاریان: در نتیجه هر دو را تکذیب کردند و از هلاک شدگان شدند.
خرمشاهی: سپس آن دو را دروغگو انگاشتند و جزو نابود شدگان گرديدند
فولادوند: در نتيجه آن دو را دروغزن خواندند پس از زمره هلاك‏شدگان گشتند
قمشه‌ای: پس موسی و هارون را تکذیب کرده و بدین سبب همه هلاک شدند.
مکارم شیرازی: (آري) آنها اين دو را تكذيب كردند و سرانجام همگي هلاك شدند.
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ﴿۴۹﴾
انصاریان: همانا ما به موسی کتاب دادیم، تا آنان هدایت شوند.
خرمشاهی: و به راستى به موسى كتاب آسمانى داديم، باشد كه هدايت يابند
فولادوند: و به يقين ما به موسى كتاب [آسمانى] داديم باشد كه آنان به راه راست روند
قمشه‌ای: و همانا ما به موسی کتاب تورات را فرستادیم، باشد که آنها هدایت شوند.
مکارم شیرازی: ما به موسي كتاب آسماني داديم، شايد آنها (بني اسرائيل) هدايت شوند.
وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ ﴿۵۰﴾
انصاریان: و پسر مریم و مادرش را نشانه [قدرت و رحمت خود] قرار دادیم و آن دو را در سرزمینی بلند که [دارای] جایگاهی مستقر [و امن] و آبی روان بود، جای دادیم.
خرمشاهی: و پسر مريم و مادرش را پديده [معجزه‏آساى‏] شگرفى قرار داديم و آن دو را بر زمينى بلند كه آرام جاى بود، و آبى روان داشت، جاى داديم‏
فولادوند: و پسر مريم و مادرش را نشانه‏ اى گردانيديم و آن دو را در سرزمين بلندى كه جاى زيست و [داراى] آب زلال بود جاى داديم
قمشه‌ای: و ما پسر مریم و مادرش را آیت و معجزه بزرگ گردانیدیم و هر دو را به سرزمین بلندی که آنجا مکانی هموار و چشمه‌سار بود (شام و بیت المقدس) منزل دادیم.
مکارم شیرازی: ما فرزند مريم (عيسي) و مادرش (مريم) را نشانه خود قرار داديم و آنها را در سر زمين بلندي كه آرامش و امنيت و آب جاري داشت جاي داديم.
يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿۵۱﴾
انصاریان: ای پیامبران! از خوردنی های پاکیزه بخورید و کار شایسته انجام دهید؛ مسلماً من به آنچه انجام می دهید، دانایم.
خرمشاهی: اى پيامبران از پاكيزه‏ها بخوريد و كارهاى شايسته كنيد كه من از آنچه مى‏كنيد آگاهم‏
فولادوند: اى پيامبران از چيزهاى پاكيزه بخوريد و كار شايسته كنيد كه من به آنچه انجام مى‏ دهيد دانايم
قمشه‌ای: ای رسولان، از غذاهای پاکیزه (حلال) تناول کنید و به نیکوکاری و اعمال صالح پردازید که من به هر چه می‌کنید آگاهم.
مکارم شیرازی: اي پيامبران از غذاهاي پاكيزه بخوريد و عمل صالح انجام دهيد كه من به آنچه انجام مي‏دهيد آگاهم.
وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ ﴿۵۲﴾
انصاریان: و بی تردید این [اسلام] آیینِ [حقیقی] شماست در حالی که آیینی یگانه است، و من پروردگار شمایم؛ بنابراین از من پروا کنید.
خرمشاهی: و همانا اين امت شماست، امتى يگانه، و من پروردگار شما هستم، از من پروا كنيد
فولادوند: و در حقيقت اين امت‏ شماست كه امتى يگانه است و من پروردگار شمايم پس‏از من پروا داريد
قمشه‌ای: و این مردم همه یک دین و متفق الکلمه یک امت شمایند و من یگانه خدای شما هستم، پس از من بترسید.
مکارم شیرازی: همه شما امت واحدي هستيد و من پروردگار شمايم از مخالفت فرمان من بپرهيزيد.
فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَيْنَهُمْ زُبُرًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴿۵۳﴾
انصاریان: پس کار [آیین] خود را میان خویش قطعه قطعه کردند [و گروه گروه شدند]، در حالی که هر گروهی به آن [آیینی] که نزد آنان است خوشحال و شادمانند [که آیینشان بر حق است.]
خرمشاهی: ولى آنان در كارشان، در ميان خود اختلاف و تفرقه يافتند، هر گروهى به آنچه در دست دارد، شادمان است‏
فولادوند: تا كار [دين]شان را ميان خود قطعه قطعه كردند [و] دسته دسته شدند هر دسته‏ اى به آنچه نزدشان بود دل خوش كردند
قمشه‌ای: آن‌گاه مردم (با وجود این سفارش خدا) امر (دین) خود را پاره پاره کردند (و در آیین، فرقه فرقه شدند) و هر گروهی به آنچه نزد خود پسندیدند دلخوش گشتند.
مکارم شیرازی: اما آنها كارهاي خود را به پراكندگي كشاندند و هر گروهي به راهي رفتند (و عجب اينكه) هر گروه، به آنچه نزد خود دارند خوشحالند!
فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ ﴿۵۴﴾
انصاریان: پس آنان را در غرقاب گمراهی و جهالتشان تا هنگامی [که مرگشان فرا رسد] واگذار.
خرمشاهی: پس ايشان را يك چند در غفلتشان واگذار
فولادوند: پس آنها را در ورطه گمراهي‏شان تا چندى واگذار
قمشه‌ای: پس بگذار که این بی‌خبران در جهل و غفلت خود به سر برند تا هنگامی معین (که روز مرگ و قیامت باشد).
مکارم شیرازی: آنها را در جهل و غفلتشان بگذار تا زماني كه مرگشان فرا رسد. (يا گرفتار عذاب الهي شوند).
أَيَحْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مَالٍ وَبَنِينَ ﴿۵۵﴾
انصاریان: آیا گمان می کنند افزونی و گسترشی که به سبب مال و اولاد به آنان می دهیم،
خرمشاهی: آيا چنين مى‏انگارند كه آنچه از مال و فرزندان كه بدان مددشان مى‏كنيم؟
فولادوند: آيا مى ‏پندارند كه آنچه از مال و پسران كه بديشان مدد مى‏ دهيم
قمشه‌ای: آیا این مردم کافر می‌پندارند این که ما آنها را مدد به مال و فرزندان می‌کنیم،
مکارم شیرازی: آنها گمان مي‏كنند اموال و فرزنداني كه به آنان داده‏ ايم …
نُسَارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْرَاتِ بَلْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۵۶﴾
انصاریان: در حقیقت می خواهیم در عطا کردن خیرات به آنان شتاب ورزیم؟ [چنین نیست] بلکه [آنان] درک نمی کنند [که ما می خواهیم با افزونی مال و اولاد، در تفرقه، طغیان، گمراهی و تیره بختی بیشتری فرو روند.]
خرمشاهی: در خير و خوبى به نفع ايشان مى‏كوشيم؟ [چنين نيست‏] بلكه [حقيقت را] در نمى‏يابند
فولادوند: [از آن روى است كه] مى‏ خواهيم به سودشان در خيرات شتاب ورزيم [نه] بلكه نمى‏ فهمند
قمشه‌ای: برای آن است که می‌خواهیم در حق ایشان مساعدت و تعجیل به خیرات دنیا کنیم؟ (نه چنین است) بلکه (برای امتحان است و) آنها نمی‌فهمند.
مکارم شیرازی: براي اين است كه درهاي خيرات را به روي آنها بگشائيم؟! (چنين نيست) بلكه آنها نميفهمند!
إِنَّ الَّذِينَ هُمْ مِنْ خَشْيَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ ﴿۵۷﴾
انصاریان: یقیناً آنان که از بیم پروردگارشان هراسان و نگرانند،
خرمشاهی: بى‏گمان كسانى كه از خشيت پروردگارشان بيمناكند
فولادوند: در حقيقت كسانى كه از بيم پروردگارشان هراسانند
قمشه‌ای: همانا آن مؤمنانی که از خوف خدا ترسان و هراسانند.
مکارم شیرازی: آنان كه از خوف پروردگارشان بيمناكند.
وَالَّذِينَ هُمْ بِآيَاتِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۸﴾
انصاریان: و آنان که به آیات پروردگارشان ایمان می آورند.
خرمشاهی: و كسانى كه به آيات پروردگارشان ايمان مى‏آورند
فولادوند: و كسانى كه به نشانه‏ هاى پروردگارشان ايمان مى ‏آورند
قمشه‌ای: و آنان که به آیات خدای خود ایمان می‌آورند.
مکارم شیرازی: و آنان كه به آيات پروردگارشان ايمان مي‏آورند.
وَالَّذِينَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لَا يُشْرِكُونَ ﴿۵۹﴾
انصاریان: و آنان که به پروردگارشان شرک نمی ورزند.
خرمشاهی: و كسانى كه به پروردگارشان شرك نمى‏ورزند
فولادوند: و آنان كه به پروردگارشان شرك نمى ‏آورند
قمشه‌ای: و آنان که هرگز به پروردگارشان مشرک نمی‌شوند.
مکارم شیرازی: و آنها كه به پروردگارشان شرك نمي‏ورزند.
وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ ﴿۶۰﴾
انصاریان: و آنان که آنچه را [از زکات و دیگر انفاقات در راه خدا] می پردازند، و در حالی که دل هایشان از اینکه به سوی پروردگارشان [برای محاسبه دقیق] باز می گردند، ترسان است.
خرمشاهی: و كسانى كه آنچه بايد [انجام‏] بدهند، [انجام‏] مى‏دهند و دلهايشان هراسان است كه به سوى پروردگارشان باز مى‏گردند
فولادوند: و كسانى كه آنچه را دادند [در راه خدا] مى‏ دهند در حالى كه دلهايشان ترسان است [و مى‏ دانند] كه به سوى پروردگارشان بازخواهند گشت
قمشه‌ای: و آنان که آنچه وظیفه بندگی و ایمان است به جای آورده و باز از این که (روزی) به خدای خود رجوع می‌کنند دلهاشان ترسان است.
مکارم شیرازی: و آنها كه نهايت كوشش را در انجام طاعات بخرج مي‏دهند اما با اين حال دلهايشان ترسناك است از اينكه سرانجام به سوي پروردگارشان باز مي‏گردند.
أُولَئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ ﴿۶۱﴾
انصاریان: اینانند که در کارهای خیر می شتابند، و در [انجام دادن] آن [از دیگران] پیشی می گیرند.
خرمشاهی: اينانند كه در خيرات مى‏كوشند و هم ايشان در آن پيشتازند
فولادوند: آنانند كه در كارهاى نيك شتاب مى ‏ورزند و آنانند كه در انجام آنها سبقت مى ‏جويند
قمشه‌ای: چنین بندگانی تعجیل در خیرات می‌کنند و اینان هستند که به کارهای نیکو سبقت می‌جویند.
مکارم شیرازی: (آري) چنين كساني هستند كه در خيرات سرعت مي‏كنند و از ديگران پيشي مي‏گيرند.
وَلَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۶۲﴾
انصاریان: و هیچ کس را جز به اندازه گنجایش و توانش تکلیف نمی کنیم، و نزد ما کتابی [چون لوح محفوظ] است که [درباره همه امور آفرینش و نسبت به اعمال بندگان] به درستی و راستی سخن می گوید، و آنان [در پاداش و کیفر] مورد ستم قرار نمی گیرند.
خرمشاهی: و ما هيچ كس را جز به اندازه توانش تكليف نمى‏كنيم، و نزد ما كتابى است كه به حق سخن مى‏گويد، و به ايشان ستم نرود
فولادوند: و هيچ كس را جز به قدر توانش تكليف نمى ‏كنيم و نزد ما كتابى است كه به حق سخن مى‏ گويد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت
قمشه‌ای: و ما هیچ نفسی را بیش از وسع و توانایی او تکلیف نمی‌کنیم و نزد ما کتابی است (از لوح محفوظ الهی) که آن کتاب سخن به حق گوید و به هیچ کس هرگز ستم نخواهد شد.
مکارم شیرازی: و ما هيچ كس را جزء به اندازه توانائيش تكليف نمي‏كنيم و نزد ما كتابي است (كه تمام اعمال بندگان را ثبت كرده) و به حق سخن مي‏گويد لذا به آنان هيچ ظلم و ستمي نمي‏شود.
بَلْ قُلُوبُهُمْ فِي غَمْرَةٍ مِنْ هَذَا وَلَهُمْ أَعْمَالٌ مِنْ دُونِ ذَلِكَ هُمْ لَهَا عَامِلُونَ ﴿۶۳﴾
انصاریان: [چنین نیست که کافران تکلیف را بیش از اندازه گنجایش و توان خود حس کنند] بلکه دل هایشان از این [حقیقت] در بی خبری عمیقی است، و برای آنان غیر از این [بی خبری] اعمالی [زشت و ناپسند] است که همواره آنها را انجام می دهند،
خرمشاهی: بلكه دلهاى ايشان از اين [حقيقت‏] در غفلت است، و كارهايى [ناروا] جز اين دارند كه انجام‏دهنده آنند
فولادوند: [نه] بلكه دلهاى آنان از اين [حقيقت] در غفلت است و آنان غير از اين [گناهان] كردارهايى [ديگر] دارند كه به انجام آن مبادرت مى ‏ورزند
قمشه‌ای: بلکه دلهای کافران از این (کتاب حق) در جهل و غفلت است و اعمالی که این کافران عامل آنند غیر اعمال آن اهل ایمان است (که در آیات سابق ذکر شد).
مکارم شیرازی: بلكه دلهاي آنها از اين نامه اعمال (و روز حساب و آيات قرآن) در بيخبري فرو رفته و آنان اعمال (زشتي) جز اين دارند كه پيوسته آن را انجام مي‏دهند.
حَتَّى إِذَا أَخَذْنَا مُتْرَفِيهِمْ بِالْعَذَابِ إِذَا هُمْ يَجْأَرُونَ ﴿۶۴﴾
انصاریان: تا زمانی که عیّاشان و مرفّهان آنان را به عذاب بگیریم، ناگهان فریاد و ناله سر دهند و [به آوای بلند] استغاثه کنند. ….
خرمشاهی: تا آنگاه كه نازپروردگانشان را به عذاب فروگيريم، آنگاه است كه زارى مى‏كنند
فولادوند: تا وقتى خوشگذرانان آنها را به عذاب گرفتار ساختيم بناگاه به زارى درمى ‏آيند
قمشه‌ای: (این کافران به همین کردار بد مشغولند) تا آن‌گاه که ما متنعّمان آنها را به عذاب بگیریم در آن حال فریاد آنها بلند شود.
مکارم شیرازی: تا زماني كه متنعمان مغرور آنها در چنگال عذاب گرفتار سازيم در اين هنگام ناله‏ هاي دردناك و استغاثه آميز سر مي‏دهند!
لَا تَجْأَرُوا الْيَوْمَ إِنَّكُمْ مِنَّا لَا تُنْصَرُونَ ﴿۶۵﴾
انصاریان: [به آنان گویند:] امروز فریاد و ناله سر ندهید؛ زیرا شما از سوی ما یاری نخواهید شد. ….
خرمشاهی: امروز زارى مكنيد، چرا كه از ما يارى نمى‏يابيد
فولادوند: امروز زارى مكنيد كه قطعا شما از جانب ما يارى نخواهيد شد
قمشه‌ای: (و ما فرماییم که) امروز فریاد مکنید، که از ما به شما هیچ مدد و یاری نخواهد رسید.
مکارم شیرازی: (اما به آنها گفته مي‏شود) فرياد نكنيد! امروز شما از ناحيه ما ياري نخواهيد شد.
قَدْ كَانَتْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ تَنْكِصُونَ ﴿۶۶﴾
انصاریان: همانا آیات من را بر شما می خواندند وشما به پشت سرتان به قهقرا برمی گشتید [تا آن را نشنوید!]
خرمشاهی: چنين بود كه آيات من بر شما خوانده مى‏شد، و شما [به آن‏] پشت مى‏كرديد
فولادوند: در حقيقت آيات من بر شما خوانده مى ‏شد و شما بوديد كه همواره به قهقرا مى ‏رفتيد
قمشه‌ای: زیرا همانا آیات من بر شما تلاوت می‌شد و شما واپس می‌رفتید (و بر کفر می‌افزودید).
مکارم شیرازی: (آيا فراموش كرده‏ ايد كه) در گذشته آيات من بطور مداوم بر شما خوانده مي‏شد اما شما اعراض مي‏كرديد و به عقب باز مي‏گشتيد؟!
مُسْتَكْبِرِينَ بِهِ سَامِرًا تَهْجُرُونَ ﴿۶۷﴾
انصاریان: در حالی که به آن تکبّر می ورزیدید [و در بزم] شبانه [خود درباره آن] هذیان می گفتید [و سخنان نامعقول به زبان می آوردید.] ….
خرمشاهی: در برابر آن تكبر مى‏ورزيديد و درباره آن شبها افسانه سرايى و پريشان‏گويى مى‏كرديد
فولادوند: در حالى كه از [پذيرفتن] آن تكبر مى ‏ورزيديد و شب هنگام [در محافل خود] بدگويى میکرديد
قمشه‌ای: در حالتی که به هذیان و افسانه‌های شبانه خود (از شنیدن کلام خدا) تکبر و دوری می‌کردید.
مکارم شیرازی: در حالي كه در برابر آن آيات استكبار مي‏نموديد و شبها در جلسات خود به بدگوئي ادامه مي‏داديد.
أَفَلَمْ يَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جَاءَهُمْ مَا لَمْ يَأْتِ آبَاءَهُمُ الْأَوَّلِينَ ﴿۶۸﴾
انصاریان: آیا در این سخن [که وحی خداست] نیندیشیدند؟ یا مگر [برای اولین بار] کتابی برای آنان آمده است که برای پدران پیشین آنان نیامده بود؟ ….
خرمشاهی: آيا در اين سخن انديشه نمى‏كنند، يا چيزى كه به سراغ نياكانشان نيامده بود، به سراغ آنان آمده است؟
فولادوند: آيا در [عظمت] اين سخن نينديشيده‏ اند يا چيزى براى آنان آمده كه براى پدران پيشين آنها نيامده است
قمشه‌ای: آیا در این سخن (خدا و قرآن بزرگ) فکر و اندیشه نمی‌کنند (تا حقانیت آن را درک کنند) یا آنکه کتاب و رسول تنها بر اینان آمده و بر پدران پیشین آنها نیامده؟
مکارم شیرازی: آيا آنها در اين گفتار تدبر نكردند؟ يا اينكه مطالبي براي آنان آمده كه براي نياكانشان نيامده است؟!
أَمْ لَمْ يَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ ﴿۶۹﴾
انصاریان: یا مگر پیامبرشان را [از لحاظ حسب، نسب، درستی، امانت، اخلاق و کرامت] نشناخته اند که منکر او هستند؟ ….
خرمشاهی: يا آنكه پيامبرشان را نمى‏شناسند، و لذا با او بيگانه‏اند
فولادوند: يا پيامبر خود را [درست] نشناخته و [لذا] به انكار او پرداخته‏ اند
قمشه‌ای: یا آنکه اینان رسول خود را نشناخته‌اند که او را انکار و تکذیب می‌کنند.
مکارم شیرازی: يا اينكه پيامبرشان را نشناختند (و از سوابق او آگاه نيستند) كه او را انكار مي‏كنند؟!
أَمْ يَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَأَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ ﴿۷۰﴾
انصاریان: یا می گویند: نوعی دیوانگی در اوست؟ [چنین نیست که این یاوه گویان به هم می بافند] بلکه او حق را برای آنان آورده است، و بیشترشان حق را خوش ندارند،
خرمشاهی: يا مى‏گويند او جنونى دارد، [چنين نيست‏] بلكه [پيامبر] حق را براى آنان آورده است، و بيشترينه آنان ناخواهان حق‏اند
فولادوند: يا مى‏ گويند او جنونى دارد [نه] بلكه [او] حق را براى ايشان آورده و[لى] بيشترشان حقيقت را خوش ندارند
قمشه‌ای: یا آنکه می‌گویند که این رسول را جنونی عارض شده (که دعوی رسالت می‌کند)؟ (چنین نیست) بلکه دین حق را بر آنها آورده و لیکن اکثر آنها از حق روگردان و متنفرند.
مکارم شیرازی: يا مي‏گويند او ديوانه است؟!، ولي او حق را براي آنها آورده اما اكثرشان از حق كراهت دارند.
وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ ﴿۷۱﴾
انصاریان: و اگر حق از هواهای نفس آنان پیروی می کرد، بی تردید آسمان ها و زمین و هر که در آنهاست از هم می پاشید [و تباه می شد؛ چنین نیست که حق از هواهای نفس آنان پیروی کند] بلکه کتاب [ی را که مایه شرف و سربلندی] آنان [است] به آنان داده ایم، ولی آنان از مایه شرف و سربلندی خود روی گردانند.،
خرمشاهی: و اگر حق از هوى و هوسهاى آنان پيروى مى‏كرد، بى‏شك آسمان و زمين و هر كه در آنهاست، تباه مى‏شد، حق اين است كه حديث خودشان را برايشان آورده‏ايم، آنگاه آنان از ياد خويش رويگردانند
فولادوند: و اگر حق از هوسهاى آنها پيروى میکرد قطعا آسمانها و زمين و هر كه در آنهاست تباه مى ‏شد [نه] بلكه يادنامه‏ شان را به آنان داده‏ ايم ولى آنها از [پيروى] يادنامه خود رويگردانند
قمشه‌ای: و اگر حق تابع هوای نفس آنان شود همانا آسمانها و زمین و هر که در آنهاست فاسد خواهد شد. (و کافران از جهل نسبت جنون به رسول ما دادند؛ چنین نیست) بلکه ما اندرز قرآن بزرگ را بر آنها فرستادیم و آنان از این اندرز خود اعراض کنند.
مکارم شیرازی: و اگر حق از هوسهاي آنها پيروي كند آسمانها و زمين و تمام كساني كه در آنها هستند تباه مي‏شوند، ولي ما قرآني به آنها داديم كه مايه يادآوري (و مايه شرف و حيثيت آنها) است اما آنان از چنين چيزي رويگردانند.
أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجًا فَخَرَاجُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ﴿۷۲﴾
انصاریان: یا [مگر برای ادای وظیفه ات] مزدی از آنان می خواهی [که پذیرش دعوتت برای آنان سنگین است؟] پس مزد پروردگارت بهتر است، و او بهترین روزی دهندگان است،
خرمشاهی: يا شايد از آنان مزدى مى‏طلبى؟ ولى پاداش پروردگارت [بسى‏] بهتر است، و او بهترين روزى‏دهندگان است‏
فولادوند: يا از ايشان مزدى مطالبه مى ‏كنى و مزد پروردگارت بهتر است و اوست كه بهترين روزى ‏دهندگان است
قمشه‌ای: مگر تو از این امت خرج و مزد رسالت می‌خواهی؟ (هرگز!) مزدی که خدا به تو دهد (از هر چیز) بهتر است، که خدا بهترین روزی دهنده است.
مکارم شیرازی: يا اينكه تو از آنها مزد و هزينه‏ اي (در برابر دعوتت) مي‏خواهي؟ در حالي كه مزد پروردگارت بهتر است و او بهترين روزي دهندگان است.
وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۷۳﴾
انصاریان: و مسلماً تو آنان را به راهی راست دعوت می کنی،
خرمشاهی: و تو ايشان را به راهى راست مى‏خوانى‏
فولادوند: و در حقيقت اين تويى كه جدا آنها را به راه راست مى‏ خوانى
قمشه‌ای: و البته تو خلق را به راه راست می‌خوانی.
مکارم شیرازی: به طور قطع و يقين تو آنها را به صراط مستقيم دعوت مي‏كني.
وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ ﴿۷۴﴾
انصاریان: و بی تردید کسانی که به آخرت ایمان نمی آورند از [این] راه منحرف اند. ….
خرمشاهی: و كسانى كه به آخرت ايمان نمى‏آورند، از راه [راست‏] به در افتاده‏اند
فولادوند: و به راستى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند از راه [درست] سخت منحرفند
قمشه‌ای: و لیکن آنان که به آخرت ایمان نمی‌آورند از آن راه راست برمی‌گردند.
مکارم شیرازی: اما كساني كه به آخرت ايمان ندارند از اين صراط منحرفند.
وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَا مَا بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۷۵﴾
انصاریان: و اگر به آنان رحم کنیم و آسیب و گزندی را که دچار آن هستند [از آنان] برطرف سازیم، باز هم سرگردان و متحیر در سرکشی و طغیانشان لجاجت می ورزند.
خرمشاهی: و اگر بر آنان رحمت مى‏آورديم و بلايى را كه دچارش بودند، مى‏گردانديم، در طغيانشان با سرگشتگى پاى مى‏فشردند
فولادوند: و اگر ايشان را ببخشاييم و آنچه از صدمه بر آنان [وارد آمده] است برطرف كنيم در طغيان خود كوردلانه اصرار مى ‏ورزند
قمشه‌ای: و اگر ما با آنها مهربانی کرده و هر گونه الم و رنج و عذابی که دارند برطرف سازیم آنها سخت‌تر در طغیان و سرکشی خود فرو می‌روند.
مکارم شیرازی: و اگر به آنها رحم كنيم و گرفتاريها و مشكلاتشان را برطرف سازيم (نه تنها بيدار نمي‏شوند) بلكه در طغيانشان اصرار مي‏ورزند و (در اين وادي) سرگردان مي‏مانند.
وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُمْ بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ ﴿۷۶﴾
انصاریان: همانا ما آنان را به بلاها و آسیب ها [ی دنیایی] گرفتیم، ولی نه برای پروردگارشان فروتنی کردند و نه به پیشگاهش زاری می کنند،
خرمشاهی: و به راستى آنان را با عذاب فرو گرفتيم، و در برابر پروردگارشان خاكسارى و زارى نكردند
فولادوند: و به راستى ايشان را به عذاب گرفتار كرديم و[لى] نسبت به پروردگارشان فروتنى نكردند و به زارى درنيامدند
قمشه‌ای: و همانا ما آنها را به عذاب سخت گرفتار کردیم و باز آن کافران به تضرع و توبه و ناله رو به درگاه خدای خود نیاوردند.
مکارم شیرازی: ما آنها را به عذاب و بلا گرفتار ساختيم (تا بيدار شوند) اما آنها نه در برابر پروردگارشان تواضع كردند و نه به درگاهش تضرع مي‏كنند.
حَتَّى إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَابًا ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ﴿۷۷﴾
انصاریان: تا هنگامی که دری از عذابی سخت به روی آنان بگشاییم، ناگهان در آن حال از همه چیز مأیوس و نومید می شوند؛
خرمشاهی: تا آنكه بر آنان درى از عذاب سخت گشوديم، آنگاه بود كه نوميد شدند
فولادوند: تا وقتى كه درى از عذاب دردناك بر آنان گشوديم بناگاه ايشان در آن [حال] نوميد شدند
قمشه‌ای: تا آنکه بر آنها دری از بلا و عذاب سخت گشودیم که دیگر ناگاه در آن عذاب (از هر سو) نومید شدند.
مکارم شیرازی: (اين وضع همچنان ادامه مي‏يابد) تا زماني كه دري از عذاب شديد به روي آنها بگشائيم، و چنان گرفتار شوند كه به كلي ماءيوس گردند!
وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ ﴿۷۸﴾
انصاریان: و اوست که برای شما گوش و دیده و دل پدید آورد، ولی اندکی سپاس گزاری می کنید،
خرمشاهی: و او كسى است كه براى شما گوش [ها] و چشم [ها] و قلب [ها] آفريد، چه اندكمايه سپاس مى‏گزاريد
فولادوند: و اوست آن كس كه براى شما گوش و چشم و دل پديد آورد چه اندك سپاسگزاريد
قمشه‌ای: و اوست خدایی که برای شما گوش و چشمها و قلبها آفرید (ولی) عده بسیار کمی از شما شکر او به جای می‌آورید.
مکارم شیرازی: او كسي است كه براي شما گوش و چشم و قلب (عقل) ايجاد كرد، اما كمتر شكر او را به جا مي‏آوريد
وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۷۹﴾
انصاریان: و اوست که شما را در زمین آفرید و عاقبت به سوی او گردآوری می شوید،
خرمشاهی: و او كسى است كه شما را در زمين پديد آورد و نزد او محشور مى‏شويد
فولادوند: و اوست آن كس كه شما را در زمين پديد آورد و به سوى اوست كه گرد آورده خواهيد شد
قمشه‌ای: و اوست خدایی که شما را در زمین پدید آورد و باز (روز قیامت) رجوع و حشر شما به سوی او خواهد بود.
مکارم شیرازی: او كسي است كه شما را در زمين آفريد و به سوي او محشور مي‏شويد.
وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۸۰﴾
انصاریان: و اوست که حیات می دهد و می میراند و رفت و آمد شب و روز در سیطره خواست اوست، آیا نمی اندیشید؟
خرمشاهی: و او كسى است كه زنده مى‏دارد و مى‏ميراند و در پى يكديگر آمدن شب و روز از اوست، آيا انديشه نمى‏كنيد؟
فولادوند: و اوست آن كس كه زنده مى ‏كند و مى‏ ميراند و اختلاف شب و روز از اوست مگر نمى‏ انديشيد
قمشه‌ای: و اوست خدایی که زنده گرداند و بمیراند و اختلاف و حرکت شب و روز به امر اوست، آیا شما عقل خود را کار نمی‌بندید (تا خداشناس شوید و اطاعت امر او کنید).
مکارم شیرازی: او كسي است كه زنده مي‏كند و مي‏ميراند و آمد و شد شب و روز از آن اوست، آيا انديشه نمي‏كنيد؟!
بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ ﴿۸۱﴾
انصاریان: [نه اینکه نمی اندیشند] بلکه مانند همان [سخنان یاوه و بی منطق] را گفتند که پیشینیان گفتند،
خرمشاهی: بلكه همانند آنچه پيشينيان گفتند، مى‏گويند
فولادوند: [نه] بلكه آنان [نيز] مثل آنچه پيشينيان گفته بودند گفتند
قمشه‌ای: بلکه این مردم کافر هم همان سخن کافران پیشین را گفتند.
مکارم شیرازی: آنها همان گفتند كه پيشينيانشان مي‏گفتند.
قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿۸۲﴾
انصاریان: گفتند: [که] آیا زمانی که بمیریم و خاک و استخوان شویم حتماً برانگیخته می شویم؟
خرمشاهی: گويند آيا چون مرديم، و خاك و استخوان [پوسيده‏] شديم، از نو برانگيخته مى‏شويم؟
فولادوند: گفتند آيا چون بميريم و خاك و استخوان شويم آيا واقعا باز ما زنده خواهيم شد
قمشه‌ای: که گفتند: از کجا که چون ما مردیم و استخوانی پوسیده و خاک شدیم باز مبعوث و زنده شویم؟!
مکارم شیرازی: آنها گفتند آيا هنگامي كه مرديم و خاك و استخوان (پوسيده) شديم آيا بار ديگر برانگيخته خواهيم شد؟!
لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۸۳﴾
انصاریان: همانا این [برانگیخته شدن] را پیش از این به ما و پدرانمان وعده دادند [ولی] این جز افسانه خرافی پیشینیان نیست؛
خرمشاهی: به راستى كه به ما و پدرانمان پيشترها چنين وعده‏اى داده‏اند، اين جز افسانه‏هاى پيشينيان نيست‏
فولادوند: درست همين را قبلا به ما و پدرانمان وعده دادند اين جز افسانه ‏هاى پيشينيان [چيزى] نيست
قمشه‌ای: از این وعده‌ها بسیار به ما و پیش از این به پدران ما داده شد ولی اینها جز افسانه‌های پیشینیان نیست.
مکارم شیرازی: اين وعده به ما و پدرانمان از قبل داده شده، اين فقط افسانه‏ هاي پيشينيان است.
قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَمَنْ فِيهَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۸۴﴾
انصاریان: بگو: اگر معرفت و شناخت دارید، بگویید: زمین و هر که در آن است از کیست؟
خرمشاهی: بگو اگر مى‏دانيد، زمين و هر كس كه در آن است، از آن كيست؟
فولادوند: بگو اگر میدانید [بگوييد] زمين و هر كه در آن است به چه كسى تعلق دارد
قمشه‌ای: بگو که زمین و هر کس که در او موجود است از کیست اگر شما فهم و دانش دارید؟
مکارم شیرازی: بگو زمين و كساني كه در زمين هستند از آن كيست، اگر شما مي‏دانيد؟!
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۸۵﴾
انصاریان: خواهند گفت: از خداست. بگو: با این حال آیا متذکّر نمی شوید؟
خرمشاهی: زودا كه مى‏گويند از آن خداست، بگو آيا پند نمى‏گيريد؟
فولادوند: خواهند گفت به خدا بگو آيا عبرت نمى‏ گيريد
قمشه‌ای: البته جواب خواهند داد که از خداست، بگو: پس چرا متذکر (قدرت خدا) نمی‌شوید (تا به عالم آخرت ایمان آرید).
مکارم شیرازی: (در پاسخ تو) مي‏گويند: همه از آن خدا است، بگو آيا متذكر نمي‏شويد؟!
قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿۸۶﴾
انصاریان: بگو: مالک آسمان های هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ کیست؟
خرمشاهی: بگو پروردگار آسمانهاى هفت‏گانه و پروردگار عرش عظيم كيست؟
فولادوند: بگو پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ كيست
قمشه‌ای: باز به آنها بگو: پروردگار آسمانهای هفتگانه و خداوند عرش بزرگ کیست؟
مکارم شیرازی: بگو: چه كسي پروردگار آسمانهاي هفتگانه و پروردگار عرش عظيم است.
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿۸۷﴾
انصاریان: خواهند گفت: [آنها هم] در سیطره مالکیّت خداست. بگو: آیا [از پرستش بتان] نمی پرهیزید؟
خرمشاهی: زودا كه مى‏گويند اينها از آن خداست، بگو پروا نمى‏كنيد؟
فولادوند: خواهند گفت‏ خدا بگو آيا پرهيزگارى نمى ‏كنيد
قمشه‌ای: البته باز جواب دهند که آنها از خداست، بگو: پس چرا متقی و خداترس نمی‌شوید؟
مکارم شیرازی: مي گويند: همه اينها از آن خدا است، بگو آيا تقوي پيشه نمي‏كنيد (و از خدا نمي‏ترسيد)؟!
قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۸۸﴾
انصاریان: بگو: اگر معرفت و شناخت دارید [بگویید:] کیست که [حاکمیّت مطلق و] فرمانروایی همه چیز به دست اوست و او پناه دهد و برخلاف خواسته اش به کسی [از عذاب] پناه داده نمی شود.
خرمشاهی: بگو اگر مى‏دانيد ملكوت همه چيز به دست كيست، و كيست كه امان مى‏دهد و در برابر او نتوان به كسى امان داد؟
فولادوند: بگو فرمانروايى هر چيزى به دست كيست و اگر میدانید [كيست آنكه] او پناه مى‏ دهد و در پناه كسى نمى ‏رود
قمشه‌ای: باز بگو: آن کیست که (ملک و) ملکوت همه عالم به دست اوست و او به همه پناه دهد و از همه حمایت کند ولی از (عذاب) او کسی پناه نتواند داد؟ اگر می‌دانید (کیست باز گویید).
مکارم شیرازی: بگو اگر راست مي‏گوئيد چه كسي حكومت همه موجودات را در دست دارد؟ و به بيپناهان پناه مي‏دهد و نياز به پناه دادن ندارد؟!
سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ ﴿۸۹﴾
انصاریان: خواهند گفت: [این ویژگی ها] فقط برای خداست. بگو: پس چگونه [بازیچه] نیرنگ و افسون می شوید [و از راه خدا منحرفتان می کنند؟!]
خرمشاهی: زودا كه مى‏گويند اينها از آن خداست، بگو پس چگونه فريب داده مى‏شويد؟
فولادوند: خواهند گفت‏ خدا بگو پس چگونه دستخوش افسون شده‏ ايد
قمشه‌ای: محققا خواهند گفت که اینها همه از خداست. بگو: پس چرا به فریب و فسون مفتون می‌شوید؟ (و از خدا غافل می‌گردید؟)
مکارم شیرازی: مي گويند: (همه اينها) از آن خدا است. بگو با اين حال چگونه مي‏گوئيد شما را سحر كرده‏ اند؟
بَلْ أَتَيْنَاهُمْ بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۹۰﴾
انصاریان: چنین نیست [که آنان می گویند] بلکه ما حق را برای آنان آورده ایم، و بی تردید آنان دروغگویند.
خرمشاهی: بلكه حق را برايشان آورده‏ايم، و آنان دروغگو هستند
فولادوند: [نه] بلكه حقيقت را بر ايشان آورديم و قطعا آنان دروغگويند
قمشه‌ای: بلکه ما حق را به ایشان فرستادیم و آنها دروغ می‌گویند.
مکارم شیرازی: واقع اين است كه ما حق را براي آنها آورديم و آنان دروغ مي‏گويند!
مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۹۱﴾
انصاریان: خدا هیچ فرزندی برای خود نگرفته است، و هیچ معبودی با او نیست؛ [اگر جز خدا معبودی بود] در این صورت هر معبودی [برای آنکه به تنهایی و مستقل تدبیر امور کند] آفریده های خود را با خود می برد [و از مدار تصرف دیگر معبودان خارج می کرد] و بر یکدیگر برتری می جستند. منزّه و پاک است خدا از آنچه [او را به آن] وصف می کنند.
خرمشاهی: خداوند فرزندى برنگزيده است، و خدايى در جنب او نيست، چرا كه [در آن صورت‏] هر خدايى آفريده خود را پيش مى‏آورد، و بعضى از آنان بر بعضى ديگر غلبه مى‏جست، منزه است خداوند از آنچه مى‏گويند
فولادوند: خدا فرزندى اختيار نكرده و با او معبودى [ديگر] نيست و اگر جز اين بودقطعا هر خدايى آنچه را آفريده [بود] باخود مى ‏برد و حتما بعضى از آنان بر بعضى ديگر تفوق مى ‏جستند منزه است‏ خدا از آنچه وصف مى كنند
قمشه‌ای: خدا هرگز فرزندی اتخاذ نکرده و هرگز خدایی با او شریک نبوده، که اگر شریکی بود در این صورت هر خدایی مخلوق خود را به سویی بردی (و نظم وحدانی عالم از هم گسیختی) و بعضی از خدایان بر بعضی دیگر علو و برتری جستی! خدا از آنچه مشرکان گویند پاک و منزه است.
مکارم شیرازی: خدا هرگز فرزندي براي خود برنگزيده، و معبود ديگري با او نيست كه اگر چنين مي‏شد هر يك از خدايان مخلوقات خود را تدبير و اداره مي‏كردند و بعضي بر بعضي ديگر تفوق مي‏جستند (و جهان هستي به تباهي كشيده مي‏شد) منزه است خدا از توصيفي كه آنها مي‏كنند.
عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۹۲﴾
انصاریان: [همان] دانای نهان و آشکار؛ پس او از آنچه برایش شریک می گیرند، برتر است.
خرمشاهی: داناى پنهان و پيدا، فراتر است از آنچه شرك مى‏ورزند
فولادوند: داناى نهان و آشكار و برتر است از آنچه [با او] شريك مى‏ گردانند
قمشه‌ای: او دانا به عالم غیب و شهود است و ذات پاکش از شرک و شریک که برایش آرند برتر و والاتر است.
مکارم شیرازی: او از پنهان و آشكار آگاه است، او برتر است از اينكه شريك براي او قائل شوند.
قُلْ رَبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي مَا يُوعَدُونَ ﴿۹۳﴾
انصاریان: بگو: پروردگارا! اگر آن [عذابی] را که به آنان وعده می دهند، به من بنمایانی؛
خرمشاهی: بگو پروردگارا اگر آنچه به آنان وعده داده شده است، به من بنمايانى [يا نه‏]
فولادوند: بگو پروردگارا اگر آنچه را كه [از عذاب] به آنان وعده داده شده است به من نشان دهى
قمشه‌ای: بگو: بارالها، اگر وعده‌های عذاب این کافران را به من بنمایانی،
مکارم شیرازی: بگو پروردگارا! اگر بخشي از عذابهائي را كه به آنها وعده داده شده به من نشان دهي …
رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۹۴﴾
انصاریان: پس پروردگارا! مرا در میان گروه ستمکاران قرار مده [و با آنان قرین عذاب مکن.]
خرمشاهی: پروردگارا هرگز مرا در زمره ستم‏پيشگان [مشرك‏] مياور
فولادوند: پروردگارا پس مرا در ميان قوم ستمكار قرار مده
قمشه‌ای: پس مرا در میان قوم ستمکار وامگذار.
مکارم شیرازی: پروردگارا! مرا (در اين عذابها) با قوم ستمگر قرار مده.
وَإِنَّا عَلَى أَنْ نُرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ ﴿۹۵﴾
انصاریان: و به یقین ما تواناییم آن عذابی که به آنان وعده می دهیم به تو بنمایانیم.
خرمشاهی: و ما تواناى آن هستيم كه آنچه به آنان وعده مى‏دهيم به تو بنمايانيم‏
فولادوند: و به راستى كه ما تواناييم كه آنچه را به آنان وعده داده‏ ايم بر تو بنمايانيم
قمشه‌ای: و البته ما قادریم عذابی را که به کافران وعده می‌دهیم به تو بنمایانیم.
مکارم شیرازی: و ما قادريم آنچه را به آنها وعده مي‏دهيم به تو نشان دهيم.
ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ ﴿۹۶﴾
انصاریان: بدی را با بهترین شیوه دفع کن؛ ما به آنچه که [مشرکان به ناحق ما را به آن] وصف می کنند، داناتریم.
خرمشاهی: ناشايستى را به شيوه‏اى كه نيكوتر است، دفع كن، ما به آنچه مى‏گويند داناتريم‏
فولادوند: بدى را به شيوه‏ اى نيكو دفع كن ما به آنچه وصف مى كنند داناتريم
قمشه‌ای: تو آزار و بدیهای امت را به آنچه نیکوتر است دفع کن ما (جزای) گفتار آنها را بهتر می‌دانیم.
مکارم شیرازی: بدي را از راهي كه بهتر است دفع كن (و پاسخ بدي را به نيكي ده) ما به آنچه آنها توصيف مي‏كنند آگاهتريم.
وَقُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ ﴿۹۷﴾
انصاریان: و بگو: پروردگارا! از وسوسه های شیطان ها به تو پناه می آورم،
خرمشاهی: و بگو پروردگارا از وسوسه‏هاى شياطين به تو پناه مى‏آورم‏
فولادوند: و بگو پروردگارا از وسوسه ‏هاى شيطانها به تو پناه مى برم
قمشه‌ای: و بگو: بارالها، من از وسوسه و فریب شیاطین (انس و جن) به تو پناه می‌آورم.
مکارم شیرازی: و بگو پروردگارا من از وسوسه‏ هاي شياطين به تو پناه مي‏برم.
وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُونِ ﴿۹۸﴾
انصاریان: و پروردگارا! به تو پناه می آورم از اینکه [شیطان ها] نزد من حاضر شوند.
خرمشاهی: و پناه بر تو پروردگارا از اينكه آنان نزد من حاضر شوند
فولادوند: و پروردگارا از اينكه [آنها] به پيش من حاضر شوند به تو پناه مى برم
قمشه‌ای: و هم به تو پناه می‌برم بار خدایا از آنکه شیاطین به مجلسم حضور به هم رسانند (و مرا از یاد تو غافل سازند).
مکارم شیرازی: و از اينكه آنان نزد من حاضر شوند نيز به تو پناه ميبرم اي پروردگار!
حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ ﴿۹۹﴾
انصاریان: [دشمنان حق از دشمنی خود باز نمی ایستند] تا زمانی که یکی از آنان را مرگ در رسد، می گوید: پروردگارا! مرا [برای جبران گناهان و تقصیرهایی که از من سر زده به دنیا] بازگردان؛
خرمشاهی: آنگاه كه يكى از ايشان را مرگ فرارسد، گويد پروردگارا، مرا باز گردانيد
فولادوند: تا آنگاه كه مرگ يكى از ايشان فرا رسد مى‏ گويد پروردگارا مرا بازگردانيد
قمشه‌ای: (کافران در جهل و غفلتند) تا آن گاه که وقت مرگ هر یک از آنها فرا رسد، در آن حال گوید: بارالها، مرا به دنیا بازگردانید.
مکارم شیرازی: (آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مي‏دهند) تا زماني كه مرگ يكي از آنان فرا رسد مي‏گويد: پروردگار من! مرا باز گردانيد!
لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿۱۰۰﴾
انصاریان: امید است در [برابر] آنچه [از عمر، مال و ثروت در دنیا] واگذاشته ام کار شایسته ای انجام دهم. [به او می گویند:] این چنین نیست [که می گویی] بدون تردید این سخنی بی فایده است که او گوینده آن است، و پیش رویشان برزخی است تا روزی که برانگیخته می شوند.
خرمشاهی: باشد كه در آنچه فروگذار كرده‏ام، كارى شايسته پيش گيرم، حاشا، اين سخنى است كه او [ظاهرا] گوينده آن است، و پيشاپيش آنان [زندگى‏] برزخى است تا روزى كه برانگيخته شوند
فولادوند: شايد من در آنچه وانهاده‏ ام كار نيكى انجام دهم نه چنين است اين سخنى است كه او گوينده آن است و پشاپيش آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته خواهند شد
قمشه‌ای: تا شاید به تدارک گذشته عملی صالح به جای آرم. (به او خطاب شود که) هرگز نخواهد شد، این کلمه‌ای است که (از حسرت) همی بگوید (و ثمری نمی‌بخشد) و در برابر آنها عالم برزخ است تا روزی که برانگیخته شوند.
مکارم شیرازی: شايد در آنچه ترك كردم (و كوتاهي نمودم) عمل صالحي انجام دهم (به او مي‏گويند) چنين نيست، اين سخني است كه او به زبان مي‏گويد (و اگر باز گردد برنامه‏ اش همچون سابق است) و پشت سر آنها برزخي است تا روزي كه برانگيخته مي‏شوند.
فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلَا أَنْسَابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلَا يَتَسَاءَلُونَ ﴿۱۰۱﴾
انصاریان: پس هنگامی که در صور دمیده شود، در آن روز نه میانشان خویشاوندی و نسبی وجود خواهد داشت و نه از اوضاع و احوال یکدیگر می پرسند؛
خرمشاهی: آنگاه كه در صور دميده شود، در آن روز پيوند و خويشى در ميانشان برقرار نماند، و از هم پرس و جو نكنند
فولادوند: پس آنگاه كه در صور دميده شود [ديگر] ميانشان نسبت‏ خويشاوندى وجود ندارد و از [حال] يكديگر نمى ‏پرسند
قمشه‌ای: پس آن‌گاه که نفخه صور قیامت دمیده شد دیگر نسب و خویشی در میانشان نماند و کسی از کس دیگر حال نپرسد.
مکارم شیرازی: هنگامي كه در صور دميده شود هيچگونه نسبي ميان آنها نخواهد بود، و از يكديگر تقاضاي كمك نمي‏كنند (چون كاري از كسي ساخته نيست).
فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۱۰۲﴾
انصاریان: پس کسانی که اعمال وزن شده آنان سنگین [و باارزش] است، همانانند که رستگارند.
خرمشاهی: آنگاه كسانى كه كفه اعمالشان سنگين باشد، آنانند كه رستگارند
فولادوند: پس كسانى كه كفه ميزان [اعمال] آنان سنگين باشد ايشان رستگارانند
قمشه‌ای: پس (در آن روز) هر که اعمالش سنگین و وزین است آنان رستگارانند.
مکارم شیرازی: كساني كه ترازوهاي (سنجش اعمال) آنها سنگين است آنان رستگارانند.
وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِي جَهَنَّمَ خَالِدُونَ ﴿۱۰۳﴾
انصاریان: و کسانی که اعمال وزن شده آنان سبک [و بی ارزش] است، همانانند که سرمایه وجودشان را از دست داده و در دوزخ جاودانه اند.
خرمشاهی: و كسانى كه كفه اعمالشان سبك باشد، آنان كسانى هستند كه بر خود زيان زده‏اند و جاودانه در جهنم‏اند
فولادوند: و كسانى كه كفه ميزان [اعمال]شان سبك باشد آنان به خويشتن زيان زده [و] هميشه در جهنم مى‏ مانند
قمشه‌ای: و هر که اعمالش سبک وزن است آنان کسانی هستند که نفس خویش را در زیان افکنده، به دوزخ مخلد خواهند بود.
مکارم شیرازی: و آنها كه ترازوهاي عملشان سبك مي‏باشد كساني هستند كه سرمايه وجود خود را از دست داده در جهنم جاودانه خواهند ماند.
تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِيهَا كَالِحُونَ ﴿۱۰۴﴾
انصاریان: آتش [همواره] صورت هایشان را می سوزاند، و آنان در آنجا [از شدت سوختگی] زشت رویانی بد منظرند!
خرمشاهی: چهره‏هايشان را آتش مى‏گدازد، و ايشان در آن ترشرو هستند
فولادوند: آتش چهره آنها را مى‏ سوزاند و آنان در آنجا ترش‏رويند
قمشه‌ای: آتش دوزخ صورتهای آنها را می‌سوزاند و در جهنم، زشت منظر خواهند زیست.
مکارم شیرازی: شعله‏ هاي سوزان آتش همچون شمشير به صورتهاشان نواخته مي‏شود و در دوزخ چهره‏ اي در هم كشيده دارند.
أَلَمْ تَكُنْ آيَاتِي تُتْلَى عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿۱۰۵﴾
انصاریان: [خدا به آنان می گوید:] آیا آیات من بر شما خوانده نمی شد و شما [همواره] آنها را تکذیب می کردید؟
خرمشاهی: [به آنان گويند] آيا آيات من بر شما خوانده نمى‏شد، و شما آنها را دروغ مى‏انگاشتيد؟
فولادوند: آيا آيات من بر شما خوانده نمى ‏شد و [همواره] آن را مورد تكذيب قرار نمى‏ داديد
قمشه‌ای: (و به آنها خطاب شود) آیا آیات من برای شما تلاوت نمی‌شد؟ و شما تکذیب آیات من می‌کردید؟
مکارم شیرازی: آيا آيات من بر شما خوانده نمي‏شد و آن را تكذيب مي‏كرديد؟!
قَالُوا رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْمًا ضَالِّينَ ﴿۱۰۶﴾
انصاریان: می گویند: پروردگارا! تیره بختی و شقاوت ما بر ما چیره شد، و ما گروهی گمراه بودیم.
خرمشاهی: گويند پروردگارا شقاوت ما بر ما چيره شد و قومى گمراه بوديم‏
فولادوند: مى‏ گويند پروردگارا شقاوت ما بر ما چيره شد و ما مردمى گمراه بوديم
قمشه‌ای: گویند: بارالها (رحم کن که) شقاوت بر ما غلبه کرد و کار ما به گمراهی کشید.
مکارم شیرازی: مي گويند: پروردگارا! شقاوت ما بر ما چيره شد و ما قوم گمراهي بوديم.
رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ﴿۱۰۷﴾
انصاریان: پروردگارا! ما را از دوزخ بیرون آر، پس اگر [به بدی ها و گمراهی ها] بازگشتیم، بی تردید ستمکار خواهیم بود.
خرمشاهی: پروردگارا ما را از آن [جهنم‏] بيرون‏آور، و اگر [به كارهاى گذشته‏] بازگشتيم، آنگاه ستم‏پيشه‏ايم‏
فولادوند: پروردگارا ما را از اينجا بيرون بر پس اگر باز هم [به بدى] برگشتيم در آن صورت ستمگر خواهيم بود
قمشه‌ای: پروردگارا، ما را از جهنم بیرون آر، که اگر دیگر بار عصیان تو کردیم همانا بسیار ستمکار (و محکوم به هر گونه کیفر و عذاب سخت) خواهیم بود.
مکارم شیرازی: پروردگارا! ما را از آن بيرون بر، اگر بار ديگر تكرار كرديم قطعا ستمگريم (ومستحق عذاب).
قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلَا تُكَلِّمُونِ ﴿۱۰۸﴾
انصاریان: [خدا] می گوید: [ای سگان!] در دوزخ گم شوید و با من سخن مگویید!
خرمشاهی: گويد در آن گم شويد، و با من سخن مگوييد
فولادوند: مى‏ فرمايد [برويد] در آن گم شويد و با من سخن مگوييد
قمشه‌ای: باز به آنان خطاب سخت شود: (ای سگان) دور شوید و به دوزخ درآیید و با من لب از سخن فروبندید.
مکارم شیرازی: مي گويد دور شويد در دوزخ، و با من سخن مگوئيد.
إِنَّهُ كَانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبَادِي يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ ﴿۱۰۹﴾
انصاریان: [به یاد دارید که] گروهی از بندگان من بودند که می گفتند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم، پس ما را بیامرز و به ما رحم کن که تو بهترین رحم کنندگانی.
خرمشاهی: چرا كه گروهى از بندگان من بودند كه مى‏گفتند پروردگارا ايمان آورده‏ايم، ما را بيامرز و بر ما رحمت‏آور، و تو بهترين مهربانانى‏
فولادوند: در حقيقت دسته‏ اى از بندگان من بودند كه مى گفتند پروردگارا ايمان آورديم بر ما ببخشاى و به ما رحم كن [كه] تو بهترين مهربانى
قمشه‌ای: زیرا شمایید که چون طایفه‌ای از بندگان (صالح) من عرض می‌کردند: بارالها، ما به تو ایمان آوردیم، تو از گناهان ما درگذر و در حق ما لطف و مهربانی فرما، که تو بهترین مهربانان هستی.
مکارم شیرازی: (فراموش كرده‏ ايد) گروهي از بندگان من مي‏گفتند: پروردگارا! ما ايمان آورديم، ما را ببخش و بر ما رحم كن، و تو بهترين رحم كنندگاني.
فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتَّى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَكُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ ﴿۱۱۰﴾
انصاریان: ولی شما آنان را به مسخره گرفتید، تا [دل مشغولی شما به مسخره آنان] یاد مرا از خاطرتان برد، و شما همواره به [ایمان، عمل و دعاهای] آنان می خندیدید!!
خرمشاهی: آنگاه شما ايشان را به ريشخند مى‏گرفتيد، تا آنجا كه ياد مرا [از بس به آنها پرداختيد] از خاطر شما بردند، و به آنان مى‏خنديديد
فولادوند: و شما آنان [=مؤمنان] را به ريشخند گرفتيد تا [با اين كار] ياد مرا از خاطرتان بردند و شما بر آنان مى ‏خنديديد
قمشه‌ای: در آن وقت (شما کافران) آن بندگان خاص مرا تمسخر می‌کردید تا آنجا که این سبب شد که مرا به کلی فراموش کردید و بر آن خداپرستان خنده و استهزاء می‌نمودید.
مکارم شیرازی: اما شما آنها را به باد مسخره گرفتيد و آنها شما را از ياد من غافل كردند و شما از آنها مي‏خنديديد!
إِنِّي جَزَيْتُهُمُ الْيَوْمَ بِمَا صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿۱۱۱﴾
انصاریان: من امروز آنان را در برابر صبری که [نسبت به مسخره و خنده شما] کردند پاداش دادم که همه آنان کامیابند.
خرمشاهی: امروز به خاطر صبرى كه پيشه كرده بودند، پاداششان مى‏دهم، ايشانند كه كامروا هستند
فولادوند: من [هم] امروز به [پاس] آنكه صبر كردند بدانان پاداش دادم آرى ايشانند كه رستگارانند
قمشه‌ای: من هم امروز جزای صبر (بر آزار و سخریه شما) را به آن بندگان پاک خود خواهم داد که آنها امروز سعادتمند و رستگاران عالمند.
مکارم شیرازی: ولي من امروز آنان را به خاطر صبر و استقامتشان پاداش دادم آنها پيروز و رستگارند.
قَالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِينَ ﴿۱۱۲﴾
انصاریان: [خدا] می گوید: از جهت شمار سال ها چه مدت در زمین درنگ داشتید؟
خرمشاهی: گويد چه مدت در روى زمين، به شمار ساليان، به سر برديد؟
فولادوند: مى‏ فرمايد چه مدت به عدد سالها در زمين مانديد
قمشه‌ای: (آن‌گاه خدا به کافران) گوید که می‌دانید شما چند سال در زمین درنگ کردید؟
مکارم شیرازی: (خداوند) مي‏گويد چند سال در روي زمين توقف كرده‏ ايد.
قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّينَ ﴿۱۱۳﴾
انصاریان: می گویند: روزی یا بخشی از روزی، ولی [ای پرسنده!] از شمارندگان [پیشگاه خود] بپرس.
خرمشاهی: گويند [به اندازه‏] روزى يا بخشى از روز به سر برديم، [بايد] از شمارگران بپرسى‏
فولادوند: مى‏ گويند يك روز يا پاره‏ اى از يك روز مانديم از شما گران [خود] بپرس
قمشه‌ای: آنها پاسخ دهند که یک روز بود یا یک جزء از روز؛ (اگر ما خطا می‌گوییم) از شمارندگان (یعنی فرشتگانی که حساب عمر خلق دانند) باز پرس.
مکارم شیرازی: در پاسخ مي‏گويند: تنها به اندازه يك روز يا قسمتي از يك روز! از آنها كه مي‏توانند بشمارند سؤ ال فرما.
قَالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا لَوْ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۱۴﴾
انصاریان: [خدا] می گوید: اگر معرفت و شناخت می داشتید [می دانستید که] جز اندکی درنگ نکرده اید،
خرمشاهی: گفت اگر مى‏دانستيد جز اندكى به سر نبرده‏ايد
فولادوند: مى‏ فرمايد جز اندكى درنگ نكرديد كاش شما مى‏ دانستيد
قمشه‌ای: خدا فرماید: شما اگر (از حال زندگانی خود) آگاه بودید می‌دانستید که مدت درنگتان در دنیا بسیار اندک بوده است.
مکارم شیرازی: مي گويد (آري) شما مقدار كمي توقف كرديد اگر مي‏دانستيد!
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ ﴿۱۱۵﴾
انصاریان: آیا پنداشته اید که شما را بیهوده و عبث آفریدیم، و اینکه به سوی ما بازگردانده نمی شوید؟
خرمشاهی: آيا پنداشته‏ايد كه شما را بيهوده آفريده‏ايم، و شما به نزد ما بازگردانده نمى‏شويد؟
فولادوند: آيا پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريده‏ ايم و اينكه شما به سوى ما بازگردانيده نمى ‏شويد
قمشه‌ای: آیا چنین پنداشتید که ما شما را به عبث و بازیچه آفریده‌ایم و هرگز به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟!
مکارم شیرازی: ولي آيا گمان كرده‏ ايد كه ما شما را بيهوده آفريده‏ ايم و به سوي ما بازگشت نخواهيد كرد!
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَرِيمِ ﴿۱۱۶﴾
انصاریان: پس برتر است خدا آن فرمانروای حق [از آنکه کارش بیهوده و عبث باشد]، هیچ معبودی جز او نیست، [او] پروردگار عرش نیکو و باارزش است.
خرمشاهی: بس پاك و فراتر است خداوند فرمانرواى بر حق [از كار بيهوده‏]، خدايى جز او نيست كه پروردگار عرش گرانقدر است‏
فولادوند: پس والاست‏ خدا فرمانرواى برحق خدايى جز او نيست [اوست] پروردگار عرش گرانمايه
قمشه‌ای: پس (بدانید که) خدای پادشاه به حق، برتر است (از آنکه از او فعل عبث و بیهوده صادر شود) که هیچ خدایی به جز همان پروردگار عرش مبارک نیست.
مکارم شیرازی: پس بزرگتر و برتر است خداوندي كه فرمانرواي حق است (از اينكه شما را بيهدف آفريده باشد) معبودي جز او نيست و او پروردگار عرش كريم است.
وَمَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ ﴿۱۱۷﴾
انصاریان: و هر کس با خدا معبود دیگری بپرستد [که] هیچ دلیلی بر حقّانیّت آن ندارد، حسابش فقط نزد پروردگار اوست؛ بدون تردید کافران، رستگار نمی شوند.
خرمشاهی: و هر كس در جنب خداوند خدايى ديگر بپرستد كه در اين كار حجتى ندارد، جز اين نيست كه حسابش با پروردگارش است، آرى كافران رستگار نمى‏شوند
فولادوند: و هر كس با خدا معبود ديگرى بخواند براى آن برهانى نخواهد داشت و حسابش فقط با پروردگارش مى‏ باشد در حقيقت كافران رستگار نمى ‏شوند
قمشه‌ای: و هر کس غیر خدا کسی دیگر را به الهیت خواند که هیچ دلیلی بر آن ندارد حساب کار او نزد خدای اوست و البته کافران را (در روز کیفر) فلاح و رستگاری نیست.
مکارم شیرازی: و هر كس معبود ديگري با خدا بخواند - و مسلما هيچ دليلي بر آن نخواهد داشت - حساب او نزد پروردگار شما خواهد بود، مسلما كافران رستگار نخواهند شد.
وَقُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمِينَ ﴿۱۱۸﴾
انصاریان: و بگو: پروردگارا! [مرا] بیامرز و [بر من] رحم کن و تو بهترین رحم کنندگانی.
خرمشاهی: و بگو پروردگارا بيامرز و رحمت آور و تو بهترين مهربانانى‏
فولادوند: و بگو پروردگارا ببخشاى و رحمت كن [كه] تو بهترين بخشايندگانى
قمشه‌ای: و بگو: بارالها، بیامرز و ببخشای و تو بهترین بخشندگان عالم وجودی.
مکارم شیرازی: و بگو پروردگارا! مرا ببخش و مشمول رحمتت قرار ده، و تو بهترين رحم كنندگاني.