الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَهُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ
﴿۴۹﴾
انصاریان: همانان که در پنهانی از پروردگارشان می ترسند و از قیامت هم بیمناکند.
خرمشاهی: همان كسانى كه از پروردگارشان در نهان مىترسند، و هم آنان كه از قيامت بيمناكند فولادوند: [همان] كسانى كه از پروردگارشان در نهان مى ترسند و از قيامت هراسناكند قمشهای: متقیان همانهایی هستند که از خدای خود در نهان میترسند و از ساعت قیامت و روز جزا سخت هراسانند. مکارم شیرازی: همانها كه از پروردگارشان در غيب و نهان ميترسند و از قيامت بيم دارند.
وَهَذَا ذِكْرٌ مُبَارَكٌ أَنْزَلْنَاهُ أَفَأَنْتُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ
﴿۵۰﴾
انصاریان: و این [قرآنی] که آن را نازل کرده ایم، ذکر و پندی پرمنفعت است؛ آیا باز هم شما منکر آن هستید؟
خرمشاهی: اين پندآموزى مبارك است كه فرو فرستاديمش، آيا شما منكرش هستيد؟ فولادوند: و اين [كتاب] كه آن را نازل كرده ايم پندى خجسته است آيا باز هم آن را انكار مى كنيد قمشهای: و این قرآن کتابی است با اندرز و تذکر و برکت بسیار که ما آن را فرستادیم، آیا شما آن را انکار خواهید کرد؟ مکارم شیرازی: و اين (قرآن) ذكر مباركي است كه (بر شما) نازل كرديم آيا آن را انكار ميكنيد؟!
وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ
﴿۵۱﴾
انصاریان: و مسلماً پیش از این به ابراهیم، رشد و هدایتی [که سزاوارش بود] عطا کردیم؛ و ما به او دانا بودیم.
خرمشاهی: و به راستى پيشاپيش به ابراهيم رهيافتى كه سزاوارش بود بخشيديم، و به آن آگاه بوديم فولادوند: و در حقيقت پيش از آن به ابراهيم رشد [فكرى]اش را داديم و ما به [شايستگى] او دانا بوديم قمشهای: و همانا ما پیش از این ابراهیم را کاملا به رشد و کمال خود رسانیدیم (تا بیرق توحید و خداپرستی را در عالم برافرازد) و ما به شایستگی او بر این مقام دانا بودیم. مکارم شیرازی: ما وسيله رشد ابراهيم را از قبل به او داديم، و از (شايستگي) او آگاه بوديم.
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ
﴿۵۲﴾
انصاریان: [یاد کن] زمانی را که به پدرش و قومش گفت: این مجسمه هایی که شما ملازم پرستش آنها شده اید، چیست؟
خرمشاهی: چنين بود كه به پدرش و قومش گفت اين تنديسها چيست كه شما در خدمتشان معتكفايد فولادوند: آنگاه كه به پدر خود و قومش گفت اين مجسمه هايى كه شما ملازم آنها شده ايد چيستند قمشهای: هنگامی که با پدرش (یعنی عمویش) و با قومش گفت: این مجسمههای بیروح و بتهای بیاثر چیست که شما به خدایی میپرستید و بر آن عمری متوقف شدهاید؟ مکارم شیرازی: آن هنگام كه به پدرش (آزر) و قوم او گفت اين مجسمه هاي بيروحي را كه شما همواره پرستش ميكنيد چيست ؟
قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءَنَا لَهَا عَابِدِينَ
﴿۵۳﴾
انصاریان: گفتند: پدرانمان را پرستش کنندگان آنها یافتیم [لذا به پیروی از پدرانمان آنها را می پرستیم!!]
خرمشاهی: گفتند پدرانمان را پرستنده آنها يافتيم فولادوند: گفتند پدران خود را پرستندگان آنها يافتيم قمشهای: آنها ابراهیم را پاسخ دادند که ما پدران خود را بر پرستش این بتان یافتهایم (و ما پیروی آنها خواهیم کرد). مکارم شیرازی: گفتند: ما پدران خود را ديديم كه آنها را عبادت ميكنند!
قَالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ
﴿۵۴﴾
انصاریان: گفت: به یقین شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری هستید.
خرمشاهی: گفت هم شما و هم پدرانتان در گمراهى آشكار بودهايد فولادوند: گفت قطعا شما و پدرانتان در گمراهى آشكارى بوديد قمشهای: ابراهیم گفت: همانا شما خود و پدرانتان همه سخت در گمراهی بوده و هستید. مکارم شیرازی: گفت: مسلما شما و هم پدرانتان در گمراهي آشكاري بودهايد.
قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ
﴿۵۵﴾
انصاریان: گفتند: آیا حق را برای ما آورده ای یا شوخی می کنی؟!
خرمشاهی: گفتند آيا براى ما حق را آوردهاى يا بازيگرى؟ فولادوند: گفتند آيا حق را براى ما آورده اى يا تو از شوخى كنندگانى قمشهای: قوم به ابراهیم گفتند: آیا تو (بر علیه شرک و اثبات توحید) حرف حق و حجت قاطعی برای ما آوردهای یا سخنی به بازیچه و هزل میرانی؟ مکارم شیرازی: گفتند: تو مطلب حقي براي ما آوردهاي يا شوخي ميكني؟!
قَالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ
﴿۵۶﴾
انصاریان: گفت: [شوخی نمی کنم] بلکه پروردگارتان همان پروردگار آسمان ها و زمین است، همان که آنها را آفرید و من بر این [حقیقت] از گواهی دهندگانم.
خرمشاهی: گفت حق اين است كه پروردگارتان، پروردگار آسمانها و زمين است همو كه آنها را آفريده است، و من بر اين [سخن] گواهم فولادوند: گفت [نه] بلكه پروردگارتان پروردگار آسمانها و زمين است همان كسى كه آنها را پديد آورده است و من بر اين [واقعيت] از گواهانم قمشهای: ابراهیم پاسخ داد که خدای شما همان خدایی است که آفریننده آسمانها و زمین است و من بر این سخن به یقین گواهی میدهم. مکارم شیرازی: گفت: (كاملا حق آوردهام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمين است كه آنها را ايجاد كرده و من از گواهان اين موضوعم.
وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ
﴿۵۷﴾
انصاریان: سوگند به خدا پس از آنکه [به بتخانه] پشت کردید و رفتید، درباره بت هایتان تدبیری خواهم کرد.
خرمشاهی: [و در دل گفت] به خدا پس از آنكه روى بر تافتيد فكرى به حال بتهايتان خواهم كرد فولادوند: و سوگند به خدا كه پس از آنكه پشت كرديد و رفتيد قطعا در كار بتانتان تدبيرى خواهم كرد قمشهای: و به خدا قسم که من این بتهای شما را چارهای کنم (و با هر تدبیری توانم درهم میشکنم) بعد از آنکه شما (برای تفرج و رسوم عید به صحرا روید و از بتخانه) روی گردانید. مکارم شیرازی: و بخدا سوگند نقشهاي براي نابودي بتهايتان در غياب شما طرح ميكنم.
فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ
﴿۵۸﴾
انصاریان: پس [همه] بت ها را قطعه قطعه کرد و شکست مگر بت بزرگشان را که [برای درک ناتوانی بت ها] به آن مراجعه کنند.
خرمشاهی: آنگاه آنها را خرد و ريز كرد، مگر بزرگترشان را، باشد كه به او روى آورند فولادوند: پس آنها را جز بزرگترشان را ريز ريز كرد باشد كه ايشان به سراغ آن بروند قمشهای: (در آن موقع به بتخانه شد) و همه بتها را درهم شکست به جز بت بزرگ آنها را تا (در مقام شکایت) به او رجوع کنند. مکارم شیرازی: سرانجام (با استفاده از يك فرصت مناسب) همه آنها - جز بت بزرگشان را - قطعه قطعه كرد، تا به سراغ او بيايند (و او حقايق را بازگو كند). |
||