ParsQuran
سوره 21: الأنبياء - جزء 17

بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَيَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ ﴿۱۸﴾
انصاریان: نه، بلکه [شأن ما این است که] با حق بر باطل می کوبیم تا آن را درهم شکند [و از هم بپاشد] پس ناگهان باطل نابود شود؛ و وای بر شما از آنچه [درباره خدا و مخلوقات او به ناحق] توصیف می کنید.
خرمشاهی: بلكه حق را بر باطل مى‏كوبيم و آن را فرو مى‏شكافد، آنگاه است كه آن نابود مى‏گردد، و واى بر شما از توصيفى كه مى‏كنيد
فولادوند: بلكه حق را بر باطل فرو مى‏ افكنيم پس آن را در هم مى ‏شكند و بناگاه آن نابود مى‏ گردد واى بر شما از آنچه وصف مى ‏كنيد
قمشه‌ای: بلکه ما همیشه حق را بر باطل غالب و فیروز می‌گردانیم تا باطل را محو و نابود سازد و باطل بی‌درنگ نابود می‌شود، و وای بر شما که خدا را به وصف کار باطل و بازیچه متّصف می‌گردانید.
مکارم شیرازی: بلكه ما حق را بر سر باطل مي‏كوبيم تا آنرا هلاك سازد، و به اين ترتيب باطل محو و نابود مي‏شود، اما واي بر شما از توصيفي كه مي‏كنيد.
وَلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَنْ عِنْدَهُ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَلَا يَسْتَحْسِرُونَ ﴿۱۹﴾
انصاریان: و هر که در آسمان ها و زمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست، و کسانی که [از فرشتگان] در محضر اویند از بندگیش تکبّر نمی ورزند و خسته و درمانده نمی شوند.
خرمشاهی: و هركس كه در آسمانها و زمين است از آن اوست و كسانى كه نزد او هستند از پرستش او سر بازنمى‏زنند و خسته نمى‏شوند
فولادوند: و هر كه در آسمانها و زمين است براى اوست و كسانى كه نزد اويند از پرستش وى تكبر نمى ‏ورزند و درمانده نمى ‏شوند
قمشه‌ای: و هر چه در آسمانها و زمین است همه ملک خداست، و فرشتگان و ارواح قدسی که در پیشگاه حضرتش مقربند هیچ‌گاه از بندگیش گردنکشی و سرپیچی نکنند و (از عبادتی که به شوق و رغبت می‌کنند) هرگز خسته و ملول نشوند.
مکارم شیرازی: براي اوست آنچه در آسمانها و زمين است، و آنها كه نزد او هستند هيچگاه از عبادتش استكبار نمي‏كنند و هرگز خسته نمي‏شوند.
يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ ﴿۲۰﴾
انصاریان: شبانه روز او را بی آنکه سست شوند، تسبیح می گویند.
خرمشاهی: شب و روز نيايش مى‏كنند و سستى نمى‏ورزند
فولادوند: شبانه روز بى‏آنكه سستى ورزند نيايش مى كنند
قمشه‌ای: همه به شب و روز بی‌آنکه هیچ سستی کنند به تسبیح و ستایش او مشغولند.
مکارم شیرازی: شب و روز تسبيح مي‏گويند و ضعف و سستي به خود راه نمي‏دهند.
أَمِ اتَّخَذُوا آلِهَةً مِنَ الْأَرْضِ هُمْ يُنْشِرُونَ ﴿۲۱﴾
انصاریان: آیا معبودانی از زمین اختیار کرده اند که آنان مردگان را زنده می کنند؟!
خرمشاهی: يا خدايانى زمينى به پرستش گرفته‏اند كه برانگيزاننده آنان [در قيامت‏]اند؟
فولادوند: آيا براى خود خدايانى از زمين اختيار كرده‏ اند كه آنها [مردگان را] زنده مى كنند
قمشه‌ای: مگر این مردم (مشرک نادان) خدایانی از همین زمین برگرفته‌اند که جان آفرین باشند؟
مکارم شیرازی: آيا آنها خداياني از زمين برگزيدند كه خلق مي‏كنند و منتشر مي‏سازند؟
لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۲۲﴾
انصاریان: اگر در آسمان و زمین معبودانی جز خدا بود بی تردید آن دو تباه می شد؛ پس منزّه است خدای صاحب عرش از آنچه [او را به ناحق به آن] وصف می کنند.
خرمشاهی: اگر در آن دو خدايان متعددى جز خداوند [يگانه‏] بود، تباه مى‏شدند، خداوند صاحب عرش از توصيف آنان منزه است‏
فولادوند: اگر در آنها [=زمين و آسمان] جز خدا خدايانى [ديگر] وجود داشت قطعا [زمين و آسمان] تباه مى ‏شد پس منزه است‏ خدا پروردگار عرش از آنچه وصف مى كنند
قمشه‌ای: اگر در آسمان و زمین غیر از خدای یکتا خدایانی وجود داشت همانا خلل و فساد در آسمان و زمین راه می‌یافت، پس (از نظم ثابت عالم) بدانید که پادشاه ملک وجود خدای یکتاست و از توصیف و اوهام مشرکان پاک و منزه است.
مکارم شیرازی: اگر در آسمان و زمين خداياني جز الله بود فاسد مي‏شدند (و نظام جهان برهم مي‏خورد) منزه است خداوند پروردگار عرش از توصيفي كه آنها مي‏كنند.
لَا يُسْأَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَهُمْ يُسْأَلُونَ ﴿۲۳﴾
انصاریان: خدا از آنچه انجام می دهد، بازخواست نمی شود و آنان [در برابر خدا] بازخواست خواهند شد.
خرمشاهی: [او] در آنچه مى‏كند بازخواست نمى‏شود، و ايشان [/ انسانها] بازخواست مى‏شوند
فولادوند: در آنچه [خدا] انجام مى‏ دهد چون و چرا راه ندارد و[لى] آنان [=انسانها] سؤال خواهند شد
قمشه‌ای: و او بر هر چه می‌کند بازخواست نشود ولی خلق از کردارشان بازخواست می‌شوند.
مکارم شیرازی: هيچكس بر كار او نمي‏تواند خرده بگيرد، ولي در كارهاي آنها جاي سؤ ال و ايراد است.
أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِيَ وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الْحَقَّ فَهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۲۴﴾
انصاریان: [شگفتا!] آیا به جای خدا معبودانی اختیار کرده اند؟ بگو: [اگر انتخاب شما حق است] دلیل و برهانتان را [بر آن] بیاورید، این [قرآن] یادآور امت من [نسبت به توحید و نفی شرک] و یادآور امت های پیش از من [نسبت به معارف توحیدی دیگر کتاب های آسمانی] است؛ [حق نه این است که مشرکان می گویند] بلکه بیشترشان حق را نمی شناسند و به این سبب از آن روی گردانند.
خرمشاهی: يا به جاى او خدايانى را به پرستش گرفته‏اند؟ بگو برهانتان را بياوريد، اين ياد كرد همراهان من و ياد كرد پيشينيان من است، ولى بيشترينه‏شان حق را نمى‏شناسند و رويگردانند
فولادوند: آيا به جاى او خدايانى براى خود گرفته‏ اند بگو برهانتان را بياوريد اين است‏ يادنامه هر كه با من است و يادنامه هر كه پيش از من بوده [نه] بلكه بيشترشان حق را نمى ‏شناسند و در نتيجه از آن رويگردانند
قمشه‌ای: آیا خدا را رها کرده و خدایان باطل بی‌اثر را برگرفتند؟ بگو: برهانتان چیست؟ بیاورید. این ذکر (خدای یکتا و دعوت به توحید، سخن من و عالمان) امت من است و همه انبیاء و دانشمندان پیش از من، اما بیشتر این مشرکان به حق دانا نیستند که از آن اعراض می‌کنند.
مکارم شیرازی: آيا آنها جز خدا معبوداني برگزيدند؟ بگو دليلتانرا بياوريد اين سخن من و سخن (پيامبراني است) كه پيش از من بودند، اما اكثر آنها حق را نمي‏دانند و به اين دليل از آن رويگردانند.
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ﴿۲۵﴾
انصاریان: و پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم مگر آنکه به او وحی کردیم که معبودی جز من نیست، پس تنها مرا بپرستید.
خرمشاهی: و ما پيش از تو هيچ پيامبرى نفرستاديم، مگر آنكه به او وحى مى‏فرستاديم كه خدايى جز من نيست، پس مرا بپرستيد
فولادوند: و پيش از تو هيچ پيامبرى نفرستاديم مگر اينكه به او وحى كرديم كه خدايى جز من نيست پس مرا بپرستيد
قمشه‌ای: و ما هیچ رسولی را پیش از تو به رسالت نفرستادیم جز آنکه به او وحی کردیم که به جز من خدایی نیست، پس مرا به یکتایی پرستش کنید و بس.
مکارم شیرازی: ما پيش از تو هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر اينكه به او وحي كرديم كه معبودي جز من نيست بنابراين تنها مرا پرستش كنيد.
وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُكْرَمُونَ ﴿۲۶﴾
انصاریان: و [مشرکان] گفتند: [خدایِ] رحمان فرشتگان را فرزند خود گرفته است. منزّه است او، [فرشتگان، فرزند خدا نیستند] بلکه بندگانی گرامی و ارجمندند.
خرمشاهی: و گفتند كه خداوند رحمان فرزندى برگزيده است، منزه است او، بلكه آنان [فرشتگان‏] بندگانى گرامى‏اند
فولادوند: و گفتند [خداى] رحمان فرزندى اختيار كرده منزه است او بلكه [فرشتگان] بندگانى ارجمندند
قمشه‌ای: و مشرکان گفتند که خدای رحمان دارای فرزند است، (حاشا) خدا پاک و منزه از آن است، بلکه (کسانی را که مشرکان فرزند خدا پنداشتند از فرشتگان و مسیح و عزیر) همه بندگان گرامی و مقرب خدا هستند.
مکارم شیرازی: آنها گفتند خداوند رحمان فرزندي براي خود برگزيده! منزه است (از اين عيب و نقص) اينها (فرشتگان) بندگان شايسته او هستند.
لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ ﴿۲۷﴾
انصاریان: در گفتار بر او پیشی نمی گیرند، و آنان فقط به فرمان او عمل می کنند.
خرمشاهی: در سخن بر او پيشدستى نكنند و به فرمان او كار كنند
فولادوند: كه در سخن بر او پيشى نمى‏ گيرند و خود به دستور او كار مى كنند
قمشه‌ای: که هرگز پیش از امر خدا کاری نخواهند کرد و هر چه کنند به فرمان او کنند.
مکارم شیرازی: كه هرگز در سخن بر او پيشي نمي‏گيرند، و به فرمان او عمل مي‏كنند.