قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى
﴿۲۱﴾
انصاریان: خدا فرمود: آن را بگیر و مترس که بی درنگ آن را به کیفیت اولش باز می گردانیم.
خرمشاهی: فرمود آن را بگير و مترس، آن را به هيئت نخستينش در مىآوريم فولادوند: فرمود آن را بگير و مترس به زودى آن را به حال نخستينش بازخواهيم گردانيد قمشهای: باز (حضرت احدیت) فرمود: عصا را برگیر و از آن مترس که ما آن را به حالت اولش برمیگردانیم. مکارم شیرازی: فرمود آنرا بگير و نترس ما آنرا به همان صورت اول باز ميگردانيم.
وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى
﴿۲۲﴾
انصاریان: و دستت را در گریبانت کن تا بدون هیچ عیبی [چون برص و پیسی] سفید و درخشان بیرون آید، [آن] معجزه ای دیگر است.
خرمشاهی: و دستت را در بغلت كن، تا سپيد و درخشان بدون هيچ بيمارى [پيسى] بيرون آيد كه اين نيز معجزه ديگرى است فولادوند: و دست خود را به پهلويت ببر سپيد بى گزند برمى آيد [اين] معجزه اى ديگر است قمشهای: و دست به زیر بغل خود بر تا دستی بیهیچ عیب سپید و رخشان بیرون آید و این معجزه دیگر تو خواهد بود. مکارم شیرازی: و دست خود را در گريبانت فرو بر، تا سفيد و درخشنده بيعيب بيرون آيد، و اين معجزه ديگري است.
لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى
﴿۲۳﴾
انصاریان: تا برخی از بزرگ ترین معجزات خود را به تو نشان دهیم.
خرمشاهی: تا بعضى از آيات سترگ خود را به تو بنمايانيم فولادوند: تا به تو معجزات بزرگ خود را بنمايانيم قمشهای: تا باز هم از آیات بزرگ خود به تو ارائه دهیم. مکارم شیرازی: مي خواهيم آيات بزرگ خود را به تو نشان دهيم.
اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى
﴿۲۴﴾
انصاریان: به سوی فرعون برو؛ زیرا او [در برابر خدا] سرکشی کرده است.
خرمشاهی: به سوى فرعون برو كه او سر به طغيان برداشته است فولادوند: به سوى فرعون برو كه او به سركشى برخاسته است قمشهای: اینک (به رسالت) به جانب فرعون روانه شو که وی سخت طغیان کرده است. مکارم شیرازی: برو به سوي فرعون كه او طغيان كرده است!
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي
﴿۲۵﴾
انصاریان: گفت: پروردگارا! سینه ام را [برای تحمل این وظیفه سنگین] گشاده گردان،
خرمشاهی: گفت پروردگارا دل مرا برايم گشادهدار فولادوند: گفت پروردگارا سينه ام را گشاده گردان قمشهای: موسی عرضه داشت: پروردگارا، شرح صدرم عطا فرما (که از جفا و آزار مردم تنگدل نشوم). مکارم شیرازی: عرض كرد پروردگارا سينه مرا گشاده دار.
وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي
﴿۲۶﴾
انصاریان: و کارم را برایم آسان ساز،
خرمشاهی: و كارم را بر من آسان كن فولادوند: و كارم را براى من آسان ساز قمشهای: و کار مرا برایم آسان گردان. مکارم شیرازی: كار مرا بر من آسان گردان.
وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي
﴿۲۷﴾
انصاریان: و گِرِهی را [که مانع روان سخن گفتن من است] از زبانم بگشای،
خرمشاهی: و گره از زبانم بگشا فولادوند: و از زبانم گره بگشاى قمشهای: و عقده را از زبانم بگشا. مکارم شیرازی: و گره از زبانم بگشا.
يَفْقَهُوا قَوْلِي
﴿۲۸﴾
انصاریان: [تا] سخنم را بفهمند،
خرمشاهی: تا سخنم را دريابند فولادوند: [تا] سخنم را بفهمند قمشهای: تا مردم سخنم را نیکو فهم کنند. مکارم شیرازی: تا سخنان مرا بفهمند.
وَاجْعَلْ لِي وَزِيرًا مِنْ أَهْلِي
﴿۲۹﴾
انصاریان: و از خانواده ام دستیاری برایم قرار ده،
خرمشاهی: و از خانوادهام برايم دستيارى بگمار فولادوند: و براى من دستيارى از كسانم قرار ده قمشهای: و نیز از اهل بیت من یکی را وزیر و معاون من فرما. مکارم شیرازی: وزيري از خاندانم براي من قرار بده.
هَارُونَ أَخِي
﴿۳۰﴾
انصاریان: هارون، برادرم را
خرمشاهی: برادرم هارون را فولادوند: هارون برادرم را قمشهای: برادرم هارون را (وزیر من گردان). مکارم شیرازی: برادرم هارون را. |
||