أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ
﴿۲۴۳﴾
انصاریان: آیا به کسانی که از ترس مرگ از خانه های خود در حالی که هزاران نفر بودند، بیرون آمدند [با دیده عبرت] ننگریستی؟ پس خدا به آنان فرمود: بمیرید [و آنان بدون فاصله مردند،] سپس آنان را زنده کرد [تا بدانند رهایی از چنگ مرگ ممکن نیست]. خدا نسبت به مردم دارای فضل و احسان است، ولی بیشتر مردم سپاس نمی گزارند.
خرمشاهی: آيا [داستان] كسانى را كه هزاران هزار بودند و از بيم مرگ از خانه و كاشانه خويش به در رفتند، ندانستهاى؟كه خداوند به آنان گفت بميرند [و مردند] سپس زندهشان كرد، چرا كه خداوند بر مردم بخشش و بخشايش دارد، ولى اكثر مردم سپاس نمىگزارند فولادوند: آيا از [حال] كسانى كه از بيم مرگ از خانه هاى خود خارج شدند و هزاران تن بودند خبر نيافتى پس خداوند به آنان گفت تن به مرگ بسپاريد آنگاه آنان را زنده ساخت آرى خداوند نسبت به مردم صاحب بخشش است ولى بيشتر مردم سپاسگزارى نمى كنند قمشهای: آیا ندیدید آنهایی را که از ترس مرگ از دیار خود بیرون رفتند که هزارها تن بودند، خدا فرمود که تمام بمیرید (همه مردند) سپس آنها را زنده کرد، زیرا خدا را در حق بندگان فضل و کرم بسیار است، و لیکن بیشتر مردم سپاسگزار نیستند. مکارم شیرازی: آيا نديدي جمعيتي را كه از ترس مرگ، از خانه هاي خود فرار كردند؟ و آنان، هزارها نفر بودند (كه به بهانه بيماري طاعون، از شركت در ميدان جهاد خودداري نمودند). خداوند به آنها گفت: بميريد! (و به همان بيماري، كه آن را بهانه قرار داده بودند، مردند). سپس خدا آنها را زنده كرد، (و ماجراي زندگي آنها را درس عبرتي براي آيندگان قرار داد). خداوند نسبت به بندگان خود احسان ميكند، ولي بيشتر مردم، شكر (او را) بجا نميآورند.
وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
﴿۲۴۴﴾
انصاریان: و در راه خدا پیکار کنید و بدانید که یقیناً خدا شنوا و داناست.
خرمشاهی: در راه خدا كارزار كنيد و بدانيد كه خداوند شنواى داناست فولادوند: و در راه خدا كارزار كنيد و بدانيد كه خداوند شنواى داناست قمشهای: جهاد کنید در راه خدا و بدانید که خدا (به گفتار و کردار خلق) شنوا و دانا است. مکارم شیرازی: و در راه خدا، پيكار كنيد! و بدانيد خداوند، شنوا و داناست.
مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
﴿۲۴۵﴾
انصاریان: کیست آنکه به خدا وام نیکو دهد، تا آن را برایش چندین برابر بیفزاید؟ و خداست که [روزی را] تنگ می گیرد و وسعت می دهد؛ و [همه شما برای دریافت پاداش] به سوی او بازگردانده می شوید.
خرمشاهی: كيست كه در راه خدا وامى نيكو دهد تا براى او چندين و چند برابرش كند، و خداوند تنگنا و گشايش [در معيشت مردم] پديد مىآورد، و به سوى او بازگردانده مىشويد فولادوند: كيست آن كس كه به [بندگان] خدا وام نيكويى دهد تا [خدا] آن را براى او چند برابر بيفزايد و خداست كه [در معيشت بندگان] تنگى و گشايش پديد مى آورد و به سوى او بازگردانده مى شويد قمشهای: کیست که خدا را قرض الحسنه دهد تا خدا بر او به چندین برابر بیفزاید؟ و خداست که میگیرد و میدهد، و همه به سوی او باز گردانده میشوید. مکارم شیرازی: كيست كه به خدا قرض الحسنهاي دهد، (و از اموالي كه خدا به او بخشيده، انفاق كند،) تا آن را براي او، چندين برابر كند؟ و خداوند است كه (روزي بندگان را) محدود يا گسترده ميسازد، (و انفاق، هرگز باعث كمبود روزي آنها نميشود). و به سوي او باز ميگرديد (و پاداش خود را خواهيد گرفت).
أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ
﴿۲۴۶﴾
انصاریان: آیا [با دیده عبرت] آن گروه از سران و اشراف بنی اسرائیل را پس از موسی ندیدی که به پیامبرشان گفتند: برای ما زمامدار و فرمانروایی برانگیز تا در راه خدا جنگ کنیم؟ گفت: آیا احتمال نمی دهید، اگر جنگ بر شما مقرّر و لازم شود، جنگ نکنید [و سر به نافرمانی بزنید؟] گفتند: ما را چه هدف و مرادی است که در راه خدا جنگ نکنیم، در حالی که از میان خانه ها و فرزندانمان بیرون رانده شده ایم؟! پس چون جنگ بر آنان مقرّر و لازم شد، همه جز اندکی از آنان روی گرداندند؛ و خدا به ستمکاران داناست.
خرمشاهی: آيا [داستان] بزرگان بنىاسرائيل را پس از موسى ندانستهاى؟ آنگاه كه به پيامبرشان گفتند براى ما فرمانروائى بگمار تا [به فرمان او] در راه خدا جهاد كنيم، گفت اگر جهاد بر شما مقرر گردد، چهبسا كارزار نكنيد، گفتند دليلى ندارد كه در راه خدا نجنگيم، و حال آنكه از خانه و كاشانهمان رانده [و از زن] و فرزندانمان جدا شدهايم، آنگاه چون كارزار بر ايشان مقرر گشت، جز اندكى از ايشان، همه رويگردان شدند، و خدا از ستمكاران آگاه است فولادوند: آيا از [حال] سران بنى اسرائيل پس از موسى خبر نيافتى آنگاه كه به پيامبرى از خود گفتند پادشاهى براى ما بگمار تا در راه خدا پيكار كنيم [آن پيامبر] گفت اگر جنگيدن بر شما مقرر گردد چه بسا پيكار نكنيد گفتند چرا در راه خدا نجنگيم با آنكه ما از ديارمان و از [نزد] فرزندانمان بيرون رانده شده ايم پس هنگامى كه جنگ بر آنان مقرر شد جز شمارى اندك از آنان [همگى] پشت كردند و خداوند به [حال] ستمكاران داناست قمشهای: آیا ندیدی آن گروه بنی اسرائیل را که پس از وفات موسی از پیغمبر وقت خود تقاضا کردند که پادشاهی برای ما برانگیز تا (به سرکردگی او) در راه خدا جهاد کنیم؛ پیغمبر آنها گفت: اگر جهاد فرض شود مبادا به جنگ قیام نکرده، نافرمانی کنید! گفتند: چگونه شود که ما به جنگ نرویم در صورتی که (دشمنان ما) ما و فرزندان ما را (به ستم) از دیارمان بیرون کردند؟! پس چون (با درخواست آنها) جهاد مقرّر گردید به جز اندکی همه روی گردانیدند، و خدا از کردار ستمکاران آگاه است. مکارم شیرازی: آيا مشاهده نكردي جمعي از بني اسرائيل را بعد از موسي، كه به پيامبر خود گفتند: زمامدار (و فرماندهي) براي ما انتخاب كن! تا (زير فرمان او) در راه خدا پيكار كنيم. پيامبر آنها گفت: شايد اگر دستور پيكار به شما داده شود، (سرپيچي كنيد، و) در راه خدا، جهاد و پيكار نكنيد! گفتند: چگونه ممكن است در راه خدا پيكار نكنيم، در حالي كه از خانه ها و فرزندانمان رانده شده ايم، (و شهرهاي ما به وسيله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسير شدهاند)؟! اما هنگامي كه دستور پيكار به آنها داده شد، جز عده كمي از آنان، همه سرپيچي كردند. و خداوند از ستمكاران، آگاه است.
وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
﴿۲۴۷﴾
انصاریان: و پیامبرشان به آنان گفت: بی تردید خدا طالوت را برای شما به زمامداری برانگیخت. گفتند: [شگفتا!] چگونه او را بر ما حکومت باشد و حال آنکه ما به فرمانروایی از او سزاوارتریم، و به او وسعت و فراخی مالی داده نشده [پس ما کجا و زمامداری انسانی تهیدست کجا!؟] [پیامبرشان] گفت: خدا او را بر شما برگزیده و وی را در دانش و نیروی جسمی فزونی داده؛ و خدا زمامداریش را به هر کس که بخواهد عطا می کند؛ و خدا بسیار عطا کننده و داناست.
خرمشاهی: و پيامبرشان به ايشان گفت خداوند طالوت را به فرمانروايى شما برگماشته است، گفتند چگونه بر ما فرمانروايى كند، حال آنكه ما از او به فرمانروايى سزاوارتريم، و مال و منال چندانى نيز ندارد، گفت خداوند او را بر شما برگزيده است و به او دانايى و توانايى بسيار بخشيده است و خدا فرمانرواييش را به هركس كه بخواهد ارزانى مىدارد و خدا گشايشگرى داناست فولادوند: و پيامبرشان به آنان گفت در حقيقت خداوند طالوت را بر شما به پادشاهى گماشته است گفتند چگونه او را بر ما پادشاهى باشد با آنكه ما به پادشاهى از وى سزاوارتريم و به او از حيث مال گشايشى داده نشده است پيامبرشان گفت در حقيقت خدا او را بر شما برترى داده و او را در دانش و [نيروى] بدنى بر شما برترى بخشيده است و خداوند پادشاهى خود را به هر كس كه بخواهد مى دهد و خدا گشايشگر داناست قمشهای: پیغمبرشان به آنها گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما برانگیخت. گفتند که از کجا او را بر ما بزرگی و شاهی رواست در صورتی که ما به پادشاهی شایستهتر از اوییم و او را مال فراوان نیست. رسول گفت: خداوند او را برگزیده و در دانش و توانایی و قوت جسم فزونی بخشیده، و خدا ملک خود را به هر که خواهد بخشد، که خدا به حقیقت توانگر و داناست. مکارم شیرازی: و پيامبرشان به آنها گفت: خداوند (طالوت) را براي زمامداري شما مبعوث (و انتخاب) كرده است، گفتند: چگونه او بر ما حكومت كند، با اينكه ما از او شايسته تريم، و او ثروت زيادي ندارد؟! گفت: خدا او را بر شما برگزيده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشيده است. خداوند، ملكش را به هر كس بخواهد، ميبخشد، و احسان خداوند، وسيع است، و (از لياقت افراد براي منصبها) آگاه است.
وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
﴿۲۴۸﴾
انصاریان: و پیامبرشان به آنان گفت: یقیناً نشانه فرمانروایی او این است که آن صندوق [که موسی را در آن گذاشتند و به دریا انداختند] نزد شما خواهد آمد، در آن آرامشی از سوی پروردگارتان است، و باقی مانده ای از آنچه خاندان موسی و هارون به جا گذاشته اند [چون الواح تورات، عصای موسی و عمامه هارون] و فرشتگان آن را حمل می کنند، البته در آن نشانه ای برای شماست اگر مؤمن باشید.
خرمشاهی: و پيامبرشان به ايشان گفت نشانه [صدق و صحت] فرمانروايى او اين است كه تابوت عهد كه در آن مايه آرامشى از سوى پروردگارتان و يادگارى از ميراث آل موسى و آل هارون هست، و فرشتگانش حمل مىكنند، به سوى شما مىآيد، اگر مؤمن باشيد در اين امر عبرتى براى شماست فولادوند: و پيامبرشان بديشان گفت در حقيقت نشانه پادشاهى او اين است كه آن صندوق [عهد] كه در آن آرامش خاطرى از جانب پروردگارتان و بازمانده اى از آنچه خاندان موسى و خاندان هارون [در آن] بر جاى نهاده اند در حالى كه فرشتگان آن را حمل مى كنند به سوى شما خواهد آمد مسلما اگر مؤمن باشيد براى شما در اين [رويداد] نشانه اى است قمشهای: پیغمبرشان به آنها گفت که نشانه پادشاهی او این است که تابوتی که در آن سکینه خدا و الواح بازمانده از خانواده موسی و هارون است و فرشتگانش به دوش برند برای شما میآید، که در آن برای شما حجتی است روشن اگر اهل ایمان باشید. مکارم شیرازی: و پيامبرشان به آنها گفت: نشانه حكومت او، اين است كه (صندوق عهد) به سوي شما خواهد آمد. (همان صندوقي كه) در آن، آرامشي از پروردگار شما، و يادگارهاي خاندان موسي و هارون قرار دارد، در حالي كه فرشتگان، آن را حمل ميكنند. در اين موضوع، نشانه اي (روشن) براي شماست، اگر ايمان داشته باشيد.
فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ
﴿۲۴۹﴾
انصاریان: پس زمانی که طالوت با سپاهیان [برای جنگ با دشمن از شهر] بیرون رفت، گفت: بی تردید خدا شما را به وسیله نهر آبی آزمایش می کند؛ پس هر که [به هنگام تشنگی] از آن [سیر] بنوشد، از من نیست و هر که از آن نخورد، از من است، مگر کسی که با دستش کفی آب برگیرد [که او نه از من است و نه مردود از سپاه]. پس جز اندکی از آنان همگی از آن نوشیدند. و زمانی که او و کسانی که با او ایمان آورده بودند از نهر گذشتند، [گروهی از آنان] گفتند: ما را امروز قدرت مقابله با جالوت و سپاهیانش نیست. ولی کسانی که یقین داشتند که دیدارکننده خدایند، گفتند: چه بسا گروه اندکی که به توفیق خدا بر گروه بسیاری پیروز شدند، و خدا باشکیبایان است.
خرمشاهی: و هنگامى كه طالوت با سپاهيان رهسپار شد، گفت خداوند آزماينده شما به جويبارى است، كه هركس از آن بنوشد از من نيست، و هركس از آن نخورد از من است، مگر آنكه مشتى [آب] به دست خويش برگيرد، و جز اندكى از ايشان، همه از آن نوشيدند، و چون او و كسانى كه همراه او ايمان آورده بودند، از آن جوى برگذشتند، [بددلان] گفتند امروز تاب جالوت و سپاهيانش را نداريم، [اما] كسانى كه يقين داشتند كه به لقاى الهى خواهند رسيد گفتند چهبسا گروهى اندكشمار كه به توفيق الهى بر گروهى انبوه پيروز گرديده است، و خداوند با شكيبايان است فولادوند: و چون طالوت با لشكريان [خود] بيرون شد گفت خداوند شما را به وسيله رودخانه اى خواهد آزمود پس هر كس از آن بنوشد از [پيروان] من نيست و هر كس از آن نخورد قطعا او از [پيروان] من است مگر كسى كه با دستش كفى برگيرد پس [همگى] جز اندكى از آنها از آن نوشيدند و هنگامى كه [طالوت ] با كسانى كه همراه وى ايمان آورده بودند از آن [نهر] گذشتند گفتند امروز ما را ياراى [مقابله با] جالوت و سپاهيانش نيست كسانى كه به ديدار خداوند يقين داشتند گفتند بسا گروهى اندك كه بر گروهى بسيار به اذن خدا پيروز شدند و خداوند با شكيبايان است قمشهای: پس هنگامی که طالوت لشکر کشید، سپاه خود را گفت: خدا شما را به نهر آبی آزمایش کند، هر که از آن بیاشامد از من و هم آیین من نیست، و هر که هیچ نیاشامد یا کفی بیش برنگیرد از من و هم آیین من خواهد بود. پس همه سپاهش آشامیدند به جز عده قلیلی از آنها. و چون طالوت و سپاه مؤمنش از نهر گذشتند (و مواجه با دشمن شدند لشکر بیمناک گشته) گفتند: ما را تاب مقاومت جالوت و سپاه او نخواهد بود. آنان که به لقاء رحمت خدا و ثواب آخرت معتقد بودند (ثابت قدم مانده) گفتند: چه بسیار شده که گروهی اندک به یاری خدا بر سپاهی بسیار غالب آمده، و خدا با صابران است. مکارم شیرازی: و هنگامي كه طالوت (به فرماندهي لشكر بني اسرائيل منصوب شد، و) سپاهيان را با خود بيرون برد، به آنها گفت: خداوند، شما را به وسيله يك نهر آب، آزمايش ميكند، آنها (كه به هنگام تشنگي،) از آن بنوشند، از من نيستند، و آنها كه جز يك پيمانه با دست خود، بيشتر از آن نخورند، از من هستند! جز عده كمي، همگي از آن آب نوشيدند. سپس هنگامي كه او، و افرادي كه با او ايمان آورده بودند، (و از بوته آزمايش، سالم به در آمدند،) از آن نهر گذشتند، (از كمي نفرات خود، ناراحت شدند، و عده اي) گفتند: امروز، ما توانايي مقابله با جالوت و سپاهيان او را نداريم. اما آنها كه ميدانستند خدا را ملاقات خواهند كرد (و به روز رستاخيز، ايمان داشتند) گفتند، چه بسيار گروههاي كوچكي كه به فرمان خدا، بر گروههاي عظيمي پيروز شدند! و خداوند، با صابران (و استقامت كنندگان) است.
وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ
﴿۲۵۰﴾
انصاریان: و چون [طالوت و اهل ایمان] برای جنگ با جالوت و سپاهیانش ظاهر شدند، گفتند: پروردگارا! بر ما صبر و شکیبایی فرو ریز، و گام هایمان را استوار ساز، و ما را بر گروه کافران پیروز گردان.
خرمشاهی: و چون با جالوت و سپاهيانش رو در رو شدند گفتند پروردگارا بر ما [باران] صبر فرو ريز و گامهاى ما را استوار بدار و ما را بر خدانشناسان پيروز گردان فولادوند: و هنگامى كه با جالوت و سپاهيانش روبرو شدند گفتند پروردگارا بر [دلهاى] ما شكيبايى فرو ريز و گامهاى ما را استوار دار و ما را بر گروه كافران پيروز فرماى قمشهای: و چون آنها در میدان مبارزه جالوت و لشکریان او آمدند گفتند: پروردگارا، به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و بر شکست کافران یاری فرما. مکارم شیرازی: و هنگامي كه در برابر جالوت و سپاهيان او قرار گرفتند گفتند: پروردگارا! پيمانه شكيبايي و استقامت را بر ما بريز! و قدمهاي ما را ثابت بدار! و ما را بر جمعيت كافران، پيروز بگردان!
فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ
﴿۲۵۱﴾
انصاریان: پس آنان را به توفیق خدا شکست دادند. و داود [جوان مؤمن نیرومندی که در سپاه طالوت بود] جالوت را کشت، و خدا او را فرمانروایی و حکمت داد، و از آنچه می خواست به او آموخت. و اگر خدا [تجاوز و ستم] برخی از مردم را به وسیله برخی دیگر دفع نمی کرد، قطعاً زمین را فساد فرا می گرفت؛ ولی خدا نسبت به جهانیان دارای فضل و احسان است.
خرمشاهی: آنگاه به توفيق الهى آنان را شكست دادند و داوود جالوت را كشت، و خداوند به او فرمانروايى و پيامبرى ارزانى داشت و از هر آنچه خواست به او آموخت، و اگر خداوند بعضى از مردم را به دست بعضى ديگر دفع نكند، زمين تباه شود، ولى خداوند بر جهانيان بخشش و بخشايش دارد فولادوند: پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و داوود جالوت را كشت و خداوند به او پادشاهى و حكمت ارزانى داشت و از آنچه مى خواست به او آموخت و اگر خداوند برخى از مردم را به وسيله برخى ديگر دفع نمیکرد قطعا زمين تباه مى گرديد ولى خداوند نسبت به جهانيان تفضل دارد قمشهای: پس به یاری خدا کافران را شکست دادند و داود (علیه السّلام) امیر آنها جالوت را کشت و خدایش پادشاهی و فرزانگی عطا فرمود و از آنچه میخواست بدو بیاموخت. و اگر خدا برخی مردم را در مقابل بعضی دیگر بر نمیانگیخت فساد روی زمین را فرا میگرفت، و لیکن خدا، خداوند فضل و کرم بر همه اهل عالم است. مکارم شیرازی: سپس به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزيمت وا داشتند. و «داوود» (نوجوان نيرومند و شجاعي كه در لشكر طالوت بود)، جالوت را كشت، و خداوند، حكومت و دانش را به او بخشيد، و از آنچه ميخواست به او تعليم داد. و اگر خداوند، بعضي از مردم را به وسيله بعضي ديگر دفع نميكرد، زمين را فساد فرا ميگرفت، ولي خداوند نسبت به جهانيان، لطف و احسان دارد.
تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ
﴿۲۵۲﴾
انصاریان: این [داستان ها و حادثه های واقعی] نشانه های [توحید، ربوبیّت و قدرت] خداست که به حقّ و راستی بر تو می خوانیم و یقیناً تو از فرستادگانی.
خرمشاهی: اين آيات الهى است كه به حق بر تو مىخوانيمش و تو از فرستادگانى فولادوند: اين[ها] آيات خداست كه ما آن را بحق بر تو مى خوانيم و به راستى تو از جمله پيامبرانى قمشهای: این آیات خداست که به راستی بر تو میخوانیم و همانا تو از جمله پیغمبران مرسل هستی. مکارم شیرازی: اينها، آيات خداست كه به حق، بر تو ميخوانيم، و تو، از رسولان (ما) هستي. |
||