فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا
﴿۱۱﴾
انصاریان: پس سالیانی چند در آن غار، خواب را بر گوش هایشان چیره ساختیم.
خرمشاهی: و در همان غار بر [چشمها و] گوشهايشان تا چندين سال پرده كشيديم فولادوند: پس در آن غار ساليانى چند بر گوشهايشان پرده زديم قمشهای: پس ما (در آن غار از خواب) بر گوش و هوش آنها تا چند سالی پرده بیهوشی زدیم. مکارم شیرازی: ما (پرده خواب را) در غار بر گوششان زديم، و سالها در خواب فرو رفتند.
ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا
﴿۱۲﴾
انصاریان: سپس آنان را [از خواب] برانگیختیم تا مشخص کنیم کدام یک از آن دو گروه، مدت درنگشان را [در غار] به شمار می آورند؟
خرمشاهی: آنگاه از خواب بيدارشان ساختيم تا معلوم بداريم كه كدام يك از دو گروه، حساب مدت درنگ [و خوابشان] را بهتر مىشمارد فولادوند: آنگاه آنان را بيدار كرديم تا بدانيم كدام يك از آن دو دسته مدت درنگشان را بهتر حساب كرده اند قمشهای: پس از آن خواب آنان را برانگیختیم تا معلوم گردانیم کدام یک از آن دو گروه (مؤمنان اهل کتاب که در خواب اصحاب کهف اختلاف داشتند) مدت درنگ در آن غار را بهتر احصا خواهند کرد (و پی به قدرت خدا میبرند). مکارم شیرازی: سپس آنان را برانگيختيم تا بدانيم (و اين امر آشکار گردد که) کدام يک از آن دو گروه، مدت خواب خود را بهتر حساب کرده اند.
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى
﴿۱۳﴾
انصاریان: ما خبر [عبرت آموز] شان را به حق و درستی برای تو بیان می کنیم: آنان جوانمردانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند، و ما بر هدایتشان افزودیم.
خرمشاهی: ما داستانشان را به راستى و درستى بر تو مىخوانيم ايشان جوانمردانى بودند كه [در نهان] به پروردگارشان ايمان آورده بودند و ما بر هدايتشان افزوديم فولادوند: ما خبرشان را بر تو درست حكايت مى كنيم آنان جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آورده بودند و بر هدايتشان افزوديم قمشهای: ما قصه آنان را بر تو به درستی حکایت خواهیم کرد. آنها جوانمردانی بودند که به خدای خود ایمان آوردند و ما بر مقام (ایمان و) هدایتشان بیفزودیم. مکارم شیرازی: ما داستان آنان را بحق براي تو بازگو مي کنيم؛ آنها جواناني بودند که به پروردگارشان ايمان آوردند، و ما بر هدايتشان افزوديم.
وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَنْ نَدْعُوَ مِنْ دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا
﴿۱۴﴾
انصاریان: و دل هایشان را [با یقین به حقایق،] محکم و استوار ساختیم؛ آن گاه [که در برابر شرک و بت پرستی] به پا خاستند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمان ها و زمین است، هرگز جز او معبودی را نمی پرستیم که اگر بپرستیم سخنی گزاف و دور از حق گفته ایم: [که با خدا معبودی دیگر وجود دارد.]
خرمشاهی: و دلهايشان را استوار داشتيم كه برخاستند و گفتند پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمين است، ما جز او خدايى نمىپرستيم كه در غير اين صورت هر چه بگوييم باطل است فولادوند: و دلهايشان را استوار گردانيديم آنگاه كه [به قصد مخالفت با شرك] برخاستند و گفتند پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمين است جز او هرگز معبودى را نخواهيم خواند كه در اين صورت قطعا ناصواب گفته ايم قمشهای: و دلهای (پاک) آنها را سخت استوار و دلیر ساختیم آنگاه که آنها قیام کرده و گفتند: خدای ما پروردگار آسمانها و زمین است و ما هرگز جز خدای یکتا هیچ کس را به خدایی نمیخوانیم، که اگر بخوانیم سخت راه خطا و ظلم پیمودهایم. مکارم شیرازی: و دلهايشان را محکم ساختيم در آن موقع که قيام کردند و گفتند: پروردگارِ ما، پروردگارِ آسمانها و زمين است؛ هرگز غير او معبودي را نمي خوانيم؛ که اگر چنين کنيم، سخني بگزاف گفته ايم.
هَؤُلَاءِ قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَةً لَوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا
﴿۱۵﴾
انصاریان: اینان قوم [نادان و بی منطق] ما هستند که به جای خدا معبودانی برگرفتند، چرا بر حقّانیّت معبودانشان دلیلی روشن نمی آورند؟ پس ستمکارتر از کسی که بر خدا دروغ بندد [که خدا دارای شریک است] کیست؟
خرمشاهی: اينان قوم ما هستند كه به جاى او خدايانى را به پرستش گرفتهاند، چرا برهانى آشكار [بر حقانيت] آنان نمىآورند؟ پس كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد فولادوند: اين قوم ما جز او معبودانى اختيار كرده اند چرا بر [حقانيت] آنها برهانى آشكار نمى آورند پس كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بندد قمشهای: این قوم ما که خدایانی غیر خدای یگانه برگرفتند چرا هیچ دلیلی روشن بر خدایی آنها نمیآورند؟ پس چه کسی ستمکارتر از آن کس که افترا و دروغ بر خدا میبندد؟! مکارم شیرازی: اين قوم ما هستند که معبودهايي جز خدا انتخاب کرده اند؛ چرا دليل آشکاري (بر اين کار) نمي آورند؟! و چه کسي ظالمتر است از آن کس که بر خدا دروغ ببندد؟!
وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنْشُرْ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرْفَقًا
﴿۱۶﴾
انصاریان: و [پس از مشورت و گفتگو با یکدیگر چنین گفتند:] اکنون که از آنان و آنچه غیر خدا می پرستند، کناره گرفته اید، پس به این غار پناه گیرید تا پروردگارتان از رحمتش بر شما بگستراند و در کارتان آسایش و آسانی فراهم آورد.
خرمشاهی: و چون از ايشان و آنچه جز خداوند مىپرستند، كناره گرفتيد، در آن غار جاى گيريد تا پروردگارتان رحمت خويش را بر شما بگستراند و كار شما را به سامان آورد فولادوند: و چون از آنها و از آنچه كه جز خدا مى پرستند كناره گرفتيد پس به غار پناه جوييد تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند و براى شما در كارتان گشايشى فراهم سازد قمشهای: و آنگاه اصحاب کهف با یکدیگر گفتند که شما چون از این مشرکان و خدایان باطلشان که جز خدا میپرستند دوری جستید باید به غار کوه گریخته و پنهان شوید تا خدا از رحمت خود به شما گشایش و توسعه بخشد و اسباب کار شما را با (روزی حلال و) آسایش مهیّا سازد. (آنگاه به غار کوه رفته و به خواب شدند.. مکارم شیرازی: و (به آنها گفتيم:) هنگامي که از آنان و آنچه جز خدا مي پرستند کناره گيري کرديد، به غار پناه بريد؛ که پروردگارتان (سايه) رحمتش را بر شما مي گستراند؛ و در اين امر، آرامشي براي شما فراهم مي سازد!
وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَتْ تَزَاوَرُ عَنْ كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَتْ تَقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِنْهُ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُرْشِدًا
﴿۱۷﴾
انصاریان: و خورشید را می بینی که وقتی طلوع می کند، از سمت راست غارشان متمایل می شود، و وقتی غروب می کند، سمت چپشان را ترک می کند، و آنان در محل وسیعی از آن غارند [که نسیم مطبوعش آنان را فرا می گیرد]؛ این از نشانه هایِ [قدرتِ] خداست. خدا هر که را هدایت کند، راه یافته است و هر که را گمراه نماید، هرگز برای او یاور و دوست هدایت کننده ای نخواهی یافت.
خرمشاهی: و خورشيد را چون طلوع مىكرد مىديدى كه از غارشان به سوى دست راست مىگرايد و چون غروب مىكرد از دست چپ آنان بر مىگذشت و آنان در گستره غار بودند، اين از آيات الهى است، هركس كه خداوند هدايتش كند رهيافته است و هركس كه او بيراه واگذارد، هرگز برايش سرور و راهنمايى نمىيابى فولادوند: و آفتاب را مى بينى كه چون برمى آيد از غارشان به سمت راست مايل است و چون فرو مى شود از سمت چپ دامن برمىچيند در حالى كه آنان در جايى فراخ از آن [غار قرار گرفته]اند اين از نشانه هاى [قدرت] خداست خدا هر كه را راهنمايى كند او راهيافته است و هر كه را بى راه گذارد هرگز براى او يارى راهبر نخواهى يافت قمشهای: و گردش آفتاب را چنان مشاهده میکنی که هنگام طلوع از سمت راست غار آنها برکنار و هنگام غروب نیز از جانب چپ ایشان به دور میگردد و آنها در فضای گسترده غار قرار دارند (و کاملا از حرارت خورشید در آسایشند). این حکایت جوانمردان کهف یکی از آیات الهی است؛ هر کس را خدا راهنمایی کند او به حقیقت هدایت یافته و هر که را در گمراهی واگذارد دیگر هرگز برای چنین کس هیچ یار راهنمایی نخواهی یافت. مکارم شیرازی: خورشيد را ميديدي كه به هنگام طلوع به ظرف راست (غار) آنها متمايل ميگردد، و به هنگام غروب بطرف چپ، و آنها در محل وسيعي از غار قرار داشتند، اين از آيات خدا است، هر كس را خدا هدايت كند هدايت يافته واقعي او است، و هر كس را گمراه كند ولي و راهنمائي هرگز براي او نخواهي يافت.
وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُمْ بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا
﴿۱۸﴾
انصاریان: و آنان را گمان می کنی که بیدارند، در حالی که خوابند، و آنان را به جانب راست و جانب چپ می گردانیم، و سگشان دو دستش را در آستانه غار گسترانیده است. اگر بر آنان آگاه می شدی از آنان روی برتافته و می گریختی و همه وجودت از [دیدن] آنان پر از ترس می شد.
خرمشاهی: و آنان را بيدار مىانگاشتى و حال آنكه خفته بودند، و ايشان را [از چپ] به راست و [از راست] به چپ مىگردانيم و سگشان بازوانش را بر درگاه غار گشوده بود، چون به ايشان مىنگريستى، پشت مىكردى و مىگريختى و از ايشان هراسان مىشدى فولادوند: و مى پندارى كه ايشان بيدارند در حالى كه خفته اند و آنها را به پهلوى راست و چپ مى گردانيم و سگشان بر آستانه [غار] دو دست خود را دراز كرده [بود] اگر بر حال آنان اطلاع مى يافتى گريزان روى از آنها برمى تافتى و از [مشاهده] آنها آكنده از بيم مى شدى قمشهای: و آنها را بیدار پنداری و حال آنکه در خوابند و ما (برای رفع خستگی) آنان را به پهلوی راست و چپ میگردانیدیم و سگ آنها دو دست بر در آن غار گسترده داشت، و اگر بر حال ایشان مطلع شدی از آنها گریختی و از هیبت و عظمت آنان بسیار هراسان گردیدی. مکارم شیرازی: (اگر به آنها نگاه ميكردي) ميپنداشتي بيدارند، در حالي كه در خواب فرو رفته بودند، و ما آنها را به سمت راست و چپ ميگردانديم (تا بدنشان سالم بماند) و سگ آنها دستهاي خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهباني ميكرد) اگر به آنها نگاه ميكردي فرار مينمودي، و سر تا پاي تو از ترس و وحشت پر ميشد.
وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُمْ بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنْظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُمْ بِرِزْقٍ مِنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا
﴿۱۹﴾
انصاریان: و همان گونه [که با قدرت خود خوابشان کردیم، از خواب] بیدارشان نمودیم تا میان خود از یکدیگر [از حادثه اتفاق افتاده] بپرسند. گوینده ای از آنان گفت: چه مقدار [در خواب] مانده اید؟ [برخی] گفتند: یک روز یا پاره ای از روز را [در خواب] مانده ایم. [و برخی دیگر] گفتند: پروردگارتان به مقداری که [در خواب] مانده اید، داناتر است، پس یکی از خودتان را با این پولتان به شهر روانه کنید و او باید با تأمل بنگرد کدام یک [از مغازه داران شهر] غذایش پاکیزه تر است؟ پس غذایی از آن برایتان بیاورد، و او باید [در رفت، برگشت و داد و ستد] دقت و نرمی و لطف نشان دهد و احدی را از حال شما آگاه نکند.
خرمشاهی: و بدينسان بود كه آنان را از خواب بيدار كرديم تا در ميان خويش همپرسى كنند، [چنانكه] يكى از آنان گفت چه مدت در اينجا ماندهايد؟ [در پاسخش] گفتند به اندازه يك روز يا بخشى از روز [در اينجا] ماندهايم، [ديگران] گفتند پروردگارتان آگاهتر است كه چه مدت ماندهايد، حال يكى از خودتان را با اين درهمتان به سوى شهر بفرستيد تا ببيند كه خوراك بهتر كجاست، و خوراكى از آن برايتان [بخرد و] بياورد و پنهانكارى كند و هيچ كس را از حال شما آگاه نگرداند فولادوند: و اين چنين بيدارشان كرديم تا ميان خود از يكديگر پرسش كنند گوينده اى از آنان گفت چقدر مانده ايد گفتند روزى يا پاره اى از روز را مانده ايم [سرانجام] گفتند پروردگارتان به آنچه مانده ايد داناتر است اينك يكى از خودتان را با اين پول خود به شهر بفرستيد تا ببيند كدام يك از غذاهاى آن پاكيزه تر است و از آن غذايى برايتان بياورد و بايد زيركى به خرج دهد و هيچ كس را از [حال] شما آگاه نگرداند قمشهای: و همچنین (که خوابشان کردیم) آنان را از خواب برانگیختیم تا (از زمان خوابشان که بر خود آنها مشتبه و نامعلوم بود) از یکدیگر بپرسند، یکی پرسید: چند مدت (در غار) درنگ کردید؟ جواب دادند: یک روز تمام یا که برخی از روز. دیگر بار گفتند: خدایتان داناتر است که چند مدت در غار بودهاید، باری شما یکی را با این درهمهاتان به شهر بفرستید و باید بنگرد که کدامشان طعام پاکیزهتر و حلالتر دارند تا از آن روزیی برایتان فراهم آرد و باید با دقت و ملاحظه این کار را انجام دهد و نباید هیچکس را از حال شما آگاه سازد. مکارم شیرازی: همينگونه ما آنها را (از خواب) برانگيختيم تا از يكديگر سؤ ال كنند، يكي از آنها گفت چه مدت خوابيديد؟ آنها گفتند يكروز يا بخشي از يكروز (و چون درست نتوانستند مدت خوابشان را بدانند) گفتند پروردگارتان از مدت خوابتان آگاهتر است، اكنون يك نفر را با اين سكه اي كه داريد به شهر بفرستيد تا بنگرد كدامين نفر از آنها غذاي پاكتري دارند، از آن مقداري براي روزي شما بياورد، اما بايد نهايت دقت را به خرج دهد و هيچ كس را از وضع شما آگاه نسازد.
إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَنْ تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا
﴿۲۰﴾
انصاریان: زیرا اگر بر شما دست یابند، سنگسارتان می کنند یا شما را به آیین خود برمی گردانند، و در آن صورت هرگز رستگار نخواهید شد.
خرمشاهی: چرا كه آنان اگر بر شما دست يابند سنگسارتان مىكنند يا شما را [با زور] به آيين خويش در مىآورند و در آن صورت هرگز رستگار نخواهيد شد فولادوند: چرا كه اگر آنان بر شما دست يابند سنگسارتان مى كنند يا شما را به كيش خود بازمى گردانند و در آن صورت هرگز روى رستگارى نخواهيد ديد قمشهای: زیرا که اگر (این مردم کافر) بر شما آگهی و ظفر یابند شما را یا سنگسار خواهند کرد یا به آیین خودشان برمیگردانند و در آن صورت دیگر روی رستگاری نخواهید دید. مکارم شیرازی: چرا كه اگر آنها از وضع شما آگاه شوند سنگسارتان ميكنند، يا به آئين خويش شما را باز ميگردانند، و در آن صورت هرگز روي رستگاري را نخواهيد ديد! |
||