بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
﴿۱﴾
انصاریان: منزّه و پاک است آن [خدایی] که شبی بنده اش] محمّد (صلی الله علیه وآله وسلم)] را از مسجدالحرام به مسجد الاقصی که پیرامونش را برکت دادیم، سیر [و حرکت] داد، تا [بخشی] از نشانه هایِ [عظمت و قدرت [خود را به او نشان دهیم؛ یقیناً او شنوا و داناست.
خرمشاهی: پاكا كسى كه بندهاش را شبى از مسجدالحرام تا مسجدالاقصى كه پيرامونش را بركت بخشيدهايم، سير داد، تا به او نمونههايى از آيات خويش نشان دهيم، اوست كه شنوا و بيناست فولادوند: منزه است آن [خدايى] كه بنده اش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الاقصى كه پيرامون آن را بركت داده ايم سير داد تا از نشانه هاى خود به او بنمايانيم كه او همان شنواى بيناست قمشهای: پاک و منزه است خدایی که در (مبارک) شبی بنده خود (محمّد) را از مسجد حرام (مکّه معظّمه) به مسجد اقصایی که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساختیم سیر داد تا آیات و اسرار غیب خود را به او بنماییم که او (خدا) به حقیقت شنوا و بیناست. مکارم شیرازی: پاك و منزه است خدائي كه بندهاش را در يك شب از مسجد الحرام به مسجد اقصي كه گرداگردش را پر بركت ساختيم برد، تا آيات خود را به او نشان دهيم او شنوا و بيناست.
وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلًا
﴿۲﴾
انصاریان: و ما به موسی کتاب دادیم و آن را برای بنی اسرائیل وسیله هدایت قرار دادیم [و در آن کتاب، آنان را به این حقیقت راهنمایی کردیم] که جز مرا [که خدای یگانه ام] وکیل و کار ساز نگیرید.
خرمشاهی: و به موسى كتاب آسمانى داده و آن را رهنمود بنىاسرائيل گردانديم كه جز من كسى را كارساز [مدانيد و] مگيريد فولادوند: و كتاب آسمانى را به موسى داديم و آن را براى فرزندان اسرائيل رهنمودى گردانيديم كه زنهار غير از من كارسازى مگيريد قمشهای: و به موسی کتاب (تورات) را فرستادیم و آن را وسیله هدایت بنی اسرائیل قرار دادیم (و گفتیم) که غیر من هیچ کس را حافظ و کارساز فرا نگیرید. مکارم شیرازی: ما به موسي كتاب آسماني داديم و آنرا وسيله هدايت بني اسرائيل نموديم (و گفتيم) غير ما را تكيه گاه خود قرار ندهيد.
ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا
﴿۳﴾
انصاریان: [ای] نسل کسانی که با نوح [در کشتی] سوار کردیم! مسلماً او بنده ای بسیار سپاس گزار بود [پس شما هم چون او با عمل به فرمان های حق سپاس گزار باشید.]
خرمشاهی: [اى] زاد و رود كسانى كه همراه نوح سوار [بر كشتى] كرديم، همانا او بندهاى سپاسگزار بود فولادوند: [اى] فرزندان كسانى كه [آنان را در كشتى] با نوح برداشتيم راستى كه او بنده اى سپاسگزار بود قمشهای: (ای) فرزندان کسانی که به کشتی نوحشان بردیم (و از هلاک نجاتشان دادیم، چنانکه) نوح بسیار بنده شکرگزاری بود (شما هم مانند او شاکر باشید تا نجات یابید). مکارم شیرازی: اي فرزندان كساني كه با نوح (بر كشتي) سوار كرديم، او بنده شكرگزاري بود.
وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا
﴿۴﴾
انصاریان: ما در تورات به بنی اسرائیل خبر دادیم که قطعاً دو بار در زمین فساد می کنید و [در برابر طاعت خدا] به سرکشی و طغیان [و نسبت به مردم به برتری جویی و ستمی] بزرگ دچار می شوید.
خرمشاهی: و بر بنىاسرائيل در كتاب آسمانى مقرر داشتيم كه در اين سرزمين دوبار فتنه و فساد و سركشى بىاندازه خواهيد كرد فولادوند: و در كتاب آسمانى[شان] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه قطعا دو بار در زمين فساد خواهيد كرد و قطعا به سركشى بسيار بزرگى برخواهيد خاست قمشهای: و در کتاب (تورات، یا در لوح محفوظ و کتاب تکوین الهی) خبر دادیم و چنین مقدر کردیم که شما بنی اسرائیل دو بار حتما در زمین فساد و خونریزی میکنید و تسلط و سرکشی سخت ظالمانه مییابید (یک بار به قتل اشعیا و مخالفت ارمیا، و بار دیگر به قتل زکریا و یحیی). مکارم شیرازی: ما به بني اسرائيل در كتاب (تورات) اعلام كرديم كه دوبار در زمين فساد خواهيد كرد، و برتري جوئي بزرگي خواهيد نمود.
فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا
﴿۵﴾
انصاریان: پس هنگامی که [زمان ظهور] وعده [عذاب و انتقام ما به کیفر] نخستین فسادانگیزی و طغیان شما فرا رسد، بندگان سخت پیکار ونیرومند خود را بر ضد شما برانگیزیم، آنان [برای کشتن، اسیر کردن و ربودن ثروت و اموالتان] لابه لای خانه ها را [به طور کامل و با دقت] جستجو می کنند؛ و یقیناً این وعده ای انجام شدنی است.
خرمشاهی: و چون وعده نخستينشان فرارسيد، بر شما كسانى از بندگان خود را كه ستيزهجويانى سهمگين بودند، بر گماشتيم كه اندرون خانهها را جستجو مىكردند، و آن وعدهاى انجام يافتنى بود فولادوند: پس آنگاه كه وعده [تحقق] نخستين آن دو فرا رسد بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مى گماريم تا ميان خانه ها[يتان براى قتل و غارت شما] به جستجو درآيند و اين تهديد تحققيافتنى است قمشهای: پس چون وقت انتقام اول فرا رسد بندگان سخت جنگجو و نیرومند خود را (چون بخت النصر) بر شما برانگیزیم تا آنجا که در درون خانههای شما نیز جستجو کنند. و این وعده (انتقام خدا) حتمی است. مکارم شیرازی: هنگامي كه نخستين وعده فرا رسد مرداني پيكارجو را بر شما ميفرستيم (تا سخت شما را در هم كوبند حتي براي بدست آوردن مجرمان) خانه ها را جستجو ميكنند، و اين وعده اي است قطعي.
ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا
﴿۶﴾
انصاریان: سپس پیروزی بر آنان را به شما باز می گردانیم و شما را به وسیله اموال و فرزندان تقویت می کنیم، و نفرات [رزمی] شما را بیشتر می گردانیم.
خرمشاهی: سپس شما را بر ايشان پيروزى داديم و شما را به اموال و پسران مدد رسانديم و نفرات شما را افزونتر ساختيم فولادوند: پس [از چندى] دوباره شما را بر آنان چيره مى كنيم و شما را با اموال و پسران يارى مى دهيم و [تعداد] نفرات شما را بيشتر مى گردانيم قمشهای: آنگاه شما را به روی آنها برگردانیم و بر آنها غلبه دهیم و به مال و فرزندان مدد بخشیم و عدّه (جنگجویان) شما را بیشتر (از دشمن) گردانیم. مکارم شیرازی: سپس شما را بر آنها چيره ميكنيم و اموال و فرزندانتان را افزون خواهيم كرد و نفرات شما را بيشتر (از دشمن) قرار ميدهيم.
إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا
﴿۷﴾
انصاریان: اگر نیکی کنید به خود نیکی کرده اید، و اگر بدی کنید به خود بدی کرده اید. پس هنگامی که [زمان ظهور] وعده دوم [برای عذاب و انتقام] فرا رسد، [پیکارگرانی بسیار سخت گیر بر ضد شما برمی انگیزیم] تا شما را [با دچار کردن به مصایب سنگین و گزند و آسیب فراوان] غصه دار و اندوهگین کنند و به مسجد [الاقصی] درآیند، آن گونه که بار اول درآمدند تا هر که و هر چه را دست یابند، به شدت در هم کوبند و نابود کنند.
خرمشاهی: اگر نيكى كنيد در حق خويش نيكى كردهايد و اگر بدى كنيد، به زيان خويش كردهايد، و چون وعده آخرشان فرارسيد [كسانى بر گماشتيم تا] چهره شما را اندوهگين كنند، و به همان مسجد [بيتالمقدس] وارد شوند همچنانكه بار اول هم وارد شده بودند، و به هر چه دست يابند به كلى نابود كنند فولادوند: اگر نيكى كنيد به خود نيكى كرده ايد و اگر بدى كنيد به خود [بد نموده ايد] و چون تهديد آخر فرا رسد [بيايند] تا شما را اندوهگين كنند و در معبد[تان] چنانكه بار اول داخل شدند [به زور] درآيند و بر هر چه دست يافتند يكسره [آن را] نابود كنند قمشهای: اگر نیکی و احسان کردید به خود کردهاید و اگر بدی و ستم کردید باز به خود کردهاید. و آنگاه که وقت (انتقام ظلم) دیگر شما (که کشتن یحیی و زکریاست یا عزم قتل عیسی) فرا رسید (باز بندگانی قوی و جنگ آور را بر شما مسلط میکنیم) تا اثر بیچارگی و خوف و اندوه بر رخسار شما نشانند و به مسجد بیت المقدس (معبد بزرگ شما) مانند بار اول درآیند و به هر چه رسند نابود سازند. مکارم شیرازی: اگر نيكي كنيد بخودتان نيكي ميكنيد، و اگر بدي كنيد باز هم به خود ميكنيد، و هنگامي كه وعده دوم فرا رسد (آنچنان دشمن بر شما سخت خواهد گرفت كه) آثار غم و اندوه در صورت هايتان ظاهر ميشود و داخل مسجد (اقصي) ميشوند، همانگونه كه در دفعه اول وارد شدند، و آنچه را زير سلطه خود ميگيرند درهم ميكوبند!
عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا
﴿۸﴾
انصاریان: امید است که پروردگارتان [در صورتی که توبه کنید] به شما رحم کند و اگر به طغیان و فساد برگردید، ما هم [به کیفر شدید و عذاب سخت] بازگردیم، و دوزخ را برای کافران، زندانی تنگ قرار دادیم.
خرمشاهی: باشد كه پروردگار شما بر شما رحمت آورد، و اگر باز گرديد ما نيز باز مىگرديم و جهنم را زندان كافران گرداندهايم فولادوند: اميد است كه پروردگارتان شما را رحمت كند و[لى] اگر [به گناه] بازگرديد [ما نيز به كيفر شما] بازمى گرديم و دوزخ را براى كافران زندان قرار داديم قمشهای: امید است خدا به شما (اگر توبه کرده و صالح شوید) باز مهربان گردد و اگر (به عصیان و ستمگری) برگردید ما هم (به عقوبت و مجازات شما) بازمیگردیم و جهنم را زندان کافران قرار دادهایم. مکارم شیرازی: اميد است پروردگارتان به شما رحم كند، هر گاه برگرديد ما باز ميگرديم، و جهنم را زندان سخت كافران قرار داديم.
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا
﴿۹﴾
انصاریان: بی تردید این قرآن به استوارترین آیین هدایت می کند، و به مؤمنانی که کارهای شایسته انجام می دهند، مژده می دهد که برای آنان پاداشی بزرگ است.
خرمشاهی: بىگمان اين قرآن به آيينى كه استوارتر است، راه مىنماياند و به مؤمنانى كه نيكوكارى مىكنند بشارت مىدهد كه براى آنان پاداش بزرگى هست فولادوند: قطعا اين قرآن به [آيينى] كه خود پايدارتر است راه مى نمايد و به آن مؤمنانى كه كارهاى شايسته مى كنند مژده مى دهد كه پاداشى بزرگ برايشان خواهد بود قمشهای: همانا این قرآن (خلق را) به راست و استوارترین طریقه هدایت میکند و اهل ایمان را که نیکوکار باشند به اجر و ثواب بزرگ بشارت میدهد. مکارم شیرازی: اين قرآن به راهي هدايت ميكند كه مستقيم ترين راههاست، و به مؤ مناني كه عمل صالح انجام ميدهند بشارت ميدهد كه براي آنها پاداش بزرگي است.
وَأَنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا
﴿۱۰﴾
انصاریان: و برای آنان که به قیامت ایمان نمی آورند، عذابی دردناک آماده کرده ایم.
خرمشاهی: و اينكه براى بىايمانان به آخرت، عذابى دردناك آماده ساختهايم فولادوند: و اينكه براى كسانى كه به آخرت ايمان نمى آورند عذابى پر درد آماده كرده ايم قمشهای: و بر آنان که به عالم آخرت ایمان نمیآورند البته عذاب دردناک مهیا ساختهایم. مکارم شیرازی: و اينكه آنها به قيامت ايمان نميآورند عذاب دردناكي برايشان آماده ساخته ايم.
وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا
﴿۱۱﴾
انصاریان: و انسان به همان صورت که نیکی ها را می طلبد [بدون توجه به عواقب امور و به سبب جهل به مصالح و مفاسد خویش، گزند و آسیب و] بدی ها را می طلبد و انسان بسیار شتاب زده و عجول است.
خرمشاهی: و انسان همان گونه كه در مورد خير دعا مىكند، در مورد شر نفرين مىكند، و انسان شتابكار است فولادوند: و انسان [همان گونه كه] خير را فرا مى خواند [پيشامد] بد را مى خواند و انسان همواره شتابزده است قمشهای: انسان با شوق و رغبتی که خیر و منفعت خود را میجوید (چه بسا به نادانی) با همان شوق و رغبت شر و زیان خود را میطلبد، و انسان بسیار بیصبر و شتابکار است. مکارم شیرازی: و انسان (بر اثر شتابزدگي) بديها را طلب ميكند آنگونه كه نيكيها را ميطلبد، و انسان همواره عجول است.
وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا
﴿۱۲﴾
انصاریان: ما شب و روز را دو نشانه [قدرت و حکمت خود] قرار دادیم؛ پس شب را بی نور نمودیم و روز را روشن ساختیم، تا [در آن] روزی و رزقی را از پروردگارتان بطلبید و برای اینکه شماره سال ها و حساب [اوقات و زمان ها] را بدانید، و هر چیزی را [که نسبت به دنیا و دینتان و تربیت و کمالتان نیازمند به آن هستید] به روشنی و به طور کامل بیان کردیم.
خرمشاهی: و شب و روز را دو پديده قرار داديم، و آنگاه پديده شب را محو، و پديده روز را روشن گردانديم، تا از فضل پروردگارتان [روزى خويش را] بجوييد، و شمار سالها و حساب [هر چيز] را بدانيد، و هر چيز را به خوبى روشن ساختهايم فولادوند: و شب و روز را دو نشانه قرار داديم نشانه شب را تيره گون و نشانه روز را روشنى بخش گردانيديم تا [در آن] فضلى از پروردگارتان بجوييد و تا شماره سالها و حساب [عمرها و رويدادها] را بدانيد و هر چيزى را به روشنى باز نموديم قمشهای: و ما شب و روز را دو آیت و نشانهای (از قدرت خود) قرار دادیم آنگاه آیت شب (روشنی ماه) را زدودیم و آیت روز (خورشید) را تابان ساختیم تا شما در روز (روزی حلال) از فضل خدا طلب کنید و تا آنکه شمار سالها و حساب (اوقات) را عموما بدانید و ما (برای پند و صلاح بندگان) هر چیزی را مفصل بیان کردیم. مکارم شیرازی: ما شب و روز را دو نشانه توحيد و عظمت خود) قرار داديم سپس نشانه شب را محو كرده و نشان روز را روشني بخش ساختيم، تا فضل پروردگار را (در پرتو آن) بطلبيد (و به تلاش زندگي برخيزيد) و عدد سالها و حساب را بدانيد و هر چيزي را بطور مشخص (و آشكار) بيان كرديم.
وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا
﴿۱۳﴾
انصاریان: و عمل هر انسانی را برای همیشه ملازم او نموده ایم، و روز قیامت نوشته ای را [که کتاب عمل اوست] برای او بیرون می آوریم که آن را پیش رویش گشوده می بیند.
خرمشاهی: و سرنوشت هر انسانى را به گردن خود او پيوستهايم، و روز قيامت كارنامهاى براى او بيرون مىآوريم كه آن را باز گشوده مىيابد فولادوند: و كارنامه هر انسانى را به گردن او بسته ايم و روز قيامت براى او نامه اى كه آن را گشاده مى بيند بيرون مى آوريم قمشهای: و ما مقدرات و نتیجه اعمال هر انسانی را طوق گردن او ساختیم (که ملازم و قرین همیشگی او باشد) و روز قیامت کتابی (که نامه اعمال اوست) بر او بیرون آریم در حالی که آن نامه چنان باز باشد که همه اوراق آن را یک مرتبه ملاحظه کند. مکارم شیرازی: اعمال هر انساني را به گردنش قرار داده ايم، و روز قيامت كتابي براي او بيرون ميآوريم كه آنرا در برابر خود گشوده ميبيند.
اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا
﴿۱۴﴾
انصاریان: [به او می گویند:] کتاب خود را بخوان، کافی است که امروز خودت بر خود حسابگر باشی.
خرمشاهی: [و گوييم] كارنامهات را بخوان، كه امروز حسابگرى خود تو براى خودت كافى است فولادوند: نامه ات را بخوان كافى است كه امروز خودت حسابرس خود باشى قمشهای: تو خود کتاب اعمالت را بخوان (و بنگر تا در دنیا چه کردهای) که تو خود تنها برای رسیدگی به حساب خویش کافی هستی. مکارم شیرازی: (اين همان نامه اعمال او است، به او ميگوئيم) كتابت را بخوان! كافي است كه امروز خود حسابگر خود باشي!
مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا
﴿۱۵﴾
انصاریان: هر کس هدایت یافت، فقط به سود خودش هدایت می یابد و هر کس گمراه شد، فقط به زیان خودش گمراه می شود. و هیچ بردارنده بار گناهی بار گناه دیگری را به دوش خود بر نمی دارد؛ و ما بدون اینکه پیامبری را [برای هدایت واتمام حجت به سوی مردم] بفرستیم، عذاب کننده [آنان] نبودیم.
خرمشاهی: هر كس كه رهياب شود، همانا به سود خويش رهياب شده است، و هر كس بيراه رود، همانا به زيان خويش بيراه رفته است، و هيچ بردارندهاى بار گناه ديگرى را برندارد، و ما عذابى در كار نمىآوريم مگر آنكه پيش از آن پيامبرى برانگيخته باشيم فولادوند: هر كس به راه آمده تنها به سود خود به راه آمده و هر كس بيراهه رفته تنها به زيان خود بيراهه رفته است و هيچ بردارنده اى بار گناه ديگرى را بر نمى دارد و ما تا پيامبرى برنينگيزيم به عذاب نمى پردازيم قمشهای: هر کس راه هدایت یافت تنها به نفع و سعادت خود یافته، و هر که به گمراهی شتافت آن هم به زیان و شقاوت خود شتافته، و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نگیرد، و ما تا رسول نفرستیم (و بر خلق اتمام حجّت نکنیم) هرگز کسی را عذاب نخواهیم کرد. مکارم شیرازی: هر كس هدايت شود براي خود هدايت يافته، و آن كس كه گمراه گردد به زيان خود گمراه شده است (و ضررش متوجه خود او است) و هيچكس بار گناه ديگري را به دوش نميكشد، و ما هرگز شخص يا قومي را) مجازات نخواهيم كرد مگر آنكه پيامبري مبعوث ميكنيم (تا وظائفشان را بيان كند).
وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا
﴿۱۶﴾
انصاریان: هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را نابود کنیم، مرفّهین و خوش گذران هایش را [به وسیله وحی به طاعت، بندگی و دوری از گناه] فرمان می دهیم، چون [سرپیچی کنند و] در آن شهر به فسق و فجور روی آورند، عذاب بر آنان لازم و حتم می شود، پس آنان را به شدت درهم می کوبیم [و بنیادشان را از ریشه بر کنیم.]
خرمشاهی: و چون خواهيم شهرى را نابود كنيم، نازپروردگان آن را فرمان [و ميدان] دهيم، و سرانجام در آن نافرمانى كنند و سزاوار حكم [عذاب] شوند، آنگاه به كلى نابودشان كنيم فولادوند: و چون بخواهيم شهرى را هلاك كنيم خوشگذرانانش را وا مى داريم تا در آن به انحراف [و فساد] بپردازند و در نتيجه عذاب بر آن [شهر] لازم گردد پس آن را [يكسره] زير و زبر كنيم قمشهای: و ما چون اهل دیاری را بخواهیم به کیفر گناه هلاک سازیم پیشوایان و متنعّمان آن شهر را امر کنیم (به طاعت، لیکن) آنها راه فسق (و تبهکاری و ظلم) در آن دیار پیش گیرند (و مردم هم به راه آنها روند) پس آنجا تنبیه و عقاب لزوم خواهد یافت، آن گاه همه را هلاک میسازیم. مکارم شیرازی: و هنگامي كه بخواهيم شهر و دياري را هلاك كنيم نخست اوامر خود را براي مترفين آنها ثروتمندان مست شهوت) بيان ميداريم سپس هنگامي كه به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات يافتند آنها را شديدا درهم ميكوبيم!
وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ وَكَفَى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا
﴿۱۷﴾
انصاریان: و بسیاری از ملت های پس از نوح را [بر پایه همین روش به سبب فسق و فجورشان] نابود کردیم، و [برای نابود کردن این گونه ملت ها] کافی است که پروردگارت به گناهان بندگانش آگاه و بینا باشد.
خرمشاهی: و چه بسيار اقوام را كه پس از نوح هلاك كرديم و بس است كه پروردگارت به گناهان بندگانش آگاه و بيناست فولادوند: و چه بسيار نسلها را كه ما پس از نوح به هلاكت رسانديم و پروردگار تو به گناهان بندگانش بس آگاه و بيناست قمشهای: و چه بسیاری از ملل و اقوامی را بعد از نوح هلاک کردیم و تنها خدای تو که بر گناهان بندگانش آگاه و با خبر است کفایت میکند (که به مصلحت هر که را خواهد عفو و هر که را خواهد عقاب کند). مکارم شیرازی: چه بسيار مردمي كه در قرون بعد از نوح زندگي ميكردند (و طبق همين سنت) آنها را هلاك كرديم، و كافي است كه پروردگارت از گناهان بندگانش آگاه و نسبت بر آن بيناست.
مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشَاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلَاهَا مَذْمُومًا مَدْحُورًا
﴿۱۸﴾
انصاریان: هر کس [همواره] دنیای زودگذر را بخواهد [چنین نیست که هر چه بخواهد بیابد بلکه] هر چه را ما برای هر که بخواهیم، به سرعت در همین دنیا به او عطا می کنیم، آن گاه دوزخ را در حالی که نکوهیده و رانده شده از رحمت خدا وارد آن می شود، برای او قرار می دهیم.
خرمشاهی: هر كس بهره زودياب [دنيوى] بخواهد، براى هر كس كه بخواهيم و هر چه بخواهيم، در آن پيش اندازيم، سپس جهنم را براى او مقرر مىداريم كه نكوهيده و مطرود به آن در آيد فولادوند: هر كس خواهان [دنياى] زودگذر است به زودى هر كه را خواهيم [نصيبى] از آن مى دهيم آنگاه جهنم را كه در آن خوار و رانده داخل خواهد شد براى او مقرر مى داريم قمشهای: هر کس متاع عاجل و زودگذر دنیا را طالب است متاع دنیا را به او میدهیم (لیکن باز) به هر که خواهیم و هر چه مشیّت ازلی ما باشد، سپس (در عالم آخرت به کیفر کردارش) دوزخ را نصیب او کنیم که با نکوهش و مردودی به جهنم درآید. مکارم شیرازی: آن كس كه (تنها زندگي زودگذر (دنياي مادي) را ميطلبد آن مقدار از آن را كه بخواهيم و به هر كس اراده كنيم ميدهيم، سپس دوزخ را براي او قرار خواهيم داد كه در آتش سوزانش ميسوزد در حالي كه مذموم و رانده (درگاه خدا) است.
وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَى لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا
﴿۱۹﴾
انصاریان: و کسانی که آخرت را در حالی که مؤمن هستند بخواهند و با تلاشی کامل [و خالصانه] برای [به دست آوردن] آن تلاش کنند، پس تلاششان به نیکی مقبول افتد [و به آن پاداششان دهند.]
خرمشاهی: و هر كس آخرت را بخواهد و چنانكه بايد در راه آن بكوشد و مؤمن باشد، اينانند كه سعيشان مشكور است فولادوند: و هر كس خواهان آخرت است و نهايت كوشش را براى آن بكند و مؤمن باشد آنانند كه تلاش آنها مورد حق شناسى واقع خواهد شد قمشهای: و هر که طالب حیات آخرت باشد و برای آن به قدر لزوم و طاقت بکوشد البته به شرط ایمان (به خدا) سعی چنین کسانی مقبول و مأجور خواهد بود. مکارم شیرازی: و آن كس كه سراي آخرت را بطلبد و سعي و كوشش خود را براي آن انجام دهد، در حالي كه ايمان داشته باشد، سعي و تلاش او (از سوي خدا) پاداش داده خواهد شد.
كُلًّا نُمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُورًا
﴿۲۰﴾
انصاریان: هر یک از دو گروه دنیا طلب و آخرت خواه را [در این دنیا] از عطای پروردگارت یاری دهیم، وعطای پروردگارت [در این دنیا از کسی] ممنوع شدنی نیست.
خرمشاهی: هر يك از آنان و اينان را از عطاى پروردگارت بهره مىرسانيم و عطاى پروردگارت ممنوع نيست فولادوند: هر دو [دسته] اينان و آنان را از عطاى پروردگارت مدد مى بخشيم و عطاى پروردگارت [از كسى] منع نشده است قمشهای: و ما به هر دو فرقه (از دنیا طلبان و آخرت طلبان) به لطف پروردگارت مدد خواهیم داد، که لطف و عطای پروردگار تو از هیچکس دریغ نخواهد شد. مکارم شیرازی: هر يك از اين دو گروه را از عطاي پروردگارت بهره و كمك ميدهيم، و عطاي پروردگارت هرگز از كسي منع
انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَلَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجَاتٍ وَأَكْبَرُ تَفْضِيلًا
﴿۲۱﴾
انصاریان: با تأمل بنگر چگونه برخی از آنان را بر برخی [در امور مادی و بهره های دنیایی] فزونی بخشیدیم، و همانا آخرت از نظر درجات برتر، و از جهت فزونی بیشتر است.
خرمشاهی: بنگر كه چگونه بعضى از آنان را بر بعضى ديگر برترى مىدهيم، و درجات آخرت بزرگتر و برتر است فولادوند: ببين چگونه بعضى از آنان را بر بعضى ديگر برترى داده ايم و قطعا درجات آخرت و برترى آن بزرگتر و بيشتر است قمشهای: بنگر تا ما چگونه (در دنیا) بعضی مردم را بر بعضی فضیلت و برتری بخشیدیم (تا بدانی که) البته مراتب آخرت بسیار بیش از درجات دنیاست و برتری خلایق بر یکدیگر به مراتب افزون از حد تصور است. مکارم شیرازی: ببين چگونه بعضي را (در دنيا بخاطر تلاششان) بر بعضي ديگر برتري بخشيده ايم، درجات آخرت و برتريهايش از اينهم بيشتر است.
لَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُومًا مَخْذُولًا
﴿۲۲﴾
انصاریان: با خدا معبودی دیگر قرار مده که [نزد شایستگان] نکوهیده و [در دنیا و آخرت] بی یار و یاور شوی.
خرمشاهی: در جنب خداوند، خدايى ديگر قائل مشو، كه نكوهيده و بىيار و ياور بنشينى فولادوند: معبود ديگرى با خدا قرار مده تا نكوهيده و وامانده بنشينى قمشهای: هرگز با خدای یکتا شرک و شریک میاور و گر نه به نکوهش و خذلان ابدی خواهی نشست. مکارم شیرازی: و با «الله» معبود ديگري قرار مده كه ضعيف و مذموم و بييار و ياور خواهي شد.
وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا
﴿۲۳﴾
انصاریان: و پروردگارت فرمان قاطع داده است که جز او را نپرستید، و به پدر و مادر نیکی کنید؛ هرگاه یکی از آنان یا دو نفرشان در کنارت به پیری رسند [چنانچه تو را به ستوه آورند] به آنان اُف مگوی و بر آنان [بانگ مزن و] پرخاش مکن، و به آنان سخنی نرم و شایسته [و بزرگوارانه] بگو.
خرمشاهی: و پروردگارت امر كرده است كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد، و اگر يكى از آنها، يا هر دو آنها در نزد تو به سن پيرى برسند، به آنان حتى اف مگو، و آنان را مران و با ايشان به نرمى [و احترام] سخن بگو فولادوند: و پروردگار تو مقرر كرد كه جز او را مپرستيد و به پدر و مادر [خود] احسان كنيد اگر يكى از آن دو يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسيدند به آنها [حتى] اوف مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنى شايسته بگوى قمشهای: و خدای تو حکم فرموده که جز او را نپرستید و درباره پدر و مادر نیکویی کنید و چنانکه یکی از آنها یا هر دو در نزد تو پیر و سالخورده شوند (که موجب رنج و زحمت تو باشند) زنهار کلمهای که رنجیده خاطر شوند مگو و بر آنها بانگ مزن و آنها را از خود مران و با ایشان به اکرام و احترام سخنگو. مکارم شیرازی: پروردگارت فرمان داده جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكي كنيد، هر گاه يكي از آنها - يا هر دو آنها - نزد تو، به سن پيري برسند كمترين اهانتي به آنها روا مدار، و بر آنها فرياد مزن، و گفتار لطيف و سنجيده بزرگوارانه به آنها بگو.
وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا
﴿۲۴﴾
انصاریان: و برای هر دو از روی مهر و محبت، بال فروتنی فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را به پاس آنکه مرا در کودکی تربیت کردند، مورد رحمت قرار ده.
خرمشاهی: و بر آنان بال فروتنى مهرآميز بگستر و بگو پروردگارا بر آنان رحمتآور، همچنانكه [بر من رحمت آوردند و] مرا در كودكى پرورش دادند فولادوند: و از سر مهربانى بال فروتنى بر آنان بگستر و بگو پروردگارا آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خردى پروردند قمشهای: و همیشه پر و بال تواضع و تکریم را با کمال مهربانی نزدشان بگستران و بگو: پروردگارا، چنانکه پدر و مادر، مرا از کودکی (به مهربانی) بپروردند تو در حق آنها رحمت و مهربانی فرما. مکارم شیرازی: بالهاي تواضع خويش را در برابرشان از محبت و لطف فرود آر، و بگو پروردگارا همانگونه كه آنها مرا در كوچكي تربيت كردند مشمول رحمتشان قرارده
رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا فِي نُفُوسِكُمْ إِنْ تَكُونُوا صَالِحِينَ فَإِنَّهُ كَانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُورًا
﴿۲۵﴾
انصاریان: پروردگارتان به نیّت ها و حالاتی که [نسبت به پدر و مادرتان] در دل های شماست [از خود شما] آگاه تر است، اگر مردم شایسته ای باشید [ولی نیّت شما درباره پدر و مادر ناپسند باشد، یا حقّی از آنان ضایع کنید، اما پشیمان شوید و به خدا بازگردید، شایسته است]؛ زیرا او نسبت به بازگشت کنندگان بسیار آمرزنده است.
خرمشاهی: پروردگارتان به آنچه در دلهايتان هست آگاهتر است، و اگر نيكوكار باشيد، بدانيد كه او در حق توبهكاران آمرزگار است فولادوند: پروردگار شما به آنچه در دلهاى خود داريد آگاه تر است اگر شايسته باشيد قطعا او آمرزنده توبه كنندگان است قمشهای: خدایتان به آنچه در دلهای شماست داناتر است، اگر همانا در دل اندیشه صلاح دارید خدا هر که را با نیّت پاک به درگاه او تضرع و توبه کند البته خواهد بخشید. مکارم شیرازی: پروردگار شما از درون دلهاي شما آگاه است (اگر لغزشي در اين زمينه داشتيد و جبران كرديد شما را عفو ميكند چرا كه) هر گاه صالح باشيد او توبه كنندگان را ميبخشد.
وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا
﴿۲۶﴾
انصاریان: و حقّ خویشاوندان و حقّ تهیدست و از راه مانده را بپرداز، و هیچ گونه اسراف و ولخرجی مکن.
خرمشاهی: و به خويشاوند حقش را ببخش، و نيز به بينوا و در راه مانده، و هيچگونه تبذيرى پيشه مكن فولادوند: و حق خويشاوند را به او بده و مستمند و در راهمانده را [دستگيرى كن] و ولخرجى و اسراف مكن قمشهای: و (ای رسول ما) تو خود حقوق خویشاوندان و ارحام خود را ادا کن و نیز فقیران و رهگذران بیچاره را به حق خودشان برسان و هرگز (در کارها) اسراف روا مدار. مکارم شیرازی: و حق نزديكان را بپرداز و (همچنين) مستمند و وامانده در راه را، و هرگز اسراف و تبذير مكن.
إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا
﴿۲۷﴾
انصاریان: بی تردید اسراف کنندگان و ولخرجان، برادران شیاطین اند، و شیطان همواره نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است.
خرمشاهی: چرا كه اهل تبذير قرين شياطين هستند، و شيطان نسبت به پروردگارش ناسپاس است فولادوند: چرا كه اسرافكاران برادران شيطانهايند و شيطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است قمشهای: که مبذّران و مسرفان برادران شیطانهایند، و شیطان است که سخت کفران (نعمت) پروردگار خود کرد. مکارم شیرازی: چرا كه تبذيركنندگان برادران شياطينند، و شيطان كفران (نعمتهاي) پروردگارش كرد
وَإِمَّا تُعْرِضَنَّ عَنْهُمُ ابْتِغَاءَ رَحْمَةٍ مِنْ رَبِّكَ تَرْجُوهَا فَقُلْ لَهُمْ قَوْلًا مَيْسُورًا
﴿۲۸﴾
انصاریان: و اگر [به خاطر تهیدستی و فقر] باید از آنان [که به پرداخت حقّشان سفارش شدی] روی بگردانی [و این روی گردانی] برای طلب رزقی است که از سوی پروردگارت رسیدن به آن را امید داری؛ پس با آنان [تا رسیدن رزق خدا] سخنی نرم و امیدوار کننده بگو.
خرمشاهی: و اگر از ايشان، در طلب رحمتى از پروردگارت كه در آن اميد بستهاى، رويگردان شدى، با آنان به خوشى سخن بگو فولادوند: و اگر به اميد رحمتى كه از پروردگارت جوياى آنى از ايشان روى مى گردانى پس با آنان سخنى نرم بگوى قمشهای: و چنانچه از ارحام و فقیران ذوی الحقوق مذکور چون فعلا نادار هستی ولی در آتیه به لطف خدا میدواری اکنون اعراض کرده و توجه به حقوقشان نتوانی کرد باز گفتار خوش به آنان بگو. مکارم شیرازی: و هر گاه از آنها (يعني مستمندان) روي برتابي و انتظار رحمت پروردگارت را داشته باشي (تا گشايشي در كارت پديد آيد و به آنها كمك كني) با گفتار نرم و آميخته لطف با آنها سخن بگو.
وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَى عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا مَحْسُورًا
﴿۲۹﴾
انصاریان: و دستت را بخیلانه بسته مدار [که از انفاق در راه خدا باز مانی] و به طور کامل هم [در انفاق] دست و دل باز مباش [که چیزی برای معاش خودت باقی نماند] که در نهایت [نزد شایستگان] نکوهیده [و در زندگی خود] درمانده گردی.
خرمشاهی: و دستت را [از شدت بخل] بر گردنت مبند، و نيز بسيار گشادهاش مدار كه ملامت زده و حسرت زده بنشينى فولادوند: و دستت را به گردنت زنجير مكن و بسيار [هم] گشاده دستى منما تا ملامت شده و حسرتزده بر جاى مانى قمشهای: و نه هرگز دست خود (در احسان به خلق) محکم به گردنت بستهدار، و نه بسیار باز و گشادهدار، که (هر کدام کنی) به نکوهش و درماندگی خواهی نشست. مکارم شیرازی: هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حد آنرا مگشا تا مورد سرزنش قرار گيري و از كار فرو ماني.
إِنَّ رَبَّكَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ وَيَقْدِرُ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا
﴿۳۰﴾
انصاریان: یقیناً پروردگارت رزق را برای هر که بخواهد وسعت می دهد، و [برای هر که بخواهد] تنگ می گیرد؛ زیرا او به [مصلحت] بندگانش آگاه و بیناست.
خرمشاهی: بىگمان پروردگارت [درهاى] روزى را بر هر كس كه بخواهد مىگشايد و فرو مىبندد، چرا كه او به بندگانش آگاه و داناست فولادوند: بى گمان پروردگار تو براى هر كه بخواهد روزى را گشاده يا تنگ مى گرداند در حقيقت او به [حال] بندگانش آگاه بيناست قمشهای: همانا خدای تو هر که را خواهد روزی وسیع دهد و هر که را خواهد تنگ روزی گرداند، که او به (صلاح کار) بندگان خود کاملا آگاه و بصیر است. مکارم شیرازی: پروردگارت روزي را براي هر كس بخواهد گشاده يا تنگ ميدارد، او نسبت به بندگانش آگاه و بيناست.
وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِيَّاكُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ كَانَ خِطْئًا كَبِيرًا
﴿۳۱﴾
انصاریان: فرزندانتان را از بیم تنگدستی نکشید؛ ما به آنان و شما روزی می دهیم، یقیناً کشتن آنان گناهی بزرگ است.
خرمشاهی: و فرزندانتان را از ترس فقر مكشيد، ماييم كه هم ايشان و هم شما را روزى مىدهيم، به راستى كه كشتن آنان گناهى بزرگ است فولادوند: و از بيم تنگدستى فرزندان خود را مكشيد ماييم كه به آنها و شما روزى مى بخشيم آرى كشتن آنان همواره خطايى بزرگ است قمشهای: هرگز فرزندان خود را از ترس فقر به قتل مرسانید (زنده به گور مکنید) که ما رازق آنها و شما هستیم، زیرا این قتل فرزندان بسیار گناه بزرگی است. مکارم شیرازی: و فرزندانتان را از ترس فقر به قتل نرسانيد، ما آنها و شما را روزي ميدهيم، مسلما قتل آنها گناه بزرگي است.
وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَا إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِيلًا
﴿۳۲﴾
انصاریان: و نزدیک زنا نشوید که کاری بسیار زشت و راهی بد است.
خرمشاهی: و به زنا نزديك مشويد كه آن ناشايستى و بىروشى است فولادوند: و به زنا نزديك مشويد چرا كه آن همواره زشت و بد راهى است قمشهای: و هرگز به عمل زنا نزدیک نشوید، که کاری بسیار زشت و راهی بسیار ناپسند است. مکارم شیرازی: و نزديك زنا نشويد كه كار بسيار زشت و بد راهي است.
وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَانًا فَلَا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كَانَ مَنْصُورًا
﴿۳۳﴾
انصاریان: و کسی را که خدا کشتنش را حرام کرده [و به جانش حرمت نهاده] جز به حق نکشید، و هر کس مظلوم [و به ناحق] کشته شود، برای وارثش تسلّطی بر قاتل [جهت خونخواهی، دیه و عفو] قرار داده ایم، پس وارث مقتول نباید در کشتن زیاده روی کند؛ زیرا او [با قوانین صحیح و درستی چون دیه و قصاص] مورد حمایت قرار گرفته است.
خرمشاهی: و هيچ كس را كه خداوند كشتنش را حرام داشته، جز به حق مكشيد، و هر كس مظلومانه كشته شود، به راستى كه براى ولى و وارث او حق و حجتى مقرر داشتهايم، ولى او هم نبايد در [قصاص] قتل زيادهروى كند، چرا كه [مقتول و كسانش از سوى شرع] يارى شده است فولادوند: و نفسى را كه خداوند حرام كرده است جز به حق مكشيد و هر كس مظلوم كشته شود به سرپرست وى قدرتى داده ايم پس [او] نبايد در قتل زياده روى كند زيرا او [از طرف شرع] يارى شده است قمشهای: و هرگز نفس محترمی که خدا قتلش را حرام کرده مکشید مگر آنکه به حکم حق مستحق قتل شود، و کسی که خونش به مظلومی و ناحق ریخته شود ما به ولیّ او حکومت و تسلط (بر قاتل) دادیم پس (در مقام انتقام) آن ولی در قتل و خونریزی اسراف نکند که او از جانب ما مؤید و منصور خواهد بود. مکارم شیرازی: و كسي را كه خداوند خونش را حرام شمرده به قتل نرسانيد، جز به حق، و آن كس كه مظلوم كشته شده براي وليش سلطه (حق قصاص) قرار داديم، اما در قتل اسراف نكند، چرا كه او مورد حمايت است.
وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا
﴿۳۴﴾
انصاریان: و به مال یتیم تا زمانی که به سنّ بلوغ و رشدش برسد، جز به بهترین شیوه نزدیک نشوید؛ و به عهد و پیمان وفا کنید، زیرا [روز قیامت] درباره پیمان بازخواست خواهد شد.
خرمشاهی: و به مال يتيم جز به شيوهاى كه نيكوتر است، نزديك مشويد، تا آنگاه كه به كمال بلوغش برسد، و به پيمان وفا كنيد، چرا كه از پيمان پرسيده خواهد شد فولادوند: و به مال يتيم جز به بهترين وجه نزديك مشويد تا به رشد برسد و به پيمان [خود] وفا كنيد زيرا كه از پيمان پرسش خواهد شد قمشهای: و هرگز به مال یتیم نزدیک نشوید مگر آنکه راه خیر و طریق بهتری (به نفع یتیم) منظور دارید، تا آنکه به حد بلوغ و رشد خود برسد، و همه به عهد خود باید وفا کنید که البته (در قیامت) از عهد و پیمان سؤال خواهد شد. مکارم شیرازی: و به مال يتيم - جز به طريقي كه بهترين طريق است - نزديك نشويد تا به سرحد بلوغ برسد، و به عهد (خود) وفا كنيد كه از عهد سؤ ال ميشود.
وَأَوْفُوا الْكَيْلَ إِذَا كِلْتُمْ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا
﴿۳۵﴾
انصاریان: و هنگامی که [جنسی را] پیمانه می کنید، پیمانه را کامل بدهید، و [اجناس قابل وزن را] با ترازوی درست و صحیح وزن کنید، این برای شما بهتر و فرجامش نیکوتر است.
خرمشاهی: و پيمانه را چون پيمان كنيد، تمام و كمال دهيد، و با ترازوى درست، وزن كنيد كه اين بهتر و نيك انجامتر است فولادوند: و چون پيمانه مى كنيد پيمانه را تمام دهيد و با ترازوى درست بسنجيد كه اين بهتر و خوش فرجامتر است قمشهای: و هر چه را به پیمانه (یا وزن) میسنجید تمام بپیمایید (و کم و گران نفروشید) و (همه چیز را) با ترازوی درست و عادلانه بسنجید، که این کاری بهتر و عاقبتش نیکوتر است. مکارم شیرازی: و به هنگامي كه پيمانه ميكنيد حق پيمانه را ادا نمائيد و با ترازوي درست وزن كنيد اين براي شما بهتر و عاقبتش نيكوتر است.
وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا
﴿۳۶﴾
انصاریان: و از چیزی که به آن علم نداری [بلکه برگرفته از شنیده ها، ساده نگری ها، خیالات و اوهام است] پیروی مکن؛ زیرا گوش و چشم و دل [که ابزار علم و شناخت واقعی اند] موردِ بازخواست اند.
خرمشاهی: و آنچه به آن علم ندارى پيروى مكن، چرا كه گوش و چشم و دل هر يك در آن كار مسؤول است فولادوند: و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن زيرا گوش و چشم و قلب همه مورد پرسش واقع خواهند شد قمشهای: و (ای انسان) هرگز آنچه را که بدان علم و اطمینان نداری دنبال مکن که چشم و گوش و دل همه مسئولند. مکارم شیرازی: از آنچه نميداني پيروي مكن، چرا كه گوش و چشم و دلها همه مسئولند!
وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَلَنْ تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا
﴿۳۷﴾
انصاریان: و در زمین، با تکبّر و سرمستی راه مرو که تو هرگز نمی توانی [با قدم هایت] زمین را بشکافی، و هرگز در بلندی قامت نمی توانی به کوه ها برسی.
خرمشاهی: و در زمين خرامان راه مرو، چرا كه تو نه هرگز زمين را توانى شكافت و نه از بلندى هرگز سر به كوهها توانى رساند فولادوند: و در [روى] زمين به نخوت گام برمدار چرا كه هرگز زمين را نمى توانى شكافت و در بلندى به كوهها نمى توانى رسيد قمشهای: و هرگز در زمین به کبر و ناز مرو و غرور و نخوت مفروش، که به نیرو زمین را نتوانی شکافت و به کوه در سربلندی نخواهی رسید. مکارم شیرازی: روي زمين با تكبر راه مرو، تو نميتواني زمين را بشكافي و طول قامتت هرگز به كوهها نميرسد؟
كُلُّ ذَلِكَ كَانَ سَيِّئُهُ عِنْدَ رَبِّكَ مَكْرُوهًا
﴿۳۸﴾
انصاریان: همه این دستورات و فرمان هایی که [در آیات گذشته بیان شد، سرپیچی از آنها] گناهش نزد پروردگارت ناپسند است.
خرمشاهی: همه اينها نابسامانيهايش نزد پروردگارت ناپسند است فولادوند: همه اين [كارها] بدش نزد پروردگار تو ناپسنديده است قمشهای: که این قبیل کارها و اندیشههای بد گناهش نزد خدا ناپسند است. مکارم شیرازی: همه اينها گناهش نزد پروردگار تو منفور است.
ذَلِكَ مِمَّا أَوْحَى إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَلَا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَتُلْقَى فِي جَهَنَّمَ مَلُومًا مَدْحُورًا
﴿۳۹﴾
انصاریان: این [احکام و مطالب] از حکمت هایی است که پروردگارت به تو وحی کرده است، و با خدا معبودی دیگر قرار مده که نکوهیده و رانده [شده از رحمت] در دوزخ افکنده شوی.
خرمشاهی: اين از آن حكمتهاست كه از سوى پروردگارت بر تو وحى شده است، و در جنب خداوند، به خدايى ديگر قائل مشو، كه سرانجام ملامتزده و مطرود به جهنم درخواهى افتاد فولادوند: اين [سفارشها] از حكمتهايى است كه پروردگارت به تو وحى كرده است و با خداى يگانه معبودى ديگر قرار مده و گرنه حسرتزده و مطرود در جهنم افكنده خواهى شد قمشهای: اینها پارهای از حکمتهاست که پروردگارت به تو وحی کرد، و هرگز با خدای یکتا کسی را به خدایی مپرست و گر نه ملامت زده و مردود به دوزخ درخواهی افتاد. مکارم شیرازی: اين احكام از حكمتهائي است كه پروردگارت به تو وحي فرستاده، و هرگز معبودي با الله قرار مده كه در جهنم ميافتي در حالي كه مورد سرزنش خواهي بود و رانده شده (درگاه خدا).
أَفَأَصْفَاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَاتَّخَذَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ إِنَاثًا إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلًا عَظِيمًا
﴿۴۰﴾
انصاریان: [ای مشرکان!] آیا پروردگارتان [با ترجیح دادن شما بر خود] شما را به [دارا بودن] پسران، برگزیده و برای خود از فرشتگان، دخترانی برگرفته؟ یقیناً [از روی دروغ و اتهام] سخنی بزرگ [و ناروا] می گویید.
خرمشاهی: آيا پروردگارت شما را به داشتن پسران برگزيده، و خود از ميان فرشتگان، دخترانى براى خود پذيرفته است؟ شما سخنى بس بزرگ [و ناروا] مىگوييد فولادوند: آيا [پنداشتيد كه] پروردگارتان شما را به [داشتن] پسران اختصاص داده و خود از فرشتگان دخترانى برگرفته است حقا كه شما سخنى بس بزرگ مى گوييد قمشهای: آیا خدا شما را به فرزندان پسر برگزیده و خود از فرشتگان دخترانی برگرفته است؟! این رأی و گفتار شما (مشرکان، افترایی عظیم و گناهی) بسیار بزرگ است. مکارم شیرازی: آيا خداوند پسران مخصوص شما قرار داد و خودش دختراني از فرشتگان انتخاب كرد؟! شما سخن بزرگ (و بسيار زشتي) ميگوئيد!
وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَذَا الْقُرْآنِ لِيَذَّكَّرُوا وَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا نُفُورًا
﴿۴۱﴾
انصاریان: به راستی در این قرآن [داستان ها، حکمت ها و موعظه های] گوناگون بیان کردیم تا متذکّر و هوشیار شوند؛ ولی آنان را جز رمیدن نمی افزاید.
خرمشاهی: و به راستى كه ما در اين قرآن، سخنهاى گونهگون بيان داشتهايم تا پند گيرند، و حال آنكه جز بر رميدن آنان نمىافزايد فولادوند: و به راستى ما در اين قرآن [حقايق را] گونه گون بيان كرديم تا پند گيرند و[لى] آنان را جز نفرت نمى افزايد قمشهای: و ما در این قرآن انواع سخنان را نیکو بیان کردیم تا خلق متذکر شوند و از آن پند گیرند و لیکن بدان را به جز نفرت حاصلی نمیافزاید. مکارم شیرازی: ما، در اين قرآن انواع بيانات موثر را آورديم تا متذكر شوند، ولي (گروهي از كوردلان) جز بر نفرتشان نميافزايد.
قُلْ لَوْ كَانَ مَعَهُ آلِهَةٌ كَمَا يَقُولُونَ إِذًا لَابْتَغَوْا إِلَى ذِي الْعَرْشِ سَبِيلًا
﴿۴۲﴾
انصاریان: بگو: اگر آن گونه که می گویند، باخدا خدایانی بود، در آن هنگام به سوی صاحب عرش راهی می جستند [تا قدرتش را تصاحب کنند.]
خرمشاهی: بگو اگر چنانكه مىگويند در جنب او خدايانى هم بودند، در آن صورت به سوى خداوند صاحب عرش [براى معارضه يا تقرب] راه مىبردند فولادوند: بگو اگر چنانكه مى گويند با او خدايانى [ديگر] بود در آن صورت حتما در صدد جستن راهى به سوى [خداوند] صاحب عرش برمى آمدند قمشهای: بگو: اگر با خدای یکتا چنانکه آنها میگویند خدایان دیگری بود در این صورت آن خدایان بر خدای عرش (به تنازع) راه میگرفتند (و تمانع آنان موجب اختلال نظام عالم میشد. پس چون عالم را نظام ثابتی است دلیل است که با خدای یگانه خدایان دیگری نیست). مکارم شیرازی: بگو اگر با او خداياني - آنچنان كه آنها ميپندارند - بود، سعي ميكردند راهي به سوي (خداوند) صاحب عرش پيدا كنند.
سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوًّا كَبِيرًا
﴿۴۳﴾
انصاریان: او از آنچه می گویند، منزّه و بسیار برتر و والاتر است.
خرمشاهی: او از آنچه مىگويند بسى منزه و فراتر است فولادوند: او [پاك و] منزه است و از آنچه مى گويند بسى والاتر است قمشهای: خدا از آنچه (مشرکان نادان) میگویند بسیار برتر و منزهتر است. مکارم شیرازی: پاك و برتر است او از آنچه آنها ميگويند، بسيار برتر!
تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا
﴿۴۴﴾
انصاریان: آسمان های هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست، او را تسبیح می گویند، وهیچ چیزی نیست مگر اینکه همراه با ستایش، تسبیح او می گوید، ولی شما تسبیح آنها را نمی فهمید، یقیناً او بردبار و بسیار آمرزنده است.
خرمشاهی: آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كه در آنهاست براى او تسبيح مىگويند، و هيچ چيز نيست مگر آنكه شاكرانه او را تسبيح مىگويد ولى شما تسبيح آنان را در نمىيابيد، او بردبار آمرزگار است فولادوند: آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آنهاست او را تسبيح مى گويند و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش تسبيح او مى گويد ولى شما تسبيح آنها را درنمى يابيد به راستى كه او همواره بردبار [و] آمرزنده است قمشهای: هفت آسمان و زمین و هر که در آنهاست همه به ستایش و تنزیه خدا مشغولند و موجودی نیست در عالم جز آنکه ذکرش تسبیح و ستایش حضرت اوست و لیکن شما تسبیح آنها را فهم نمیکنید. همانا او بسیار بردبار و آمرزنده است. مکارم شیرازی: آسمانهاي هفتگانه و زمين و كساني كه در آنها هستند همه تسبيح او ميگويند، و هر موجودي تسبيح و حمد او ميگويد، ولي شما تسبيح آنها را نميفهميد او حليم و آمرزنده است
وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا
﴿۴۵﴾
انصاریان: و هنگامی که قرآن بخوانی، میان تو و آنان که به آخرت ایمان ندارند، پرده ای نامریی قرار می دهیم [که به سزای لجاجت و کفرشان از فهم آن محروم شوند.]
خرمشاهی: و چون قرآن خوانى، بين تو و بىايمانان به آخرت، حجابى پوشنده قرار دهيم فولادوند: و چون قرآن بخوانى ميان تو و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند پرده اى پوشيده قرار مى دهيم قمشهای: و چون تو قرآن تلاوت کنی ما میان تو و آنها که به قیامت ایمان ندارند حجابی بداریم که آنها از فهم حقایق آن دور و مستور مانند. مکارم شیرازی: و هنگامي كه قرآن ميخواني ميان تو و آنها كه ايمان به آخرت ندارند حجاب ناپيدائي قرار ميدهيم!
وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا
﴿۴۶﴾
انصاریان: و بر دل هایشان پوشش هایی می گذاریم تا آن را نفهمند و در گوش هایشان سنگینی می نهیم [تا آن را از روی حقیقت نشنوند]؛ و چون پروردگارت را در قرآن به یگانگی یاد کنی با حالت رمیدگی از تو روی می گردانند.
خرمشاهی: و بر دلهاى ايشان پردههايى كشيدهايم كه آن [پيام] را درنيابند، و در گوشهايشان سنگينىاى [نهادهايم]، و چون پروردگارت را به تنهايى در قرآن ياد كنى، از سر نفرت پشت كنند فولادوند: و بر دلهايشان پوششها مى نهيم تا آن را نفهمند و در گوشهايشان سنگينى [قرار مى دهيم] و چون در قرآن پروردگار خود را به يگانگى ياد كنى با نفرت پشت مى كنند قمشهای: و ما بر دلهای تیره آن کافران پردهای افکندیم که قرآن را فهم نکنند و در گوشهایشان هم سنگینی نهادیم، و چون تو در قرآن خدایت را به وحدانیت و یگانگی یاد کنی آنان روی گردانیده و به پشت گریزان میشوند. مکارم شیرازی: و بر دلهاي آنها پوششهائي، تا آن را نفهمند، و در گوشهايشان سنگيني، و هنگامي كه پروردگارت را در قرآن به يگانگي ياد ميكني پشت ميكنند و از نو روي برميگردانند.
نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا
﴿۴۷﴾
انصاریان: هنگامی که [وقت قرآن خواندنت] به تو گوش می دهند، ما به هدفی که برای آن گوش می دهند داناتریم، و نیز هنگامی که رازگویی می کنند [به کارشان آگاه تریم] آن زمان که [آن] ستم گران [به یکدیگر] می گویند: شما [اگر از او پیروی کنید] جز از مردی جادو شده پیروی نمی کنید.
خرمشاهی: آنگاه كه به تو گوش مىسپارند، ما به آنچه گوش مىدهند آگاهتريم، و نيز هنگامى كه راز مىگويند، زمانى كه ستمكاران [مشرك] گويند كه شما جز از مردى جادوزده پيروى نمىكنيد فولادوند: هنگامى كه به سوى تو گوش فرا مى دارند ما بهتر مى دانيم به چه [منظور] گوش مى دهند و [نيز] آنگاه كه به نجوا مى پردازند وقتى كه ستمگران گويند جز مردى افسونشده را پيروى نمى كنيد قمشهای: ما به خیالات باطلی که وقت شنیدن گفتار تو در دل خود میکنند (از خود آنها) آگاهتریم و آنگاه که به رازگویی میپردازند و آن مردم ستمکار گویند که شما جز شخصی مفتون و سحرزده را پیروی نمیکنید. مکارم شیرازی: ما ميدانيم آنها به چه منظوري به سخنان تو گوش فرا ميدهند، و هنگامي كه با هم نجوا ميكنند، در آن هنگام كه ستمگران ميگويند شما جز از انساني كه سحر شده است پيروي نميكنيد!
انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا
﴿۴۸﴾
انصاریان: بنگر چگونه تو را به صفاتی [چون شاعر، کاهن، ساحر و مجنون] وصف می کنند در نتیجه گمراه شدند، بنابراین قدرت ندارند راهی [به سوی هدایت] یابند.
خرمشاهی: بنگر كه چگونه براى تو مثل زدهاند و گمراه شدهاند، و راه به جايى نمىتوانند برد فولادوند: ببين چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند در نتيجه راه به جايى نمى توانند ببرند قمشهای: بنگر تا چه نسبتها به تو میدهند! پس گمراه شدند و هیچ راه خلاصی نمییابند. مکارم شیرازی: ببين چگونه براي تو مثل ميزنند، و از همين رو گمراه شدند و قدرت پيدا كردن راه (حق) را ندارند!
وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا
﴿۴۹﴾
انصاریان: و گفتند؛ هنگامی که ما استخوان [هایی جدا از هم و ریز ریز] و پوسیده شدیم، آیا به طور قطع در آفرینشی جدید برانگیخته می شویم؟!
خرمشاهی: و گفتند آيا چون استخوانهاى [پوسيده و] خرد و خاك شديم، در هيئت آفرينشى تازه برانگيخته خواهيم شد؟ فولادوند: و گفتند آيا وقتى استخوان و خاك شديم [باز] به آفرينشى جديد برانگيخته مى شويم قمشهای: و (کافران به معاد) گفتند: آیا ما چون استخوان پوسیده و غبار پراکنده شویم باز روزی از نو زنده و برانگیخته خواهیم شد؟! مکارم شیرازی: و گفتند آيا هنگامي كه ما استخوانهاي پوسيده و پراكنده اي شديم دگر بار آفرينش تازه اي خواهيم يافت؟!
قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا
﴿۵۰﴾
انصاریان: بگو: [اینکه سهل و آسان است] شما سنگ شوید یا آهن،
خرمشاهی: بگو سنگ يا آهن باشيد فولادوند: بگو سنگ باشيد يا آهن قمشهای: بگو که شما سنگ باشید یا آهن. مکارم شیرازی: بگو: شما سنگ و آهن باشيد.
أَوْ خَلْقًا مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا
﴿۵۱﴾
انصاریان: یا آفریده ای از آنچه در ذهنتان [حیات یافتنش] سخت و دشوار می آید [بدون تردید با آفرینشی جدید برانگیخته می شوید] بی درنگ خواهند گفت: چه کسی ما را بر می گرداند؟ بگو: همان کسی که اولین بار شما را آفرید. پس سرهای خود را [به عنوان ریشخند و استهزا] به سوی تو می جنبانند و می گویند: [این زنده شدن دوباره] چه زمانی خواهد بود؟ بگو: چه بسا نزدیک باشد.
خرمشاهی: يا آفريدهاى كه در دلهاى شما بزرگ مىنمايد، زودا كه خواهند گفت چه كسى ما را [پس از مرگ] باز مىگرداند؟ بگو همان كسى كه شما را نخستبار آفريد، آنگاه در برابر تو سرهايشان را [به علامت انكار] تكان مىدهند و مىگويند آن امر كى خواهد بود؟ بگو چه بسا نزديك باشد فولادوند: يا آفريده اى از آنچه در خاطر شما بزرگ مى نمايد [باز هم برانگيخته خواهيد شد] پس خواهند گفت چه كسى ما را بازمى گرداند بگو همان كس كه نخستين بار شما را پديد آورد [باز] سرهاى خود را به طرف تو تكان مى دهند و مى گويندآن كى خواهد بود بگو شايد كه نزديك باشد قمشهای: یا خلقتی (سختتر از سنگ و آهن) از آنچه در دلتان بزرگ مینماید (باز به امر خدا زنده میشوید)، پس خواهند گفت: که ما را دوباره زنده میکند؟ بگو: همان خدایی که هم اول بار شما را آفرید؛ آنگاه آنها سر به سوی تو جنبانده گویند: پس این وعده کی خواهد بود؟ بگو: شاید که از حوادث نزدیک باشد (زیرا مرگ به هر کس نزدیک است و قیامتش به مرگ برپا میشود). مکارم شیرازی: يا هر مخلوقي كه در نظر شما از اين هم سختتر است (و از حيات و زندگي دورتر، باز خدا قادر است شما را به زندگي مجدد بازگرداند) آنها به زودي ميگويند چه كسي ما را باز ميگرداند؟ بگو همان كسي كه روز نخست شما را آفريد، آنها سر خود را (از روي تعجب و انكار) به سوي تو خم ميكنند و ميگويند: در چه زماني خواهد بود؟! بگو شايد نزديك باشد.
يَوْمَ يَدْعُوكُمْ فَتَسْتَجِيبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا
﴿۵۲﴾
انصاریان: روزی که شما را [از میان گورها برای ورود به عرصه قیامت] فرا می خواند، پس [فرا خواندنش را] در حالی که او را سپاس و ستایش می گویید، اجابت می کنید، وگمان می برید که [در دنیا یا در برزخ] جز اندکی درنگ نکرده اید.
خرمشاهی: روزى كه شما را بخواند و شما سپاسگزارانه پاسخ دهيد و چنين پنداريد كه جز اندكى [در دنيا يا در گور] درنگ نكردهايد فولادوند: روزى كه شما را فرا مى خواند پس در حالى كه او را ستايش مى كنيد اجابتش مى نماييد و مى پنداريد كه جز اندكى [در دنيا] نمانده ايد قمشهای: روزی که خدا شما را بخواند و شما (سر از خاک بیرون کرده و) با حمد و ستایش او را اجابت کنید و تصور میکنید که جز اندک زمانی (در گورها) درنگ نکردهاید. مکارم شیرازی: همان روز كه شما را (از قبرهايتان) فرا ميخواند، شما هم اجابت ميكنيد در حالي كه حمد او ميگوئيد و تصور ميكنيد تنها مدت كوتاهي (در جهان برزخ) درنگ كرديد.
وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا
﴿۵۳﴾
انصاریان: و به بندگانم بگو: سخنی را که نیکوتر است، بگویند؛ زیرا شیطان میان آنان [به سبب سخنان زشت و بی منطق] دشمنی و نزاع می افکند، زیرا شیطان همواره برای انسان دشمنی آشکار است.
خرمشاهی: بگو به بندگانم سخنى را كه بهتر است بگويند، چرا كه شيطان ميان آنان را به هم مىزند، بىگمان شيطان دشمن آشكار انسان است فولادوند: و به بندگانم بگو آنچه را كه بهتر است بگويند كه شيطان ميانشان را به هم مى زند زيرا شيطان همواره براى انسان دشمنى آشكار است قمشهای: و بندگانم را بگو که همیشه سخن بهتر را بر زبان آرند، که شیطان (بسیار شود به یک کلمه زشت) میان آنان دشمنی و فساد برمیانگیزد، زیرا دشمنی شیطان با آدمیان واضح و آشکار است. مکارم شیرازی: به بندگانم بگو سخني بگويند كه بهترين باشد چرا كه شيطان (بوسيله سخنان ناموزون) ميان آنها فتنه و فساد ميكند، هميشه شيطان دشمن آشكاري براي انسان بوده است.
رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِنْ يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِنْ يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا
﴿۵۴﴾
انصاریان: پروردگارتان به شما داناتر است، اگر بخواهد شما را مورد رحمت قرار می دهد و اگر بخواهد عذابتان می کند. و ما تو را بر آنان نگهبان و کارساز نفرستاده ایم.
خرمشاهی: پروردگارتان به [احوال] شما داناتر است، اگر بخواهد به شما رحمت مىآورد يا اگر بخواهد شما را عذاب مىكند، و ما تو را نگهبان آنان نفرستادهايم فولادوند: پروردگار شما به [حال] شما داناتر است اگر بخواهد بر شما رحمت مى آورد يا اگر بخواهد شما را عذاب مى كند و تو را بر ايشان نگهبان نفرستاده ايم قمشهای: خدا صلاح حال شما را بهتر میداند، اگر بخواهد (و صلاح بداند) به شما لطف و مهربانی کند یا اگر بخواهد (و مصلحت باشد) مجازات و عذاب فرماید، و ما تو را وکیل و نگهبان بندگان نفرستادهایم (بر تو تنها رسالت و اتمام حجت است). مکارم شیرازی: پروردگار شما ازنيات و اعمال) شما آگاهتر است اگر بخواهد (و شايسته ببيند) شما را مشمول رحمت خود ميكند و اگر بخواهد مجازات ميكند و ما تو را وكيل بر آنها نساخته ايم (كه ملزم باشي آنها اجبارا ايمان بياورند).
وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَقَدْ فَضَّلْنَا بَعْضَ النَّبِيِّينَ عَلَى بَعْضٍ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا
﴿۵۵﴾
انصاریان: و پروردگارت به هر که [و هر چه] در آسمان ها و زمین است، داناتر است. و به یقین برخی از پیامبران را بر برخی دیگر برتری دادیم وبه داود زبور عطا کردیم.
خرمشاهی: و پروردگار تو به هر آنكه در آسمانها و زمين هست، داناتر است، و به راستى بعضى از پيامبران را بر بعضى ديگر برترى بخشيدهايم، و به داوود زبور عطا كردهايم فولادوند: و پروردگار تو به هر كه [و هر چه] در آسمانها و زمين است داناتر است و در حقيقت بعضى از انبيا را بر بعضى برترى بخشيديم و به داوود زبور داديم قمشهای: و خدای تو به آن که در آسمانها و زمین است داناتر (و به قابلیت هر موجودی آگاهتر) است، و همانا ما بعضی از انبیاء را بر بعضی دیگر برتری دادیم و به داوود زبور را عطا کردیم. مکارم شیرازی: پروردگار تو از حال همه كساني كه در آسمانها و زمين هستند آگاهتر است و (اگر تو را بر ديگران برتري داديم بخاطر شايستگي تو است) ما بعضي از پيامبران را بر بعضي ديگر برتري داديم، و به داود زبور بخشيديم.
قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلَا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَلَا تَحْوِيلًا
﴿۵۶﴾
انصاریان: بگو: کسانی را که به جای خدا [معبودان خود] پنداشتید، [بخوانید تا بفهمید که] آنها نمی توانند آسیب و گزندی را از شما دفع کنند، و نه [آن را از شما به دیگری] انتقال دهند.
خرمشاهی: بگو كسانى را كه در برابر او قائل هستيد به دعا بخوانيد، [خواهيد ديد كه] قادر به بلاگردانى از شما و هيچ تغيير و تحولى نيستند فولادوند: بگو كسانى را كه به جاى او [معبود خود] پنداشتيد بخوانيد [آنها] نه اختيارى دارند كه از شما دفع زيان كنند و نه [آنكه بلايى را از شما] بگردانند قمشهای: بگو: این بتها را که به جز خدا (مؤثر در حوائج خود) میپندارید بخوانید تا ببینید که نه دفع ضرری از شما توانند کرد و نه تغییر حالی به شما توانند داد. مکارم شیرازی: بگو كساني را كه غير از خدا (معبود خود) ميپنداريد بخوانيد، آنها نميتوانند مشكلي را از شما بر طرف سازند و نه تغييري در آن ايجاد كنند.
أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُورًا
﴿۵۷﴾
انصاریان: کسانی [از فرشتگان، پریان و ارواح را] که آنان [به عنوان معبود] می پرستند [خود آنان برای رفع نیازمندی هایشان] به سوی پروردگارشان وسیله می جویند، تا کدامشان نزدیک تر باشد، و به رحمت او امید دارند، و از عذابش می ترسند؛ زیرا عذاب پروردگارت شایسته پرهیز است.
خرمشاهی: اين كسانى كه [به ناحق به خدايى] مىخوانند، كسانى كه از همه مقربترند، خود به پروردگارشان تقرب مىجويند، و به رحمت او اميد دارند، و از عذاب او بيمناكند، كه از عذاب پروردگارت بايد بر حذر بود فولادوند: آن كسانى را كه ايشان مى خوانند [خود] به سوى پروردگارشان تقرب مى جويند [تا بدانند] كدام يك از آنها [به او] نزديكترند و به رحمت وى اميدوارند و از عذابش مى ترسند چرا كه عذاب پروردگارت همواره در خور پرهيز است قمشهای: آنهایی که (کافران به خدایی) میخوانند آنان خود به درگاه خدا وسیله تقرب میجویند، تا که مقربتر باشد؟ و امیدوار به رحمت و ترسان از عذاب اویند، که البته از عذاب پروردگارت باید سخت هراسان بود. مکارم شیرازی: آنها كساني هستند كه خودشان وسيله اي (براي تقرب) به پروردگارشان ميطلبند، وسيله اي هر چه نزديكتر، و به رحمت او اميدوارند و از عذاب او ميترسند چرا كه همه از عذاب پروردگارت پرهيز و وحشت دارند.
وَإِنْ مِنْ قَرْيَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِكُوهَا قَبْلَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوهَا عَذَابًا شَدِيدًا كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ مَسْطُورًا
﴿۵۸﴾
انصاریان: هیچ شهری [از شهرهای یاغیان و مفسدان] نیست مگر آنکه آن را پیش از قیامت [به عذاب] نابود می کنیم یا به عذابی سخت دچار می سازیم. انجام این کار در کتاب [لوح محفوظ] نگاشته شده است.
خرمشاهی: و هيچ شهرى نيست مگر آنكه ما پيش از [فرارسيدن] روز قيامت نابودكننده يا عذابكننده [اهل] آن به عذابى شديد هستيم، و اين امر در لوح محفوظ نگاشته شده است فولادوند: و هيچ شهرى نيست مگر اينكه ما آن را [در صورت نافرمانى] پيش از روز رستاخيز به هلاكت مى رسانيم يا آن را سخت عذاب مى كنيم اين [عقوبت] در كتاب [الهى] به قلم رفته است قمشهای: و هیچ شهر و دیاری نیست جز آنکه ما پیش از ظهور روز قیامت اهل آن شهر را یا هلاک کرده یا به عذاب سخت معذب میکنیم. این حکم در کتاب (علم ازلی حق) مسطور است. مکارم شیرازی: هر شهر و آبادي را پيش از روز قيامت هلاك ميكنيم يا (اگر گناهكارند) به عذاب شديدي گرفتارشان خواهيم ساخت، اين در كتاب الهي (لوح محفوظ) ثبت است.
وَمَا مَنَعَنَا أَنْ نُرْسِلَ بِالْآيَاتِ إِلَّا أَنْ كَذَّبَ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَآتَيْنَا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِهَا وَمَا نُرْسِلُ بِالْآيَاتِ إِلَّا تَخْوِيفًا
﴿۵۹﴾
انصاریان: و [ای پیامبر!] هیچ چیز، ما را از فرستادن معجزات [که همواره مشرکان و کافران خواهانِ آنند] باز نداشت جز اینکه پیشینیان، آن معجزات را تکذیب کردند [و به این سبب نابود شدند؛ واینان هم اگر به سویشان آید، تکذیب می کنند ونابود می شوند.] و به قوم ثمود [ازلابلای سنگ های کوه] ناقه دادیم که معجزه ای روشن بود، ولی به آن ستم کردند [و او را از پا درآوردند وبه عذاب مبتلا شدند] و ما معجزات را جز برای هشدار دادن به مردم نمی فرستیم.
خرمشاهی: و چيزى ما را از فرستادن معجزات باز نداشت مگر [همين امر] كه پيشينيان آن را تكذيب كردند، و به ثمود ماده شترى كه نشانهاى روشنگر بود، بخشيديم، ولى در حق آن ستم كردند و ما [اين گونه] معجزات را جز براى بيم دادن نمىفرستيم فولادوند: و [چيزى] ما را از فرستادن معجزات باز نداشت جز اينكه پيشينيان آنها را به دروغ گرفتند و به ثمود ماده شتر داديم كه [پديده اى] روشنگر بود و[لى] به آن ستم كردند و ما معجزه ها را جز براى بيم دادن [مردم] نمى فرستيم قمشهای: و ما را از فرستادن آیات و معجزات (دلخواه آنان) جز تکذیب پیشینیان چیزی مانع نبود، و به ثمود (قوم صالح) آن ناقه را که آیتی روشن بود (و همه مشاهده کردند) بدادیم، اما درباره آن ظلم کردند (و ناقه را پی نمودند)، و ما معجزات و آیات را جز برای آنکه (مردم از خدا) بترسند (و هدایت شوند) نمیفرستیم. مکارم شیرازی: هيچ چيز مانع ما نبود كه اين معجزات (درخواستي بهانه جويان) را بفرستيم، جز اينكه پيشينيان (كه همين گونه درخواستها را داشتند و با ايشان هماهنگ بودند) آنها را تكذيب كردند (از جمله) ما به (قوم ثمود ناقه داديم (معجزاتي) كه روشنگر بود، اما آنها بر آن ستم كردند (و ناقه را به هلاكت رساندند). ما معجزات را فقط براي تخويف (و اتمام حجت) ميفرستيم.
وَإِذْ قُلْنَا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْنَاكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا
﴿۶۰﴾
انصاریان: و [یاد کن] هنگامی را که به تو گفتیم: یقیناً پروردگارت [از هر جهت] به مردم احاطه کامل دارد و آن خوابی را که به تو نشان دادیم و نیز درخت لعنت شده در قرآن را [که مصداقش درخت زقّوم، بنی امیه، طاغیان و یاغیانند] جز برای آزمایش مردم قرار ندادیم؛ و ما آنان را [از عاقبت شرک و کفر] هشدار می دهیم، ولی در آنان جز طغیانی بزرگ نمی افزاید!!
خرمشاهی: و چنين بود كه با تو گفتيم كه پروردگارت بر همه مردمان احاطه دارد، و رؤيايى را كه به تو نمايانديم و شجره نفرين شده در قرآن را جز براى آزمون مردم قرار نداديم، و ايشان را بيم مىدهيم ولى جز بر طغيان شديد آنان نمىافزايد فولادوند: و [ياد كن] هنگامى را كه به تو گفتيم به راستى پروردگارت بر مردم احاطه دارد و آن رؤيايى را كه به تو نمايانديم و [نيز] آن درخت لعنت شده در قرآن را جز براى آزمايش مردم قرار نداديم و ما آنان را بيم مى دهيم ولى جز بر طغيان بيشتر آنها نمى افزايد قمشهای: و (ای رسول ما، به یاد آر) وقتی که به تو گفتیم خدا البته به (همه افعال و افکار) مردم محیط است، و ما رؤیایی را که به تو ارائه دادیم و درختی را که به لعن در قرآن یاد شده (درخت نژاد بنی امیه و همه ظالمان عالم) قرار ندادیم جز برای آزمایش و امتحان مردم. و ما آنها را میترسانیم و لیکن آیات بر آنها (از فرط شقاوت) جز طغیان بزرگ چیزی نیفزاید. مکارم شیرازی: به ياد آور زماني را كه به تو گفتيم پروردگارت احاطه كامل به مردم دارد (و از وضعشان كاملا آگاه است) ما آن رؤ يائي را به تو نشان داديم فقط براي آزمايش مردم بود، همچنين شجره ملعونه را كه در قرآن ذكر كرده ايم، ما آنها را تخويف (و انذار) ميكنيم اما جز بر طغيانشان افزوده نميشود.
وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا
﴿۶۱﴾
انصاریان: و [یاد کن] هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم سجده کنید. پس همه سجده کردند مگر ابلیس که گفت: آیا برای کسی که او را از گِل آفریدی، سجده کنم؟!
خرمشاهی: و چنين بود كه به فرشتگان گفتيم بر آدم سجده بريد، آنگاه همه سجده بردند، جز ابليس كه گفت آيا بر كسى سجده برم كه او را از گل آفريدهاى؟ فولادوند: و هنگامى را كه به فرشتگان گفتيم براى آدم سجده كنيد پس [همه] جز ابليس سجده كردند گفت آيا براى كسى كه از گل آفريدى سجده كنم قمشهای: و (یاد آر) وقتی که فرشتگان را امر به سجده آدم کردیم پس همه سجده کردند جز شیطان که گفت: آیا من سجده به آدمی که از گل آفریدی فرود آرم؟! مکارم شیرازی: به ياد آوريد زماني را كه به فرشتگان گفتيم براي آدم سجده كنيد، آنها همگي سجده كردند جز ابليس كه گفت آيا براي كسي سجده كنم كه او را از خاك آفريده اي؟!
قَالَ أَرَأَيْتَكَ هَذَا الَّذِي كَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا
﴿۶۲﴾
انصاریان: [سپس] گفت: مرا خبر ده این کسی که او را بر من برتری دادی [سببش چه بود؟] اگر تا قیامت مهلتم بخشی، بی تردید فرزندانش را جز اندکی لجام می زنم [و به دنبال خود به عرصه هلاکت و نابودی می کشم.]
خرمشاهی: [همچنين] گفت خواهى ديد كه همين كسى كه بر من برترىاش دادى اگر مرا تا روز قيامت بازپس دارى [مهلت دهى] همه زاد و رود او جز اندكى را از راه به در برم فولادوند: [سپس] گفت به من بگو اين كسى را كه بر من برترى دادى [براى چه بود] اگر تا روز قيامت مهلتم دهى قطعا فرزندانش را جز اندكى [از آنها] ريشه كن خواهم كرد قمشهای: گفت: با من بگو آیا این آدم خاکی را بر من فضیلت و برتری دادی؟ (ای خدا) اگر اجل مرا تا قیامت به تأخیر افکنی به جز قلیلی (چون معصومین و خواص مؤمنین) همه اولاد آدم را مهار میکنم (و به دار هلاک میکشانم). مکارم شیرازی: (سپس) گفت اين كسي را كه بر من ترجيح داده اي اگر تا روز قيامت مرا زنده بگذاري همه فرزندانش را جز عده كمي گمراه و ريشه كن خواهم ساخت!!
قَالَ اذْهَبْ فَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزَاؤُكُمْ جَزَاءً مَوْفُورًا
﴿۶۳﴾
انصاریان: خدا فرمود: برو که از آنان هر کس تو را پیروی کند، قطعاً دوزخ کیفرتان خواهد بود، کیفری سخت و کامل.
خرمشاهی: [خداوند] فرمود برو كه هر كس از ايشان از تو پيروى كند، جهنم جزاى شما خواهد بود كه جزايى بسنده است فولادوند: فرمود برو كه هر كس از آنان تو را پيروى كند مسلما جهنم سزايتان خواهد بود كه كيفرى تمام است قمشهای: خدا به شیطان گفت: برو که هر کس از اولاد آدم پیرو تو گردد با تو به دوزخ که پاداش کامل شماست کیفر خواهد شد. مکارم شیرازی: فرمود: برو! هر كس از آنان از تو تبعيت كند جهنم كيفر آنها است، كيفري است فراوان!
وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا
﴿۶۴﴾
انصاریان: از آنان هر که را توانستی با آوازت [به سوی باطل] برانگیز، و [برای راندنشان به سوی طغیان و گناه] با سواره ها و پیاده هایت بر آنان بانگ زن، و با آنان [از راه سوق دادنشان به حرام] در اموال و [از طریق وسوسه کردنشان به زنا] در اولاد شریک شو، و به آنان وعده [دروغ] بده [که از قیامت، حسابرسی، بهشت و دوزخ خبری نیست] و شیطان آنان را جز از روی باطل و دروغ وعده نمی دهد.
خرمشاهی: و هر كس را كه توانى از ايشان به بانگ خويش از جاى ببر و سوارگان و پيادگانت را بر سر ايشان بتاز و با آنان در اموال و اولاد شريك شو، و به آنان وعده[هاى رنگين] بده، و شيطان وعدهاى جز فريب به آنان نمىدهد فولادوند: و از ايشان هر كه را توانستى با آواى خود تحريك كن و با سواران و پيادگانت بر آنها بتاز و با آنان در اموال و اولاد شركت كن و به ايشان وعده بده و شيطان جز فريب به آنها وعده نمى دهد قمشهای: (برو) و هر که را توانستی با آواز خود تحریک کن و به لغزش افکن، و با جمله لشکر سوار و پیادهات بر آنها بتاز و در اموال و اولاد هم با ایشان شریک شو و به آنها وعده (های دروغ و فریبنده) بده، و (ای بندگان بدانید که) وعده شیطان چیزی جز غرور و فریب نخواهد بود. مکارم شیرازی: هر كدام از آنها را ميتواني با صداي خودت تحريك كن، و لشكر سواره و پياده ات را بر آنها گسيل دار، و در ثروت و فرزندانشان شركت جوي، و آنها را با وعده ها سرگرم كن ولي شيطان جز فريب و دروغ وعده اي نميدهد.
إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ وَكَفَى بِرَبِّكَ وَكِيلًا
﴿۶۵﴾
انصاریان: [ولی آگاه باش که] یقیناً تو را بر بندگانم هیچ تسلّطی نیست، و کافی است که پروردگارت نگهبان و کارساز [آنان] باشد.
خرمشاهی: بدان كه بر بندگان من سلطه ندارى و پروردگارت كارسازى را بسنده است فولادوند: در حقيقت تو را بر بندگان من تسلطى نيست و حمايتگرى [چون] پروردگارت بس است قمشهای: همانا تو را بر بندگان (خاص) من تسلط نیست و تنها محافظت و نگهبانی خدای تو (ای رسول، از شیطان آنها را) کافی است. مکارم شیرازی: (اما بدان) تو هرگز سلطه اي بر بندگان من پيدا نخواهي كرد (و آنها هيچگاه به دام تو گرفتار نميشوند همين قدر كافي است پروردگارت حافظ آنها باشد.
رَبُّكُمُ الَّذِي يُزْجِي لَكُمُ الْفُلْكَ فِي الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا
﴿۶۶﴾
انصاریان: پروردگارتان کسی است که کشتی ها را در دریا برای شما روان می کند تا [با رفتن از اقلیمی به اقلیم دیگر] از رزقش بطلبید؛ زیرا او همواره به شما مهرباناست.
خرمشاهی: پروردگار شماست كه كشتى را براى شما در دريا روان مىكند تا از فضل او [روزى خويش را] بجوييد، چرا كه او با شما مهربان است فولادوند: پروردگار شما كسى است كه كشتى را در دريا براى شما به حركت در مى آورد تا از فضل او براى خود بجوييد چرا كه او همواره به شما مهربان است قمشهای: پروردگار شما همان است که به دریا برای شما کشتیها را به حرکت میآورد تا از فضل خدا (یعنی روزی) طلبید، که او درباره شما بسیار مهربان است. مکارم شیرازی: پروردگارتان كسي است كه كشتي را در دريا براي شما به حركت در ميآورد تا از نعمت او بهره مند شويد، او نسبت به شما مهربان است.
وَإِذَا مَسَّكُمُ الضُّرُّ فِي الْبَحْرِ ضَلَّ مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِيَّاهُ فَلَمَّا نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ وَكَانَ الْإِنْسَانُ كَفُورًا
﴿۶۷﴾
انصاریان: و زمانی که در دریا سختی و آسیبی به شما رسد، هر که را جز او می خوانید ناپدید و گم می شود، و هنگامی که شما را [با سوق دادنتان] به سوی خشکی نجات دهد [از خدا] روی می گردانید. و انسان [با اینکه الطاف خدا را همواره در زندگی خود لمس می کند] بسیار ناسپاس است.
خرمشاهی: و چون در دريا بلايى دامنگيرتان شود، هر چه به دعايش مىخوانيد [و به ناحق مىپرستيد] جز او ناپديد مىگردد آنگاه چون شما را برهاند و به خشكى برساند [از او] روى بر مىگردانيد و انسان ناسپاس است فولادوند: و چون در دريا به شما صدمه اى برسد هر كه را جز او مى خوانيد ناپديد [و فراموش] مى گردد و چون [خدا] شما را به سوى خشكى رهانيد رويگردان مى شويد و انسان همواره ناسپاس است قمشهای: و چون در دریا به شما خوف و خطری رسد در آن حال به جز خدا همه آنهایی که به خدایی میخوانید از یاد شما بروند، و آنگاه که خدا شما را به ساحل سلامت رسانید باز از خدا روی میگردانید، و انسان بسیار کفر کیش و ناسپاس است. مکارم شیرازی: و هنگامي كه در دريا ناراحتي به شما برسد همه كس را جز او فراموش خواهيد كرد، اما هنگامي كه شما را به خشكي نجات دهد روي ميگردانيد، و انسان كفران كننده است!
أَفَأَمِنْتُمْ أَنْ يَخْسِفَ بِكُمْ جَانِبَ الْبَرِّ أَوْ يُرْسِلَ عَلَيْكُمْ حَاصِبًا ثُمَّ لَا تَجِدُوا لَكُمْ وَكِيلًا
﴿۶۸﴾
انصاریان: آیا ایمن هستید از اینکه شما را در کنار خشکی [در زمین] فرو برد، یا بر شما توفانی از شن و سنگریزه فرستد، سپس برای خود حافظ و نگهبانی نیابید؟!
خرمشاهی: پس آيا ايمنيد از اينكه شما را در گوشهاى از خشكى به زمين فرو برد، يا بر سر شما شنبادى بفرستد آنگاه براى خويش نگهبانى نيابيد؟ فولادوند: مگر ايمن شديد از اينكه شما را در كنار خشكى در زمين فرو برد يا بر شما طوفانى از سنگريزه ها بفرستد سپس براى خود نگاهبانى نيابيد قمشهای: آیا مگر ایمنید از این که شما را در خشکی زمین فرو برد یا (تندباد غضبش) بر سرتان سنگ بارد، آنگاه بر خود پناه و نگهبانی نیابید؟! مکارم شیرازی: آيا از اين ايمن هستيد كه در خشكي (با يك زلزله شديد) شما را در زمين فرو ببرد يا طوفاني از سنگريزه بر شما بفرستد (و در آن مدفونتان كند) سپس حافظ (و ياوري) براي خود نيابيد؟!
أَمْ أَمِنْتُمْ أَنْ يُعِيدَكُمْ فِيهِ تَارَةً أُخْرَى فَيُرْسِلَ عَلَيْكُمْ قَاصِفًا مِنَ الرِّيحِ فَيُغْرِقَكُمْ بِمَا كَفَرْتُمْ ثُمَّ لَا تَجِدُوا لَكُمْ عَلَيْنَا بِهِ تَبِيعًا
﴿۶۹﴾
انصاریان: یا ایمن هستید از اینکه بار دیگر شما را به دریا برگرداند، پس توفانی سخت که با خود ریگ و سنگ می آورد بر شما فرستد و به سبب اینکه ناسپاسی کردید غرقتان کند؟ آن گاه در برابر کار ما برای خود پی گیر و دفاع کننده ای نخواهید یافت.
خرمشاهی: يا آيا ايمنيد از اينكه بار ديگر شما را به آن [دريا] بازگرداند و بر سر شما تندبادى كشتى شكن بفرستد و شما را به خاطر كفر و كفرانتان غرقه سازد، آنگاه در اين امر براى خويش در برابر ما خونخواهى نيابيد فولادوند: يا [مگر] ايمن شديد از اينكه بار ديگر شما را در آن [دريا] باز گرداند و تندبادى شكننده بر شما بفرستد و به سزاى آنكه كفر ورزيديد غرقتان كند آنگاه براى خود در برابر ما كسى را نيابيد كه آن را دنبال كند قمشهای: یا مگر از آن ایمنید که بار دیگر خدا شما را به اراده خود به دریا برگرداند و تندبادی بفرستد تا همه را به کیفر کفر به دریا غرق سازد؟ آنگاه کسی را از (قهر) ما بدان غرقه کردن دادخواه و فریادرس خود نیابید؟! مکارم شیرازی: يا اينكه ايمن هستيد كه بار ديگر شما را به دريا بازگرداند و تندباد كوبنده اي بر شما بفرستد و شما را بخاطر كفرتان غرق كند، حتي كسي كه خونتان را مطالبه نمايد پيدا نكنيد.
وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلًا
﴿۷۰﴾
انصاریان: به یقین فرزندان آدم را کرامت دادیم، و آنان را در خشکی و دریا [بر مرکب هایی که در اختیارشان گذاشتیم] سوار کردیم، و به آنان از نعمت های پاکیزه روزی بخشیدیم، وآنان را بر بسیاری از آفریده های خود برتری کامل دادیم.
خرمشاهی: و به راستى كه فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركب مراد] روانه داشتيم و به ايشان از پاكيزهها روزى داديم و آنان را بر بسيارى از آنچه آفريدهايم، چنانكه بايد و شايد برترى بخشيديم فولادوند: و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى از آفريده هاى خود برترى آشكار داديم قمشهای: و محققا ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم و آنها را (بر مرکب) در برّ و بحر سوار کردیم و از هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری و فضیلت کامل بخشیدیم. مکارم شیرازی: ما بني آدم را گرامي داشتيم و آنها را در خشكي و دريا (بر مركبهاي راهوار) حمل كرديم، و از انواع روزيهاي پاكيزه به آنها روزي داديم، و بر بسياري از خلق خود برتري بخشيديم.
يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا
﴿۷۱﴾
انصاریان: [یاد کن] روزی را که هر گروهی از مردم را با پیشوایشان می خوانیم؛ پس کسانی که نامه اعمالشان را به دست راستشان دهند، پس آنان نامه خود را [با شادی و خوشحالی] می خوانند و به اندازه رشته میان هسته خرما مورد ستم قرار نمی گیرند.
خرمشاهی: روزى كه هر گروه از مردم را با امامشان فراخوانيم، كسانى كه كارنامهشان به دست راستشان داده شود، كارنامه خود را [شادمانه] مىخوانند و به آنان به اندازه ذره ناچيزى هم ستم نرود فولادوند: [ياد كن] روزى را كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى خوانيم پس هر كس كارنامه اش را به دست راستش دهند آنان كارنامه خود را مى خوانند و به قدر نخك هسته خرمايى به آنها ستم نمى شود قمشهای: (به یاد آر) روزی که ما هر گروهی از مردم را با پیشوایشان (به پیشگاه حقیقت) میخوانیم، پس هر کس نامه عملش را به دست راست دهند آنها نامه خود را قرائت کنند و کمترین ستمی به آنها نخواهد شد. مکارم شیرازی: به ياد آوريد روزي را كه هر گروهي را با پيشوايشان ميخوانيم، آنها كه نامه عملشان به دست راستشان است آنرا (با شادي و سرور) ميخوانند و سر سوزني به آنها ظلم و ستم نميشود.
وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا
﴿۷۲﴾
انصاریان: و کسی که در این دنیا کوردل باشد، در آخرت هم کوردل و گمراه تر است.
خرمشاهی: و هر كس كه در اينجا كوردل باشد، همو در آخرت هم كوردل و گمراه است فولادوند: و هر كه در اين [دنيا] كور[دل] باشد در آخرت [هم] كور[دل] و گمراهتر خواهد بود قمشهای: هر کس در این جهان نابینا (ی کفر و جهل و ضلالت) است در عالم آخرت نیز (از مشاهده بهشتیان و شهود و جمال حق) نابینا و گمراهتر خواهد بود. مکارم شیرازی: اما آنها كه در اين جهان (از ديدن چهره حق) نابينا بودند در آنجا نيز نابينا هستند و گمراه تر!
وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوكَ خَلِيلًا
﴿۷۳﴾
انصاریان: و نزدیک بود که تو را از آنچه به تو وحی کردیم، بلغزانند تا غیر آن را از روی افترا به ما نسبت دهی و در این صورت، تو را دوست خود می گرفتند.
خرمشاهی: و بسا نزديك بود كه تو را از آنچه بر تو وحى مىكنيم غافل كنند تا چيزى غير از آن را بر ما بربندى، و آنگاه تو را دوست گيرند فولادوند: و چيزى نمانده بود كه تو را از آنچه به سوى تو وحى كرده ايم گمراه كنند تا غير از آن را بر ما ببندى و در آن صورت تو را به دوستى خود بگيرند قمشهای: و نزدیک بود که کافران تو را فریب داده و از آنچه به تو وحی کردیم (که به بتان هیچ اعتنا مکن) غافل شوی و چیز دیگر بر ما فرابندی، آنگاه یقینا مشرکان تو را دوست خود میگرفتند. مکارم شیرازی: نزديك بود آنها (با وسوسه هاي خود) تو را از آنچه وحي كرده ايم بفريبند، تا غير آنرا به ما نسبت دهي، و در آن صورت تو را دوست خود انتخاب كنند!
وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا
﴿۷۴﴾
انصاریان: و اگر تو را ثابت قدم نمی داشتیم، همانا نزدیک بود اندکی به سوی آنان متمایل شوی.
خرمشاهی: و اگر گامت را استوار نداشته بوديم، چه بسا نزديك بود كه اندك گرايشى به آنان بيابى فولادوند: و اگر تو را استوار نمى داشتيم قطعا نزديك بود كمى به سوى آنان متمايل شوى قمشهای: و اگر ما تو را ثابت قدم نمیگردانیدیم نزدیک بود که به آن مشرکان اندک تمایل و اعتمادی پیدا کنی. مکارم شیرازی: و اگر ما تو را ثابت قدم نميساختيم (و در پرتو مقام عصمت مصون از انحراف نبودي) نزديك بود كمي به آنها تمايل كني!
إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا
﴿۷۵﴾
انصاریان: در آن صورت دو برابر در دنیا و دو برابر در آخرت عذاب به تو می چشاندیم، آن گاه برای خود در برابر ما یاوری نمی یافتی.
خرمشاهی: در آن صورت دو چندان [عذاب] در زندگى دنيا و دو چندان پس از مرگ به تو مىچشانديم آنگاه براى خود در برابر ما ياورى نمىيافتى فولادوند: در آن صورت حتما تو را دو برابر [در] زندگى و دو برابر [پس از] مرگ [عذاب] مىچشانيديم آنگاه در برابر ما براى خود ياورى نمى يافتى قمشهای: و در آن صورت به تو جزاء این عمل را میچشاندیم و عذاب تو را در حیات دنیا و پس از مرگ مضاعف میگردانیدیم و آنگاه از (قهر و خشم) ما بر خود هیچ یاوری نمییافتی. مکارم شیرازی: و اگر چنين ميكردي ما دو برابر مجازات (مشركان) در حيات دنيا، و دو برابر (مجازات آنها) را بعد از مرگ، به تو ميچشانيديم، سپس در برابر ما ياوري نمييافتي!
وَإِنْ كَادُوا لَيَسْتَفِزُّونَكَ مِنَ الْأَرْضِ لِيُخْرِجُوكَ مِنْهَا وَإِذًا لَا يَلْبَثُونَ خِلَافَكَ إِلَّا قَلِيلًا
﴿۷۶﴾
انصاریان: و نزدیک بود [مشرکان] تو را از این سرزمین حرکت دهند تا از آن بیرونت کنند، و در آن صورت پس از تو جز مدتی اندک درنگ نمی کردند [و دچار عذاب خدا می شدند.]
خرمشاهی: و نيز بسا نزديك بود تو را از اين سرزمين به فريب و فتنه به جاى ديگر بكشانند، تا تو را از آنجا آواره كنند، و آنگاه پس از تو جز اندكى نمىپاييدند فولادوند: و چيزى نمانده بود كه تو را از اين سرزمين بركنند تا تو را از آنجا بيرون سازند و در آن صورت آنان [هم] پس از تو جز [زمان] اندكى نمى ماندند قمشهای: و نزدیک بود که کافران تو را از سرزمین خود جنبانده تا از آنجا بیرونت کنند، و در این صورت پس از آن اندک زمانی بیش زیست نمیکردند (که به عذاب ما همه هلاک میشدند). مکارم شیرازی: نزديك بود آنها تو را از اين سرزمين با نيرنگ و توطئه ريشه كن و بيرون سازند، اما هر گاه چنين ميكردند (گرفتار مجازات سخت الهي ميشدند و) بعد از تو جز مدت كمي باقي نميماندند!
سُنَّةَ مَنْ قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنْ رُسُلِنَا وَلَا تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلًا
﴿۷۷﴾
انصاریان: [مهلت نیافتن دشمنان جز مدتی اندک] شیوه ای است که همواره درباره [امت های] پیامبرانی که پیش از تو فرستادیم [جاری] بوده است، و برای شیوه ما هیچ دگرگونی و تغییری نخواهی یافت.
خرمشاهی: اين سنت همان است كه در حق پيامبران خويش كه پيش از تو فرستاده بوديم، برقرار بود، و در سنت ما تغيير و تحولى نمىيابى فولادوند: سنتى كه همواره در ميان [امتهاى] فرستادگانى كه پيش از تو گسيل داشته ايم [جارى] بوده است و براى سنت [و قانون] ما تغييرى نخواهى يافت قمشهای: ما آیین همه پیمبرانی را که پیش از تو فرستادیم نیز همین (توحید و خداپرستی و هلاک کافران و نجات اهل ایمان) قرار دادیم، و این طریقه ما را تغییرپذیر نخواهی یافت. مکارم شیرازی: اين سنت (ما) در پيامبراني است كه پيش از تو فرستاديم، و هرگز براي سنت ما تغيير و دگرگوني نخواهي يافت.
أَقِمِ الصَّلَاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا
﴿۷۸﴾
انصاریان: نماز را از ابتدای تمایل خورشید به جانب مغرب [که شروعِ ظهرِ شرعی است] تا نهایت تاریکی شب بر پا دار، و [نیز] نماز صبح را [اقامه کن] که نماز صبح مورد مشاهده [فرشتگان شب و فرشتگان روز] است.
خرمشاهی: نمازت را هنگام زوال خورشيد [در نيمروز] تا تاريكناى شب و نيز قرآن خوانى را در هنگام سپيده [براى نماز صبح] برپا دار، كه در قرآن خوانى سپيده [ نماز صبح] [فرشتگان] حضور دارند فولادوند: نماز را از زوال آفتاب تا نهايت تاريكى شب برپادار و [نيز] نماز صبح را زيرا نماز صبح همواره [مقرون با] حضور [فرشتگان] است قمشهای: نماز را وقت زوال آفتاب تا اول تاریکی شب به پا دار (یعنی نماز ظهرین را از اول ظهر و نماز عشائین را از بدو تاریکی شب به پا دار) و نماز صبح را نیز به جای آر که آن نماز به حقیقت مشهود (نظر فرشتگان شب و فرشتگان روز) است. مکارم شیرازی: نماز را از زوال خورشيد تا نهايت تاريكي شب (نيمه شب) برپا دار، و همچنين قرآن فجر (نماز صبح) را، چرا كه قرآن فجر مورد مشاهده (فرشتگان شب و روز) است.
وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا
﴿۷۹﴾
انصاریان: و پاسی از شب را برای عبادت و بندگی بیدار باش که این افزون [بر واجب،] ویژه توست، امید است پروردگارت تو را [به سبب این عبادت ویژه] به جایگاهی ستوده برانگیزد.
خرمشاهی: و از شب هم بخشى را بيدار باش كه [اين نماز شب] نافلهاى [واجب] خاص توست، باشد كه پروردگارت تو را به مقامى پسنديده [شفاعت] بگمارد فولادوند: و پاسى از شب را زنده بدار تا براى تو [به منزله] نافله اى باشد اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند قمشهای: و بعضی از شب را به خواندن قرآن (در نماز) بیدار و متهجّد باش، که نماز شب خاص توست، باشد که خدایت تو را به مقام محمود (شفاعت کبری) مبعوث گرداند. مکارم شیرازی: پاسي از شب را از خواب برخيز و قرآن (و نماز) بخوان، اين يك وظيفه اضافي براي تو است، تا پروردگارت تو را به مقامي درخور ستايش برانگيزد!
وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا
﴿۸۰﴾
انصاریان: و بگو: پروردگارا! مرا [در هر کار و شغلی] به نیکی وارد کن و به نیکی بیرون آور و برایم از نزد خود نیرویی یاری دهنده قرار ده.
خرمشاهی: و بگو پروردگارا مرا به درستى [به مدينه] درون آور، و به درستى [از مكه] بيرون بر و براى من از سوى خويش سلطهاى نيرومند [بر دشمنان] قرار بده فولادوند: و بگو پروردگارا مرا [در هر كارى] به طرز درست داخل كن و به طرز درست خارج ساز و از جانب خود براى من تسلطى يارى بخش قرار ده قمشهای: و بگو که بارالها مرا (همیشه به هر جا روم به مکّه یا مدینه یا عالم قبر و محشر) به قدم صدق داخل و به قدم صدق خارج گردان و به من از جانب خود حجت روشنی که دائم یار و مددکار باشد عطا فرما. مکارم شیرازی: و بگو: پروردگارا! مرا (در هر كار) صادقانه وارد كن، و صادقانه خارج نما، و از سوي خود سلطان و ياوري براي من قرار ده.
وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا
﴿۸۱﴾
انصاریان: و بگو: حق آمد و باطل نابود شد؛ بی تردید باطل نابود شدنی است.
خرمشاهی: و بگو حق فرارسيد و باطل از ميان رفت، بىگمان باطل از ميان رفتنى است فولادوند: و بگو حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره نابودشدنى است قمشهای: و (به امت) بگو که (دین) حق آمد و باطل نابود شد، که باطل خود لایق محو نابودی ابدی است. مکارم شیرازی: و بگو حق فرا رسيد و باطل مضمحل و نابود شد و (اصولا) باطل نابود شدني است!
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا
﴿۸۲﴾
انصاریان: و ما از قرآن آنچه را برای مؤمنان مایه درمان ورحمت است، نازل می کنیم وستمکاران را جز خسارت نمی افزاید.
خرمشاهی: و از قرآن آنچه براى مؤمنان شفابخش و رحمت است نازل مىكنيم، و [اين كتاب] بر ستمكاران [مشرك] جز زيان نيفزايد فولادوند: و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و رحمت است از قرآن نازل مى كنيم و[لى] ستمگران را جز زيان نمى افزايد قمشهای: و ما آنچه از قرآن فرستیم شفا (ی دل) و رحمت (الهی) برای اهل ایمان است و ظالمان را به جز زیان (و شقاوت) چیزی نخواهد افزود. مکارم شیرازی: قرآن را نازل ميكنيم كه شفا و رحمت براي مؤ منان است و ستمگران را جز خسران (و زيان) نميافزايد.
وَإِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى الْإِنْسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَئُوسًا
﴿۸۳﴾
انصاریان: و زمانی که به انسان نعمت می بخشیم [از ما] روی بگرداند و خود را مغرورانه از ما دور کند، و هنگامی که آسیبی به او برسد [به سبب بی ایمانی و غفلت از قدرت و رحمت ما] بسیار نومید و مأیوس شود.
خرمشاهی: و چون بر انسان نعمتى مقرر داريم [از سرمستى] روى برتابد و دامن كشان بگذرد، و چون به او شرى رسد، بس نوميد گردد فولادوند: و چون به انسان نعمت ارزانى داريم روى مى گرداند و پهلو تهى مى كند و چون آسيبى به وى رسد نوميد مى گردد قمشهای: و ما هرگاه به انسان نعمتی عطا کنیم از آن رو بگرداند و دوری جوید، و هرگاه شر و بلایی به او روی آورد به کلی مأیوس و ناامید شود. مکارم شیرازی: هنگامي كه به انسان نعمت ميبخشيم (از حق) روي ميگرداند، و متكبرانه دور ميشود، و هنگامي كه كمترين بدي به او ميرسد (از همه چيز) مايوس ميگردد.
قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلًا
﴿۸۴﴾
انصاریان: بگو: هر کس بر پایه خلق و خوی و عادت های اکتسابی خود عمل می کند، پس پروردگارتان به کسی که راه یافته تر است، داناتر است.
خرمشاهی: بگو هر كس فراخور خويش عمل مىكند، و پروردگارتان داناتر است كه چه كسى رهيافتهتر است فولادوند: بگو هر كس بر حسب ساختار [روانى و بدنى] خود عمل مى كند و پروردگار شما به هر كه راهيافته تر باشد داناتر است قمشهای: بگو که هر کس بر حسب ذات و طبیعت خود عملی انجام خواهد داد، و خدای شما به آن که راهیافتهتر است (از همه کس) آگاهتر است. مکارم شیرازی: بگو هر كس طبق روش (و خلق و خوي خود عمل ميكند پروردگار شما! آنها را كه راهشان نيكوتر است بهتر ميشناسد.
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا
﴿۸۵﴾
انصاریان: و از تو درباره روح می پرسند، بگو: روح از امر پروردگار من است، و از دانش و علم جز اندکی به شما نداده اند.
خرمشاهی: و از تو درباره روح مىپرسند، بگو روح از [عالم] امر پروردگارم است، و شما را از علم جز اندكى ندادهاند فولادوند: و در باره روح از تو مى پرسند بگو روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است قمشهای: و تو را از حقیقت روح میپرسند، جواب ده که روح از (عالم) امر خداست (و بیواسطه جسمانیات به امر الهی به بدنها تعلق میگیرد) و (شما پی به حقیقت آن نمیبرید زیرا) آنچه از علم به شما دادند بسیار اندک است. مکارم شیرازی: از تو در باره روح سؤ ال ميكنند، بگو: روح از فرمان پروردگار من است، و جز اندكي از دانش به شما داده نشده است ؟
وَلَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلًا
﴿۸۶﴾
انصاریان: و اگر بخواهیم قطعاً آنچه را به تو وحی کرده ایم [از یادها و نوشته ها] محو می کنیم، آن گاه در برابر ما [برای بازگرفتنش] کارسازی برای خود نخواهی یافت.
خرمشاهی: و اگر بخواهيم آنچه به تو وحى كردهايم، از ميان مىبريم، آنگاه در آن براى خويش در برابر ما نگهبانى نمىيابى فولادوند: و اگر بخواهيم قطعا آنچه را به تو وحى كرده ايم مى بريم آنگاه براى [حفظ] آن در برابر ما براى خود مدافعى نمى يابى قمشهای: و اگر ما بخواهیم آنچه را که به وحی بر تو آوردیم (از قرآن و علم و آیین) همه را باز میبریم و آنگاه تو بر (قهر) ما هیچ کارساز و مددکاری در این باره نخواهی یافت. مکارم شیرازی: و اگر بخواهيم آنچه را بر تو وحي فرستاديم از تو ميگيريم سپس كسي را نمييابي كه از تو دفاع كند.
إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كَانَ عَلَيْكَ كَبِيرًا
﴿۸۷﴾
انصاریان: [ولی محو نشدن قرآن از یادها و نوشته ها، نیست] مگر رحمتی از سوی پروردگارت، به یقین فضل او بر تو همواره بزرگ است.
خرمشاهی: مگر به رحمت پروردگارت كه بخشش و بخشايش او در حق تو بسيار است فولادوند: مگر رحمتى از جانب پروردگارت [به تو برسد] زيرا فضل او بر تو همواره بسيار است قمشهای: مگر رحمت و لطف پروردگار (از تو مدد کند) که فضل (و رحمت) او بر تو بزرگ و بسیار است. مکارم شیرازی: مگر رحمت پروردگارت (شامل حالت گردد) كه فضل پروردگارت بر تو بزرگ بوده است.
قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا
﴿۸۸﴾
انصاریان: بگو: قطعاً اگر جنّ و انس گرد آیند که مانند این قرآن را بیاورند، نمی توانند مانندش را بیاورند، و اگر چه پشتیبان یکدیگر باشند.
خرمشاهی: بگو اگر انس و جن گرد آيند كه نظير اين قرآن را بياورند، ولو بعضى از آنان پشتيبان بعضى ديگر باشند، نمىتوانند نظير آن بياورند فولادوند: بگو اگر انس و جن گرد آيند تا نظير اين قرآن را بياورند مانند آن را نخواهند آورد هر چند برخى از آنها پشتيبان برخى [ديگر] باشند قمشهای: بگو که اگر جن و انس متّفق شوند که مانند این قرآن کتابی بیاورند هرگز نتوانند مثل آن آورند هر چند همه پشتیبان یکدیگر باشند. مکارم شیرازی: بگو اگر انسانها و پريان اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آنرا نخواهند آورد هر چند يكديگر را در اين كار كمك كنند.
وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُورًا
﴿۸۹﴾
انصاریان: و همانا در این قرآن برای [هدایت] مردم از هر مَثَل و داستانی به صورت های گوناگون بیان کردیم، ولی بیشتر مردم جز انکار وکفران [آن نعمت عظیم را] نخواستند.
خرمشاهی: و در اين قرآن براى مردم هرگونه مثلى را گونهگون بيان داشتهايم و بيشترينه مردم جز ناسپاسى را نخواستند فولادوند: و به راستى در اين قرآن از هر گونه مثلى گوناگون آورديم ولى بيشتر مردم جز سر انكار ندارند قمشهای: و همانا ما در این قرآن برای مردم هر گونه مثال آوردیم (تا مگر هدایت شوند) لیکن اکثر مردم به جز از کفر و عناد از هر چیز امتناع کردند. مکارم شیرازی: ما در اين قرآن براي مردم از هر چيز نمونه اي آورديم (و همه معارف در آن جمع است) اما اكثر مردم (در برابر آن) جز انكار حق، كاري ندارند.
وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ يَنْبُوعًا
﴿۹۰﴾
انصاریان: و گفتند: ما به تو ایمان نمی آوریم، مگر آنکه از این سرزمین [خشک و سوزان مکه] چشمه ای پر آب و جوشان روان سازی!!
خرمشاهی: و گفتند به تو ايمان نمىآوريم مگر آنكه براى ما از زمين چشمهاى بجوشانى فولادوند: و گفتند تا از زمين چشمه اى براى ما نجوشانى هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد قمشهای: و گفتند: ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا آنکه از زمین برای ما (به اعجاز) چشمه آبی بیرون آری. مکارم شیرازی: و گفتند ما هرگز به تو ايمان نميآوريم مگر اينكه چشمه اي از اين سرزمين (خشك و سوزان) براي ما خارج سازي!
أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِيرًا
﴿۹۱﴾
انصاریان: یا برای تو باغی از درختان خرما و انگور باشد که از لابه لای آنها نهرها روان کنی.
خرمشاهی: يا براى تو باغى از خرما و انگور باشد و در لابلاى [درختان] آن جويباران را جارى گردانى فولادوند: يا [بايد] براى تو باغى از درختان خرما و انگور باشد و آشكارا از ميان آنها جويبارها روان سازى قمشهای: یا آنکه تو را باغی از خرما و انگور باشد که در میان آن باغ نهرهای آب جاری گردانی. مکارم شیرازی: يا باغي از نخل و انگور در اختيار تو باشد و نهرها در لابلاي آن به جريان اندازي.
أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ قَبِيلًا
﴿۹۲﴾
انصاریان: یا آسمان را آن گونه که گمان کرده ای [قدرت داری] پاره پاره بر سر ما بیفکنی، یا خدا و فرشتگان را رو به روی ما آوری.
خرمشاهی: يا پارههايى از آسمان را چنانكه گمان دارى بر [سر] ما بيندازى يا خدا و فرشتگان را روياروى ما بياورى فولادوند: يا چنانكه ادعا مى كنى آسمان را پاره پاره بر [سر] ما فرو اندازى يا خدا و فرشتگان را در برابر [ما حاضر] آورى قمشهای: یا آنکه بنابر پندار و دعوی خودت پارهای از آسمان را بر سر ما فرود آوری یا آنکه خدا را با فرشتگانش مقابل ما حاضر آری. مکارم شیرازی: يا قطعات (سنگهاي) آسمان را آنچنان كه ميپنداري - بر سر ما فرود آري: يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياوري!!
أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَرًا رَسُولًا
﴿۹۳﴾
انصاریان: یا خانه ای از طلا برای تو باشد، یا در آسمان بالا روی، و بالا رفتنت را باور نمی کنیم تا آنکه نوشته ای بر ما نازل کنی که آن را بخوانیم!! بگو: پروردگارم منزّه است [از اینکه خواسته های سبک مغزان یاوه گو را پاسخ دهد] آیا من جز بشری فرستاده هستم؟ [که مرا برای هدایت شما فرستاده اند، نه برای اینکه درخواست های بی مورد شما را پاسخ دهم.]
خرمشاهی: يا تو را خانهاى از زر و زيور باشد، يا به آسمان بر شوى و بالا رفتنت را باور نكنيم مگر آنكه كتابى براى ما فرود آورى كه بخوانيمش، بگو پاك و منزه است پروردگارم، آيا من جز بشرى هستم كه پيامبرم فولادوند: يا براى تو خانه اى از طلا[كارى] باشد يا به آسمان بالا روى و به بالا رفتن تو [هم] اطمينان نخواهيم داشت تا بر ما كتابى نازل كنى كه آن را بخوانيم بگو پاك است پروردگار من آيا [من] جز بشرى فرستاده هستم قمشهای: یا آنکه خانهای از زر (و کاخی زرنگار) دارا باشی یا آنکه بر آسمان بالا روی و باز هم هرگز ایمان به آسمان رفتنت نیاوریم تا آنکه بر ما کتابی نازل کنی که آن را قرائت کنیم. بگو: خدای من منزه است (از آنکه من، او یا فرشتگان او را حاضر سازم) آیا من فرد بشری بیشترم که (از جانب خدا) به رسالت آمدهام؟ مکارم شیرازی: يا خانه اي پر نقش و نگار از طلا داشته باشي، يا به آسمان بالا روي، حتي به آسمان رفتنت ايمان نميآوريم مگر آنكه نامه اي بر ما نازل كني كه آنرا بخوانيم!! بگو منزه است پروردگارم (از اين سخنان بيارزش) مگر من جز بشري هستم فرستاده خدا؟!
وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَنْ يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَى إِلَّا أَنْ قَالُوا أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَرًا رَسُولًا
﴿۹۴﴾
انصاریان: و چیزی مردم را زمانی که هدایت به سویشان آمد از ایمان آوردن باز نداشت، جز اینکه گفتند: آیا خدا بشری را به پیامبری برانگیخته است؟
خرمشاهی: و مردمان را به هنگامى كه هدايت به سويشان آمد، چيزى از ايمان آوردن باز نداشت مگر اينكه گفتند آيا خداوند بشرى را به پيامبرى فرستاده است فولادوند: و [چيزى] مردم را از ايمان آوردن باز نداشت آنگاه كه هدايت برايشان آمد جز اينكه گفتند آيا خدا بشرى را به سمت رسول مبعوث كرده است قمشهای: و مردم را چیزی از (هدایت و) ایمان بازنداشت وقتی که هدایت (قرآن) بر آنان آمد جز این (خیال باطل) که گفتند: آیا خدا بشری را به رسالت فرستاده است؟ مکارم شیرازی: تنها چيزي كه مانع شد مردم بعد از آمدن هدايت ايمان بياورند، اين بود كه (از روي ناداني و بيخبري) گفتند: آيا خداوند بشري را به عنوان رسول فرستاده است؟!
قُلْ لَوْ كَانَ فِي الْأَرْضِ مَلَائِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ مَلَكًا رَسُولًا
﴿۹۵﴾
انصاریان: بگو: اگر در زمین [به جای بشر] فرشتگانی بودند که با آرامی راه می رفتند، یقیناً فرشته ای را از آسمان برای آنان به پیامبری نازل می کردیم [زیرا هدایتگر هر گروهی باید از جنس خودشان باشد.]
خرمشاهی: بگو اگر در روى زمين فرشتگانى بودند كه آرام و آهسته [به اين سو و آن سو] مىرفتند ما نيز براى آنان از آسمانى فرشتهاى به پيامبرى فرو مىفرستاديم فولادوند: بگو اگر در روى زمين فرشتگانى بودند كه با اطمينان راه مى رفتند البته بر آنان [نيز] فرشته اى را بعنوان پيامبر از آسمان نازل میکرديم قمشهای: بگو: اگر فرشتگان را در زمین مسکن و قرارگاه بودی ما هم فرشتهای را از آسمان به رسالت بر آنها میفرستادیم (که رسول باید از جنس امت باشد و گرنه حجت و معجزش پذیرفته نشود). مکارم شیرازی: بگو (حتي) اگر در روي زمين فرشتگاني (زندگي ميكردند و) با آرامش گام برمي داشتند ما از آسمان فرشته اي را به عنوان رسول بر آنها ميفرستاديم (چرا كه رهبر هر گروهي بايد از جنس خود آنان باشد).
قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا
﴿۹۶﴾
انصاریان: بگو: کافی است که خدا میان من و شما [در صدقِ نبوتم] شاهد باشد؛ چون او به بندگانش آگاه و بیناست.
خرمشاهی: بگو خداوند بين من و شما گواه بس، كه او بر بندگان خويش آگاه و بيناست فولادوند: بگو ميان من و شما گواه بودن خدا كافى است چرا كه او همواره به [حال] بندگانش آگاه بينا است قمشهای: (ای پیغمبر، پس از اتمام حجت به امت) بگو: خدا شاهد میان من و شما کافی است که او به (احوال) بندگانش آگاه و بصیر است. مکارم شیرازی: بگو: همين كافي است كه خدا گواه ميان من و شما است، چرا كه او نسبت به بندگانش آگاه و بيناست.
وَمَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَنْ يُضْلِلْ فَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا
﴿۹۷﴾
انصاریان: و هر که را خدا هدایت کند، پس او هدایت یافته است، و آنان را که خدا [به کیفر لج بازی و عنادشان] گمراه سازد، هرگز در برابر خدا برای آنان یاورانی نخواهی یافت، و آنان را روز قیامت در حالی که به رو در افتاده اند، کور و لال و کر محشور می کنیم، جایگاهشان دوزخ است، هرگاه [شعله] آتشش فرو نشیند، شعله ای دیگر بر آنان می افزاییم.
خرمشاهی: و كسى كه خداوند هدايتش كند رهيافته است و كسانى را كه بيراه واگذارد، هرگز براى آنان در برابر او دوستانى نخواهى يافت، و آنان را در روز قيامت، نابينا و گنگ و ناشنوا، به رو در افتاده محشور گردانيم و سرايشان جهنم است كه هر چه شعلهاش فرو نشيند، بر ايشان افروخته مىداريم فولادوند: و هر كه را خدا هدايت كند او رهيافته است و هر كه را گمراه سازد در برابر او براى آنان هرگز دوستانى نيابى و روز قيامت آنها را كور و لال و كر به روى چهره شان درافتاده برخواهيم انگيخت جايگاهشان دوزخ است هر بار كه آتش آن فرو نشيند شراره اى [تازه] برايشان مى افزاييم قمشهای: و هر که را خدا رهنمایی کند آن کس به حقیقت هدایت یافته و هر که را به گمراهی واگذارد دیگر جز خدا هیچ (رهنما و) دوست و نگهبانی بر آنها نخواهی یافت و چون روز قیامت شود بر روی صورت (بکشانیم و) کور و گنگ و کر محشورشان خواهیم کرد؛ به دوزخ مسکن کنند که هرگه آن دوزخ آتشش خاموش شود باز شدیدتر بر آنها سوزان و فروزانش کنیم. مکارم شیرازی: هر كس را خدا هدايت كند هدايت يافته واقعي او است، و هر كس را او (به خاطر اعمالش) گمراه سازد هاديان و سرپرستاني جز خدا براي او نخواهي يافت، و روز قيامت آنها را بر صورتهايشان محشور ميكنيم در حالي كه نابينا و گنگ و كرند، جايگاهشان دوزخ است و هر زمان آتش آن فرونشيند، شعله تازه اي بر آنها ميافزائيم.
ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا
﴿۹۸﴾
انصاریان: این کیفر آنان است، به سبب اینکه به آیات ما کافر شدند و گفتند: آیا ما وقتی استخوان [جدا از هم و ریز ریز] و پوسیده شدیم، با آفرینش جدید برانگیخته خواهیم شد؟
خرمشاهی: اين جزاى آنان است چرا كه آيات ما را انكار كردند و گفتند آيا چون استخوانهاى [پوسيده و] خرد و خاك شديم در هيئت آفرينشى تازه برانگيخته خواهيم شد؟ فولادوند: جزاى آنها اين است چرا كه آيات ما را انكار كردند و گفتند آيا وقتى ما استخوان و خاك شديم [باز] در آفرينشى جديد برانگيخته خواهيم شد قمشهای: این است کیفر آن کافران چون به آیات ما کافر شدند و گفتند: آیا پس از آنکه ما استخوانی پوسیده و غباری پراکنده شویم از نو باز برانگیخته میشویم؟ مکارم شیرازی: اين كيفر آنهاست به خاطر اينكه به آيات ما كافر شدند، و گفتند آيا هنگامي كه ما استخوانهاي پوسيده و خاكهاي پراكنده ميشويم آيا بار ديگر آفرينش تازه اي خواهيم يافت؟!
أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ قَادِرٌ عَلَى أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَجَعَلَ لَهُمْ أَجَلًا لَا رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إِلَّا كُفُورًا
﴿۹۹﴾
انصاریان: آیا ندانستند خدایی که آسمان ها و زمین را آفرید، می تواند مانند آنان را [پس از پوسیده شدن] بیافریند؟ برای آنان مدتی معین قرار داده که هیچ تردیدی در آن نیست، ولی [این] ستمکاران جز انکار [قیامت و تکذیب محشور شدن در آن] را نخواستند.
خرمشاهی: آيا ننگريستهاند كه خداوندى كه آسمانها و زمين را آفريده است، تواناست كه همانند ايشان را بيافريند، و براى آنان اجلى مقرر دارد كه شكى در فرارسيدنش نباشد، و ستمكاران [مشرك] از ناحقشناسى جز ناسپاسى را نخواستند فولادوند: آيا ندانستند كه خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده تواناست كه مانند آنان را بيافريند و [همان خداست كه] برايشان زمانى مقرر فرموده كه در آن هيچ شكى نيست و[لى] ستمگران جز انكار [چيزى را] نپذيرفتند قمشهای: آیا ندیدند که آن خدایی که آسمانها و زمین را آفرید قادر است که مانند اینها را باز خلق کند و بر آنها وقت روز موعودی که بیشک خواهد آمد مقرر گرداند؟! (آری با این همه آیات و حجت قاطع) باز ستمکاران جز راه کفر و عناد نپیمودند. مکارم شیرازی: آيا نديدند خدائي كه آسمانها و زمين را آفريد قادر است مثل آنها را بيافريند (و به زندگي جديد بازشان گرداند و براي آنها سرآمدي قطعي قرار داد اما ظالمان جز كفر و انكار را پذيرا نيستند.
قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الْإِنْفَاقِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ قَتُورًا
﴿۱۰۰﴾
انصاریان: [به این کافران و مغروران به امور مادی دلفریب] بگو: اگر شما مالک خزینه های رحمت پروردگارم [مانند باران، اموال، ارزاق و...] بودید، در آن صورت از ترس [تهی دستی و کم شدنش] از انفاق کردن آن بخل می ورزیدید؛ و انسان همواره بسیار بخیل و تنگ نظر است.
خرمشاهی: بگو اگر شما خزاين رحمت پروردگارم را در اختيار داشتيد، در آن هنگام هم از بيم درويشى، امساك پيشه مىكرديد، و انسان بخيل است فولادوند: بگو اگر شما مالك گنجينه هاى رحمت پروردگارم بوديد باز هم از بيم خرج كردن قطعا امساك مى ورزيديد و انسان همواره بخيل است قمشهای: بگو که شما اگر دارای گنجهای رحمت (بیانتهای) خدای من شوید باز هم از ترس فقر و خوف درویشی، بخل از انفاق خواهید کرد، که انسان طبعا بسیار ممسک و بخیل است. مکارم شیرازی: بگو اگر شما مالك خزائن رحمت پروردگار من بوديد بخاطر تنگنظري امساك ميكرديد مبادا انفاق مايه تنگدستي شما شود و انسان سخنگير است.
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُورًا
﴿۱۰۱﴾
انصاریان: و به راستی به موسی آن گاه که نزد بنی اسرائیل آمد، نه معجزه روشن دادیم، بنابراین از [آگاهان] بنی اسرائیل بپرس [که آن معجزه ها چه بود؟] پس فرعون [با دیدن معجزات] به او گفت: ای موسی! بی تردید من تو را جادوشده می پندارم!!
خرمشاهی: و به راستى كه به موسى معجزات نهگانه روشنگرى بخشيديم، از بنىاسرائيل بپرس آنگاه كه [موسى] به نزدشان آمد و فرعون به او گفت اى موسى تو را جادو زده مىدانم فولادوند: و در حقيقت ما به موسى نه نشانه آشكار داديم پس از فرزندان اسرائيل بپرس آنگاه كه نزد آنان آمد و فرعون به او گفت اى موسى من جدا تو را افسونشده مى پندارم قمشهای: و همانا ما به موسی نه آیت روشن و معجز آشکار عطا کردیم، این حکایت را از بنی اسرائیل سؤال کن که موسی بر آنها آمد، پس فرعون به او گفت: ای موسی، من تو را سحرزده (یا ساحر و سحر آموز) میپندارم. مکارم شیرازی: ما به موسي نه معجزه روشن داديم، از بني اسرائيل سؤ ال كن آن زمان كه اين (معجزات نهگانه) به كمك آنها آمد (چگونه بودند) و فرعون به او گفت گمان ميكنم اي موسي تو ديوانه (يا ساحري)!
قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنْزَلَ هَؤُلَاءِ إِلَّا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ بَصَائِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَوْنُ مَثْبُورًا
﴿۱۰۲﴾
انصاریان: موسی گفت: مسلماً تو می دانی این معجزه ها را که بصیرت آور هستند، جز پروردگار آسمان ها و زمین نازل نکرده است، و ای فرعون! قطعاً من تو را هلاک شده می پندارم.
خرمشاهی: [موسى] گفت خوب مىدانى كه اينها را جز پروردگار آسمانها و زمين روشنگرانه فرو نفرستاده است، و من تو را اى فرعون نابود شدنى مىدانم فولادوند: گفت قطعا مى دانى كه اين [نشانه ها] را كه باعث بينشهاست جز پروردگار آسمانها و زمين نازل نكرده است و راستى اى فرعون تو را تباه شده مى پندارم قمشهای: موسی به فرعون پاسخ داد که تو خود کاملا دانستهای که این آیات را برای هدایت و بینایی (خلق) جز خدای آسمانها و زمین نفرستاده و من ای فرعون، تو را شخصی جاهل و لایق هلاک میپندارم. مکارم شیرازی: گفت: تو كه ميداني اين آيات را جز پروردگار آسمانها و زمين - براي روشني دلها - نفرستاده، و من گمان ميكنم اي فرعون تو نابود خواهي شد!
فَأَرَادَ أَنْ يَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ الْأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ جَمِيعًا
﴿۱۰۳﴾
انصاریان: پس [به دنبال این گفتگو] فرعون تصمیم گرفت آنان را از آن سرزمین برانگیزد و بیرون کند، ولی ما او و همه کسانی را که با او بودند، غرق کردیم.
خرمشاهی: [فرعون] مىخواست كه راه آنان را از سرزمين خودشان بزند، ولى او و همه كسانى را كه همراه او بودند، غرقه ساختيم فولادوند: پس [فرعون] تصميم گرفت كه آنان را از سرزمين [مصر] بركند پس او و هر كه را با وى بود همه را غرق كرديم قمشهای: آنگاه فرعون اراده آن کرد که موسی و قومش را از زمین (مصر) براندازد، ما هم او و همدستانش را تمام به دریا غرق کردیم. مکارم شیرازی: (فرعون) تصميم گرفت همه آنها را از آن سرزمين ريشه كن كند، ولي ما او و تمام كساني را كه با او بودند
وَقُلْنَا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفًا
﴿۱۰۴﴾
انصاریان: و پس از فرعون به بنی اسرائیل گفتیم: در این سرزمین ساکن شوید، زمانی که وعده آخرت برسد، همه شما را با هم [به صحرای قیامت] می آوریم.
خرمشاهی: و پس از او به بنىاسرائيل گفتيم در سرزمين خويش ساكن شويد، و چون وعده آخرت فرارسد همگىتان را با هم باز آوريم فولادوند: و پس از او به فرزندان اسرائيل گفتيم در اين سرزمين ساكن شويد پس چون وعده آخرت فرا رسد شما را همه با هم محشور مى كنيم قمشهای: و بعد از آن بنی اسرائیل را فرمان دادیم که در آن زمین ساکن شوید تا از آن پس که وعده آخرت فرا رسد همه شما را باز جمعا مبعوث گردانیم (و هر کس را به کیفر و پاداش عمل خود برسانیم). مکارم شیرازی: و بعد از آن به بني اسرائيل گفتيم در اين سرزمين (مصر و شام ساكن شويد، اما هنگامي كه وعده آخرت فرا رسد همه شما را دسته جمعي (به آن دادگاه عدل) ميآوريم.
وَبِالْحَقِّ أَنْزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا
﴿۱۰۵﴾
انصاریان: و قرآن را به حق نازل کردیم و به حق نازل شد، و تو را جز مژده رسان و بیم دهنده نفرستادیم.
خرمشاهی: و آن را به حق فرو فرستاديم و به حق هم فرود آمد و تو را جز مژدهرسان و هشداردهنده نفرستادهايم فولادوند: و آن [قرآن] را به حق فرود آورديم و به حق فرود آمد و تو را جز بشارت دهنده و بيمرسان نفرستاديم قمشهای: و ما این آیات (قرآن عظیم) را به حق فرستادیم و به حق و راستی هم نازل شد، و نفرستادیم تو را جز برای آنکه بشارت دهی و بترسانی. مکارم شیرازی: ما قرآن را به حق نازل كرديم، و به حق نازل شد، و تو را جز براي بشارت و بيم دادن نفرستاديم.
وَقُرْآنًا فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنْزِيلًا
﴿۱۰۶﴾
انصاریان: و قرآن را [جدا جدا و] بخش بخش قرار دادیم تا آن را با درنگ و تأمل بر مردم بخوانی و آن را به تدریج [برپایه حوادث، پیش آمدها و نیازها] نازل کردیم.
خرمشاهی: و [اين] قرآنى است كه آن را بخش بخش فرو فرستاده و چنانكه بايد و شايد نازل كردهايم تا آن را به آهستگى و درنگ بر مردم بخوانى فولادوند: و قرآنى [با عظمت را] بخش بخش [بر تو] نازل كرديم تا آن را به آرامى به مردم بخوانى و آن را به تدريج نازل كرديم قمشهای: و قرآنی را جزء جزء (و به تدریج) بر تو فرستادیم که تو نیز بر مردم به تدریج قرائت کنی (و با صبر و تأنّی به هدایت خلق پردازی)، و این قرآن کتابی از تنزیلات بزرگ ماست. مکارم شیرازی: ما قرآني بر تو نازل كرديم كه به صورت آيات جدا از هم ميباشد، تا آن را تدريجا و با آرامش بر مردم بخواني (و جذب دلها شود) و بطور قطع اين قرآنرا ما نازل كرديم.
قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لَا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ سُجَّدًا
﴿۱۰۷﴾
انصاریان: بگو: به آن ایمان بیاورید یا نیاورید [برای آن یکسان است]، همانا کسانی که پیش از [نزول] آن معرفت و دانش یافته اند، زمانی که بر آنان می خوانند، سجده کنان به رو در می افتند.
خرمشاهی: بگو شما چه به آن ايمان بياوريد چه نياوريد، كسانى كه پيش از آن دانش يافتهاند، چون بر آنان خوانده شود، سجده كنان به رو در مىافتند فولادوند: بگو [چه] به آن ايمان بياوريد يا نياوريد بى گمان كسانى كه پيش از [نزول] آن دانش يافته اند چون [اين كتاب] بر آنان خوانده شود سجده كنان به روى درمى افتند قمشهای: بگو که شما به این کتاب ایمان بیاورید یا نیاورید (مرا یکسان است که) البته آنها که پیش از این به مقام علم و دانش رسیدند هرگاه این آیات بر ایشان تلاوت شود همه با کمال خضوع و فروتنی سر طاعت بر حکم آن فرود آورند. مکارم شیرازی: بگو: چه شما ايمان بياوريد، و چه نياوريد، آنها كه پيش از اين علم و دانش به آنان داده شده هنگامي كه (اين آيات) بر آنها خوانده ميشود به خاك ميافتند و سجده ميكند.
وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولًا
﴿۱۰۸﴾
انصاریان: و می گویند: منزّه و پاک است پروردگارمان بی تردید وعده پروردگارمان [به پاداش مؤمنان و کیفر مجرمان] قطعاً انجام شدنی است.
خرمشاهی: و مىگويند پاك و منزه است پروردگار ما، وعده پروردگار ما انجام يافتنى است فولادوند: و مى گويند منزه است پروردگار ما كه وعده پروردگار ما قطعا انجامشدنى است قمشهای: و گویند: پروردگار ما پاک و منزه است، البته وعده خدای ما محققا واقع خواهد شد. مکارم شیرازی: و ميگويند منزه است پروردگار ما كه وعده هايش قطعا انجام شدني است.
وَيَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا
﴿۱۰۹﴾
انصاریان: و گریه کنان به رو در می افتند و [شنیدن قرآن] بر فروتنی و خشوعشان می افزاید.
خرمشاهی: و به رو در مىافتند و مىگريند و بر خشوع و خشيت آنان مىافزايد فولادوند: و بر روى زمين مى افتند و مى گريند و بر فروتنى آنها مى افزايد قمشهای: و آنها با چشم گریان همه سر به خاک عبودیت نهاده، و پیوسته بر فروتنی و ترسشان (از خدا) میافزاید. مکارم شیرازی: آنها (بي اختيار) به زمين ميافتند (و سجده ميكنند) و اشك ميريزند و هر زمان خشوعشان فزونتر ميشود.
قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَنَ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا
﴿۱۱۰﴾
انصاریان: بگو: خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید، هر کدام را بخوانید [ذات یکتای او را خوانده اید] نیکوترین نام ها [که این دو نام هم از آنهاست] فقط ویژه اوست. و نماز خود را با صدای بلند و نیز با صدای آهسته مخوان و میان این دو [صدا] راهی میانه بجوی.
خرمشاهی: بگو او را چه الله بخوانيد چه رحمان، هر چه بخوانيد او را نامهاى نيك است، و نمازت را نه بلند بخوان و نه آهسته، و راهى ميانه برگزين فولادوند: بگو خدا را بخوانيد يا رحمان را بخوانيد هر كدام را بخوانيد براى او نامهاى نيكوتر است و نمازت را به آواز بلند مخوان و بسيار آهسته اش مكن و ميان اين [و آن] راهى [ميانه] جوى قمشهای: بگو که خواه خدا را به اسم اللّه یا به اسم رحمان بخوانید، به هر اسمی بخوانید اسماء نیکو همه مخصوص اوست. و تو در نماز نه صدا را بسیار بلند و نه بسیار آهسته گردان بلکه حدّ وسط را اختیار کن. مکارم شیرازی: بگو «الله» را بخوانيد، يا «رحمن» را، هر كدام را بخوانيد (ذات پاكش يكي است و) براي او نامهاي نيك است، و نمازت را زياد بلند يا آهسته مخوان و در ميان اين دو راهي (معتدل) انتخاب كن.
وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَكُنْ لَهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ وَلِيٌّ مِنَ الذُّلِّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا
﴿۱۱۱﴾
انصاریان: و بگو: همه ستایش ها ویژه خداست که نه فرزندی گرفته و نه در فرمانروایی شریکی دارد و نه او را به سبب ناتوانی و ذلت یار و یاوری است. و او را بسیار بزرگ شمار.
خرمشاهی: و بگو سپاس خداوندى را كه نه فرزندى برگزيده و نه در جهاندارى شريكى دارد و نه از سر ناچارى دوستى دارد، و او را چنانكه بايد و شايد بزرگ بشمار فولادوند: و بگو ستايش خدايى را كه نه فرزندى گرفته و نه در جهاندارى شريكى دارد و نه خوار بوده كه [نياز به] دوستى داشته باشد و او را بسيار بزرگ شمار قمشهای: و بگو: ستایش مخصوص خداست که نه هرگز فرزندی برگرفته و نه شریکی در ملک خود دارد و نه هرگز عزت و اقتدار او را نقصی رسد که به دوست و مددکاری نیازمند شود، و پیوسته ذات الهی را به بزرگترین اوصاف کمال ستایش کن. مکارم شیرازی: و بگو ستايش براي خداوندي است كه نه فرزندي براي خود انتخاب كرده، و نه شريكي در حكومت دارد و نه ولي (و حامي) به خاطر ضعف و ذلت، و او را بسيار بزرگ بشمر. |
||