ParsQuran
سوره 15: الحجر - جزء 14

وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ ﴿۲۱﴾
انصاریان: و هیچ چیزی نیست مگر آنکه خزانه هایش نزد ماست، و آن را جز به اندازه معین نازل نمی کنیم.
خرمشاهی: و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينه‏هايش نزد ماست، و جز به اندازه معين از آن پديد نمى‏آوريم‏
فولادوند: و هيچ چيز نيست مگر آنكه گنجينه ‏هاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه‏ اى معين فرو نمى‏ فرستيم
قمشه‌ای: و هیچ چیز در عالم نیست جز آنکه منبع و خزانه آن نزد ماست ولی ما از آن بر عالم خلق الاّ به قدر معین (که مصلحت است) فرو نمی‌فرستیم.
مکارم شیرازی: خزائن همه چيز نزد ما است ولي ما جز به اندازه معين آنرا نازل نمي‏كنيم.
وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنْتُمْ لَهُ بِخَازِنِينَ ﴿۲۲﴾
انصاریان: و بادها را باردار کننده فرستادیم، و از آسمان آبی نازل کردیم و شما را با آن سیراب ساختیم و شما ذخیره کننده آن نیستید.
خرمشاهی: و بادهاى بارآور را فرستاديم و از آسمان آبى فرو فرستاديم، آنگاه شما را از آن سيراب كرديم و شما خزانه‏دار آن نيستيد
فولادوند: و بادها را بارداركننده فرستاديم و از آسمان آبى نازل كرديم پس شما را بدان سيراب نموديم و شما خزانه‏ دار آن نيستيد
قمشه‌ای: و ما بادهای باردار کننده (رحم طبیعت) را فرستادیم، آن‌گاه باران را از آسمان فرود آوردیم تا به آن آب، شما را سیراب گردانیدیم و گر نه شما نمی‌توانستید آبهایی (برای وقت حاجت خود در هر جای زمین از کوه و دره و بیابان و صحرا) منبع ساخته و جاری سازید.
مکارم شیرازی: ما بادها را براي تلقيح (ابرها و بهم پيوستن و بارور ساختن آنها) فرستاديم، و از آسمان آبي نازل كرديم با آن سيراب ساختيم، در حالي كه شما توانائي حفظ و نگهداري آن را نداشتيد.
وَإِنَّا لَنَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَنَحْنُ الْوَارِثُونَ ﴿۲۳﴾
انصاریان: و یقیناً ماییم که حیات می دهیم، و می میرانیم و ما وارث [جهان و جهانیان] هستیم.
خرمشاهی: و ماييم كه زنده مى‏داريم و مى‏ميرانيم و ما بازمانده [جاويد]ايم‏
فولادوند: و بى‏ ترديد اين ماييم كه زنده مى ‏كنيم و مى‏ ميرانيم و ما وارث [همه] هستيم
قمشه‌ای: و محققا ماییم که زنده می‌کنیم و می‌میرانیم و وارث (همه خلق که فانی می‌شوند) ما هستیم.
مکارم شیرازی: مائيم كه زنده مي‏كنيم و مي‏ميرانيم و وارث (همه جهان) ما هستيم.
وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَقْدِمِينَ مِنْكُمْ وَلَقَدْ عَلِمْنَا الْمُسْتَأْخِرِينَ ﴿۲۴﴾
انصاریان: و بی تردید [حالات، اعمال و شمار] پیشینیانِ شما و آیندگانتان را می دانیم.
خرمشاهی: و پيشينيان و پسينيان‏شما را به خوبى مى‏شناسيم‏
فولادوند: و به يقين پيشينيان شما را شناخته‏ ايم و آيندگان [شما را نيز] شناخته‏ ايم
قمشه‌ای: و البته ما به همه گذشتگان و آیندگان شما آگاهی کامل داریم.
مکارم شیرازی: ما هم پيشينيان شما را دانستيم و هم متاخران را.
وَإِنَّ رَبَّكَ هُوَ يَحْشُرُهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿۲۵﴾
انصاریان: و مسلماً پروردگار توست که محشورشان می کند؛ زیرا او حکیم و داناست.
خرمشاهی: و بى‏گمان پروردگارت آنان را محشور مى‏گرداند، كه او فرزانه داناست‏
فولادوند: و مسلما پروردگار توست كه آنان را محشور خواهد كرد چرا كه او حكيم داناست
قمشه‌ای: و البته خدای تو همه خلایق را در قیامت محشور خواهد کرد، که کار او از روی علم و حکمت است.
مکارم شیرازی: پروردگار تو قطعا همه را (در قيامت) جمع و محشور مي‏كند چرا كه حكيم و دانا است.
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿۲۶﴾
انصاریان: و ما انسان را از گِلی خشک که برگرفته از لجنی متعفّن و تیره رنگ است، آفریدیم.
خرمشاهی: و انسان [/ آدم‏] را از گل خشك بازمانده از لجنى بويناك آفريده‏ايم‏
فولادوند: و در حقيقت انسان را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو آفريديم
قمشه‌ای: و همانا ما انسان را از گل و لای کهنه متغیر بیافریدیم.
مکارم شیرازی: ما انسانرا از گل خشكيده‏ اي كه از گل بدبوي (تيره رنگي) گرفته شده بود آفريديم.
وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ ﴿۲۷﴾
انصاریان: و جن را پیش از آن از آتشی سوزان و بی دود پدید آوردیم.
خرمشاهی: و پيشتر جن [/ابليس‏] را از آتشباد آفريده بوديم‏
فولادوند: و پيش از آن جن را از آتشى سوزان و بى ‏دود خلق كرديم
قمشه‌ای: و طایفه دیوان را پیشتر از آتش گدازنده، خلق کردیم.
مکارم شیرازی: و جن را پيش از آن از آتش گرم و سوزان خلق كرديم.
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ ﴿۲۸﴾
انصاریان: و [یاد کن] هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: من بشری از گِل خشک که برگرفته از لجنی متعفّن و تیره رنگ است، می آفرینم.
خرمشاهی: و چنين بود كه پروردگارت به فرشتگان فرمود من آفريننده انسانى از گل خشك بازمانده از لجنى بويناك هستم‏
فولادوند: و [ياد كن] هنگامى را كه پروردگار تو به فرشتگان گفت من بشرى را از گلى خشك از گلى سياه و بدبو خواهم آفريد
قمشه‌ای: و (یاد آر) آن گاه که پروردگارت به فرشتگان عالم اظهار فرمود که من بشری از ماده گل و لای کهنه متغیر، خلق خواهم کرد.
مکارم شیرازی: بخاطر بياور هنگامي كه پروردگارت به فرشتگان گفت من بشر را از گل خشكيده‏ اي كه از گل بدبوئي گرفته شده بود خلق مي‏كنم.
فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﴿۲۹﴾
انصاریان: پس چون او را درست و نیکو گردانم و از روح خود در او بدمم، برای او سجده کنان بیفتید.
خرمشاهی: پس چون او را سامان دادم و در آن از روح خود دميدم در برابر او به سجده در افتيد
فولادوند: پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم پيش او به سجده درافتيد
قمشه‌ای: پس چون آن (عنصر) را معتدل بیارایم و در آن از روح خویش بدمم همه (از جهت حرمت و عظمت آن روح الهی) بر او سجده کنید.
مکارم شیرازی: هنگامي كه كار آنرا بپايان رسانيدم و در او از روح خود (يك روح شايسته و بزرگ) دميدم همگي براي او سجده كنيد.
فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿۳۰﴾
انصاریان: پس همه فرشتگان بدون استثناء سجده کردند.
خرمشاهی: آنگاه فرشتگان همگى سجده بردند
فولادوند: پس فرشتگان همگى يكسره سجده كردند
قمشه‌ای: پس همه فرشتگان سجده کردند.
مکارم شیرازی: فرشتگان همگي و بدون استثناء سجده كردند.