ParsQuran
سوره 12: يوسف - جزء 13

قَالَ لَا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿۹۲﴾
انصاریان: گفت: امروز هیچ ملامت و سرزنشی بر شما نیست، خدا شما را می آمرزد و او مهربان ترین مهربانان است.
خرمشاهی: [يوسف‏] گفت امروز سرزنشى بر شما روا نيست، خداوند شما را مى‏آمرزد و او مهربان‏ترين مهربانان است‏
فولادوند: [يوسف] گفت امروز بر شما سرزنشى نيست‏ خدا شما را مى ‏آمرزد و او مهربانترين مهربانان است
قمشه‌ای: یوسف گفت: امروز هیچ خجل و متأثر نباشید، که خدا گناه شما ببخشد و او مهربان‌ترین مهربانان است.
مکارم شیرازی: گفت امروز ملامت و توبيخي بر شما نيست خداوند شما را مي‏بخشد، و ارحم الراحمين است!
اذْهَبُوا بِقَمِيصِي هَذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۹۳﴾
انصاریان: این پیراهنم را ببرید، و روی صورت پدرم بیندازید، او بینا می شود و همه خاندانتان را نزد من آورید.
خرمشاهی: [حال‏] اين پيراهن مرا ببريد و آن را بر روى پدرم بيفكنيد تا [به خواست خدا] بينا شود، و همه خانواده‏هايتان را به نزد من بياوريد
فولادوند: اين پيراهن مرا ببريد و آن را بر چهره پدرم بيفكنيد [تا] بينا شود و همه كسان خود را نزد من آوريد
قمشه‌ای: اکنون این پیراهن مرا نزد پدرم (یعقوب) برده و به روی او افکنید تا دیدگانش باز بینا شود آن‌گاه (او و) همه اهل بیت و خویشان خود را (از کنعان به مصر) نزد من آرید.
مکارم شیرازی: اين پيراهن مرا ببريد و به صورت پدرم بيندازيد، بينا مي‏شود، و همگي خانواده نزد من آئيد.
وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلَا أَنْ تُفَنِّدُونِ ﴿۹۴﴾
انصاریان: و زمانی که کاروان [از مصر] رهسپار [کنعان] شد، پدرشان گفت: بی تردید، بوی یوسف را می یابم اگر مرا سبک عقل ندانید.
خرمشاهی: و چون كاروان رهسپار شد، پدرشان گفت اگر مرا به خرفتى متهم نداريد، من بوى يوسف را مى‏شنوم‏
فولادوند: و چون كاروان رهسپار شد پدرشان گفت اگر مرا به كم‏خردى نسبت ندهيد بوى يوسف را مى ‏شنوم
قمشه‌ای: و چون کاروان از مصر بیرون آمد یعقوب گفت: اگر مرا تخطئه نکنید من بوی یوسف را می‌شنوم.
مکارم شیرازی: هنگامي كه كاروان (از سرزمين مصر) جدا شد پدرشان (يعقوب) گفت من بوي يوسف را احساس ‍ مي‏كنم اگر مرا به ناداني و كم عقلي نسبت ندهيد!
قَالُوا تَاللَّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلَالِكَ الْقَدِيمِ ﴿۹۵﴾
انصاریان: گفتند: به خدا سوگند تو در همان خطا و گمراهی دیرینت هستی.
خرمشاهی: گفتند به خدا تو در همان خبط و خطاى ديرينت هستى‏
فولادوند: گفتند به خدا سوگند كه تو سخت در گمراهى ديرين خود هستى
قمشه‌ای: شنوندگان گفتند: قسم به خدا که تو از قدیم الایام تا کنون (از شوق یوسف) حواست پریشان و عقلت مشوّش است (که هنوز بوی یوسف می‌شنوی).
مکارم شیرازی: گفتند: به خدا تو در همان گمراهي سابقت هستي!
فَلَمَّا أَنْ جَاءَ الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۹۶﴾
انصاریان: پس هنگامی که مژده رسان آمد، پیراهن را بر صورت او افکند و او دوباره بینا شد، گفت: آیا به شما نگفتم که من از خدا حقایقی می دانم که شما نمی دانید؟
خرمشاهی: و چون [پيك‏] مژده‏آور آمد، آن [پيراهن‏] را بر روى او [يعقوب‏] انداخت و بينا گشت گفت آيا به شما نگفته بودم كه من از [عنايت‏] خداوند چيزى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد
فولادوند: پس چون مژده‏ رسان آمد آن [پيراهن] را بر چهره او انداخت پس بينا گرديد گفت آيا به شما نگفتم كه بي‏شك من از [عنايت] خدا چيزهايى مى‏ دانم كه شما نمیدانید
قمشه‌ای: پس از آنکه بشیر آمد (و بشارت یوسف آورد) پیراهن او را به رخسارش افکند و دیده انتظارش (به وصل) روشن شد، گفت: به شما نگفتم که از (لطف) خدا به چیزی آگاهم که شما آگه نیستید؟!
مکارم شیرازی: اما هنگامي كه بشارت دهنده آمد، آن (پيراهن) را بر صورت او افكند ناگهان بينا شد، گفت آيا به شما نگفتم من از خدا چيزهائي سراغ دارم كه شما نميدانيد؟!!
قَالُوا يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ ﴿۹۷﴾
انصاریان: گفتند: ای پدر! آمرزش گناهانمان را بخواه، بی تردید ما خطاکار بوده ایم.
خرمشاهی: گفتند پدرجان براى گناهان ما آمرزش بخواه كه ما گناهكار بوده‏ايم‏
فولادوند: گفتند اى پدر براى گناهان ما آمرزش خواه كه ما خطاكار بوديم
قمشه‌ای: در آن حال برادران یوسف عرضه داشتند: ای پدر بر تقصیراتمان از خدا آمرزش طلب که ما خطای بزرگ مرتکب شده‌ایم.
مکارم شیرازی: گفتند پدر! از خدا آمرزش گناهان ما را بخواه كه ما خطاكار بوديم.
قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۹۸﴾
انصاریان: گفت: برای شما از پروردگارم درخواست آمرزش خواهم کرد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
خرمشاهی: گفت به زودى براى شما از پروردگارم آمرزش خواهم خواست، كه او آمرزگار مهربان است‏
فولادوند: گفت به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى‏ خواهم كه او همانا آمرزنده مهربان است
قمشه‌ای: پدر گفت: به زودی از درگاه خدا برای شما آمرزش می‌طلبم که او بسیار آمرزنده و مهربان است.
مکارم شیرازی: گفت به زودي براي شما از پروردگارم آمرزش ميطلبم كه او غفور و رحيم است.
فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِينَ ﴿۹۹﴾
انصاریان: پس زمانی که بر یوسف وارد شدند، پدر و مادرش را کنار خود جای داد و گفت: همگی با خواست خدا [آسوده خاطر و] در کمال امنیت وارد مصر شوید.
خرمشاهی: و چون [همگان‏] بر يوسف وارد شدند، پدر و مادرش را در كنار گرفت و گفت به خواست خداوند با امن و امان وارد مصر شويد [و همين جا بمانيد]
فولادوند: پس چون بر يوسف وارد شدند پدر و مادر خود را در كنار خويش گرفت و گفت ان شاء الله با [امن و] امان داخل مصر شويد
قمشه‌ای: پس چون بر یوسف وارد شدند، یوسف پدر و مادر خود را در آغوش آورد و (از آنجا که به استقبالشان آمده بود) گفت: به شهر مصر در آیید که ان شاء اللّه ایمن خواهید بود.
مکارم شیرازی: هنگامي كه بر يوسف وارد شدند او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت و گفت همگي داخل مصر شويد كه انشاء الله در امن و امان خواهيد بود.
وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بِي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاءَ بِكُمْ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِمَا يَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۱۰۰﴾
انصاریان: و پدر و مادرش را بر تخت بالا برد و همه برای او به سجده افتادند و گفت: ای پدر! این تعبیر خواب پیشین من است که پروردگارم آن را تحقق داد، و یقیناً به من احسان کرد که از زندان رهاییم بخشید، و شما را پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم فتنه انداخت، از آن بیابان نزد من آورد، پروردگارم برای هر چه بخواهد با لطف برخورد می کند؛ زیرا او دانا و حکیم است.
خرمشاهی: و پدر و مادرش را بر تخت برنشاند، و در پيشگاه او به سجده درافتادند، و گفت پدر جان اين تعبير خواب پيشين من است كه پروردگارم آن را راست و درست گرداند، و با بيرون در آوردن من از زندان در حق من نيكى كرد و شما را پس از آنكه شيطان ميانه من و برادرانم را بر هم زد، از بيابان [كنعان به اينجا] باز آورد، حقا كه پروردگار من در آنچه بخواهد باريك بين است و همو داناى فرزانه است‏
فولادوند: و پدر و مادرش را به تخت برنشانيد و [همه آنان] پيش او به سجده درافتادند و [يوسف] گفت اى پدر اين است تعبير خواب پيشين من به يقين پروردگارم آن را راست گردانيد و به من احسان كرد آنگاه كه مرا از زندان خارج ساخت و شما را از بيابان [كنعان به مصر] باز آورد پس از آنكه شيطان ميان من و برادرانم را به هم زد بى گمان پروردگار من نسبت به آنچه بخواهد صاحب لطف است زيرا كه او داناى حكيم است
قمشه‌ای: و پدر و مادر را بر تخت بنشاند و آنها همگی پیش او (به شکرانه دیدار او، خدا را) سجده کردند، و یوسف در آن حال گفت: ای پدر، این بود تعبیر خوابی که از این پیش دیدم، که خدای من آن خواب را واقع و محقق گردانید و درباره من احسان فراوان فرمود که مرا از تاریکی زندان نجات داد و شما را از بیابان دور به اینجا آورد پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم فساد کرد، که خدای من لطف و کرمش به آنچه مشیّتش تعلق گیرد شامل شود و هم او دانا و محکم کار است.
مکارم شیرازی: و پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگي به خاطر او به سجده افتادند و گفت پدر! اين تحقق خوابي است كه قبلا ديدم خداوند آنرا به حقيقت پيوست، و او به من نيكي كرد هنگامي كه مرا از زندان خارج ساخت و شما را از آن بيابان (به اينجا) آورد و بعد از آن كه شيطان ميان من و برادرانم فساد كرد، پروردگار من نسبت به آنچه مي‏خواهد (و شايسته ميداند) صاحب لطف است چرا كه او دانا و حكيم است.
رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ ﴿۱۰۱﴾
انصاریان: پروردگارا! تو بخشی از فرمانروایی را به من عطا کردی و برخی از تعبیر خواب ها را به من آموختی. ای پدید آورنده آسمان ها و زمین! تو در دنیا و آخرت سرپرست و یار منی در حالی که تسلیم [فرمان های تو] باشم جانم را بگیر، و به شایستگان مُلحقم کن.
خرمشاهی: پروردگارا به من بهره‏اى از فرمانروايى بخشيدى و به من بهره‏اى از تعبير خواب آموختى، اى پديد آورنده آسمانها و زمين، تو در دنيا و آخرت سرور منى، مرا مسلمان بميران و به نيكان باز رسان‏
فولادوند: پروردگارا تو به من دولت دادى و از تعبير خوابها به من آموختى اى پديدآورنده آسمانها و زمين تنها تو در دنيا و آخرت مولاى منى مرا مسلمان بميران و مرا به شايستگان ملحق فرما
قمشه‌ای: بار الها، تو مرا از سلطنت (و عزت) بهره‌داری و از علم رؤیا و تعبیر خوابها بیاموختی، ای آفریننده زمین و آسمان، تویی ولی نعمت و محبوب من در دنیا و آخرت، مرا به تسلیم و رضای خود بمیران و به صالحانم بپیوند.
مکارم شیرازی: پروردگارا! بخش (عظيمي) از حكومت به من بخشيدي و مرا از علم تعبير خوابها آگاه ساختي، توئي آفريننده آسمانها و زمين، و تو سرپرست من در دنيا و آخرت هستي، مرا مسلمان بميران. و به صالحان ملحق فرما!