أُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ
﴿۲۱﴾
انصاریان: اینان کسانی هستند که سرمایه وجودشان را تباه کردند، و آنچه را همواره به دروغ [به عنوان شریکان خدا به خدا] نسبت می دادند [گم شده] از دستشان می رود.
خرمشاهی: اينان كسانى هستند كه به خود زيان زدهاند و برساختههايشان بر باد رفت و از ديد آنان ناپديد شد فولادوند: اينانند كه به خويشتن زيان زده و آنچه را به دروغ برساخته بودند از دست داده اند قمشهای: همین مردم هستند که نفوس خود را سخت در زیان افکندند و هر دروغی که میبسته همه از دستشان برود و محو و نابود شود. مکارم شیرازی: آنان كساني هستند كه سرمايه وجود خود را از دست دادند و تمام معبودهاي دروغين از نظرشان گم شدند.
لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ
﴿۲۲﴾
انصاریان: ثابت و یقینی است که اینانند که در آخرت از همه زیانکارترند.
خرمشاهی: حقا كه در آخرت هم اينان زيانكارترند فولادوند: شك نيست كه آنان در آخرت زيانكارترند قمشهای: ناگزیر در عالم آخرت زیانکارترین مردم آنها هستند. مکارم شیرازی: (بهمين دليل) آنها مسلما در سراي آخرت از همه زيانكارترند.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
﴿۲۳﴾
انصاریان: قطعاً کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و به پروردگارشان آرامش و اطمینان یافتند، اهل بهشت اند و در آن جاودانه اند.
خرمشاهی: كسانى كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند و در برابر پروردگارشان خشيت و خشوع داشتهاند، اينان بهشتياناند [و] هم اينان در آن جاودانهاند فولادوند: بى گمان كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و [با فروتنى] به سوى پروردگارشان آرام يافتند آنان اهل بهشتند و در آن جاودانه خواهند بود قمشهای: اما آنان که به خدا ایمان آورده و به اعمال صالح پرداختند و به درگاه خدای خود خاضع و خاشع گردیدند آنها البته اهل بهشت جاویدند که در آن بهشت متنعّم ابدی خواهند بود. مکارم شیرازی: آنها كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و در برابر خداوند خاضع و تسليم بودند، آنها ياران بهشتند، و جاودانه در آن خواهند ماند.
مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَى وَالْأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا أَفَلَا تَذَكَّرُونَ
﴿۲۴﴾
انصاریان: وصف این دو گروه [مشرک و مؤمن] همانند نابینا و کر و بینا و شنواست؛ آیا [این دو گروه] در صفت و حال یکسانند؟ پس آیا متذکّر نمی شوید؟
خرمشاهی: مثل اين دو گروه همانند نابينا و ناشنوا [از يك سو] و بينا و شنوا [از سوى ديگر] است، آيا با همديگر برابر و همانندند؟ پس چرا پند نمىگيريد؟ فولادوند: مثل اين دو گروه چون نابينا و كر [در مقايسه] با بينا و شنواست آيا در مثل يكسانند پس آيا پند نمى گيريد قمشهای: حال این دو گروه (کفر و ایمان) در مثل به شخص کور و کر و شخص شنوا و بینا مانند است، آیا حال این هر دو شخص یکسان است؟! پس چرا متذکر نمیشوید؟! مکارم شیرازی: حال اين دو گروه (مؤ منان و منكران) حال نابينا و كر و بينا و شنوا است آيا اين دو همانند يكديگرند؟ آيا فكر نميكنيد؟
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ
﴿۲۵﴾
انصاریان: بی تردید نوح را به سوی قومش فرستادیم [که به آنان بگو:] من برای شما بیم دهنده ای آشکارم.
خرمشاهی: به راستى كه نوح را به سوى قومش فرستاديم [كه با ايشان گفت] من هشداردهنده آشكارى شما هستم فولادوند: و به راستى نوح را به سوى قومش فرستاديم [گفت] من براى شما هشداردهنده اى آشكارم قمشهای: و به حقیقت ما نوح را به سوی قومش به رسالت فرستادیم (او قومش را گفت) که من با بیان روشن برای نصیحت و هشدار شما آمدم. مکارم شیرازی: ما نوح را به سوي قومش فرستاديم (نخستين بار به آنها گفت:) من براي شما بيم دهنده اي آشكارم.
أَنْ لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ
﴿۲۶﴾
انصاریان: که جز خدا را نپرستید؛ من بر شما از عذاب روزی دردناک بیمناکم.
خرمشاهی: كه جز خداوند را مپرستيد، كه من بر شما از عذاب روزى سهمگين مىترسم فولادوند: كه جز خدا را نپرستيد زيرا من از عذاب روزى سهمگين بر شما بيمناكم قمشهای: که غیر خدای یکتا کسی را نپرستید، که من از عذاب روز سخت و دردناک قیامت بر شما میترسم. مکارم شیرازی: (دعوت من اين است كه) جز الله (خداي واحد يكتا) را نپرستيد كه بر شما از عذاب روز دردناكي ميترسم!
فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ
﴿۲۷﴾
انصاریان: اشراف و سران کافر قومش گفتند: ما تو را جز بشری مانند خود نمی بینیم، و کسی را جز فرومایگان که نسنجیده و بدون اندیشه از تو پیروی کرده باشند مشاهده نمی کنیم، و برای شما هیچ برتری و فضیلتی بر خود نمی بینیم، بلکه شما را دروغگو می پنداریم.
خرمشاهی: بزرگانى از قومش كه كفرورزيده بودند، در پاسخ او گفتند تو را جز بشرى همانند خويش نمىبينيم و نمىبينيم كه جز فرومايگان ما [آن هم] نسنجيده، از تو پيروى كنند، و براى شما بر خويش [هيچ گونه] برترى نمىبينيم، بلكه شما را دروغگو مىدانيم فولادوند: پس سران قومش كه كافر بودند گفتند ما تو را جز بشرى مثل خود نمى بينيم و جز [جماعتى از] فرومايگان ما آن هم نسنجيده نمى بينيم كسى تو را پيروى كرده باشد و شما را بر ما امتيازى نيست بلكه شما را دروغگو مى دانيم قمشهای: سران کافران قومش پاسخ دادند که ما تو را مانند خود بشری بیشتر نمیدانیم و در بادی نظر، آنان که پیرو تواند اشخاصی پست و بیقدر بیش نیستند و ما هیچگونه مزیتی برای شما نسبت به خود نمیبینیم، بلکه شما را دروغگو میپنداریم. مکارم شیرازی: اشراف كافر قومش (در پاسخ) گفتند ما تو را جز بشري همچون خودمان نميبينيم، و كساني را كه از تو پيروي كرده اند جز گروهي اراذل ساده لوح نمييابيم، و فضيلتي براي شما نسبت به خود مشاهده نميكنيم بلكه شما را دروغگو تصور ميكنيم.
قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ
﴿۲۸﴾
انصاریان: نوح گفت: ای قوم من! مرا خبر دهید: اگر من بر دلیل روشنی از سوی پروردگارم متکی باشم و مرا از نزد خود رحمتی عطا کرده باشد که بر شما مخفی مانده [باز هم نبوّت مرا تکذیب می کنید؟] آیا [در صورتی که اجباری در پذیرش دین نیست] می توان شما را به پذیرش آن دلیل روشن در حالی که آن را خوش ندارید، وادار کنیم؟
خرمشاهی: گفت اى قوم من بينديشيد كه اگر من از سوى پروردگارم حجت آشكارى داشته باشم، و او از سوى خويش رحمتى بر من بخشيده باشد، و [اين حقيقت] از ديد شما پنهان مانده باشد، پس آيا ما مىتوانيم در حالى كه شما ناخوش داريد، شما را به آن ملزم كنيم؟ فولادوند: گفت اى قوم من به من بگوييد اگر از طرف پروردگارم حجتى روشن داشته باشم و مرا از نزد خود رحمتى بخشيده باشد كه بر شما پوشيده است آيا ما [بايد] شما را در حالى كه بدان اكراه داريد به آن وادار كنيم قمشهای: نوح قومش را پاسخ داد که ای قوم، شما چه میگویید، اگر مرا دلیل روشن و رحمت مخصوص از جانب پروردگار عطا شده باشد ولی حقیقت حال بر شما پوشیده مانده باشد آیا (جهالت نیست که) ما شما را (به رحمت و سعادت) اجبار کنیم با آنکه شما تنفّر اظهار میکنید؟ مکارم شیرازی: (نوح) گفت: اگر من دليل روشني از پروردگارم داشته باشم و از نزد خود رحمتي بمن داده باشد كه بر شما مخفي مانده (آيا باز هم رسالت مرا انكار ميكنيد؟). آيا من ميتوانم شما را به پذيرش اين بينه مجبور سازم با اينكه شما آمادگي نداريد؟
وَيَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ
﴿۲۹﴾
انصاریان: و ای قوم من! من از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هیچ پاداشی نمی خواهم؛ پاداشم فقط بر عهده خداست، و من [برای به دست آوردن دل شما] طرد کننده کسانی که ایمان آورده اند [و شما آنان را فرومایه می دانید] نخواهم بود؛ زیرا اینان دیدارکنندگان [پاداش و مقام قرب] پروردگار خویش اند. ولی من شما را گروهی می بینم که جهالت می ورزید.
خرمشاهی: و اى قوم من، من از شما مالى [و منالى] نمىخواهم، اجر من فقط با خداوند است، من طردكننده كسانى كه ايمان آوردهاند، نيستم، چرا كه اينان به لقاى پروردگارشان خواهند رسيد، و من به واقع شما را قومى نادان [و ندانمكار] مىبينم فولادوند: و اى قوم من بر اين [رسالت] مالى از شما درخواست نمى كنم مزد من جز بر عهده خدا نيست و كسانى را كه ايمان آورده اند طرد نمى كنم قطعا آنان پروردگارشان را ديدار خواهند كرد ولى شما را قومى مى بينم كه نادانى مى كنيد قمشهای: ای قوم، من از شما در عوض هدایت ملک و مالی نمیخواهم، اجر من تنها بر خداست و من هرگز آن مردم با ایمان را از خود دور نمیکنم، که آنها به شرف ملاقات خدا میرسند، ولی به نظر من شما خود مردم نادانی هستید. مکارم شیرازی: اي قوم: من در برابر اين دعوت اجر و پاداشي از شما نميطلبم، اجر من تنها بر الله است، و من آنها را كه ايمان آورده اند (بخاطر شما) از خود طرد نميكنم چرا كه آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند كرد (و در دادگاه قيامت خصم من خواهند بود) ولي شما را قوم جاهلي ميبينم.
وَيَا قَوْمِ مَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ
﴿۳۰﴾
انصاریان: و ای قوم من! اگر آنان را از خود طرد کنم، چه کسی مرا در برابر [عذاب] خدا یاری می دهد؟ آیا متذکّر نمی شوید؟
خرمشاهی: و اى قوم من، اگر من آنان را طرد كنم، چه كسى مرا در برابر خداوند يارى خواهد كرد، چرا پند نمىگيريد؟ فولادوند: و اى قوم من اگر آنان را برانم چه كسى مرا در برابر خدا يارى خواهد كرد آيا عبرت نمى گيريد قمشهای: و ای قوم، اگر من آن مردم (پاک خداپرست) را از خود برانم (و خدا از من برنجد) به مدد که از خشم خدا نجات یابم؟ آیا پند نمیگیرید؟ مکارم شیرازی: اي قوم! چه كسي مرا در برابر (مجازات خدا) ياري ميدهد اگر آنها را طرد كنم! آيا انديشه نميكنيد؟ |
||