ParsQuran
سوره 11: هود - جزء 11, 12

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الر كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ خَبِيرٍ ﴿۱﴾
انصاریان: الر ـ [این] کتابی [با عظمت] است که آیاتش [به صورت حقیقتی واحد] استواری واستحکام یافته، سپس از سوی حکیمی آگاه [در قالب سوره ها، آیه ها، حقایق اعتقادی، اخلاقی و عملی] تفصیل داده شده است.
خرمشاهی: الر الف لام راء كتابى است از سوى فرزانه‏اى آگاه كه آيات آن استوار و روشن و شيواست‏
فولادوند: الف لام راء كتابى است كه آيات آن استحكام يافته سپس از جانب حكيمى آگاه به روشنى بيان شده است
قمشه‌ای: الر (اسرار این حرف نزد خدا و رسول است)، این قرآن کتابی است دارای آیاتی محکم که از جانب خدایی حکیم و آگاه به تفصیل و بسیار روشن بیان گردیده است.
مکارم شیرازی: الر - اين كتابي است كه آياتش استحكام يافته سپس تشريح شده، از نزد خداوند حكيم و آگاه (نازل گرديده است).
أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنَّنِي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ ﴿۲﴾
انصاریان: که جز خدا را نپرستید، یقیناً من از سوی او برای شما بیم دهنده [از عذاب] و مژده دهنده [به بهشت و رضوان] هستم.
خرمشاهی: حاكى از اينكه جز خداوند را مپرستيد، كه من براى شما از سوى او هشداردهنده و بشارت آورنده‏ام‏
فولادوند: كه جز خدا را نپرستيد به راستى من از جانب او براى شما هشداردهنده و بشارتگرم
قمشه‌ای: (تا تذکر دهد به خلق) که جز خدای یکتا هیچ کس را نپرستید، که من حقّا برای اندرز و بشارت شما امت آمده‌ام.
مکارم شیرازی: (دعوت من اين است) كه جز الله را نپرستيد، من از سوي او براي شما بيم دهنده و بشارت دهنده‏ ام.
وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ ﴿۳﴾
انصاریان: و اینکه از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به سوی او بازگردید تا آنکه شما را تا پایان زندگی از بهره نیک و خوشی برخوردار کند، و هر که را صفات پسندیده و اعمال شایسته او افزون تر است، پاداش زیادتری عطا کند، و اگر روی از حق برگردانید، من از عذاب روزی بزرگ بر شما بیمناکم.
خرمشاهی: و اينكه از پروردگارتان آمرزش بخواهيد سپس به درگاه او توبه كنيد، تا شما را [در زندگانى‏] تا سرآمدى معين به خير و خوبى بهره‏ور گرداند، و به هركسى كه سزاوار بخشش است، حقش را ببخشد، و اگر روى بگردانيد، بدانيد كه من بر شما از عذاب روزى سهمگين مى‏ترسم‏
فولادوند: و اينكه از پروردگارتان آمرزش بخواهيد سپس به درگاه او توبه كنيد [تا اينكه] شما را با بهره‏ مندى نيكويى تا زمانى معين بهره‏ مند سازد و به هر شايسته نعمتى از كرم خود عطا كند و اگر رويگردان شويد من از عذاب روزى بزرگ بر شما بيمناكم
قمشه‌ای: و (تا به شما بگویم که از گناهانتان) آمرزش از خدا طلبید و به درگاه او توبه و انابه کنید تا شما را تا اجل معین و هنگام مرگ لذت و بهره نیکو بخشید و در حق هر مستحق رحمتی تفضل فرماید، و اگر روی بگردانید سخت از عذاب روز بزرگ قیامت بر شما می‌ترسم.
مکارم شیرازی: و اينكه از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد، سپس به سوي او باز گرديد تا بطرز نيكوئي شما را تا مدت معين (از مواهب زندگي اين جهان) بهره مند سازد، و به هر صاحب فضيلتي بمقدار فضيلتش ببخشد، و اگر (از اين فرمان) روي گردان شويد من بر شما از عذاب روز بزرگي بيمناكم.
إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۴﴾
انصاریان: بازگشت شما فقط به سوی خداست و او بر هر کاری تواناست.
خرمشاهی: بازگشتتان به سوى خداست و او به هر كارى تواناست‏
فولادوند: بازگشت‏ شما به سوى خداست و او بر هر چيزى تواناست
قمشه‌ای: رجوع شما به سوی خداست و او بر همه چیز تواناست.
مکارم شیرازی: (بدانيد) بازگشت شما به سوي الله است و او بر هر چيز قادر است.
أَلَا إِنَّهُمْ يَثْنُونَ صُدُورَهُمْ لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ أَلَا حِينَ يَسْتَغْشُونَ ثِيَابَهُمْ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۵﴾
انصاریان: آگاه باشید که مشرکان سر در گریبان فرو می برند تا [خود را] از شنیدن قرآن [به هنگام تلاوتش به وسیله پیامبر و مؤمنان] پنهان بدارند؛ آگاه باشید! چون جامه هایشان را بر سر و روی خود می پوشانند [تا دیده نشوند، این پنهانکاری سودی به حال آنان ندارد] خدا آنچه را پنهان می کنند وآنچه را آشکار می نمایند، می داند؛ یقیناً او به آنچه در سینه هاست، داناست.
خرمشاهی: آرى آنان دل مى‏گردانند تا از او رازشان را پنهان دارند، بدانيد آنگاه كه جامه‏هايشان را بر سر مى‏كشند، او هر آنچه پنهان مى‏دارند و هر آنچه آشكار مى‏دارند، مى‏داند، چرا كه داناى راز دلهاست‏
فولادوند: آگاه باشيد كه آنان دل مى‏ گردانند [و مى ‏كوشند] تا [راز خود را] از او نهفته دارند آگاه باشيد آنگاه كه آنان جامه ‏هايشان را بر سر مى ‏كشند [خدا] آنچه را نهفته و آنچه را آشكار مى دارند مى‏ داند زيرا او به اسرار سينه‏ ها داناست
قمشه‌ای: آگه باشید که آنان (یعنی منافقان امت) روی دلها از خدا می‌گردانند (و از حضور رسول و استماع کلام خدا دوری جسته و احتراز می‌کنند) تا خود را از او پنهان دارند، آگه باش که هر گه سر در جامه خود بپیچند (که از حق پنهان شوند) خدا هر چه پنهان یا آشکار کنند همه را می‌داند، که او بر درون دلها محققا آگاه است.
مکارم شیرازی: آگاه باشيد هنگامي كه آنها (سرها را بهم نزديك ساخته و سينه‏ هاشان را در كنار هم قرار مي‏دهند تا خود (و سخنان خويش) را از او (پيامبر) پنهان دارند آگاه باشيد آنگاه كه آنها لباسهايشان را بخود مي‏پيچند و خويش را در آن پنهان مي‏دارند (خداوند) از درون و برون آنها با خبر است، چرا كه او از اسرار درون سينه‏ ها آگاه است.
وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَيَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَمُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۶﴾
انصاریان: و هیچ جنبده ای در زمین نیست مگر اینکه روزیِ او برخداست، و [او] قرارگاه واقعی و جایگاه موقت آنان را می داند؛ همه در کتابی روشن ثبت است.
خرمشاهی: و هيچ جنبنده‏اى در زمين نيست مگر آنكه روزى او بر خداوند است و او آرامشگاه و بازگشتگاهشان را مى‏داند، همه در كتابى مبين [ثبت‏] است‏
فولادوند: و هيچ جنبنده‏ اى در زمين نيست مگر [اينكه] روزيش بر عهده خداست و [او] قرارگاه و محل مردنش را مى‏ داند همه [اينها] در كتابى روشن [ثبت] است
قمشه‌ای: و هیچ جنبنده در زمین نیست جز آنکه روزیش بر خداست و خدا قرارگاه (منزل دائمی) و آرامشگاه (جای موقت) او را می‌داند، و همه احوال خلق در دفتر علم ازلی خدا ثبت است.
مکارم شیرازی: هيچ جنبنده‏ اي در زمين نيست مگر اينكه روزي او بر خدا است، او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مي‏داند، همه اينها در كتاب آشكاري (لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است.
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۷﴾
انصاریان: و او کسی است که آسمان ها و زمین را در شش روز آفرید، در حالی که تخت فرمانروایی اش بر آب [که زیربنای حیات است] قرار داشت، تا شما را بیازماید که کدام یک نیکوکارترید؟ و اگر بگویی: [ای مردم!] شما یقیناً پس از مرگ برانگیخته می شوید، بی تردید کافران می گویند: این سخنان جز جادویی آشکار نیست.
خرمشاهی: و او كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز بيافريد و عرش او بر آب بود، تا سرانجام شما را بيازمايد [و معلوم بدارد] كه كدامتان نيكو كردارتريد، و اگر بگويى شما بعد از مرگ برانگيخته مى‏شويد، كافران گويند اين جز جادوى آشكار نيست‏
فولادوند: و اوست كسى كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد و عرش او بر آب بود تا شما را بيازمايد كه كدام‏ يك نيكوكارتريد و اگر بگويى شما پس از مرگ برانگيخته خواهيد شد قطعا كسانى كه كافر شده‏ اند خواهند گفت اين [ادعا] جز سحرى آشكار نيست
قمشه‌ای: و اوست خدایی که آسمانها و زمین را در فاصله شش روز آفرید و عرش با عظمت او (شاید یک معنی عرش که روح و حقیقت انسان است اینجا مراد باشد) بر آب قرار داشت (شاید مراد از آب علم باشد) تا شما را بیازماید که عمل کدام یک از شما نیکوتر است. و محققا اگر به این مردم بگویی که پس از مرگ زنده خواهید شد، همانا کافران خواهند گفت که این سخن را هرگز حقیقتی جز سحر آشکار نیست.
مکارم شیرازی: او كسي است كه آسمانها و زمين را در شش روز (شش دوران) آفريد و عرش (قدرت) او بر آب قرار داشت، (بخاطر اين آفريد) تا شما را آزمايش كند تا كداميك عملتان بهتر است و اگر بگوئي شما بعد از مرگ برانگيخته مي‏شويد مسلما كافران مي‏گويند اين سحر آشكاري است!
وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ مَا يَحْبِسُهُ أَلَا يَوْمَ يَأْتِيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفًا عَنْهُمْ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۸﴾
انصاریان: و اگر عذاب را از آنان تا مدتی اندک به تأخیر اندازیم، مسلماً [از روی استهزا] خواهند گفت: چه عاملی آن را [از آمدن] باز می دارد؟! آگاه باشید! روزی که عذاب به آنان رسد، از آنان بازگشتنی و بازداشتنی نیست و عذابی را که همواره مسخره می کردند، آنان را فراخواهد گرفت.
خرمشاهی: و اگر عذاب را به مدت اندكشمارى به تاخير اندازيم، خواهند گفت چه چيزى آن را بازداشت؟ بدانيد روزى كه بر آنان فرود آيد، از آنان بازداشته نمى‏گردد، و آنچه به ريشخند مى‏گيرند فرو مى‏گيردشان‏
فولادوند: و اگر عذاب را تا چندگاهى از آنان به تاخير افكنيم حتما خواهند گفت چه چيز آن را باز مى دارد آگاه باش روزى كه [عذاب] به آنان برسد از ايشان بازگشتنى نيست و آنچه را كه مسخره میکردند آنان را فرو خواهد گرفت
قمشه‌ای: و اگر ما عذاب را از آن منکران معاد تا وقت معین (هنگام مرگ) به تعویق اندازیم آنها گویند: چه موجب تأخیر عذاب شده؟ آگه باشند که چون هنگام عذاب برسد هرگز از آنان بازگردانده نشود و آنچه بدان تمسخر می‌کردند سخت آنان را فرا گیرد.
مکارم شیرازی: و اگر مجازات را تا زمان محدود از آنها به تاخير اندازيم (از روي استهزا) مي‏گويند چه چيز مانع آن شده؟! آگاه باشيد آن روز كه به سراغشان مي‏آيد هيچ چيز مانع آن نخواهد بود و آنچه را مسخره مي‏كردند دامنشان را مي‏گيرد!
وَلَئِنْ أَذَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنَّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْنَاهَا مِنْهُ إِنَّهُ لَيَئُوسٌ كَفُورٌ ﴿۹﴾
انصاریان: و اگر از سوی خود رحمتی [چون سلامتی، ثروت، اولاد و امنیت] به انسان بچشانیم، سپس آن را [به علتی حکیمانه] از او سلب کنیم [نسبت به آینده زندگی] بسیار نومید شونده و [نسبت به نعمت هایی که دارا بود] بسیار کفران کننده است.
خرمشاهی: و هرگاه انسان را از سوى خود رحمتى بچشانيم، سپس آن را از او باز گيريم، بس نوميد و ناسپاس گردد
فولادوند: و اگر از جانب خود رحمتى به انسان بچشانيم سپس آن را از وى سلب كنيم قطعا نوميد و ناسپاس خواهد بود
قمشه‌ای: و اگر ما بشر را به نعمت و رحمتی برخوردار کنیم، سپس (چون کفران کرد) آن نعمت را از او بازگیریم او سخت به خوی نومیدی و کفران درافتد.
مکارم شیرازی: و اگر به انسان نعمتي بچشانيم سپس از او بگيريم بسيار نوميد و ناسپاس خواهد بود.
وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ نَعْمَاءَ بَعْدَ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَيَقُولَنَّ ذَهَبَ السَّيِّئَاتُ عَنِّي إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ ﴿۱۰﴾
انصاریان: و اگر پس از گزند و آسیبی که به او رسیده خوشی و رفاهی به او بچشانیم، قطعاً خواهد گفت: همه [گزندها و] آسیب ها از فضای زندگی ام رفت [و دیگر آسیبی نمی بینم و] مسلماً در آن حال [که غافل از حوادث آینده است] بسیار شادمان و خودستا خواهد بود.
خرمشاهی: و اگر پس از رنجى كه به او رسيده آسايشى بچشانيم، خواهد گفت رنج و بلا از من دور شد و شادمان و نازان گردد
فولادوند: و اگر پس از محنتى كه به او رسيده نعمتى به او بچشانيم حتما خواهد گفت گرفتاريها از من دور شد بى‏ گمان او شادمان و فخرفروش است
قمشه‌ای: و اگر آدمی را به نعمتی پس از محنتی که به او رسیده باشد رسانیم (مغرور و غافل شود و) گوید که دیگر روزگار زحمت و رنج من سرآمده، سرگرم شادمانی و مفاخرت گردد.
مکارم شیرازی: و اگر نعمتهائي پس از شدت و ناراحتي به او برسانيم مي‏گويد مشكلات از من بر طرف شد و ديگر باز نخواهد گشت و غرق شادي و غفلت و فخر فروشي مي‏شود.
إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ﴿۱۱﴾
انصاریان: مگر کسانی که [در خوشی ها و آسیب ها] شکیبایی ورزیدند و کارهای شایسته انجام دادند، اینانند که برای آنان آمرزش و پاداشی بزرگ است.
خرمشاهی: مگر كسانى كه شكيبايى‏ورزيده و كارهاى شايسته كرده‏اند كه اينان از آمرزش و پاداشى بزرگ برخوردارند
فولادوند: مگر كسانى كه شكيبايى ورزيده و كارهاى شايسته كرده‏ اند [كه] براى آنان آمرزش و پاداشى بزرگ خواهد بود
قمشه‌ای: مگر آنان که دارای ملکه صبر و عمل صالحند که بر آنها آمرزش حق و اجری بزرگ است.
مکارم شیرازی: مگر آنها كه (در سايه ايمان راستين) صبر و استقامت ورزيدند و عمل صالح انجام دادند، كه براي آنها آمرزش و اجر بزرگي است.
فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جَاءَ مَعَهُ مَلَكٌ إِنَّمَا أَنْتَ نَذِيرٌ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿۱۲﴾
انصاریان: ممکن است به سبب آنکه [دشمنان] می گویند: چرا گنجی بر او نازل نشده، یا فرشته ای همراهش نیامده؟ برخی از آنچه را به تو وحی می شود ترک کنی وسینه ات [از ابلاغ و اظهار آن] تنگ شود [به سبب موضع گیری های دشمنان از ابلاغ پیام حق خودداری مکن] تو فقط بیم دهنده ای و خدا بر هر چیز نگهبان است.
خرمشاهی: مبادا از بيم آنكه بگويند چرا بر او گنجى نازل نمى‏شود، يا فرشته‏اى همراه او نيامده است، برخى از آنچه بر تو وحى شده است، فروگذارى و دل تنگ دارى، تو فقط هشداردهنده‏اى و خداست كه كارساز هر چيزى است‏
فولادوند: و مبادا تو برخى از آنچه را كه به سويت وحى مى ‏شود ترك گويى و سينه‏ ات بدان تنگ گردد كه مى‏ گويند چرا گنجى بر او فرو فرستاده نشده يا فرشته‏ اى با او نيامده است تو فقط هشداردهنده‏ اى و خدا بر هر چيزى نگهبان است
قمشه‌ای: (ای رسول ما) مبادا بعض آیاتی را که به تو وحی شده (درباره کافران به ملاحظاتی) تبلیغ نکنی و از قول مخالفانت که می‌گویند (اگر این مرد پیغمبر است) چرا گنج و مالی ندارد و یا فرشته آسمان همراه او نیست دلتنگ شوی، که وظیفه تو تنها نصیحت و اندرز خلق است، و حاکم و نگهبان هر چیز خداست.
مکارم شیرازی: شايد ابلاغ بعض آياتي را كه به تو وحي مي‏شود به تاخير مي‏اندازي و سينه‏ ات از اين جهت تنگ (و ناراحت) مي‏شود كه مي‏گويند چرا گنجي بر او نازل نشده و يا چرا فرشتهاي همراه او نيامده است ؟ (ابلاغ كن و نگران و ناراحت مباش چرا كه) تو فقط بيم دهنده (و بيانگر اعلام خطرهاي الهي) هستي و خداوند نگاهبان و ناظر بر همه چيز است (و به حساب آنان مي‏رسد).
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۳﴾
انصاریان: بلکه [در برابر همه قرآن می ایستند و] می گویند: او این قرآن را از نزد خود ساخته [و به خدا نسبت می دهد] بگو: اگر راستگویید، شما هم ده سوره مانند آن بیاورید و هر کس را غیر خدا می توانید، به یاری خود دعوت کنید.
خرمشاهی: يا مى‏گويند آن [قرآن‏] را برساخته است، بگو اگر راست مى‏گوييد ده سوره برساخته همانند آن بياوريد، و هر كسى را كه مى‏توانيد در برابر خداوند به يارى بخوانيد
فولادوند: يا مى‏ گويند اين [قرآن] را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مى‏ گوييد ده سوره برساخته‏ شده مانند آن بياوريد و غير از خدا هر كه را مى‏ توانيد فرا خوانيد
قمشه‌ای: آیا کافران می‌گویند این قرآن را خود او به هم بافته و به خدا نسبت می‌دهد؟! بگو: اگر راست می‌گویید شما هم با کمک همه فصحای عرب بدون وحی خدا ده سوره بربافته مانند این قرآن بیاورید.
مکارم شیرازی: بلكه آنها مي‏گويند اين (قرآن) را بدروغ (به خدا) نسبت مي‏دهد، بگو اگر راست مي‏گوئيد شما هم ده سوره همانند اين سوره‏ هاي دروغين بياوريد و تمام كساني را كه ميتوانيد غير از خدا (براي اين كار) دعوت كنيد.
فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۱۴﴾
انصاریان: پس اگر آنان دعوت شما را اجابت نکردند [که هرگز اجابت نمی کنند] بدانید که آنچه نازل شده به دانش خداست وهیچ معبودی جز او نیست، پس آیا تسلیم [حق] می شوید؟
خرمشاهی: آنگاه اگر از عهده پاسخ شما بر نيامدند بدانيد كه آن به علم الهى نازل شده است، و اينكه خدايى جز او نيست، پس آيا پذيرنده‏ايد؟
فولادوند: پس اگر شما را اجابت نكردند بدانيد كه آنچه نازل شده است به علم خداست و اينكه معبودى جز او نيست پس آيا شما گردن مى ‏نهيد
قمشه‌ای: پس هرگاه کافران جواب شما را ندادند در این صورت بدانید که این کتاب به علم خدا نازل شده و دعوتش این است که هیچ خدایی جز آن ذات یکتای الهی نیست، پس آیا شما مردم تسلیم (حکم خدا و رسول) خواهید شد؟
مکارم شیرازی: و اگر آنها دعوت شما را نپذيرفتند بدانيد با علم الهي نازل شده و هيچ معبودي جز او نيست آيا با اينحال تسليم مي‏شويد؟
مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ ﴿۱۵﴾
انصاریان: کسانی که زندگی دنیا و زیور و زینتش را بخواهند، ثمره تلاششان را به طور کامل در [همین] دنیا به آنان می دهیم و در اینجا چیزی از آنان کاسته نخواهد شد.
خرمشاهی: هر كس زندگانى دنيا و تجمل آن را بخواهد، حاصل اعمالشان را در همين دنيا به تمامى به آنان مى‏دهيم، و در آن كم و كاستى نخواهند ديد
فولادوند: كسانى كه زندگى دنيا و زيور آن را بخواهند [جزاى] كارهايشان را در آنجا به طور كامل به آنان مى‏ دهيم و به آنان در آنجا كم داده نخواهد شد
قمشه‌ای: کسانی که طالب تعیّش مادی و زینت دنیوی هستند ما مزد سعی آنها را در همین دنیا کاملا می‌دهیم و هیچ از اجر عملشان در دنیا کم نخواهد شد.
مکارم شیرازی: كساني كه زندگي دنيا و زينت آن را طالب باشند اعمالشان را در اين جهان بيكم و كاست به آنها مي‏دهيم:
أُولَئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۶﴾
انصاریان: اینان کسانی هستند که در آخرت، سهمی جز آتش برای آنان نیست و آنچه [در دنیا از کار خیر] کرده اند، در آخرت تباه و بی اثر می شود، و آنچه همواره [ریاکارانه] انجام می دادند، باطل است.
خرمشاهی: اينان كسانى هستند كه در آخرت جز آتش دوزخ ندارند و هر چه در دنيا كرده‏اند بر باد رفته و كار و كردارشان باطل شده است‏
فولادوند: اينان كسانى هستند كه در آخرت جز آتش برايشان نخواهد بود و آنچه در آنجا كرده‏ اند به هدر رفته و آنچه انجام مى‏ داده‏ اند باطل گرديده است
قمشه‌ای: ولی هم اینان هستند که دیگر در آخرت نصیبی جز آتش دوزخ ندارند و همه اعمالشان در راه دنیا (پس از مرگ) ضایع و باطل می‌گردد.
مکارم شیرازی: (ولي) آنها در آخرت جز آتش (سهمي) نخواهند داشت و آنچه را در دنيا (براي نيل به مقاصد مادي و براي غير خدا) انجام دادند بر باد مي‏رود و اعمالشان باطل مي‏شود.
أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۷﴾
انصاریان: آیا کسانی که از سوی پروردگارشان بر دلیلی روشن [از بصیرت و بینش] متکی هستند و شاهدی از سوی او [چون قرآن برای تأیید آن دلیل روشن] از پی درآید و پیش از قرآن [هم] کتاب موسی در حالی که [برای مؤمنان] پیشوا و رحمت بود [بر حقّانیّت قرآن گواهی داده مانند کسانی می باشند که چنین نیستند] اینان [که متکی بر دلیل روشن اند] به قرآن ایمان می آورند، و هر کس از گروه ها [چه یهود، چه نصاری و چه مشرکان] به آن کفر ورزد، وعده گاهش آتش است؛ پس [ای انسان!] درباره قرآن در تردید مباش که آن از سوی پروردگارت حق است، ولی بیشتر مردم [به خاطر کبر باطنی، لجاجت و جهل] ایمان [به آن] نمی آورند.
خرمشاهی: آيا كسى كه حجت آشكارى از پروردگارش دارد و شاهدى از [خويشان‏] او پيرو آن است [همانند كسى است كه بينه و شاهدى ندارد؟] و حال آنكه پيش از آن هم كتاب موسى رهنما و مايه رحمت بود، اينان به آن ايمان دارند و هر كس از گروه مشركان كه به آن كفر و انكار ورزد، آتش دوزخ وعده‏گاه اوست، پس از [حقيقت‏] آن در ترديد مباش، كه آن راست و درست از سوى پروردگار توست ولى بيشتر مردم باور نمى‏كنند
فولادوند: آيا كسى كه از جانب پروردگارش بر حجتى روشن است و شاهدى از [خويشان] او پيرو آن است و پيش از وى [نيز] كتاب موسى راهبر و مايه رحمت بوده است [دروغ مى‏ بافد] آنان [كه در جستجوى حقيقت‏اند] به آن مى‏ گروند و هر كس از گروه ‏هاى [مخالف] به آن كفر ورزد آتش وعده‏ گاه اوست پس در آن ترديد مكن كه آن حق است [و] از جانب پروردگارت [آمده است] ولى بيشتر مردم باور نمى كنند
قمشه‌ای: آیا پیغمبری که از جانب خدا دلیلی روشن (مانند قرآن) دارد و گواهی صادق (مانند علی علیه السّلام) در پی اوست و به علاوه کتاب تورات موسی هم که پیشوا و رحمت حق بر خلق بود پیش از او بوده و اینان (از اهل کتاب) به آن ایمان دارند (به آمدن آن پیامبر بشارت داده، چنین پیامبری مانند آن کس است که این امتیازات را ندارد)؟ و هر کس از طوایف بشر به او کافر شود وعده گاهش البته آتش دوزخ است، پس در آن هیچ شک مدار که این حق و درست از سوی پروردگار توست و لیکن اکثر مردم (به آن) ایمان نمی‌آورند.
مکارم شیرازی: آيا آن كس كه دليل آشكاري از پروردگار خويش دارد و بدنبال آن شاهدي از سوي او مي‏باشد و پيش از آن كتاب موسي كه پيشوا و رحمت بود (گواهي بر آن ميدهد همچون كسي است كه چنين نباشد آن (حق طلبان و حقيقت جويان) به او (كه داراي اين ويژگيهاست) ايمان مي‏آورند و هر كس از گروههاي مختلف به او كافر شود آتش وعده گاه اوست، بنابراين ترديدي در آن نداشته باش كه آن حق است از پروردگارت ولي اكثر مردم ايمان نمي‏آورند.
وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أُولَئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَى رَبِّهِمْ وَيَقُولُ الْأَشْهَادُ هَؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى رَبِّهِمْ أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ ﴿۱۸﴾
انصاریان: و ستمکارتر از کسانی که به خدا دروغ بندند چه کسی است؟ اینان [در قیامت] بر پروردگارشان عرضه خواهند شد، وگواهان [اعمال] می گویند: اینان کسانی هستند که بر پروردگارشان دروغ بستند؛ آگاه باشید! لعنت خدا بر ستمکاران باد.
خرمشاهی: و كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد، اينان را [در قيامت‏] به پيشگاه پروردگارشان عرضه دارند، و گواهان گويند اينان كسانى هستند كه بر پروردگارشان دروغ بستند، بدانيد كه لعنت الهى بر ستمكاران [مشرك‏] است‏
فولادوند: و چه كسى ستمكارتر از آن كس است كه بر خدا دروغ بندد آنان بر پروردگارشان دروغ عرضه مى ‏شوند و گواهان خواهند گفت اينان بودند كه بر پروردگارشان دروغ بستند هان لعنت‏ خدا بر ستمگران باد
قمشه‌ای: و در جهان از آنهایی که به خدا نسبت دروغ دادند ستمکارتر کیست؟ آنان بر خدای خود عرضه داشته شوند و گواهان (محشر) گویند: اینان هستند که بر خدای خود دروغ بستند، آگاه باشید که لعن خدا بر ستمکاران عالم است.
مکارم شیرازی: چه كسي ستمكارتر است از آنها كه بر خدا افترا مي‏بندند، آنان (روز رستاخيز) بر پروردگارشان عرضه مي‏شوند و شاهدان (پيامبران و فرشتگان) مي‏گويند اينها همانها هستند كه به پروردگار دروغ بستند. لعنت خدا بر ظالمان باد!
الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ﴿۱۹﴾
انصاریان: آنان که مردم را از راه خدا باز می دارند و می خواهند آن را [با وسوسه و اغواگری] کج نشان دهند و به آخرت کافرند.
خرمشاهی: همان كسانى كه [مردم را] از راه خدا باز مى‏دارند و آن را ناهموار و ناهنجار مى‏شمارند و هم آنان آخرت را منكرند
فولادوند: همانان كه [مردم را] از راه خدا باز مى دارند و آن را كج مى ‏شمارند و خود آخرت را باور ندارند
قمشه‌ای: آن ستمکاران که (بندگان را) از راه خدا باز می‌دارند و سعی می‌کنند که راه حق را کج کنند (و خلق را به راه باطل کشند) و هم آنها که منکر قیامتند.
مکارم شیرازی: همانها كه (مردم را) از راه خدا باز مي‏دارند و راه حق را كج و معوج نشان مي‏دهند و به سراي آخرت كافرند.
أُولَئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ يُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ مَا كَانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَمَا كَانُوا يُبْصِرُونَ ﴿۲۰﴾
انصاریان: اینان در زمین، عاجزکننده [خدا] نیستند تا [بتوانند از دسترس قدرت او بیرون روند]، و برای آنان سرپرستان و یاورانی جز خدا نیست، عذابشان [در روز قیامت] دو چندان خواهد شد؛ آنان [به سبب بسیاریِ گناه] تاب وتوانِ شنیدنِ [حق را] نداشتند و [با چشم بصیرت، حقیقت را] نمی دیدند.
خرمشاهی: اينان در اين سرزمين گزير و گريزى ندارند، و ايشان در برابر خداوند [و به جاى او] سرورى ندارند، عذابشان دو چندان خواهد شد، [چرا] كه گوش شنيدن [حق‏] و چشم ديدن [حق‏] را نداشتند
فولادوند: آنان در زمين درمانده‏ كنندگان [خدا] نيستند و جز خدا دوستانى براى آنان نيست عذاب براى آنان دو چندان مى ‏شود آنان توان شنيدن [حق را] نداشتند و [حق را] نمى‏ ديدند
قمشه‌ای: اینها هیچ قدرت و راه مفرّی در زمین (از قهر خدا) ندارند و جز خدا یار و مددکاری نخواهند یافت، عذابشان دو چندان شود، و هرگز گوششان هم در شنوایی (سخن راست) و چشمشان در بینایی (حق و حقیقت) به آنها مدد نتواند کرد.
مکارم شیرازی: آنها هيچگاه توانائي فرار در زمين ندارند و جز خدا دوستان و پشتيباناني نمي‏يابند عذاب خدا براي آنها مضاعف خواهد بود (چرا كه هم گمراه بودند و هم ديگران را به گمراهي كشاندند)، آنها هرگز توانائي شنيدن (حق را) نداشتند و حقايق را) نمي‏ديدند.
أُولَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۲۱﴾
انصاریان: اینان کسانی هستند که سرمایه وجودشان را تباه کردند، و آنچه را همواره به دروغ [به عنوان شریکان خدا به خدا] نسبت می دادند [گم شده] از دستشان می رود.
خرمشاهی: اينان كسانى هستند كه به خود زيان زده‏اند و برساخته‏هايشان بر باد رفت و از ديد آنان ناپديد شد
فولادوند: اينانند كه به خويشتن زيان زده و آنچه را به دروغ برساخته بودند از دست داده‏ اند
قمشه‌ای: همین مردم هستند که نفوس خود را سخت در زیان افکندند و هر دروغی که می‌بسته همه از دستشان برود و محو و نابود شود.
مکارم شیرازی: آنان كساني هستند كه سرمايه وجود خود را از دست دادند و تمام معبودهاي دروغين از نظرشان گم شدند.
لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿۲۲﴾
انصاریان: ثابت و یقینی است که اینانند که در آخرت از همه زیانکارترند.
خرمشاهی: حقا كه در آخرت هم اينان زيانكارترند
فولادوند: شك نيست كه آنان در آخرت زيانكارترند
قمشه‌ای: ناگزیر در عالم آخرت زیانکارترین مردم آنها هستند.
مکارم شیرازی: (بهمين دليل) آنها مسلما در سراي آخرت از همه زيانكارترند.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَى رَبِّهِمْ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۳﴾
انصاریان: قطعاً کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و به پروردگارشان آرامش و اطمینان یافتند، اهل بهشت اند و در آن جاودانه اند.
خرمشاهی: كسانى كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته كرده‏اند و در برابر پروردگارشان خشيت و خشوع داشته‏اند، اينان بهشتيان‏اند [و] هم اينان در آن جاودانه‏اند
فولادوند: بى‏ گمان كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و [با فروتنى] به سوى پروردگارشان آرام يافتند آنان اهل بهشتند و در آن جاودانه خواهند بود
قمشه‌ای: اما آنان که به خدا ایمان آورده و به اعمال صالح پرداختند و به درگاه خدای خود خاضع و خاشع گردیدند آنها البته اهل بهشت جاویدند که در آن بهشت متنعّم ابدی خواهند بود.
مکارم شیرازی: آنها كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و در برابر خداوند خاضع و تسليم بودند، آنها ياران بهشتند، و جاودانه در آن خواهند ماند.
مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَى وَالْأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۲۴﴾
انصاریان: وصف این دو گروه [مشرک و مؤمن] همانند نابینا و کر و بینا و شنواست؛ آیا [این دو گروه] در صفت و حال یکسانند؟ پس آیا متذکّر نمی شوید؟
خرمشاهی: مثل اين دو گروه همانند نابينا و ناشنوا [از يك سو] و بينا و شنوا [از سوى ديگر] است، آيا با همديگر برابر و همانندند؟ پس چرا پند نمى‏گيريد؟
فولادوند: مثل اين دو گروه چون نابينا و كر [در مقايسه] با بينا و شنواست آيا در مثل يكسانند پس آيا پند نمى‏ گيريد
قمشه‌ای: حال این دو گروه (کفر و ایمان) در مثل به شخص کور و کر و شخص شنوا و بینا مانند است، آیا حال این هر دو شخص یکسان است؟! پس چرا متذکر نمی‌شوید؟!
مکارم شیرازی: حال اين دو گروه (مؤ منان و منكران) حال نابينا و كر و بينا و شنوا است آيا اين دو همانند يكديگرند؟ آيا فكر نمي‏كنيد؟
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُبِينٌ ﴿۲۵﴾
انصاریان: بی تردید نوح را به سوی قومش فرستادیم [که به آنان بگو:] من برای شما بیم دهنده ای آشکارم.
خرمشاهی: به راستى كه نوح را به سوى قومش فرستاديم [كه با ايشان گفت‏] من هشداردهنده آشكارى شما هستم‏
فولادوند: و به راستى نوح را به سوى قومش فرستاديم [گفت] من براى شما هشداردهنده‏ اى آشكارم
قمشه‌ای: و به حقیقت ما نوح را به سوی قومش به رسالت فرستادیم (او قومش را گفت) که من با بیان روشن برای نصیحت و هشدار شما آمدم.
مکارم شیرازی: ما نوح را به سوي قومش فرستاديم (نخستين بار به آنها گفت:) من براي شما بيم دهنده‏ اي آشكارم.
أَنْ لَا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ ﴿۲۶﴾
انصاریان: که جز خدا را نپرستید؛ من بر شما از عذاب روزی دردناک بیمناکم.
خرمشاهی: كه جز خداوند را مپرستيد، كه من بر شما از عذاب روزى سهمگين مى‏ترسم‏
فولادوند: كه جز خدا را نپرستيد زيرا من از عذاب روزى سهمگين بر شما بيمناكم
قمشه‌ای: که غیر خدای یکتا کسی را نپرستید، که من از عذاب روز سخت و دردناک قیامت بر شما می‌ترسم.
مکارم شیرازی: (دعوت من اين است كه) جز الله (خداي واحد يكتا) را نپرستيد كه بر شما از عذاب روز دردناكي مي‏ترسم!
فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ ﴿۲۷﴾
انصاریان: اشراف و سران کافر قومش گفتند: ما تو را جز بشری مانند خود نمی بینیم، و کسی را جز فرومایگان که نسنجیده و بدون اندیشه از تو پیروی کرده باشند مشاهده نمی کنیم، و برای شما هیچ برتری و فضیلتی بر خود نمی بینیم، بلکه شما را دروغگو می پنداریم.
خرمشاهی: بزرگانى از قومش كه كفرورزيده بودند، در پاسخ او گفتند تو را جز بشرى همانند خويش نمى‏بينيم و نمى‏بينيم كه جز فرومايگان ما [آن هم‏] نسنجيده، از تو پيروى كنند، و براى شما بر خويش [هيچ گونه‏] برترى نمى‏بينيم، بلكه شما را دروغگو مى‏دانيم‏
فولادوند: پس سران قومش كه كافر بودند گفتند ما تو را جز بشرى مثل خود نمى ‏بينيم و جز [جماعتى از] فرومايگان ما آن هم نسنجيده نمى ‏بينيم كسى تو را پيروى كرده باشد و شما را بر ما امتيازى نيست بلكه شما را دروغگو مى‏ دانيم
قمشه‌ای: سران کافران قومش پاسخ دادند که ما تو را مانند خود بشری بیشتر نمی‌دانیم و در بادی نظر، آنان که پیرو تواند اشخاصی پست و بی‌قدر بیش نیستند و ما هیچ‌گونه مزیتی برای شما نسبت به خود نمی‌بینیم، بلکه شما را دروغگو می‌پنداریم.
مکارم شیرازی: اشراف كافر قومش (در پاسخ) گفتند ما تو را جز بشري همچون خودمان نمي‏بينيم، و كساني را كه از تو پيروي كرده‏ اند جز گروهي اراذل ساده لوح نمي‏يابيم، و فضيلتي براي شما نسبت به خود مشاهده نمي‏كنيم بلكه شما را دروغگو تصور مي‏كنيم.
قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ ﴿۲۸﴾
انصاریان: نوح گفت: ای قوم من! مرا خبر دهید: اگر من بر دلیل روشنی از سوی پروردگارم متکی باشم و مرا از نزد خود رحمتی عطا کرده باشد که بر شما مخفی مانده [باز هم نبوّت مرا تکذیب می کنید؟] آیا [در صورتی که اجباری در پذیرش دین نیست] می توان شما را به پذیرش آن دلیل روشن در حالی که آن را خوش ندارید، وادار کنیم؟
خرمشاهی: گفت اى قوم من بينديشيد كه اگر من از سوى پروردگارم حجت آشكارى داشته باشم، و او از سوى خويش رحمتى بر من بخشيده باشد، و [اين حقيقت‏] از ديد شما پنهان مانده باشد، پس آيا ما مى‏توانيم در حالى كه شما ناخوش داريد، شما را به آن ملزم كنيم؟
فولادوند: گفت اى قوم من به من بگوييد اگر از طرف پروردگارم حجتى روشن داشته باشم و مرا از نزد خود رحمتى بخشيده باشد كه بر شما پوشيده است آيا ما [بايد] شما را در حالى كه بدان اكراه داريد به آن وادار كنيم
قمشه‌ای: نوح قومش را پاسخ داد که ای قوم، شما چه می‌گویید، اگر مرا دلیل روشن و رحمت مخصوص از جانب پروردگار عطا شده باشد ولی حقیقت حال بر شما پوشیده مانده باشد آیا (جهالت نیست که) ما شما را (به رحمت و سعادت) اجبار کنیم با آنکه شما تنفّر اظهار می‌کنید؟
مکارم شیرازی: (نوح) گفت: اگر من دليل روشني از پروردگارم داشته باشم و از نزد خود رحمتي بمن داده باشد كه بر شما مخفي مانده (آيا باز هم رسالت مرا انكار مي‏كنيد؟). آيا من مي‏توانم شما را به پذيرش اين بينه مجبور سازم با اينكه شما آمادگي نداريد؟
وَيَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ ﴿۲۹﴾
انصاریان: و ای قوم من! من از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هیچ پاداشی نمی خواهم؛ پاداشم فقط بر عهده خداست، و من [برای به دست آوردن دل شما] طرد کننده کسانی که ایمان آورده اند [و شما آنان را فرومایه می دانید] نخواهم بود؛ زیرا اینان دیدارکنندگان [پاداش و مقام قرب] پروردگار خویش اند. ولی من شما را گروهی می بینم که جهالت می ورزید.
خرمشاهی: و اى قوم من، من از شما مالى [و منالى‏] نمى‏خواهم، اجر من فقط با خداوند است، من طردكننده كسانى كه ايمان آورده‏اند، نيستم، چرا كه اينان به لقاى پروردگارشان خواهند رسيد، و من به واقع شما را قومى نادان [و ندانم‏كار] مى‏بينم‏
فولادوند: و اى قوم من بر اين [رسالت] مالى از شما درخواست نمى ‏كنم مزد من جز بر عهده خدا نيست و كسانى را كه ايمان آورده‏ اند طرد نمى ‏كنم قطعا آنان پروردگارشان را ديدار خواهند كرد ولى شما را قومى مى ‏بينم كه نادانى مى ‏كنيد
قمشه‌ای: ای قوم، من از شما در عوض هدایت ملک و مالی نمی‌خواهم، اجر من تنها بر خداست و من هرگز آن مردم با ایمان را از خود دور نمی‌کنم، که آنها به شرف ملاقات خدا می‌رسند، ولی به نظر من شما خود مردم نادانی هستید.
مکارم شیرازی: اي قوم: من در برابر اين دعوت اجر و پاداشي از شما نمي‏طلبم، اجر من تنها بر الله است، و من آنها را كه ايمان آورده‏ اند (بخاطر شما) از خود طرد نمي‏كنم چرا كه آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند كرد (و در دادگاه قيامت خصم من خواهند بود) ولي شما را قوم جاهلي مي‏بينم.
وَيَا قَوْمِ مَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۳۰﴾
انصاریان: و ای قوم من! اگر آنان را از خود طرد کنم، چه کسی مرا در برابر [عذاب] خدا یاری می دهد؟ آیا متذکّر نمی شوید؟
خرمشاهی: و اى قوم من، اگر من آنان را طرد كنم، چه كسى مرا در برابر خداوند يارى خواهد كرد، چرا پند نمى‏گيريد؟
فولادوند: و اى قوم من اگر آنان را برانم چه كسى مرا در برابر خدا يارى خواهد كرد آيا عبرت نمى‏ گيريد
قمشه‌ای: و ای قوم، اگر من آن مردم (پاک خداپرست) را از خود برانم (و خدا از من برنجد) به مدد که از خشم خدا نجات یابم؟ آیا پند نمی‌گیرید؟
مکارم شیرازی: اي قوم! چه كسي مرا در برابر (مجازات خدا) ياري مي‏دهد اگر آنها را طرد كنم! آيا انديشه نمي‏كنيد؟
وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنْفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۳۱﴾
انصاریان: و من به شما نمی گویم که گنجینه های [عنایات و الطاف] خدا نزد من است [تا به طور مستقل بتوانم حاجات شما را برآورم و هر تصرفی را که مایل باشم در آسمان ها و زمین بنمایم]، و ادعا نمی کنم که غیب هم می دانم، و نمی گویم که من فرشته ام و درباره آنان که چشمانتان فرومایه و خوارشان می نگرد، نمی گویم که خدا هرگز خیری به آنان نخواهد داد؛ خدا به آنچه در دل آنان است آگاه تر است؛ اگر چنین گویم از ستمکاران خواهم بود.
خرمشاهی: و به شما نمى‏گويم كه خزاين الهى نزد من است، و غيب نيز نمى‏دانم، و نمى‏گويم كه فرشته‏ام، و به كسانى كه در چشمان شما خوار مى‏آيند، نمى‏گويم كه خداوند هرگز خيرى به آنان نخواهد داد، خداوند به ما فى‏الضمير آنان داناتر است، اگر چنين كنم از ستمكاران خواهم بود
فولادوند: و به شما نمى‏ گويم كه گنجينه ‏هاى خدا پيش من است و غيب نمى‏ دانم و نمى‏ گويم كه من فرشته‏ ام و در باره كسانى كه ديدگان شما به خوارى در آنان مى ‏نگرد نمى‏ گويم خدا هرگز خيرشان نمى‏ دهد خدا به آنچه در دل آنان است آگاه‏ تر است [اگر جز اين بگويم] من در آن صورت از ستمكاران خواهم بود
قمشه‌ای: من شما را نمی‌گویم که خزائن خدا نزد من است و نه مدعیم که از علم غیب حق آگاهم و نه دعوی کنم که فرشته آسمانم و هرگز مؤمنان پاکی را که به چشم شما خوارند نخواهم گفت که خدا آنها را هیچ خیری نرساند، که خدا بر دلهای با اخلاص آنها داناتر است که (آنها را عزیز و گرامی داشته و) اگر من آنها را خوار شمارم از ستمکاران عالم به شمار باشم.
مکارم شیرازی: من هرگز به شما نمي‏گويم خزائن الهي نزد من است و نمي‏گويم غيب مي‏دانم و نمي‏گويم من فرشته‏ ام و (نيز) نمي‏گويم آنها كه در نظر شما خوار مي‏آيند خداوند خيري به آنها نخواهد داد، خدا از دل آنها آگاهتر است (من اگر با اينحال آنها را برانم) در اين صورت از ستمكاران خواهم بود.
قَالُوا يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿۳۲﴾
انصاریان: گفتند: ای نوح! با ما جدال و ستیزه کردی و بسیار هم جدال و ستیزه کردی، نهایتاً اگر از راستگویانی آنچه را [از عذاب] به ما وعده می دهی، برایمان بیاور.
خرمشاهی: گفتند اى نوح به راستى كه با ما مجادله كردى و چه مجادله دور و درازى هم با ما كردى، و اگر راست مى‏گويى هر چه به ما وعده داده‏اى [هم‏اكنون بر سر ما] بياور
فولادوند: گفتند اى نوح واقعا با ما جدال كردى و بسيار [هم] جدال كردى پس اگر از راستگويانى آنچه را [از عذاب خدا] به ما وعده مى‏ دهى براى ما بياور
قمشه‌ای: قوم گفتند: ای نوح، تو با ما جدل و گفتگوی بسیار کردی، اکنون اگر راست می‌گویی بر ما عذابی که وعده می‌دهی بیار.
مکارم شیرازی: گفتند اي نوح: با ما جر و بحث كردي، و زياد سخن گفتي (بس است) اكنون اگر راست مي‏گوئي آنچه را بما وعده مي‏دهي (از عذاب الهي) بياور!
قَالَ إِنَّمَا يَأْتِيكُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شَاءَ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ ﴿۳۳﴾
انصاریان: گفت: جز این نیست که اگر خدا بخواهد آن را برای شما می آورد و شما عاجز کننده [خدا] نیستید [تا بتوانید از دسترس قدرت او بیرون روید.]
خرمشاهی: گفت بى‏شك خداوند اگر بخواهد آن را [بر سر شما] خواهد آورد و شما گزير و گريزى نداريد
فولادوند: گفت تنها خداست كه اگر بخواهد آن را براى شما مى ‏آورد و شما عاجز كننده [او] نخواهيد بود
قمشه‌ای: نوح گفت: آن وعده را اگر خدا خواهد به شما می‌رساند و هیچ از آن مفرّی ندارید.
مکارم شیرازی: (نوح) گفت اگر خدا اراده كند خواهد آورد و شما قدرت فرار نخواهيد داشت!
وَلَا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كَانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۳۴﴾
انصاریان: و اگر بخواهم برای شما خیرخواهی کنم در صورتی که خدا بخواهد شما را [به کیفر گناهانتان] گمراه کند، خیرخواهی من سودی به شما نخواهد داد، او پروردگار شماست و به سویش بازگردانده می شوید.
خرمشاهی: و اگر من بخواهم در حق شما خير خواهى كنم، در صورتى كه خداوند بخواهد شما را بيراه گذارد، خيرخواهى من سودى به حال شما نخواهد كرد، او پروردگار شماست و به سوى او باز گردانده مى‏شويد
فولادوند: و اگر بخواهم شما را اندرز دهم در صورتى كه خدا بخواهد شما را بيراه گذارد اندرز من شما را سودى نمى ‏بخشد او پروردگار شماست و به سوى او باز گردانيده مى ‏شويد
قمشه‌ای: و اگر بخواهم شما را پند دهم دیگر پند و نصایح من سود نکند اگر خدا خواهد که شما را گمراه کند (یعنی پس از اتمام حجت به تعلیمات رسالت به حال گمراهی خود واگذارد)، او خدای شماست و به سوی او بازگردانده می‌شوید.
مکارم شیرازی: (اما چه سود كه) هر گاه خدا بخواهد شما را (بخاطر گناهانتان) گمراه سازد و من بخواهم شما را اندرز دهم اندرز من فايده‏ اي بحالتان نخواهد داشت، او پروردگار شماست و به سوي او بازگشت خواهيد نمود.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرَامِي وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ ﴿۳۵﴾
انصاریان: آیا مشرکان می گویند: پیامبر، این قرآن را از نزد خود به دروغ ساخته [و به خدا نسبت داده؟] بگو: اگر آن را به دروغ ساخته باشم، گناهم فقط بر عهده خود من است، و من از گناهانی که شما مرتکب می شوید، بیزارم.
خرمشاهی: يا مى‏گويند آن را برساخته است، بگو اگر آن را برساخته باشم، در آن صورت [مسؤوليت‏] گناه من با من است، ولى من از گناهى كه شما مى‏كنيد برى و بركنارم‏
فولادوند: يا [در باره قرآن] مى‏ گويند آن را بربافته است بگو اگر آن را به دروغ سر هم كرده‏ ام گناه من بر عهده خود من است و[لى] من از جرمى كه به من نسبت مى‏ دهيد بركنارم
قمشه‌ای: آیا باز خواهند گفت که او از پیش خود این سخنان (قرآن) را فرا بافته؟ بگو: اگر چنین باشد عقوبت آن گناه بر من است (نه بر شما) و من از (کفر و) گناه شما بیزارم.
مکارم شیرازی: (مشركان) مي‏گويند او (محمد) اين سخنان را بدروغ بخدا نسبت داده بگو اگر من اينها را از پيش خود ساخته باشم و به او نسبت دهم گناهش بر عهده من است ولي من از گناهان شما بيزارم.
وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ فَلَا تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿۳۶﴾
انصاریان: و به نوح وحی شد که از قوم تو جز کسانی که [تاکنون] ایمان آورده اند، هرگز کسی ایمان نخواهد آورد؛ بنابراین از کارهایی که همواره [بر ضد حق] انجام می دادند، اندوهگین مباش.
خرمشاهی: و به نوح وحى شد كه از قوم تو جز كسانى كه تاكنون ايمان آورده‏اند، ايمان نخواهند آورد، و از آنچه كرده‏اند اندوهگين مباش‏
فولادوند: و به نوح وحى شد كه از قوم تو جز كسانى كه [تاكنون] ايمان آورده‏ اند هرگز [كسى] ايمان نخواهد آورد پس از آنچه میکردند غمگين مباش
قمشه‌ای: و به نوح وحی شد که جز همین عده که ایمان آورده‌اند دیگر ابدا هیچ کس از قومت ایمان نخواهد آورد، پس تو بر کفر و عصیان این مردم لجوج محزون مباش.
مکارم شیرازی: به نوح وحي شد كه جز آنها كه (تاكنون) ايمان آورده‏ اند ديگر هيچكس از قوم تو ايمان نخواهد آورد بنابراين از كارهائي كه مي‏كنند غمگين مباش.
وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ ﴿۳۷﴾
انصاریان: و با نظارت ما و [بر اساس] وحی ما کِشتی را بساز، و با من درباره کسانی که ستم کرده اند، سخن مگو که یقیناً آنان غرق شدنی هستند.
خرمشاهی: و كشتى را زير نظر ما و وحى ما بساز و با من درباره كسانى كه شرك‏ورزيده‏اند، سخن مگو، كه آنان غرق شدنى هستند
فولادوند: و زير نظر ما و [به] وحى ما كشتى را بساز و در باره كسانى كه ستم كرده‏ اند با من سخن مگوى چرا كه آنان غرق شدنى‏ اند
قمشه‌ای: و به ساختن کشتی در حضور و مشاهده ما و به دستور ما مشغول شو و درباره ستمکاران که البته باید غرق شوند دیگر با من سخن مگوی.
مکارم شیرازی: و (اكنون) در حضور ما و طبق وحي ما كشتي بساز و درباره آنها كه ستم كردند شفاعت مكن كه آنها غرق شدني هستند.
وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ ﴿۳۸﴾
انصاریان: و [نوح] کشتی را می ساخت و هرگاه گروهی از [اشراف و سرانِ] قومش بر او عبور می کردند، او را به مسخره می گرفتند. گفت: اگر شما ما را مسخره می کنید، مسلماً ما هم شما را [به هنگام پدید آمدن توفان] همان گونه که ما را مسخره می کنید، مسخره خواهیم کرد.
خرمشاهی: و [نوح‏] كشتى را مى‏ساخت و هر بار كه بزرگانى از قومش بر او مى‏گذشتند او را ريشخند مى‏كردند، مى‏گفت اگر ما را ريشخند كنيد، ما نيز [به هنگامش‏] به همان گونه كه ما را ريشخند مى‏كنيد، ريشخندتان خواهيم كرد
فولادوند: و [نوح] كشتى را مى‏ ساخت و هر بار كه اشرافى از قومش بر او مى‏ گذشتند او را مسخره میکردند مى گفت اگر ما را مسخره مى ‏كنيد ما [نيز] شما را همان گونه كه مسخره مى ‏كنيد مسخره خواهيم كرد
قمشه‌ای: و نوح به ساختن کشتی پرداخت و هرگاه گروهی از قومش بر او می‌گذشتند وی را مسخره و استهزاء می‌کردند و نوح در جواب آنها می‌گفت: اگر (امروز) شما ما را مسخره می‌کنید ما هم (روزی) شما را مسخره کنیم همان‌گونه که شما مسخره می‌کنید.
مکارم شیرازی: او مشغول ساختن كشتي بود و هر زمان گروهي از اشراف قومش بر او مي‏گذشتند او را مسخره مي‏كردند، (ولي نوح) گفت اگر ما را مسخره مي‏كنيد ما نيز شما را همينگونه مسخره خواهيم كرد:
فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُقِيمٌ ﴿۳۹﴾
انصاریان: سپس خواهید دانست که چه کسی را [در دنیا] عذابی خوارکننده و [در آخرت عذابی] پایدار خواهد رسید.
خرمشاهی: و به زودى خواهيد دانست كه بر سر چه كسى عذابى مى‏آيد كه خوارش سازد، و عذابى پاينده بر او فرود مى‏آيد
فولادوند: به زودى خواهيد دانست چه كسى را عذابى خواركننده درمى ‏رسد و بر او عذابى پايدار فرود مى ‏آيد
قمشه‌ای: و به زودی معلوم شما شود که کدام یک به عذاب ذلت و خواری گرفتار و عذاب دائم خدا را مستوجب خواهد شد.
مکارم شیرازی: بزودي خواهيد دانست چه كسي عذاب خوار كننده به سراغش خواهد آمد و مجازات جاودان بر او وارد خواهد شد!
حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلَّا قَلِيلٌ ﴿۴۰﴾
انصاریان: [رویاروییِ نوح و قومش هم چنان ادامه داشت] تا هنگامی که فرمان ما فرا رسید و تنور فوران کرد، گفتیم: از هر [نوع حیوانی] یک زوج دوتایی [یک نر و یک ماده] و نیز خاندانت و آنان را که ایمان آورده اند، در کشتی سوار کن مگر کسی که پیش تر فرمان غرق شدن را بر ضد او لازم کرده ایم. و جز اندکی همراه او ایمان نیاوردند.
خرمشاهی: تا به آنجا كه فرمان ما در رسيد و [آب از] تنور فوران كرد آنگاه گفتيم كه در آن [كشتى‏] از هر جنس [جانورى‏] دو تا سوار كن و نيز خانواده‏ات را، مگر كسى كه حكم [ما] از پيش درباره او مقرر شده است، و نيز كسانى را كه ايمان آورده‏اند، و همراه او جز اندكى ايمان نياورده بودند
فولادوند: تا آنگاه كه فرمان ما دررسيد و تنور فوران كرد فرموديم در آن [كشتى] از هر حيوانى يك جفت با كسانت مگر كسى كه قبلا در باره او سخن رفته است و كسانى كه ايمان آورده‏ اند حمل كن و با او جز [عده] اندكى ايمان نياورده بودند
قمشه‌ای: (نوح به ساختن کشتی و قوم به تمسخر پرداختند) تا وقتی که فرمان (قهر) ما فرا رسید و از تنور آتش آب بجوشید، در آن هنگام به نوح خطاب کردیم که از هر جفت حیوان دو فرد (نر و ماده) با جمیع خانواده‌ات-جز آن (پسرت کنعان و زنت) که وعده هلاکش در علم ازلی گذشته-و هر که ایمان آورده همه را در کشتی سوار کن (که از غرقاب برهند). و گرویدگان به نوح عده قلیلی بیش نبودند.
مکارم شیرازی: (اين وضع همچنان ادامه يافت) تا فرمان ما فرا رسيد و تنور جوشيدن گرفت، (به نوح) گفتيم از هر جفتي از حيوانات (نر و ماده) يك زوج در آن (كشتي) حمل كن، همچنين خاندانت را مگر آنها كه قبلا وعده هلاك آنان داده شده (همسر نوح و يكي از فرزندانش) و همچنين مؤ منان را، اما جز عده كمي به او ايمان نياوردند
وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۴۱﴾
انصاریان: و نوح گفت: در آن سوار شوید که حرکت کردنش و لنگر انداختنش فقط به نام خداست، یقیناً پروردگارم بسیار آمرزنده و مهربان است.
خرمشاهی: و گفت بر آن سوار شويد، كه روانه شدن و لنگر انداختنش با نام خداست، كه پروردگار من آمرزگار مهربان است‏
فولادوند: و [نوح] گفت در آن سوار شويد به نام خداست روان‏شدنش و لنگرانداختنش بى گمان پروردگار من آمرزنده مهربان است
قمشه‌ای: و نوح دستور داد که شما مؤمنان به کشتی در آیید تا به نام خدا کشتی هم روان شود و هم به ساحل نجات رسد، که خدای من البته بسیار آمرزنده و مهربان است.
مکارم شیرازی: او گفت بنام خدا بر آن سوار شويد و به هنگام حركت و توقف آن ياد او كنيد، كه پروردگارم آمرزنده و مهربان است.
وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ ﴿۴۲﴾
انصاریان: آن کشتی آنان را در میان موج هایی کوه آسا حرکت می داد، و نوح فرزندش را که در کناری بود، بانگ زد که ای پسرم! همراه ما سوار شو و با کافران مباش.
خرمشاهی: و آن [كشتى‏] ايشان را در دل موج‏[هاى‏] كوه پيكر پيش مى‏برد، و نوح پسرش را ندا داد -و او در كنارى بودكه اى فرزندم همراه ما سوار شو، و با كافران مباش‏
فولادوند: و آن [كشتى] ايشان را در ميان موجى كوه‏ آسا مى ‏برد و نوح پسرش را كه در كنارى بود بانگ درداد اى پسرك من با ما سوار شو و با كافران مباش
قمشه‌ای: و آن کشتی آنان را در میان امواجی مانند کوه گردش می‌داد که در آن حال نوح فرزندش را که به کناری رفته بود ندا کرد که ای پسر، تو هم با ما بدین کشتی درآی و با کافران همراه مباش.
مکارم شیرازی: و او آنها را از لابلاي امواجي همچون كوهها حركت ميداد، (در اين هنگام) نوح فرزندش را كه در گوشه‏ اي قرار داشت فرياد زد، پسرم: همراه ما سوار شو و با كافران مباش:
قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ ﴿۴۳﴾
انصاریان: گفت: به زودی به کوهی که مرا از [این] آب نگه دارد، پناه می برم. نوح گفت: امروز در برابر عذاب خدا هیچ نگه دارنده ای نیست مگر کسی که [خدا بر او] رحم کند. و موج میان آن دو حایل شد و پسر از غرق شدگان گردید.
خرمشاهی: گفت به زودى در كوهى پناه مى‏گيرم كه مرا از سيلاب در امان مى‏دارد، [نوح‏] گفت امروز در برابر امر الهى، پشت و پناهى وجود ندارد، مگر كسى كه [خداوند] بر او رحمت آورده باشد، و در ميان ايشان موج حايل شد، و او از غرق شدگان گرديد
فولادوند: گفت به زودى به كوهى پناه مى ‏جويم كه مرا از آب در امان نگاه مى دارد گفت امروز در برابر فرمان خدا هيچ نگاهدارنده ‏اى نيست مگر كسى كه [خدا بر او] رحم كند و موج ميان آن دو حايل شد و [پسر] از غرق‏ شدگان گرديد
قمشه‌ای: آن پسر (نادان نااهل) پدر را پاسخ داد که من به زودی بر فراز کوهی روم که از خطر آبم نگه دارد، نوح گفت: امروز هیچ کس را از (قهر) خدا جز لطف او پناه نیست. و موج میان آنها جدایی افکند و پسر با کافران به دریا غرق شد.
مکارم شیرازی: گفت به كوهي پناه مي‏برم تا مرا از آب حفظ كند، گفت امروز هيچ حافظي در برابر فرمان خدا نيست، مگر آن كس را كه او رحم كند، در اين هنگام موجي در ميان آندو حائل شد و او در زمره غرق شدگان قرار گرفت
وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاءُ أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاءُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۴۴﴾
انصاریان: و [پس از هلاک شدن کافران] گفته شد: ای زمین! آب خود را فرو بر، و ای آسمان! [از ریختن باران] باز ایست، و آب کاستی گرفت و کار پایان یافت و کشتی بر [کوهِ] جودی قرار گرفت و گفته شد: دوری [از رحمت خدا] بر گروه ستمکاران باد.
خرمشاهی: و گفته شد كه اى زمين آبت را فرو بر، و اى آسمان [بارانت را] فروبند، و آب فروكش كرد و كار به سرانجام رسيد و [كشتى‏] بر [كوه‏] جودى قرار گرفت، و گفته شد كه لعنت بر ستم‏پيشگان [مشرك‏]
فولادوند: و گفته شد اى زمين آب خود را فرو بر و اى آسمان [از باران] خوددارى كن و آب فرو كاست و فرمان گزارده شده و [كشتى] بر جودى قرار گرفت و گفته شد مرگ بر قوم ستمكار
قمشه‌ای: و به زمین خطاب شد که ای زمین، فورا آب خود را فرو بر، و به آسمان امر شد که باران را قطع کن، و آب (به یک لحظه) خشک شد و حکم (قهر الهی) انجام یافت و کشتی بر کوه جودی قرار گرفت، و فرمان هلاک ستمکاران در رسید.
مکارم شیرازی: و گفته شد اي زمين آبت را فرو بر، و اي آسمان خودداري كن، و آب فرو نشست و كار پايان يافت، و (كشتي) بر (دامنه كوه) جودي پهلو گرفت و (در اين هنگام) گفته شد: دور باد قوم ستمگر!
وَنَادَى نُوحٌ رَبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنْتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿۴۵﴾
انصاریان: و نوح [پیش از توفان] پروردگارش را ندا داد و گفت: پروردگارا! به راستی که پسرم از خاندان من است و یقیناً وعده ات [به نجات خاندانم] حق است و تو بهترین داورانی.
خرمشاهی: و نوح پروردگارش را ندا داد و گفت پروردگارا پسرم از خانواده من است و البته وعده تو نيز راست و درست است و تو داورترين داورانى‏
فولادوند: و نوح پروردگار خود را آواز داد و گفت پروردگارا پسرم از كسان من است و قطعا وعده تو راست است و تو بهترين داورانى
قمشه‌ای: و نوح به درگاه خدا عرض کرد: بار پروردگارا، فرزند من از اهل بیت من است (که وعده لطف و نجات به آنها دادی) و وعده تو هم حتمی است و قادرترین حکمفرمایانی.
مکارم شیرازی: نوح به پروردگارش عرض كرد پروردگارا! پسر من از خاندان من است و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است و تو از همه حكم كنندگان برتري.
قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلَا تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿۴۶﴾
انصاریان: خدا فرمود: ای نوح! به یقین او از خاندان تو نیست، او [دارای] کرداری ناشایسته است، پس چیزی را که به آن علم نداری از من مخواه، همانا من تو را اندرز می دهم که مبادا از ناآگاهان باشی.
خرمشاهی: فرمود اى نوح او [در حقيقت‏] از خانواده تو نيست، او [را] عملى ناشايسته است، پس از من چيزى مخواه كه به [حقيقت‏] آن آگاهى ندارى، من پندت مى‏دهم كه مبادا از نادانان باشى‏
فولادوند: فرمود اى نوح او در حقيقت از كسان تو نيست او [داراى] كردارى ناشايسته است پس چيزى را كه بدان علم ندارى از من مخواه من به تو اندرز مى‏ دهم كه مبادا از نادانان باشى
قمشه‌ای: خدا خطاب کرد که ای نوح، فرزند تو هرگز با تو اهلیت ندارد، زیرا او را عمل بسیار ناشایسته است، پس تو از من تقاضای امری که هیچ از حال آن آگه نیستی مکن، من تو را پند می‌دهم که از مردم جاهل مباش.
مکارم شیرازی: فرمود: اي نوح! او از اهل تو نيست! او عمل غير صالحي است، بنابراين آنچه را از آن آگاه نيستي از من مخواه، من به تو اندرز مي‏دهم تا از جاهلان نباشي!
قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلَّا تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۴۷﴾
انصاریان: نوح گفت: پروردگارا! من از اینکه چیزی را که به آن علم ندارم از تو بخواهم به تو پناه می برم و اگر مرا نیامرزی و بر من رحم نکنی از زیانکاران خواهم بود.
خرمشاهی: گفت پروردگارا من به تو پناه مى‏برم كه مبادا چيزى را كه به آن آگاهى ندارم، از تو بخواهم، و اگر مرا نيامرزى و بر من رحمت نياورى، از زيانكاران خواهم بود
فولادوند: گفت پروردگارا من به تو پناه مى برم كه از تو چيزى بخواهم كه بدان علم ندارم و اگر مرا نيامرزى و به من رحم نكنى از زيانكاران باشم
قمشه‌ای: نوح عرض کرد: بار الها، من پناه می‌برم به تو که دیگر چیزی که نمی‌دانم از تو تقاضا کنم، و اگر گناه مرا نبخشی و بر من ترحم نفرمایی من از زیانکاران عالم خواهم بود.
مکارم شیرازی: عرض كرد: پروردگارا! من به تو پناه مي‏برم كه از تو چيزي بخواهم كه از آن آگاهي ندارم، و هر گاه مرا نبخشي و بر من رحم نكني از زيانكاران خواهم بود.
قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِمَّنْ مَعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۴۸﴾
انصاریان: گفته شد: ای نوح! با سلام و برکاتی از سوی ما بر تو و امت هایی که با تواند [از کشتی] فرود آی و امت هایی [از نسل همراهانت به وجود می آیند] که به زودی آنان را [از نعمت های خود] برخوردار می کنیم، سپس آنان را از سوی ما [به سبب کفران نعمت] عذابی دردناک خواهد رسید.
خرمشاهی: گفته شد اى نوح، فرود آى با سلامت و بركتهايى از ما بر تو و بر امتهايى از [نسل‏] همراهان تو، و امتهايى‏اند كه يك چند بهره‏مندشان سازيم، سپس عذابى دردناك از ما به ايشان خواهد رسيد
فولادوند: گفته شد اى نوح با درودى از ما و بركتهايى بر تو و بر گروههايى كه با تواند فرود آى و گروههايى هستند كه به زودى برخوردارشان مى ‏كنيم سپس از جانب ما عذابى دردناك به آنان مى ‏رسد
قمشه‌ای: و خطاب شد که ای نوح، از کشتی فرود آی که سلام ما و برکات و رحمت ما بر تو و بر آن امم و قبایلی که همیشه (در خداپرستی) با تواند اختصاص یافته، و امتهایی دیگر هستند که (خودسر و ستمگر شوند و) ما به آنها بهره‌ای (از دنیا) دهیم سپس عذابی سخت (در قیامت) از ما به آنان خواهد رسید.
مکارم شیرازی: (به نوح) گفته شد: اي نوح! با سلامت و بركت از ناحيه ما بر تو و بر تمام امتهائي كه با تواند، فرود آي، و امتهائي نيز هستند كه ما آنها را از نعمتها بهره مند مي‏سازيم سپس عذاب دردناكي از سوي ما به آنها مي‏رسد.
تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۴۹﴾
انصاریان: اینها از خبرهای غیبی است که آن را به تو وحی می کنیم، نه تو آنها را پیش از این می دانستی و نه قوم تو؛ پس [در ابلاغ پیام ما با بهره گرفتن از این خبرها] شکیبایی ورز؛ یقیناً فرجام [نیک] برای پرهیزکاران است.
خرمشاهی: اين از اخبار غيبى است كه بر تو وحى مى‏كنيم، نه تو و نه قومت پيش از اين آنها را نمى‏دانستيد، پس شكيبايى پيشه كن كه نيك سرانجامى از آن پرهيزكاران است‏
فولادوند: اين از خبرهاى غيب است كه آن را به تو وحى مى ‏كنيم پيش از اين نه تو آن را مى‏ دانستى و نه قوم تو پس شكيبا باش كه فرجام [نيك] از آن تقواپيشگان است
قمشه‌ای: این (حکایت نوح) از اخبار غیب است که به تو وحی می‌کنیم و پیش از آنکه ما به تو وحی کنیم تو و قومت هیچ از آن آگاه نبودید، پس تو در طاعت حق راه صبر پیش گیر که عاقبت نیکو اهل تقوا راست.
مکارم شیرازی: اينها از خبرهاي غيب است كه به تو (اي پيامبر) وحي مي‏كنيم، نه تو و نه قوم تو اينها را قبل از اين نمي‏دانستيد، بنابراين صبر و استقامت كن كه عاقبت از آن پرهيزكاران است.
وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا مُفْتَرُونَ ﴿۵۰﴾
انصاریان: و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را [فرستادیم] گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید که شما را جز او هیچ معبودی نیست، شما [که شریکانی برای خدا قرار داده اید] جز مردمی دروغ پرداز نیستید.
خرمشاهی: و به سوى قوم عاد برادرشان هود را [فرستاديم‏] گفت اى قوم من خداوند را كه خدايى جز او نداريد، بپرستيد، شما جز [قومى‏] افتراء زن نيستيد
فولادوند: و به سوى [قوم] عاد برادرشان هود را [فرستاديم هود] گفت اى قوم من خدا را بپرستيد جز او هيچ معبودى براى شما نيست‏ شما فقط دروغ پردازيد
قمشه‌ای: و ما برای (هدایت) قوم عاد برادرشان (یعنی مردی از طایفه آنها) هود را فرستادیم، گفت که ای مردم، خدای یکتا را پرستش کنید که جز او شما را خدایی نیست و شما (در گفتاری که از بتان و خدایان باطل به میان آورده‌اید بدانید که) افترا زننده‌ای بیش نیستید.
مکارم شیرازی: (ما) بسوي (قوم) عاد، برادرشان هود را فرستاديم، (به آنها) گفت اي قوم من! الله را پرستش كنيد كه معبودي جز او براي شما نيست، شما فقط تهمت مي‏زنيد.
يَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۵۱﴾
انصاریان: ای قوم من! از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هیچ پاداشی نمی خواهم، پاداشم فقط بر عهده کسی است که مرا آفریده؛ آیا نمی اندیشید؟
خرمشاهی: اى قوم من از شما براى اين كار مزدى نمى‏طلبم، مزد من [بر عهده كسى‏] نيست مگر بر كسى كه مرا آفريده است، آيا تعقل نمى‏كنيد؟
فولادوند: اى قوم من براى اين [رسالت] پاداشى از شما درخواست نمى ‏كنم پاداش من جز بر عهده كسى كه مرا آفريده است نيست پس آيا نمى‏ انديشيد
قمشه‌ای: ای قوم، من از شما مزد رسالت نمی‌خواهم، اجر من جز بر خدا که مرا آفریده، نیست، آیا فکر و عقل را کار نمی‌بندید؟
مکارم شیرازی: اي قوم من! من از شما پاداشي نمي‏طلبم پاداش من فقط بر كسي است كه مرا آفريده، آيا نمي‏فهميد؟
وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ ﴿۵۲﴾
انصاریان: ای قوم من! از پروردگارتان آمرزش بخواهید، آن گاه به سوی او بازگردید، [تا] برای شما باران فراوان و پی در پی فرستد و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید، و مجرمانه روی [از حق] برمگردانید.
خرمشاهی: و اى قوم من از پروردگارتان آمرزش بخواهيد و به درگاه او توبه كنيد، تا از آسمان بر شما بارانى پيوسته و پيگير بباراند، و قوتى بر قوت شما بيفزايد، و گنهكارانه روى برمتابيد
فولادوند: و اى قوم من از پروردگارتان آمرزش بخواهيد سپس به درگاه او توبه كنيد [تا] از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و نيرويى بر نيروى شما بيفزايد و تبهكارانه روى بر مگردانيد
قمشه‌ای: و ای قوم، از خدای خود آمرزش طلبید و به درگاه او توبه کنید تا از آسمان بر شما رحمت فراوان نازل گرداند و بر قوت و توانایی شما بیفزاید، و زنهار به نابکاری و عصیان روی مگردانید.
مکارم شیرازی: و اي قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش كنيد سپس به سوي او باز گرديد تا (باران) آسمان را پي در پي بر شما بفرستد و نيروئي بر نيروي شما بيفزايد، و روي (از حق) بر نتابيد و گناه نكنيد.
قَالُوا يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِكِي آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِكَ وَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ ﴿۵۳﴾
انصاریان: گفتند: ای هود! دلیل روشنی [که پسند خاطر ما باشد] برای ما نیاوردی، و ما به گفته تو رهاکننده معبودهای خود نیستیم، و ما به تو ایماننمی آوریم.
خرمشاهی: گفتند اى هود، براى ما حجتى روشن نياورده‏اى و ما رهاكننده خدايان خود به خاطر سخن تو نيستيم و ما به تو ايمان نمى‏آوريم‏
فولادوند: گفتند اى هود براى ما دليل روشنى نياوردى و ما براى سخن تو دست از خدايان خود برنمى داريم و تو را باور نداريم
قمشه‌ای: قوم هود وی را پاسخ دادند که ای هود، تو برای ما دلیلی (روشن بر دعوی رسالت خود) نیاوردی و ما هرگز از خدایان خود به مجرد حرف تو دست نمی‌کشیم و ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد.
مکارم شیرازی: گفتند: اي هود! تو دليلي براي ما نياورده‏ اي، و ما خدايان خود را به خاطر حرف تو رها نخواهيم كرد، و ما (اصلا) به تو ايمان نمي‏آوريم!
إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ قَالَ إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ ﴿۵۴﴾
انصاریان: [ما درباره تو] جز این نمی گوییم که برخی از معبودهای ما به تو گزند و آسیب [روحی] رسانده اند [به همین سبب سخنان جنون آمیز و بی منطق می گویی]. هود گفت: من خدا را گواه می گیرم و شما هم گواه باشید که یقیناً من از آنچه شریک او قرار می دهید، بیزارم.
خرمشاهی: ما جز اين نمى‏گوييم كه بعضى از خدايان ما به تو گزندى رسانده‏اند، [هود] گفت من خداوند را گواه مى‏گيرم و شما هم گواه باشيد كه من از شركى كه در برابر او مى‏ورزيد، برى و بركنارم‏
فولادوند: [چيزى] جز اين نمى‏ گوييم كه بعضى از خدايان ما به تو آسيبى رسانده‏ اند گفت من خدا را گواه مى‏ گيرم و شاهد باشيد كه من از آنچه جز او شريك وى مى‏ گيريد بيزارم
قمشه‌ای: تنها چیزی که (درباره تو) می‌گوییم این است که برخی از خدایان ما تو را آسیب جنون رسانیده است. هود به آنها گفت: من خدا را گواه می‌گیرم و شما هم گواه باشید که من از خدایانی که غیر خدای یکتا می‌پرستید بیزارم.
مکارم شیرازی: ما فقط (درباره تو) مي‏گوئيم بعضي از خدايان ما به تو زيان رسانده (و عقلت را ربوده‏ اند) (نوح) گفت من خدا را به شهادت مي‏طلبم شما نيز گواه باشيد كه من از آنچه شريك (خدا) قرار مي‏دهيد بيزارم!
مِنْ دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعًا ثُمَّ لَا تُنْظِرُونِ ﴿۵۵﴾
انصاریان: [آری، از هر معبودی] به غیر او [بیزارم] پس همه شما بر ضد من نیرنگ بزنید، سپس مهلتم ندهید.
خرمشاهی: پس همگى در حق من هر كيد و مكرى كه داريد به كار بريد، و مهلتم مدهيد
فولادوند: پس همه شما در كار من نيرنگ كنيد و مرا مهلت مدهيد
قمشه‌ای: شما هم هر فکر و تدبیری در کار من دارید بیندیشید و هیچ مهلتم ندهید.
مکارم شیرازی: از آنچه غير او (مي پرستيد) حال كه چنين است همگي براي من نقشه بكشيد و مرا مهلت ندهيد (اما بدانيد كاري از دست شما ساخته نيست!)
إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمْ مَا مِنْ دَابَّةٍ إِلَّا هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۵۶﴾
انصاریان: یقیناً من بر خدا که پروردگار من و پروردگار شماست توکل کردم؛ هیچ جنبنده ای نیست مگر اینکه او مهارش را به دست [قدرت و فرمانروایی خود] گرفته است، مسلماً پروردگارم بر راهی راست است.
خرمشاهی: چرا كه من بر خداوند، پروردگارم، كه پروردگار شما نيز هست، توكل كرده‏ام، هيچ جنبنده‏اى نيست مگر آنكه او [خداوند] حاكم بر هستى اوست، پروردگار من بر راه راست است‏
فولادوند: در حقيقت من بر خدا پروردگار خودم و پروردگار شما توكل كردم هيچ جنبنده‏ اى نيست مگر اينكه او مهار هستى‏ اش را در دست دارد به راستى پروردگار من بر راه راست است
قمشه‌ای: من بر خدا که پروردگار من و شماست توکل کرده‌ام، که زمام اختیار هر جنبنده‌ای به دست اوست و البته پروردگار من (در کار بندگان) به راه راست است.
مکارم شیرازی: چرا كه من توكل بر الله كه پروردگار من و شما است كرده‏ ام، هيچ جنبنده‏ اي نيست مگر اينكه او بر وي تسلط دارد (اما سلطه‏ اي توام با عدالت چرا كه) پروردگار من بر صراط مستقيم است.
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُكُمْ مَا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلَا تَضُرُّونَهُ شَيْئًا إِنَّ رَبِّي عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ ﴿۵۷﴾
انصاریان: پس اگر روی [از حق] برگردانید [زیانش متوجه خود شماست] یقیناً آنچه را که من برای آن به سوی شما فرستاده شده ام به شما ابلاغ کردم، و پروردگارم گروهی غیر از شما را جایگزینِ [شما] خواهد کرد، و نمی توانید هیچ زیانی به او رسانید؛ زیرا پروردگارم بر همه چیز نگهبان است.
خرمشاهی: پس اگر رو بر تابيد [بدانيد كه‏] من به راستى رسالتى را كه براى شما داشته‏ام، به شما رسانده‏ام و پروردگار من قومى غير از شما را جانشين شما خواهد كرد و به او هيچ زيانى نمى‏توانيد برسانيد، كه پروردگار من نگهبان هر چيز است‏
فولادوند: پس اگر روى بگردانيد به يقين آنچه را كه به منظور آن به سوى شما فرستاده شده بودم به شما رسانيدم و پروردگارم قومى جز شما را جانشين [شما] خواهد كرد و به او هيچ زيانى نمى ‏رسانيد در حقيقت پروردگارم بر هر چيزى نگاهبان است
قمشه‌ای: پس اگر شما روی بگردانید من به وظیفه خود که ابلاغ رسالت (و اتمام حجت) بر شماست قیام کردم، و خدای من قومی دیگر را جانشین شما خواهد کرد و به او هیچ ضرری نتوانید رسانید، که پروردگار من بر هر چیز نگهبان است.
مکارم شیرازی: و اگر روي برگردانيد من رسالتي را كه مامور بودم به شما رساندم و خداوند گروه ديگري را جانشين شما مي‏كند و شما كمترين ضرري به او نمي‏رسانيد پروردگار من حافظ و نگاهبان هر چيز است.
وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُودًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَنَجَّيْنَاهُمْ مِنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ ﴿۵۸﴾
انصاریان: و هنگامی که فرمان ما [بر عذاب آنان] فرا رسید، هود و آنان را که با او ایمان آورده بودند با رحمتی از سوی خود نجات دادیم و آنان را از عذابی سخت رهایی بخشیدیم.
خرمشاهی: و چون فرمان ما در رسيد، هود و كسانى را كه همراه او ايمان آورده بودند، به رحمت خويش نجات داديم و از عذاب سخت رهانيديم‏
فولادوند: و چون فرمان ما دررسيد هود و كسانى را كه با او گرويده بودند به رحمتى از جانب خود نجات بخشيديم و آنان را از عذابى سخت رهانيديم
قمشه‌ای: و چون فرمان (قهر) ما (به هلاکت قوم) در رسید ما به فضل و رحمت خود هود و کسانی را که با او ایمان آوردند نجات بخشیدیم و آنها را از عذاب بسیار سختی ایمن ساختیم.
مکارم شیرازی: و هنگامي كه فرمان ما فرا رسيد هود و آنها را كه با او ايمان آورده بودند به رحمت خود نجات بخشيديم و از عذاب شديد آنها را رها ساختيم.
وَتِلْكَ عَادٌ جَحَدُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَعَصَوْا رُسُلَهُ وَاتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ ﴿۵۹﴾
انصاریان: و اینان قوم عاد بودند که آیات پروردگارشان را انکار کردند، و از پیامبران او نافرمانی نمودند، و فرمان هر سرکش ستیزه جویی را پیروی کردند.
خرمشاهی: و اين قوم عاد بود كه آيات پروردگارشان را انكار كردند و از پيامبران او سرپيچى كردند و از كار و بار هر زورگوى ستيزه‏جويى پيروى كردند
فولادوند: و اين [قوم] عاد بود كه آيات پروردگارشان را انكار كردند و فرستادگانش را نافرمانى نمودند و به دنبال فرمان هر زورگوى ستيزه ‏جوى رفتند
قمشه‌ای: و همین قوم عاد (امت هود) هستند که آیات خدا را انکار و پیغمبران او را نافرمانی کردند و پیرو امر هر شخصی جبار و عنودی شدند.
مکارم شیرازی: و اين قوم عاد بود كه آيات پروردگارشان را انكار كردند و رسولان او را معصيت نمودند و از فرمان هر ستمگر دشمن حق پيروي كردند.
وَأُتْبِعُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ عَادًا كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلَا بُعْدًا لِعَادٍ قَوْمِ هُودٍ ﴿۶۰﴾
انصاریان: و در این دنیا و روز قیامت با لعنتی بدرقه شدند. آگاه باشید که [قومِ] عاد به پروردگارشان کافر شدند، هان! دوری [از رحمت خدا] بر عاد، قوم هود باد.
خرمشاهی: و هم در اين دنيا و هم در روز قيامت لعنتى گريبانگيرشان شد، بدانيد كه قوم عاد به پروردگارشان كفرورزيدند، هان نفرين بر عاد قوم هود باد
فولادوند: و [سرانجام] در اين دنيا و روز قيامت لعنت بدرقه [راه] آنان گرديد آگاه باشيد كه عاديان به پروردگارشان كفر ورزيدند هان مرگ بر عاديان قوم هود
قمشه‌ای: و آنها به لعن خدا هم در حیات دنیا و هم در قیامت گرفتار گردیدند، آگاه باشید که قوم عاد به خدای خود کافر شدند، بدانید که قوم عاد، امت هود از رحمت خدا دورند.
مکارم شیرازی: بدنبال آنها در اين جهان لعنت (و نام ننگين) ماند و در قيامت (گفته مي‏شود) بدانيد عاد نسبت به پروردگارشان كفر ورزيدند، دور باد عاد، قوم هود، (از رحمت خدا و خير و سعادت).
وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ ﴿۶۱﴾
انصاریان: و به سوی قوم ثمود، برادرشان صالح را [فرستادیم] گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید؛ شما را جز او هیچ معبودی نیست، و او شما را از زمین به وجود آورد و از شما خواست که در آن آبادانی کنید؛ بنابراین از او آمرزش بخواهید، سپس به سوی او بازگردید؛ زیرا پروردگارم [به بندگانش] نزدیک و اجابت کنندهدعای آنان است.
خرمشاهی: و به سوى قوم ثمود برادرشان صالح را [فرستاديم‏] گفت اى قوم من خداوند را كه خدايى جز او نداريد بپرستيد، او شما را از زمين پديد آورد و شما را به آبادگرى در آن واداشت، پس از او آمرزش بخواهيد و به درگاه او توبه كنيد، كه بى‏گمان پروردگار من نزديك و اجابتگر است‏
فولادوند: و به سوى [قوم] ثمود برادرشان صالح را [فرستاديم] گفت اى قوم من خدا را بپرستيد براى شما هيچ معبودى جز او نيست او شما را از زمين پديد آورد و در آن شما را استقرار داد پس از او آمرزش بخواهيد آنگاه به درگاه او توبه كنيد كه پروردگارم نزديك [و] اجابت‏ كننده است
قمشه‌ای: و باز ما به سوی قوم ثمود برادرشان صالح را به رسالت فرستادیم، صالح به قوم خود گفت: ای قوم، خدای یگانه را که شما را جز او خدایی نیست پرستش کنید، او خدایی است که شما را از زمین بیافرید و برای عمارت و آباد ساختن آن برگماشت، پس شما از خدای خود آمرزش طلبید و به درگاه او توبه کنید که البته خدای من (به همه) نزدیک است و شنونده و اجابت کننده است.
مکارم شیرازی: و به سوي (قوم) ثمود برادرشان صالح را فرستاديم، گفت: اي قوم من! الله را پرستش كنيد كه معبودي جز او براي شما نيست، او است كه شما را از زمين آفريد و آبادي آنرا به شما واگذار نمود، از او آمرزش بطلبيد سپس به سوي از باز گرديد كه پروردگارم (به بندگان خود) نزديك و اجابت كننده (تقاضاهاي آنها) است.
قَالُوا يَا صَالِحُ قَدْ كُنْتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَانَا أَنْ نَعْبُدَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ ﴿۶۲﴾
انصاریان: گفتند: ای صالح! پیش از این در میان ما [به عنوان انسانی عاقل و خردمند] مورد امید بودی، آیا ما را از پرستیدن آنچه پدرانمان می پرستیدند، باز می داری؟ و ما بی تردید در [درستی و صحّت] تعالیمی که به آن دعوتمان می کنی در شکی شدید و سخت هستیم [چنان شکی که در خردمندی تو نیز دچار تردیدیم.]
خرمشاهی: گفتند اى صالح پيش از اين در ميان ما مايه اميدوارى بودى، آيا ما را باز مى‏دارى كه چيزى را كه پدرانمان پرستيده‏اند بپرستيم؟ ما به چيزى كه دعوتمان مى‏كنى سخت شك داريم‏
فولادوند: گفتند اى صالح به راستى تو پيش از اين ميان ما مايه اميد بودى آيا ما را از پرستش آنچه پدرانمان مى ‏پرستيدند باز مى دارى و بى‏ گمان ما از آنچه تو ما را بدان مى‏ خوانى سخت دچار شكيم
قمشه‌ای: قوم گفتند: ای صالح، تو پیش از آنکه دعوی نبوت کنی در میان ما مورد امیدواری بودی، آیا می‌خواهی ما را از پرستش خدایانی که پدران ما می‌پرستیدند منع کنی؟ ما به دعوی نبوتت سخت بدگمان و بی‌عقیده هستیم.
مکارم شیرازی: گفتند اي صالح! تو پيش از اين مايه اميد ما بودي! آيا ما را از پرستش آنچه پدرانمان مي‏پرستيدند نهي مي‏كني ؟ و ما در مورد آنچه ما را به سوي آن دعوت مي‏كني در شك و ترديد هستيم.
قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ ﴿۶۳﴾
انصاریان: گفت: ای قوم من! مرا خبر دهید اگر من بر دلیلی روشن از سوی پروردگارم متکی باشم و از سوی خود رحمتی به من عطا کرده باشد، چنانچه [در ابلاغ پیامش] از او نافرمانی کنم، چه کسی مرا [از عذابش] نجات می دهد؟ پس شما [در صورتی که خواسته های بی جایتان را بپذیرم] چیزی جز خسارت بر من نمی افزایید.
خرمشاهی: گفت اى قوم من، بينديشيد اگر من از سوى پروردگارم حجت آشكارى داشته باشم و بر من از سوى خويش رحمتى بخشيده باشد، اگر از خداوند نافرمانى كنم، چه كسى مى‏تواند در برابر خداوند به من يارى برساند؟ پس جز بر خسران من نمى‏افزاييد
فولادوند: گفت اى قوم من چه بينيد اگر [در اين دعوا] بر حجتى روشن از پروردگار خود باشم و از جانب خود رحمتى به من داده باشد پس اگر او را نافرمانى كنم چه كسى در برابر خدا مرا يارى مى ‏كند در نتيجه شما جز بر زيان من نمى‏ افزاييد
قمشه‌ای: صالح گفت: آیا رأی شما چیست اگر من بر دعوی خود معجز و دلیلی از طرف خدا در دست داشته باشم و او مرا از نزد خود رحمتی (مقام نبوت) داده باشد، اگر باز هم فرمان او نبرم در این صورت مرا در برابر (قهر) خدا که یاری تواند داد؟ که شما بر من جز ضرر و زیان چیزی نخواهید افزود.
مکارم شیرازی: گفت: اي قوم من! آيا اگر من دليل آشكاري از پروردگارم داشته باشم و رحمت او به سراغ من آمده باشد (مي توانم از ابلاغ رسالت او سرپيچي كنم) اگر من نافرماني او كنم چه كسي مي‏تواند مرا در برابر وي ياري دهد؟ بنابراين (سخنان) شما چيزي جز اطمينان به زيانكار بودنتان بر من نمي‏افزايد
وَيَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ ﴿۶۴﴾
انصاریان: و ای قوم من! این ناقه خداست که برای شما [در اثبات صدق نبوّت من] نشانه ای [عظیم] است، پس بگذاریدش در زمین خدا بچرد، و هیچ آسیب و گزندی به او نرسانید که عذابی زود هنگام شما را خواهد گرفت.
خرمشاهی: و اى قوم من، اين شتر خداست كه معجزه براى شماست، پس بگذاريد در زمين خدا [آزادانه بچرد و] بخورد و به آن آسيبى نرسانيد، كه عذابى زودرس گريبانگيرتان خواهد شد
فولادوند: و اى قوم من اين ماده‏ شتر خداست كه براى شما پديده‏ اى شگرف است پس بگذاريد او در زمين خدا بخورد و آسيبش مرسانيد كه شما را عذابى زودرس فرو مى‏ گيرد
قمشه‌ای: و ای قوم، این ناقه آیت خداست و معجز برای شماست، او را به حال خود آزاد گذارید تا در زمین خدا چرا کند و قصد آزار او مکنید و گر نه شما را به زودی عذابی در خواهد گرفت.
مکارم شیرازی: اي قوم من! اين ناقه خداوند است كه براي شما دليل و نشانه‏ اي است بگذاريد در زمين خدا به چرا مشغول شود و هيچگونه آزاري به آن نرسانيد كه بزودي عذاب خدا شما را فرو خواهد گرفت.
فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ ﴿۶۵﴾
انصاریان: پس آن را [از روی طغیان و سرکشی] پی کردند. پس صالح گفت: سه روز [فرصت دارید که] در خانه هایتان از زندگی برخوردار باشید. این وعده ای بی دروغ است.
خرمشاهی: آنگاه آن را پى كردند [صالح‏] گفت سه روز در خانه‏هايتان [از زندگى‏] برخوردار باشيد، كه اين وعده‏اى بى‏دروغ است‏
فولادوند: پس آن [ماده‏ شتر] را پى كردند و [صالح] گفت‏ سه روز در خانه ‏هايتان برخوردار شويد اين وعده‏ اى بى ‏دروغ است
قمشه‌ای: قوم ناقه را پی کردند، صالح هم گفت که تا سه روز دیگر در منازل خود از زندگی تمتّع برید که (سپس همه هلاک خواهید شد و) این وعده البته دروغ نیست.
مکارم شیرازی: (اما) آنها آن را از پاي در آوردند و او به آنها گفت (مهلت شما تمام شده) سه روز در خانه‏ هاتان متمتع گرديد (و بعد از آن عذاب الهي فرا خواهد رسيد) اين وعده‏ اي است كه دروغ نخواهد بود.
فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ ﴿۶۶﴾
انصاریان: پس هنگامی که فرمان ما [بر عذاب آنان] فرا رسید، صالح و آنان را که همراه او ایمان آورده بودند با رحمتی از سوی خود نجات دادیم، و از خواری و رسوایی آن روز [رهایی بخشیدیم]. مسلماً فقط پروردگارت نیرومند و توانای شکست ناپذیر است.
خرمشاهی: و چون فرمان ما در رسيد صالح و كسانى را كه همراه او ايمان آورده بودند، به رحمت خويش از خوارى و زارى آن روز نجات داديم، چرا كه پروردگارت نيرومند پيروزمند است‏
فولادوند: پس چون فرمان ما در رسيد صالح و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند به رحمت‏ خود رهانيديم و از رسوايى آن روز [نجات داديم] به يقين پروردگار تو همان نيرومند شكست‏ ناپذير است
قمشه‌ای: چون وقت فرمان (قهر) ما فرا رسید تنها صالح و مؤمنان به او را به رحمت خاص خود از بلا و از خواری و رسوایی آن روز نجات دادیم، که خدای تو مقتدر و تواناست.
مکارم شیرازی: هنگامي كه فرمان ما (دائر به مجازات اين قوم) فرا رسيد صالح و كساني را كه با او ايمان آورده بودند به رحمت خود (از آن عذاب) و از رسوائي آن روز رهائي بخشيديم چرا كه پروردگارت قوي و شكست ناپذير است.
وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿۶۷﴾
انصاریان: و کسانی را که ستم کردند، فریاد مرگبار فروگرفت، پس در خانه هایشان به رو درافتاده، جسمی بی جان شدند.
خرمشاهی: و ستم‏پيشگان [مشرك‏] را بانگ مرگبار فرو گرفت، و در خانه و كاشانه‏شان از پا در آمدند
فولادوند: و كسانى را كه ستم ورزيده بودند آن بانگ [مرگبار] فرا گرفت و در خانه ‏هايشان از پا درآمدند
قمشه‌ای: و آن گاه ستمکاران را (شب) صیحه عذاب آسمانی بگرفت و صبحگاه در دیارشان بی‌حس و حرکت و خاموش ابدی شدند.
مکارم شیرازی: و آنها را كه ستم كرده بودند صيحه (آسماني) فرو گرفت و در خانه‏ هايشان به روي افتادند و مردند!
كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلَا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُوا رَبَّهُمْ أَلَا بُعْدًا لِثَمُودَ ﴿۶۸﴾
انصاریان: گویی در آنجا اقامت نداشتند. آگاه باشید! قطعاً قوم ثمود به پروردگارشان کافر شدند. هان! دوری [از رحمت خدا] بر قوم ثمود باد.
خرمشاهی: گويى كه در آن نبوده‏اند، بدانيد كه قوم ثمود به پروردگارشان كفر ورزيدند، هان نفرين بر ثمود باد
فولادوند: گويا هرگز در آن [خانه ‏ها] نبوده‏ اند آگاه باشيد كه ثموديان به پروردگارشان كفر ورزيدند هان مرگ بر ثمود
قمشه‌ای: چنان هلاک شدند که گویی هرگز در آن دیار نبودند. آگاه باشید که قوم ثمود، به خدای خود کافر شدند، آگاه باشید که قوم ثمود دور از رحمت ابدی خدا گردیدند.
مکارم شیرازی: آنچنان كه گوئي هرگز ساكن آن ديار نبودند بدانيد قوم ثمود پروردگارشان را انكار كردند دور باد قوم ثمود (از رحمت پروردگار!).
وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِيذٍ ﴿۶۹﴾
انصاریان: و به راستی فرستادگان ما ابراهیم را مژده آورده، سلام گفتند، او هم گفت: سلام [بر شما]. و درنگ نکرد تا گوساله ای بریان [برای آنان] آورد.
خرمشاهی: و فرشتگان ما براى ابراهيم بشارت آوردند، گفتند سلام [بر تو] گفت سلام [بر شما] و چيزى نگذشت كه [ابراهيم براى آنان‏] گوساله‏اى بريان شده آورد
فولادوند: و به راستى فرستادگان ما براى ابراهيم مژده آوردند سلام گفتند پاسخ داد سلام و ديرى نپاييد كه گوساله‏ اى بريان آورد
قمشه‌ای: و محققا فرستادگان ما (فرشتگان آسمان) بر ابراهیم (خلیل) بشارت آورده و او را سلام گفته و او پاسخ سلام بداد، آن گاه ابراهیم بی‌درنگ از گوشت گوساله کبابی آورد.
مکارم شیرازی: فرستادگان ما با بشارت نزد ابراهيم آمدند گفتند: سلام (او نيز) گفت سلام، و طولي نكشيد كه گوساله برياني (براي آنها) آورد.
فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ ﴿۷۰﴾
انصاریان: و چون دید دست هایشان به سوی غذا دراز نمی شود، آنان را ناشناس یافت و از آنان احساس ترس و دلهره کرد، گفتند: مترس که ما به سوی قوم لوط فرستاده شده ایم.
خرمشاهی: و چون ديد كه دستانشان به سوى آن دراز نمى‏شود، به آنان احساس بيگانگى كرد، و از آنان ترسى در دل يافت، گفتند مترس ما به سوى قوم لوط فرستاده شده‏ايم‏
فولادوند: و چون ديد دستهايشان به غذا دراز نمى ‏شود آنان را ناشناس يافت و از ايشان ترسى بر دل گرفت گفتند مترس ما به سوى قوم لوط فرستاده شده‏ ايم
قمشه‌ای: و چون دید که آنان به طعام دست دراز نمی‌کنند آنان را بیگانه شمرد و در حال از آنها دلش متوحش و بیمناک گردید، آنان گفتند: مترس که ما فرستاده خدا به قوم لوط می‌باشیم.
مکارم شیرازی: (اما) هنگامي كه ديد دست آنها به آن نمي‏رسد (و از آن نمي‏خورند) آنها را زشت شمرد و در دل احساس ترس نمود (اما به زودي) به او گفتند نترس ما به سوي قوم لوط فرستاده شديم.
وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِنْ وَرَاءِ إِسْحَاقَ يَعْقُوبَ ﴿۷۱﴾
انصاریان: پس همسرش در حالی که ایستاده بود [از شنیدن گفتگوی فرشتگان با ابراهیم] خندید. پس او را به اسحاق و پس از اسحاق به یعقوب مژده دادیم.
خرمشاهی: و همسر او [ابراهيم‏] ايستاده بود و [از بشارت الهى‏] خنديد، آنگاه او را به [بار گرفتن و زادن‏] اسحاق و پس از اسحاق به يعقوب، بشارت داديم‏
فولادوند: و زن او ايستاده بود خنديد پس وى را به اسحاق و از پى اسحاق به يعقوب مژده داديم
قمشه‌ای: و زن ابراهیم ایستاده بود که (از فرط شوق) متبسّم (یا حائض) گردید، پس ما آن زن را به فرزندی به نام اسحاق و سپس (فرزندش) یعقوب بشارت دادیم.
مکارم شیرازی: و همسرش ايستاده بود خنديد او را بشارت به اسحاق و پس از او يعقوب داديم.
قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ ﴿۷۲﴾
انصاریان: [همسر ابراهیم] گفت: ای وای بر من! آیا فرزند آورم در حالی که من پیرزنم و این شوهر من است که در سنّ سالخوردگی است؟ یقیناً این چیزی بسیار شگفت است!!
خرمشاهی: گفت واى بر من آيا در حالى كه خودم پيرزنم و اين شوهرم پيرمرد [فرتوت‏] است، فرزند مى‏زايم؟ اين چيزى شگفت‏آور است‏
فولادوند: [همسر ابراهيم] گفت اى واى بر من آيا فرزند آورم با آنكه من پيرزنم و اين شوهرم پيرمرد است واقعا اين چيز بسيار عجيبى است
قمشه‌ای: زن گفت: ای وای! آیا می‌شود من بزایم با آنکه پیری سالخورده‌ام و شوهرم نیز مردی پیر و فرتوت است؟ این چیزی بسیار شگفت‌انگیز است.
مکارم شیرازی: گفت: اي واي بر من! آيا من فرزند مي‏آورم در حالي كه پيرزنم و اين شوهرم پير مردي است اين راستي چيز عجيبي است.
قَالُوا أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ ﴿۷۳﴾
انصاریان: گفتند: آیا از کار خدا شگفتی می کنی؟ [در حالی که] رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است. یقیناً او ستوده و بزرگوار است.
خرمشاهی: [فرشتگان‏] گفتند آيا از امر الهى تعجب مى‏كنى؟ اى خاندان [رسالت‏] رحمت الهى و بركات او بر شما باد، او ستوده بزرگوار است‏
فولادوند: گفتند آيا از كار خدا تعجب مى ‏كنى رحمت‏ خدا و بركات او بر شما خاندان [رسالت] باد بى‏ گمان او ستوده‏ اى بزرگوار است
قمشه‌ای: فرشتگان با او گفتند: آیا از کار خدا عجب داری؟ (عجب مدار) که رحمت و برکات خدا مخصوص شما اهل بیت است، زیرا خدا بسیار ستوده صفات و بزرگوار است.
مکارم شیرازی: گفتند از فرمان خدا تعجب مي‏كني اين رحمت خدا و بركاتش بر شما خانواده است چرا كه او حميد و مجيد است.
فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءَتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ ﴿۷۴﴾
انصاریان: پس هنگامی که ترس و دلهره از ابراهیم برطرف شد و آن مژده به او رسید، با ما درباره قوم لوط [به قصد دفع عذاب از آنان] به گفتگو پرداخت.
خرمشاهی: و چون ترس از ابراهيم دور شد، و بشارت به او رسيد، درباره قوم لوط [به قصد شفاعت‏] با ما به چون و چرا پرداخت‏
فولادوند: پس وقتى ترس ابراهيم زايل شد و مژده [فرزنددار شدن] به او رسيد در باره قوم لوط با ما [به قصد شفاعت] چون و چرا میکرد
قمشه‌ای: چون ابراهیم را وحشت از دل برفت و بشارت (فرزند) بیامد در آن حال برای خلاص قوم لوط با ما به گفتگو و التماس در آمد.
مکارم شیرازی: هنگامي كه ترس ابراهيم فرو نشست و بشارت به او رسيد، با ما، درباره قوم لوط مجادله مي‏كرد.
إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُنِيبٌ ﴿۷۵﴾
انصاریان: به راستی که ابراهیم بسیار بردبار و دلسوز و روی آورنده [به سوی خدا] بود.
خرمشاهی: بى‏گمان ابراهيم بردبار دردمند توبه كار بود
فولادوند: زيرا ابراهيم بردبار و نرم دل و بازگشت‏ كننده [به سوى خدا] بود
قمشه‌ای: که همانا ابراهیم بسیار بردبار بود و بسیار دعا و تضرع داشت و بسیار مغفرت و آمرزش می‌طلبید.
مکارم شیرازی: چرا كه ابراهيم، بردبار و دلسوز و بازگشت كننده (به سوي خدا) بود.
يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ ﴿۷۶﴾
انصاریان: ای ابراهیم! از این [گفتگو] درگذر؛ زیرا فرمان پروردگارت [بر عذاب قوم لوط] فرا رسیده و یقیناً آنان را عذابی بدون بازگشت خواهد آمد.
خرمشاهی: [گفتيم‏] اى ابراهيم از اين [درخواست‏] درگذر، چرا كه فرمان پروردگارت در رسيده است و عذابى بى‏بازگشت بر آنان فرود خواهد آمد
فولادوند: اى ابراهيم از اين [چون و چرا] روى برتاب كه فرمان پروردگارت آمده و براى آنان عذابى كه بى‏ بازگشت است‏ خواهد آمد
قمشه‌ای: (خطاب شد) ای ابراهیم از این خواهش درگذر که هنگام حکم (قهر) الهی بر این قوم فرا رسیده و بر آنها عذابی که حتمی است و بازگشت ندارد خواهد رسید.
مکارم شیرازی: اي ابراهيم از اين كار صرف نظر كن كه فرمان پروردگارت فرا رسيده و عذاب (الهي) بطور قطع به سراغ آنها مي‏آيد و برگشت ندارد.
وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ ﴿۷۷﴾
انصاریان: و هنگامی که فرستادگان ما نزد لوط آمدند، به سبب آمدنشان تنگدل و اندوهگین شد؛ [زیرا خود را برای دفع خطر از مهمانانش در برابر قوم تبهکارش توانمند نیافت،] وگفت: این روز سخت و دشواری است.
خرمشاهی: و چون فرشتگان ما به نزد لوط آمدند از ايشان نگران شد و [از كمك به آنان‏] دستش كوتاه شد، و گفت امروز روزى سخت و سنگين است‏
فولادوند: و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند به [آمدن] آنان ناراحت و دستش از حمايت ايشان كوتاه شد و گفت امروز روزى سخت است
قمشه‌ای: و چون فرستادگان ما (فرشتگان قهر) به لوط وارد شدند به آمدن آنان پریشان خاطر و دلتنگ شد و گفت: این روز بسیار سختی است.
مکارم شیرازی: و هنگامي كه رسولان ما به سراغ لوط آمدند از آمدنشان ناراحت شد و قلبش پريشان گشت و گفت امروز روز سختي است!
وَجَاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِنْ قَبْلُ كَانُوا يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَؤُلَاءِ بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَلَا تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنْكُمْ رَجُلٌ رَشِيدٌ ﴿۷۸﴾
انصاریان: و قومش شتابان به سویش آمدند [تا به خیال خود به مهمانانش دست درازی کنند، آن قومی] که پیش از آن کارهای زشت و ناپسند مرتکب می شدند، گفت: ای قوم من! اینان دختران من هستند، اینان [از نظر ازدواج] برای شما پاکیزه ترند، از خدا پروا کنید و مرا در میان مهمانانم رسوا نکنید؛ آیا از میان شما مردی راه یافته نیست؟
خرمشاهی: و قومش شتابان به سوى او هجوم آوردند و هم آنان بودند كه مرتكب كارهاى ناشايست مى‏شدند [لوط] گفت اى قوم من اينان دختران من هستند، آنان براى شما پاكيزه‏تر و رواترند، پس از خدا پروا كنيد و مرا در كار و بار مهمانانم خوار و رسوا مسازيد، آيا در ميان شما مردى فهيم نيست؟
فولادوند: و قوم او شتابان به سويش آمدند و پيش از آن كارهاى زشت میکردند [لوط] گفت اى قوم من اينان دختران منند آنان براى شما پاكيزه‏ ترند پس از خدا بترسيد و مرا در كار مهمانانم رسوا مكنيد آيا در ميان شما آدمى عقل ‏رس پيدا نمى ‏شود
قمشه‌ای: و (چون فرشتگان به صورت جوانان زیبا به خانه لوط درآمدند) قوم لوط به قصد عمل زشتی که در آن سابقه داشتند به سرعت به درگاه او وارد شدند، لوط به آنها گفت: این دختران من (جنس زنان امتم که به منزله دختران منند) برای شما پاکیزه و نیکوترند، از خدا بترسید و مرا نزد مهمانانم خوار و سرشکسته مکنید، آیا در میان شما یک مرد رشید نیست؟
مکارم شیرازی: و قومش به سرعت به سراغ او آمدند - و قبلا كارهاي بد انجام مي‏دادند - گفت اي قوم من! اينها دختران منند، براي شما پاكيزهترند (با آنها ازدواج كنيد و از اعمال شنيع صرفنظر نمائيد) از خدا بترسيد و مرا در مورد ميهمانهايم رسوا مسازيد، آيا در ميان شما يك مرد رشيد وجود ندارد؟!
قَالُوا لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ ﴿۷۹﴾
انصاریان: گفتند: مسلماً دانسته ای که ما را به دخترانت هیچ حاجت و نیازی نیست و خوب می دانی که ما چه می خواهیم!!
خرمشاهی: گفتند خوب مى‏دانى كه ما با دخترانت كارى نداريم و تو خوب مى‏دانى كه ما چه مى‏خواهيم‏
فولادوند: گفتند تو خوب مى‏ دانى كه ما را به دخترانت‏ حاجتى نيست و تو خوب مى‏ دانى كه ما چه مى‏ خواهيم
قمشه‌ای: قوم لوط گفتند: تو خود می‌دانی که ما را رغبت و میلی به آن دختران نیست و تو به خوبی می‌دانی که مطلب ما چیست.
مکارم شیرازی: گفتند تو كه ميداني ما حق (و ميلي) در دختران تو نداريم و خوب ميداني ما چه مي‏خواهيم؟!
قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ ﴿۸۰﴾
انصاریان: گفت: ای کاش برای مبارزه با شما قدرت و نیرویی داشتم یا به پناهگاهی استوار مأوی می گرفتم.
خرمشاهی: [لوط] گفت كاش نيروى مقابله با شما را داشتم، يا از دست شما به پناهگاهى امن پناه مى‏بردم‏
فولادوند: [لوط] گفت كاش براى مقابله با شما قدرتى داشتم يا به تكيه‏ گاهى استوار پناه مى ‏جستم
قمشه‌ای: لوط گفت: ای کاش مرا بر منع شما اقتداری بود یا (حالی که بر منعتان قدرت ندارم از شر شما) به رکن محکمی پناه می‌بردم.
مکارم شیرازی: گفت (افسوس) اي كاش در برابر شما قدرتي داشتم يا تكيه گاه و پشتيبان محكمي در اختيار من بود (آنگاه مي‏دانستم با شما ددمنشان چه كنم؟!).
قَالُوا يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَنْ يَصِلُوا إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِنَ اللَّيْلِ وَلَا يَلْتَفِتْ مِنْكُمْ أَحَدٌ إِلَّا امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ ﴿۸۱﴾
انصاریان: [میهمانان] گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توایم، آنان هرگز به تو دسترسی پیدا نمی کنند، پس خانواده ات را در پاره ای از [همین] شب حرکت ده و نباید هیچ یک از شما به سوی شهر بازگردد، اما همسرت را با خود مبر زیرا عذابی که به تبهکاران می رسد به او هم خواهد رسید. یقیناً وعده گاهشان [برای دچار شدن به عذاب] صبح [فردا] است، آیا صبح نزدیک نیست؟
خرمشاهی: [فرشتگان‏] گفتند اى لوط ما فرستادگان پروردگارت هستيم [بدان كه‏] آنان هرگز به تو نخواهند رسيد، پس پاسى از شب گذشته خانواده‏ات را همراه ببر و هيچ‏يك از شما باز پس ننگرد، مگر زنت كه به او همان بلايى كه به آنان مى‏رسد، خواهد رسيد، بدان كه وعده‏گاه آنان صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟
فولادوند: گفتند اى لوط ما فرستادگان پروردگار توييم آنان هرگز به تو دست نخواهند يافت پس پاسى از شب گذشته خانواده‏ ات را حركت ده و هيچ كس از شما نبايد واپس بنگرد مگر زنت كه آنچه به ايشان رسد به او [نيز] خواهد رسيد بى‏ گمان وعده‏ گاه آنان صبح است مگر صبح نزديك نيست
قمشه‌ای: فرشتگان به لوط گفتند: ما رسولان پروردگار توایم و هرگز دست آزار قوم به تو نرسد، تو اهل بیت خود را در پاسی از شب از این دیار بیرون بر و از شما هیچ کس نباید وابماند جز آن زن (کافر) تو که آن هم با قوم تو باید هلاک شود. همانا وعده عذاب صبحگاه است، آیا صبح نزدیک نیست؟!
مکارم شیرازی: گفتند: اي لوط! ما رسولان پروردگار توايم، آنها هرگز دسترسي به تو پيدا نخواهند كرد، در دل شب با خانواده‏ ات (از اين شهر) حركت كن و هيچيك از شما پشت سرش را نگاه نكند، مگر همسر تو كه او هم بهمان بلائي كه آنها گرفتار مي‏شوند گرفتار خواهد شد، موعد آنها صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟!
فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ ﴿۸۲﴾
انصاریان: پس هنگامی که عذاب ما فرا رسید، بالاترین آن [سرزمین آلوده] را فروترینش نمودیم و بر آن سنگ هایی از نوع سنگِ گلِ لایه لایه فرو ریختیم.
خرمشاهی: چون فرمان ما در رسيد آن را زير و زبر كرديم و بر آن سنگپاره‏هايى از سنگ-گل پياپى فرو باريديم‏
فولادوند: پس چون فرمان ما آمد آن [شهر] را زير و زبر كرديم و سنگ‏پاره ‏هايى از [نوع] سنگ گلهاى لايه لايه بر آن فرو ريختيم
قمشه‌ای: چون فرمان (قهر) ما در رسید دیار آن قوم نابکار را ویران و زیر و زبر ساختیم و بر سر آنها مرتب سنگ گل (هلاکت کننده) فرو ریختیم.
مکارم شیرازی: هنگامي كه فرمان ما فرا رسيد آن (شهر و ديار) را زير و رو كرديم و باراني از سنگ: گلهاي متحجر متراكم بر روي هم بر آنها نازل نموديم.
مُسَوَّمَةً عِنْدَ رَبِّكَ وَمَا هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ ﴿۸۳﴾
انصاریان: [سنگ هایی] که نزد پروردگارت نشانه دار بود و آن سنگ ها از ستمکاران دور نیست.
خرمشاهی: كه [هر يك‏] نزد پروردگارت نشان كرده بود و آن از ستمكاران [مشرك‏] دور نيست‏
فولادوند: [سنگهايى] كه نزد پروردگارت نشان‏ زده بود و [خرابه ‏هاى] آن از ستمگران چندان دور نيست
قمشه‌ای: که آن سنگها از امر خدا نشاندار و معین بود و البته چنین هلاکتی از ظالمان عالم دور نخواهد بود.
مکارم شیرازی: (سنگهائي كه) نزد پروردگارت نشاندار بود و آن از ستمگران دور نيست.
وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ ﴿۸۴﴾
انصاریان: و به سوی [مردم] مَدین، برادرشان شعیب را [فرستادیم.] گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید، شما را جز او هیچ معبودی نیست؛ و از پیمانه و ترازو مکاهید، همانا من شما را در توانگری و نعمت [ی که بی نیاز کننده از کم فروشی است] می بینم و بر شما از عذاب روزی فراگیر بیمناکم.
خرمشاهی: و به سوى قوم مدين، برادرشان شعيب را [فرستاديم‏]، گفت اى قوم من، خداوند را كه جز او خدايى نداريد، بپرستيد، و در پيمانه و ترازو كم مگذاريد، چرا كه من شما را در رفاه و ثروت مى‏بينم، و بر شما از عذاب روزى فراگير مى‏ترسم‏
فولادوند: و به سوى [اهل] م دي ن برادرشان شعيب را [فرستاديم] گفت اى قوم من خدا را بپرستيد براى شما جز او معبودى نيست و پيمانه و ترازو را كم مكنيد به راستى شما را در نعمت مى ‏بينم و[لى] از عذاب روزى فراگير بر شما بيمناكم
قمشه‌ای: و ما به سوی اهل مدین برادرشان شعیب را (به رسالت فرستادیم)، وی گفت: ای قوم، خدای یکتا را که شما را جز او خدایی نیست پرستش کنید و در کیل و وزن کم‌فروشی مکنید، من خیر شما را در آن می‌بینم (که با همه عدل و انصاف کنید) و (اگر ظلم کنید) من می‌ترسم از روزی که عذابی سخت شما را فراگیرد.
مکارم شیرازی: و به سوي مدين برادرشان شعيب را فرستاديم، گفت اي قوم من! الله را پرستش كنيد كه جز او معبود ديگري براي شما نيست و پيمانه و وزن را كم نكنيد (و دست به كم فروشي نزنيد) من خير خواه شما هستم و من از عذاب روز فراگير بر شما بيمناكم!
وَيَا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۸۵﴾
انصاریان: و ای قوم من، پیمانه و ترازو را عادلانه [و منصفانه] کامل و تمام بدهید، و اجناس مردم را [هنگام خریدن] کم شمارتر و کم ارزش تر [از آنچه که هست] به حساب نیاورید و در زمین تبهکارانه فتنه و آشوب برپا نکنید.
خرمشاهی: اى قوم من پيمانه و ترازو را دادگرانه تمام و كمال دهيد و به مردم اجناسشان را كم مدهيد و در اين سرزمين فتنه و فساد برپا نكنيد
فولادوند: و اى قوم من پيمانه و ترازو را به داد تمام دهيد و حقوق مردم را كم مدهيد و در زمين به فساد سر برمداريد
قمشه‌ای: ای قوم، در سنجش وزن و کیل اجناس عدالت کنید و آن را تمام دهید و به مردم کم نفروشید و در زمین به فساد برنخیزید.
مکارم شیرازی: و اي قوم من!، پيمانه و وزن را با عدالت وفا كنيد و بر اشياء (و اجناس) مردم عيب مگذاريد و از حق آنان نكاهيد و در زمين فساد مكنيد.
بَقِيَّتُ اللَّهِ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ ﴿۸۶﴾
انصاریان: آنچه خدا [در کسب و کارتان از سود و بهره پس از پرداخت حق مردم] باقی می گذارد، برای شما بهتر است اگر مؤمن باشید، و من بر شما نگهبان نیستم.
خرمشاهی: اگر مؤمن باشيد، باز نهاده الهى براى شما بهتر است، و من نگهبان شما نيستم‏
فولادوند: اگر مؤمن باشيد باقيمانده [حلال] خدا براى شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نيستم
قمشه‌ای: (و بدانید که) آنچه خدا بر شما باقی گذارد برای شما بهتر است (از آن زیادتی که به خیانت و کم و گران فروشی به دست می‌آورید) اگر واقعا به خدا ایمان دارید. و من نگهبان شما (از عذاب خدا) نیستم.
مکارم شیرازی: سرمايه حلالي كه خداوند براي شما باقي گذارده برايتان بهتر است اگر ايمان داشته باشيد، و من پاسدار شما (و مامور بر اجبارتان به ايمان) نيستم.
قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ ﴿۸۷﴾
انصاریان: گفتند: ای شعیب! آیا نمازت به تو فرمان می دهد که آنچه را پدرانمان می پرستیدند رها کنیم؟ یا از اینکه در اموالمان به هر کیفیتی که می خواهیم تصرف کنیم دست برداریم؟ به راستی که تو [انسانی] بردبار و راه یافته ای [پس چرا می خواهی در برابر آزادی ما نسبت به بت پرستی وهزینه کردن اموالمان به هر کیفیتی که بخواهیم بایستی؟!]
خرمشاهی: گفتند اى شعيب آيا نمازت تو را بر آن مى‏دارد كه [ما را تكليف كنى كه‏] دست از آنچه پدرانمان مى‏پرستند برداريم يا در اموالمان هر كار كه خواهيم نكنيم، تو بى‏هيچ شك و شبهه بردبار و فهيمى‏
فولادوند: گفتند اى شعيب آيا نماز تو به تو دستور مى‏ دهد كه آنچه را پدران ما مى ‏پرستيده‏ اند رها كنيم يا در اموال خود به ميل خود تصرف نكنيم راستى كه تو بردبار فرزانه‏ اى
قمشه‌ای: قوم گفتند: ای شعیب، آیا این نماز تو، تو را مأمور می‌کند که ما دست از پرستش خدایان پدرانمان و از تصرف در اموال به دلخواه خودمان برداریم؟ (آفرین) تو بسیار مرد بردبار خردمندی هستی!
مکارم شیرازی: گفتند: اي شعيب آيا نمازت تو را دستور مي‏دهد كه ما آنچه را پدرانمان مي‏پرستيدند ترك گوئيم ؟ و آنچه را مي‏خواهيم در اموالمان انجام ندهيم ؟ تو مرد بردبار و رشيدي هستي ؟
قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ ﴿۸۸﴾
انصاریان: گفت: ای قوم من! مرا خبر دهید اگر من بر دلیل روشنی از سوی پروردگارم متکی باشم و از جانب او رزق نیکویی به من داده باشد [آیا رواست که خلاف خواسته او عمل کنم؟] و من نمی خواهم آنچه که شما را از آن باز می دارم خود مرتکب شوم؛ تا جایی که قدرت دارم جز اصلاح [شما را] نمی خواهم؛ و توفیقم فقط به [یاری] خداست؛ بر او توکل کردم و به سوی او باز می گردم.
خرمشاهی: گفت اى قوم من بينديشيد اگر من از سوى پروردگارم حجت آشكارى داشته باشم و از سوى خويش به من روزى نيك بخشيده باشد [چه خواهيد كرد] و من نمى‏خواهم با شما، در آنچه شما را از آن باز داشته‏ام مخالفت كنم [و خود مرتكب آن شوم‏] تا آنجا كه بتوانم جز اصلاح نمى‏خواهم، و توفيق من جز به [اراده‏] خداوند نيست، كه بر او توكل كرده‏ام و به او روى آورده‏ام‏
فولادوند: گفت اى قوم من بينديشيد اگر از جانب پروردگارم دليل روشنى داشته باشم و او از سوى خود روزى نيكويى به من داده باشد [آيا باز هم از پرستش او دست بردارم] من نمى‏ خواهم در آنچه شما را از آن باز مى دارم با شما مخالفت كنم [و خود مرتكب آن شوم] من قصدى جز اصلاح [جامعه] تا آنجا كه بتوانم ندارم و توفيق من جز به [يارى] خدا نيست بر او توكل كرده‏ ام و به سوى او بازمى‏ گردم
قمشه‌ای: شعیب گفت: ای قوم، رأی و نظریه شما چیست؟ آیا اگر مرا از جانب پروردگارم حجت روشن و دلیل قاطع باشد و از خود بر من رزق نیکو رسانده باشد (باز اطاعت او نکنم)؟ و (بدانید که) غرض من در آنچه شما را نهی می‌کنم ضدّیت و مخالفت با شما نیست بلکه تا بتوانم تنها مقصودم اصلاح امر شماست و از خدا در هر کار توفیق می‌طلبم و بر او توکل کرده و به درگاه او انابه و بازگشت دارم.
مکارم شیرازی: گفت: اي قوم من! هر گاه من دليل آشكاري از پروردگارم داشته باشم و رزق خوبي بمن داده باشد (آيا مي‏توانم بر خلاف فرمان او رفتار كنم ؟) من هرگز نمي‏خواهم چيزي كه شما را از آن باز مي‏دارم خودم مرتكب شوم، من جز اصلاح تا آنجا كه توانائي دارم نمي‏خواهم، و توفيق من جز به خدا نيست، بر او توكل كردم و به سوي او باز گشتم.
وَيَا قَوْمِ لَا يَجْرِمَنَّكُمْ شِقَاقِي أَنْ يُصِيبَكُمْ مِثْلُ مَا أَصَابَ قَوْمَ نُوحٍ أَوْ قَوْمَ هُودٍ أَوْ قَوْمَ صَالِحٍ وَمَا قَوْمُ لُوطٍ مِنْكُمْ بِبَعِيدٍ ﴿۸۹﴾
انصاریان: ای قوم من! دشمنی و مخالفت با من، شما را به جایی نرساند، که [عذابی] مانند آنچه به قوم نوح یا قوم هود یا قوم صالح رسید به شما هم برسد، و قوم لوط از شما [چه از جهت زمان و چه از جهت مکان] چندان دور نیست.
خرمشاهی: و اى قوم من شما را ستيزه‏جويى با من به آنجا نكشاند كه همانند آنچه بر سر قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح آمد، بر سر شما هم بيايد، و قوم لوط از شما دور نيست‏
فولادوند: و اى قوم من زنهار تا مخالفت‏ شما با من شما را بدانجا نكشاند كه [بلايى] مانند آنچه به قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح رسيد به شما [نيز] برسد و قوم لوط از شما چندان دور نيست
قمشه‌ای: شعیب باز گفت: ای قوم، ضدّیت با من شما را بر آن وادار نکند که بر شما هم بلایی مانند قوم نوح یا قوم هود یا صالح از جانب خدا نازل شود و (به خصوص که) قوم لوط دورانشان دور از شما نیست.
مکارم شیرازی: و اي قوم من دشمني و مخالفت با من سبب نشود كه شما بهمان سرنوشتي كه قوم نوح يا قوم هود يا قوم صالح گرفتار شدند گرفتار شويد، و قوم لوط از شما چندان دور نيست.
وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ ﴿۹۰﴾
انصاریان: از پروردگارتان آمرزش بطلبید، سپس به سوی او بازگردید؛ زیرا پروردگارم مهربان و بسیار دوستدار [توبه کنندگان] است.
خرمشاهی: و از پروردگارتان آمرزش بخواهيد و به درگاه او توبه كنيد، كه پروردگار من مهربان و دوستدار [بندگان صالح خويش‏] است‏
فولادوند: و از پروردگار خود آمرزش بخواهيد سپس به درگاه او توبه كنيد كه پروردگار من مهربان و دوستدار [بندگان] است
قمشه‌ای: و از خدای خود آمرزش طلبید و به درگاهش توبه و انابه کنید که خدای من بسیار مهربان و دوستدار بندگان است.
مکارم شیرازی: از پروردگار خود آمرزش بطلبيد و به سوي او باز گرديد كه پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبه كار) است.
قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ وَمَا أَنْتَ عَلَيْنَا بِعَزِيزٍ ﴿۹۱﴾
انصاریان: گفتند: ای شعیب! بسیاری از مطالبی که می گویی نمی فهمیم، و به راستی تو را در [مقایسه با] خود، ناتوان و ضعیف می بینیم، و اگر عشیره ات نبودند، بی تردید سنگسارت می کردیم، وتو بر ما پیروز نیستی.
خرمشاهی: گفتند اى شعيب بسيارى از آنچه مى‏گويى در نمى‏يابيم و تو را در ميان خود ناتوان مى‏بينيم، و اگر خاندانت نبود، بى‏شك سنگسارت مى‏كرديم و تو نزد ما عزيز نيستى‏
فولادوند: گفتند اى شعيب بسيارى از آنچه را كه مى‏ گويى نمى‏ فهميم و واقعا تو را در ميان خود ضعيف مى ‏بينيم و اگر عشيره تو نبود قطعا سنگسارت میکرديم و تو بر ما پيروز نيستى
قمشه‌ای: قوم پاسخ دادند که ای شعیب، ما بسیاری از آنچه می‌گویی نمی‌فهمیم و تو را در میان خود شخصی بی‌ارزش و ناتوان می‌بینیم و اگر (ملاحظه) طایفه تو نبود سنگسارت می‌کردیم، که تو را نزد ما عزت و احترامی نیست.
مکارم شیرازی: گفتند اي شعيب! بسياري از آنچه را ميگوئي ما نمي‏فهميم، و ما تو را در ميان خود ضعيف مي‏يابيم، و اگر بخاطر احترام قبيله كوچكت نبود تو را سنگسار مي‏كرديم و تو در برابر ما قدرتي نداري.
قَالَ يَا قَوْمِ أَرَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَاتَّخَذْتُمُوهُ وَرَاءَكُمْ ظِهْرِيًّا إِنَّ رَبِّي بِمَا تَعْمَلُونَ مُحِيطٌ ﴿۹۲﴾
انصاریان: گفت: ای قوم من! آیا عشیره کوچکم نزد شما از خدا عزیزتر است که او را پشت سر قرار داده و فراموشش کرده اید؟! یقیناً پروردگارم به همه اعمالی که انجام می دهید، احاطه دارد.
خرمشاهی: گفت اى قوم من آيا خاندان من نزد شما عزيزتر از خداوند است، كه او را پس پشت انداخته‏ايد، بى‏گمان پروردگار من بر آنچه مى‏كنيد چيره است‏
فولادوند: گفت اى قوم من آيا عشيره من پيش شما از خدا عزيزتر است كه او را پشت‏ سر خود گرفته ايد [و فراموشش كرده‏ ايد] در حقيقت پروردگار من به آنچه انجام مى‏ دهيد احاطه دارد
قمشه‌ای: شعیب گفت: ای قوم، آیا طایفه من عزتش نزد شما بیش از خداست؟ و خدا را به کلّی فراموش کردید؟ همانا خدای من به هر چه شما می‌کنید کاملا آگاه است.
مکارم شیرازی: گفت: اي قوم! آيا قبيله كوچك من نزد شما از خداوند، عزيزتر است در حالي كه (فرمان) او را پشت سر انداخته‏ ايد؟ پروردگارم با آنچه انجام مي‏دهيد احاطه دارد (و آگاه است).
وَيَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ سَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَمَنْ هُوَ كَاذِبٌ وَارْتَقِبُوا إِنِّي مَعَكُمْ رَقِيبٌ ﴿۹۳﴾
انصاریان: و ای قوم من! به اندازه ای که در قدرت و توان شماست، عمل کنید، من [هم] بی تردید [به وظیفه الهی خود] عمل می کنم؛ به زودی خواهید دانست، چه کسی را عذاب رسوا کننده خواهد آمد و دروغگو کیست؟! و منتظر بمانید که من هم با شما منتظرم.
خرمشاهی: و اى قوم من هر چه مى‏توانيد بكنيد، من نيز مى‏كنم، به زودى خواهيد دانست كه بر سر چه كسى عذابى مى‏آيد كه خوارش سازد، و چه كسى دروغگوست، شما چشم به راه باشيد كه من نيز همراه با شما چشم به راهم‏
فولادوند: و اى قوم من شما بر حسب امكانات خود عمل كنيد من [نيز] عمل مى ‏كنم به زودى خواهيد دانست كه عذاب رسواكننده بر چه كسى فرود مى ‏آيد و دروغگو كيست و انتظار بريد كه من [هم] با شما منتظرم
قمشه‌ای: ای قوم، شما هر کار می‌توانید انجام دهید من هم هر چه موظفم خواهم کرد، به زودی شما خواهید دانست که عذاب خواری و رسوایی بر کدام یک از من و شما می‌آید و دروغگو کیست، پس شما منتظر (نزول عذاب خدا) باشید که من هم (بر خود لطف و بر شما قهر حق را) منتظرم.
مکارم شیرازی: اي قوم! هر كاري از دستتان ساخته است انجام دهيد من هم كار خود را خواهم كرد!، و به زودي خواهيد دانست چه كسي عذاب خوار كننده به سراغ او مي‏آيد و چه كسي دروغگو است، شما انتظار بكشيد من هم در انتظارم.
وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿۹۴﴾
انصاریان: و هنگامی که عذاب ما رسید، شعیب و کسانی را که با او ایمان آورده بودند، با رحمتی از سوی خود نجات دادیم، و کسانی را که [به آیات ما] ستم کردند، فریاد مرگبار فرا گرفت، پس در خانه هایشان به رو در افتاده جسمی بی جان شدند.
خرمشاهی: و چون فرمان ما در رسيد، شعيب و كسانى را كه همراه او ايمان آورده بودند به رحمت خويش نجات داديم و بانگ مرگبار ستم‏پيشگان [مشرك‏] را فرو گرفت و در خانه و كاشانه‏شان از پا درآمدند
فولادوند: و چون فرمان ما آمد شعيب و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند به رحمتى از جانب خويش نجات داديم و كسانى را كه ستم كرده بودند فرياد [مرگبار] فرو گرفت و در خانه ‏هايشان از پا درآمدند
قمشه‌ای: و هنگامی که حکم (قهر) ما فرا رسید، ما شعیب و کسانی را که با او ایمان آوردند به لطف و مرحمت خود نجات دادیم، و ستمکاران را صیحه عذاب فرا گرفت که صبحگاه همه در دیار خود هلاک شدند.
مکارم شیرازی: و هنگامي كه فرمان ما فرا رسيد شعيب و آنها را كه با او ايمان آورده بودند، به رحمت خود، نجات داديم و آنها را كه ستم كردند صيحه (آسماني) فرو گرفت و در ديار خود به رو افتادند (و مردند).
كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلَا بُعْدًا لِمَدْيَنَ كَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ ﴿۹۵﴾
انصاریان: گویی در آنجا اقامت نداشتند. آگاه باشید! مَدین [از رحمت خدا] دور باد، همان گونه که ثمود دور شد.
خرمشاهی: گويى در آنجا نبوده‏اند، هان نفرين بر قوم مدين، همچنانكه قوم ثمود هم نفرين زده بود
فولادوند: گويى در آن [خانه ‏ها] هرگز اقامت نداشته‏ اند هان مرگ بر [مردم] مدين همان گونه كه ثمود هلاك شدند
قمشه‌ای: چنان هلاک شدند که گویی هرگز در آن دیار نبودند، آگاه باشید که اهل مدین هم مانند کافران قوم ثمود از رحمت خدا دور شدند.
مکارم شیرازی: آنچنان كه گوئي هرگز از ساكنان آن ديار نبودند، دور باد مدين (از رحمت خدا) همانگونه كه قوم ثمود دور شدند!
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۹۶﴾
انصاریان: همانا موسی را با نشانه های خود و برهانی روشن فرستادیم،
خرمشاهی: و به راستى موسى را همراه با معجزات خويش و برهانى آشكار به سوى فرعون و بزرگان قومش فرستاديم‏
فولادوند: و به راستى موسى را با آيات خود و حجتى آشكار
قمشه‌ای: آن گاه موسی عمران را با آیات خود و حجت روشن (به رسالت) فرستادیم.
مکارم شیرازی: ما موسي را با آيات خود و دليل آشكار فرستاديم.
إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُوا أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ ﴿۹۷﴾
انصاریان: به سوی فرعون و اشراف و سرانِ [قومِ] او، ولی [آنان برای حفظ مقام و مال خود] از فرمان فرعون پیروی کردند، در حالی که فرمان فرعون راهنمای به سوی سعادت و خوشبختی نبود.
خرمشاهی: آنگاه [آنان‏] از فرمان فرعون پيروى كردند و فرمان فرعون صواب نبود
فولادوند: به سوى فرعون و سران [قوم] وى فرستاديم ولى [سران] از فرمان فرعون پيروى كردند و فرمان فرعون صواب نبود
قمشه‌ای: به سوی فرعون و اشراف قومش، و آنان پیرو حکم و امر فرعون شدند با آنکه هیچ هدایت و رشدی در اطاعت امر فرعون نبود.
مکارم شیرازی: به سوي فرعون و اطرافيانش، اما آنها از فرمان فرعون پيروي كردند در حالي كه فرمان فرعون مايه رشد و نجات نبود.
يَقْدُمُ قَوْمَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَأَوْرَدَهُمُ النَّارَ وَبِئْسَ الْوِرْدُ الْمَوْرُودُ ﴿۹۸﴾
انصاریان: [فرعون] روز قیامت پیشاپیش قومش می رود، پس آنان را به آتش درمی آورد، و بد نصیب و سهمی است [آتشی] که در آن وارد می شود.
خرمشاهی: او در روز قيامت پيشاپيش قومش است، آنگاه آنان را به آتش دوزخ درمى‏آورد، چه بد است درآيندى كه به آن درآمده‏اند
فولادوند: روز قيامت پيشاپيش قومش مى ‏رود و آنان را به آتش درمى ‏آورد و [دوزخ] چه ورودگاه بدى براى واردان است
قمشه‌ای: فرعون پیروان خود را در قیامت پیشوایی کند و آنها را (با خود) به آتش دوزخ در افکند، که بسیار بد ورودگاه و منزلگاهی است.
مکارم شیرازی: او در پيشاپيش قومش روز قيامت خواهد بود و آنها را (بجاي چشمه‏ هاي زلال بهشت) وارد آتش ‍ مي‏كند و چه بد است كه آتش آبگاه انسان باشد.
وَأُتْبِعُوا فِي هَذِهِ لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ بِئْسَ الرِّفْدُ الْمَرْفُودُ ﴿۹۹﴾
انصاریان: و در این دنیا و روز قیامت به لعنتی بدرقه شدند [و آن لعنت] بد عطیه ای است که به آنان می دهند.
خرمشاهی: و در اين [جهان‏] و در روز قيامت لعنتى گريبانگيرشان شود، چه بد است عطيه‏اى كه به ايشان داده‏اند
فولادوند: و در اين دنيا و روز قيامت به لعنت بدرقه شدند و چه بد عطايى نصيب آنان مى ‏شود
قمشه‌ای: و فرعونیان را در این جهان بد لعنتی در پی است و آن بد عطا و بخششی است.
مکارم شیرازی: آنها در اين جهان و روز قيامت از رحمت خدا دور خواهند بود و چه بد عطائي به آنها داده ميشود.
ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْقُرَى نَقُصُّهُ عَلَيْكَ مِنْهَا قَائِمٌ وَحَصِيدٌ ﴿۱۰۰﴾
انصاریان: این از گزارش های شهرها [و اهل آنها] است که آن را بر تو حکایت می کنیم، برخی از آن [شهر] ها هنوز برجایند، و برخی درو شده بر باد رفته اند!
خرمشاهی: اين از اخبار آن شهرهاست كه بر تو مى‏خوانيم بعضى از آنها [هنوز] برپا مانده‏اند و بعضى بر باد رفته‏اند
فولادوند: اين از خبرهاى آن شهرهاست كه آن را بر تو حكايت مى ‏كنيم بعضى از آنها [هنوز] بر سر پا هستند و [بعضى] بر باد رفته‏ اند
قمشه‌ای: (ای رسول ما) این بعضی از اخبار دیار ستمکاران است که بر تو حکایت می‌کنیم که برخی از آن دیار هنوز معمور است و برخی دیگر شهرها داس مرگ اهلش را درو کرد.
مکارم شیرازی: اين از خبرهاي شهرها و آباديهاست كه ما براي تو باز گو مي‏كنيم، كه بعضي (هنوز) بر پا هستند و بعضي درو شده‏ اند (و از ميان رفته‏ اند).
وَمَا ظَلَمْنَاهُمْ وَلَكِنْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَمَا أَغْنَتْ عَنْهُمْ آلِهَتُهُمُ الَّتِي يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ شَيْءٍ لَمَّا جَاءَ أَمْرُ رَبِّكَ وَمَا زَادُوهُمْ غَيْرَ تَتْبِيبٍ ﴿۱۰۱﴾
انصاریان: و ما بر آنان ستم نکردیم، ولی آنان بر خویشتن ستم ورزیدند، پس هنگامی که عذاب پروردگارت فرا رسید، معبودانی که به جای خدا می پرستیدند، چیزی [از عذاب را] از آنان دفع نکردند، و به آنان جز خسارت و هلاکت نیفزودند.
خرمشاهی: و ما بر ايشان ستم نكرديم، بلكه خود بر خويشتن ستم كردند، و چون فرمان پروردگارت در رسيد خدايانشان كه به جاى خداوند مى‏پرستيدندشان هيچ به كارشان نيامدند، و جز بر خسران ايشان نيفزودند
فولادوند: و ما به آنان ستم نكرديم ولى آنان به خودشان ستم كردند پس چون فرمان پروردگارت آمد خدايانى كه به جاى خدا[ى حقيقى] مى‏ خواندند هيچ به كارشان نيامد و جز بر هلاكت آنان نيفزود
قمشه‌ای: و آنها که به هلاکت رسیدند نه ما بر آنها بلکه خود بر خویشتن ستم کردند و هنگامی که امر (قهر) خدای تو بر هلاکشان در رسید همه خدایان باطلی که غیر خدا می‌پرستیدند هیچ دفع هلاکت از آنان ننمودند و جز بر خسران و تباهی آنها نیفزودند.
مکارم شیرازی: ما به آنها ستم نكرديم بلكه آنها خودشان بر خويشتن ستم روا داشتند و هنگامي كه فرمان مجازات الهي فرا رسيد خداياني را كه غير از الله مي‏خواندند آنها را ياري نكردند و جز هلاكت بر آنها نيفزودند.
وَكَذَلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذَا أَخَذَ الْقُرَى وَهِيَ ظَالِمَةٌ إِنَّ أَخْذَهُ أَلِيمٌ شَدِيدٌ ﴿۱۰۲﴾
انصاریان: و چنین است مؤاخذه کردن پروردگارت، هنگامی که [مردم] آبادی ها را در آن حال که ستمکارند مؤاخذه می کند. بی تردید مؤاخذه او دردناک و سخت است.
خرمشاهی: و چنين است بازخواست پروردگارت كه اهالى شهرهايى را كه ستمگر [و مشرك‏]اند فرو مى‏گيرد، بى‏گمان بازخواست او سهمگين و سنگين است‏
فولادوند: و اين گونه بود [به قهر] گرفتن پروردگارت وقتى شهرها را در حالى كه ستمگر بودند [به قهر] مى‏ گرفت آرى [به قهر] گرفتن او دردناك و سخت است
قمشه‌ای: و این گونه است مؤاخذه پروردگارت هرگاه بخواهد دیار ستمکاران را ویران کند، که انتقام و مؤاخذه خدا بسیار دردناک و شدید است.
مکارم شیرازی: و اينچنين است مجازات پروردگار تو هنگامي كه شهرها و آباديهاي ظالم را مجازات مي‏كند، (آري) مجازات او دردناك و شديد است!
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِمَنْ خَافَ عَذَابَ الْآخِرَةِ ذَلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَذَلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ ﴿۱۰۳﴾
انصاریان: یقیناً در آن مؤاخذه ها برای کسی که از عذاب آخرت می ترسد، عبرت است، [و] آن روزی است که مردم را برای آن گرد می آورند، و آن روزی است که [همه صحنه های آن] مورد مشاهده است.
خرمشاهی: در اين براى كسى كه از عذاب آخرت مى‏ترسد، عبرتى هست، آن روزى است كه در آن مردم گرد آيند و آن روز گرد هم آمدن است‏
فولادوند: قطعا در اين [يادآوريها] براى كسى كه از عذاب آخرت مى‏ ترسد عبرتى است آن [روز] روزى است كه مردم را براى آن گرد مى ‏آورند و آن [روز] روزى است كه [جملگى در آن] حاضر مى ‏شوند
قمشه‌ای: همانا در این هلاک بدکاران آیت و عبرتی است بر آن کس که از عذاب روز محشر بترسد که روز محشر روزی است که همه خلق را در آن جمع آورند و آن روز، روز حضور همگان است.
مکارم شیرازی: در اين نشانه‏ اي است براي كسي كه از عذاب آخرت مي‏ترسد، همان روزي است كه مردم در آن جمع مي‏شوند، و روزي كه همه آنرا مشاهده مي‏كنند.
وَمَا نُؤَخِّرُهُ إِلَّا لِأَجَلٍ مَعْدُودٍ ﴿۱۰۴﴾
انصاریان: و ما آن روز را جز برای مدتی اندک به تأخیر نمی اندازیم.
خرمشاهی: و آن را جز تا مهلتى محدود به تاخير نمى‏اندازيم‏
فولادوند: و ما آن را جز تا زمان معينى به تاخير نمى‏ افكنيم
قمشه‌ای: و ما آن روز را به تأخیر نیفکنیم جز تا وقتی که (در علم ما) معین است.
مکارم شیرازی: و ما آنرا جز تا زمان محدودي تاخير نمي‏اندازيم.
يَوْمَ يَأْتِ لَا تَكَلَّمُ نَفْسٌ إِلَّا بِإِذْنِهِ فَمِنْهُمْ شَقِيٌّ وَسَعِيدٌ ﴿۱۰۵﴾
انصاریان: روزی که چون فرا رسد، هیچ کس جز به اجازه او سخن نمی گوید؛ پس برخی تیره بخت و برخی نیک بخت اند.
خرمشاهی: روزى بيايد كه هيچ كس جز به اذن او سخن نگويد و از مردمان [بعضى‏] بدبخت و بعضى نيكبخت باشند
فولادوند: روزى [است] كه چون فرا رسد هيچ كس جز به اذن وى سخن نگويد آنگاه بعضى از آنان تيره‏ بختند و [برخى] نيكبخت
قمشه‌ای: در آن روز که فرا رسد هیچ کس جز به فرمان خدا سخن نگوید، پس برخی شقی و بد روزگارند و بعضی سعید و خوشوقت.
مکارم شیرازی: آن روز كه (قيامت) فرا رسد هيچكس جز به اجازه او سخن نمي‏گويد گروهي از آنها شقاوتمندند و گروهي سعادتمند (گروهي بدبختند و گروهي نيكبخت).
فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَشَهِيقٌ ﴿۱۰۶﴾
انصاریان: اما تیره بختان [که خود سبب تیره بختی خود بوده اند] در آتش اند، برای آنان در آنجا ناله های حسرت بار و عربده و فریاد است.
خرمشاهی: و اما كسانى كه بدبخت شده‏اند در آتش دوزخ‏اند و در آن فرياد و عربده دارند
فولادوند: و اما كسانى كه تيره‏ بخت‏ شده‏ اند در آتش فرياد و ناله‏ اى دارند
قمشه‌ای: اما اهل شقاوت همه در آتش دوزخند در حالی که سخت آه و ناله حسرت و عربده می‌کشند.
مکارم شیرازی: اما آنها كه شقاوتمند شدند در آتشاند، و براي آنها زفير و شهيق (ناله‏ هاي طولاني دم و باز دم) است.
خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعَّالٌ لِمَا يُرِيدُ ﴿۱۰۷﴾
انصاریان: در آن تا آسمان ها و زمین پابرجاست جاودانه اند، مگر آنچه را که مشیّت پروردگارت اقتضا کرده است؛ بی تردید پروردگارت هر چه را اراده می کند، انجام می دهد.
خرمشاهی: پيوسته تا زمانى كه آسمانها و زمين وجود دارند، در آن هستند مگر آنچه پروردگارت بخواهد، كه پروردگارت هر چه خواهد همان تواند كرد
فولادوند: تا آسمانها و زمين برجاست در آن ماندگار خواهند بود مگر آنچه پروردگارت بخواهد زيرا پروردگار تو همان كند كه خواهد
قمشه‌ای: آنها در آتش دوزخ تا آسمان و زمین باقی است مخلّدند مگر آنچه مشیّت پروردگار تو باشد، که البته خدا هر چه خواهد می‌کند.
مکارم شیرازی: جاودانه در آن خواهند ماند، تا آسمانها و زمين بر پاست، مگر آنچه پروردگارت بخواهد كه پروردگارت هر چه را اراده كند انجام مي‏دهد.
وَأَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ إِلَّا مَا شَاءَ رَبُّكَ عَطَاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ ﴿۱۰۸﴾
انصاریان: اما نیک بختان [که به توفیق و رحمت خدا سعادت یافته اند] تا آسمان ها و زمین پابرجاست، در بهشت جاودانه اند مگر آنچه را مشیّت پروردگارت اقتضا کرده، [بهشت] عطایی قطع ناشدنی و بی پایان است.
خرمشاهی: و اما كسانى كه نيكبخت شده‏اند پيوسته تا زمانى كه آسمانها و زمين وجود دارند، در بهشت‏اند، مگر آنچه پروردگارت بخواهد، و اين بخششى است پيوسته‏
فولادوند: و اما كسانى كه نيكبخت‏ شده‏ اند تا آسمانها و زمين برجاست در بهشت جاودانند مگر آنچه پروردگارت بخواهد [كه اين] بخششى است كه بريدنى نيست
قمشه‌ای: و اما اهل سعادت هم تمام در بهشت ابد تا آسمان و زمین باقی است مخلّدند مگر آنچه مشیّت پروردگار تو باشد، که عطایی ابدی و نامقطوع است.
مکارم شیرازی: اما آنها كه سعادتمند شدند در بهشت جاودانه خواهند بود، ما دام كه آسمانها و زمين بر پاست مگر آنچه پروردگارت بخواهد، بخششي است قطع نشدني!
فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِمَّا يَعْبُدُ هَؤُلَاءِ مَا يَعْبُدُونَ إِلَّا كَمَا يَعْبُدُ آبَاؤُهُمْ مِنْ قَبْلُ وَإِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ ﴿۱۰۹﴾
انصاریان: پس در باطل بودن معبودانی که مشرکان می پرستند، شک نداشته باش؛ اینان نمی پرستند مگر به همان صورت که پدرانشان پیش از این می پرستیدند [و آن پرستشی از روی جهل و بی خردی بود]. و ما سهمشان را [از عذاب] به طور کامل و بی کم و کاست خواهیم داد.
خرمشاهی: پس از آنچه اينان مى‏پرستند، سردرگم مباش، اينان جز به شيوه‏اى كه پدرانشان [خدايان و بتان را] مى‏پرستيده‏اند، نمى‏پرستند، و ما بازدهنده سهمشان به تمام و كمال و بدون كم و كاست به ايشان هستيم‏
فولادوند: پس در باره آنچه آنان [=مشركان] مى ‏پرستند در ترديد مباش آنان جز همان گونه كه قبلا پدرانشان مى ‏پرستيدند نمى ‏پرستند و ما بهره ايشان را تمام و ناكاسته خواهيم داد
قمشه‌ای: پس تو شک نداشته باش که اینان عبادت بتها را جز به پیروی و تقلید (جاهلانه) پدرانشان نمی‌کنند و ما آنچه سهم (عذاب) این مشرکان است بی کم و کاست خواهیم داد.
مکارم شیرازی: شك و ترديدي در معبودهائي كه آنها مي‏پرستند بخود راه مده، آنها همان گونه اين معبودها را پرستش مي‏كنند كه پدرانشان قبلا مي‏پرستيدند، و ما نصيب آنها را بيكم و كاست خواهيم داد.
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مُرِيبٍ ﴿۱۱۰﴾
انصاریان: و به راستی به موسی کتاب دادیم، پس در آن اختلاف شد، و اگر از سوی پروردگارت [به سبب اتمام حجت] مهلتی برای انسان تا اجل معینش مقدر نشده بود، یقیناً میانشان [به عذاب] داوری شده بود [و هیچ کس از آنان پس از آن داوری زنده نمی ماند] و این یهودی ها [یِ عصر تو] درباره تورات [که بخشی از آیاتش تحریف شده و پاره ای از مطالبش آمیخته با خرافات و قسمتی از نوشته هایش دور از فطرت و غیر قابل اجراست] در تردیدی آمیخته با بدگمانی اند.
خرمشاهی: و به راستى كه به موسى كتاب آسمانى داديم، آنگاه در آن اختلاف پيدا كردند و اگر وعده پروردگارت [به تاخير حكم و عذاب‏] از پيش مقرر نگشته بود، بين آنان داورى مى‏شد، و آنان از آن سخت در شك هستند
فولادوند: و به حقيقت ما به موسى كتاب [آسمانى] داديم پس در مورد آن اختلاف شد و اگر از جانب پروردگارت وعده‏ اى پيشى نگرفته بود قطعا ميان آنها داورى شده بود و بى گمان آنان در باره آن در شكى بهتان‏ آميزند
قمشه‌ای: و محققا ما کتاب تورات را برای موسی فرستادیم آن‌گاه در آن اختلاف کردند، و اگر کلمه سابقه الهی و مشیّت ازلی خدا (بر تأخیر عذاب خلق تا قیامت) نبود همانا میان آنها حکم (به عذاب) می‌شد. و این مردم از این گونه وعد و وعیدها همیشه بدگمان و در شکّند و بر خود ریب و شبهه می‌کنند.
مکارم شیرازی: ما كتاب آسماني به موسي داديم سپس در آن اختلاف كردند، و اگر فرمان قبلي خدا (در زمينه آزمايش و اتمام حجت بر آنها) نبود در ميان آنها داوري مي‏شد، و آنها (هنوز) در شك اند شكي آميخته با سوء ظن و بدبيني.
وَإِنَّ كُلًّا لَمَّا لَيُوَفِّيَنَّهُمْ رَبُّكَ أَعْمَالَهُمْ إِنَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿۱۱۱﴾
انصاریان: و یقیناً پروردگارت [پاداشِ] اعمال همه آنان را [در قیامت] کامل و تمام پرداخت خواهد کرد؛ زیرا او به آنچه انجام می دهند، آگاه است.
خرمشاهی: و بى‏شك پروردگارت حاصل اعمالشان را به تمامى به يكايك آنان مى‏دهد، چرا كه او به كار و كردارشان آگاه است‏
فولادوند: و قطعا پروردگارت [نتيجه] اعمال هر يك را به تمام [و كمال] به آنان خواهد داد چرا كه او به آنچه انجام مى‏ دهند آگاه است
قمشه‌ای: و محققا خدای تو همه خلق را به جزای همه اعمالشان می‌رساند، که او بر همه کردار خلق آگاه است.
مکارم شیرازی: و پروردگار تو اعمال هر يك را بيكم و كاست به آنها خواهد داد، او به آنچه عمل مي‏كنند آگاه است.
فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۱۱۲﴾
انصاریان: پس همان گونه که فرمان یافته ای ایستادگی کن؛ و نیز آنان که همراهت به سوی خدا روی آورده اند [ایستادگی کنند] و سرکشی مکنید که او به آنچه انجام می دهید، بیناست.
خرمشاهی: پس همچنانكه دستور يافته‏اى پايدارى كن و نيز هر كس كه با تو روى به سوى خداوند آورده است [چنين كند] و سركشى مكنيد، چرا كه او به كار و كردارتان بيناست‏
فولادوند: پس همان گونه كه دستور يافته‏ اى ايستادگى كن و هر كه با تو توبه كرده [نيز چنين كند] و طغيان مكنيد كه او به آنچه انجام مى‏ دهيد بيناست
قمشه‌ای: پس تو چنان که مأموری استقامت و پایداری کن و کسی که با همراهی تو به خدا رجوع کند نیز پایدار باشد، و (هیچ از حدود الهی) تجاوز نکنید که خدا به هر چه شما می‌کنید بصیر و داناست.
مکارم شیرازی: بنابراين همانگونه كه فرمان يافته‏ اي استقامت كن همچنين كساني كه با تو به سوي خدا آمده‏ اند و طغيان نكنيد كه خداوند آنچه را انجام مي‏دهيد مي‏بيند
وَلَا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ ﴿۱۱۳﴾
انصاریان: و به کسانی که [به آیات خدا، پیامبر و مردم مؤمن] ستم کرده اند، تمایل و اطمینان نداشته باشید و تکیه مکنید که آتش [دوزخ] به شما خواهد رسید ودر آن حال شما را جز خدا هیچ سرپرستی نیست، سپس یاری نمی شوید.
خرمشاهی: و به ستم‏پيشگان [مشرك‏] گرايش نيابيد كه آتش دوزخ به شما خواهد رسيد و در برابر خداوند سرورى نداريد، و يارى نيز نخواهيد يافت‏
فولادوند: و به كسانى كه ستم كرده‏ اند متمايل مشويد كه آتش [دوزخ] به شما مى ‏رسد و در برابر خدا براى شما دوستانى نخواهد بود و سرانجام يارى نخواهيد شد
قمشه‌ای: و (شما مؤمنان) هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست و بدانها دلگرم باشید و گر نه آتش (کیفر آنان) در شما هم خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هیچ دوستی نخواهید داشت و هرگز کسی یاری شما نخواهد کرد.
مکارم شیرازی: و تكيه بر ظالمان نكنيد كه موجب مي‏شود آتش شما را فرو گيرد و در آن حال جز خدا هيچ ولي و سرپرستي نخواهيد داشت و ياري نمي‏شويد.
وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ ﴿۱۱۴﴾
انصاریان: و نماز را در دو طرف روز و ساعات نخستین شب برپا دار، که یقیناً نیکی ها، بدی ها را از میان می برند، این برای یادکنندگان تذکّر و یاد آوری است.
خرمشاهی: و نماز را در آن سو و اين سوى روز و در پاسهايى از شب برپا دار، همانا طاعات گناهان را مى‏زدايند، اين پندى براى پندگيران است‏
فولادوند: و در دو طرف روز [=اول و آخر آن] و نخستين ساعات شب نماز را برپا دار زيرا خوبيها بديها را از ميان مى ‏برد اين براى پندگيرندگان پندى است
قمشه‌ای: و نماز را در دو طرف (اول و آخر) روز به پا دار و نیز در ساعات آغازین شب، که البته حسنات و نکوکاریها، سیّئات و بدکاریها را نابود می‌سازد، این (نماز یا این سخن که حسنات شما سیّئات را محو می‌کند) یادآوریی است برای اهل ذکر و پندی بر مردم آگاه است.
مکارم شیرازی: نماز را در دو طرف روز و اوائل شب برپا دار، چرا كه حسنات، سيئات (و آثار آنها را) بر طرف مي‏سازند، اين تذكري است براي آنها كه اهل تذكرند.
وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۱۵﴾
انصاریان: و شکیبایی کن که یقیناً خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمی کند.
خرمشاهی: و شكيبايى پيشه كن كه خداوند پاداش نيكوكاران را فرو نمى‏گذارد
فولادوند: و شكيبا باش كه خدا پاداش نيكوكاران را ضايع نمى‏ گرداند
قمشه‌ای: و صبر کن که خدا هرگز اجر نیکوکاران را ضایع نگذارد.
مکارم شیرازی: و شكيبائي كن كه خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نخواهد كرد.
فَلَوْلَا كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِنْ قَبْلِكُمْ أُولُو بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّنْ أَنْجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَكَانُوا مُجْرِمِينَ ﴿۱۱۶﴾
انصاریان: پس چرا در میان امت هایی که پیش از شما بودند، مصلحانی دلسوز نبودند که [مردم را] از فساد در زمین بازدارند؟ مگر اندکی که [به سبب بازداشتن مردم از فساد] نجاتشان دادیم. و آنان که ستم کردند، دنباله رو [و دل بسته] چیزی از نعمت و ثروت شدند [که در آن به سرکشی و طغیان افتادند] و آنان گنهکار بودند.
خرمشاهی: از چه رو در ميان اقوامى كه پيش از شما بودند خردمندانى نبودند كه از فساد در روى زمين نهى كنند، مگر گروهى اندك از كسانى كه نجاتشان داده بوديم، و ستم‏پيشگان [مشرك‏] دل در ناز و نعمتى كه يافته بودند، بستند، و گنهكار بودند
فولادوند: پس چرا از نسلهاى پيش از شما خردمندانى نبودند كه [مردم را] از فساد در زمين باز دارند جز اندكى از كسانى كه از ميان آنان نجاتشان داديم و كسانى كه ستم كردند به دنبال ناز و نعمتى كه در آن بودند رفتند و آنان بزهكار بودند
قمشه‌ای: پس چرا در امم گذشته مردمی با عقل و ایمان وجود نداشت که (خلق را) از فساد و اعمال زشت نهی کنند مگر عده قلیلی که نجاتشان دادیم، و ستمکاران از پی تعیّش به نعمتهای دنیوی رفتند و مردمی فاسق بدکار بودند.
مکارم شیرازی: چرا در قرون (و اقوام) قبل از شما دانشمندان صاحب قدرتي نبودند كه از فساد در زمين جلوگيري كنند، مگر اندكي از آنها كه نجاتشان داديم و آنها كه ستم مي‏كردند از تنعم و تلذذ پيروي كردند و گناهكار بودند (و نابود شدند).
وَمَا كَانَ رَبُّكَ لِيُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ ﴿۱۱۷﴾
انصاریان: و پروردگارت بر آن نبوده است که شهرهایی را در حالی که مردمش درست کارند، ظالمانه هلاک کند.
خرمشاهی: و پروردگار تو شهرها را در حالى كه مردمانش صالح باشند، ستمگرانه نابود نمى‏كند
فولادوند: و پروردگار تو [هرگز] بر آن نبوده است كه شهرهايى را كه مردمش اصلاحگرند به ستم هلاك كند
قمشه‌ای: و خدا بر آن نیست که هیچ قومی و هیچ اهل دیاری را در صورتی که آنها مصلح و نیکوکار باشند به ظلم هلاک کند.
مکارم شیرازی: و چنين نبود كه پروردگارت آباديها را به ظلم و ستم نابود كند در حالي كه اهلش در صدد اصلاح بوده باشند.
وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَا يَزَالُونَ مُخْتَلِفِينَ ﴿۱۱۸﴾
انصاریان: اگر پروردگارت می خواست یقیناً تمام مردم را [از روی اجبار، در مسیر هدایت] امت واحدی قرار می داد، [ولی نخواست به همین سبب] همواره [در امر دین] در اختلاف اند.
خرمشاهی: و اگر پروردگارت مى‏خواست مردم را امت يگانه‏اى قرار مى‏داد، ولى همچنان اختلاف مى‏ورزند
فولادوند: و اگر پروردگار تو مى‏ خواست قطعا همه مردم را امت واحدى قرار مى‏ داد در حالى كه پيوسته در اختلافند
قمشه‌ای: و اگر خدای تو می‌خواست همه (ملل و مذاهب) خلق را یک امت می‌گردانید و لیکن دائم با هم در اختلاف خواهند بود.
مکارم شیرازی: و اگر پروردگارت مي‏خواست همه مردم را امت واحده (بدون هيچگونه اختلاف) قرار مي‏داد، ولي آنها همواره مختلفند.
إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَلِذَلِكَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿۱۱۹﴾
انصاریان: مگر کسانی که پروردگارت به آنان رحم کرده و به همین سبب آنان را آفریده است. و فرمان حتمی پروردگارت تحقق یافت که همانا دوزخ را از همه جن و انس [که راه کفر و عناد را برگزیدند] پر خواهم کرد.
خرمشاهی: مگر كسانى كه خداوند [بر آنان‏] رحمت آورد، و براى همين آنان را آفريده است، وعده پروردگارت [چنين‏] سرانجام گرفته است كه جهنم را همه از جن و انس آكنده خواهم ساخت‏
فولادوند: مگر كسانى كه پروردگار تو به آنان رحم كرده و براى همين آنان را آفريده است و وعده پروردگارت [چنين] تحقق پذيرفته است [كه] البته جهنم را از جن و انس يكسره پر خواهم كرد
قمشه‌ای: مگر آن کس که خدای تو بر او رحم آورد و برای همین آفریدشان، و کلمه (قهر) خدای تو به حتم و لزوم پیوست که فرموده دوزخ را از کافران جن و انس پر خواهم ساخت.
مکارم شیرازی: مگر آنچه پروردگارت رحم كند و براي همين (پذيرش رحمت و در سايه آن تكامل) آنها را آفريد و فرمان پروردگارت قطعي است كه جهنم را از (سركشان و طاغيان) جن و انس پر خواهم كرد.
وَكُلًّا نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَجَاءَكَ فِي هَذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۲۰﴾
انصاریان: و هر سرگذشتی از سرگذشت های [پندآموز] پیامبران را که برایت می خوانیم، حقیقتی است که دل تو را به آن پابرجا و استوار کنیم، و برای تو در این سرگذشت ها حق و برای بهره بردن مؤمنان پند و تذکّری آمده است.
خرمشاهی: و يكايك اخبار پيامبران را بر تو مى‏خوانيم، همانچه به آن دل تو را استوار مى‏داريم، و در اين [سوره‏] حق و موعظه و تذكرى براى مؤمنان بر تو نازل شده است‏
فولادوند: و هر يك از سرگذشتهاى پيامبران [خود] را كه بر تو حكايت مى ‏كنيم چيزى است كه دلت را بدان استوار مى‏ گردانيم و در اينها حقيقت براى تو آمده و براى مؤمنان اندرز و تذكرى است
قمشه‌ای: و ما از همه این حکایات و اخبار انبیا بر تو بیان می‌کنیم از آنچه که قلب تو را به آن قوی و استوار گردانیم، و در این شرح حال رسولان آنچه حق و صواب است بر تو آمده و اهل ایمان را نیز پند و عبرت و تذکر باشد.
مکارم شیرازی: ما از هر يك از سرگذشتهاي انبياء را براي تو باز گو كرديم تا قلبت آرام (و اراده‏ ات قوي) گردد و در اين (اخبار و سرگذشتها) حق و موعظه و تذكر براي مؤ منان آمده است.
وَقُلْ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنَّا عَامِلُونَ ﴿۱۲۱﴾
انصاریان: و به کسانی که ایمان نمی آورند، بگو: به اندازه قدرتتان عمل کنید، و ما هم [بی تردید به وظایف الهی خود] عمل می کنیم.
خرمشاهی: و به نامؤمنان بگو هر چه مى‏توانيد بكنيد كه ما نيز مى‏كنيم‏
فولادوند: و به كسانى كه ايمان نمى ‏آورند بگو بر حسب امكانات خود عمل كنيد كه ما [هم] عمل خواهيم كرد
قمشه‌ای: و با آنان که ایمان نمی‌آورند بگو که شما هر چه بتوانید به زشتکاری و معصیت خدا بپردازید ما هم به کار اطاعت مشغول خواهیم بود.
مکارم شیرازی: و به آنها كه ايمان نمي‏آورند بگو هر چه در قدرت داريد انجام دهيد ما هم انجام مي‏دهيم ؟
وَانْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ ﴿۱۲۲﴾
انصاریان: و [به خاطر اعمال ناهنجارتان] به انتظار [عذاب] بمانید که ما هم [عذاب شما را] منتظریم.
خرمشاهی: و منتظر باشيد كه ما نيز منتظريم‏
فولادوند: و منتظر باشيد كه ما [نيز] منتظر خواهيم بود
قمشه‌ای: و شما (جزای کردار خود را) منتظر باشید ما هم (پاداش عمل خود را از حق) منتظریم.
مکارم شیرازی: و انتظار بكشيد ما هم منتظريم!
وَلِلَّهِ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَيْهِ يُرْجَعُ الْأَمْرُ كُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَكَّلْ عَلَيْهِ وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۱۲۳﴾
انصاریان: نهان آسمان ها و زمین فقط در سیطره دانش خداست، همه کارها به او باز گردانده می شود؛ پس او را بندگی کن و بر او توکل داشته باش، و پروردگارت از آنچه انجام می دهید، بی خبر نیست.
خرمشاهی: و علم غيب آسمانها و زمين از آن خداوند است و همه كارها به سوى او باز گردانده مى‏شود، پس او را بپرست و بر او توكل كن و پروردگارت از كار و كردارتان غافل نيست‏
فولادوند: و نهان آسمانها و زمين از آن خداست و تمام كارها به او بازگردانده مى ‏شود پس او را پرستش كن و بر او توكل نماى و پروردگار تو از آنچه انجام مى‏ دهيد غافل نيست
قمشه‌ای: و هر چه در آسمانها و زمین پنهان است همه برای خداست و امور عالم همه به خدا بازگردانده می‌شود (و به دست قدرت اوست)، او را بپرست و بر او توکل کن، و پروردگار تو از آنچه می‌کنید غافل نیست.
مکارم شیرازی: و براي خدا است غيب (و اسرار نهان) آسمانها و زمين و همه كارها به او باز مي‏گردد، او را پرستش كن و بر او توكل نما و پروردگارت غافل از كارهائي كه مي‏كنيد نيست.