ParsQuran
سوره 100: العاديات - جزء 30

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا ﴿۱﴾
انصاریان: سوگند به اسبان دونده ای که همهمه کنان [به سوی جنگ] می تازند
خرمشاهی: سوگند به اسبان تيز تك [جهادگر] كه نفس نفس مى‏زنند
فولادوند: سوگند به ماديانهائى كه با همهمه تازانند و با سم[هاى] خود از سنگ آتش مى ‏جهانند
قمشه‌ای: قسم به اسبانی که (سواران اسلام در جهاد با کفار تاختند تا جایی که) نفسشان به شماره افتاد.
مکارم شیرازی: سوگند به اسبان دوندهاي كه نفس زنان (به سوي ميدان جهاد) پيش ‍ رفتند.
فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا ﴿۲﴾
انصاریان: و سوگند به اسبانی که با کوبیدن سمشان از سنگ ها جرقه می جهانند
خرمشاهی: و سوگند به اخگرانگيزان [از برخورد سمها]
فولادوند: و برق [از سنگ] همى جهانند
قمشه‌ای: و در تاختن از سم خود بر سنگ آتش افروختند.
مکارم شیرازی: و سوگند به آنها (كه بر اثر برخورد سمشان به سنگهاي بيابان) جرقه‏ هاي آتش افروختند.
فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا ﴿۳﴾
انصاریان: و سوگند به سوارانی که هنگام صبح غافل گیرانه به دشمن هجوم می برند
خرمشاهی: و سوگند به تكاوران بامدادى‏
فولادوند: و صبحگاهان هجوم آرند
قمشه‌ای: و (بر دشمن شبیخون زدند تا) صبحگاه (آنها را) به غارت گرفتند.
مکارم شیرازی: و با دميدن صبح بر دشمن يورش بردند.
فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿۴﴾
انصاریان: و به وسیله آن هجوم، گرد و غبار فراوانی بر انگیزند
خرمشاهی: كه در آنجا گرد برانگيزند
فولادوند: و با آن [يورش] گردى برانگيزند
قمشه‌ای: و گرد و غبار از دیار کفار بر انگیختند.
مکارم شیرازی: و گرد و غبار به هر سو پراكنده كردند.
فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿۵﴾
انصاریان: و ناگاه در آن وقت در میان گروهی دشمن در آیند؛
خرمشاهی: و با همديگر به ميانه آن [معركه‏] در آيند
فولادوند: و بدان [هجوم] در دل گروهى درآيند
قمشه‌ای: و سپاه دشمن را همه در میان گرفتند.
مکارم شیرازی: و (ناگهان) در ميان دشمن ظاهر شدند.
إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ ﴿۶﴾
انصاریان: [که] قطعاً انسان نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است،
خرمشاهی: كه انسان در برابر پروردگارش ناسپاس است‏
فولادوند: كه انسان نسبت به پروردگارش سخت ناسپاس است
قمشه‌ای: (قسم به اسبان این مجاهدان دین خدا) که انسان نسبت به پروردگارش کافر نعمت و ناسپاس است.
مکارم شیرازی: كه انسان در برابر نعمتهاي پروردگارش ناسپاس و بخيل است.
وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِكَ لَشَهِيدٌ ﴿۷﴾
انصاریان: و بی تردید خود او بر این ناسپاسی گواه است،
خرمشاهی: و او بر اين امر گواه است‏
فولادوند: و او خود بر اين [امر] نيك گواه است
قمشه‌ای: و (خدا و یا) خود او بر این ناسپاسی محققا گواه است.
مکارم شیرازی: و او خود نيز بر اين معني گواه است.
وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ ﴿۸﴾
انصاریان: و همانا او نسبت به ثروت و مال سخت علاقه مند است [و به این سبب بخل می ورزد.]
خرمشاهی: و او [انسان‏] از مالدوستى بخيل است‏
فولادوند: و راستى او سخت‏ شيفته مال است
قمشه‌ای: و هم او بر حب مال دنیا سخت فریفته و بخیل است.
مکارم شیرازی: او علاقه شديدي به مال دارد.
أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ ﴿۹﴾
انصاریان: آیا نمی داند هنگامی که آنچه در گورهاست برانگیخته شود.
خرمشاهی: آيا نمى‏داند كه چون آنچه در گورهاست زير و زبر شود
فولادوند: مگر نمى‏ داند كه چون آنچه در گورهاست بيرون ريخته گردد
قمشه‌ای: آیا آدمی نمی‌داند که روزی آنچه (از مردگان) در دل قبرهاست همه بیرون ریخته می‌شود؟
مکارم شیرازی: آيا نمي‏داند روزي كه تمام آنچه در قبرهاست زنده مي‏شود.
وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ ﴿۱۰﴾
انصاریان: و آنچه در سینه هاست پدیدار گردد،
خرمشاهی: و راز دلها آشكار گردانيده شود
فولادوند: و آنچه در سينه‏ هاست فاش شود
قمشه‌ای: و آنچه در دلها پنهان است همه را پدیدار سازند؟
مکارم شیرازی: و آنچه در درون سينه‏ ها است آشكار مي‏گردد.