ParsQuran
سوره 10: يونس - جزء 11

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ ﴿۱﴾
انصاریان: الر ـ این آیات [با عظمت] کتاب محکم و استوار است.
خرمشاهی: الر الف لام راء اين آيات كتاب حكمت‏آموز است‏
فولادوند: الف لام راء اين است آيات كتاب حكمت‏ آموز
قمشه‌ای: الر (از اسرار وحی الهی است) این است آیات الهی که به حقّ و راستی گویاست.
مکارم شیرازی: الر - آن آيات كتاب حكيم است.
أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ ﴿۲﴾
انصاریان: آیا برای مردم شگفت آور است که بر مردی از خودشان وحی فرستادیم که مردم را [از عاقبت کفر، ناسپاسی، گناه و تجاوز] بیم ده، و به کسانی که ایمان آورده اند مژده ده که آنان را نزد پروردگارشان سابقه ای نیک [و مقام، مرتبه ای بلند و پاداشی شایسته] است. کافران [لجوج و بی منطق] گفتند: همانا این مرد، جادوگری آشکار است!!
خرمشاهی: آيا براى مردمان شگفت‏آور است كه به مردى از ايشان وحى فرستاديم كه مردم را هشدار ده و مؤمنان را بشارت ده كه نزد پروردگارشان مقام و منزلتى راستين دارند، و كافران گفتند اين جادوگرى آشكار است‏
فولادوند: آيا براى مردم شگفت‏ آور است كه به مردى از خودشان وحى كرديم كه مردم را بيم ده و به كسانى كه ايمان آورده‏ اند مژده ده كه براى آنان نزد پروردگارشان سابقه نيك است كافران گفتند اين [مرد] قطعا افسونگرى آشكار است
قمشه‌ای: آیا مردم تعجب کردند از اینکه ما یکی از افراد آنها را به وحی و رسالت خود برگزیدیم (و گفتیم) که خلق را (از عذاب قیامت) بترسان و مؤمنان را بشارت ده که به راستی مقامشان نزد خدا رفیع است! کافران گفتند: این شخص ساحری آشکار است.
مکارم شیرازی: آيا اين براي مردم موجب شگفتي است كه به يكي از آنها وحي فرستاديم كه مردم را انذار كن و به كساني كه ايمان آورده‏ اند بشارت ده كه براي آنها پاداشهاي مسلم نزد پروردگارشان (و سابقه نيك) است (اما) كافران گفتند اين ساحر آشكاري است.
إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿۳﴾
انصاریان: یقیناً پروردگارتان خدای یکتاست که آسمان ها و زمین را در شش روز پدید آورد، آن گاه بر تخت فرمانروایی و حکومت بر آفرینش چیره شد، همواره کار جهان را [با قوانینی استوار و منظم] تدبیر می کند. [کار] هیچ واسطه ای [در همه جهان هستی برای جابجایی عناصر وترکیب اجزا وبه جریان انداختن امور] جز پس از اذن او نیست. این است خدا، پروردگار شما، پس او را بپرستید؛ آیا متذکّر [حقایق] نمی شوید؟
خرمشاهی: پروردگار شما همان كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد، سپس بر عرش استيلاء يافت، كار [جهان‏] را تدبير مى‏كند، شفيعى نيست مگر پس از اذن او، چنين است خداوند، پروردگارتان، او را بپرستيد، آيا پند نمى‏گيريد؟
فولادوند: پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش هنگام آفريد سپس بر عرش استيلا يافت كار [آفرينش] را تدبير مى ‏كند شفاعتگرى جز پس از اذن او نيست اين است‏ خدا پروردگار شما پس او را بپرستيد آيا پند نمى‏ گيريد
قمشه‌ای: خالق و پروردگار شما به حقیقت خداست که جهان را از آسمانها و زمین در شش روز (یعنی مقدار زمان شش روز یا شش مرتبه وجودی) خلق فرمود. آن گاه ذات مقدسش بر عرش فرمانروایی قرار گرفت، امر آفرینش را نیکو ترتیب می‌دهد، هیچ کس شفیع و واسطه جز به رخصت او نخواهد بود، چنین خدایی به حقیقت پروردگار شماست، او را به یگانگی پرستید، چرا متذکر نمی‌شوید؟
مکارم شیرازی: پروردگار شما خداوندي است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد سپس بر تخت (قدرت) قرار گرفت و به تدبير كار (جهان) پرداخت، هيچ شفاعت كننده‏ اي جز به اذن او وجود ندارد، اين است خداوند پروردگار شما، پس او را پرستش كنيد، آيا متذكر نمي‏شويد؟!
إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا إِنَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ بِالْقِسْطِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ ﴿۴﴾
انصاریان: بازگشت همه شما فقط به سوی اوست. [خدا شما را وعده داد] وعده ای حق وثابت؛ بی تردید اوست که جهان آفرینش را می آفریند، سپس آن را [به قیامت] بازمی گرداند تا کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، به عدالت و انصاف پاداش دهد، و برای کسانی که کافر شدند به کیفر کفری که همواره می ورزیدند، شربتی از آب بسیار جوشان و عذابی دردناک است.
خرمشاهی: بازگشت همگى شما به سوى اوست، اين وعده راست و درست خداوند است، هموست كه آفرينش را آغاز كرده، سپس بازش مى‏گرداند، تا كسانى را كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته كرده‏اند، دادگرانه جزا دهد، و كافران به خاطر كفرى كه ورزيده‏اند، نوشابه‏اى از آب گرم و عذابى دردناك [در پيش‏] دارند
فولادوند: بازگشت همه شما به سوى اوست وعده خدا حق است هموست كه آفرينش را آغاز مى ‏كند سپس آن را باز مى‏ گرداند تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند به عدالت پاداش دهد و كسانى كه كفر ورزيده‏ اند به سزاى كفرشان شربتى از آب جوشان و عذابى پر درد خواهند داشت
قمشه‌ای: بازگشت شما همه به سوی او خواهد بود، این به حقیقت وعده خداست که او در اول، خلق را می‌آفریند و آن‌گاه (به سوی خود) بر می‌گرداند تا آنان را که ایمان آورده و عمل صالح کردند به عدل و احسان، ثواب و جزای خیر دهد و آنان که کافر شدند به کیفر کفرشان به شرابی از آب جوشان دوزخ و عذابی دردناک معذّب خواهند گشت.
مکارم شیرازی: بازگشت همه شما به سوي او است خداوند وعده حقي فرموده، او خلق را آغاز كرد سپس آنرا باز مي‏گرداند، تا كساني را كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند به عدالت جزا دهد و براي كساني كه كافر شدند نوشيدني از مايع سوزان است و عذاب دردناكي بخاطر آنكه كفر مي‏ورزيدند.
هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللَّهُ ذَلِكَ إِلَّا بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۵﴾
انصاریان: اوست که خورشید را فروزان و ماه را تابان قرار داد، و برای ماه منازلی [چون هلال، تربیع، بدر و محاق] مقدّر ساخت تا شمار سال و حساب [ماه، هفته، اوقات امور زندگی و تنظیم برنامه های معیشت] را بدانید. خدا آنها را جز به درستی و راستی نیافریده؛ او نشانه ها را برای گروهی که دانایند [بدون هر گونه ابهام] بیان می کند.
خرمشاهی: اوست كسى كه خورشيد را روشن و ماه را تابان كرد و براى آن [ماه‏] منزلهايى معين كرد، تا شمار سالها و حساب [زندگى خود] را بدانيد، خداوند اين را جز به حق نيافريده است، و براى اهل معرفت آيات خود را به روشنى بيان مى‏دارد
فولادوند: اوست كسى كه خورشيد را روشنايى بخشيد و ماه را تابان كرد و براى آن منزلهايى معين كرد تا شماره سالها و حساب را بدانيد خدا اينها را جز به حق نيافريده است نشانه‏ ها[ى خود] را براى گروهى كه مى‏ دانند به روشنى بيان مى ‏كند
قمشه‌ای: اوست خدایی که آفتاب را رخشان و ماه را تابان فرمود و سیر ماه را در منازلی معین کرد تا بدین واسطه شماره سنوات و حساب ایام را بدانید. اینها را خدا جز به حق نیافریده. خدا آیات خود را برای اهل علم و معرفت مفصل بیان می‌کند.
مکارم شیرازی: او كسي است كه خورشيد را روشنائي و ماه را نور قرار داد، و براي آن منزلگاه‏ هائي مقدر كرد تا عدد سالها و حساب (كارها) را بدانيد، خداوند اين را جز به حق نيافريده او آيات (خود را) براي گروهي كه اهل دانشند شرح مي‏دهد.
إِنَّ فِي اخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَّقُونَ ﴿۶﴾
انصاریان: به یقین در رفت و آمد شب و روز و آنچه را خدا در آسمان ها و زمین پدید آورد، برای گروهی که همواره تقوا پیشه اند، نشانه هایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] ست.
خرمشاهی: در پى يكديگر آمدن شب و روز و در آنچه خداوند در آسمانها و زمين آفريده است، مايه‏هاى عبرتى براى پرواپيشگان است‏
فولادوند: به راستى در آمد و رفت‏ شب و روز و آنچه خدا در آسمانها و زمين آفريده براى مردمى كه پروا دارند دلايلى [آشكار] است
قمشه‌ای: به حقیقت در رفت و آمد شب و روز و در هر چیزی که خدا در آسمانها و زمین خلق فرموده برای اهل خرد و تقوا علامت و نشانه‌ها (ی قدرت خدا) پدیدار است.
مکارم شیرازی: مسلما در آمد و شد شب و روز و آنچه خداوند در آسمانها و زمين آفريده آيات (و نشانه‏ هائي) است بر آنها كه پرهيزكارند (و گناه چشم دلشان را نابينا نكرده است).
إِنَّ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آيَاتِنَا غَافِلُونَ ﴿۷﴾
انصاریان: مسلماً کسانی که دیدارِ [قیامتِ] ما [و محاسبه شدن اعمالشان] را امید ندارند و به زندگی دنیا خشنود شده اند و به آن آرام یافته اند و آنانکه از آیات ما بی خبرند.
خرمشاهی: كسانى كه به لقاى ما اميد [و باور] ندارند و به زندگانى دنيا خشنودند و بر آن دل نهاده‏اند و هم آنان كه از آيات ما غافلند
فولادوند: كسانى كه اميد به ديدار ما ندارند و به زندگى دنيا دل خوش كرده و بدان اطمينان يافته‏ اند و كسانى كه از آيات ما غافلند
قمشه‌ای: البته آنهایی که به لقاء ما دل نسبته و امیدوار نیستند و به زندگی پست دنیا دلخوش و دلبسته‌اند و آنهایی که از آیات و نشانه‌های ما غافلند.
مکارم شیرازی: آنها كه اميد لقاي ما (و رستاخيز) را ندارند، و به زندگي دنيا خشنود شدند، و بر آن تكيه كردند، و آنها كه از آيات ما غافلند.
أُولَئِكَ مَأْوَاهُمُ النَّارُ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۸﴾
انصاریان: آنانند که به کیفر گناهانی که همواره مرتکب می شدند، جایگاهشان آتش است.
خرمشاهی: اينان به خاطر كار و كردارشان سرا و سرانجامشان دوزخ است‏
فولادوند: آنان به [كيفر] آنچه به دست مى ‏آوردند جايگاهشان آتش است
قمشه‌ای: هم اینانند که عاقبت به کردار زشت خود در آتش دوزخ مأوی گیرند.
مکارم شیرازی: (همه) آنها جايگاهشان آتش است به خاطر كارهائي كه انجام مي‏دادند.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمَانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۹﴾
انصاریان: بی تردید کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، پروردگارشان آنان را به سبب ایمانشان به بهشت های پر نعمت که نهرها از زیر [قصرهایِ] آنها جاری است، راهنمایی می کند.
خرمشاهی: كسانى كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته كرده‏اند، پروردگارشان ايشان را به جزاى ايمانشان به بوستانهاى بهشتى پر از ناز و نعمت -كه جويباران از فرودست آنان جارى استرهنمون مى‏گردد
فولادوند: كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‏ اند پروردگارشان به پاس ايمانشان آنان را هدايت مى ‏كند به باغهاى [پر ناز و] نعمت كه از زير [پاى] آنان نهرها روان خواهد بود [در خواهند آمد]
قمشه‌ای: آنان که ایمان آورده و نیکوکار شدند پروردگارشان به سبب همان ایمان آنها را (به راه سعادت و طریق بهشت) رهبری کند، در آن بهشتهای پرنعمت نهرها از زیر پای آنان جاری است.
مکارم شیرازی: (ولي) كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند خداوند آنها را در پرتو ايمانشان هدايت مي‏كند، از زير (قصرهاي) آنها نهرها، در باغهاي بهشت، جريان دارد.
دَعْوَاهُمْ فِيهَا سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَتَحِيَّتُهُمْ فِيهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۰﴾
انصاریان: [آغازِ] نیایششان در آنجا [این است که]: خدایا! از هر عیب و نقصی منزّهی، و درود خدا در آنجا به آنان عطا کردن سلامتی کامل است، و پایان بخشِ نیایششان این است که همه ستایش ها ویژه خدا مالک و مربی جهانیان است.
خرمشاهی: ندايشان در آنجا سبحانك اللهم و تحيتشان سلام و پايان دعايشان الحمد لله رب العالمين است‏
فولادوند: نيايش آنان در آنجا سبحانك اللهم [=خدايا تو پاك و منزهى] و درودشان در آنجا سلام است و پايان نيايش آنان اين است كه الحمد لله رب العالمين [=ستايش ويژه پروردگار جهانيان است]
قمشه‌ای: و در آن بهشت زبان شوق به تقدیس خدا گشایند که بار الها تو از هر نقص و آلایش پاک و منزهی و درود آنها در بهشت «سلام» است و آخرین سخنشان حمد پروردگار عالمیان است.
مکارم شیرازی: گفتار (و دعاي) آنها در بهشت اين است كه خداوندا! منزهي تو، و تحيت آنها سلام، و آخرين سخنشان حمد مخصوص پروردگار عالميان است.
وَلَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۱۱﴾
انصاریان: و اگر خدا برای مردم در عذاب و مجازات همان گونه که آنان در طلب خیر و خوشی شتاب دارند، شتاب می ورزید، قطعاً مدت عمرشان [با نزول عذاب و مجازات] پایان می یافت؛ پس کسانی که دیدارِ [قیامتِ] ما [و محاسبه شدن اعمالشان] را امید ندارند، وا می گذاریم تا در طغیانشان سرگردان بمانند.
خرمشاهی: و اگر خداوند براى مردم به همان گونه كه خير را به شتاب مى‏خواهند، شر را به پيش مى‏انداخت، اجلشان به سر مى‏آمد، آرى نااميدواران به لقائمان را وامى‏گذاريم كه در طغيانشان سرگشته باشند
فولادوند: و اگر خدا براى مردم به همان شتاب كه آنان در كار خير مى‏طلبند در رساندن بلا به آنها شتاب مى ‏نمود قطعا اجلشان فرا مى ‏رسيد پس كسانى را كه به ديدار ما اميد ندارند در طغيانشان رها مى ‏كنيم تا سرگردان بمانند
قمشه‌ای: و اگر خدا به عقوبت عمل زشت مردم و دعای شرّی که در حق خود می‌کنند به مانند خیرات تعجیل می‌فرمود مردم همه محکوم مرگ و هلاک می‌شدند و لیکن ما آنان را که به لقای ما امیدوار نیستند به همان حال سرگردانی در کفر و طغیان رها می‌سازیم.
مکارم شیرازی: اگر همانگونه كه مردم در بدست آوردن خوبيها عجله دارند، خداوند (به كيفر اعمالشان) مجازاتشان كند عمرشان به پايان مي‏رسد (و همگي نابود خواهند شد) ولي آنها كه اميد لقاي ما را ندارند بحال خودشان رها مي‏كنيم تا در طغيانشان سرگردان شوند.
وَإِذَا مَسَّ الْإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا فَلَمَّا كَشَفْنَا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنَا إِلَى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۲﴾
انصاریان: و چون انسان را گزند و آسیبی رسد، ما را [در همه حالات] به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده [به یاری] می خواند، پس زمانی که گزند و آسیبش را برطرف کنیم، آن چنان به راه ناسپاسی و گناه می رود که گویی هرگز ما را برای برطرف کردن گزند و آسیبی که به او رسیده [به یاری] نخوانده است!! این گونه برای اسراف کاران اعمالی که همواره انجام می دادند، آراسته شده [تا جایی که زشتی اعمالشان را نمی فهمند.]
خرمشاهی: و چون انسان را رنجى رسد، ما را [در همه حال‏] چه بر پهلو خفته، چه نشسته، چه ايستاده بخواند، آنگاه چون رنجش را از او باز داريم، به راه خود رود، گويى ما را به خاطر رنجى كه به او رسيده بود، به دعا نخوانده است، بدين‏سان در نظر اسرافكاران كار و كردارشان آراسته شده است‏
فولادوند: و چون انسان را آسيبى رسد ما را به پهلو خوابيده يا نشسته يا ايستاده مى‏ خواند و چون گرفتاريش را برطرف كنيم چنان مى ‏رود كه گويى ما را براى گرفتاريى كه به او رسيده نخوانده است اين گونه براى اسرافكاران آنچه انجام مى‏ دادند زينت داده شده است
قمشه‌ای: و هرگاه آدمی را رنج و زیانی رسد همان لحظه به هر حالت باشد از خفته و نشسته و ایستاده فورا ما را به دعا می‌خواند و آن گاه که رنج و زیانش را بر طرف سازیم باز به حال غفلت و غرور چنان باز می‌گردد که گویی هیچ ما را برای دفع ضرر و رنجی که به او رسیده بود نخوانده است! اعمال زشت تبهکاران این چنین در نظرشان زیبا جلوه داده شده است.
مکارم شیرازی: و هنگامي كه به انسان زيان (و ناراحتي) برسد ما را (در همه حال) در حالي كه به پهلو خوابيده، يا نشسته، يا ايستاده است مي‏خواند، اما هنگامي كه ناراحتي او را بر طرف ساختيم چنان مي‏رود كه گوئي هرگز ما را براي حل مشكلي كه به او رسيده نخوانده، اينگونه براي اسرافكاران اعمالشان زينت داده شده است.
وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَجَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ وَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذَلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِينَ ﴿۱۳﴾
انصاریان: یقیناً اقوام پیش از شما را هنگامی که ستم ورزیدند، هلاک کردیم، و پیامبرانشان برای آنان دلایل روشن آوردند، ولی آنان بر آن نبودند که ایمان بیاورند؛ این گونه گروه گناهکار را کیفر می دهیم.
خرمشاهی: و به راستى اقوام پيش از شما را آنگاه كه ستم پيشه كردند، نابود كرديم و پيامبرانشان برايشان معجزات آوردند ولى بر آن نبودند كه ايمان بياورند، بدين‏سان گناهكاران را جزا مى‏دهيم‏
فولادوند: و قطعا نسلهاى پيش از شما را هنگامى كه ستم كردند به هلاكت رسانديم و پيامبرانشان دلايل آشكار برايشان آوردند و[لى] بر آن نبودند كه ايمان بياورند اين گونه مردم بزهكار را جزا مى‏ دهيم
قمشه‌ای: و محقّقا ما اقوام و مللی را پیش از شما به کیفر ظلمشان سخت به دست هلاک سپردیم و نیز به کیفر آنکه پیغمبرانی با آیات و معجزات بر آنها آمد باز هیچ ایمان نیاوردند. ما این گونه مردم بد عمل را به کیفر می‌رسانیم.
مکارم شیرازی: ما امتهاي پيش از شما را، به هنگامي كه ظلم كردند، هلاك كرديم، در حالي كه پيامبرانشان با دلايل روشن به سراغ آنها آمدند ولي آنها ايمان نياوردند، اينگونه گروه مجرمان را جزا مي‏دهيم.
ثُمَّ جَعَلْنَاكُمْ خَلَائِفَ فِي الْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ ﴿۱۴﴾
انصاریان: سپس شما را بعد از آنان در زمین جانشین قرار دادیم تا [بر پایه سنّت آزمایش] بنگریم، چگونه عمل می کنید؟
خرمشاهی: سپس شما را پس از ايشان در اين سرزمين جانشين گردانديم، تا بنگريم كه چگونه رفتار مى‏كنيد
فولادوند: آنگاه شما را پس از آنان در زمين جانشين قرار داديم تا بنگريم چگونه رفتار مى ‏كنيد
قمشه‌ای: سپس ما بعد از آنها شما را در زمین جانشین کردیم تا بنگریم که چگونه عمل خواهید کرد.
مکارم شیرازی: سپس شما را جانشينان آنها در روي زمين - پس از آنان - قرار داديم تا بنگريم شما چگونه عمل مي‏كنيد.
وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۵﴾
انصاریان: و هنگامی که آیات روشن ما بر آنان خوانده شود، کسانی که دیدار [قیامت] ما [و محاسبه شدن اعمالشان] را امید ندارند، می گویند: قرآنی غیر این بیاور یا آن را [به آیاتی دیگر که خوش آیند طبع ما باشد] تغییر ده!! بگو: مرا نرسد که آن را از نزد خود تغییر دهم؛ جز آنچه را به من وحی می شود، پیروی نمی کنم؛ من اگر پروردگارم را نافرمانی کنم، از عذاب روزی بزرگ می ترسم.
خرمشاهی: و چون آيات ما كه روشن و شيواست، بر آنان خوانده شود، نااميدواران به لقائمان [به پيامبر] مى‏گويند قرآنى غير از اين بياور، يا اين را تغيير ده، بگو مرا نرسد كه آن را از پيش خود تغيير دهم، جز از وحى كه به من مى‏شود، از چيزى پيروى نمى‏كنم، من اگر از پروردگارم نافرمانى كنم، از عذاب روز سهمگين مى‏ترسم‏
فولادوند: و چون آيات روشن ما بر آنان خوانده شود آنانكه به ديدار ما اميد ندارند مى‏ گويند قرآن ديگرى جز اين بياور يا آن را عوض كن بگو مرا نرسد كه آن را از پيش خود عوض كنم جز آنچه را كه به من وحى مى ‏شود پيروى نمى ‏كنم اگر پروردگارم را نافرمانى كنم از عذاب روزى بزرگ مى‏ ترسم
قمشه‌ای: و هرگاه آیات روشن ما بر خلق تلاوت شود منکران معاد که امیدوار به لقاء ما نیستند گویند که قرآنی غیر از این بیاور یا همین را مبدل ساز. بگو: مرا نرسد که از پیش خود قرآن را تبدیل کنم من جز آنچه را که به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم، من اگر عصیان پروردگارم کنم از عذاب روز بزرگ قیامت سخت می‌ترسم.
مکارم شیرازی: و هنگامي كه آيات روشن ما بر آنها خوانده مي‏شود كساني كه اميد لقاي ما (و رستاخيز) را ندارند مي‏گويند قرآني غير از اين بياور، و يا آنرا تبديل كن (و آيات نكوهش بتها را بردار!) بگو من حق ندارم كه آنرا از پيش خود تغيير دهم، فقط از چيزي كه بر من وحي مي‏شود پيروي مي‏كنم، من اگر معصيت پروردگارم را كنم از مجازات روز بزرگ (قيامت) مي‏ترسم.
قُلْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِنْ قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۱۶﴾
انصاریان: بگو: اگر خدا می خواست آن را بر شما نمی خواندم، و او هم شما را به آن آگاه نمی کرد؛ همانا مدت ها پیش از نزول قرآن در میان شما بودم، [و ادعای پیامبری نداشتم، اکنون صدق پیامبری خود را با این قرآن اثبات می کنم] آیا نمی اندیشید؟
خرمشاهی: بگو اگر خداوند مى‏خواست آن را بر شما نمى‏خواندم و خود خداوند هم شما را از آن آگاه نمى‏ساخت، [بنگريد] كه پيش از آن عمرى در ميان شما به سر برده‏ام، چرا تعقل نمى‏كنيد؟
فولادوند: بگو اگر خدا مى‏ خواست آن را بر شما نمى‏ خواندم و [خدا] شما را بدان آگاه نمى‏ گردانيد قطعا پيش از [آوردن] آن روزگارى در ميان شما به سر برده‏ ام آيا فكر نمى ‏كنيد
قمشه‌ای: بگو اگر خدا نمی‌خواست هرگز بر شما تلاوت این قرآن نمی‌کردم و او هم شما را به آن آگاه نمی‌ساخت، زیرا من عمری پیش از این میان شما زیستم (که دعوی رسالت نداشتم) آیا عقل و فکرتان را کار نمی‌بندید؟
مکارم شیرازی: بگو اگر خدا مي‏خواست من اين آيات را بر شما نمي‏خواندم و از آن آگاهتان نمي‏كردم چه اينكه مدتها پيش از اين در ميان شما زندگي نمودم آيا نمي‏فهميد؟!
فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ ﴿۱۷﴾
انصاریان: پس ستمکارتر از کسی که بر خدا دروغ بندد یا آیاتش را تکذیب کند، کیست؟ یقیناً گنهکاران، رستگار نخواهند شد.
خرمشاهی: بدين‏سان كيست ستمكارتر از كسى كه بر خداوند دروغ بندد، يا آيات او را دروغ انگارد، به راستى كه گنهكاران رستگار نمى‏شوند
فولادوند: پس كيست ‏ستمكارتر از آن كس كه دروغى بر خداى بندد يا آيات او را تكذيب كند به راستى مجرمان رستگار نمى ‏شوند
قمشه‌ای: پس کیست ستمکارتر از آن که به خدا نسبت دروغ دهد یا آیات او را تکذیب کند؟ و البته بدکاران هرگز به فلاح و رستگاری نخواهند رسید.
مکارم شیرازی: چه كسي ستمكارتر است از آن كس كه بر خدا دروغ مي‏بندد و آيات او را تكذيب مي‏كند، مسلما مجرمان رستگار نخواهند شد.
وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۱۸﴾
انصاریان: و آنان به جای خدا چیزهایی را می پرستند که نه زیانی به آنان می رسانند و نه سودی به آنان می دهند؛ و می گویند: اینان شفیعان ما نزد خدایند. بگو: آیا خدا را به شفیعانی خبر می دهید که آنها را در آسمان ها و زمین [به عنوان شفیع] نمی شناسد؟ او از آنچه که شریک او قرار می دهند، منزّه و برتر است.
خرمشاهی: و به جاى خداوند چيزى را مى‏پرستند كه نه زيانى به آنان مى‏رساند و نه سودى، و مى‏گويند اينان شفيعان ما در نزد خداوند هستند، بگو آيا خداوند را به چيزى كه در آسمانها و زمين به آن علم ندارد، آگاهى مى‏دهيد؟ او پاك و منزه است از آنچه شريك او قرار مى‏دهند
فولادوند: و به جاى خدا چيزهايى را مى ‏پرستند كه نه به آنان زيان مى ‏رساند و نه به آنان سود مى‏ دهد و مى‏ گويند اينها نزد خدا شفاعتگران ما هستند بگو آيا خدا را به چيزى كه در آسمانها و در زمين نمى‏ داند آگاه مى‏ گردانيد او پاك و برتر است از آنچه [با وى] شريك مى‏ سازند
قمشه‌ای: و بت‌هایی را به جای خدا پرستش می‌کنند که آن بتان به آنها هیچ ضرر و نفعی نمی‌رسانند، و می‌گویند که این بتان شفیع ما نزد خدا هستند بگو: شما می‌خواهید خدا را یاد آور سازید به چیزی که خدا در همه آسمانها و زمین علم به آن ندارد؟ خدا از آنچه شریک او قرار می‌دهند منزه و برتر است.
مکارم شیرازی: و غير از خدا چيزهائي را پرستش مي‏كنند كه نه به آنها زيان مي‏رساند و نه سودي به آنان مي‏دهد، و مي‏گويند اينان شفيعان ما نزد خدا هستند بگو: آيا خداوند را به چيزي خبر مي‏دهيد كه در آسمانها و زمين سراغ ندارد؟ منزه است او، و برتر است از آن شريكهائي كه قرار مي‏دهند.
وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۱۹﴾
انصاریان: و مردم [بر محور یکتاپرستی] جز امت واحدی نبودند؛ پس [چیزی نگذشت که درباره دین] دچار اختلاف شدند؛ و اگر از سوی پروردگارت، فرمانی مقرّر نشده بود [که عذاب اختلاف کنندگان تا قیامت به تأخیر افتد] یقیناً میان آنان در آنچه اختلاف می کنند، داوری می شد [و نتیجه داوری نابودی آنان و انقراض نسلشان بود.]
خرمشاهی: و مردم جز امتى واحده نبودند كه سپس اختلاف پيدا كردند، و اگر وعده خداوند از پيش مقرر نگشته بود [به تاخير حكم و عذاب‏] بين آنان در آنچه اختلاف دارند، داورى مى‏شد
فولادوند: و مردم جز يك امت نبودند پس اختلاف پيدا كردند و اگر وعده‏ اى از جانب پروردگارت مقرر نگشته بود قطعا در آنچه بر سر آن با هم اختلاف مى كنند ميانشان داورى مى ‏شد
قمشه‌ای: و مردم (در فطرت توحید) یک طایفه بیش نبودند پس از آن فرقه فرقه شدند (و به انواع شرک و دینهای باطل گرویدند) و اگر کلمه‌ای که در ازل از حق سبقت یافته (که برای آزمایش مهلت یابند) نبود البته اختلافاتشان خاتمه یافته و حکم به هلاکت کافران داده می‌شد.
مکارم شیرازی: و (در آغاز) همه مردم امت واحدي بودند سپس اختلاف كردند، و اگر فرماني از طرف پروردگار تو (درباره عدم مجازات سريع آنان) نبود، در آنچه اختلاف داشتند ميان آنها داوري مي‏كرد.
وَيَقُولُونَ لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ ﴿۲۰﴾
انصاریان: و می گویند: چرا از سوی پروردگارش معجزه ای [چون عصای موسی وناقه صالح وغیر آن] بر او نازل نشده؟ بگو: [آمدن و نیامدن معجزه از امور غیبی است و] غیب ویژه خداست؛ پس [به خاطر لجاجت و مخالفت با حق] به انتظار [عذاب] باشید که من هم با شما از منتظرانم.
خرمشاهی: و مى‏گويند چرا از سوى پروردگارش معجزه‏اى بر او نازل نمى‏گردد؟ بگو [آگاهى از] غيب خاص خداوند است، پس انتظار بكشيد من نيز از منتظران خواهم بود
فولادوند: و مى‏ گويند چرا معجزه ‏اى از جانب پروردگارش بر او نازل نمى ‏شود بگو غيب فقط به خدا اختصاص دارد پس منتظر باشيد كه من هم با شما از منتظرانم
قمشه‌ای: و گویند: چرا بر او آیت و معجزی از جانب خدایش نیامد (که قهرا مردم مطیع شوند)؟ پاسخ ده که دانای غیب خداست و بس، اینک شما منتظر (عذاب خدا) باشید من هم با شما منتظر (نصرت او) می‌باشم.
مکارم شیرازی: و مي‏گويند چرا معجزه‏ اي از پروردگارش بر او نازل نمي‏شود؟ بگو غيب (و معجزات) براي خدا (و به فرمان او) است شما در انتظار باشيد من هم با شما در انتظارم (شما در انتظار معجزات اقتراحي و بهانه جويانه باشيد و من هم در انتظار مجازات شما!).
وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آيَاتِنَا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْرًا إِنَّ رُسُلَنَا يَكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ ﴿۲۱﴾
انصاریان: و چون مردم را پس از رنج و آسیبی که به آنان رسیده، رفاه و آسایشی بچشانیم [به جای سپاس و ستایش] ناگاه در آیات ما به نیرنگ و بداندیشی برخیزند [و برای نپذیرفتن آن به بهانه ها و توجیهات بی پایه متوسّل شوند] بگو: خدا در کیفر و مجازات، سریع تر و کارآمدتر است. مسلماً فرستادگان ما [که فرشتگان و نویسندگانِ اعمالند] آنچه نیرنگ و بداندیشی می کنید [در نامه عمل شما] ثبت می کنند.
خرمشاهی: و چون به مردم، بعد از رنجى كه به ايشان رسيده است، راحتى بچشانيم، آنگاه است كه در آيات ما بدسگالى مى‏كنند، بگو خداوند مكرانديش چابك‏ترى است، بى‏گمان فرشتگان ما هر مكرى را كه مى‏ورزيد مى‏نويسند
فولادوند: و چون مردم را پس از آسيبى كه به ايشان رسيده است رحمتى بچشانيم بناگاه آنان را در آيات ما نيرنگى است بگو نيرنگ خدا سريع‏تر است در حقيقت فرستادگان [=فرشتگان] ما آنچه نيرنگ مى ‏كنيد مى ‏نويسند
قمشه‌ای: و ما هرگاه بر آدمیان بعد از آنکه آنان را رنج و زیانی رسید رحمتی فرستیم آن‌گاه در محو آیات ما مکر و سیاست به کار می‌برند. بگو: مکر و سیاست الهی سریعتر است، همانا رسولان ما (فرشتگان و قوای عالم) مکرهای شما را می‌نویسند.
مکارم شیرازی: هنگامي كه به مردم رحمتي پس از زياني كه به آنها رسيده مي‏چشانيم آنها در آيات ما مكر مي‏كنند (و دست به توجيهات ناروا براي آن نعمت و رحمت مي‏زنند) بگو خداوند از شما سريعتر چاره جوئي مي‏كند، و رسولان ما آنچه مكر مي‏كنيد (و نقشه مي‏كشيد) مي‏نويسند.
هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴿۲۲﴾
انصاریان: او کسی است که شما را در خشکی و دریا گردش می دهد، تا آن گاه که در کشتی ها باشید و کشتی ها مسافرانش را با بادی ملایم و آرام حرکت دهند، و کشتی نشینان به آن باد ملایم و آرام شادمان شوند، ناگاه بادی تند و سخت بر آن کشتی وَزَد و از هر طرف موجی سهمگین بر آنان تازد، و یقین کنند که در محاصره [امواج خطرناک] افتاده اند [و راهی برای نجات ندارند]، [در آن هنگامه هلاکت بار] خدا را در حالی که ایمان و عبادت را از هر گونه شرکی برای او خالص می کنند، می خوانند که اگر ما را از این [عرصه هلاکت بار] نجات دهی، مسلماً و قطعاً از سپاس گزاران خواهیم شد.
خرمشاهی: او كسى است كه شما را در خشكى و دريا سير مى‏دهد و چون در كشتى نشينيد، كشتيها ايشان را با بادى خوش پيش برد، و به آن شادمان شوند، [آنگاه‏] تندبادى بر آن بوزد و موج از هر سو به سوى آنان آيد، و دانند كه از هر سو گرفتار شده‏اند، [آن وقت است كه‏] خداوند را -در حالى كه دين خود را براى او پاك و پيراسته دارندخوانند [و گويند] اگر از اين [بليه‏] نجاتمان دهى، بى‏شك از شاكران خواهيم بود
فولادوند: او كسى است كه شما را در خشكى و دريا مى‏ گرداند تا وقتى كه در كشتيها باشيد و آنها با بادى خوش آنان را ببر ند و ايشان بدان شاد شوند [بناگاه] بادى سخت بر آنها وزد و موج از هر طرف بر ايشان تازد و يقين كنند كه در محاصره افتاده‏ اند در آن حال خدا را پاكدلانه مى‏ خوانند كه اگر ما را از اين [ورطه] بر هانى قطعا از سپاسگزاران خواهيم شد
قمشه‌ای: اوست آن که شما را در برّ و بحر سیر می‌دهد تا آن‌گاه که در کشتی نشینید و کشتی با باد ملایمی سرنشینان را به حرکت آرد و آنها بدان شادمان و خوشوقت باشند ناگاه باد تندی بر کشتی بوزد و سرنشینان از هر جانب به امواج خطر در افتند و خود را در ورطه هلاکت ببینند آن زمان خدا را به اخلاص و دین فطرت بخوانند که (بار الها) اگر ما را از این خطر نجات بخشی دیگر همیشه شکر و سپاس تو خواهیم کرد.
مکارم شیرازی: او كسي است كه شما را در خشكي و دريا سير مي‏دهد تا اينكه در كشتي قرار مي‏گيريد و بادهاي موافق آنها را (به سوي مقصد) حركت مي‏دهند و خوشحال مي‏شوند ناگهان طوفان شديدي مي‏وزد و امواج از هر سو به سراغ آنها مي‏آيد و گمان مي‏برند هلاك خواهند شد در اين موقع خدا را از روي اخلاص عقيده مي‏خوانند كه اگر ما را نجات دهي حتما از سپاسگزاران خواهيم بود.
فَلَمَّا أَنْجَاهُمْ إِذَا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا بَغْيُكُمْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۲۳﴾
انصاریان: پس هنگامی که آنان را نجات بخشد، ناگهان در زمین به ناحق تجاوز و سرکشی می کنند. ای مردم! تجاوز و سرکشی شما فقط به زیان خود شماست؛ [چند روزی محدود از] کالای زندگی دنیا [بهره می برید]؛ آن گاه بازگشتتان به سوی ماست؛ پس شما را به اعمالی که همواره انجام می دادید، آگاه می کنیم.
خرمشاهی: و چون نجاتشان دهد، آنگاه است كه به ناحق در زمين سركشى كنند، اى مردم بدانيد كه سركشى‏تان به زيان شماست، بهره‏ورى [كوتاهى از] زندگانى دنياست، سپس بازگشتتان به سوى ماست و شما را از [حقيقت و نتيجه‏] كار و كردارتان آگاه مى‏سازيم‏
فولادوند: پس چون آنان را رهانيد ناگهان در زمين بناحق سركشى مى كنند اى مردم سركشى شما فقط به زيان خود شماست‏ شما بهره زندگى دنيا را [مى‏طلبيد] سپس بازگشت‏ شما به سوى ما خواهد بود پس شما را از آنچه انجام مى‏ داديد باخبر خواهيم كرد
قمشه‌ای: اما پس از آنکه خدا از غرق نجاتشان داد باز در زمین به نا حق ظلم و ستمگری آغاز کنند. ای مردم شما هر ظلم و ستم کنید منحصرا به نفس خویش کنید در پی متاع فانی دنیا، آن‌گاه در آخرت به سوی ما باز می‌گردید و شما را به آنچه می‌کرده‌اید آگاه می‌سازیم.
مکارم شیرازی: اما هنگامي كه آنها را رهائي بخشيد، (دوباره) در زمين، بدون حق، ستم مي‏كنند اي مردم ستمهاي شما به زيان خود شماست، بهره‏ اي از زندگي دنيا (مي بريد) سپس بازگشت شما بسوي ماست و (خدا) شما را به آنچه عمل مي‏كرديد خبر مي‏دهد.
إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۴﴾
انصاریان: در حقیقت، داستان زندگی دنیا [در زود گذر بودن] مانند آبی است که از آسمان نازل کردیم، پس گیاهان و روییدنی های زمین از آنچه مردم و چهارپایان از آن می خورند، با آن آب در آمیخت [و رشد و نمو یافت] تا آن گاه که زمین [سرسبزی و نهایت زیبایی و] زینتش را [از آن همه روییدنی های رنگارنگ هم چون عروس] بر خود گرفت، و اهل آن گمان کردند که قدرت [هر نوع بهره برداری را] از آن [چهره زیبا و آراسته] دارند، [که ناگهان] فرمان ما در شبی یا روزی [به صورت سرمایی سخت یا صاعقه ای آتش زا یا توفانی بنیان کن] به زمین رسید، پس همه گیاهان را به صورت گیاهان خشک درو شده درآوردیم که گویی دیروز [چنین زراعتی] وجود نداشته. این گونه نشانه ها [ی قدرت خود] را برای گروهی که می اندیشند، بیان می کنیم.
خرمشاهی: همانا داستان زندگانى دنيا، همانند داستان آبى است كه آن را از آسمان فرو فرستاديم و رستنيهاى خاك از آنچه مردمان يا چارپايان مى‏خورند، با آن درهم آميخت [و انبوه شد] تا آنجا كه زمين گل و شكوفه‏هايش را برآورد و آراسته گشت، و سپس اهلش گمان كردند كه مهار كار در دست آنان است، [آنگاه‏] فرمان ما در شب يا روز در رسيد و آن را چون محصول درو شده گردانديم، گويى كه ديروز هيچ چيز نبوده است، بدين‏سان آيات [خود] را براى انديشه‏وران روشن و شيوا بيان مى‏داريم‏
فولادوند: در حقيقت مثل زندگى دنيا بسان آبى است كه آن را از آسمان فرو ريختيم پس گياه زمين از آنچه مردم و دامها مى ‏خورند با آن درآميخت تا آنگاه كه زمين پيرايه خود را برگرفت و آراسته گرديد و اهل آن پنداشتند كه آنان بر آن قدرت دارند شبى يا روزى فرمان [ويرانى] ما آمد و آن را چنان در ويده كرديم كه گويى ديروز وجود نداشته است اين گونه نشانه‏ ها[ى خود] را براى مردمى كه انديشه مى كنند به روشنى بيان مى ‏كنيم
قمشه‌ای: محقّقا در مثل، زندگانی دنیا به آبی ماند که از آسمانها فرو فرستادیم تا به آن باران انواع مختلف گیاه زمین از آنچه آدمیان و حیوانات تغذیه کنند در هم رویند تا آن‌گاه که زمین (از خرمی و سبزی) به خود زیور بسته و آرایش کند و مردمش خود را بر آن قادر و متصرف پندارند ناگهان فرمان ما به شب یا روز در رسد و آن همه زیب و زیور زمین را دور کند و چنان خشک شود که گویی دیروز هیچ نبوده است. این گونه آیات خود را به تفصیل برای اهل فکرت بیان می‌کنیم.
مکارم شیرازی: زندگي دنيا همانند آبي است كه از آسمان نازل كرده‏ ايم كه بر اثر آن گياهان گوناگون كه مردم و چهار پايان از آن مي‏خورند، مي‏رويد، تا زماني كه روي زمين زيبائي خود را (از آن) گرفته و تزيين مي‏گردد و اهل آن مطمئن مي‏شوند كه مي‏توانند از آن بهره مند گردند (ناگهان) فرمان ما شب هنگام يا در روز براي نابودي آن) فرا مي‏رسد (سرما يا صاعقه‏ اي را بر آن مسلط مي‏سازيم) و آنچنان آنرا درو مي‏كنيم كه (گوئي) هرگز نبوده است اينچنين آيات خود را براي گروهي كه تفكر مي‏كنند شرح مي‏دهيم.
وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۲۵﴾
انصاریان: و خدا [مردم را] به سرای سلامت و امنیت [که بهشتِ عنبر سرشت است] دعوت می کند و هر که را بخواهد به راهی راست هدایت می نماید.
خرمشاهی: و خداوند به سوى دارالسلام [ سراى سلامت، بهشت‏] مى‏خواند و هركس را كه بخواهد به راه راست هدايت مى‏كند
فولادوند: و خدا [شما را] به سراى سلامت فرا مى‏ خواند و هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى ‏كند
قمشه‌ای: و خدا به سر منزل سعادت و سلامت می‌خواند و هر که را می‌خواهد به راه مستقیم هدایت می‌کند.
مکارم شیرازی: و خداوند دعوت به سراي صلح و سلامت مي‏كند و هر كس را بخواهد به راه راست هدايت مي‏نمايد.
لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ وَلَا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۶﴾
انصاریان: برای کسانی که نیکی کردند، [بهترین] پاداش و افزون [بر آن] است؛ و چهره آنان را سیاهی و خواری نمی پوشاند؛ آنان اهل بهشت اند [و] در آن جاودانه اند.
خرمشاهی: براى نيكوكاران بهشت و [نعمتى‏] افزونتر هست، و بر چهره آنان غبار [رنج‏] و خوارى ننشيند، اينان بهشتيانند و در آن جاودانه‏اند
فولادوند: براى كسانى كه كار نيكو كرده‏ اند نيكويى [بهشت] و زياده [بر آن] است چهره ‏هايشان را غبارى و ذلتى نمى ‏پوشاند اينان اهل بهشتند [و] در آن جاودانه خواهند بود
قمشه‌ای: مردم نیکوکار به نیکوترین پاداش عمل خود و زیادتیی (از لطف خدا) نایل شوند و هرگز بر رخسار آنها گرد خجلت و ذلت ننشیند، آنانند اهل بهشت و در آنجا تا ابد متنعّمند.
مکارم شیرازی: كساني كه نيكي كردند، پاداش نيك و زياده بر آن دارند و تاريكي و ذلت چهره‏ هايشان را نمي‏پوشاند آنها ياران بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند.
وَالَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئَاتِ جَزَاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِهَا وَتَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ مَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ كَأَنَّمَا أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعًا مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِمًا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۷﴾
انصاریان: و کسانی که مرتکب بدی ها شدند، کیفر هر بدی مانند همان بدی است و خواری آنان را فرامی گیرد، برای آنان از [خشم و عذاب] خدا هیچ حافظ و نگه دارنده ای نخواهد بود؛ گویی چهره هایشان با پاره هایی از شب تاریک پوشیده شده؛ آنان اهل آتش اند و در آن جاودانه اند.
خرمشاهی: و بدكرداران [بدانند كه‏] جزاى بدى همانند آن است، و بر چهره‏هاى آنان غبار خوارى نشيند، در برابر خداوند پشت و پناهى ندارند، گويى چهره‏هاى آنان با تكه‏هايى از شب تاريك پوشيده شده است، اينان دوزخيانند و در آن جاودانه‏اند
فولادوند: و كسانى كه مرتكب بديها شده‏ اند [بدانند كه] جزاى [هر] بدى مانند آن است و خوارى آنان را فرو مى‏ گيرد در مقابل خدا هيچ حمايتگرى براى ايشان نيست گويى چهره ‏هايشان با پاره‏ اى از شب تار پوشيده شده است آنان همدم آتشند كه در آن جاودانه خواهند بود
قمشه‌ای: و کسانی که مرتکب اعمال بد شدند به قدر همان اعمال زشت مجازات شوند و گرد خواری و رسوایی بر رخسارشان نشیند، و نگهبانی از (عذاب) خدا نیابند، گویی روی آنها را قطعه‌هایی از شب ظلمانی پوشانده‌اند، آنان اهل آتش دوزخ و در آن همیشه معذبند.
مکارم شیرازی: اما كساني كه مرتكب گناهان شدند جزاي بدي بمقدار آن دارند و ذلت و خواري چهره آنها را مي‏پوشاند و هيچ چيز نمي‏تواند آنها را از (مجازات) خدا نگهدارد، (چهره‏ هاشان آنچنان تاريك است كه) گوئي پاره‏ هائي از شب تاريك صورت آنها را پوشانده، آنها ياران آتشند و جاودانه در آن خواهند ماند.
وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا مَكَانَكُمْ أَنْتُمْ وَشُرَكَاؤُكُمْ فَزَيَّلْنَا بَيْنَهُمْ وَقَالَ شُرَكَاؤُهُمْ مَا كُنْتُمْ إِيَّانَا تَعْبُدُونَ ﴿۲۸﴾
انصاریان: و [یاد کن] روزی را که همه آنان را [در قیامت] جمع می کنیم، آن گاه به مشرکان می گوییم: شما و معبودانتان در جایگاه خود بایستید؛ پس میان آنان و معبودشان جدایی می اندازیم، و معبودانشان به آنان خطاب می کنند: شما در دنیا ما را نمی پرستیدید [بلکه شیطان و هوای نفس خود را می پرستیدید.]
خرمشاهی: و روزى كه همگى آنان را محشور گردانيم، آنگاه به مشركان گوييم شما و شريكانى كه قائل بوديد، باشيد و بنگريد، سپس بين ايشان جدايى اندازيم و شريكانى كه ايشان قائل بوده‏اند گويند شما [به حقيقت‏] ما را نپرستيده‏ايد
فولادوند: و [ياد كن] روزى را كه همه آنان را گرد مى ‏آوريم آنگاه به كسانى كه شرك ورزيده‏ اند مى‏ گوييم شما و شريكانتان بر جاى خود باشيد پس ميان آنها جدايى مى‏ افكنيم و شريكان آنان مى‏ گويند در حقيقت‏ شما ما را نمى ‏پرستيديد
قمشه‌ای: و ما روزی همه خلق را جمع آریم آن‌گاه به مشرکان گوییم: شما و بتهاتان در مکان خود بایستید، سپس میانشان جدایی افکنیم، و بتان و سایر معبودان باطل زبان گشوده گویند: شما هرگز ما را پرستش نمی‌کردید.
مکارم شیرازی: بخاطر بياوريد آن روز را كه همه آنها را جمع مي‏كنيم سپس به مشركان مي‏گوئيم شما و معبودهايتان در جاي خودتان باشيد (تا به حسابتان رسيدگي شود) سپس آنها را از هم جدا مي‏كنيم (و از هر يك جداگانه سؤ ال مي‏نمائيم) و معبودهايشان (به آنها) مي‏گويند شما (هرگز) ما را عبادت نمي‏كرديد!
فَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ إِنْ كُنَّا عَنْ عِبَادَتِكُمْ لَغَافِلِينَ ﴿۲۹﴾
انصاریان: پس خدا میان ما و شما از جهت شهادت کافی است که ما یقیناً از پرستش شما نسبت به خود بی خبر بودیم.
خرمشاهی: آرى خداوند بين ما و شما گواه بس كه ما از عبادت شما به كلى بى‏خبر بوديم‏
فولادوند: و گواهى خدا ميان ما و ميان شما بس است به راستى ما از عبادت شما بى‏ خبر بوديم
قمشه‌ای: پس شهادت و حکم خدا میان ما و شما کفایت کند که ما از پرستش شما غافل بودیم.
مکارم شیرازی: همين بس كه خدا ميان ما و شما گواه است كه ما از عبادت كردن شما غافل (و بيخبر) بوديم.
هُنَالِكَ تَبْلُو كُلُّ نَفْسٍ مَا أَسْلَفَتْ وَرُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۳۰﴾
انصاریان: آنجاست که هر کسی [به پاداش] هر عملی که از پیش فرستاده گرفتار آید، همه به سوی خدا ـ سرپرست حقیقی خود ـ بازگردانده می شوند، و آنچه را همواره به دروغ شریک خدا انگاشته بودند [گم شده] از دستشان می رود.
خرمشاهی: آنجاست كه هر كسى جزاى آنچه در گذشته انجام داده است، مى‏چشد، و به پيشگاه خداوند كه سرور راستين آنهاست، بازبرده شوند، و بر ساخته‏هايشان بر باد رود و از ديد آنان ناپديد شود
فولادوند: آنجاست كه هر كسى آنچه را از پيش فرستاده است مى ‏آزمايد و به سوى خدا مولاى حقيقى خود بازگردانيده مى ‏شوند و آنچه به دروغ برمى‏ ساخته‏ اند از دستشان به در مى ‏رود
قمشه‌ای: در آن روز هر شخصی جزاء اعمال نیک و بدی که پیش از این کرده خواهد دید و همه به سوی خدا معبود و مولای حقیقی خود بازگردانده شوند، و خدایان باطل که به دروغ به خدایی می‌بستند همه از دستشان برود.
مکارم شیرازی: در آن هنگام (و در آنجا) هر كس عملي را كه قبلا انجام داده است مي‏آزمايد و همگي به سوي الله، مولا و سرپرست حقيقتي خود باز مي‏گردند، و آنها را كه به دروغ شريك خدا قرار داده بودند گم و نابود مي‏شوند.
قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿۳۱﴾
انصاریان: بگو: کیست که شما را از آسمان و زمین روزی می دهد؟ یا کیست که بر گوش ها و چشم ها مالکیّت و حکومت دارد؟ و کیست که زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون می آورد؟ و کیست که همواره امور [جهان هستی] را تدبیر می کند؟ به زودی خواهند گفت: خدا! پس بگو: آیا [از پرستش غیر او] نمی پرهیزید؟!
خرمشاهی: بگو چه كسى شما را از آسمان و زمين روزى مى‏دهد، يا كيست كه بر گوشها و چشمها حاكم است؟ و كيست كه زنده را از مرده و مرده را از زنده بر مى‏آورد، و كيست كه كار [جهان‏] را تدبير مى‏كند، زودا كه خواهند گفت خدا، بگو پس چرا پروا نمى‏كنيد؟
فولادوند: بگو كيست كه از آسمان و زمين به شما روزى مى ‏بخشد يا كيست كه حاكم بر گوشها و ديدگان است و كيست كه زنده را از مرده بيرون مى ‏آورد و مرده را از زنده خارج مى‏ سازد و كيست كه كارها را تدبير مى ‏كند خواهند گفت‏ خدا پس بگو آيا پروا نمى ‏كنيد
قمشه‌ای: مشرکان را بگو: کیست که از آسمان و زمین به شما روزی می‌دهد؟ یا کیست که گوش و چشمها عطا می‌کند؟ و کیست که از مرده زنده و از زنده مرده برمی‌انگیزد؟ و کیست که فرمانش عالم آفرینش را منظم می‌دارد؟ پس خواهند گفت: خدای یکتاست. به آنها بگو: پس چرا خدا ترس نمی‌شوید؟
مکارم شیرازی: بگو چه كسي شما را از آسمان و زمين روزي مي‏دهد و يا چه كسي مالك (و خالق) گوش و چشم هاست و چه كسي زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج مي‏سازد و چه كسي امور (جهان) را تدبير مي‏كند؟ به زودي (در پاسخ) مي‏گويند: خدا، بگو پس چرا تقوا پيشه نمي‏كنيد (و از خدا نمي‏ترسيد)؟!
فَذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلَالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ﴿۳۲﴾
انصاریان: این است خدا، پروردگار حقیقی شما، بنابراین بعد از حق چیزی جز گمراهی و ضلالت وجود دارد؟ پس چگونه شما را از حق بازمی گردانند؟
خرمشاهی: اين چنين است خداوند كه پروردگار راستين شماست، و پس از حق غير از گمراهى چيست، پس چگونه به بيراهه مى‏رويد
فولادوند: اين است‏ خدا پروردگار حقيقى شما و بعد از حقيقت جز گمراهى چيست پس چگونه [از حق] بازگردانيده مى ‏شويد
قمشه‌ای: چنین خدای قادر یکتایی به حقیقت پروردگار شماست و بعد از حق و حقیقت چه باشد غیر گمراهی؟ پس به کجا می‌برندتان؟
مکارم شیرازی: اينچنين است خداوند پروردگار حق شما، با اينحال بعد از حق جز گمراهي وجود دارد؟ پس چرا (از پرستش او) روي مي‏گردانيد؟!
كَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۳۳﴾
انصاریان: این گونه فرمان قاطعانه پروردگارت درباره فاسقان محقّق و ثابت شد که اینان [به سبب گناه و لجاجت] ایمان نمی آورند.
خرمشاهی: بدين‏سان سخن [حكم‏] پروردگارت بر نافرمانان تحقق يافت كه ايمان نمى‏آورند
فولادوند: اين گونه سخن پروردگارت بر كسانى كه نافرمانى كردند به حقيقت پيوست [چرا] كه آنان ايمان نمى ‏آورند
قمشه‌ای: این چنین حکم شقاوت و کلمه عذاب بر فاسقان محقق شد که دیگر ایمان نمی‌آورند.
مکارم شیرازی: اينچنين فرمان پروردگارت بر فاسقان مسلم شده كه آنها (پس از اينهمه طغيان و گناه) ايمان نخواهند آورد.
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللَّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿۳۴﴾
انصاریان: بگو: آیا از معبودهای شما کسی هست که جهان آفرینش را ایجاد نماید و سپس آن را [پس ازفانی شدن، به قیامت] بازگرداند؟ بگو: فقط خداست که جهان آفرینش را می آفریند سپس آن را [پس از فنا] بازمی گرداند، پس چگونه [از حق] منصرفتان می کنند؟
خرمشاهی: بگو آيا از شريكانى كه قائل شده‏ايد كسى هست كه آفرينش را آغاز كند و سپس باز گرداند؟ بگو [فقط] خداوند است كه آفرينش را آغاز مى‏كند و سپس باز مى‏گرداند، پس چگونه به بيراهه مى‏رويد؟
فولادوند: بگو آيا از شريكان شما كسى هست كه آفرينش را آغاز كند و سپس آن را برگرداند بگو خداست كه آفرينش را آغاز مى ‏كند و باز آن را برمى‏ گرداند پس چگونه [از حق] بازگردانيده مى ‏شويد
قمشه‌ای: بگو که آیا هیچ یک از بتان و خدایان شما بر این کار قادر است که در آغاز خلق را بیافریند و سرانجام برگرداند؟ بگو: تنها خدای یکتاست که در اول خلایق را خلق کرده آن گاه همه را (به سوی خود) بازمی‌گرداند، پس کجا می‌گردانندتان؟
مکارم شیرازی: بگو آيا هيچيك از معبودهاي شما آفرينش را ايجاد و سپس باز مي‏گرداند؟ بگو تنها خدا آفرينش را ايجاد كرده سپس باز مي‏گرداند، با اينحال چرا از حق رويگردان مي‏شويد؟
قُلْ هَلْ مِنْ شُرَكَائِكُمْ مَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَنْ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا يَهِدِّي إِلَّا أَنْ يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿۳۵﴾
انصاریان: بگو: آیا از معبودان شما کسی هست که به سوی حق هدایت کند؟ بگو: فقط خداست که به سوی حق هدایت می کند؛ پس آیا کسی که به سوی حق هدایت می کند، برای پیروی شدن شایسته تر است یا کسی که هدایت نمی یابد مگر آنکه هدایتش کنند؟ شما را چه شده؟ چگونه [بدون بصیرت و دانش] داوری می کنید؟
خرمشاهی: بگو آيا از شريكانى كه قائل شده‏ايد كيست كه به راه حق هدايت كند؟ بگو خداوند است كه به راه حق هدايت مى‏كند، آيا كسى كه به راه حق هدايت مى‏كند، سزاوارتر است كه از او پيروى شود يا كسى كه راه نمى‏برد مگر آنكه راه برده شود، شما را چه مى‏شود، چگونه داورى مى‏كنيد؟
فولادوند: بگو آيا از شريكان شما كسى هست كه به سوى حق رهبرى كند بگو خداست كه به سوى حق رهبرى مى ‏كند پس آيا كسى كه به سوى حق رهبرى مى ‏كند سزاوارتر است مورد پيروى قرار گيرد يا كسى كه راه نمى ‏نمايد مگر آنكه [خود] هدايت ‏شود شما را چه شده چگونه داورى مى ‏كنيد
قمشه‌ای: باز بگو: آیا هیچ یک از بتان و خدایان شما مشرکان (کسی را) به راه حق هدایت تواند کرد؟ بگو: تنها خداست که به راه حق هدایت می‌کند، آیا آن که به راه حق رهبری می‌کند سزاوارتر به پیروی است یا آن که خود هدایت نیابد مگر آنکه هدایتش کنند؟ پس شما مشرکان را چه شده، چگونه قضاوت می‌کنید؟
مکارم شیرازی: بگو آيا هيچيك از معبودهاي شما به سوي حق هدايت مي‏كند؟ - بگو تنها خدا به حق هدايت مي‏كند آيا كسي كه هدايت به حق مي‏كند براي پيروي شايسته تر است يا آن كس كه خود هدايت نمي‏شود مگر هدايتش كنند، شما را چه مي‏شود؟ چگونه داوري مي‏كنيد؟
وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿۳۶﴾
انصاریان: و بیشتر آنان [در عقاید و آرایشان] جز از گمان و ظن پیروی نمی کنند، یقیناً گمان و ظن به هیچوجه انسان را از حق بی نیاز نمی کند، [و جای معرفت و دانش را نمی گیرد] مسلماً خدا به آنچه انجام می دهند، داناست.
خرمشاهی: و بيشترينه‏شان جز از گمان پيروى نمى‏كنند و گمان حق را به بار نمى‏آورد، بى‏گمان خداوند به آنچه مى‏كنند داناست‏
فولادوند: و بيشترشان جز از گمان پيروى نمى كنند [ولى] گمان به هيچ وجه [آدمى را] از حقيقت بى ‏نياز نمى‏ گرداند آرى خدا به آنچه مى كنند داناست
قمشه‌ای: و اکثر این مردم جز از خیال و گمان باطل خود از چیزی پیروی نمی‌کنند در صورتی که گمان و خیالات موهوم هیچ از حق بی‌نیاز نمی‌گرداند (و به علم یقین نمی‌رساند) و خدا به هر چه این کافران می‌کنند آگاه است.
مکارم شیرازی: و بيشتر آنها جز از گمان (و پندارهاي بياساس) پيروي نمي‏كنند (در حالي كه) گمان هرگز انسان را از حق بينياز نمي‏سازد (و به حق نمي‏رساند) خداوند به آنچه انجام مي‏دهند آگاه است.
وَمَا كَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَنْ يُفْتَرَى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۳۷﴾
انصاریان: و این قرآن را نسزد که دروغی ساختگی از سوی غیر خدا باشد، بلکه [با آیات محکم و استوارش] تصدیق کننده کتاب های پیش از خود و شرح و توضیحی بر هر کتاب [آسمانی] است، در آن هیچ تردیدی نیست که از سوی پروردگار جهانیان است.
خرمشاهی: و نشايد كه اين قرآن بر ساخته و از سوى كسى غير از خداوند باشد، بلكه همخوان با چيزى است كه پيشاپيش آن است و روشنگر آن كتاب است، كه در آن ترديدى نيست، [و] از پروردگار جهانيان است‏
فولادوند: و چنان نيست كه اين قرآن از جانب غير خدا [و] به دروغ ساخته شده باشد بلكه تصديق [كننده] آنچه پيش از آن است مى‏ باشد و توضيحى از آن كتاب است كه در آن ترديدى نيست [و] از پروردگار جهانيان است
قمشه‌ای: و این قرآن نه بدان پایه است که کسی جز به وحی خدا تواند بافت، لیکن سایر کتب آسمانی را تصدیق می‌کند و کتاب الهی را به تفصیل بیان می‌کند که بی‌هیچ شک نازل از جانب خدای عالمیان است.
مکارم شیرازی: شايسته نيست (و امكان نداشت) كه اين قرآن بدون وحي الهي به خدا نسبت داده شود ولي تصديقي است براي آنچه پيش از آن است (از كتب آسماني) و تفصيلي است براي آنها، و شكي در آن نيست كه از طرف پروردگار جهانيان است.
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۳۸﴾
انصاریان: ولی [این سبک مغزان بی منطق، در عین روشن بودن حقیقت] می گویند: [پیامبر] آن را به دروغ بافته است. بگو: پس اگر [در ادعای خود] راستگو هستید، سوره ای مانند آن بیاورید، و هر که را جز خدا می توانید [برای این کار] به یاری خود دعوت کنید.
خرمشاهی: يا مى‏گويند كه [پيامبر] آن را برساخته است، بگو اگر راست مى‏گوييد سوره‏اى همانند آن بياوريد و هركس را كه مى‏توانيد، در برابر خداوند [به كمك‏] بخوانيد
فولادوند: يا مى‏ گويند آن را به دروغ ساخته است بگو اگر راست مى‏ گوييد سوره‏ اى مانند آن بياوريد و هر كه را جز خدا مى‏ توانيد فرا خوانيد
قمشه‌ای: بلکه کافران می‌گویند قرآن را (محمد) خود بافته است. بگو: اگر راست می‌گویید شما خود و هم از هر کس نیز می‌توانید کمک بطلبید و یک سوره مانند آن بیاورید.
مکارم شیرازی: آنها مي‏گويند، او قرآن را به دروغ به خدا نسبت داده بگو اگر راست مي‏گوئيد يك سوره همانند آن بياوريد و هر كس را مي‏توانيد غير از خدا (به ياري) بطلبيد.
بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ ﴿۳۹﴾
انصاریان: آری، [عجولانه] حقیقتی را تکذیب کردند که به معارف و مفاهیمش احاطه نداشتند و هنوز تفسیر عینی و تحقّق و ظهور آیاتش [که در قیامت انجام می گیرد] برای آنان نیامده است، کسانی که پیش از آنان بودند [نیز آیات الهی و پیامبران را] این گونه تکذیب کردند؛ پس با تأمل بنگر که سرانجام ستمکاران چگونه بود؟
خرمشاهی: حق اين است كه چيزى را كه به شناخت آن احاطه نيافته‏اند و سرانجام آن هنوز بر آنان آشكار نشده است، دروغ مى‏انگارند، بدين‏سان كسانى كه پيش از اينان بودند نيز دروغ انگار بودند بنگر كه سرانجام ستمكاران چگونه است‏
فولادوند: بلكه چيزى را دروغ شمردند كه به علم آن احاطه نداشتند و هنوز تاويل آن برايشان نيامده است كسانى [هم] كه پيش از آنان بودند همين گونه [پيامبرانشان را] تكذيب كردند پس بنگر كه فرجام ستمگران چگونه بوده است
قمشه‌ای: بلکه انکار چیزی را می‌کنند که علمشان به آن احاطه نیافته و حقیقت و باطن آن هنوز به آنان نرسیده است، پیشینیان هم این چنین رسل و آیات خدا را تکذیب کردند، پس بنگر عاقبت کار ستمکاران عالم به کجا کشید!
مکارم شیرازی: (آنها از روي علم و دانش قرآن را انكار نمي‏كنند) بلكه آنها چيزي را تكذيب كردند كه آگاهي از آن نداشتند، و هنوز واقعيتش بر آنان روشن نشده است اينچنين پيشينيان آنها نيز تكذيب كردند پس بنگر عاقبت كار ظالمان چگونه بود؟!
وَمِنْهُمْ مَنْ يُؤْمِنُ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ لَا يُؤْمِنُ بِهِ وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ ﴿۴۰﴾
انصاریان: و گروهی از مردم به قرآن ایمان می آورند و گروهی ایمان نمی آورند؛ و پروردگارت به مفسدان، داناتر است.
خرمشاهی: و از ايشان كسى هست كه به آن ايمان دارد و كسى هست كه به آن ايمان ندارد و پروردگارت به اهل فساد [از همه‏] آگاه‏تر است‏
فولادوند: و از آنان كسى است كه بدان ايمان مى ‏آورد و از آنان كسى است كه بدان ايمان نمى ‏آورد و پروردگار تو به [حال] فسادگران داناتر است
قمشه‌ای: و برخی از مردم به قرآن ایمان می‌آورند و برخی ایمان نمی‌آورند، و خدای تو حال تبهکاران را بهتر می‌داند.
مکارم شیرازی: و بعضي از آنها ايمان به آن مي‏آورند و بعضي ايمان نمي‏آورند، و پروردگارت به مفسدان آگاهتر است (و آنها را بهتر مي‏شناسد).
وَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ لِي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنْتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَرِيءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۴۱﴾
انصاریان: و اگر تو را تکذیب کردند [تا آنجا که از ایمان آوردنشان ناامید شدی] بگو: عمل من برای من وعمل شما برای شماست، شما از آنچه من انجام می دهم، بیزارید، ومن از آنچه شما انجام می دهید، بیزارم.
خرمشاهی: و اگر تو را دروغگو انگاشتند، بگو عمل من از آن من و عمل شما از آن شما، شما از آنچه من مى‏كنم برى و بركناريد و من از آنچه شما مى‏كنيد برى و بركنارم‏
فولادوند: و اگر تو را تكذيب كردند بگو عمل من به من اختصاص دارد و عمل شما به شما اختصاص دارد شما از آنچه من انجام مى‏ دهم غير مسؤوليد و من از آنچه شما انجام نمى‏ دهيد غير مسؤولم
قمشه‌ای: و اگر تو را تکذیب کردند بگو: عمل من برای من و عمل شما برای شما (هر کس جزای خود را خواهد یافت) شما بری از کردار من هستید و من بیزار از کردار شما.
مکارم شیرازی: و اگر تو را تكذيب كردند بگو: عمل من براي من، و عمل شما براي شما، شما بيزاريد از آنچه من مي‏كنم، و من بيزارم از آنچه شما انجام مي‏دهيد.
وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ كَانُوا لَا يَعْقِلُونَ ﴿۴۲﴾
انصاریان: و برخی از آنان به تو گوش می دهند [ولی گویا نمی شنوند] آیا تو می توانی کران را گرچه اندیشه نمی کنند، بشنوانی؟
خرمشاهی: و از ايشان كسانى هستند كه به [ظاهر به سخن‏] تو گوش مى‏دهند اما آيا تو مى‏توانى [سخنت را] به ناشنوايان بشنوانى، ولو اينكه تعقل نكنند؟
فولادوند: و برخى از آنان كسانى‏ اند كه به تو گوش فرا مى‏ دهند آيا تو كران را هر چند در نيابند شنوا خواهى كرد
قمشه‌ای: برخی از این منکران (چون قرائت قرآن کنی) به ظاهر به تو گوش کنند (ولی به معنی نمی‌شنوند) آیا تو کران را گر چه هیچ عقل و ادراکی ندارند از کلام خدا توانی چیزی بشنوانی؟
مکارم شیرازی: و گروهي از آنان گوش به سوي تو فرا مي‏دهند (اما گوئي هيچ نمي‏شنوند و كرند!)
وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَفَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَلَوْ كَانُوا لَا يُبْصِرُونَ ﴿۴۳﴾
انصاریان: و گروهی از آنان تو را می نگرند [ولی گویا از درک معجزاتت، فهم آیات قرآن، سلامت اخلاق و کردارت با چشم دل ناتوانند]. آیا تو می توانی نابینایان را گرچه از روی بصیرت و بینش نبینند، هدایت کنی؟
خرمشاهی: و از ايشان كسانى هستند كه به [ظاهر] به تو مى‏نگرند، اما آيا تو مى‏توانى نابينايان را هدايت كنى ولو اينكه اهل بصيرت نباشند؟
فولادوند: و از آنان كسى است كه به سوى تو مى ‏نگرد آيا تو نابينايان را هر چند نبينند هدايت توانى كرد
قمشه‌ای: و برخی از منکران (هنگام تلاوت قرآن به چشم ظاهر) در تو می‌نگرند (ولی به مقام باطن تو پی نمی‌برند) آیا تو کوران را گر چه هیچ نبینند هدایت توانی کرد؟
مکارم شیرازی: و گروهي از آنان به سوي تو نگاه مي‏كنند (اما گوئي هيچ نمي‏بينند) آيا تو مي‏تواني نابينايانرا هدايت كني هر چند نبينند؟!
إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۴۴﴾
انصاریان: یقیناً خدا هیچ ستمی به مردم روا نمی دارد، ولی مردم [با روی گردانی از حق] بر خود ستم می ورزند.
خرمشاهی: خداوند هيچ ستمى بر مردم روا نمى‏دارد، ولى مردم خودشان بر خود ستم مى‏كنند
فولادوند: خدا به هيچ وجه به مردم ستم نمى ‏كند ليكن مردم خود بر خويشتن ستم مى كنند
قمشه‌ای: خدا هرگز به مردم ستم نمی‌کند ولی مردم خود در حق خویش ستم می‌کنند.
مکارم شیرازی: خداوند هيچ به مردم ستم نمي‏كند ولي اين مردمند كه به خويشتن ستم مي‏نمايند.
وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ ﴿۴۵﴾
انصاریان: و یاد کن روزی را که خدا آنان را [در قیامت] گرد می آورد، در حالی که گویا [در دنیا] جز ساعتی از روز درنگ نکرده اند، آنان میان خودشان یکدیگر را [به گونه ای که در دنیا می شناختند] می شناسند؛ یقیناً کسانی که دیدار [قیامت] خدا [و محاسبه شدن اعمالشان] را تکذیب کردند، سرمایه وجودشان را تباه نمودند و از راه یافتگان نبودند.
خرمشاهی: و روزى كه آنان را محشور گرداند، گويى جز به اندازه ساعتى از روز [در دنيا يا در گور] به سر نبرده‏اند، و همديگر را مى‏شناسند، به راستى كسانى كه لقاى الهى را انكار كردند و رهيافته نبودند، زيانكار شدند
فولادوند: و روزى كه آنان را گرد مى ‏آورد گويى جز به اندازه ساعتى از روز درنگ نكرده‏ اند با هم اظهار آشنايى مى كنند قطعا كسانى كه ديدار خدا را دروغ شمردند زيان كردند و [به حقيقت] راه نيافتند
قمشه‌ای: و روزی که همه خلایق را جمع آرد گویا (در دنیا) ساعتی از روز بیش درنگ نکرده‌اند، (در آن روز) یکدیگر را کاملا می‌شناسند، آنان که لقای خدا را انکار کردند بسیار زیان کرده‌اند و هرگز راه نیافته‌اند.
مکارم شیرازی: بخاطر بياور روزي را كه آنها را جمع (و محشور) مي‏سازد، و آنچنان احساس مي‏كنند كه گوئي جز ساعتي از روز (در دنيا) توقف نكردند، به آن مقدار كه يكديگر را (ببينند و) بشناسند، آنها كه لقاي خداوند (و رستاخيز) را انكار كردند زيان كردند و هدايت نيافتند.
وَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ ﴿۴۶﴾
انصاریان: اگر پاره ای از عذاب هایی را که [به سبب کفرشان] به آنان وعده می دهیم، به تو نشان دهیم [می بینی که عذابی سخت و دردناک است] یا اگر [پیش از آنکه عذاب آنان را به تو نشان دهیم] تو را قبض روح کنیم [اندوه مخور که در قیامت، عذابشان را خواهی دید] پس بازگشتشان به سوی ماست؛ آن گاه خدا بر آنچه انجام می دهند، گواه است.
خرمشاهی: و اگر بخشى از آنچه به ايشان وعده داده‏ايم، به تو بنمايانيم، يا جان تو را [پيش از آن‏] بگيريم، بدان كه بازگشت آنان به سوى ماست، آنگاه خداوند خود گواه بر كار و كردار آنان است‏
فولادوند: و اگر پاره‏ اى از آنچه را كه به آنان وعده مى‏ دهيم به تو بنمايانيم يا تو را بميرانيم [در هر دو صورت] بازگشتشان به سوى ماست‏ سپس خدا بر آنچه مى كنند گواه است
قمشه‌ای: و اگر ما بعضی از عقاب آن منکران را که وعده کردیم (در حیات دنیا) به تو نشان دهیم یا (به تأخیر افکنده و پیشتر از عقاب آنها) قبض روح تو کنیم باز بازگشت آنان در قیامت به سوی ماست، آن گاه خدا بر اعمال آنها گواه و آگاه است.
مکارم شیرازی: و اگر ما پاره‏ اي از مجازاتهائي را كه به آنان وعده داده‏ ايم (در حال حياتت) به تو نشان دهيم و يا (پيش از آنكه آنها گرفتار عذاب شوند) تو را از دنيا ببريم در هر حال بازگشتشان به سوي ماست سپس خداوند گواه است بر آنچه آنها انجام مي‏دادند.
وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۴۷﴾
انصاریان: و برای هر امتی پیامبری است؛ پس هنگامی که پیامبرشان [در قیامت] به سویشان آید، در میانشان به عدالت وانصاف داوری شود و مورد ستم قرار نخواهند گرفت.
خرمشاهی: و هر امتى پيامبرى دارد، و چون پيامبرشان بيايد در ميان آنان دادگرانه داورى شود و بر آنان ستم نرود
فولادوند: و هر امتى را پيامبرى است پس چون پيامبرشان بيايد ميانشان به عدالت داورى شود و بر آنان ستم نرود
قمشه‌ای: و برای هر امتی رسولی است که هرگاه رسول آنها آمد (و حجت بر آنان تمام شد) میان آنها حکم به عدل شود و بر هیچ کس (در کیفر و پاداش) ستم نخواهد شد.
مکارم شیرازی: و براي هر امتي رسولي است، هنگامي كه رسولشان به سوي آنها بيايد خداوند به عدالت در ميان آنها داوري مي‏كند و ستمي به آنها نمي‏شود.
وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۸﴾
انصاریان: و [به صورتی مسخره آمیز] می گویند: این وعده [آمدن قیامت و محاسبه اعمال] چه زمانی است، اگر راستگویید؟
خرمشاهی: و گويند اگر راست مى‏گوييد [سررسيد] اين وعده كى خواهد بود؟
فولادوند: و مى‏ گويند اگر راست مى‏ گوييد اين وعده چه وقت است
قمشه‌ای: و (کافران) گویند: پس این وعده قیامت کی خواهد بود اگر شما راستگویید؟
مکارم شیرازی: مي گويند اين وعده (مجازات) اگر راست مي‏گوئيد كي عملي مي‏شود؟
قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلَا نَفْعًا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ ﴿۴۹﴾
انصاریان: بگو: من برای خود قدرت دفع زیان و جلب سود ندارم، مگر آنچه را که خدا بخواهد؛ [وظیفه من فقط ابلاغ پیام خداست] برای هر امتی سرآمدی معین و اجلی محدود است، هنگامی که اجلشان سرآید، نه لحظه ای پس می مانند و نه پیش می افتند.
خرمشاهی: بگو براى خود اختيار زيان و سودى ندارم، مگر آنچه خدا بخواهد، هر امتى را اجلى است، و چون اجلشان فرا رسد، نه ساعتى پس افتند و نه ساعتى پيش افتند
فولادوند: بگو براى خود زيان و سودى در اختيار ندارم مگر آنچه را كه خدا بخواهد هر امتى را زمانى [محدود] است آنگاه كه زمانشان به سر رسد پس نه ساعتى [از آن] تاخير كنند و نه پيشى گيرند
قمشه‌ای: پاسخ ده که من مالک نفع و ضرر خود نیستم (تا چه رسد به دیگران) مگر هر چه خدا خواهد، برای هر امتی اجل معینی است که چون فرا رسد ساعتی پس و پیش نخواهند شد.
مکارم شیرازی: بگو من براي خودم زيان و سودي را مالك نيستم (تا چه رسد به شما) مگر آنچه خدا بخواهد، براي هر قوم و ملتي پاياني است هنگامي كه اجل آنها فرا رسد (و فرمان مجازات يا مرگشان صادر شود) نه ساعتي تاءخير مي‏كنند و نه ساعتي پيشي مي‏گيرند.
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُهُ بَيَاتًا أَوْ نَهَارًا مَاذَا يَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ ﴿۵۰﴾
انصاریان: بگو: به من خبر دهید که اگر عذاب خدا شما را در شب یا در روز فرا رسد [چه قدرتی بر دفع آن دارید؟] گنهکاران چه چیزی از عذاب را به شتاب می خواهند؟
خرمشاهی: بگو بينديشيد اگر عذاب او شبانه يا در روز بر شما نازل گردد [چه مى‏كنيد؟] گناهكاران چه چيز را از او به شتاب مى‏خواهند
فولادوند: بگو به من خبر دهيد اگر عذاب او شب يا روز به شما دررسد بزهكاران چه چيزى از آن به شتاب مى‏ خواهند
قمشه‌ای: بگو: مرا خبر دهید که اگر شب یا روز عذاب خدا شما را فرا رسد (چه راه مفری دارید و) گناهکاران چه چیزی را از او به تعجیل می‌طلبند؟
مکارم شیرازی: بگو اگر مجازات او شبهنگام يا در روز به سراغ شما آيد (آيا مي‏توانيد آنرا از خود دفع كنيد) پس مجرمان براي چه چيز عجله مي‏كنند؟
أَثُمَّ إِذَا مَا وَقَعَ آمَنْتُمْ بِهِ آلْآنَ وَقَدْ كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ ﴿۵۱﴾
انصاریان: سپس آیا هنگامی که عذاب فرا می رسد به درستی و حق بودنش ایمان می آورید؟ [در لحظه فرا رسیدن عذاب به شما گفته می شود:] حالا و ایمان؟! [این همان عذابی است] که همواره به رسیدن آن شتاب ورزیدید!
خرمشاهی: آيا آنگاه كه رخ داد باورش مى‏كنيد، آيا اكنون؟ و حال آنكه آن را به شتاب مى‏خواستيد
فولادوند: سپس آيا هنگامى كه [عذاب بر شما] واقع شد اكنون به آن ايمان آورديد در حالى كه به [آمدن] آن شتاب مى ‏نموديد
قمشه‌ای: آیا آن گاه که عذاب واقع شد به او ایمان می‌آورید؟ الآن (ایمان آوردید و به جزع و توبه برخاستید)؟ و حال آنکه قبلا عذاب را به تعجیل می‌خواستید.
مکارم شیرازی: يا اينكه آنگاه كه واقع شد ايمان مي‏آوريد (اما بدانيد به شما گفته مي‏شود) حالا؟ با اينكه قبلا براي آن عجله مي‏كرديد؟ (اكنون چه سود؟)
ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذَابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا بِمَا كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ ﴿۵۲﴾
انصاریان: آن گاه به کسانی که ستم کرده اند، گفته می شود: عذاب جاودانه را بچشید، آیا جز به کیفر آنچه همواره مرتکب می شدید، جزا داده می شوید؟
خرمشاهی: سپس به ستمكاران گفته شود عذاب جاودانه را بچشيد، آيا غير از جزاى كار و كردارتان را مى‏بينيد؟
فولادوند: پس به كسانى كه ستم ورزيدند گفته شود عذاب جاويد را بچشيد آيا جز به [كيفر] آنچه به دست مى ‏آورديد جزا داده مى ‏شويد
قمشه‌ای: آن گاه به ستمکاران گویند: بچشید عذاب ابدی را، آیا این عذاب جز نتیجه اعمال زشت شماست؟
مکارم شیرازی: سپس به آنها كه ستم كردند گفته مي‏شود عذاب ابدي را بچشيد! آيا جز به آنچه انجام مي‏داديد كيفر داده مي‏شويد؟
وَيَسْتَنْبِئُونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَرَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ ﴿۵۳﴾
انصاریان: و از تو خبر می گیرند: آیا [عذاب جاودانه ای که به آن تهدید می شویم] حق است؟ بگو: آری، سوگند به پروردگارم یقیناً حق است، و شما عاجز کننده [خدا] نیستید [تا بتوانید از دسترس قدرت او بیرون روید.]
خرمشاهی: و از تو مى‏پرسند كه آيا آن حق است؟ بگو آرى سوگند به پروردگارم كه آن حق است، و شما گزير و گريزى نداريد
فولادوند: و از تو خبر مى‏ گيرند آيا آن راست است بگو آرى سوگند به پروردگارم كه آن قطعا راست است و شما نمى‏ توانيد [خدا را] درمانده كنيد
قمشه‌ای: کافران از تو می‌پرسند که آیا این (وعده عذاب) حق است؟ بگو: آری قسم به خدای من که البته حق است و شما از آن هیچ مفرّی ندارید.
مکارم شیرازی: از تو مي‏پرسند آيا آن (وعده مجازات الهي) حق است ؟ بگو آري بخدا سوگند قطعا حق است و شما نمي‏توانيد از آن جلو گيري كنيد!
وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ وَأَسَرُّوا النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۵۴﴾
انصاریان: اگر [در قیامت] برای هر کسی که ستم کرده همه ثروتی که در زمین است فراهم باشد، یقیناً آن را برای بازخرید خود [از عذاب جاودانه] می پردازد؛ و زمانی که عذاب را ببینند [از شدت شرمساری] پشیمانی و اندوه خود را پنهان می کنند، ومیان آنان به عدالت و انصاف داوری می شود و مورد ستم قرار نخواهند گرفت.
خرمشاهی: و اگر آنچه در زمين هست از آن هر كسى كه ستم [شرك‏]ورزيده است، باشد، بى‏شك آن را بلا گردان كند، و چون عذاب را بنگرند پشيمانى [شان‏] را پنهان كنند، و در ميان آنان دادگرانه داورى شود و بر آنان ستم نرود
فولادوند: و اگر براى هر كسى كه ستم كرده است آنچه در زمين است مى ‏بود قطعا آن را براى [خلاصى و] بازخريد خود مى‏ داد و چون عذاب را ببينند پشيمانى خود را پنهان دارند و ميان آنان به عدالت داورى شود و بر ايشان ستم نرود
قمشه‌ای: و اگر در (آن روز) مردم ستمکار مالک روی زمین باشند آرزو کنند که همه دارایی خود را فدا دهند (تا مگر خویشتن را از عذاب برهانند و نتوانند) و چون عذاب را مشاهده کنند حسرت و پشیمانی خود را پنهان دارند (که شماتت از مردم نکشند) و در حق آنها حکم به عدل شود و به آنان هیچ ستمی نخواهد شد.
مکارم شیرازی: و هر كس كه ستم كرده اگر تمامي آنچه روي زمين است در اختيار داشته باشد (همه را از هول عذاب) براي نجات خويش مي‏دهد، و هنگامي كه عذاب را ببينند (پشيمان مي‏شوند اما) پشيماني خود را كتمان مي‏كنند (مبادا رسواتر شوند) و در ميان آنها به عدالت داوري مي‏شود و ستمي بر آنها نخواهد رفت.
أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَلَا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۵۵﴾
انصاریان: آگاه باشید! مسلماً آنچه در آسمان ها وزمین است، فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست. بدانید که بی تردید وعده خدا حق است، ولی بیشترشان [این حقایق را] نمی دانند.
خرمشاهی: بدانيد كه آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداوند است، بدانيد كه وعده الهى راست و درست است ولى بيشترينه آنان نمى‏دانند
فولادوند: بدانيد كه در حقيقت آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست بدانيد كه در حقيقت وعده خدا حق است ولى بيشتر آنان نمى‏ دانند
قمشه‌ای: آگاه باشید که هر چه در آسمانها و زمین است ملک خداست و هم آگاه باشید که وعده خدا همه حق محض است، ولی اکثر خلق از آن آگه نیستند.
مکارم شیرازی: آگاه باشيد آنچه در آسمانها و زمين است از آن خدا است، آگاه باشيد وعده خدا حق است ولي اكثر آنها نمي‏دانند.
هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۵۶﴾
انصاریان: او زنده می کند ومی میراند وبه سوی او بازگردانده می شوید.
خرمشاهی: اوست كه زنده مى‏دارد و مى‏ميراند و به سوى او باز گردانده شويد
فولادوند: او زنده مى ‏كند و مى‏ ميراند و به سوى او بازگردانيده مى ‏شويد
قمشه‌ای: خداست که زنده می‌کند و می‌میراند و باز همه به سوی او بازگردانده می‌شوید.
مکارم شیرازی: او است كه زنده مي‏كند و مي‏ميراند و به سوي او باز مي‏گرديد.
يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۵۷﴾
انصاریان: ای مردم! یقیناً از سوی پروردگارتان برای شما پند وموعظه ای آمده، و شفاست برای آنچه [ازبیماری های اعتقادی و اخلاقی] در سینه هاست، و سراسر هدایت و رحمتی است برای مؤمنان.
خرمشاهی: اى مردم از سوى پروردگارتان پندى براى شما و شفابخش دلها و رهنمود و رحمتى براى مؤمنان آمده است‏
فولادوند: اى مردم به يقين براى شما از جانب پروردگارتان اندرزى و درمانى براى آنچه در سينه‏ هاست و رهنمود و رحمتى براى گروندگان [به خدا] آمده است
قمشه‌ای: ای مردم عالم، به حقیقت نامه‌ای که همه پند و اندرز و شفای دلها و هدایت و رحمت بر مؤمنان است از جانب خدایتان آمد.
مکارم شیرازی: اي مردم! اندرزي از سوي پروردگارتان براي شما آمده، و درمان آنچه در سينه‏ هاست، و هدايت و رحمت براي مؤ منان.
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ ﴿۵۸﴾
انصاریان: بگو: [این موعظه، دارو، هدایت و رحمت] به فضل و رحمت خداست، پس باید مؤمنان به آن شاد شوند که آن از همه ثروتی که جمع می کنند، بهتر است.
خرمشاهی: بگو به فضل و رحمت خدا بايد شادمانى كنند كه اين بهتر است از آنچه مى‏اندوزند
فولادوند: بگو به فضل و رحمت‏ خداست كه [مؤمنان] بايد شاد شوند و اين از هر چه گرد مى ‏آورند بهتر است
قمشه‌ای: بگو که باید منحصرا به فضل و رحمت خدا شادمان شوند (و به نزول قرآن مسرور باشند) که آن بهتر و مفیدتر از ثروتی است که می‌اندوزند.
مکارم شیرازی: بگو به فضل و رحمت خدا بايد خوشحال شوند كه از آنچه گردآوري كرده‏ اند بهتر است.
قُلْ أَرَأَيْتُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ لَكُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَرَامًا وَحَلَالًا قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَكُمْ أَمْ عَلَى اللَّهِ تَفْتَرُونَ ﴿۵۹﴾
انصاریان: بگو: به من خبر دهید که آنچه خدا از رزق و روزی برای شما نازل کرده و شما بخشی از آن را حرام و بخشی را حلال کردید. بگو: آیا خدا این حرام و حلال کردن را به شما اجازه داده یا بر خدا دروغ می بندید؟!
خرمشاهی: بگو بينديشيد كه در رزقى كه خداوند برايتان فرستاده است [چرا] چيزى را حرام و چيزى را حلال مى‏گردانيد بگو آيا خداوند به شما اجازه داده است، يا آنكه بر خداوند دروغ مى‏بنديد؟
فولادوند: بگو به من خبر دهيد آنچه از روزى كه خدا براى شما فرود آورده [چرا] بخشى از آن را حرام و [بخشى را] حلال گردانيده‏ ايد بگو آيا خدا به شما اجازه داده يا بر خدا دروغ مى ‏بنديد
قمشه‌ای: باز (به مشرکان عرب) بگو: با من بگویید که آیا رزقی که خدا برای شما فرستاده (و حلال فرموده) و شما از پیش خود بعضی را حرام و بعضی را حلال می‌کنید، آیا این به دستور خداست یا بر خدا افترا می‌بندید؟
مکارم شیرازی: بگو آيا روزيهائي را كه خداوند بر شما نازل كرده مشاهده كرديد كه بعضي از آنرا حلال و بعضي را حرام كرده‏ ايد بگو آيا خداوند به شما اجازه داده يا بر خدا افترا مي‏بنديد؟ (و پيش خود تحريم و تحليل مي‏كنيد).
وَمَا ظَنُّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ ﴿۶۰﴾
انصاریان: و کسانی که بر خدا دروغ می بندند، گمانشان به روز قیامت چیست؟ بی تردید خدا نسبت به همه مردم، صاحب فضل و احسان است، ولی بیشترشان سپاس نمی گزارند.
خرمشاهی: و دروغ زنان بر خداوند در روز قيامت چه گمان دارند؟ خداوند بر مردمان بخشش و بخشايش دارد ولى بيشترشان سپاس نمى‏گزارند
فولادوند: و كسانى كه بر خدا دروغ مى ‏بندند روز رستاخيز چه گمان دارند در حقيقت ‏خدا بر مردم داراى بخشش است ولى بيشترشان سپاسگزارى نمى كنند
قمشه‌ای: و آنان که بر خدا دروغ می‌بندند مگر چه گمان دارند به روز قیامت؟! البته خدا را با بندگان فضل و احسان بسیار است ولی اکثر مردم شکر نمی‌کنند.
مکارم شیرازی: آنها كه بر خدا افترا مي‏بندند درباره (مجازات) روز رستاخيز چه مي‏انديشند؟ خداوند فضل (و بخشش) نسبت به همه مردم دارد، اما اكثر آنها سپاسگزاري نمي‏كنند
وَمَا تَكُونُ فِي شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ وَمَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۶۱﴾
انصاریان: [ای پیامبر!] در هیچ شغل و کاری نمی باشی، و هیچ بخشی از قرآن را که از سوی خداست، تلاوت نمی کنی، و [شما ای مردم!] هیچ کاری انجام نمی دهید، مگر آنکه وقتی سرگرم به آن کار هستید، گواه و شاهد شماییم. و به اندازه وزن ذره ای در زمین و آسمان از پروردگارت پوشیده نیست و نه کوچک تر از آن ذره و نه بزرگ تر از آن نیست، مگر آنکه در کتابی روشن ثبت است.
خرمشاهی: و تو در هيچ كارى نيستى و هيچ بخشى از قرآن را از سوى او نمى‏خوانى و شما نيز هيچ عملى نمى‏كنيد مگر آنكه آنگاه كه به آن مى‏پردازيد ما بر شما گواهيم، و هم سنگ ذره‏اى نه در زمين و نه در آسمان از پروردگارت پنهان نيست و كوچكتر و بزرگتر از اين چيزى نيست مگر آنكه در كتابى مبين [لوح محفوظ] ثبت است‏
فولادوند: و در هيچ كارى نباشى و از سوى او [=خدا] هيچ [آيه‏ اى] از قرآن نخوانى و هيچ كارى نكنيد مگر اينكه ما بر شما گواه باشيم آنگاه كه بدان مبادرت مى ‏ورزيد و هم‏وزن ذره‏ اى نه در زمين و نه در آسمان از پروردگار تو پنهان نيست و نه كوچكتر و نه بزرگتر از آن چيزى نيست مگر اينكه در كتابى روشن [درج شده] است
قمشه‌ای: و تو در هیچ حالی نباشی و هیچ آیه‌ای از قرآن تلاوت نکنی و به هیچ عملی تو و امت وارد نشوید جز آنکه ما همان لحظه شما را مشاهده می‌کنیم و هیچ چیز به وزن ذره‌ای در همه زمین و آسمان از خدای تو پنهان نیست و کوچکتر از ذره و بزرگتر از آن هر چه هست همه در کتاب مبین حق (و لوح علم الهی) مسطور است.
مکارم شیرازی: در هيچ حال (و انديشه‏ اي) نيستي و هيچ قسمتي از قرآن را تلاوت نمي‏كني، و هيچ عملي را انجام نمي‏دهيد مگر اينكه ما ناظر بر شما هستيم در آن هنگام كه وارد آن مي‏شويد، و هيچ چيز در زمين و آسمان از پروردگار تو مخفي نمي‏ماند، به اندازه سنگيني ذره‏ اي و نه كوچكتر از آن و نه بزرگتر از آن، مگر اينكه (همه آنها) در كتاب آشكار (و لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است.
أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾
انصاریان: آگاه باشید! یقیناً دوستان خدا نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می شوند.
خرمشاهی: بدانيد كه دوستداران خدا، نه بيمى بر آنهاست و نه اندوهگين مى‏شوند
فولادوند: آگاه باشيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى ‏شوند
قمشه‌ای: آگاه باشید که دوستان خدا هرگز هیچ ترسی (از حوادث آینده عالم) و هیچ حسرت و اندوهی (از وقایع گذشته جهان) در دل آنها نیست.
مکارم شیرازی: آگاه باشيد اوليا (و دوستان) خدا نه ترسي دارند و نه غمگين مي‏شوند.
الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿۶۳﴾
انصاریان: آنان که ایمان آورده اند و همواره پرهیزکاری دارند.
خرمشاهی: همان كسانى كه ايمان آورده‏اند و تقوا ورزيده‏اند
فولادوند: همانان كه ايمان آورده و پرهيزگارى ورزيده‏ اند
قمشه‌ای: آنان که اهل ایمان و خداترسند.
مکارم شیرازی: همانها كه ايمان آوردند و (از مخالفت فرمان خدا) پرهيز مي‏كردند.
لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۶۴﴾
انصاریان: آنان را در زندگی دنیا وآخرت مژده و بشارت است [در دنیا به وسیله وحی و در آخرت به خطاب خدا و گفتار فرشتگان] در کلمات خدا [که وعده ها و بشارت های اوست] هیچ دگرگونی نیست؛ این است کامیابی بزرگ.
خرمشاهی: آنان در زندگانى دنيا [رؤياهاى‏] بشارت‏بخش دارند، و در آخرت هم [بهشت دارند]، وعده‏هاى الهى خلف و خلاف ندارد، اين همان رستگارى بزرگ است‏
فولادوند: در زندگى دنيا و در آخرت مژده براى آنان است وعده ‏هاى خدا را تبديلى نيست اين همان كاميابى بزرگ است
قمشه‌ای: آنها را پیوسته بشارت است هم در حیات دنیا (به مکاشفات در عالم خواب) و هم در آخرت (به نعمتهای بهشت). سخنان خدا را تغییر و تبدیلی نیست، این است فیروزی بزرگ.
مکارم شیرازی: در زندگي دنيا و در آخرت شاد (و مسرور)ند، وعده‏ هاي الهي تخلف ناپذير است، و اين رستگاري بزرگي است.
وَلَا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۶۵﴾
انصاریان: و گفتار [بی اساس و تبلیغاتِ ناروایِ] مخالفان، تو را غمگین نکند؛ زیرا همه عزت و توانمندی برای خداست؛ او شنوا و داناست.
خرمشاهی: و سخن ايشان تو را اندوهگين نكند، كه عزت به تمامى به دست خداست، او شنواى داناست‏
فولادوند: سخن آنان تو را غمگين نكند زيرا عزت همه از آن خداست او شنواى داناست
قمشه‌ای: و سخن منکران خاطرت را غمگین نسازد، که هر عزت و اقتداری مخصوص خداست و او شنوا و داناست.
مکارم شیرازی: سخن آنها تو را غمگين نسازد تمام عزت (و قدرت) از آن خدا است و او شنوا و داناست.
أَلَا إِنَّ لِلَّهِ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَمَا يَتَّبِعُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ شُرَكَاءَ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿۶۶﴾
انصاریان: آگاه باشید! یقیناً هر که در آسمان ها و هر که در زمین است در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست؛ و کسانی که به جای خدا معبودانی را می پرستند، از حق پیروی نمی کنند؛ آنان [در این پرستش] فقط از گمان و ظن پیروی می کنند و آنان فقط دروغ می بافند.
خرمشاهی: بدانيد كه هركس كه در آسمانها و هركس كه در زمين است، ملك و مطيع خداوند است، و كسانى كه غير از خداوند را به دعا مى‏خوانند، در حقيقت از شريكانى كه قائلند پيروى نمى‏كنند، و پيروى نمى‏كنند مگر از پندار، و كارى جز برساختن ندارند
فولادوند: آگاه باش كه هر كه [و هر چه] در آسمانها و هر كه [و هر چه] در زمين است از آن خداست و كسانى كه غير از خدا شريكانى را مى‏ خوانند [از آنها] پيروى نمى كنند اينان جز از گمان پيروى نمى كنند و جز گمان نمى ‏برند
قمشه‌ای: آگاه باش که هر که در همه آسمانها و هر که در زمین است ملک خداست و مشرکان که غیر از خدا را می‌خوانند چه چیزی را پیروی می‌کنند؟ آنچه پیروی می‌کنند گمان باطلی بیش نیست و جز آنکه دروغی بافند و تخمینی زنند کاری ندارند.
مکارم شیرازی: آگاه باشيد تمام كساني كه در آسمانها و زمين هستند از آن خدا مي‏باشند، و آنها كه غير خدا را شريك او مي‏خوانند از منطق و دليلي پيروي نمي‏كنند، آنها فقط از پندار بياساس پيروي مي‏كنند و آنها فقط دروغ مي‏گويند!
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ ﴿۶۷﴾
انصاریان: اوست کسی که شبِ [تاریک] را برای شما پدید آورد تا در آن بیارامید، و روز را نور افشان [قرار داد تا در آن به کار و کوشش بپردازید]؛ یقیناً در این امور برای گروهی که حقایق را بشنوند، نشانه هایی [از توحید و قدرت و ربوبیّت خدا] ست.
خرمشاهی: او كسى است كه شب را براى شما آفريد تا در آن آرام گيريد و روز را چشم‏اندازى روشن ساخت، در اين عبرتها براى گروهى است كه گوش شنوا دارند
فولادوند: اوست كسى كه براى شما شب را قرار داد تا در آن بياراميد و روز را روشن [گردانيد] بى گمان در اين [امر] براى مردمى كه مى ‏شنوند نشانه‏ هايى است
قمشه‌ای: اوست خداوندی که شب تار را برای آسایش شما و روز را روشن (برای امر معاش) مقرر فرمود، که در آن نشانه‌هایی (از قدرت خدا) برای مردمی که بشنوند پدیدار است.
مکارم شیرازی: او كسي است كه شب را براي شما آفريد كه در آن آرامش بيابيد و روز را روشني بخش قرار داد، در اين نشانه‏ هائي است براي كساني كه گوش شنوا دارند.
قَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ هُوَ الْغَنِيُّ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ سُلْطَانٍ بِهَذَا أَتَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۸﴾
انصاریان: [مشرکان بر پایه گمان واهی خود] گفتند: خدا برای خود فرزندی گرفته است!! او منزّه از هر عیب و نقصی است، او از هر چیزی بی نیاز است، آنچه در آسمان ها و زمین است، در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست؛ نزد شما بر این ادعا [یِ پوچ] هیچ دلیل و برهانی نیست، آیا چیزی را از روی جهل و نادانی به خدا نسبت می دهید؟!
خرمشاهی: [مشركان‏] گفتند خداوند فرزندى برگزيده است، او منزه است، او بى‏نياز است، او راست آنچه در آسمانها و زمين است، شما دليلى بر اين [ادعا] نداريد، آيا چيزى را كه نمى‏دانيد به خداوند نسبت مى‏دهيد؟
فولادوند: گفتند خدا فرزندى براى خود اختيار كرده است منزه است او او بى ‏نياز است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست‏ شما را بر اين [ادعا] حجتى نيست آيا چيزى را كه نمیدانید به دروغ بر خدا مى ‏بنديد
قمشه‌ای: کافران قائل شدند که خدا فرزندی اتخاذ کرده (چنین نیست) او منزه است و هم بی‌نیاز که هر چه در آسمانها و زمین است همه ملک اوست، و شما کافران و مشرکان بر این قول خود هیچ دلیلی ندارید، آیا بی‌دلیل و از روی جهالت نسبت به خدا چنین دروغ سخن می‌گویید؟!
مکارم شیرازی: گفتند خداوند فرزندي براي خود انتخاب كرده، منزه است (از هر عيب و نقص و احتياجي) او بينياز است، از آن او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، شما هيچگونه دليلي بر اين ادعا نداريد، آيا بخدا نسبتي مي‏دهيد كه نمي‏دانيد؟!
قُلْ إِنَّ الَّذِينَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ لَا يُفْلِحُونَ ﴿۶۹﴾
انصاریان: بگو: کسانی که بر خدا دروغ می بندند، یقیناً رستگار نمی شوند.
خرمشاهی: بگو كسانى كه بر خداوند دروغ مى‏بندند، رستگار نمى‏شوند
فولادوند: بگو در حقيقت كسانى كه بر خدا دروغ مى ‏بندند رستگار نمى ‏شوند
قمشه‌ای: بگو: هرگز آنان که به خدا نسبت دروغ دهند نجات و رستگاری ندارند.
مکارم شیرازی: بگو آنها كه به خدا دروغ مي‏بندند (هرگز) رستگار نمي‏شوند.
مَتَاعٌ فِي الدُّنْيَا ثُمَّ إِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِيقُهُمُ الْعَذَابَ الشَّدِيدَ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ ﴿۷۰﴾
انصاریان: در دنیا [بهره آنان از دروغ بستن] بهره ای [اندک] است؛ آن گاه بازگشتشان به سوی ماست؛ سپس به آنان به کیفر آنکه کفر می ورزیدند، عذابی سخت می چشانیم.
خرمشاهی: بهره‏ورى [گذرايى‏] در دنياست، سپس بازگشتشان به سوى ماست، آنگاه عذاب شديد را به خاطر كفرورزيدنشان به ايشان مى‏چشانيم‏
فولادوند: بهره‏ اى [اندك] در دنيا [دارند] سپس بازگشتشان به سوى ماست آنگاه به [سزاى] آنكه كفر مى ‏ورزيدند عذاب سخت به آنان مى‏چشانيم
قمشه‌ای: (این گفتار باطل، همه برای طمع) متاع دنیاست، سپس بازگشتشان به سوی ما خواهد بود و ما آنها را به کیفر کفرشان عذابی سخت بچشانیم.
مکارم شیرازی: (حداكثر) بهره‏ اي از دنيا دارند سپس بازگشتشان به سوي ماست و بعد، مجازات شديد در برابر كفرشان به آنها مي‏چشانيم!
وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلَا تُنْظِرُونِ ﴿۷۱﴾
انصاریان: و سرگذشت [پر فایده و عبرت آموز] نوح را برای آنان بگو، آن گاه که به قوم خود گفت: ای قوم من! اگر اقامت طولانی من میان شما و پند واندرزم به وسیله آیات خدا، بر شما گران و دشوار است [از هیچ کاری بر ضد من کوتاهی نکنید] من بر خدا توکل کردم، پس شما عزم و تصمیم خود و قدرت معبودانتان را [که گمان می کنید شما را یاری می دهند] روی هم بگذارید تا تلاشتان [بر ضد من] بر شما مبهم و پوشیده نباشد، آن گاه به زندگی من خاتمه دهید و مرا [چشم به هم زدنی] مهلت ندهید.
خرمشاهی: و بر آنان خبر نوح را بخوان، آنگاه كه به قومش گفت اى قوم من، اگر قيام من و پند دادنم به آيات الهى بر شما گران آمده است، [بدانيد كه من‏] بر خداوند توكل كرده‏ام، شما با شريكانى كه قائليد كارتان را هماهنگ و عزمتان را جزم كنيد، سپس در كارتان پرده‏پوشى نكنيد، آنگاه كار مرا يكسره كنيد و مهلتم ندهيد
فولادوند: و خبر نوح را بر آنان بخوان آنگاه كه به قوم خود گفت اى قوم من اگر ماندن من [در ميان شما] و اندرز دادن من به آيات خدا بر شما گران آمده است [بدانيد كه من] بر خدا توكل كرده‏ ام پس [در] كارتان با شريكان خود همداستان شويد تا كارتان بر شما ملتبس ننمايد سپس در باره من تصميم بگيريد و مهلتم ندهيد
قمشه‌ای: و حکایت نوح را بر اینان باز خوان که به امتش گفت: ای قوم اگر مقام رسالت و اندرز من به آیات خدا بر شما گران می‌آید، من تنها به خدا توکل کردم، شما هم به اتفاق بتان و خدایان باطل خود هر مکر و تدبیری (بر آزار من) دارید انجام دهید تا امر بر شما پوشیده نباشد و درباره من هر مکر و اندیشه دارید به کار برید و مهلتم ندهید.
مکارم شیرازی: بخوان بر آنها سرگذشت نوح را، آن هنگام كه به قوم خود گفت اي قوم من اگر موقعيت و يادآوري من نسبت به آيات الهي بر شما سنگين (و غير قابل تحمل) است (هر كار از دستتان ساخته است بكنيد) من بر خدا توكل كرده‏ ام فكر خود و قدرت معبودهايتان را جمع كنيد و هيچ چيز بر شما مستور نماند سپس به حيات من پايان دهيد (و لحظه‏ اي) مهلتم ندهيد! (اما توانائي نداريد).
فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۷۲﴾
انصاریان: اگر [از پذیرش دعوتم] روی بگردانید [خود زیان کرده اید] من از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] پاداشی نمی خواهم؛ پاداش من فقط بر عهده خداست و مأمورم که از تسلیم شدگان [در برابر فرمان های حق] باشم.
خرمشاهی: و اگر رويگردان شويد بدانيد كه من پاداشى از شما نخواسته‏ام، چرا كه پاداشم تنها بر خداوند است، و دستور يافته‏ام كه از اهل تسليم باشم‏
فولادوند: و اگر روى گردانيديد من مزدى از شما نمى‏طلبم پاداش من جز بر عهده خدا نيست و مامورم كه از گردن‏نهندگان باشم
قمشه‌ای: پس اگر شما روی گردانیده (و نصیحت مرا نپذیرفتید) من از شما اجری نخواسته بلکه اجر من تنها بر خداست و من خود از جانب حق مأمورم که از اهل اسلام و تسلیم حکم او باشم.
مکارم شیرازی: و اگر از قبول دعوتم روي بگردانيد (كار نادرستي كرده‏ ايد چه اينكه) من از شما مزدي نمي‏خواهم مزد من تنها بر خدا است و من ماءمورم كه از مسلمين (تسليم شدگان در برابر فرمان خدا) باشم.
فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَمَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ وَجَعَلْنَاهُمْ خَلَائِفَ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۷۳﴾
انصاریان: پس او را تکذیب کردند؛ ما هم او و کسانی را که در کشتی همراه او بودند [از آن توفانِ مُهلک] نجات دادیم، و آنان را جانشینان [غرق شدگان] نمودیم، و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، غرق کردیم؛ پس [با تأمل] بنگر که سرانجام کسانی که بیم داده شدند، چگونه بود؟!
خرمشاهی: اما او را دروغگو انگاشتند، آنگاه او و همراهانش را در كشتى نجات داديم و آنان را جانشين [پيشينيان‏] گردانديم، و دروغ انگاران آيات خود را غرقه ساختيم، پس بنگر كه سرانجام هشدار يافتگان چگونه بود
فولادوند: پس او را تكذيب كردند آنگاه وى را با كسانى كه در كشتى همراه او بودند نجات داديم و آنان را جانشين [تبهكاران] ساختيم و كسانى را كه آيات ما را تكذيب كردند غرق كرديم پس بنگر كه فرجام بيم‏ داده‏ شدگان چگونه بود
قمشه‌ای: قوم نوح باز او را تکذیب کردند، ما هم او و پیروانش را که با او در کشتی بودند نجات داده و خلفای روی زمین قرار دادیم و آنان که آیات ما را تکذیب کردند همه را غرق کردیم، بنگر تا عاقبت انذار شدگان به کجا کشید!
مکارم شیرازی: اما آنها او را تكذيب كردند و ما او و كساني را كه با او در كشتي بودند نجات داديم، آنها را جانشين (و وارث كافران) قرار داديم و كساني را كه آيات ما را تكذيب كردند غرق نموديم پس ببين عاقبت كار آنها كه انذار شدند (و به انذار الهي اهميت ندادند) چگونه بود؟!
ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاءُوهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا بِمَا كَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ كَذَلِكَ نَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِ الْمُعْتَدِينَ ﴿۷۴﴾
انصاریان: سپس بعد از نوح، پیامبرانی را به سوی قومشان فرستادیم، پس برای آنان دلایل آشکار آوردند، ولی قومشان بر آن نبودند که به آنچه پیش از آن تکذیب کرده بودند ایمان آورند؛ این گونه دل های متجاوزان را مُهر [بدبختی] می زنیم.
خرمشاهی: سپس، بعد از او پيامبرانى براى قومهايشان برانگيختيم، و براى آنان معجزاتى آوردند، ولى آنان بر آن نبودند كه به چيزى كه از پيش انكار كرده بودند، ايمان بياورند، بدين‏سان بر دلهاى تجاوزكاران مهر مى‏نهيم‏
فولادوند: آنگاه پس از وى رسولانى را به سوى قومشان برانگيختيم و آنان دلايل آشكار برايشان آوردند ولى ايشان بر آن نبودند كه به چيزى كه قبلا آن را دروغ شمرده بودند ايمان بياورند اين گونه ما بر دلهاى تجاوزكاران مهر مى ‏نهيم
قمشه‌ای: آن گاه بعد از نوح پیغمبرانی را به امتانشان فرستادیم، آنها با آیات و معجزات بر آن امتها آمدند و آنان هم همان آیاتی را که پیشینیان تکذیب کردند، تکذیب کرده و ایمان نیاوردند. این چنین ما هم بر دل‌های سرکشان مهر برنهیم.
مکارم شیرازی: سپس بعد از نوح رسولاني به سوي قومشان فرستاديم آنها با دلايل روشن به سراغ آنها رفتند، اما آنان به چيزي كه پيش از آن تكذيب كرده بودند ايمان نياوردند اينچنين بر دلهاي تجاوزكاران مهر مي‏نهيم (تا چيزي را درك نكنند!)
ثُمَّ بَعَثْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسَى وَهَارُونَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ بِآيَاتِنَا فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا مُجْرِمِينَ ﴿۷۵﴾
انصاریان: آن گاه پس از آنان موسی و هارون را با آیات خود به سوی فرعون و اشراف و سران قومش فرستادیم، پس آنان تکبّر ورزیدند و آنان گروهی گنهکار بودند.
خرمشاهی: سپس بعد از ايشان موسى و هارون را با معجزات خويش به سوى فرعون و بزرگان قومش فرستاديم، ولى استكبارورزيدند و قومى گناهكار بودند
فولادوند: سپس بعد از آنان موسى و هارون را با آيات خود به سوى فرعون و سران [قوم] وى فرستاديم و[لى آنان] گردنكشى كردند و گروهى تبهكار بودند
قمشه‌ای: آن‌گاه بعد از آن رسولان، موسی و هارون را با معجزات خود به سوی فرعون و اشراف مملکت او فرستادیم، آنها هم گردنکشی کردند و مردمی تبهکار بودند.
مکارم شیرازی: بعد از آنها موسي و هارون را با آيات خود به سوي فرعون و اطرافيانش فرستاديم، اما آنها تكبر كردند (و زير بار حق نرفتند چرا كه) آنها گروهي مجرم بودند.
فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا إِنَّ هَذَا لَسِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۷۶﴾
انصاریان: پس هنگامی که حق از نزد ما به سویشان آمد، گفتند: مسلماً این جادویی است آشکار.
خرمشاهی: و چون حق از جانب ما به سوى آنان آمد، گفتند بى‏گمان اين جادويى آشكار است‏
فولادوند: پس چون حق از نزد ما به سويشان آمد گفتند قطعا اين سحرى آشكار است
قمشه‌ای: و چون حق از جانب ما بر آنها آمد گفتند: این سحر بودنش بر همه آشکار است.
مکارم شیرازی: و هنگامي كه حق از نزد ما به سراغ آنها آمد گفتند اين سحر آشكاري است!
قَالَ مُوسَى أَتَقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءَكُمْ أَسِحْرٌ هَذَا وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ ﴿۷۷﴾
انصاریان: موسی گفت: آیا درباره حق هنگامی که به سویتان آمد، می گویید: آیا این جادوست؟ [نه، این جادو نیست، اگر جادو بود پیروزی نداشت] زیرا جادوگران پیروز نمی شوند.
خرمشاهی: موسى گفت آيا اين سخن را درباره حقى كه براى شما آمده است مى‏گوييد؟ آيا اين جادوست، حال آنكه جادوگران رستگار نمى‏شوند
فولادوند: موسى گفت آيا وقتى حق به سوى شما آمد مى‏ گوييد [اين سحر است] آيا اين سحر است و حال آنكه جادوگران رستگار نمى ‏شوند
قمشه‌ای: موسی به آنان گفت: آیا به آیات حق که برای شما آمد نسبت سحر می‌دهید؟ آیا این سحر است و حال آنکه ساحران را هرگز فلاح و فیروزی نخواهد بود؟!
مکارم شیرازی: (اما) موسي گفت آيا حق را كه به سوي شما آمده سحر مي‏شمريد؟ اين سحر است ؟ در حالي كه ساحران رستگار (و پيروز) نمي‏شوند؟
قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ وَمَا نَحْنُ لَكُمَا بِمُؤْمِنِينَ ﴿۷۸﴾
انصاریان: گفتند: آیا به سوی ما آمده ای تا ما را از آیینی که پدرانمان را بر آن یافته ایم، برگردانی و [با نابود کردن ما] قدرت و حکومت در این سرزمین برای شما دو نفر باشد؟ و ما به شما دو نفر ایمان نمی آوریم!
خرمشاهی: گفتند آيا به سراغ ما آمده‏اى كه ما را از شيوه‏اى كه پدرانمان را بر آن يافته بوديم، بازدارى، و در اين سرزمين رياست از شما دو تن باشد؟ و ما [سخن‏] شما را باور نداريم‏
فولادوند: گفتند آيا به سوى ما آمده‏ اى تا ما را از شيوه‏ اى كه پدرانمان را بر آن يافته‏ ايم بازگردانى و بزرگى در اين سرزمين براى شما دو تن باشد ما به شما دو تن ايمان نداريم
قمشه‌ای: پاسخ دادند که آیا تو آمده‌ای که ما را از عقاید و آدابی که پدران خود را بر آن یافته‌ایم بازگردانی تا خود و برادرت هارون در زمین سلطنت یابید و بر ما حکمفرما شوید؟ ما هرگز به شما ایمان نخواهیم آورد.
مکارم شیرازی: گفتند آيا آمده‏ اي كه ما را از آنچه پدرانمان را بر آن يافتيم منصرف سازي، و بزرگي (و رياست) در روي زمين از آن شما باشد؟ ما به شما ايمان نمي‏آوريم!
وَقَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ ﴿۷۹﴾
انصاریان: و فرعون گفت: [برای درهم کوبیدن این دو نفر] هر جادوگر دانا و زبردستی را نزد من آورید.
خرمشاهی: و فرعون گفت همه جادوگران دانا را به نزد من آوريد
فولادوند: و فرعون گفت هر جادوگر دانايى را پيش من آوريد
قمشه‌ای: و فرعون (به اتباعش) گفت: هر کجا ساحری ماهر و داناست همه را نزد من حاضر کنید.
مکارم شیرازی: فرعون گفت هر جادوگر (و ساحر) آگاهي را نزد من آوريد.
فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُمْ مُوسَى أَلْقُوا مَا أَنْتُمْ مُلْقُونَ ﴿۸۰﴾
انصاریان: چون جادوگران آمدند، موسی به آنان گفت: آنچه را بر افکندن آن مصمم هستید، بیفکنید.
خرمشاهی: و چون جادوگران فرا آمدند، موسى به آنان گفت چيزى را كه اندازنده‏اش هستيد، بيندازيد
فولادوند: و چون جادوگران آمدند موسى به آنان گفت آنچه را مى‏ اندازيد بيندازيد
قمشه‌ای: آن گاه که ساحران همه حاضر شدند موسی به ساحران گفت که شما اول بساط سحر خود را بیندازید.
مکارم شیرازی: هنگامي كه ساحران آمدند موسي به آنها گفت آنچه (از وسايل سحر) مي‏توانيد بيفكنيد، بيفكنيد!
فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لَا يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۸۱﴾
انصاریان: پس هنگامی که افکندند، موسی گفت: آنچه را در این صحنه آوردید، جادوست؛ مسلماً خدا آن را به زودی باطل می کند، قطعاً خدا، کار مفسدان را [که برای تقویت طاغیان انجام می دهند] به سامان نمی آورد.
خرمشاهی: و چون درانداختند، موسى گفت آنچه به ميان آورده‏ايد، جادوست، كه خداوند به زودى باطلش مى‏كند، چرا كه خداوند عمل مفسدان را تاييد نمى‏كند
فولادوند: پس چون افكندند موسى گفت آنچه را شما به ميان آورديد سحر است به زودى خدا آن را باطل خواهد كرد آرى خدا كار مفسدان را تاييد نمى ‏كند
قمشه‌ای: آن‌گاه که ساحران بساط جادو انداختند، موسی گفت: خدا البته سحر شما را باطل خواهد کرد، که خدا هرگز عمل مفسدان را اصلاح نکند.
مکارم شیرازی: هنگامي كه افكندند موسي گفت آنچه شما آورديد سحر است، كه خداوند به زودي آنرا ابطال مي‏كند، چرا كه خداوند عمل مفسدان را اصلاح نمي‏كند.
وَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ﴿۸۲﴾
انصاریان: و خدا حق را با دلایل و معجزاتش ثابت و پابرجا می کند، گرچه گنهکاران خوش نداشته باشند.
خرمشاهی: و خداوند به كلمات خويش حق را به كرسى مى‏نشاند، ولو آنكه گناهكاران ناخوش داشته باشند
فولادوند: و خدا با كلمات خود حق را ثابت مى‏ گرداند هر چند بزهكاران را خوش نيايد
قمشه‌ای: و خدا به (آیات و) کلمات خود حق را تا ابد پایدار گرداند هر چند بدکاران عالم راضی نباشند.
مکارم شیرازی: و حق را به وعده خويش تحقق مي‏بخشد هر چند مجرمان اكراه داشته باشند.
فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ ﴿۸۳﴾
انصاریان: پس [در ابتدای کار] کسی به موسی ایمان نیاورد، مگر فرزندانی [انگشت شمار] از قومش آن هم با ترسی [شدید] از فرعون و اشراف و سران قوم خودشان که مبادا فرعونیان آنان را شکنجه و عذاب دهند؛ و مسلماً فرعون در سرزمین مصر برتری خواه، و [در گناه، معصیت و ستم] از اسراف کاران بود.
خرمشاهی: لذا به موسى جز زاد و رودى [اندكشمار] از قومش ايمان نياوردند، آن هم با ترس از فرعون و بزرگان قومش كه مبادا ايشان را در بلا افكند، و فرعون در آن سرزمين گردنكش بود و همو از تجاوزگران بود
فولادوند: سرانجام كسى به موسى ايمان نياورد مگر فرزندانى از قوم وى در حالى كه بيم داشتند از آنكه مبادا فرعون و سران آنها ايشان را آزار رسانند و در حقيقت فرعون در آن سرزمين برترى‏جوى و از اسرافكاران بود
قمشه‌ای: پس کسی به موسی ایمان نیاورد جز قبیله او آن هم با حال خوف و تقیه از فرعون و مهتران اتباعش که مبادا فرعون در صدد فتنه و قتلشان برآید که فرعون در سرزمین مصر بسیار علوّ و سرکشی داشت و سخت متعدّی و ستمکار بود.
مکارم شیرازی: (در آغاز) هيچكس به موسي ايمان نياورد مگر گروهي از فرزندان قوم او، (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافيانش مبادا آنها را (با فشار و يا تبليغات گمراه كننده) از آئينشان منحرف سازند، فرعون برتري جوئي (و طغيان) در زمين داشت، و او از اسرافكاران بود.
وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِنْ كُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُسْلِمِينَ ﴿۸۴﴾
انصاریان: و موسی گفت: ای قوم من! اگر به خدا ایمان آورده اید، پس بر او توکل کنید اگر از تسلیم شدگان [در برابر فرمان های حق] هستید.
خرمشاهی: و موسى گفت اى قوم من، اگر به خداوند ايمان آورده‏ايد و اگر اهل تسليم هستيد، پس بر او توكل كنيد
فولادوند: و موسى گفت اى قوم من اگر به خدا ايمان آورده‏ ايد و اگر اهل تسليميد بر او توكل كنيد
قمشه‌ای: و موسی گفت که ای قوم من، شما اگر به حقیقت ایمان به خدا آورده و اگر به راستی تسلیم فرمان او هستید بر او توکل کنید.
مکارم شیرازی: موسي گفت: اي قوم من! اگر شما ايمان به خدا آورده‏ ايد بر او توكل كنيد اگر تسليم فرمان او هستيد.
فَقَالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۸۵﴾
انصاریان: پس گفتند: ما فقط بر خدا توکل کردیم. پروردگارا! ما را دستخوش شکنجه و عذاب ستمکاران قرار مده.
خرمشاهی: در پاسخ گفتند بر خداوند توكل كرديم، پروردگارا ما را دستخوش ستمگران مگردان‏
فولادوند: پس گفتند بر خدا توكل كرديم پروردگارا ما را براى قوم ستمگر [وسيله] آزمايش قرار مده
قمشه‌ای: پیروان موسی نیز همه گفتند: ما بر خدا توکل کردیم، بار الها ما را دستخوش فتنه اشرار و قوم ستمکار مگردان.
مکارم شیرازی: گفتند تنها بر خدا توكل داريم پروردگارا ما را تحت تاءثير گروه ستمگر قرار مده.
وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِكَ مِنَ الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۸۶﴾
انصاریان: و ما را به رحمتت از گروه کافران رهایی ده.
خرمشاهی: و ما را به رحمت خويش از خدانشناسان رهايى بخش‏
فولادوند: و ما را به رحمت‏ خويش از گروه كافران نجات ده
قمشه‌ای: و ما را به رحمت و لطف خود از شر کافران نجات ده.
مکارم شیرازی: و ما را به رحمتت از (دست) گروه كافران رهائي بخش.
وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى وَأَخِيهِ أَنْ تَبَوَّآ لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَاجْعَلُوا بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۷﴾
انصاریان: و به موسی و برادرش وحی کردیم که خانه هایی در سرزمین مصر برای قوم خود فراهم آورید، و خانه هایتان را روبروی هم قرار دهید، و نماز را برپا دارید، و مؤمنان را [به رهایی از چنگال فرعونیان] مژده ده.
خرمشاهی: و به موسى و برادرش وحى كرديم كه قومتان را در مصر در خانه‏هايى سكنا دهيد و خانه‏هايتان را [رو به‏] قبله كنيد و نماز را برپا داريد و مؤمنان را بشارت ده‏
فولادوند: و به موسى و برادرش وحى كرديم كه شما دو تن براى قوم خود در مصر خانه ‏هايى ترتيب دهيد و سراهايتان را رو به روى هم قرار دهيد و نماز برپا داريد و مؤمنان را مژده ده
قمشه‌ای: و به موسی و برادرش (هارون) وحی کردیم که شما برای پیروانتان در شهر مصر منزل گیرید و (اکنون که از بیم فرعونیان به مساجد نتوانید رفت)، خانه‌هایتان را قبله و معبد خود قرار دهید و نماز به پا دارید و (تو هم ای رسول) مؤمنان را (به فتح در دنیا و بهشت در آخرت) بشارت ده.
مکارم شیرازی: و به موسي و برادرش وحي كرديم كه براي قوم خود خانه‏ هائي در سرزمين مصر انتخاب كنيد، و خانه‏ هايتان را مقابل يكديگر (و متمركز) قرار دهيد، و نماز را بر پا داريد، و به مؤ منان بشارت ده (كه سرانجام پيروز مي‏شوند).
وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُوا حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ﴿۸۸﴾
انصاریان: و موسی گفت: پروردگارا! فرعون و اشراف و سرانش را در زندگی دنیا زیور و زینت [بسیار] و اموال [فراوان] داده ای که [نهایتاً مردم را] از راه تو گمراه کنند، پروردگارا! اموالشان را نابود کن و دل هایشان را سخت گردان که ایمان نیاورند تا آنکه عذاب دردناک را ببینند.
خرمشاهی: و موسى گفت پروردگارا تو به فرعون و بزرگان قومش در زندگانى دنيا، زينت و مال و منال بخشيدى، پروردگارا، كه سرانجام [مردمان را] از راه تو گمراه دارند، پروردگارا اموالشان را بى‏بركت گردان و دلهايشان را سخت كن كه تا زمانى كه عذاب اليم را ببينند، ايمان نياورند
فولادوند: و موسى گفت پروردگارا تو به فرعون و اشرافش در زندگى دنيا زيور و اموال داده‏ اى پروردگارا تا [خلق را] از راه تو گمراه كنند پروردگارا اموالشان را نابود كن و آنان را دل‏سخت گردان كه ايمان نياورند تا عذاب دردناك را ببينند
قمشه‌ای: و موسی عرض کرد: بار الها تو به فرعون و فرعونیان در حیات دنیا ملک و اموال و زیورهای بسیار بخشیدی که-پروردگارا-بدین وسیله بندگان را از راه تو گمراه کنند، بار خدایا، اموال آنها را نابود گردان و دلهایشان را سخت بربند که ایمان نیاورند تا هنگامی که عذاب دردناک را مشاهده کنند.
مکارم شیرازی: موسي گفت پروردگارا تو فرعون و اطرافيانش را زينت و اموالي (سرشار) در زندگي دنيا داده‏ اي و نتيجه‏ اش اين شده كه (بندگانت را) از راه تو گمراه مي‏سازند، پروردگارا! اموالشان را نابود كن و دلهايشان را سخت (و سنگين) ساز، تا عذاب دردناك را نبينند ايمان نياورند.
قَالَ قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلَا تَتَّبِعَانِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۸۹﴾
انصاریان: [خدا] فرمود: دعای شما دو نفر پذیرفته شد؛ بنابراین [در ابلاغ پیام خدا] پابرجا واستوار باشید واز روش کسانی که جاهل و نادانند، پیروی نکنید.
خرمشاهی: فرمود دعاى شما دو تن اجابت شده است، پس پايدارى كنيد و از شيوه نادانان پيروى مكنيد
فولادوند: فرمود دعاى هر دوى شما پذيرفته شد پس ايستادگى كنيد و راه كسانى را كه نمى‏ دانند پيروى مكنيد
قمشه‌ای: خدا فرمود: دعای شما مستجاب شد، پس هر دو استوار و پا برجا باشید و از راه مردم جاهل پیروی مکنید.
مکارم شیرازی: فرمود: دعاي شما پذيرفته شد، استقامت بخرج دهيد و از راه (و رسم) كساني كه نمي‏دانند تبعيت نكنيد
وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۹۰﴾
انصاریان: وبنی اسرائیل را از دریا گذراندیم، پس فرعون و لشکریانش آنان را از روی ستم وتجاوز دنبال کردندتا هنگامی که بلای غرق شدن، او را فروگرفت، گفت: ایمان آوردم که هیچ معبودی جز همان که بنی اسرائیل به او ایمان آوردند، نیست و من از تسلیم شدگان [در برابر فرمان های حق] هستم.
خرمشاهی: و بنى‏اسرائيل را از دريا گذرانديم، آنگاه فرعون و سپاهيانش از روى ظلم و تجاوز سر در پى آنان نهادند، تا آنجا كه او [فرعون‏] غرق شدن را نزديك ديد، گفت خدايى جز آنكه بنى‏اسرائيل به او ايمان آورده‏اند، نيست و من از اهل تسليمم‏
فولادوند: و فرزندان اسرائيل را از دريا گذرانديم پس فرعون و سپاهيانش از روى ستم و تجاوز آنان را دنبال كردند تا وقتى كه در شرف غرق شدن قرار گرفت گفت ايمان آوردم كه هيچ معبودى جز آنكه فرزندان اسرائيل به او گرويده‏ اند نيست و من از تسليم ‏شدگانم
قمشه‌ای: و ما بنی اسرائیل را از دریا گذرانیدیم پس آنگه فرعون و سپاهش به ظلم و ستمگری آنها را تعقیب کردند تا چون هنگام غرق فرعون فرا رسید گفت: اینک من ایمان آوردم که حقّا جز آن کسی که بنی اسرائیل به او ایمان دارند خدایی در عالم نیست و من هم از مسلمانان و اهل تسلیم فرمان او هستم.
مکارم شیرازی: بني اسرائيل را از دريا (رود عظيم نيل) عبور داديم، و فرعون و لشكرش از سر ظلم و تجاوز بدنبال آنها رفتند، تا هنگامي كه غرقاب دامن او را گرفت گفت ايمان آوردم كه هيچ معبودي جز كسي كه بني اسرائيل به او ايمان آورده‏ اند وجود ندارد، و من از مسلمين هستم!
آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۹۱﴾
انصاریان: [به اوگفته شد:] اکنون [که به نابودی خود یقین داری و زمان بازگشت به خدا سپری شده ایمان می آوری؟!] در حالی که پیش از این عصیان می ورزیدی و از تبهکاران بودی؟
خرمشاهی: اينك [ايمان مى‏آورى‏]؟ و حال آنكه پيشتر سرپيچى كرده و از تبهكاران بودى‏
فولادوند: اكنون در حالى كه پيش از اين نافرمانى میکردى و از تباهكاران بودى
قمشه‌ای: اکنون باید ایمان بیاوری؟ در صورتی که از این پیش عمری به (کفر و) نافرمانی زیستی و از مردم ظالم بدکار بودی.
مکارم شیرازی: (اما به او خطاب شد) الان؟! در حالي كه قبلا عصيان كردي و از مفسدان بودي؟!
فَالْيَوْمَ نُنَجِّيكَ بِبَدَنِكَ لِتَكُونَ لِمَنْ خَلْفَكَ آيَةً وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ عَنْ آيَاتِنَا لَغَافِلُونَ ﴿۹۲﴾
انصاریان: پس امروز تو را با بدن بی جانت نجات می دهم [وبر بلندایی از ساحل دریا می گذارم] تا برای آیندگانت نشانه ای [از قدرت ما و زبونی و خواری گردنکشان] باشی؛ و یقیناً بسیاری از مردم از نشانه های ما بی خبرند.
خرمشاهی: بدان كه امروز بدنت را [از دريا] برهانيم [و بر بلندى اندازيم‏] تا براى آيندگانت مايه عبرت باشد، و چه بسيار از مردم از آيات ما غافلند
فولادوند: پس امروز تو را با زره [زرين] خودت به بلندى [ساحل] مى‏ افكنيم تا براى كسانى كه از پى تو مى ‏آيند عبرتى باشد و بى‏ گمان بسيارى از مردم از نشانه‏ هاى ما غافلند
قمشه‌ای: پس ما امروز (تو را غرق دریای هلاک کرده و) بدنت را برای عبرت آیندگان به ساحل نجات می‌رسانیم با آنکه بسیاری از مردم از آیات قدرت ما غافل هستند.
مکارم شیرازی: ولي امروز بدنت را (از آب نجات مي‏دهيم تا عبرتي براي آيندگان باشي، و بسياري از مردم از آيات ما غافلند.
وَلَقَدْ بَوَّأْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ فَمَا اخْتَلَفُوا حَتَّى جَاءَهُمُ الْعِلْمُ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۹۳﴾
انصاریان: به راستی ما بنی اسرائیل را در جایگاهی [خوش آب و هوا و منطقه ای سرشار از نعمت ها] جای دادیم و به آنان از انواع روزی های پاکیزه، روزی بخشیدیم [ولی آنان در نبوّت موسی و در دین خدا روی به اختلاف آوردند]؛ و اختلاف نکردند مگر پس از آنکه دانش [به حقایق و معارف] برای آنان آمد؛ یقیناً پروردگارت روز قیامت میان آنان درباره آنچه در آن اختلاف می کردند، داوری خواهد کرد.
خرمشاهی: و بنى‏اسرائيل را در جايى درست ماوا داديم، و از پاكيزه‏ها روزى بخشيديم، و بناى اختلاف ننهادند مگر زمانى كه خبر وحى به آنان رسيد، بى‏گمان پروردگارت در روز قيامت در آنچه اختلاف ورزيده‏اند، بين آنان داورى خواهد كرد
فولادوند: به راستى ما فرزندان اسرائيل را در جايگاه[هاى] نيكو منزل داديم و از چيزهاى پاكيزه به آنان روزى بخشيديم پس به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم براى آنان حاصل شد همانا پروردگار تو در روز قيامت در باره آنچه بر سر آن اختلاف میکردند ميانشان داورى خواهد كرد
قمشه‌ای: و محققا ما بنی اسرائیل را (پس از هلاک دشمنان) به مقام صدق (و منزل آسایش) مسکن دادیم و از نعمتهای پاکیزه (در ملک شام و مصر) روزی آنها کردیم، و همیشه بنی اسرائیل (در ایمان به رسول خاتم) اتفاق داشتند تا زمانی که آن رسول با قرآن آسمانی برای هدایت آنها آمد آن‌گاه آغاز اختلاف کردند (و رسالت پیغمبر بزرگ را از عناد و لجاج منکر شدند. ای رسول ما) خدای تو روز قیامت میان آنها در آنچه اختلاف می‌کردند حکم خواهد کرد.
مکارم شیرازی: ما بني اسرائيل را در جايگاه صدق (و راستي منزل داديم و از روزيهاي پاكيزه به آنها عطا كرديم، (اما آنها به نزاع و اختلاف برخاستند) و اختلاف نكردند مگر بعد از آن كه علم و آگاهي يافتند، پروردگار تو در روز قيامت ميان آنها در آنچه اختلاف كردند داوري خواهد كرد.
فَإِنْ كُنْتَ فِي شَكٍّ مِمَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ فَاسْأَلِ الَّذِينَ يَقْرَءُونَ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكَ لَقَدْ جَاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿۹۴﴾
انصاریان: و [به فرض محال] اگر از آنچه بر تو نازل کردیم در شک و تردیدی، از آنان که پیش از تو کتاب [آسمانی] می خواندند بپرس [کتابی که نزول قرآن را از سوی خدا خبر داده] تا روشن شود که حق از سوی پروردگارت به سوی تو آمده؛ بنابراین از تردیدکنندگان مباش.
خرمشاهی: و اگر از آنچه بر تو نازل كرده‏ايم، در ترديد هستى، از كسانى كه پيش از تو كتاب آسمانى خوانده‏اند پرس و جو كن، بى‏شبهه حق از سوى پروردگارت بر تو نازل شده است، پس هرگز از دو دلان مباش‏
فولادوند: و اگر از آنچه به سوى تو نازل كرده‏ ايم در ترديدى از كسانى كه پيش از تو كتاب [آسمانى] مى‏ خواندند بپرس قطعا حق از جانب پروردگارت به سوى تو آمده است پس زنهار از ترديدكنندگان مباش
قمشه‌ای: پس اگر شک و ریبی از آنچه به تو فرستادیم در دل داری از خود علمای اهل کتاب که کتاب آسمانی پیش از تو را می‌خوانند بپرس. همانا (کتاب آسمانی) حق از جانب خدایت بر تو آمد و ابدا نباید شک و ریبی در دل راه دهی.
مکارم شیرازی: اگر در آنچه بر تو نازل كرده‏ ايم ترديد داري از آنها كه پيش از تو كتب آسماني را مي‏خوانند سوال كن، (بدان) به طور قطع، «حق» از طرف پروردگارت به تو رسيده، بنابراين هرگز از ترديد كنندگان مباش (البته او در چيزي كه با شهود در يافته بود هرگز ترديد نداشت، اين درسي بود براي مردم).
وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ فَتَكُونَ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۹۵﴾
انصاریان: و هرگز از کسانی مباش که آیات ما را تکذیب کردند که از زیانکاران خواهی شد.
خرمشاهی: و از زمره دروغ انگاران آيات الهى مباش كه از زيانكاران خواهى شد
فولادوند: و از كسانى كه آيات ما را دروغ پنداشتند مباش كه از زيانكاران خواهى بود
قمشه‌ای: و نباید هرگز از آنان که تکذیب آیات خدا کردند باشی که از زیانکاران عالم خواهی شد.
مکارم شیرازی: و از آنها مباش كه آيات خدا را تكذيب كردند كه از زيانكاران خواهي بود.
إِنَّ الَّذِينَ حَقَّتْ عَلَيْهِمْ كَلِمَتُ رَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۹۶﴾
انصاریان: مسلماً کسانی که عذاب پروردگارت بر آنان محقق و ثابت شده، ایمان نمی آورند.
خرمشاهی: كسانى كه سخن [حكم‏] پروردگارت بر آنان تحقق يافته است،
فولادوند: در حقيقت كسانى كه سخن پروردگارت بر آنان تحقق يافته ايمان نمى ‏آورند
قمشه‌ای: البته آنان که حکم عذاب خدا بر آنها حتم است ایمان نمی‌آورند.
مکارم شیرازی: (و بدان) آنها كه فرمان خدا بر آنان تحقق يافته ايمان نمي‏آورند.
وَلَوْ جَاءَتْهُمْ كُلُّ آيَةٍ حَتَّى يَرَوُا الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ﴿۹۷﴾
انصاریان: گرچه همه نشانه ها و معجزه ها برای آنان بیاید تا آن زمان که عذاب دردناک را ببینند [که آن هنگام ایمان آوردنشان هیچ سودی نخواهد داشت.]
خرمشاهی: ولو آنكه هر معجزه‏اى برايشان بيايد، ايمان نمى‏آورند، مگر زمانى كه [حلول‏] عذاب دردناك را بنگرند
فولادوند: هر چند هر گونه آيتى برايشان بيايد تا وقتى كه عذاب دردناك را ببينند
قمشه‌ای: اگر چه هر گونه معجزه و آیتی از جانب خدا بر آنان بیاید، تا وقتی که عذاب دردناک را به چشم مشاهده کنند.
مکارم شیرازی: هر چند تمام آيات ( الهي و نشانه‏ هاي او) به آنان برسد، تا زماني كه عذاب اليم را ببينند (چرا كه قلوبشان را تاريكي گناه فرا گرفته و راهي به روشنائي بر آنها نيست!).
فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ ﴿۹۸﴾
انصاریان: پس چرا هیچ شهری نبوده است که [اهلش] ایمان بیاورد تا ایمانشان به آنان سود دهد؟ مگر قوم یونس که وقتی ایمان آوردند، عذاب رسوایی را در زندگی دنیا از آنان برطرف کردیم و آنان را تا پایان عمرشان [از الطاف و نعمت های خود] برخوردار نمودیم.
خرمشاهی: چرا اهل هيچ شهرى [بهنگام‏] ايمان نياورد كه ايمانش سود دهد، مگر قوم يونس كه چون [بهنگام‏] ايمان آوردند، عذاب رسواگر را در زندگانى دنيويشان از آنان برداشتيم و آنان را تا زمانى [معين‏] بهره‏ور ساختيم‏
فولادوند: چرا هيچ شهرى نبود كه [اهل آن] ايمان بياورد و ايمانش به حال آن سود بخشد مگر قوم يونس كه وقتى [در آخرين لحظه] ايمان آوردند عذاب رسوايى را در زندگى دنيا از آنان برطرف كرديم و تا چندى آنان را برخوردار ساختيم
قمشه‌ای: پس چرا باید از هیچ شهری در وقتی که ایمانشان سود می‌بخشد ایمان نیاورند (و تا زمان معاینه عذاب لجاجت کنند) و تنها قوم یونس باشند که چون ایمان آوردند ما عذاب ذلت را در دنیا از آنها برداشتیم و تا زمانی معین (که وقت مرگ طبیعی بود) آنها را متمتّع و بهره‌مند گردانیدیم.
مکارم شیرازی: چرا هيچيك از شهرها و آباديها ايمان نياوردند كه (ايمانشان به موقع باشد و) مفيد به حالشان افتد، مگر قوم يونس، به هنگامي كه ايمان آوردند عذاب رسوا كننده را در زندگي دنيا از آنان بر طرف ساختيم و تا مدت معيني (پايان زندگي و اجلشان) آنها را بهره مند ساختيم.
وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ لَآمَنَ مَنْ فِي الْأَرْضِ كُلُّهُمْ جَمِيعًا أَفَأَنْتَ تُكْرِهُ النَّاسَ حَتَّى يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ ﴿۹۹﴾
انصاریان: اگر پروردگارت می خواست یقیناً همه کسانی که روی زمین اند [اجباراً] ایمان می آوردند؛ [ای پیامبر! در حالی که خدا از بندگانش ایمان اجباری نخواسته] پس آیا تو مردم را وادار می کنی تا به اجبار مؤمن شوند؟!
خرمشاهی: و اگر پروردگارت [به اراده حتمى‏] مى‏خواست، تمامى اهل زمين ايمان مى‏آوردند، پس آيا تو مردم را به اكراه وامى‏دارى تا اينكه مؤمن شوند؟
فولادوند: و اگر پروردگار تو مى‏ خواست قطعا هر كه در زمين است همه آنها يكسر ايمان مى ‏آوردند پس آيا تو مردم را ناگزير مى ‏كنى كه بگروند
قمشه‌ای: و اگر خدای تو (در مشیّت ازلی) می‌خواست اهل زمین همه یکسره ایمان می‌آوردند، آیا تو می‌خواهی تا به جبر و اکراه همه را مؤمن و خداپرست گردانی؟
مکارم شیرازی: و اگر پروردگار مي‏خواست تمام آنها كه در روي زمين هستند همگي (از روي اجبار) ايمان مي‏آوردند، آيا تو مي‏خواهي مردم را مجبور سازي كه ايمان بياورند؟ (ايمان اجباري چه سودي دارد؟!)
وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۱۰۰﴾
انصاریان: هیچ کس را نسزد [و قدرت نباشد] که ایمان بیاورد مگر به اذن و توفیق خدا، و خدا پلیدی [ضلالت] را [پس از بیان حقایق] بر کسانی قرار می دهد که [در حقایق] نمی اندیشند.
خرمشاهی: و حال آنكه هيچ كسى را نرسد كه جز به اذن [و توفيق‏] الهى ايمان آورد، و پليدى را بر كسانى كه تعقل نمى‏كنند، مقرر مى‏دارد
فولادوند: و هيچ كس را نرسد كه جز به اذن خدا ايمان بياورد و [خدا] بر كسانى كه نمى انديشند پليدى را قرار مى‏ دهد
قمشه‌ای: و هیچ یک از نفوس بشر را تا خدا رخصت ندهد ایمان نیاورد و پلیدی (کفر و جهالت) را خدا برای مردم بی‌خرد که عقل را کار نبندند مقرر می‌دارد.
مکارم شیرازی: (اما) هيچكس نمي‏تواند ايمان بياورد جز به فرمان خدا (و توفيق و ياري و هدايت او) و پليدي (و نا پاكي كفر و گناه را بر آنها قرار مي‏دهد كه تعقل نمي‏كنند.
قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۰۱﴾
انصاریان: بگو: با تأمل بنگرید که در آسمان ها و زمین [از شگفتی های آفرینش و عجایب خلقت] چه چیزها هست؟ ولی نشانه ها و هشدارها به حال گروهی که ایمان نمی آورند، سودی نمی دهد.
خرمشاهی: بگو [به ديده عبرت‏] بنگريد كه در آسمانها و زمين چيست؟ و نشانه‏هاى عبرت‏انگيز و نيز هشدارها سودى به حال قومى كه ايمان نمى‏آورند، ندارد
فولادوند: بگو بنگريد كه در آسمانها و زمين چيست و[لى] نشانه‏ ها و هشدارها گروهى را كه ايمان نمى ‏آورند سود نمى ‏بخشد
قمشه‌ای: بگو: در آسمانها و زمین بنگرید تا چه مشاهده می‌کنید. و (گر چه) مردمی را که نخواهند ایمان آورند دلایل و آیات و بیم دادنهای الهی هرگز سودمند نمی‌افتد.
مکارم شیرازی: بگو نگاه كنيد آنچه را (از آيات خدا و نشانه‏ هاي توحيدش) در آسمانها و زمين است، اما اين آيات و انذارها به حال كساني كه ايمان نمي‏آورند (و لجوجند) مفيد نخواهد بود.
فَهَلْ يَنْتَظِرُونَ إِلَّا مِثْلَ أَيَّامِ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ ﴿۱۰۲﴾
انصاریان: پس آیا جز مانند روزهای [سخت و شکننده] کسانی را که پیش از آنان درگذشتند، انتظار می برند؟ بگو: پس منتظر بمانید که من [هم] با شما از منتظرانم.
خرمشاهی: پس آيا انتظار چيزى را جز نظير روزگار پيشينيانشان مى‏كشند؟ بگو پس انتظار بكشيد كه من نيز همراه شما از منتظرانم‏
فولادوند: پس آيا جز مانند روزهاى كسانى را كه پيش از آنان درگذشتند انتظار مى ‏برند بگو انتظار بريد كه من [نيز] با شما از منتظرانم
قمشه‌ای: پس مردمی که ایمان نمی‌آورند منتظر چیستند جز آنکه روزگار هلاکت و عذابی که پیشینیان دیدند به چشم ببینند؟ بگو که شما (نزول عذاب را)، منتظر باشید که من هم با شما منتظر (نزول فتح و نصرت خدا) می‌باشم.
مکارم شیرازی: آيا آنها همانند روزهاي پيشينيان را انتظار مي‏كشند (و همانند بلاها و مجازاتهايشان را) بگو شما انتظار بكشيد من نيز با شما انتظار مي‏كشم!
ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنْجِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰۳﴾
انصاریان: آن گاه پیامبران خود و کسانی را که ایمان آورده اند [روز نزول عذاب] می رهانیم، همین گونه بر ما فریضه و لازم است که مؤمنان را نجات دهیم.
خرمشاهی: سپس فرستادگانمان و مؤمنان را نجات مى‏دهيم، بدين‏سان بر ماست كه مؤمنان را نجات دهيم‏
فولادوند: سپس فرستادگان خود و كسانى را كه گرويدند مى ‏رهانيم زيرا بر ما فريضه است كه مؤمنان را نجات دهيم
قمشه‌ای: آن گاه ما رسولان خود و مؤمنان را نجات می‌دهیم، ما بر خود فرض کردیم که این چنین اهل ایمان را نجات بخشیم.
مکارم شیرازی: سپس (به هنگام نزول بلا و مجازات) فرستادگان خود و كساني را كه به آنان ايمان مي‏آوردند نجات مي‏داديم، و همين گونه بر ما حق است كه مؤ منان (به تو) را رهائي بخشيم.
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ كُنْتُمْ فِي شَكٍّ مِنْ دِينِي فَلَا أَعْبُدُ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰۴﴾
انصاریان: بگو: ای مردم! اگر شما در [حقّانیّت] دین من تردید دارید [من در حقّانیّت دینم و بطلان آیین شما هیچ تردیدی ندارم] من آنهایی را که شما به جای خدا می پرستید، نمی پرستم، بلکه خدایی را می پرستم که جان همه شما را می ستاند، و من مأمورم که از مؤمنان باشم.
خرمشاهی: بگو اى مردم، اگر از دين من در شك هستيد، بدانيد كه من كسانى را كه به جاى خداوند مى‏پرستيد، نمى‏پرستم، بلكه خدايى را مى‏پرستم كه [به هنگام‏] جان شما را مى‏گيرد، و به من امر شده است كه از مؤمنان باشم‏
فولادوند: بگو اى مردم اگر در دين من ترديد داريد پس [بدانيد كه من] كسانى را كه به جاى خدا مى ‏پرستيد نمى ‏پرستم بلكه خدايى را مى ‏پرستم كه جان شما را مى‏ ستاند و دستور يافته‏ ام كه از مؤمنان باشم
قمشه‌ای: بگو که ای مردم، اگر شما به آیین من شک دارید پس (یقین دارید که) من هرگز خدایان باطلی را که شما می‌پرستید نخواهم پرستید، بلکه تنها خدای یکتایی را که مرگ (و زندگانی) همه شما خلایق به امر اوست می‌پرستم و مأمورم که خود از اهل ایمان باشم.
مکارم شیرازی: بگو اي مردم! اگر در عقيده من شك داريد، من كساني را كه جز خدا مي‏پرستيد نمي‏پرستم، تنها خداوندي را پرستش مي‏كنم كه شما را مي‏ميراند و من ماءمورم كه از مؤ منان باشم.
وَأَنْ أَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۰۵﴾
انصاریان: و [دستور یافته ام] که [حق گرایانه و بدون انحراف با همه وجود] به سوی [این] دین درست واستوار روی آور، و از مشرکان مباش.
خرمشاهی: و اينكه به سوى دين پاك روى آور و هرگز از مشركان مباش‏
فولادوند: و [به من دستور داده شده است] كه به دين حنيف روى آور و زنهار از مشركان مباش
قمشه‌ای: و (خدا مرا امر کرده به) این که روی به جانب دین حنیف (اسلام و آیین پاک توحید) آور و هرگز هم آیین مشرکان مباش.
مکارم شیرازی: و (به من دستور داده شده كه) روي خود را به آئيني متوجه ساز كه خالي از هر گونه شرك است و از مشركان مباش.
وَلَا تَدْعُ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُكَ وَلَا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذًا مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۰۶﴾
انصاریان: و به جای خدا چیزی را که سودی به تو نمی رساند و زیانی نمی زند، مَپَرست؛ که اگر بپرستی قطعاً از زیانکاران خواهی بود.
خرمشاهی: و به جاى خداوند چيزى را كه نه سودى به تو مى‏رساند و نه زيانى، مپرست، و اگر چنين كردى در آن صورت از ستمكاران [مشرك‏] خواهى بود
فولادوند: و به جاى خدا چيزى را كه سود و زيانى به تو نمى ‏رساند مخوان كه اگر چنين كنى در آن صورت قطعا از جمله ستمكارانى
قمشه‌ای: و غیر از خدای یکتا هیچ یک از این خدایان باطل را که به حال تو نفع و ضرری ندارند به خدایی مخوان و گر نه از ستمکاران خواهی بود.
مکارم شیرازی: و جز خدا چيزي را كه نه سودي به تو مي‏رساند و نه زياني، مخوان، كه اگر چنين كني از ستمكاران خواهي بود.
وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَهُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۱۰۷﴾
انصاریان: و اگر خدا گزند و آسیبی به تو رساند، آن را جز او برطرف کننده ای نیست، و اگر برای تو خیری خواهد فضل و احسانش را دفع کننده ای نیست؛ خیرش را به هر کس از بندگانش بخواهد می رساند و او بسیار آمرزنده و مهربان است.
خرمشاهی: و اگر خداوند بخواهد بلايى به تو برساند، بازدارنده‏اى جز خود او براى آن وجود ندارد، و اگر خيرى برايت بخواهد، فضل او بازدارنده‏اى ندارد، كه آن را به هركس از بندگانش كه بخواهد مى‏رساند، و او آمرزگار مهربان است‏
فولادوند: و اگر خدا به تو زيانى برساند آن را برطرف‏كننده‏ اى جز او نيست و اگر براى تو خيرى بخواهد بخشش او را ردكننده‏ اى نيست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مى ‏رساند و او آمرزنده مهربان است
قمشه‌ای: و اگر خدا بر تو ضرری خواهد هیچ کس جز او دفع آن ضرر نتواند، و اگر خیر و رحمتی خواهد باز احدی منع فضل او نتواند، که فضل و رحمت خود را به هر کس از بندگان بخواهد البته می‌رساند و اوست خدای بسیار آمرزنده و مهربان.
مکارم شیرازی: و اگر خداوند (براي امتحان يا كيفر گناه) زياني به تو رساند، هيچكس جز او آنرا بر طرف نمي‏سازد، و اگر اراده خيري براي تو كند هيچكس مانع فضل او نخواهد شد، آنرا به هر كس از بندگانش بخواهد مي‏رساند و او غفور و رحيم است.
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ ﴿۱۰۸﴾
انصاریان: بگو: ای مردم! یقیناً حق از سوی پروردگارتان برای شما آمد؛ پس هر که هدایت یابد، فقط به سود خود هدایت می یابد و هر که گمراه گردد، فقط به زیان خود گمراه می شود، و من نگهبان شما نیستم.
خرمشاهی: بگو اى مردم حق از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده است، پس هر كس كه رهياب شود، همانا به سود خويش رهياب شده است، و هركس بيراه رود، همانا به زيان خويش بيراه رفته است، و من نگهبان شما نيستم‏
فولادوند: بگو اى مردم حق از جانب پروردگارتان براى شما آمده است پس هر كه هدايت‏ يابد به سود خويش هدايت مى‏ يابد و هر كه گمراه گردد به زيان خود گمراه مى ‏شود و من بر شما نگهبان نيستم
قمشه‌ای: بگو: ای مردم به حقیقت (کتاب و رسول) حق از جانب خدایتان برای شما آمد، پس هر کس هدایت یافت نفعش بر خود اوست و هر کس به راه گمراهی شتافت زیانش بر خود اوست و من نگهبان شما (از مؤاخذه خدا) نیستم.
مکارم شیرازی: بگو اي مردم حق از طرف پروردگارتان به سراغ شما آمده، هر كس (در پرتو آن) هدايت يابد براي خود هدايت شده، و هر كس گمراه گردد به زيان خود گمراه شده، و من ماءمور (به اجبار) شما نيستم.
وَاتَّبِعْ مَا يُوحَى إِلَيْكَ وَاصْبِرْ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ﴿۱۰۹﴾
انصاریان: و از آنچه به سویت وحی می شود، پیروی کن و [در برابر پیش آمدها و تکذیب منکران] شکیبا باش تا خدا [میان تو و مخالفانت] داوری کند؛ و او بهترین داوران است.
خرمشاهی: و از آنچه بر تو وحى مى‏شود پيروى كن و شكيبا باش، تا خداوند حكم خويش به ميان آورد، و او بهترين داوران است‏
فولادوند: و از آنچه بر تو وحى مى ‏شود پيروى كن و شكيبا باش تا خدا [ميان تو و آنان] داورى كند و او بهترين داوران است
قمشه‌ای: و تو خود از وحی خدای که بر تو می‌رسد پیروی کن و راه صبر پیش گیر تا وقتی که خدا (میان تو و مخالفانت) حکم کند و او بهترین حکمفرمایان عالم است.
مکارم شیرازی: و از آنچه بر تو وحي مي‏شود پيروي كن و شكيبا باش (و استقامت نما) تا خداوند فرمان (پيروزي را) صادر كند و او بهترين حاكمان است.