بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ
﴿۱﴾
انصاریان: وای بر هر عیب جوی بدگوی!
خرمشاهی: واى بر هر عيبجوى طعنهزن فولادوند: واى بر هر بدگوى عيبجويى قمشهای: وای بر هر عیبجوی هرزه زبان. مکارم شیرازی: واي بر هر عيب جوي مسخره كننده اي!
الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ
﴿۲﴾
انصاریان: همان که ثروتی فراهم آورده و [پی در پی] آن را شمرد [و ذخیره کرد.]
خرمشاهی: همان كه مالى گردآورد و شمارهاش كرد فولادوند: كه مالى گرد آورد و برشمردش قمشهای: همان کسی که مالی جمع کرده و دایم به حساب و شمارهاش سر گرم است. مکارم شیرازی: همان كس كه مال را جمع آوري و شماره كرده (بي آنكه حساب مشروع و نامشروع كند).
يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ
﴿۳﴾
انصاریان: گمان می کند که ثروتش او را جاودانه خواهد کرد.
خرمشاهی: پندارد كه مالش او را جاودانه مىسازد فولادوند: پندارد كه مالش او را جاويد كرده قمشهای: پندارد که مال و دارایی دنیایش عمر ابدش خواهد بخشید. مکارم شیرازی: گمان ميكند كه اموالش سبب جاودانگي او است!
كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ
﴿۴﴾
انصاریان: این چنین نیست، بی تردید او را در آن شکننده، اندازند؛
خرمشاهی: حاشا، بىشبهه به كام درهم شكن انداخته شود فولادوند: ولى نه قطعا در آتش خردكننده فرو افكنده خواهد شد قمشهای: چنین نیست، بلکه محققا به آتش در هم شکننده دوزخ در افتد. مکارم شیرازی: چنين نيست كه او ميپندارد، به زودي در حطمه (آتشي خردكننده) پرتاب ميشود.
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ
﴿۵﴾
انصاریان: و تو چه می دانی آن شکننده چیست؟
خرمشاهی: و تو چه دانى كه درهم شكن چيست فولادوند: و تو چه دانى كه آن آتش خردكننده چيست قمشهای: آتشی که چگونه تصور سختی آن توانی کرد؟ مکارم شیرازی: و تو چه ميداني حطمه چيست ؟
نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ
﴿۶﴾
انصاریان: آتش برافروخته خداست
خرمشاهی: آتش الهى فروزان فولادوند: آتش افروخته خدا[يى] است قمشهای: آن آتش را (خشم) خدا افروخته. مکارم شیرازی: آتش برافروخته الهي است.
الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ
﴿۷﴾
انصاریان: [آتشی] که بر دل ها برآید و چیره شود.
خرمشاهی: همان كه بر دلها راه يابد فولادوند: [آتشى] كه به دلها مى رسد قمشهای: شراره آن بر دلها (ی نا پاک پر از حرص دنیای کافران) شعلهور است. مکارم شیرازی: آتشي كه از دلها سرمي زند!
إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ
﴿۸﴾
انصاریان: آن آتش بر آنان سربسته است [که هیچ راه گریزی از آن ندارند؛]
خرمشاهی: بر ايشان لايه لايه فرو افتد فولادوند: و [آتشى كه] در ستونهايى دراز آنان را در ميان فرامى گيرد قمشهای: آتشی که بر آنها از هر سو سخت احاطه کرده و راه گریزی ندارند. مکارم شیرازی: اين آتش بر آنها به صورت دربسته است.
فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ
﴿۹﴾
انصاریان: [آتشی] در ستون هایی بلند و کشیده.
خرمشاهی: در ستونهايى بالا بلند فولادوند: در ستونهاي كشيده و طولاني! قمشهای: و مانند ستونهای بلند زبانه کشیده است. مکارم شیرازی: در ستونهاي كشيده و طولاني! |
||