ParsQuran
سوره 104: الهمزة - جزء 30

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ﴿۱﴾
انصاریان: وای بر هر عیب جوی بدگوی!
خرمشاهی: واى بر هر عيب‏جوى طعنه‏زن‏
فولادوند: واى بر هر بدگوى عيبجويى
قمشه‌ای: وای بر هر عیبجوی هرزه زبان.
مکارم شیرازی: واي بر هر عيب جوي مسخره كننده‏ اي!
الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ﴿۲﴾
انصاریان: همان که ثروتی فراهم آورده و [پی در پی] آن را شمرد [و ذخیره کرد.]
خرمشاهی: همان كه مالى گردآورد و شماره‏اش كرد
فولادوند: كه مالى گرد آورد و برشمردش
قمشه‌ای: همان کسی که مالی جمع کرده و دایم به حساب و شماره‌اش سر گرم است.
مکارم شیرازی: همان كس كه مال را جمع آوري و شماره كرده (بي آنكه حساب مشروع و نامشروع كند).
يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿۳﴾
انصاریان: گمان می کند که ثروتش او را جاودانه خواهد کرد.
خرمشاهی: پندارد كه مالش او را جاودانه مى‏سازد
فولادوند: پندارد كه مالش او را جاويد كرده
قمشه‌ای: پندارد که مال و دارایی دنیایش عمر ابدش خواهد بخشید.
مکارم شیرازی: گمان مي‏كند كه اموالش سبب جاودانگي او است!
كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ ﴿۴﴾
انصاریان: این چنین نیست، بی تردید او را در آن شکننده، اندازند؛
خرمشاهی: حاشا، بى‏شبهه به كام درهم شكن انداخته شود
فولادوند: ولى نه قطعا در آتش خردكننده فرو افكنده خواهد شد
قمشه‌ای: چنین نیست، بلکه محققا به آتش در هم شکننده دوزخ در افتد.
مکارم شیرازی: چنين نيست كه او مي‏پندارد، به زودي در حطمه (آتشي خردكننده) پرتاب مي‏شود.
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿۵﴾
انصاریان: و تو چه می دانی آن شکننده چیست؟
خرمشاهی: و تو چه دانى كه درهم شكن چيست‏
فولادوند: و تو چه دانى كه آن آتش خردكننده چيست
قمشه‌ای: آتشی که چگونه تصور سختی آن توانی کرد؟
مکارم شیرازی: و تو چه مي‏داني حطمه چيست ؟
نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ﴿۶﴾
انصاریان: آتش برافروخته خداست
خرمشاهی: آتش الهى فروزان‏
فولادوند: آتش افروخته خدا[يى] است
قمشه‌ای: آن آتش را (خشم) خدا افروخته.
مکارم شیرازی: آتش برافروخته الهي است.
الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿۷﴾
انصاریان: [آتشی] که بر دل ها برآید و چیره شود.
خرمشاهی: همان كه بر دلها راه يابد
فولادوند: [آتشى] كه به دلها مى ‏رسد
قمشه‌ای: شراره آن بر دلها (ی نا پاک پر از حرص دنیای کافران) شعله‌ور است.
مکارم شیرازی: آتشي كه از دلها سرمي زند!
إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ ﴿۸﴾
انصاریان: آن آتش بر آنان سربسته است [که هیچ راه گریزی از آن ندارند؛]
خرمشاهی: بر ايشان لايه لايه فرو افتد
فولادوند: و [آتشى كه] در ستونهايى دراز آنان را در ميان فرامى‏ گيرد
قمشه‌ای: آتشی که بر آنها از هر سو سخت احاطه کرده و راه گریزی ندارند.
مکارم شیرازی: اين آتش بر آنها به صورت دربسته است.
فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ ﴿۹﴾
انصاریان: [آتشی] در ستون هایی بلند و کشیده.
خرمشاهی: در ستونهايى بالا بلند
فولادوند: در ستونهاي كشيده و طولاني!
قمشه‌ای: و مانند ستونهای بلند زبانه کشیده است.
مکارم شیرازی: در ستونهاي كشيده و طولاني!