الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ
﴿۴﴾
انصاریان: همان که به وسیله قلم آموخت،
خرمشاهی: همان كه با قلم [و كتابت انسان را] آموزش داد فولادوند: همان كس كه به وسيله قلم آموخت قمشهای: آن خدایی که بشر را علم نوشتن به قلم آموخت. مکارم شیرازی: همان كسي كه به وسيله قلم تعليم نمود.
عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ
﴿۵﴾
انصاریان: [و] به انسان آنچه را نمی دانست تعلیم داد.
خرمشاهی: به انسان چيزى را كه نمىدانست، آموخت فولادوند: آنچه را كه انسان نمى دانست [بتدريج به او] آموخت قمشهای: به آدمی آنچه را که نمیدانست تعلیم داد. مکارم شیرازی: و به انسان آنچه را نميدانست ياد داد.
كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى
﴿۶﴾
انصاریان: این چنین نیست [که انسان سپاس گزار باشد] مسلماً انسان سرکشی می کند.
خرمشاهی: چنين نيست، بىگمان انسان سر به طغيان برآورد فولادوند: حقا كه انسان سركشى مى كند قمشهای: راستی که انسان سرکش و مغرور میشود. مکارم شیرازی: چنين نيست كه انسان حقشناس باشد مسلما طغيان ميكند.
أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى
﴿۷﴾
انصاریان: برای اینکه خود را بی نیاز می پندارد.
خرمشاهی: از اين كه خود را بىنياز [و توانگر] بيند فولادوند: همين كه خود را بى نياز پندارد قمشهای: چون که خود را در غنا و دارایی ببیند. مکارم شیرازی: به خاطر اينكه خود را بينياز ميبيند!
إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى
﴿۸﴾
انصاریان: بی تردید بازگشت به سوی پروردگار توست.
خرمشاهی: همانا بازگشت به سوى پروردگار توست فولادوند: در حقيقت بازگشت به سوى پروردگار توست قمشهای: محققا (پس از مرگ) باز گشت به سوی پروردگار تو خواهد بود. مکارم شیرازی: مسلما بازگشت همه به سوي پروردگار تو است.
أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى
﴿۹﴾
انصاریان: مرا خبر ده، آیا آن کسی که باز می دارد،
خرمشاهی: آيا نگريستهاى كسى را كه باز مىدارد فولادوند: آيا ديدى آن كس را كه باز مى داشت قمشهای: دیدی آن کس را که منع (و تمسخر) میکرد؟ مکارم شیرازی: به من خبر ده آيا كسي كه نهي ميكند
عَبْدًا إِذَا صَلَّى
﴿۱۰﴾
انصاریان: بنده ای را هنگامی که نماز می خواند؟
خرمشاهی: بندهاى را كه به نماز برخيزد فولادوند: بنده اى را آنگاه كه نماز مى گزارد قمشهای: آن بنده خدای را که به نماز مشغول شد؟ (مراد ابو جهل است که بر نماز، پیغمبر و اصحابش را به مسخرگی میآزرد). مکارم شیرازی: بنده اي را به هنگامي كه نماز ميخواند (آيا مستحق عذاب الهي نيست)؟
أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ عَلَى الْهُدَى
﴿۱۱﴾
انصاریان: مرا خبر ده، اگر این بنده نمازگزار بر راه راست باشد
خرمشاهی: آيا انديشيدهاى كه اگر [پيامبر و پيرو او] بر طريق هدايت باشد فولادوند: چه پندارى اگر او بر هدايت باشد قمشهای: آیا چه میبینی اگر آن بنده (یا رسول) به راه راست باشد. مکارم شیرازی: به من خبر ده اگر اين بنده بر طريق هدايت باشد،
أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى
﴿۱۲﴾
انصاریان: یا [دیگران را] به پرهیزکاری وادارد؟ [آیا آن بازدارنده سزاوار کیفر سخت نیست؟]
خرمشاهی: يا امر به پرهيزگارى كند [بر حق است] فولادوند: يا به پرهيزگارى وادارد [براى او بهتر نيست] قمشهای: و خلق را به تقوا و پرهیزکاری امر کند (حال آنکه او را از نماز باز میدارد چگونه خواهد بود). مکارم شیرازی: يا مردم را به تقوا دستور دهد (آيا نهي كردن او سزاوار است ؟).
أَرَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى
﴿۱۳﴾
انصاریان: مرا خبر ده، اگر این بازدارنده [دین را] تکذیب کند و [از فرمان حق] روی برگرداند [مستحق مجازات سخت نیست؟!]
خرمشاهی: آيا انديشيدهاى كه اگر انكار پيشه كند و روى برتابد [فقط خود را نابود سازد] فولادوند: [و باز] آيا چه پندارى [كه] اگر او به تكذيب پردازد و روى برگرداند [چه كيفرى در پيش دارد] قمشهای: آیا شما مردم بر این کس که حق را تکذیب میکند و (از رسول او) رو میگرداند چه رأی میدهید؟ مکارم شیرازی: به من خبر ده اگر (اين طغيانگر) تكذيب حق كند و به آن پشت نمايد (چه سرنوشت دردناكي خواهد داشت ؟). |
||