ParsQuran
سوره 96: العلق - جزء 30

الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿۴﴾
انصاریان: همان که به وسیله قلم آموخت،
خرمشاهی: همان كه با قلم [و كتابت انسان را] آموزش داد
فولادوند: همان كس كه به وسيله قلم آموخت
قمشه‌ای: آن خدایی که بشر را علم نوشتن به قلم آموخت.
مکارم شیرازی: همان كسي كه به وسيله قلم تعليم نمود.
عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ﴿۵﴾
انصاریان: [و] به انسان آنچه را نمی دانست تعلیم داد.
خرمشاهی: به انسان چيزى را كه نمى‏دانست، آموخت‏
فولادوند: آنچه را كه انسان نمى‏ دانست [بتدريج به او] آموخت
قمشه‌ای: به آدمی آنچه را که نمی‌دانست تعلیم داد.
مکارم شیرازی: و به انسان آنچه را نمي‏دانست ياد داد.
كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى ﴿۶﴾
انصاریان: این چنین نیست [که انسان سپاس گزار باشد] مسلماً انسان سرکشی می کند.
خرمشاهی: چنين نيست، بى‏گمان انسان سر به طغيان برآورد
فولادوند: حقا كه انسان سركشى مى ‏كند
قمشه‌ای: راستی که انسان سرکش و مغرور می‌شود.
مکارم شیرازی: چنين نيست كه انسان حقشناس باشد مسلما طغيان مي‏كند.
أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى ﴿۷﴾
انصاریان: برای اینکه خود را بی نیاز می پندارد.
خرمشاهی: از اين كه خود را بى‏نياز [و توانگر] بيند
فولادوند: همين كه خود را بى ‏نياز پندارد
قمشه‌ای: چون که خود را در غنا و دارایی ببیند.
مکارم شیرازی: به خاطر اينكه خود را بينياز مي‏بيند!
إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى ﴿۸﴾
انصاریان: بی تردید بازگشت به سوی پروردگار توست.
خرمشاهی: همانا بازگشت به سوى پروردگار توست‏
فولادوند: در حقيقت بازگشت به سوى پروردگار توست
قمشه‌ای: محققا (پس از مرگ) باز گشت به سوی پروردگار تو خواهد بود.
مکارم شیرازی: مسلما بازگشت همه به سوي پروردگار تو است.
أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى ﴿۹﴾
انصاریان: مرا خبر ده، آیا آن کسی که باز می دارد،
خرمشاهی: آيا نگريسته‏اى كسى را كه باز مى‏دارد
فولادوند: آيا ديدى آن كس را كه باز مى‏ داشت
قمشه‌ای: دیدی آن کس را که منع (و تمسخر) می‌کرد؟
مکارم شیرازی: به من خبر ده آيا كسي كه نهي مي‏كند
عَبْدًا إِذَا صَلَّى ﴿۱۰﴾
انصاریان: بنده ای را هنگامی که نماز می خواند؟
خرمشاهی: بنده‏اى را كه به نماز برخيزد
فولادوند: بنده‏ اى را آنگاه كه نماز مى‏ گزارد
قمشه‌ای: آن بنده خدای را که به نماز مشغول شد؟ (مراد ابو جهل است که بر نماز، پیغمبر و اصحابش را به مسخرگی می‌آزرد).
مکارم شیرازی: بنده‏ اي را به هنگامي كه نماز مي‏خواند (آيا مستحق عذاب الهي نيست)؟
أَرَأَيْتَ إِنْ كَانَ عَلَى الْهُدَى ﴿۱۱﴾
انصاریان: مرا خبر ده، اگر این بنده نمازگزار بر راه راست باشد
خرمشاهی: آيا انديشيده‏اى كه اگر [پيامبر و پيرو او] بر طريق هدايت باشد
فولادوند: چه پندارى اگر او بر هدايت باشد
قمشه‌ای: آیا چه می‌بینی اگر آن بنده (یا رسول) به راه راست باشد.
مکارم شیرازی: به من خبر ده اگر اين بنده بر طريق هدايت باشد،
أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى ﴿۱۲﴾
انصاریان: یا [دیگران را] به پرهیزکاری وادارد؟ [آیا آن بازدارنده سزاوار کیفر سخت نیست؟]
خرمشاهی: يا امر به پرهيزگارى كند [بر حق است‏]
فولادوند: يا به پرهيزگارى وادارد [براى او بهتر نيست]
قمشه‌ای: و خلق را به تقوا و پرهیزکاری امر کند (حال آنکه او را از نماز باز می‌دارد چگونه خواهد بود).
مکارم شیرازی: يا مردم را به تقوا دستور دهد (آيا نهي كردن او سزاوار است ؟).
أَرَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿۱۳﴾
انصاریان: مرا خبر ده، اگر این بازدارنده [دین را] تکذیب کند و [از فرمان حق] روی برگرداند [مستحق مجازات سخت نیست؟!]
خرمشاهی: آيا انديشيده‏اى كه اگر انكار پيشه كند و روى برتابد [فقط خود را نابود سازد]
فولادوند: [و باز] آيا چه پندارى [كه] اگر او به تكذيب پردازد و روى برگرداند [چه كيفرى در پيش دارد]
قمشه‌ای: آیا شما مردم بر این کس که حق را تکذیب می‌کند و (از رسول او) رو می‌گرداند چه رأی می‌دهید؟
مکارم شیرازی: به من خبر ده اگر (اين طغيانگر) تكذيب حق كند و به آن پشت نمايد (چه سرنوشت دردناكي خواهد داشت ؟).