بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالضُّحَى
﴿۱﴾
انصاریان: سوگند به ابتدای روز [وقتی که خورشید پرتو افشانی می کند]
خرمشاهی: سوگند به روز روشن فولادوند: سوگند به روشنايى روز قمشهای: قسم به روز روشن (یا هنگام ظهر آن). مکارم شیرازی: قسم به روز در آن هنگام كه آفتاب بر آيد (و همه جا را فرا گيرد).
وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى
﴿۲﴾
انصاریان: و سوگند به شب آن گاه که آرام گیرد،
خرمشاهی: و سوگند به شب چون بيارمد فولادوند: سوگند به شب چون آرام گيرد قمشهای: و قسم به شب به هنگام آرامش آن. مکارم شیرازی: و سوگند به شب در آن هنگام كه آرام گيرد.
مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى
﴿۳﴾
انصاریان: که پروردگارت تو را رها نکرده و مورد خشم و کینه قرار نداده است.
خرمشاهی: كه پروردگارت با تو بدرود نكرده و بىمهر نشده است فولادوند: [كه] پروردگارت تو را وانگذاشته و دشمن نداشته است قمشهای: که خدای تو هیچ گاه تو را ترک نگفته و بر تو خشم ننموده است (چهل روز بر رسول وحی نیامد، دشمنان به طعنه گفتند: خدا از محمد قهر کرده. این آیه رد بر آنهاست). مکارم شیرازی: كه خداوند هرگز تو را وانگذاشته، و مورد خشم قرار نداده است.
وَلَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولَى
﴿۴﴾
انصاریان: و بی تردید آخرت برای تو از دنیا بهتر است،
خرمشاهی: و بىشك جهان واپسين براى تو بهتر از نخستين است فولادوند: و قطعا آخرت براى تو از دنيا نيكوتر خواهد بود قمشهای: و البته عالم آخرت برای تو بسی بهتر از نشأه دنیاست. مکارم شیرازی: و مسلما آخرت براي تو از دنيا بهتر است.
وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى
﴿۵﴾
انصاریان: و به زودی پروردگارت بخششی به تو خواهد کرد تا خشنود شوی.
خرمشاهی: و پروردگارت به زودى به تو [مقام شفاعت] مىبخشد و خشنود مىشوى فولادوند: و بزودى پروردگارت تو را عطا خواهد داد تا خرسند گردى قمشهای: و پروردگار تو به زودی به تو چندان عطا کند که تو راضی شوی (در دنیا نصرت و در آخرت مقام شفاعت به تو بخشد). مکارم شیرازی: و به زودي پروردگارت آن قدر به تو عطا ميكند كه خشنود شو
أَلَمْ يَجِدْكَ يَتِيمًا فَآوَى
﴿۶﴾
انصاریان: آیا تو را یتیم نیافت، پس پناه داد؟
خرمشاهی: آيا يتيمت نيافت كه سر و سامانت داد فولادوند: مگر نه تو را يتيم يافت پس پناه داد قمشهای: آیا خدا تو را یتیمی نیافت که در پناه خود جای داد؟ مکارم شیرازی: آيا تو را يتيم نيافت و سپس پناه داد؟
وَوَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَى
﴿۷﴾
انصاریان: و تو را بدون شریعت نیافت، پس به شریعت هدایت کرد؟
خرمشاهی: و تو را سرگشته يافت و رهنمايى كرد فولادوند: و تو را سرگشته يافت پس هدايت كرد قمشهای: و تو را (در بیابان مکه) ره گم کرده و حیران یافت (در طفولیت که حلیمه دایهات آورد تا به جدّت عبد المطّلب سپارد در راه مکه گم شدی، حلیمه و عبد المطلب سخت پریشان شدند و خدا زود آنها را به تو) ره نمایی کرد. مکارم شیرازی: و تو را گمشده يافت و هدايت كرد.
وَوَجَدَكَ عَائِلًا فَأَغْنَى
﴿۸﴾
انصاریان: و تو را تهیدست نیافت، پس بی نیاز ساخت؟
خرمشاهی: و تو را تهيدست يافت و بىنيازت كرد فولادوند: و تو را تنگدست يافت و بى نياز گردانيد قمشهای: و باز تو را فقیر (الی الله) یافت (به دولت نبوت) توانگر کرد (و نعمت رسالت عطا نمود). مکارم شیرازی: و تو را فقير يافت و بينياز نمود.
فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ
﴿۹﴾
انصاریان: و اما [به شکرانه این همه نعمت] یتیم را خوار و رانده مکن
خرمشاهی: پس با يتيم تندى مكن فولادوند: و اما [تو نيز به پاس نعمت ما] يتيم را ميازار قمشهای: پس تو هم یتیم را هرگز میازار. مکارم شیرازی: حال كه چنين است يتيم را تحقير مكن.
وَأَمَّا السَّائِلَ فَلَا تَنْهَرْ
﴿۱۰﴾
انصاریان: و تهیدست حاجت خواه را [به بانگ زدن] از خود مران
خرمشاهی: و بر خواهنده بانگ مزن [و او را مران] فولادوند: و گدا را مران قمشهای: و فقیر و گدای سائل را به زجر مران. مکارم شیرازی: و سؤ ال كننده را از خود مران.
وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ
﴿۱۱﴾
انصاریان: و نعمت های پروردگارت را بازگو کن.
خرمشاهی: و اما درباره نعمت پروردگارت [با سپاس] سخن بگوى فولادوند: و از نعمت پروردگار خويش [با مردم] سخن گوى قمشهای: و اما نعمت پروردگارت را (که مقام نبوت و تقرب کامل به خدا یافتی، بر امت) باز گو. مکارم شیرازی: و نعمتهاي پروردگارت را بازگو كن. |
||