قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ
﴿۵۱﴾
انصاریان: بگو: هرگز به ما جز آنچه خدا لازم و مقرّر کرده، نخواهد رسید، او سرپرست و یار ماست و مؤمنان فقط باید بر خدا توکل کنند.
خرمشاهی: بگو هرگز چيزى جز آنچه خداوند براى ما مقرر داشته است، به ما نمىرسد، [و] او مولاى ماست و مؤمنان بايد بر خداوند توكل كنند فولادوند: بگو جز آنچه خدا براى ما مقرر داشته هرگز به ما نمى رسد او سرپرست ماست و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند قمشهای: بگو: هرگز جز آنچه خدا برای ما خواسته به ما نخواهد رسید، اوست مولای ما، و البته اهل ایمان در هر حال باید بر خدا توکل کنند. مکارم شیرازی: بگو هيچ حادثه اي براي ما رخ نميدهد مگر آنچه خداوند براي ما نوشته است، او مولي (و سرپرست) ما است و مؤ منان تنها بر خدا توكل ميكنند.
قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ
﴿۵۲﴾
انصاریان: بگو: آیا درباره ما جز یکی از دو نیکی [پیروزی یا شهادت] را انتظار می برید؟ در صورتی که ما درباره شما انتظار می بریم که خدا از سوی خود یا به دست ما عذابی به شما برساند؛ پس انتظار برید که ما هم با شما منتظریم.
خرمشاهی: بگو آيا غير از يكى از دو خوبى را براى ما انتظار مىكشيد، و ما براى شما انتظار مىكشيم كه خداوند به عذابى از سوى خويش يا به دست ما دچارتان كند، پس هم شما چشم به راه باشيد و هم ما چشم به راهيم فولادوند: بگو آيا براى ما جز يكى از اين دو نيكى را انتظار مى بريد در حالى كه ما انتظار مى كشيم كه خدا از جانب خود يا به دست ما عذابى به شما برساند پس انتظار بكشيد كه ما هم با شما در انتظاريم قمشهای: بگو که آیا شما منافقان جز یکی از دو نیکویی (بهشت و یا فتح) چیزی میتوانید بر ما انتظار برید؟ ولی ما درباره شما منتظریم که از جانب خدا به عذابی سخت گرفتار شوید یا به دست ما هلاک شوید، بنابراین شما در انتظار باشید که ما هم مترصد و منتظر هستیم. مکارم شیرازی: بگو آيا درباره ما جز يكي از دو نيكي انتظار داريد (يا بر شما پيروز ميشويم و يا شربت شهادت مينوشيم) ولي ما انتظار داريم يا عذابي از طرف خداوند (در آن جهان) يا به دست ما (در اين جهان) به شما برسد، اكنون كه چنين است شما انتظار بكشيد ما هم با شما انتظار ميكشيم.
قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ
﴿۵۳﴾
انصاریان: بگو: [ای منافقان!] چه از روی میل و رغبت یا بی میلی و اکراه انفاق کنید، هرگز از شما پذیرفته نشود؛ زیرا شما گروهی فاسق هستید.
خرمشاهی: بگو چه با رغبت انفاق كنيد، چه با اكراه هرگز از شما پذيرفته نمىشود چرا كه شما قومى نافرمان بودهايد فولادوند: بگو چه به رغبت چه با بى ميلى انفاق كنيد هرگز از شما پذيرفته نخواهد شد چرا كه شما گروهى فاسق بوده ايد قمشهای: بگو که شما (هر چه خواهید) انفاق کنید (صرف مخارج جنگ و تبلیغات مزوّرانه کنید) چه از روی میل و چه کراهت، هرگز از شما پذیرفته نخواهد شد، زیرا (کار شما خودنمائی است و) شما مردمی بوده که سخت به فسق خو گرفتهاید. مکارم شیرازی: بگو انفاق كنيد خواه از روي ميل يا اكراه، هرگز از شما پذيرفته نميشود چرا كه شما قوم فاسقي بوديد.
وَمَا مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَى وَلَا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ
﴿۵۴﴾
انصاریان: هیچ چیز آنان را از پذیرفته شدن انفاقشان بازنداشت، مگر آنکه آنان به خدا و پیامبرش کافر شدند، و نماز را جز با کسالت وسستی به جا نمی آورند، و جز با بی میلی و ناخشنودی انفاق نمی کنند.
خرمشاهی: و هيچ چيز آنان را از پذيرفته شدن نفقاتشان باز نداشت، مگر آنكه به خداوند و پيامبر او كفرورزيده و جز با حالت كسالت به نماز نپرداختهاند و جز با اكراه انفاق نكردهاند فولادوند: و هيچ چيز مانع پذيرفته شدن انفاقهاى آنان نشد جز اينكه به خدا و پيامبرش كفر ورزيدند و جز با [حال] كسالت نماز به جا نمى آورند و جز با كراهت انفاق نمى كنند قمشهای: و هیچ مانعی از قبول نفقات آنها نبود جز آنکه آنها به خدا و رسول او (باطنا) کافرند و نماز نگزارند جز به حال کسالت و انفاق نکنند جز آنکه سخت کراهت دارند. مکارم شیرازی: و هيچ چيز مانع قبول انفاقهاي آنها نشد جز اينكه آنها به خدا و پيامبرش كافر شدند و نماز بجا نميآورند جز با كسالت و انفاق نميكنند مگر با كراهت!
فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ
﴿۵۵﴾
انصاریان: اموال و فرزندانشان تو را به شگفت نیاورد؛ خدا می خواهد آنان را در این زندگی دنیا به وسیله آنها عذاب کند، و جانشان در حالی که کافرند بیرون رود.
خرمشاهی: پس نه اموال و نه اولادشان تو را به شگفتى نيندازد، جز اين نيست كه خداوند مىخواهد آنان را در زندگانى دنيا به اين وسيله عذاب كند و در حال كفر جانشان به در رود فولادوند: اموال و فرزندانشان تو را به شگفت نياورد جز اين نيست كه خدا مى خواهد در زندگى دنيا به وسيله اينها عذابشان كند و جانشان در حال كفر بيرون رود قمشهای: مبادا تو از کثرت اموال و اولاد آنها در شگفت آیی! خدا میخواهد آنها را به همان مال و فرزند در زندگانی دنیا به عذاب افکند و ساعت مرگ جان آنها به درآید در حالتی که کافر باشند. مکارم شیرازی: و (فزوني) اموال و اولاد آنها تو را در شگفتي فرو نبرد، خدا ميخواهد آنها را به وسيله آن در زندگي دنيا عذاب كند و در حال كفر بميرند.
وَيَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنْكُمْ وَمَا هُمْ مِنْكُمْ وَلَكِنَّهُمْ قَوْمٌ يَفْرَقُونَ
﴿۵۶﴾
انصاریان: [با کمال بی شرمی] به خدا سوگند یاد می کنند که حتماً از زمره شمایند؛ در صورتی که از شما نیستند، بلکه گروهی اند که از شما [به سبب ایمان استوارتان] در اضطراب و ترس به سر می برند.
خرمشاهی: و به خداوند سوگند ياد مىكنند كه آنان از شما هستند ولى آنان از شما نيستند، بلكه گروهىاند كه مىترسند فولادوند: و به خدا سوگند ياد مى كنند كه آنان قطعا از شمايند در حالى كه از شما نيستند ليكن آنان گروهى هستند كه مى ترسند قمشهای: و آنها (برای آنکه نفاق خود را پنهان کنند) دائم به خدا قسم یاد میکنند که ما هم به راستی از شما مؤمنانیم و حال آنکه از شما و هم عقیده شما نیستند و لیکن این قوم (از قدرت اسلام) میترسند. مکارم شیرازی: و به خدا سوگند ميخورند كه آنها از شما هستند در حالي كه از شما نيستند، ولي آنها گروهي هستند كه ميترسند (و وحشت دارند لذا دروغ ميگويند).
لَوْ يَجِدُونَ مَلْجَأً أَوْ مَغَارَاتٍ أَوْ مُدَّخَلًا لَوَلَّوْا إِلَيْهِ وَهُمْ يَجْمَحُونَ
﴿۵۷﴾
انصاریان: اگر پناهگاهی یا غارهایی یا گریزگاهی می یافتند، شتابان به سوی آنها روی می آوردند.
خرمشاهی: اگر پناهگاه يا نهانگاهها يا گريزگاهى بيابند، شتابان به آن روى مىآورند فولادوند: اگر پناهگاه يا غارها يا سوراخى [براى فرار] مى يافتند شتابزده به سوى آن روى مى آوردند قمشهای: اگر پناهگاهی یا سنگری در مغار کوهها یا هر گریزگاهی دیگر بیابند (که از تسلط مسلمانان ایمن باشند) البته بدان جا با کمال تعجیل میگریزند. مکارم شیرازی: اگر پناهگاه يا غارها يا راهي در زير زمين بيابند به سوي آن حركت ميكنند در حالي كه با سرعت و شتاب فرار ميكنند.
وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا وَإِنْ لَمْ يُعْطَوْا مِنْهَا إِذَا هُمْ يَسْخَطُونَ
﴿۵۸﴾
انصاریان: برخی از آنان نسبت به [تقسیم] صدقات بر تو خرده می گیرند، پس اگر از صدقات به آنان داده شود خشنود می شوند، و اگر داده نشود، ناگاه خشمگین می شوند.
خرمشاهی: و از ايشان كسى هست كه از تو در تقسيم صدقات عيب مىگيرد، يعنى اگر از آنها به آنان ببخشند، خشنود شوند، و اگر از آن نبخشند، آنگاه در خشم مىشوند فولادوند: و برخى از آنان در [تقسيم] صدقات بر تو خرده مى گيرند پس اگر از آن [اموال] به ايشان داده شود خشنود مى گردند و اگر از آن به ايشان داده نشود بناگاه به خشم مى آيند قمشهای: و بعضی از آن مردم منافق در (تقسیم) صدقات بر تو اعتراض و خردهگیری کنند، اگر به آنها از آن عطا شود رضایت داشته و اگر از آن چیزی به آنها داده نشود سخت خشمگین شوند. مکارم شیرازی: و در ميان آنها كساني هستند كه در (تقسيم) غنائم به تو ايراد ميكنند، اگر از آن به آنها بدهند راضي ميشوند و اگر ندهند خشم ميگيرند (خواه حق آنها باشد يا نه).
وَلَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا مَا آتَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَرَسُولُهُ إِنَّا إِلَى اللَّهِ رَاغِبُونَ
﴿۵۹﴾
انصاریان: و اگر آنان به آنچه خدا و پیامبرش به ایشان عطا کرده اند، خشنود می شدند و می گفتند: خدا ما را بس است؛ خدا و پیامبرش به زودی از فضل و احسان خود به ما عطا می کنند [و] ما فقط به سوی خدا مایل و علاقمندیم [برای آنان بهتر بود.]
خرمشاهی: ولى اگر آنان به آنچه خداوند و پيامبرش به ايشان بخشيدهاند، خشنود مىشدند و مىگفتند خداوند ما را بس، زودا كه خداوند و پيامبر او از فضل خويش به ما ببخشند و ما به خداوند مىگراييم [برايشان بهتر بود] فولادوند: و اگر آنان بدانچه خدا و پيامبرش به ايشان داده اند خشنود مى گشتند و مى گفتند خدا ما را بس است به زودى خدا و پيامبرش از كرم خود به ما مى دهند و ما به خدا مشتاقيم [قطعا براى آنان بهتر بود] قمشهای: و چقدر بهتر بود اگر آنها به آنچه خدا و رسول به آنها عطا کردند راضی بودند و میگفتند که خدا ما را کفایت است، او و هم رسولش از لطف عمیم به ما عطا خواهند کرد، ما تنها به خدا مشتاقیم. مکارم شیرازی: ولي اگر آنها به آنچه خدا و پيامبرش به آنها ميدهد راضي باشند و بگويند خداوند براي ما كافي است و به زودي خدا و رسولش از فضل خود به ما ميبخشد ما تنها رضاي او را ميطلبيم (اگر چنين كنند به سود آنهاست).
إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَالْمَسَاكِينِ وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَالْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَفِي الرِّقَابِ وَالْغَارِمِينَ وَفِي سَبِيلِ اللَّهِ وَابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ
﴿۶۰﴾
انصاریان: صدقات، فقط ویژه نیازمندان و تهیدستان [زمین گیر] و کارگزاران [جمع و پخش آن] و آنانکه باید [به خاطر تمایل به اسلام] قلوبشان را به دست آورد، و برای [آزادی] بردگان و [پرداخت بدهی] بدهکاران و [هزینه کردن] در راه خدا [که شامل هر کار خیر و عام المنفعه می باشد] و در راه ماندگان است؛ [این احکام] فریضه ای از سوی خداست، و خدا دانا و حکیم است.
خرمشاهی: زكات فقط براى تهيدستان و بينوايان و كارگزاران آن و دلجويى شدگان و بردگان[ى كه مىخواهند بازخريد شوند] و وامداران و هزينه در راه خدا و در راه ماندگان است كه فريضه الهى است و خداوند داناى فرزانه است فولادوند: صدقات تنها به تهيدستان و بينوايان و متصديان [گردآورى و پخش] آن و كسانى كه دلشان به دست آورده مى شود و در [راه آزادى] بردگان و وامداران و در راه خدا و به در راه مانده اختصاص دارد [اين] به عنوان فريضه از جانب خداست و خدا داناى حكيم است قمشهای: (مصرف) صدقات منحصرا مختص است به (این هشت طایفه): فقیران و عاجزان و متصدیان اداره صدقات و کسانی که باید تألیف قلوب آنها کرد (یعنی برای متمایل کردن بیگانگان به دین اسلام) و آزادی بندگان و قرضداران و در راه خدا (یعنی در راه تبلیغ و رواج دین خدا) و به راه درماندگان. این مصارف هشتگانه فرض و حکم خداست، که خدا دانا و بر تمام مصالح خلق آگاه است. مکارم شیرازی: زكات مخصوص فقراء و مساكين و كاركناني است كه براي (جمع آوري) آن كار ميكنند، و كساني كه براي جلب محبتشان اقدام ميشود، و براي (آزادي) بردگان، و بدهكاران، و در راه (تقويت آئين خدا، و واماندگان در راه، اين يك فريضه (مهم) الهي است و خداوند دانا و حكيم است. |
||