لَا يُسْمِنُ وَلَا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ
﴿۷﴾
انصاریان: که نه فربه می کند و نه از گرسنگی بی نیاز می نماید.
خرمشاهی: كه نه فربه گرداند، و نه گرسنگى را چاره كند فولادوند: [كه] نه فربه كند و نه گرسنگى را باز دارد قمشهای: که آن طعام (هر چه خورند) نه فربهشان کند و نه سیرشان گرداند. مکارم شیرازی: غذايي كه نه آنها را فربه ميكند و نه گرسنگي را فرو مينشاند!
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاعِمَةٌ
﴿۸﴾
انصاریان: در آن روز چهره هایی شاداب و باطراوت اند
خرمشاهی: در چنين روز چهرههايى خرم باشند فولادوند: در آن روز چهره هايى شادابند قمشهای: جمعی دیگر رخسارشان شادمان و خندان است. مکارم شیرازی: چهره هايي در آن روز شاداب با طراوت است.
لِسَعْيِهَا رَاضِيَةٌ
﴿۹﴾
انصاریان: از تلاش و کوشش خود خشنودند
خرمشاهی: از كوشش [پيشين] خود خشنود فولادوند: از كوشش خود خشنودند قمشهای: از سعی و کوشش خود (در طاعت خدا) خشنودند. مکارم شیرازی: چرا كه از سعي و تلاش خود خشنود است.
فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ
﴿۱۰﴾
انصاریان: در بهشتی برین اند
خرمشاهی: در بهشت برين فولادوند: در بهشت برين اند قمشهای: در بهشت بلند مرتبت مقام عالی یافتهاند. مکارم شیرازی: در بهشتي است عالي!
لَا تَسْمَعُ فِيهَا لَاغِيَةً
﴿۱۱﴾
انصاریان: در آنجا سخن لغو وبیهوده نشنوند
خرمشاهی: در آنجا لغوى نشنوند فولادوند: سخن بيهوده اى در آنجا نشنوند قمشهای: و در آنجا هیچ سخن زشت و بیهوده نشنوند. مکارم شیرازی: كه در آن هيچ سخن لغو و بيهوده اي نميشنوي.
فِيهَا عَيْنٌ جَارِيَةٌ
﴿۱۲﴾
انصاریان: در آن چشمه ای روان است
خرمشاهی: در آنجا چشمهاى روان باشد فولادوند: در آن چشمه اى روان باشد قمشهای: در آن بهشت چشمهها (ی آب زلال و گوارا) جاری است. مکارم شیرازی: در آن چشمه هاي جاري است.
فِيهَا سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ
﴿۱۳﴾
انصاریان: [و] در آنجا تخت هایی بلند و با ارزش قرار دارد
خرمشاهی: در آنجا تختهايى است بالا بلند فولادوند: تختهايى بلند در آنجاست قمشهای: و هم آنجا تختهای عالی و کرسیهای بلند پایه نهادهاند. مکارم شیرازی: در آن تختهاي زيباي بلند است.
وَأَكْوَابٌ مَوْضُوعَةٌ
﴿۱۴﴾
انصاریان: و [در کنار چشمه هایش] قدح ها نهاده شده است
خرمشاهی: و كوزههايى پيش نهاده فولادوند: و قدحهايى نهاده شده قمشهای: و قدحهای بزرگ (بهترین شراب) گذاشتهاند. مکارم شیرازی: و قدحهائي كه در كنار اين چشمه ها نهاده.
وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ
﴿۱۵﴾
انصاریان: و [دیگر از نعمت هایش] بالش هایی پهلوی هم چیده [برای تکیه زدن بهشتی ها] ست
خرمشاهی: و بالشهايى رديف شده فولادوند: و بالشهايى پهلوى هم [چيده] قمشهای: و مسند و بالشهای لطیف مرتب داشتهاند. مکارم شیرازی: و بالشها و پشتيهاي صف داده شده.
وَزَرَابِيُّ مَبْثُوثَةٌ
﴿۱۶﴾
انصاریان: و فرش هایی زربافت و گسترده [که روی آن می نشینند.]
خرمشاهی: و فرشهاى زرباف گسترده فولادوند: و فرشهايى [زربفت] گسترده قمشهای: و فرشهای عالی گرانبها گستردهاند. مکارم شیرازی: و فرشهاي فاخر گسترده! |
||