ParsQuran
سوره 88: الغاشية - جزء 30

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْغَاشِيَةِ ﴿۱﴾
انصاریان: آیا خبر حادثه هولناکی که [همه انسان ها را از هر سو] فرا می گیرد، به تو رسیده است؟
خرمشاهی: آيا داستان هنگامه فراگير به تو رسيده است؟
فولادوند: آيا خبر غاشيه به تو رسيده است
قمشه‌ای: (ای رسول ما) آیا خبر هولناک قیامت و بلیّه عالم گیر محشر بر تو حکایت شده است؟
مکارم شیرازی: آيا داستان «غاشيه» (روز قيامت كه حوادث وحشتناكش همه را مي‏پوشاند) به تو رسيده است؟!
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ ﴿۲﴾
انصاریان: در آن روز چهره هایی زبون و شرمسارند؛
خرمشاهی: در چنين روز چهره‏هايى خاكسار باشند
فولادوند: در آن روز چهره ‏هايى زبونند
قمشه‌ای: که آن روز رخسار گروهی (کافر و متکبر) ترسناک و ذلیل باشد.
مکارم شیرازی: چهره‏ هائي در آن روز خاشع و ذلت بار است.
عَامِلَةٌ نَاصِبَةٌ ﴿۳﴾
انصاریان: [آنان که همواره در دنیا] کوشیده اند و خسته شده اند [و سرانجام سودی نیافته اند]
خرمشاهی: سختى ديده و محنت كشيده‏
فولادوند: كه تلاش كرده رنج [بيهوده] برده‏ اند
قمشه‌ای: و همه کارشان رنج و مشقّت است.
مکارم شیرازی: آنها كه پيوسته عمل كرده و خسته شده‏ اند (و نتيجه‏ اي عائدشان نشده).
تَصْلَى نَارًا حَامِيَةً ﴿۴﴾
انصاریان: در آتشی سوزان درآیند.
خرمشاهی: كه به آتشى بس سوزان درآيند
فولادوند: [ناچار] در آتشى سوزان درآيند
قمشه‌ای: به آتش فروزان دوزخ در آیند.
مکارم شیرازی: و در آتش سوزان وارد مي‏گردند.
تُسْقَى مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ ﴿۵﴾
انصاریان: آنان را از چشمه ای بسیار داغ می نوشانند؛
خرمشاهی: از چشمه‏اى گرم به آنان نوشانده شود
فولادوند: از چشمه‏ اى داغ نوشانيده شوند
قمشه‌ای: از چشمه آب گرم جهنم آبشان نوشانند.
مکارم شیرازی: از چشمهاي فوق العاده داغ به آنها مي‏نوشانند.
لَيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِنْ ضَرِيعٍ ﴿۶﴾
انصاریان: برای آنان طعامی جز خار خشک و زهرآگین وجود ندارد
خرمشاهی: خوراكى غير از خار خشك زهردار ندارند
فولادوند: خوراكى جز خار خشك ندارند
قمشه‌ای: طعامی غیر ضریع دوزخ (که علفی بد طعم و بوست) غذای آنها نیست.
مکارم شیرازی: طعامي جز از ضريع (خار خشك تلخ و بد بو) ندارند.
لَا يُسْمِنُ وَلَا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ ﴿۷﴾
انصاریان: که نه فربه می کند و نه از گرسنگی بی نیاز می نماید.
خرمشاهی: كه نه فربه گرداند، و نه گرسنگى را چاره كند
فولادوند: [كه] نه فربه كند و نه گرسنگى را باز دارد
قمشه‌ای: که آن طعام (هر چه خورند) نه فربه‌شان کند و نه سیرشان گرداند.
مکارم شیرازی: غذايي كه نه آنها را فربه مي‏كند و نه گرسنگي را فرو مي‏نشاند!
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاعِمَةٌ ﴿۸﴾
انصاریان: در آن روز چهره هایی شاداب و باطراوت اند
خرمشاهی: در چنين روز چهره‏هايى خرم باشند
فولادوند: در آن روز چهره ‏هايى شادابند
قمشه‌ای: جمعی دیگر رخسارشان شادمان و خندان است.
مکارم شیرازی: چهره‏ هايي در آن روز شاداب با طراوت است.
لِسَعْيِهَا رَاضِيَةٌ ﴿۹﴾
انصاریان: از تلاش و کوشش خود خشنودند
خرمشاهی: از كوشش [پيشين‏] خود خشنود
فولادوند: از كوشش خود خشنودند
قمشه‌ای: از سعی و کوشش خود (در طاعت خدا) خشنودند.
مکارم شیرازی: چرا كه از سعي و تلاش خود خشنود است.
فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ ﴿۱۰﴾
انصاریان: در بهشتی برین اند
خرمشاهی: در بهشت برين‏
فولادوند: در بهشت برين‏ اند
قمشه‌ای: در بهشت بلند مرتبت مقام عالی یافته‌اند.
مکارم شیرازی: در بهشتي است عالي!
لَا تَسْمَعُ فِيهَا لَاغِيَةً ﴿۱۱﴾
انصاریان: در آنجا سخن لغو وبیهوده نشنوند
خرمشاهی: در آنجا لغوى نشنوند
فولادوند: سخن بيهوده‏ اى در آنجا نشنوند
قمشه‌ای: و در آنجا هیچ سخن زشت و بیهوده نشنوند.
مکارم شیرازی: كه در آن هيچ سخن لغو و بيهوده‏ اي نمي‏شنوي.
فِيهَا عَيْنٌ جَارِيَةٌ ﴿۱۲﴾
انصاریان: در آن چشمه ای روان است
خرمشاهی: در آنجا چشمه‏اى روان باشد
فولادوند: در آن چشمه‏ اى روان باشد
قمشه‌ای: در آن بهشت چشمه‌ها (ی آب زلال و گوارا) جاری است.
مکارم شیرازی: در آن چشمه‏ هاي جاري است.
فِيهَا سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ ﴿۱۳﴾
انصاریان: [و] در آنجا تخت هایی بلند و با ارزش قرار دارد
خرمشاهی: در آنجا تختهايى است بالا بلند
فولادوند: تختهايى بلند در آنجاست
قمشه‌ای: و هم آنجا تختهای عالی و کرسیهای بلند پایه نهاده‌اند.
مکارم شیرازی: در آن تختهاي زيباي بلند است.
وَأَكْوَابٌ مَوْضُوعَةٌ ﴿۱۴﴾
انصاریان: و [در کنار چشمه هایش] قدح ها نهاده شده است
خرمشاهی: و كوزه‏هايى پيش نهاده‏
فولادوند: و قدحهايى نهاده شده
قمشه‌ای: و قدحهای بزرگ (بهترین شراب) گذاشته‌اند.
مکارم شیرازی: و قدحهائي كه در كنار اين چشمه‏ ها نهاده.
وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ ﴿۱۵﴾
انصاریان: و [دیگر از نعمت هایش] بالش هایی پهلوی هم چیده [برای تکیه زدن بهشتی ها] ست
خرمشاهی: و بالشهايى رديف شده‏
فولادوند: و بالشهايى پهلوى هم [چيده]
قمشه‌ای: و مسند و بالشهای لطیف مرتب داشته‌اند.
مکارم شیرازی: و بالشها و پشتيهاي صف داده شده.
وَزَرَابِيُّ مَبْثُوثَةٌ ﴿۱۶﴾
انصاریان: و فرش هایی زربافت و گسترده [که روی آن می نشینند.]
خرمشاهی: و فرشهاى زرباف گسترده‏
فولادوند: و فرشهايى [زربفت] گسترده
قمشه‌ای: و فرشهای عالی گرانبها گسترده‌اند.
مکارم شیرازی: و فرشهاي فاخر گسترده!
أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ ﴿۱۷﴾
انصاریان: آیا با تأمل به شتر نمی نگرند که چگونه آفریده شده؟
خرمشاهی: آيا در شتر نمى‏نگرند كه چگونه [بديع‏] آفريده شده است؟
فولادوند: آيا به شتر نمى ‏نگرند كه چگونه آفريده شده
قمشه‌ای: آیا مردم در خلقت شتر نمی‌نگرند که چگونه (به انواع حکمت و منفعت برای بشر) خلق شده است؟
مکارم شیرازی: آيا آنها به شتر نمي‏نگرند چگونه آفريده شده ؟
وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ ﴿۱۸﴾
انصاریان: و به آسمان که چگونه بر افراشته شده؟
خرمشاهی: و نيز به آسمان كه چگونه برافراشته شده است‏
فولادوند: و به آسمان كه چگونه برافراشته شده
قمشه‌ای: و در خلقت کاخ بلند آسمان فکر نمی‌کنند که چگونه آن را بر افراشته‌اند؟
مکارم شیرازی: و به آسمان نگاه نمي‏كنند كه چگونه بر پا شده ؟
وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ ﴿۱۹﴾
انصاریان: و به کوه ها که چگونه در جای خود نصب شده؟
خرمشاهی: و نيز به كوهها كه چگونه بر قرار گرديده است‏
فولادوند: و به كوه ‏ها كه چگونه برپا داشته شده
قمشه‌ای: و کوهها را نمی‌بینند که چگونه بر زمین کوبیده‌اند؟
مکارم شیرازی: و به كوهها كه چگونه در جاي خود نصب گرديده ؟
وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ ﴿۲۰﴾
انصاریان: و به زمین که چگونه گسترده شده؟
خرمشاهی: و نيز به زمين كه چگونه گسترده شده است‏
فولادوند: و به زمين كه چگونه گسترده شده است
قمشه‌ای: و به زمین نظر نمی‌کنند که چگونه گسترده‌اند؟
مکارم شیرازی: و به زمين كه چگونه مسطح گشته ؟
فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ ﴿۲۱﴾
انصاریان: پس تذکر ده که تو فقط تذکر دهنده ای؛
خرمشاهی: پس اندرز ده كه همانا تو اندرزگويى‏
فولادوند: پس تذكر ده كه تو تنها تذكردهنده‏ اى
قمشه‌ای: پس خلق را (به حکمتهای الهی) متذکر ساز که وظیفه پیغمبری تو غیر از این نیست.
مکارم شیرازی: پس تذكر ده تو فقط تذكر دهنده‏ اي.
لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ ﴿۲۲﴾
انصاریان: تو بر آنان مسلط نیستی [که به قبول ایمان مجبورشان کنی،]
خرمشاهی: [و] بر آنان مسلط [و حكمفرما] نيستى‏
فولادوند: بر آنان تسلطى ندارى
قمشه‌ای: تو مسلط و توانا بر (تبدیل کفر و ایمان) آنها نیستی.
مکارم شیرازی: تو مسلط بر آنها نيستي كه مجبورشان (بر ايمان) كني.
إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَكَفَرَ ﴿۲۳﴾
انصاریان: ولی کسی که [به دنبال تذکر پی در پی] روی گردانید و کفر ورزید.
خرمشاهی: مگر كسى كه روى برتابد و كفر پيشه كند
فولادوند: مگر كسى كه روى بگرداند و كفر ورزد
قمشه‌ای: جز آنکه هر کس (پس از تذکر) روی از حق بگرداند و کافر شود.
مکارم شیرازی: مگر كسي كه پشت كند و كافر شود.
فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ ﴿۲۴﴾
انصاریان: پس خدا او را به عذاب بزرگ تر عذاب خواهد کرد.
خرمشاهی: كه خداوند او را به عذابى سهمگين، عذاب كند
فولادوند: كه خدا او را به آن عذاب بزرگتر عذاب كند
قمشه‌ای: او را خدا به عذابی بزرگ (در دوزخ) معذب کند.
مکارم شیرازی: كه خداوند او را به عذاب بزرگ مجازات مي‏كند.
إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ ﴿۲۵﴾
انصاریان: قطعاً بازگشت آنان به سوی ماست.
خرمشاهی: بى‏گمان بازگشت آنان به نزد ماست‏
فولادوند: در حقيقت بازگشت آنان به سوى ماست
قمشه‌ای: البته باز گشت آنها به سوی ماست.
مکارم شیرازی: مسلما بازگشت آنها به سوي ما است.
ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ ﴿۲۶﴾
انصاریان: آن گاه بی تردید حسابشان بر عهده ماست.
خرمشاهی: سپس حساب آنان با ماست‏
فولادوند: آنگاه حساب [خواستن از] آنان به عهده ماست
قمشه‌ای: آن گاه حسابشان بر ما خواهد بود.
مکارم شیرازی: و مسلما حساب آنها با ما است.