بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْغَاشِيَةِ
﴿۱﴾
انصاریان: آیا خبر حادثه هولناکی که [همه انسان ها را از هر سو] فرا می گیرد، به تو رسیده است؟
خرمشاهی: آيا داستان هنگامه فراگير به تو رسيده است؟ فولادوند: آيا خبر غاشيه به تو رسيده است قمشهای: (ای رسول ما) آیا خبر هولناک قیامت و بلیّه عالم گیر محشر بر تو حکایت شده است؟ مکارم شیرازی: آيا داستان «غاشيه» (روز قيامت كه حوادث وحشتناكش همه را ميپوشاند) به تو رسيده است؟!
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ
﴿۲﴾
انصاریان: در آن روز چهره هایی زبون و شرمسارند؛
خرمشاهی: در چنين روز چهرههايى خاكسار باشند فولادوند: در آن روز چهره هايى زبونند قمشهای: که آن روز رخسار گروهی (کافر و متکبر) ترسناک و ذلیل باشد. مکارم شیرازی: چهره هائي در آن روز خاشع و ذلت بار است.
عَامِلَةٌ نَاصِبَةٌ
﴿۳﴾
انصاریان: [آنان که همواره در دنیا] کوشیده اند و خسته شده اند [و سرانجام سودی نیافته اند]
خرمشاهی: سختى ديده و محنت كشيده فولادوند: كه تلاش كرده رنج [بيهوده] برده اند قمشهای: و همه کارشان رنج و مشقّت است. مکارم شیرازی: آنها كه پيوسته عمل كرده و خسته شده اند (و نتيجه اي عائدشان نشده).
تَصْلَى نَارًا حَامِيَةً
﴿۴﴾
انصاریان: در آتشی سوزان درآیند.
خرمشاهی: كه به آتشى بس سوزان درآيند فولادوند: [ناچار] در آتشى سوزان درآيند قمشهای: به آتش فروزان دوزخ در آیند. مکارم شیرازی: و در آتش سوزان وارد ميگردند.
تُسْقَى مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ
﴿۵﴾
انصاریان: آنان را از چشمه ای بسیار داغ می نوشانند؛
خرمشاهی: از چشمهاى گرم به آنان نوشانده شود فولادوند: از چشمه اى داغ نوشانيده شوند قمشهای: از چشمه آب گرم جهنم آبشان نوشانند. مکارم شیرازی: از چشمهاي فوق العاده داغ به آنها مينوشانند.
لَيْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلَّا مِنْ ضَرِيعٍ
﴿۶﴾
انصاریان: برای آنان طعامی جز خار خشک و زهرآگین وجود ندارد
خرمشاهی: خوراكى غير از خار خشك زهردار ندارند فولادوند: خوراكى جز خار خشك ندارند قمشهای: طعامی غیر ضریع دوزخ (که علفی بد طعم و بوست) غذای آنها نیست. مکارم شیرازی: طعامي جز از ضريع (خار خشك تلخ و بد بو) ندارند.
لَا يُسْمِنُ وَلَا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ
﴿۷﴾
انصاریان: که نه فربه می کند و نه از گرسنگی بی نیاز می نماید.
خرمشاهی: كه نه فربه گرداند، و نه گرسنگى را چاره كند فولادوند: [كه] نه فربه كند و نه گرسنگى را باز دارد قمشهای: که آن طعام (هر چه خورند) نه فربهشان کند و نه سیرشان گرداند. مکارم شیرازی: غذايي كه نه آنها را فربه ميكند و نه گرسنگي را فرو مينشاند!
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاعِمَةٌ
﴿۸﴾
انصاریان: در آن روز چهره هایی شاداب و باطراوت اند
خرمشاهی: در چنين روز چهرههايى خرم باشند فولادوند: در آن روز چهره هايى شادابند قمشهای: جمعی دیگر رخسارشان شادمان و خندان است. مکارم شیرازی: چهره هايي در آن روز شاداب با طراوت است.
لِسَعْيِهَا رَاضِيَةٌ
﴿۹﴾
انصاریان: از تلاش و کوشش خود خشنودند
خرمشاهی: از كوشش [پيشين] خود خشنود فولادوند: از كوشش خود خشنودند قمشهای: از سعی و کوشش خود (در طاعت خدا) خشنودند. مکارم شیرازی: چرا كه از سعي و تلاش خود خشنود است.
فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ
﴿۱۰﴾
انصاریان: در بهشتی برین اند
خرمشاهی: در بهشت برين فولادوند: در بهشت برين اند قمشهای: در بهشت بلند مرتبت مقام عالی یافتهاند. مکارم شیرازی: در بهشتي است عالي!
لَا تَسْمَعُ فِيهَا لَاغِيَةً
﴿۱۱﴾
انصاریان: در آنجا سخن لغو وبیهوده نشنوند
خرمشاهی: در آنجا لغوى نشنوند فولادوند: سخن بيهوده اى در آنجا نشنوند قمشهای: و در آنجا هیچ سخن زشت و بیهوده نشنوند. مکارم شیرازی: كه در آن هيچ سخن لغو و بيهوده اي نميشنوي.
فِيهَا عَيْنٌ جَارِيَةٌ
﴿۱۲﴾
انصاریان: در آن چشمه ای روان است
خرمشاهی: در آنجا چشمهاى روان باشد فولادوند: در آن چشمه اى روان باشد قمشهای: در آن بهشت چشمهها (ی آب زلال و گوارا) جاری است. مکارم شیرازی: در آن چشمه هاي جاري است.
فِيهَا سُرُرٌ مَرْفُوعَةٌ
﴿۱۳﴾
انصاریان: [و] در آنجا تخت هایی بلند و با ارزش قرار دارد
خرمشاهی: در آنجا تختهايى است بالا بلند فولادوند: تختهايى بلند در آنجاست قمشهای: و هم آنجا تختهای عالی و کرسیهای بلند پایه نهادهاند. مکارم شیرازی: در آن تختهاي زيباي بلند است.
وَأَكْوَابٌ مَوْضُوعَةٌ
﴿۱۴﴾
انصاریان: و [در کنار چشمه هایش] قدح ها نهاده شده است
خرمشاهی: و كوزههايى پيش نهاده فولادوند: و قدحهايى نهاده شده قمشهای: و قدحهای بزرگ (بهترین شراب) گذاشتهاند. مکارم شیرازی: و قدحهائي كه در كنار اين چشمه ها نهاده.
وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ
﴿۱۵﴾
انصاریان: و [دیگر از نعمت هایش] بالش هایی پهلوی هم چیده [برای تکیه زدن بهشتی ها] ست
خرمشاهی: و بالشهايى رديف شده فولادوند: و بالشهايى پهلوى هم [چيده] قمشهای: و مسند و بالشهای لطیف مرتب داشتهاند. مکارم شیرازی: و بالشها و پشتيهاي صف داده شده.
وَزَرَابِيُّ مَبْثُوثَةٌ
﴿۱۶﴾
انصاریان: و فرش هایی زربافت و گسترده [که روی آن می نشینند.]
خرمشاهی: و فرشهاى زرباف گسترده فولادوند: و فرشهايى [زربفت] گسترده قمشهای: و فرشهای عالی گرانبها گستردهاند. مکارم شیرازی: و فرشهاي فاخر گسترده!
أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ
﴿۱۷﴾
انصاریان: آیا با تأمل به شتر نمی نگرند که چگونه آفریده شده؟
خرمشاهی: آيا در شتر نمىنگرند كه چگونه [بديع] آفريده شده است؟ فولادوند: آيا به شتر نمى نگرند كه چگونه آفريده شده قمشهای: آیا مردم در خلقت شتر نمینگرند که چگونه (به انواع حکمت و منفعت برای بشر) خلق شده است؟ مکارم شیرازی: آيا آنها به شتر نمينگرند چگونه آفريده شده ؟
وَإِلَى السَّمَاءِ كَيْفَ رُفِعَتْ
﴿۱۸﴾
انصاریان: و به آسمان که چگونه بر افراشته شده؟
خرمشاهی: و نيز به آسمان كه چگونه برافراشته شده است فولادوند: و به آسمان كه چگونه برافراشته شده قمشهای: و در خلقت کاخ بلند آسمان فکر نمیکنند که چگونه آن را بر افراشتهاند؟ مکارم شیرازی: و به آسمان نگاه نميكنند كه چگونه بر پا شده ؟
وَإِلَى الْجِبَالِ كَيْفَ نُصِبَتْ
﴿۱۹﴾
انصاریان: و به کوه ها که چگونه در جای خود نصب شده؟
خرمشاهی: و نيز به كوهها كه چگونه بر قرار گرديده است فولادوند: و به كوه ها كه چگونه برپا داشته شده قمشهای: و کوهها را نمیبینند که چگونه بر زمین کوبیدهاند؟ مکارم شیرازی: و به كوهها كه چگونه در جاي خود نصب گرديده ؟
وَإِلَى الْأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ
﴿۲۰﴾
انصاریان: و به زمین که چگونه گسترده شده؟
خرمشاهی: و نيز به زمين كه چگونه گسترده شده است فولادوند: و به زمين كه چگونه گسترده شده است قمشهای: و به زمین نظر نمیکنند که چگونه گستردهاند؟ مکارم شیرازی: و به زمين كه چگونه مسطح گشته ؟
فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ
﴿۲۱﴾
انصاریان: پس تذکر ده که تو فقط تذکر دهنده ای؛
خرمشاهی: پس اندرز ده كه همانا تو اندرزگويى فولادوند: پس تذكر ده كه تو تنها تذكردهنده اى قمشهای: پس خلق را (به حکمتهای الهی) متذکر ساز که وظیفه پیغمبری تو غیر از این نیست. مکارم شیرازی: پس تذكر ده تو فقط تذكر دهنده اي.
لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ
﴿۲۲﴾
انصاریان: تو بر آنان مسلط نیستی [که به قبول ایمان مجبورشان کنی،]
خرمشاهی: [و] بر آنان مسلط [و حكمفرما] نيستى فولادوند: بر آنان تسلطى ندارى قمشهای: تو مسلط و توانا بر (تبدیل کفر و ایمان) آنها نیستی. مکارم شیرازی: تو مسلط بر آنها نيستي كه مجبورشان (بر ايمان) كني.
إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَكَفَرَ
﴿۲۳﴾
انصاریان: ولی کسی که [به دنبال تذکر پی در پی] روی گردانید و کفر ورزید.
خرمشاهی: مگر كسى كه روى برتابد و كفر پيشه كند فولادوند: مگر كسى كه روى بگرداند و كفر ورزد قمشهای: جز آنکه هر کس (پس از تذکر) روی از حق بگرداند و کافر شود. مکارم شیرازی: مگر كسي كه پشت كند و كافر شود.
فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذَابَ الْأَكْبَرَ
﴿۲۴﴾
انصاریان: پس خدا او را به عذاب بزرگ تر عذاب خواهد کرد.
خرمشاهی: كه خداوند او را به عذابى سهمگين، عذاب كند فولادوند: كه خدا او را به آن عذاب بزرگتر عذاب كند قمشهای: او را خدا به عذابی بزرگ (در دوزخ) معذب کند. مکارم شیرازی: كه خداوند او را به عذاب بزرگ مجازات ميكند.
إِنَّ إِلَيْنَا إِيَابَهُمْ
﴿۲۵﴾
انصاریان: قطعاً بازگشت آنان به سوی ماست.
خرمشاهی: بىگمان بازگشت آنان به نزد ماست فولادوند: در حقيقت بازگشت آنان به سوى ماست قمشهای: البته باز گشت آنها به سوی ماست. مکارم شیرازی: مسلما بازگشت آنها به سوي ما است.
ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا حِسَابَهُمْ
﴿۲۶﴾
انصاریان: آن گاه بی تردید حسابشان بر عهده ماست.
خرمشاهی: سپس حساب آنان با ماست فولادوند: آنگاه حساب [خواستن از] آنان به عهده ماست قمشهای: آن گاه حسابشان بر ما خواهد بود. مکارم شیرازی: و مسلما حساب آنها با ما است. |
||