بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ
﴿۱﴾
انصاریان: سوگند به آسمان و به چیزی که در شب پدیدار می شود؛
خرمشاهی: سوگند به آسمان و شباينده فولادوند: سوگند به آسمان و آن اختر شبگرد قمشهای: قسم به آسمان و طارق آن. مکارم شیرازی: سوگند به آسمان و كوبنده شب.
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ
﴿۲﴾
انصاریان: و تو چه می دانی چیزی که در شب پدیدار می شود، چیست؟
خرمشاهی: و تو چه دانى شباينده چيست فولادوند: و تو چه دانى كه اختر شبگرد چيست قمشهای: و چگونه توانی طارق آسمان را بدانی؟ مکارم شیرازی: و تو نميداني كوبنده شب چيست؟!
النَّجْمُ الثَّاقِبُ
﴿۳﴾
انصاریان: همان ستاره درخشانی است که پرده ظلمت را می شکافد.
خرمشاهی: ستاره درخشان است فولادوند: آن اختر فروزان قمشهای: طارق همان کوکب درخشان است که نورش نفوذ کند. مکارم شیرازی: همان ستاره درخشان و شكافنده تاريكيها.
إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ
﴿۴﴾
انصاریان: هیچ کس نیست مگر اینکه بر او نگهبانی است.
خرمشاهی: هيچ جانى نيست مگر آنكه بر او نگهبانى هست فولادوند: هيچ كس نيست مگر اينكه نگاهبانى بر او [گماشته شده] است قمشهای: (قسم به اینان) که هیچ شخصی نیست جز آنکه او را البته (از طرف خدا) مراقب و نگهبانی هست. مکارم شیرازی: (به اين آيت بزرگ الهي سوگند) كه هر كس مراقب و حافظي دارد.
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ
﴿۵﴾
انصاریان: پس انسان باید با تأمل بنگرد که از چه چیز آفریده شده است؟
خرمشاهی: پس انسان بنگرد كه از چه آفريده شده است فولادوند: پس انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است قمشهای: پس انسان مغرور باید بنگرد که از چه آفریده شده است؟ مکارم شیرازی: انسان بايد نگاه كند كه از چه چيز آفريده شده؟!
خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ
﴿۶﴾
انصاریان: از آبی جهنده آفریده شده است؛
خرمشاهی: از آبى جهيده آفريده شده است فولادوند: از آب جهنده اى خلق شده قمشهای: از آب نطفه جهندهای خلقت گردیده. مکارم شیرازی: از يك آب جهنده آفريده شده است.
يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ
﴿۷﴾
انصاریان: [آبی که] از صلب مرد و از میان استخوان های سینه زن بیرون می آید.
خرمشاهی: كه از ميانه پشت و سينهها بيرون آيد فولادوند: [كه] از صلب مرد و ميان استخوانهاى سينه زن بيرون مى آيد قمشهای: که از میان صلب (پدر) و سینه (مادر) بیرون آید. مکارم شیرازی: آبي كه خارج ميشود از ميان «پشت» و «سينه ها».
إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ
﴿۸﴾
انصاریان: بی تردید خدا بر بازگرداندن انسان [پس از مرگش] تواناست،
خرمشاهی: بىگمان او بر باز گرداندن وى تواناست فولادوند: در حقيقت او [= خدا] بر بازگردانيدن وى بخوبى تواناست قمشهای: (خدایی که او را از این نا چیز بی جان آفرید و جان بخشید) او البته بر زنده کردنش دوباره (پس از مرگ) قادر است. مکارم شیرازی: (كسي كه او را از چنين موجود ناچيزي آفريد) ميتواند او را بازگرداند.
يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ
﴿۹﴾
انصاریان: روزی که رازها فاش می شود.
خرمشاهی: روزى كه رازها از پرده بيرون افتد فولادوند: آن روز كه رازها [همه] فاش شود قمشهای: روزی که اسرار باطن شخص آشکار شود. مکارم شیرازی: در آن روز كه اسرار پنهان آشكار ميشود.
فَمَا لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَلَا نَاصِرٍ
﴿۱۰﴾
انصاریان: پس انسان را [در آن روز در برابر عذاب] نه نیرویی است و نه یاوری.
خرمشاهی: آنگاه او را يارا و ياورى نيست فولادوند: پس او را نه نيرويى ماند و نه يارى قمشهای: و آن روز قوّتی در خویش و یاوری بر نجات خود نیابد. مکارم شیرازی: و براي او هيچ نيرو و ياوري نيست.
وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ
﴿۱۱﴾
انصاریان: سوگند به آسمان که دارای باران فراوان و پرریزش است.
خرمشاهی: و سوگند به آسمان باراندار فولادوند: سوگند به آسمان بارشانگيز قمشهای: قسم به آسمان فرو ریزنده باران. مکارم شیرازی: سوگند به آسمان پرباران!
وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ
﴿۱۲﴾
انصاریان: و سوگند به زمین که [برای جوشیدن چشمه ها و کشت و زرع و روییدن نباتات] دارای شکاف است.
خرمشاهی: و سوگند به زمين برشكافته به گياه فولادوند: سوگند به زمين شكافدار [آماده كشت] قمشهای: و قسم به زمین گیاه روینده (برای خلقان). مکارم شیرازی: و سوگند به زمين پرشكاف (كه گياهان از آن سر برمي آورند).
إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ
﴿۱۳﴾
انصاریان: بی تردید که این قرآن، سخنی جداکننده [میان حق و باطل] است
خرمشاهی: كه آن [قرآن] سخنى قاطع است فولادوند: [كه] در حقيقت قرآن گفتارى قاطع و روشنگر است قمشهای: که قرآن به حقیقت کلام جدا کننده (حق از باطل) است. مکارم شیرازی: كه اين يك سخن حق است.
وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ
﴿۱۴﴾
انصاریان: و آن هرگز شوخی نیست.
خرمشاهی: و هزل نيست فولادوند: و آن شوخى نيست قمشهای: و هرگز سخن هزل بیهوده نیست. مکارم شیرازی: و شوخي نيست.
إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا
﴿۱۵﴾
انصاریان: آنان همواره [برای خاموش کردن نور حق] حیله می کنند
خرمشاهی: آنان نيرنگى مىسگالند فولادوند: آنان دست به نيرنگ مى زنند قمشهای: دشمنان اسلام هر چه بتوانند کید و مکر (بر محو اسلام) میکنند. مکارم شیرازی: آنها پيوسته حيله ميكنند.
وَأَكِيدُ كَيْدًا
﴿۱۶﴾
انصاریان: و من [هم در برابر آنان] چاره و تدبیری [مناسب] می کنم.
خرمشاهی: من نيز تدبيرى مىانديشم فولادوند: و [من نيز] دست به نيرنگ مى زنم قمشهای: و من هم در مقابل مکرشان مکر خواهم کرد. مکارم شیرازی: و من در مقابل آنها چاره ميكنم.
فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا
﴿۱۷﴾
انصاریان: پس کافران را مهلت ده و مدت اندکی آنان را در این حالی که هستند، واگذار.
خرمشاهی: پس كافران را مهلت ده، و اندك زمانى فرو گذارشان فولادوند: پس كافران را مهلت ده و كمى آنان را به حال خود واگذار قمشهای: پس اندکی کافران را مهلت ده و آنها را فرو گذار (تا وقت کیفرشان فرا رسد). مکارم شیرازی: حال كه چنين است كافران را اندكي مهلت ده (تا سزاي اعمالشان را ببينند). |
||