ParsQuran
سوره 86: الطارق - جزء 30

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ ﴿۱﴾
انصاریان: سوگند به آسمان و به چیزی که در شب پدیدار می شود؛
خرمشاهی: سوگند به آسمان و شباينده‏
فولادوند: سوگند به آسمان و آن اختر شبگرد
قمشه‌ای: قسم به آسمان و طارق آن.
مکارم شیرازی: سوگند به آسمان و كوبنده شب.
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ ﴿۲﴾
انصاریان: و تو چه می دانی چیزی که در شب پدیدار می شود، چیست؟
خرمشاهی: و تو چه دانى شباينده چيست‏
فولادوند: و تو چه دانى كه اختر شبگرد چيست
قمشه‌ای: و چگونه توانی طارق آسمان را بدانی؟
مکارم شیرازی: و تو نمي‏داني كوبنده شب چيست؟!
النَّجْمُ الثَّاقِبُ ﴿۳﴾
انصاریان: همان ستاره درخشانی است که پرده ظلمت را می شکافد.
خرمشاهی: ستاره درخشان است‏
فولادوند: آن اختر فروزان
قمشه‌ای: طارق همان کوکب درخشان است که نورش نفوذ کند.
مکارم شیرازی: همان ستاره درخشان و شكافنده تاريكيها.
إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ ﴿۴﴾
انصاریان: هیچ کس نیست مگر اینکه بر او نگهبانی است.
خرمشاهی: هيچ جانى نيست مگر آنكه بر او نگهبانى هست‏
فولادوند: هيچ كس نيست مگر اينكه نگاهبانى بر او [گماشته شده] است
قمشه‌ای: (قسم به اینان) که هیچ شخصی نیست جز آنکه او را البته (از طرف خدا) مراقب و نگهبانی هست.
مکارم شیرازی: (به اين آيت بزرگ الهي سوگند) كه هر كس مراقب و حافظي دارد.
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ ﴿۵﴾
انصاریان: پس انسان باید با تأمل بنگرد که از چه چیز آفریده شده است؟
خرمشاهی: پس انسان بنگرد كه از چه آفريده شده است‏
فولادوند: پس انسان بايد بنگرد كه از چه آفريده شده است
قمشه‌ای: پس انسان مغرور باید بنگرد که از چه آفریده شده است؟
مکارم شیرازی: انسان بايد نگاه كند كه از چه چيز آفريده شده؟!
خُلِقَ مِنْ مَاءٍ دَافِقٍ ﴿۶﴾
انصاریان: از آبی جهنده آفریده شده است؛
خرمشاهی: از آبى جهيده آفريده شده است‏
فولادوند: از آب جهنده‏ اى خلق شده
قمشه‌ای: از آب نطفه جهنده‌ای خلقت گردیده.
مکارم شیرازی: از يك آب جهنده آفريده شده است.
يَخْرُجُ مِنْ بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ ﴿۷﴾
انصاریان: [آبی که] از صلب مرد و از میان استخوان های سینه زن بیرون می آید.
خرمشاهی: كه از ميانه پشت و سينه‏ها بيرون آيد
فولادوند: [كه] از صلب مرد و ميان استخوانهاى سينه زن بيرون مى ‏آيد
قمشه‌ای: که از میان صلب (پدر) و سینه (مادر) بیرون آید.
مکارم شیرازی: آبي كه خارج مي‏شود از ميان «پشت» و «سينه‏ ها».
إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ ﴿۸﴾
انصاریان: بی تردید خدا بر بازگرداندن انسان [پس از مرگش] تواناست،
خرمشاهی: بى‏گمان او بر باز گرداندن وى تواناست‏
فولادوند: در حقيقت او [= خدا] بر بازگردانيدن وى بخوبى تواناست
قمشه‌ای: (خدایی که او را از این نا چیز بی جان آفرید و جان بخشید) او البته بر زنده کردنش دوباره (پس از مرگ) قادر است.
مکارم شیرازی: (كسي كه او را از چنين موجود ناچيزي آفريد) مي‏تواند او را بازگرداند.
يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ ﴿۹﴾
انصاریان: روزی که رازها فاش می شود.
خرمشاهی: روزى كه رازها از پرده بيرون افتد
فولادوند: آن روز كه رازها [همه] فاش شود
قمشه‌ای: روزی که اسرار باطن شخص آشکار شود.
مکارم شیرازی: در آن روز كه اسرار پنهان آشكار مي‏شود.
فَمَا لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَلَا نَاصِرٍ ﴿۱۰﴾
انصاریان: پس انسان را [در آن روز در برابر عذاب] نه نیرویی است و نه یاوری.
خرمشاهی: آنگاه او را يارا و ياورى نيست‏
فولادوند: پس او را نه نيرويى ماند و نه يارى
قمشه‌ای: و آن روز قوّتی در خویش و یاوری بر نجات خود نیابد.
مکارم شیرازی: و براي او هيچ نيرو و ياوري نيست.
وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الرَّجْعِ ﴿۱۱﴾
انصاریان: سوگند به آسمان که دارای باران فراوان و پرریزش است.
خرمشاهی: و سوگند به آسمان باران‏دار
فولادوند: سوگند به آسمان بارش‏انگيز
قمشه‌ای: قسم به آسمان فرو ریزنده باران.
مکارم شیرازی: سوگند به آسمان پرباران!
وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ ﴿۱۲﴾
انصاریان: و سوگند به زمین که [برای جوشیدن چشمه ها و کشت و زرع و روییدن نباتات] دارای شکاف است.
خرمشاهی: و سوگند به زمين برشكافته به گياه‏
فولادوند: سوگند به زمين شكافدار [آماده كشت]
قمشه‌ای: و قسم به زمین گیاه روینده (برای خلقان).
مکارم شیرازی: و سوگند به زمين پرشكاف (كه گياهان از آن سر برمي آورند).
إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ ﴿۱۳﴾
انصاریان: بی تردید که این قرآن، سخنی جداکننده [میان حق و باطل] است
خرمشاهی: كه آن [قرآن‏] سخنى قاطع است‏
فولادوند: [كه] در حقيقت قرآن گفتارى قاطع و روشنگر است
قمشه‌ای: که قرآن به حقیقت کلام جدا کننده (حق از باطل) است.
مکارم شیرازی: كه اين يك سخن حق است.
وَمَا هُوَ بِالْهَزْلِ ﴿۱۴﴾
انصاریان: و آن هرگز شوخی نیست.
خرمشاهی: و هزل نيست‏
فولادوند: و آن شوخى نيست
قمشه‌ای: و هرگز سخن هزل بیهوده نیست.
مکارم شیرازی: و شوخي نيست.
إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا ﴿۱۵﴾
انصاریان: آنان همواره [برای خاموش کردن نور حق] حیله می کنند
خرمشاهی: آنان نيرنگى مى‏سگالند
فولادوند: آنان دست به نيرنگ مى‏ زنند
قمشه‌ای: دشمنان اسلام هر چه بتوانند کید و مکر (بر محو اسلام) می‌کنند.
مکارم شیرازی: آنها پيوسته حيله مي‏كنند.
وَأَكِيدُ كَيْدًا ﴿۱۶﴾
انصاریان: و من [هم در برابر آنان] چاره و تدبیری [مناسب] می کنم.
خرمشاهی: من نيز تدبيرى مى‏انديشم‏
فولادوند: و [من نيز] دست به نيرنگ مى‏ زنم
قمشه‌ای: و من هم در مقابل مکرشان مکر خواهم کرد.
مکارم شیرازی: و من در مقابل آنها چاره مي‏كنم.
فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا ﴿۱۷﴾
انصاریان: پس کافران را مهلت ده و مدت اندکی آنان را در این حالی که هستند، واگذار.
خرمشاهی: پس كافران را مهلت ده، و اندك زمانى فرو گذارشان‏
فولادوند: پس كافران را مهلت ده و كمى آنان را به حال خود واگذار
قمشه‌ای: پس اندکی کافران را مهلت ده و آنها را فرو گذار (تا وقت کیفرشان فرا رسد).
مکارم شیرازی: حال كه چنين است كافران را اندكي مهلت ده (تا سزاي اعمالشان را ببينند).