فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُورًا
﴿۱۱﴾
انصاریان: به زودی با فریادی حسرت بار، هلاکت و نابودی خود را خواهد،
خرمشاهی: زودا كه زارى سر دهد فولادوند: زودا كه هلاك [خويش] خواهد قمشهای: او بر هلاک خود آه و فریاد حسرت بسیار کند. مکارم شیرازی: به زودي فريادش بلند ميشود كه اي واي بر من كه هلاك شدم!
وَيَصْلَى سَعِيرًا
﴿۱۲﴾
انصاریان: و در آتش افروخته در آید.
خرمشاهی: و به دوزخ در آيد فولادوند: و در آتش افروخته درآيد قمشهای: و به آتش سوزان دوزخ در افتد. مکارم شیرازی: و در شعله هاي سوزان آتش دوزخ ميسوزد.
إِنَّهُ كَانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُورًا
﴿۱۳﴾
انصاریان: او همواره در میان خانواده اش [به ثروت و مال و مقام] خوشحال و شادمان بود.
خرمشاهی: چرا كه او در ميان خانوادهاش [به ناحق] شادمان بود فولادوند: او در [ميان] خانواده خود شادمان بود قمشهای: که او میان کسانش بسیار مغرور و مسرور بود. مکارم شیرازی: او در ميان خانواده اش پيوسته (از كفر و گناه خود) مسرور بود!
إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ يَحُورَ
﴿۱۴﴾
انصاریان: او می پنداشت که هرگز پس از مرگ [به حیات دوباره] باز نخواهد گشت.
خرمشاهی: و مىپنداشت كه هرگز [به قيامت] باز نگردد فولادوند: او مى پنداشت كه هرگز برنخواهد گشت قمشهای: و گمان کرد که ابدا (به سوی خدا) باز نخواهد گشت. مکارم شیرازی: او گمان ميكرد هرگز بازگشت نميكند.
بَلَى إِنَّ رَبَّهُ كَانَ بِهِ بَصِيرًا
﴿۱۵﴾
انصاریان: آری، بی تردید پروردگارش نسبت به [همه امور] او بینا بود [از این جهت تمام اعمال و دست آوردش را برای پاداش و کیفر ثبت کرد.]
خرمشاهی: آرى بىگمان پروردگارش به [احوال] او بينا بود فولادوند: آرى در حقيقت پروردگارش به او بينا بود قمشهای: بلی خدا به احوال و اعمال او کاملا آگاه است. مکارم شیرازی: آري پروردگارش نسبت به او بينا بود (و اعمالش را براي حساب ثبت كرد).
فَلَا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ
﴿۱۶﴾
انصاریان: سوگند به سرخی کنار افق به هنگام غروب خورشید
خرمشاهی: پس سوگند مىخورم به شفق فولادوند: نه نه سوگند به شفق قمشهای: چنین نیست (که خدا از فعل مخلوقش آگه نباشد) قسم به شفق (و روشنی او وقت غروب، هنگام نماز مغرب). مکارم شیرازی: سوگند به شفق!
وَاللَّيْلِ وَمَا وَسَقَ
﴿۱۷﴾
انصاریان: و سوگند به شب و آنچه را [از موجودات پراکنده شده در روز، در خانه ها و لانه ها] جمع می کند
خرمشاهی: و به شب و آنچه گرد آورد فولادوند: سوگند به شب و آنچه [شب] فروپوشاند قمشهای: و قسم به شب تار و آنچه در خود گرد آورده (و در دل شب خزیده و آرام گرفته). مکارم شیرازی: و سوگند به شب و آنچه را جمع آوري ميكند.
وَالْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ
﴿۱۸﴾
انصاریان: و سوگند به ماه هنگامی که بَدْر کامل می شود
خرمشاهی: و سوگند به ماه چون كامل گردد فولادوند: سوگند به ماه چون [ب در] تمام شود قمشهای: و قسم به ماه تابان هنگام بدر که تمام فروزان شود. مکارم شیرازی: و سوگند به ماه آنگاه كه بدر كامل ميشود.
لَتَرْكَبُنَّ طَبَقًا عَنْ طَبَقٍ
﴿۱۹﴾
انصاریان: که شما حالی را پس از حالی [که مراحل مختلف زندگی است و در سختی و زحمت مطابق یکدیگرند] طی می کنید [تا به دیدار پروردگارتان نایل آیید.]
خرمشاهی: كه شما از حالى به حالى ديگر در آييد فولادوند: كه قطعا از حالى به حالى برخواهيد نشست قمشهای: (قسم به این امور) که شما حوال گوناگون و حوادث رنگارنگ (از نخستین خلقت تا مرگ و برزخ و ورود به بهشت و دوزخ) خواهید یافت. مکارم شیرازی: كه همه شما دائما از حالي به حال ديگر منتقل ميشويد.
فَمَا لَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ
﴿۲۰﴾
انصاریان: پس اینان را چه می شود که ایمان نمی آورند؟!
خرمشاهی: پس ايشان را چه مىشود كه ايمان نمىآورند فولادوند: پس چرا آنان باور نمى دارند قمشهای: پس کافران از چه رو ایمان نمیآورند؟ مکارم شیرازی: پس چرا آنها ايمان نميآورند؟ |
||