وَمِزَاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ
﴿۲۷﴾
انصاریان: و [این باده ناب مُهر و موم شده،] آمیخته ای از «تسنیم» است
خرمشاهی: و آميزه آن از تسنيم است فولادوند: و تركيبش از [چشمه] تسنيم است قمشهای: و ترکیب طبع آن شراب ناب از (جشمهای از) عالم بالاست. مکارم شیرازی: اين شراب (طهور) ممزوج با تسنيم است.
عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ
﴿۲۸﴾
انصاریان: [آن] چشمه ای که همواره مقربان از آن می نوشند.
خرمشاهی: چشمهاى كه مقربان از آن مىنوشند فولادوند: چشمه اى كه مقربان [خدا] از آن نوشند قمشهای: سر چشمهای که مقربان خدا از آن مینوشند. مکارم شیرازی: همان چشمه اي كه مقربان از آن مينوشند.
إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ
﴿۲۹﴾
انصاریان: بدکاران همواره [در دنیا از روی ریشخند و استهزا] به مؤمنان می خندیدند
خرمشاهی: بىگمان كسانى كه گناه كردهاند به مؤمنان مىخنديدند فولادوند: [آرى در دنيا] كسانى كه گناه میکردند آنان را كه ايمان آورده بودند به ريشخند مى گرفتند قمشهای: همانا (در دنیا) بد کاران بر اهل ایمان میخندیدند. مکارم شیرازی: بدكاران (در دنيا) پيوسته به مؤ منان ميخنديدند.
وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ
﴿۳۰﴾
انصاریان: و هنگامی که بر آنان می گذشتند آنان را با اشاره چشم وابرو به مسخره می گرفتند،
خرمشاهی: و چون از كنار ايشان مىگذشتند، به چشم و ابرو اشارت مىكردند فولادوند: و چون بر ايشان مى گذشتند اشاره چشم و ابرو با هم رد و بدل میکردند قمشهای: و چون به آنها میگذشتند به چشم طعن و استهزا مینگریستند. مکارم شیرازی: و هنگامي كه از كنار آنها (جمع مؤ منان) ميگذشتند آنها را با اشارات مورد سخريه قرار ميدادند.
وَإِذَا انْقَلَبُوا إِلَى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ
﴿۳۱﴾
انصاریان: و چون به خانواده خود بازمی گشتند [به سبب تمسخر مؤمنان] خوشحال و شادمان باز می گشتند،
خرمشاهی: و چون به سوى خانوادهشان باز مىگشتند، ريشخند كنان باز مىگشتند فولادوند: و هنگامى كه نزد خانواده[هاى] خود بازمى گشتند به شوخ طبعى مى پرداختند قمشهای: و چون به سوی کسان خود باز میگشتند به سخن مزاح و فکاهی (به نکوهش نماز و طاعت مؤمنان) با هم تفریح میکردند. مکارم شیرازی: و هنگامي كه به سوي خانواده خود باز ميگشتند مسرور و خندان بودند.
وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَؤُلَاءِ لَضَالُّونَ
﴿۳۲﴾
انصاریان: و هنگامی که مؤمنان را می دیدند، می گفتند: بی تردید اینان گمراه اند؛
خرمشاهی: و چون ايشان را مىديدند مىگفتند اينان گمراهانند فولادوند: و چون مؤمنان را مى ديدند مى گفتند اينها [جماعتى] گمراهند قمشهای: و چون مؤمنان را میدیدند میگفتند که اینان به حقیقت مردم گمراهی هستند. مکارم شیرازی: و هنگامي كه آنها (مؤ منان) را ميديدند ميگفتند: اينها گمراهانند.
وَمَا أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حَافِظِينَ
﴿۳۳﴾
انصاریان: و حال آنکه کافران را بر مؤمنان نگهبان و مراقب نفرستاده بودند [که مراقب هدایت و گمراهی آنان باشند.]
خرمشاهی: و آنان را بر ايشان نگهبان نفرستاده بودند فولادوند: و حال آنكه آنان براى بازرسى [كار]شان فرستاده نشده بودند قمشهای: در صورتی که آن بدان را موکّل کار و نگهبان اعمال مؤمنان نفرستاده بودند (تا بدین سخنان پردازند). مکارم شیرازی: در حالي كه آنها هرگز ماءمور مراقبت و متكفل آنان (مؤ منان) نبودند.
فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ
﴿۳۴﴾
انصاریان: پس امروز همواره مؤمنان به کافران می خندند.
خرمشاهی: حال امروز مؤمنان به كافران مىخندند فولادوند: و[لى] امروز مؤمنانند كه بر كافران خنده مى زنند قمشهای: پس امروز هم اهل ایمان به کفار میخندند. مکارم شیرازی: ولي امروز مؤ منان به كفار ميخندند.
عَلَى الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ
﴿۳۵﴾
انصاریان: بر تخت ها [ی آراسته و پرارزش تکیه زده] می نگرند
خرمشاهی: كه بر او رنگها مىنگرند فولادوند: بر تختها[ى خود نشسته] نظاره مى كنند قمشهای: در حالی که بر تختها (ی عزت تکیه زده و دوزخیان را) مشاهده میکنند. مکارم شیرازی: در حالي كه بر تختهاي مزين بهشتي نشسته اند و نگاه ميكنند.
هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ
﴿۳۶﴾
انصاریان: که آیا کافران را در برابر آنچه همواره انجام می دادند کیفر داده اند؟
خرمشاهی: كه آيا به كافران در برابر آنچه كرده بودند جزا داده مىشود فولادوند: [تا ببينند] آيا كافران به پاداش آنچه میکردند رسيده اند قمشهای: آیا کافران به نتیجه افعال زشتی که میکردند رسیدند؟ مکارم شیرازی: آيا كفار پاداش اعمال خود را گرفتند؟! |
||