بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ
﴿۱﴾
انصاریان: هنگامی که خورشید را به هم درپیچند
خرمشاهی: آنگاه كه خورشيد تاريك شود فولادوند: آنگاه كه خورشيد به هم درپيچد قمشهای: هنگامی که آفتاب تابان تاریک شود. مکارم شیرازی: در آن هنگام كه خورشيد درهم پيچيده شود.
وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ
﴿۲﴾
انصاریان: و هنگامی که ستارگان تیره و بی نور شوند
خرمشاهی: و آنگاه كه ستارگان رو به خاموشى نهند فولادوند: و آنگه كه ستارگان همى تيره شوند قمشهای: و هنگامی که ستارگان آسمان تیره شوند (و فرو ریزند). مکارم شیرازی: و در آن هنگام كه ستارگان بيفروغ شوند.
وَإِذَا الْجِبَالُ سُيِّرَتْ
﴿۳﴾
انصاریان: و هنگامی که کوه ها را به حرکت آرند و از جا برکنند
خرمشاهی: و آنگاه كه كوهها روان كرده شوند فولادوند: و آنگاه كه كوهها به رفتار آيند قمشهای: و آن گاه که گوهها به رفتار آیند. مکارم شیرازی: و در آن هنگام كه كوهها بحركت در آيند.
وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ
﴿۴﴾
انصاریان: و هنگامی که اموال نفیس و با ارزش رها و بی صاحب شود
خرمشاهی: و آنگاه كه شتران آبستن دهماهه[ى بس عزيز] وانهاده گردند فولادوند: وقتى شتران ماده وانهاده شوند قمشهای: و آن گاه که شتران ده ماهه آبستن را (که نزد عرب بسیار عزیز است) به کلی رها کنند. مکارم شیرازی: و در آن هنگام كه باارزشترين اموال به دست فراموشي سپرده شود.
وَإِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ
﴿۵﴾
انصاریان: و هنگامی که همه حیوانات وحشی محشور شوند
خرمشاهی: و آنگاه كه جانوران گرد آورده شوند فولادوند: و آنگه كه وحوش را همى گرد آرند قمشهای: و هنگامی که وحوش (و طیور نیز به عرصه قیامت) محشور شوند. مکارم شیرازی: و در آن هنگام كه وحوش جمع شوند.
وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ
﴿۶﴾
انصاریان: و هنگامی که دریاها مشتعل و برافروخته گردند
خرمشاهی: و آنگاه كه درياها افروخته گردد فولادوند: درياها آنگه كه جوشان گردند قمشهای: و هنگامی که دریاهای آب (چون آتش سوزان) شعلهور گردد. مکارم شیرازی: و در آن هنگام كه درياها بر افروخته شوند.
وَإِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ
﴿۷﴾
انصاریان: و هنگامی که هرکس [با همسان خود] قرین و جفت شوند [خوبان با خوبان و بدان با بدان]
خرمشاهی: و آنگاه كه جانها را قرين همدگر كنند فولادوند: و آنگاه كه جانها به هم درپيوندند قمشهای: و هنگامی که نفوس خلق همه با همجنس خود در پیوندند. مکارم شیرازی: و در آن هنگام كه هر كس با همسان خود قرين گردد.
وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ
﴿۸﴾
انصاریان: و هنگامی که از [دختر] زنده به گور بپرسند
خرمشاهی: و آنگاه كه از دختر زنده به گور شده پرسيده شود فولادوند: پرسند چو زان دخترك زنده به گور قمشهای: و هنگامی که از دختران زنده به گور شده باز پرسند. مکارم شیرازی: و در آن هنگام كه از دختران زنده به گور شده سؤ ال شود،
بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ
﴿۹﴾
انصاریان: به کدام گناه کشته شده؟
خرمشاهی: كه به كدامين گناه [به ناحق] كشته شده است فولادوند: به كدامين گناه كشته شده است قمشهای: که (آن بی گناهان) به چه جرم و گناه کشته شدند؟! مکارم شیرازی: كه به كدامين گناه كشته شدند؟!
وَإِذَا الصُّحُفُ نُشِرَتْ
﴿۱۰﴾
انصاریان: و هنگامی که نامه های اعمال را بگشایند….
خرمشاهی: و چون كارنامهها گشوده شود فولادوند: و آنگاه كه نامه ها زهم بگشايند قمشهای: و هنگامی که نامه اعمال خلق گشوده شود. مکارم شیرازی: و در آن هنگام كه نامه هاي اعمال گشوده شود.
وَإِذَا السَّمَاءُ كُشِطَتْ
﴿۱۱﴾
انصاریان: و هنگامی که آسمان را به شدت برکنند و برچینند
خرمشاهی: و چون آسمان پاره پاره گردد فولادوند: و آنگاه كه آسمان زجا كنده شود قمشهای: و هنگامی که آسمان را از جای بر کنند. مکارم شیرازی: و در آن هنگام كه پرده از روي آسمان بر گرفته شود.
وَإِذَا الْجَحِيمُ سُعِّرَتْ
﴿۱۲﴾
انصاریان: و هنگامی که دوزخ افروخته شود….
خرمشاهی: و چون دوزخ فروزانده گردد فولادوند: و آنگه كه جحيم را برافروزانند قمشهای: و هنگامی که آتش دوزخ را سخت بیفروزند. مکارم شیرازی: و در آن هنگام كه دوزخ شعله ور گردد.
وَإِذَا الْجَنَّةُ أُزْلِفَتْ
﴿۱۳﴾
انصاریان: و هنگامی که بهشت را نزدیک آرند
خرمشاهی: و چون بهشت نزديك آورده شود فولادوند: و آنگه كه بهشت را فرا پيش آرند قمشهای: و هنگامی که بهشت را (به اهلش) نزدیک سازند. مکارم شیرازی: و در آن هنگام كه بهشت نزديك شود.
عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا أَحْضَرَتْ
﴿۱۴﴾
انصاریان: [در چنین موقعیت و زمانی است که] هر کس هر عملی را [از خیر و شر] حاضر کرده است، بداند.
خرمشاهی: هر كس بداند كه چه آماده ساخته است فولادوند: هر نفس بداند چه فراهم ديده قمشهای: در آن هنگام (که روز قیامت است) هر نفسی هر آنچه بر خود حاضر کرده همه را بداند. مکارم شیرازی: آري در آن موقع هر كس ميداند چه چيزي را آماده كرده است!
فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ
﴿۱۵﴾
انصاریان: پس سوگند به ستارگانی که باز می گردند،
خرمشاهی: پس سوگند مىخورم به اختران باز گردنده فولادوند: نه نه سوگند به اختران گردان قمشهای: چنین نیست (که منکران قرآن پندارند) قسم یاد میکنم به ستارگان باز گردنده. مکارم شیرازی: سوگند به ستارگاني كه باز ميگردند.
الْجَوَارِ الْكُنَّسِ
﴿۱۶﴾
انصاریان: ستارگانی که به سرعت می روند و پنهان می شوند
خرمشاهی: سيارگان پنهان رونده فولادوند: [كز ديده] نهان شوند و از نو آيند قمشهای: که به گردش آیند و در مکان خود رخ پنهان کنند. مکارم شیرازی: حركت ميكنند و از ديده ها پنهان ميشوند.
وَاللَّيْلِ إِذَا عَسْعَسَ
﴿۱۷﴾
انصاریان: و سوگند به شب هنگامی که [روی می آورد، و زمانی که] می رود
خرمشاهی: و سوگند به شب چون برود فولادوند: سوگند به شب چون پشت گرداند قمشهای: قسم به شب تار هنگامی که روی جهان را تاریک گرداند. مکارم شیرازی: و قسم به شب هنگامي كه پشت كند و به آخر رسد،
وَالصُّبْحِ إِذَا تَنَفَّسَ
﴿۱۸﴾
انصاریان: و سوگند به صبح هنگامی که می دمد [و با گستردن نورش تاریکی را می زداید]
خرمشاهی: و سوگند به صبح چون بدمد فولادوند: سوگند به صبح چون دميدن گيرد قمشهای: و قسم به صبح روشن وقتی که دم زند (و عالم را به روی خود بیفروزد). مکارم شیرازی: و صبح هنگامي كه تنفس كند،
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ
﴿۱۹﴾
انصاریان: که قرآن کلام فرستاده ای ارجمند و بزرگوار است.
خرمشاهی: كه آن بر خوانده پيامآورى گرامى است فولادوند: كه [قرآن] سخن فرشته بزرگوارى است قمشهای: (قسم به این آیات) که همانا قرآن کلام رسول بزرگوار حق (جبرئیل) است. مکارم شیرازی: كه اين (قرآن) كلام فرستاده بزرگواري است (جبرييل امين).
ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ
﴿۲۰﴾
انصاریان: نیرومندی که نزد صاحب عرش دارای مقام و منزلت است؛ ….
خرمشاهی: نيرومندى كه نزد [خداوند] صاحب عرش، صاحب مقام است فولادوند: نيرومند [كه] پيش خداوند عرش بلندپايگاه است قمشهای: که فرشته با قوّت و قدرت است و نزد خدای مقتدر عرش با جاه و منزلت است. مکارم شیرازی: كه صاحب قدرت است و نزد (خداوند) صاحب عرش مقام والا دارد.
مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ
﴿۲۱﴾
انصاریان: آنجا مورد اطاعت [فرشتگان] و امین است….
خرمشاهی: در آنجا فرمانش برند و امينش شمرند فولادوند: در آنجا [هم] مطاع [و هم] امين است قمشهای: و در آنجا فرمانده فرشتگان و امین وحی خداست. مکارم شیرازی: فرمانروا و امين است.
وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ
﴿۲۲﴾
انصاریان: و رفیق و یار شما دیوانه نیست.
خرمشاهی: و همسخن شما ديوانه نيست فولادوند: و رفيق شما مجنون نيست قمشهای: و رسول عصر شما هرگز دیوانه نیست. مکارم شیرازی: و مصاحب شما (پيامبر) ديوانه نيست.
وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ
﴿۲۳﴾
انصاریان: بی تردید امین وحی را در افق روشن دیده است،
خرمشاهی: و به راستى او [جبرئيل] را در افق آشكار ديده است فولادوند: و قطعا آن [فرشته وحى] را در افق رخشان ديده قمشهای: و او امین وحی را در افق اعلای مشرق درست مشاهده کرد. مکارم شیرازی: او رسول الهي (جبرئيل) را در افق روشن مشاهده كرد.
وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ
﴿۲۴﴾
انصاریان: و او نسبت به [ابلاغ و تعلیم] آنچه به او وحی می شود، بخیل نیست
خرمشاهی: و او در [گزاردن] وحى غيبى، بخيل نيست فولادوند: و او در امر غيب بخيل نيست قمشهای: و این رسول شما بر وحی از عالم غیب بخل نمیورزد (و شما را از علم وحی خود آگاه میسازد). مکارم شیرازی: او نسبت به آنچه از طريق وحي دريافت داشته بخل ندارد.
وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ
﴿۲۵﴾
انصاریان: و قرآن، کلام شیطان رانده شده نیست؛
خرمشاهی: و آن سخن شيطان مطرود نيست فولادوند: و [قرآن] نيست سخن ديو رجيم قمشهای: و قرآن او هرگز کلام شیطانی مردود نیست. مکارم شیرازی: اين (قرآن) گفته شيطان رجيم نيست.
فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ
﴿۲۶﴾
انصاریان: پس [با انکار قرآن و روی گرداندن از آن] کجا می روید؟
خرمشاهی: پس به كجا مىرويد؟ فولادوند: پس به كجا مى رويد قمشهای: پس شما به کجا میروید؟ مکارم شیرازی: پس به كجا ميرويد؟!
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ
﴿۲۷﴾
انصاریان: قرآن فقط وسیله یادآوری و پند برای جهانیان است؛
خرمشاهی: آن جز پندآموزى براى جهانيان نيست فولادوند: اين [سخن] بجز پندى براى عالميان نيست قمشهای: این (قرآن عظیم) جز پند و نصیحت اهل عالم هیچ نیست. مکارم شیرازی: اين قرآن چيزي جز تذكري براي جهانيان نيست.
لِمَنْ شَاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ
﴿۲۸﴾
انصاریان: برای هرکس از شما که بخواهد [در همه شؤون زندگی مادی و معنوی] راه مستقیم بپیماید
خرمشاهی: براى هر كس از شما كه بخواهد راستى و درستى پيشه كند فولادوند: براى هر يك از شما كه خواهد به راه راست رود قمشهای: تا هر که از شما بندگان بخواهد راه راست (حق پرستی و سعادت ابد) پیش گیرد. مکارم شیرازی: براي آنها كه ميخواهند راه مستقيم در پيش گيرند.
وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ
﴿۲۹﴾
انصاریان: و شما [طیِ راهِ مستقیم را] نخواهید خواست مگر آنکه خدا پروردگار جهانیان بخواهد.
خرمشاهی: و نخواهيد مگر آنچه خداوند، كه پروردگار جهانيان است، بخواهد فولادوند: و تا خدا پروردگار جهانها نخواهد [شما نيز] نخواهيد خواست قمشهای: و شما (کافران، راه حق را) نمیخواهید مگر خدای آفریننده عالم بخواهد. مکارم شیرازی: و شما اراده نميكنيد مگر اينكه خداوند پروردگار جهانيان بخواهد. |
||