ParsQuran
سوره 8: الأنفال - جزء 9

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَنْفَالِ قُلِ الْأَنْفَالُ لِلَّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَصْلِحُوا ذَاتَ بَيْنِكُمْ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱﴾
انصاریان: از تو درباره انفال] یعنی غنایم جنگی و هر گونه مالی که مالک معینی ندارد [می پرسند، [که مالک آنها کیست و چگونه باید تقسیم شود؟] بگو: [مالکیّتِ حقیقیِ] انفال ویژه خدا وپیامبر است، پس اگر مؤمن هستید [نسبت به انفال] از خدا پروا کنید و [اختلاف و نزاع] بین خود را اصلاح نمایید، و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید.
خرمشاهی: از تو درباره [تقسيم‏] انفال مى‏پرسند، بگو [حكم تقسيم‏] انفال مختص به خدا و رسول [او] است، پس از خداوند پروا كنيد و بين خودتان آشتى كنيد، و اگر به راستى مؤمن هستيد از خداوند و پيامبر او اطاعت كنيد
فولادوند: [اى پيامبر] از تو در باره غنايم جنگى مى ‏پرسند بگو غنايم جنگى اختصاص به خدا و فرستاده [او] دارد پس از خدا پروا داريد و با يكديگر سازش نماييد و اگر ايمان داريد از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد
قمشه‌ای: (ای رسول ما) امت از تو حکم انفال را سؤال کنند (یعنی غنایمی که بدون جنگ از دشمنان به دست مسلمانان آید و زمینهای خراب بی‌مالک، معادن، بیشه‌ها، فراز کوهها، کف رودها، ارث کسی که وارث ندارد، قطایع ملوک، خلاصه ثروتی که بی‌رنج مردم حاصل شود) جواب ده که انفال مخصوص خدا و رسول است (که رسول و جانشینانش به هر کس و هر قدر صلاح دانند ببخشند) پس شما مؤمنان باید از خدا بترسید و در رضایت و مسالمت و اتحاد بین خودتان بکوشید و خدا و رسول او را اطاعت کنید اگر اهل ایمانید.
مکارم شیرازی: از تو درباره انفال (غنائم و هر گونه مال بدون مالك مشخص) سؤ ال مي‏كنند بگو: انفال مخصوص خدا و پيامبر است، پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و ميان برادراني را كه با هم ستيزه دارند آشتي دهيد و اطاعت خدا و پيامبرش را كنيد اگر ايمان داريد.
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿۲﴾
انصاریان: مؤمنان، فقط کسانی هستند که چون یاد خدا شود، دل هایشان ترسان می شود، وهنگامی که آیات او بر آنان خوانده شود بر ایمانشان می افزاید، و بر پروردگارشان توکل می کنند.
خرمشاهی: مؤمنان همان كسانى هستند كه چون ياد خدا به ميان آيد دلهايشان ترسان شود و چون آيات او را برايشان بخوانند، بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگارشان توكل كنند
فولادوند: مؤمنان همان كسانى‏ اند كه چون خدا ياد شود دلهايشان بترسد و چون آيات او بر آنان خوانده شود بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگار خود توكل مى كنند
قمشه‌ای: مؤمنان حقیقی آنانند که چون ذکری از خدا شود دلهاشان ترسان و لرزان شود و چون آیات خدا را بر آنها تلاوت کنند بر مقام ایمانشان بیفزاید و به خدای خود در هر کار توکل می‌کنند.
مکارم شیرازی: مؤ منان تنها كساني هستند كه هر وقت نام خدا برده شود دلهاشان ترسان مي‏گردد، و هنگامي كه آيات او بر آنها خوانده مي‏شود ايمانشان افزون مي‏گردد و تنها بر پروردگارشان توكل دارند.
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۳﴾
انصاریان: هم آنان که نماز را برپا می دارند و ازآنچه به آنان روزی داده ایم، انفاق می کنند.
خرمشاهی: [همان‏] كسانى كه نماز را برپا مى‏دارند و از آنچه به آنان روزى داده‏ايم [به ديگران‏] مى‏بخشند
فولادوند: همانان كه نماز را به پا مى دارند و از آنچه به ايشان روزى داده‏ ايم انفاق مى كنند
قمشه‌ای: آنان که نماز را به پا می‌دارند و از هر چه روزی آنها کرده‌ایم انفاق می‌کنند.
مکارم شیرازی: آنها كه نماز را بر پا مي‏دارند و از آنچه به آنها روزي داده‏ ايم انفاق مي‏كنند.
أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿۴﴾
انصاریان: مؤمنان واقعی و حقیقی فقط آنانند، برای ایشان نزد پروردگارشان درجاتی بالا و آمرزش و رزق نیکو و فراوانی است.
خرمشاهی: اينان به راستى مؤمن‏اند، [و] ايشان را نزد پروردگارشان درجات [عالى‏] است و آمرزش و روزى شايسته است‏
فولادوند: آنان هستند كه حقا مؤمنند براى آنان نزد پروردگارشان درجات و آمرزش و روزى نيكو خواهد بود
قمشه‌ای: آنها به راستی و حقیقت اهل ایمانند که نزد خدا مراتب بلند و آمرزش و روزی نیکو دارند.
مکارم شیرازی: مؤ منان حقيقي آنها هستند، براي آنان درجات (فوقالعاده‏ اي) نزد پروردگارشان است و براي آنها آمرزش و روزي بينقص و عيب
كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِنْ بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ ﴿۵﴾
انصاریان: همان گونه که پروردگارت تو را به درستی و راستی از خانه ات [به سوی جنگ بدر] بیرون آورد و گروهی ازمؤمنان [از رفتن به جنگ] ناخشنود بودند [همان گونه گروهی از آنان از کیفیتِ تقسیمِ غنایم جنگی ناخشنودند.]
خرمشاهی: همچنانكه پروردگارت تو را از خانه‏ات [مدينه‏] به حق بيرون آورد، و گروهى از مؤمنان آن را ناخوش مى‏داشتند
فولادوند: همان گونه كه پروردگارت تو را از خانه‏ ات به حق بيرون آورد و حال آنكه دسته‏ اى از مؤمنان سخت كراهت داشتند
قمشه‌ای: همان گونه که خدا تو را از خانه خود به حق (در جنگ بدر) بیرون آورد و گروهی از مؤمنان، سخت رأی خلاف و کراهت اظهار کردند (و تو به مخالفت آنها از حکم حق بازنگشتی، در امر انفال و غیر آن هم به خواهش مردم توجه مکن، پیرو امر خدا باش و از خلق ابدا اندیشه مدار).
مکارم شیرازی: (ناخشنودي پاره‏ اي از شما از چگونگي تقسيم غنائم بدر) همانند آن است كه خداوند تو را از خانه‏ ات به حق بيرون فرستاد (به سوي ميدان بدر) در حالي كه جمعي از مؤ منان كراهت داشتند (ولي سرانجامش ‍ پيروزي آشكار بود).
يُجَادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَمَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنْظُرُونَ ﴿۶﴾
انصاریان: پس از آنکه حق [بودنِ انگیزه های رفتنت به جنگ بدر] روشن شد با تو در این حقّ [روشن و آشکار] مجادله و ستیزه می کنند [تا رأی خود را در ترک جنگ به عنوان اینکه جنگی نابرابر است، تحمیل کنند؛ چنان از شرکت در جنگ ترسیده بودند] که گویا به سوی مرگ رانده می شوند و آن را با چشم خود می بینند!!
خرمشاهی: [و] درباره حق پس از آشكار شدنش با تو مجادله مى‏كردند، گويى كه ايشان را به سوى مرگ مى‏رانند و ايشان همچنان نظاره مى‏كنند
فولادوند: با تو در باره حق بعد از آنكه روشن گرديد مجادله مى كنند گويى كه آنان را به سوى مرگ مى ‏رانند و ايشان [بدان] مى ‏نگرند
قمشه‌ای: (مردم نادان) در حکم حق با آنکه حق آشکار و روشن گردید با تو جدل و نزاع خواهند کرد (و چنان حکم حق و طاعت خدا بر آنها دشوار و سخت است) که گویی معاینه می‌نگرند که آنها را به جانب مرگ می‌کشند.
مکارم شیرازی: آنها با اينكه مي‏دانستند اين فرمان خدا است باز با تو مجادله مي‏كردند (و آنچنان) ترس و وحشت آنها را فرا گرفته بود كه) گوئي به سوي مرگ رانده مي‏شوند و (آن را با چشم خود) مي‏نگرند.
وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللَّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتَيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ ﴿۷﴾
انصاریان: و [یاد کنید] هنگامی را که خدا پیروزی بر یکی ازدو گروه [سپاه دشمن یا کاروان تجارتی قریش] را به شما وعده داد، و شما دوست داشتید بر کاروان تجارتی قریش دست یابید، ولی خدا می خواست پیروزی در میدان جنگ را با فرمان نافذی [که دایر بر پیروزی مؤمنان و شکست دشمنان جاری ساخته بود] تحقّق دهد و ریشه کافران را قطع کند.
خرمشاهی: و ياد آوريد كه خداوند به شما وعده داده بود كه يكى از دو طايفه نصيب شما [و مغلوب شما]ست، و دوست مى‏داشتيد آنكه بدون سلاح است [كاروان تجارى‏] نصيب شما باشد، و حال آنكه خداوند مى‏خواست كه به كلمات خويش حق را احقاق كند و ريشه كافران را بركند
فولادوند: و [به ياد آوريد] هنگامى را كه خدا يكى از دو دسته [كاروان تجارتى قريش يا سپاه ابوسفيان] را به شما وعده داد كه از آن شما باشد و شما دوست داشتيد كه دسته بى‏ سلاح براى شما باشد و[لى] خدا مى‏ خواست‏ حق [=اسلام] را با كلمات خود ثابت و كافران را ريشه‏ كن كند
قمشه‌ای: به یاد آر هنگامی که خدا به شما وعده فتح بر یکی از دو طایفه را می‌داد (غلبه بر سپاه قریش یا کاروان تجاری شام) و شما مسلمین مایل بودید که آن طایفه که شوکت و سلاحی همراه ندارند نصیب شما شود، و خدا می‌خواست که حق را با سخنان خود (که وعده پیروزی حق را داده است) ثابت گرداند و از بیخ و بن ریشه کافران را برکند.
مکارم شیرازی: و (به ياد بياوريد) هنگامي را كه خداوند به شما وعده داد كه يكي از دو گروه (كاروان تجاري قريش يا لشكر آنها) براي شما خواهد بود اما شما دوست مي‏داشتيد كه كاروان براي شما باشد (و بر آن پيروز شويد) ولي خداوند مي‏خواهد حق را با كلمات خود تقويت و ريشه كافران را قطع كند (لذا شما را با لشگر قريش درگير ساخت).
لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ﴿۸﴾
انصاریان: تا حق را ثابت [و پابرجا و استوار نماید] وباطل را نابود سازد، هر چند مجرمان خوش نداشته باشند.
خرمشاهی: تا حق را -ولو گناهكاران ناخوش داشته باشنداحقاق و باطل را ابطال كند
فولادوند: تا حق را ثابت و باطل را نابود گرداند هر چند بزهكاران خوش نداشته باشند
قمشه‌ای: تا حق را محقق و پایدار کند و باطل را محو و نابود سازد هر چند بدکاران را خوش نیاید.
مکارم شیرازی: تا حق تثبيت شود و باطل از ميان برود هر چند مجرمان كراهت داشته باشند.
إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُمْ بِأَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُرْدِفِينَ ﴿۹﴾
انصاریان: [یاد کنید] هنگامی را که [در حال مشاهده دشمنِ تا دندان مسلح با دعا و زاری] ازپروردگارتان یاری خواستید، و او درخواست شما را اجابت کرد که من مسلماً شما را با هزار فرشته که پی در پی نازل می شوند، یاری می دهم.
خرمشاهی: ياد آوريد هنگامى كه به پروردگارتان استغاثه كرديد، و او دعاى شما را اجابت كرد [و فرمود] كه من يارى‏دهنده شما با [فرو فرستادن‏] هزار فرشته پياپى هستم‏
فولادوند: [به ياد آوريد] زمانى را كه پروردگار خود را به فرياد مى‏طلبيديد پس دعاى شما را اجابت كرد كه من شما را با هزار فرشته پياپى يارى خواهم كرد
قمشه‌ای: (به یاد آرید) هنگامی که استغاثه و زاری به پروردگار خود می‌کردید، پس دعای شما را اجابت کرد که من سپاهی منظم از هزار فرشته به مدد شما می‌فرستم.
مکارم شیرازی: (به خاطر بياوريد) زماني را (كه‏ از شدت ناراحتي در ميدان بدر) از پروردگارتان تقاضاي كمك مي‏كرديد و او تقاضاي شما را پذيرفت (و گفت) من شما را با يك هزار از فرشتگان كه پشت سر هم فرود مي‏آيند ياري مي‏كنم.
وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۱۰﴾
انصاریان: و خدا آن [وعده یاری] را فقط مژده و نویدی برای شما قرار داد و نیز برای آنکه دل هایتان به سبب آن آرامش یابد؛ و گرنه پیروزی فقط از سوی خداست؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است.
خرمشاهی: و خداوند آن را جز بشارتى براى شما نكرد و تا دلهايتان با آن آرام بگيرد، و پيروزى جز از سوى خداوند نيست، كه خداوند پيروزمند فرزانه است‏
فولادوند: و اين [وعده] را خداوند جز نويدى [براى شما] قرار نداد و تا آنكه دلهاى شما بدان اطمينان يابد و پيروزى جز از نزد خدا نيست كه خدا شكست ناپذير [و] حكيم است
قمشه‌ای: و این مدد فرشتگان را خدا نفرستاد مگر آنکه بشارت و مژده فتح باشد و تا دلهای شما (به وعده خدا) مطمئن شود و (بدانید که) نصرت و فیروزی نیست مگر از جانب خدا، که خدا را کمال قدرت و حکمت است.
مکارم شیرازی: ولي خداوند اين را تنها براي شادي و اطمينان قلب شما قرار داد وگرنه پيروزي جز از طرف خدا نيست خداوند توانا و حكيم است.