ParsQuran
سوره 79: النازعات - جزء 30

تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ ﴿۷﴾
انصاریان: در حالی که لرزاننده دیگری از پی آن در آید.
خرمشاهی: و پيايند در پى آن آيد
فولادوند: و از پى آن لرزه‏ اى [دگر] افتد
قمشه‌ای: و لرزاننده دیگر (یعنی نفخه صور دیگر) از پی آن در آید.
مکارم شیرازی: و به دنبال آن حادثه دومين (صيحه عظيم) رخ مي‏دهد.
قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ وَاجِفَةٌ ﴿۸﴾
انصاریان: دل هایی در آن روز مضطرب و هراسان اند
خرمشاهی: در چنين روز دلهايى ترسان و لرزان باشند
فولادوند: در آن روز دلهايى سخت هراسانند
قمشه‌ای: در آن روز سخت دلهای برخی مضطرب و هراسان شود.
مکارم شیرازی: دلهايي در آن روز سخت مضطرب است.
أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ ﴿۹﴾
انصاریان: دیدگانشان [از ترس و هول قیامت] فرو افتاده است.
خرمشاهی: ديدگان ايشان فروشده‏
فولادوند: ديدگان آنها فرو افتاده
قمشه‌ای: که (از ترس) چشمها به زیر افکنند.
مکارم شیرازی: و چشمهاي آنان از شدت ترس فرو افتاده!
يَقُولُونَ أَإِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحَافِرَةِ ﴿۱۰﴾
انصاریان: می گویند: آیا ما [پس از مرگ] به همان حالت اول [که در دنیا بودیم] باز گردانده می شویم؟
خرمشاهی: گويند آيا ما به حالت نخستين [زندگى‏] باز گردانده شويم‏
فولادوند: گويند آيا [باز] ما به [مغاك] زمين برمى‏ گرديم
قمشه‌ای: (مردم غافل دنیا) گویند: آیا ما پس از مرگ باز زندگانی دیگری خواهیم یافت؟
مکارم شیرازی: (ولي امروز) مي‏گويند: آيا ما به زندگي مجدد
أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا نَخِرَةً ﴿۱۱﴾
انصاریان: [شگفتا!] آیا زمانی که ما استخوان های پوسیده و ریز ریز شدیم [بازمی گردیم؟!]
خرمشاهی: آنگاه كه استخوانهايى پوسيده شديم؟
فولادوند: آيا وقتى ما استخوان‏ريزه ‏هاى پوسيده شديم [زندگى را از سر مى‏ گيريم]
قمشه‌ای: چگونه چون مردیم و استخوان ما پوسید زنده خواهیم شد؟
مکارم شیرازی: آيا هنگامي كه استخوانهاي پوسيده اي شديم (ممكن است زنده شويم ؟).
قَالُوا تِلْكَ إِذًا كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ ﴿۱۲﴾
انصاریان: [و] گویند: [اگر قیامتی در کار باشد] بازگشت به حیات دوباره در آن زمان بازگشتی زیانبار است.
خرمشاهی: گويند اين در آن صورت بازگشتى زيانبار خواهد بود
فولادوند: [و با خود] گويند در اين صورت اين برگشتى زيان‏ آور است
قمشه‌ای: و گویند: در این صورت که دیگر بار زنده شویم بسی زیانکار خواهیم بود.
مکارم شیرازی: مي گويند اگر قيامتي در كار باشد بازگشتي است زيانبار!
فَإِنَّمَا هِيَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ ﴿۱۳﴾
انصاریان: جز این نیست آن بازگشت فقط با یک بانگ عظیم است [و بس]
خرمشاهی: آن همين يك بانگ يگانه است‏
فولادوند: و[لى] در حقيقت آن [بازگشت بسته به] يك فرياد است [و بس]
قمشه‌ای: جز یک صدای مهیب (که در صور اسرافیل کنند) نشنوند.
مکارم شیرازی: ولي اين بازگشت تنها با يك صيحه عظيم واقع مي‏شود.
فَإِذَا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ ﴿۱۴﴾
انصاریان: که ناگاه همه بر یک زمین صاف و هموار حاضر شوند.
خرمشاهی: آنگاه ايشان در هامون [رستاخيز] باشند
فولادوند: و بناگاه آنان در زمين هموار خواهند بود
قمشه‌ای: و ناگاه همه از خاک بر شوند و به صحرای قیامت رهسپار گردند.
مکارم شیرازی: ناگهان همگي بر عرصه زمين ظاهر مي‏شوند.
هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى ﴿۱۵﴾
انصاریان: آیا سرگذشت موسی به تو رسیده است؟
خرمشاهی: آيا داستان موسى به تو رسيده است؟
فولادوند: آيا سرگذشت موسى بر تو آمد
قمشه‌ای: آیا خبر موسی عمران به تو رسیده؟
مکارم شیرازی: آيا داستان موسي به تو رسيده است ؟
إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ﴿۱۶﴾
انصاریان: هنگامی که پروردگارش او را در وادی مقدس طوی ندا داد
خرمشاهی: چون پروردگارش او را در وادى مقدس طوى ندا داد
فولادوند: آنگاه كه پروردگارش او را در وادى مقدس طوى ندا درداد
قمشه‌ای: آن گاه که خدایش او را در وادی مقدس طوی (قرب طور) ندا کرد.
مکارم شیرازی: در آن هنگام كه پروردگارش او را در سرزمين مقدس طوي صدا زد و گفت: