ParsQuran
سوره 76: الإنسان - جزء 29

فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا ﴿۱۱﴾
انصاریان: پس خدا نگه دار آنان از آسیب و گزند آن روز است و شادابی و شادمانی به آنان عطا می کند.
خرمشاهی: سپس خداوند آنان را از شر آن روز در امان دارد و به ايشان تازگى و خرمى بنماياند
فولادوند: پس خدا [هم] آنان را از آسيب آن روز نگاه داشت و شادابى و شادمانى به آنان ارزانى داشت
قمشه‌ای: خدا هم از شر و فتنه آن روز آنان را محفوظ داشت و به آنها روی خندان و دل شادمان عطا نمود.
مکارم شیرازی: از اين رو خداوند آنها را از شر آن روز نگه مي‏دارد و از آنها استقبال مي‏كند در حالي كه شادمان و مسرورند.
وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا ﴿۱۲﴾
انصاریان: و آنان را برای اینکه [در برابر تکالیف دینی و حوادث روزگار] شکیبایی ورزیدند، بهشتی [عنبرسرشت] و لباسی ابریشمین پاداش می دهد.
خرمشاهی: و به آنان به خاطر شكيبى كه ورزيده‏اند بوستانى [بهشتى‏] و [جامه‏] ابريشم پاداش دهد
فولادوند: و به [پاس] آنكه صبر كردند بهشت و پرنيان پاداششان داد
قمشه‌ای: و پاداش آن صبر کامل بر ایثارشان باغ بهشت و لباس حریر بهشتی لطف فرمود.
مکارم شیرازی: خداوند در برابر شكيبائي آنان، بهشت و لباسهاي حرير بهشتي را به آنها پاداش مي‏دهد.
مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا ﴿۱۳﴾
انصاریان: در آنجا بر تخت ها تکیه می زنند، در حالی که آفتابی [که از گرمایش ناراحت شوند] و سرمایی [که از سختی اش به زحمت افتند] نمی بینند،
خرمشاهی: در آنجا بر اورنگها تكيه زده، در آنجا نه [گرماى‏] خورشيدى بينند و نه سرماى سختى‏
فولادوند: در آن [بهشت] بر تختها[ى خويش] تكيه زنند در آنجا نه آفتابى بينند و نه سرمايى
قمشه‌ای: که در آن بهشت بر تختها (ی عزت) تکیه زنند و آنجا نه آفتابی سوزان بینند و نه سرمای ز مهریر (بلکه در هوایی بسیار خوش و باغی وسیع و دلکش تفرج کنند).
مکارم شیرازی: اين در حالي است كه بر تختهاي زيبا تكيه كرده‏ اند، نه آفتاب را در آنجا مي‏بينند، نه سرما را.
وَدَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلَالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلًا ﴿۱۴﴾
انصاریان: و سایه های درختان به آنان نزدیک و میوه هایش به آسانی در دسترس است،
خرمشاهی: و سايه‏هاى آن به ايشان نزديك باشد، و ميوه‏هاى آن در كمال دسترس پذيرى باشد
فولادوند: و سايه ‏ها[ى درختان] به آنان نزديك است و ميوه ‏هايش [براى چيدن] رام
قمشه‌ای: و سایه درختان بهشتی بر سر آنها و میوه‌هایش در دسترس و به اختیار آنهاست.
مکارم شیرازی: و در حالي است كه سايه‏ هاي آن (درختان بهشتي) بر آنها فرو افتاده، و چيدن ميوه‏ هايش بسيار آسان است.
وَيُطَافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَأَكْوَابٍ كَانَتْ قَوَارِيرَا ﴿۱۵﴾
انصاریان: و ظرف هایی از نقره فام، و قدح هایی بلورین [که پر از غذا و نوشیدنی است] پیرامون آنان می گردانند؛
خرمشاهی: و بر ايشان ظرفهايى سيمين و كوزه‏هايى كه آبگينه است مى‏گردانند
فولادوند: و ظروف سيمين و جامهاى بلورين پيرامون آنان گردانده مى ‏شود
قمشه‌ای: و (ساقیان زیبای حور و غلمان) با جامهای سیمین و کوزه‌های بلورین بر آنها دور زنند.
مکارم شیرازی: و در گرداگرد آنها ظرفهائي از نقره، و قدحهائي بلورين مي‏گردانند (مملو از بهترين غذاها و نوشيدني ها)
قَوَارِيرَ مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا ﴿۱۶﴾
انصاریان: جام هایی از نقره که آنها را به اندازه مناسب اندازه گیری کرده اند،
خرمشاهی: آبگينه‏هايى از سيم كه آنها را به اندازه پيموده باشند
فولادوند: جامهايى از سيم كه درست به اندازه [و با كمال ظرافت] آنها را از كار در آورده‏ اند
قمشه‌ای: که آن بلورین کوزه‌ها به رنگ نقره خام و به اندازه و تناسب (اهلش) مقدر کرده‌اند.
مکارم شیرازی: ظرفهاي بلوريني از نقره! كه آنها را به اندازه لازم آماده كرده‏ اند.
وَيُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنْجَبِيلًا ﴿۱۷﴾
انصاریان: و در آنجا جامی که نوشیدنی اش آمیخته به زنجبیل است، به آنان می نوشانند،
خرمشاهی: و در آنجا به آنان جامى بنوشانند كه آميزه آن زنجبيل است‏
فولادوند: و در آنجا از جامى كه آميزه زنجبيل دارد به آنان مى ‏نوشانند
قمشه‌ای: و آنجا شرابی که طبعش چون زنجبیل (گرم و عطرآگین) است به آنها بنوشانند.
مکارم شیرازی: و در آنجا از جامهائي سيراب مي‏شوند كه لبريز از شراب طهوري است كه با زنجبيل آميخته است.
عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلًا ﴿۱۸﴾
انصاریان: از چشمه ای در آنجا که «سلسبیل» نامیده شود،
خرمشاهی: از چشمه‏اى در آنجا كه سلسبيل ناميده مى‏شود
فولادوند: از چشمه‏ اى در آنجا كه سلسبيل ناميده مى ‏شود
قمشه‌ای: در آنجا چشمه‌ای است که سلسبیلش نامند.
مکارم شیرازی: از چشمه‏ اي در بهشت كه نامش سلسبيل است.
وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَنْثُورًا ﴿۱۹﴾
انصاریان: و پیرامونشان نوجوانانی جاودانی [برای پذیرایی از آنان] می گردند، که چون آنان را ببینی پنداری مرواریدی پراکنده اند،
خرمشاهی: و پسرانى جاويدان برگرد آنان گردند، كه چون بنگريشان، پنداريشان كه مرواريد پراكنده‏اند
فولادوند: و بر گرد آنان پسرانى جاودانى مى‏ گردند چون آنها را ببينى گويى كه مرواريدهايى پراكنده‏ اند
قمشه‌ای: و دور آن بهشتیان پسرانی زیبا که تا ابد نوجوانند و خوش سیما به خدمت می‌گردند که در آنها چو بنگری (از فرط صفا) گمان بری که لؤلؤ منثورند.
مکارم شیرازی: و بر گرد آنها نوجواناني جاوداني (براي پذيرائي) مي‏گردند كه هر گاه آنها را ببيني گمان مي‏كني مرواريد پراكنده‏ اند!
وَإِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا ﴿۲۰﴾
انصاریان: و چون آنجا را ببینی، نعمتی فراوان و کشوری بزرگ بینی،
خرمشاهی: و چون آنجا را بنگرى، ناز و نعمت [فراوان‏] و ملك بيكران بينى‏
فولادوند: و چون بدانجا نگرى [سرزمينى از] نعمت و كشورى پهناور مى ‏بينى
قمشه‌ای: و چون آن جایگاه نیکو را مشاهده کنی عالمی پر نعمت و کشوری بی نهایت بزرگ خواهی یافت.
مکارم شیرازی: و هنگامي كه آنجا را ببيني نعمتها و ملك عظيمي را مي‏بيني!