فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَسُرُورًا
﴿۱۱﴾
انصاریان: پس خدا نگه دار آنان از آسیب و گزند آن روز است و شادابی و شادمانی به آنان عطا می کند.
خرمشاهی: سپس خداوند آنان را از شر آن روز در امان دارد و به ايشان تازگى و خرمى بنماياند فولادوند: پس خدا [هم] آنان را از آسيب آن روز نگاه داشت و شادابى و شادمانى به آنان ارزانى داشت قمشهای: خدا هم از شر و فتنه آن روز آنان را محفوظ داشت و به آنها روی خندان و دل شادمان عطا نمود. مکارم شیرازی: از اين رو خداوند آنها را از شر آن روز نگه ميدارد و از آنها استقبال ميكند در حالي كه شادمان و مسرورند.
وَجَزَاهُمْ بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا
﴿۱۲﴾
انصاریان: و آنان را برای اینکه [در برابر تکالیف دینی و حوادث روزگار] شکیبایی ورزیدند، بهشتی [عنبرسرشت] و لباسی ابریشمین پاداش می دهد.
خرمشاهی: و به آنان به خاطر شكيبى كه ورزيدهاند بوستانى [بهشتى] و [جامه] ابريشم پاداش دهد فولادوند: و به [پاس] آنكه صبر كردند بهشت و پرنيان پاداششان داد قمشهای: و پاداش آن صبر کامل بر ایثارشان باغ بهشت و لباس حریر بهشتی لطف فرمود. مکارم شیرازی: خداوند در برابر شكيبائي آنان، بهشت و لباسهاي حرير بهشتي را به آنها پاداش ميدهد.
مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا
﴿۱۳﴾
انصاریان: در آنجا بر تخت ها تکیه می زنند، در حالی که آفتابی [که از گرمایش ناراحت شوند] و سرمایی [که از سختی اش به زحمت افتند] نمی بینند،
خرمشاهی: در آنجا بر اورنگها تكيه زده، در آنجا نه [گرماى] خورشيدى بينند و نه سرماى سختى فولادوند: در آن [بهشت] بر تختها[ى خويش] تكيه زنند در آنجا نه آفتابى بينند و نه سرمايى قمشهای: که در آن بهشت بر تختها (ی عزت) تکیه زنند و آنجا نه آفتابی سوزان بینند و نه سرمای ز مهریر (بلکه در هوایی بسیار خوش و باغی وسیع و دلکش تفرج کنند). مکارم شیرازی: اين در حالي است كه بر تختهاي زيبا تكيه كرده اند، نه آفتاب را در آنجا ميبينند، نه سرما را.
وَدَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلَالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلًا
﴿۱۴﴾
انصاریان: و سایه های درختان به آنان نزدیک و میوه هایش به آسانی در دسترس است،
خرمشاهی: و سايههاى آن به ايشان نزديك باشد، و ميوههاى آن در كمال دسترس پذيرى باشد فولادوند: و سايه ها[ى درختان] به آنان نزديك است و ميوه هايش [براى چيدن] رام قمشهای: و سایه درختان بهشتی بر سر آنها و میوههایش در دسترس و به اختیار آنهاست. مکارم شیرازی: و در حالي است كه سايه هاي آن (درختان بهشتي) بر آنها فرو افتاده، و چيدن ميوه هايش بسيار آسان است.
وَيُطَافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَأَكْوَابٍ كَانَتْ قَوَارِيرَا
﴿۱۵﴾
انصاریان: و ظرف هایی از نقره فام، و قدح هایی بلورین [که پر از غذا و نوشیدنی است] پیرامون آنان می گردانند؛
خرمشاهی: و بر ايشان ظرفهايى سيمين و كوزههايى كه آبگينه است مىگردانند فولادوند: و ظروف سيمين و جامهاى بلورين پيرامون آنان گردانده مى شود قمشهای: و (ساقیان زیبای حور و غلمان) با جامهای سیمین و کوزههای بلورین بر آنها دور زنند. مکارم شیرازی: و در گرداگرد آنها ظرفهائي از نقره، و قدحهائي بلورين ميگردانند (مملو از بهترين غذاها و نوشيدني ها)
قَوَارِيرَ مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِيرًا
﴿۱۶﴾
انصاریان: جام هایی از نقره که آنها را به اندازه مناسب اندازه گیری کرده اند،
خرمشاهی: آبگينههايى از سيم كه آنها را به اندازه پيموده باشند فولادوند: جامهايى از سيم كه درست به اندازه [و با كمال ظرافت] آنها را از كار در آورده اند قمشهای: که آن بلورین کوزهها به رنگ نقره خام و به اندازه و تناسب (اهلش) مقدر کردهاند. مکارم شیرازی: ظرفهاي بلوريني از نقره! كه آنها را به اندازه لازم آماده كرده اند.
وَيُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنْجَبِيلًا
﴿۱۷﴾
انصاریان: و در آنجا جامی که نوشیدنی اش آمیخته به زنجبیل است، به آنان می نوشانند،
خرمشاهی: و در آنجا به آنان جامى بنوشانند كه آميزه آن زنجبيل است فولادوند: و در آنجا از جامى كه آميزه زنجبيل دارد به آنان مى نوشانند قمشهای: و آنجا شرابی که طبعش چون زنجبیل (گرم و عطرآگین) است به آنها بنوشانند. مکارم شیرازی: و در آنجا از جامهائي سيراب ميشوند كه لبريز از شراب طهوري است كه با زنجبيل آميخته است.
عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّى سَلْسَبِيلًا
﴿۱۸﴾
انصاریان: از چشمه ای در آنجا که «سلسبیل» نامیده شود،
خرمشاهی: از چشمهاى در آنجا كه سلسبيل ناميده مىشود فولادوند: از چشمه اى در آنجا كه سلسبيل ناميده مى شود قمشهای: در آنجا چشمهای است که سلسبیلش نامند. مکارم شیرازی: از چشمه اي در بهشت كه نامش سلسبيل است.
وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَنْثُورًا
﴿۱۹﴾
انصاریان: و پیرامونشان نوجوانانی جاودانی [برای پذیرایی از آنان] می گردند، که چون آنان را ببینی پنداری مرواریدی پراکنده اند،
خرمشاهی: و پسرانى جاويدان برگرد آنان گردند، كه چون بنگريشان، پنداريشان كه مرواريد پراكندهاند فولادوند: و بر گرد آنان پسرانى جاودانى مى گردند چون آنها را ببينى گويى كه مرواريدهايى پراكنده اند قمشهای: و دور آن بهشتیان پسرانی زیبا که تا ابد نوجوانند و خوش سیما به خدمت میگردند که در آنها چو بنگری (از فرط صفا) گمان بری که لؤلؤ منثورند. مکارم شیرازی: و بر گرد آنها نوجواناني جاوداني (براي پذيرائي) ميگردند كه هر گاه آنها را ببيني گمان ميكني مرواريد پراكنده اند!
وَإِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرًا
﴿۲۰﴾
انصاریان: و چون آنجا را ببینی، نعمتی فراوان و کشوری بزرگ بینی،
خرمشاهی: و چون آنجا را بنگرى، ناز و نعمت [فراوان] و ملك بيكران بينى فولادوند: و چون بدانجا نگرى [سرزمينى از] نعمت و كشورى پهناور مى بينى قمشهای: و چون آن جایگاه نیکو را مشاهده کنی عالمی پر نعمت و کشوری بی نهایت بزرگ خواهی یافت. مکارم شیرازی: و هنگامي كه آنجا را ببيني نعمتها و ملك عظيمي را ميبيني! |
||